مقالات
حوزه های تخصصی:
تغییرات آب و هوایی و تخریب محیط زیست تأثیر قابل توجهی در جابجایی مردم سراسر جهان داشته است. واکنش افراد در پاسخ به تغییرات اقلیم متفاوت می باشد و مهمترین واکنش افراد به زوال زیست محیطی و دفع خطر جابجایی می باشد که مهاجرت هایی که در اثر تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن شکل می گیرد پناهنده اقلیمی را شکل می دهد. ایده پناهنده اقلیمی یا پناهندگان تغییر اقلیم نسبتاً جدید می باشد. عدم سازگاری و ظرفیت لازم برای تغییرات اقلیمی از مهمترین عوامل ایجاد آسیب پذیری انسان ها می باشد خراسان جنوبی در جنوب شرق کشور یکی از مکان های آسیب پذیر تغییرات اقلیمی است. در این مطالعه جهت ارزیابی تغییرات اقلیمی از داده های بارش دما و تعداد روزهای گردوغبار و منابع آب زیرزمینی، برای دوره 20 ساله تا سال 2014 استفاده گردیده است. برای شناسایی و پیش بینی تغییرات اقلیمی استان خراسان جنوبی از روش ریز مقیاس نمایی آماری با استفاده از مدل LARS-WG و نمایه های ارزیابی تغییرات اقلیمی استفاده شده و از 10 ایستگاه استان برای دوره ی 2030-2010 تحت مدل لارس انجام شد با استفاده از این داده ها ابتدا کانون های بحران های ناشی از تغییرات اقلیمی شناسایی و در محیط GIS په نه بندی گردید. سپس پراکندگی سکونتگاه های در معرض این مخاطرات تعیین شد. جهت ارزیابی پناهندگان اقلیمی از آمار مهاجرت از سرشماری 1375 و تا 1390 استفاده گردید و سکونتگاه های روستایی که در این دوره تخلیه شده و از بین رفته اند، مشخص گردید. پردازش داده های اقلیمی نشان می دهد که بیشتر مناطق استان از تغییرات اقلیمی متأثر شدند، اما جنوب استان به محوریت نهبندان بیشترین پیامدها را از تغییرات اقلیمی داشته است. این رخدادها باعث جابجایی جمعیّت و شکل گیری پناهندگان اقلیمی در جنوب استان شده و جمعیّت از جنوب استان به شمال استان تغییر مکان داده اند. جمعیّت سکونتگاه های روستایی استان در سال 1375 برابر با 76/61 درصد بوده است که در سال 1390 به 61/45 درصد کاهش پیدا کرده است. بنابراین نقش تغییرات اقلیمی در 20 سال گذشته با بروز چالش هایی مانند خشکسالی، تخریب منابع آب، پیشروی بیابان ها به خصوص در غرب و جنوب استان آشکار است.
پیشنهاد روشی جهت برآورد درجه ساعت های سرمایش ایران و شبیه سازی آن در آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از معیارهای تخمین میزان انرژی مصرفی برای سرمایش و گرمایش درجه ساعت می باشد. هدف از این پژوهش انتخاب مناسب ترین روش برای محاسبه ی درجه ساعت سرمایش و شبیه سازی این فرا سنج در دهه های آینده است. نخست با استفاده از داده های مدل ,EH5OM برگرفته از مؤسسه ی ماکس پلانک آلمان، داده های ساعتی دمای هوا به فاصله ی زمانی 3 ساعته (8 داده در روز) در قلمرو ایران طیّ دوره ی آماری (2060-2025) تحت سناریو A1B کمیته ی بین المللی تغییر اقلیم و با تفکیک 75/1*75/1 درجه طولی و عرضی شبیه سازی شد. سپس داده های دمای ساعتی به تفکیک 27/0*27/0 درجه طول و عرض جغرافیایی که حدوداً نقاطی با ابعاد 30 *30 کیلومتر مساحت ایران را پوشش می دهند توسط نسخه چهارم مدل اقلیم منطقه ای ریزمقیاس گردید. با استفاده از آستانه دمایی 9/23 درجه سانتی گراد درجه ساعت های نیاز سرمایش هر ساعت در هرروز محاسبه و جمع ماهانه آن ها در ماتریسی به ابعاد 2138 *3456 استخراج شد. در این ماتریس سطرها بیانگر جمع ماهانه درجه ساعت و ستون ها بیانگر یاخته ها (مکان) می باشند. سپس ساعت های 09،12 و 15 زولو از میان ساعت های موجود انتخاب و جمع میانگین ماهانه درجه ساعت 6 ماه گرم سال (آوریل تا سپتامبر) بر روی ماتریسی به ابعاد 2140*12 محاسبه و نقشه های آن در نرم افزار سور فر ترسیم گردید. میزان روند درجه ساعت های مذکور نیز در نرم افزار متلب و از طریق آزمون من کندال بر روی ماتریس 2140*12 محاسبه و نقشه های روند ماهانه آن ها ترسیم گردید. نتایج نشان داد که بیشترین نیاز سرمایش ساعتی را فصل بهار به ویژه ماه های آوریل و می و کمترین آن را فصل تابستان، به ویژه ماه های آگوست و سپتامبر خواهند داشت. بیشینه نیاز سرمایش در ساعت های 09 و 12 زولو در ماه های آوریل و می، در جلگه خوزستان و پس کرانه های سواحل جنوب به میزان 1000- 900 درجه ساعت و کمترین آن در ساعت 15 زولو، دربلندی های آذربایجان، زاگرس، البرز و خراسان در ماه های ژوئن، ژولای، اگوست و سپتامبر به میزان به میزان صفر درجه ساعت خواهند بود. روند مثبت نیاز سرمایش در نوار غربی و جنوبی کشور در هر سه ساعت مورد مطالعه در ماه های آوریل، می و ژولای بیانگر گرم تر شدن دمای هوا در نیمه اول سال خواهد بود. نوار مرکزی و سراسر نیمه شرقی و شمالی کشور بجز ماه ژوئن در بقیه ماه های سال فاقد روند خواهند بود.
نقش میانجی مدیریت و برنامه ریزی در رابطه بین نقش منابع، جامعه و گردشگری با توسعه ی پایدار اکوتوریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، نقش میانجی مدیریت و برنامه ریزی در رابطه بین نقش منابع، جامعه و گردشگری با توسعه ی پایدار اکوتوریسم در منطقه دره راگه شهرستان رفسنجان است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. شرکت کنندگان 252 نفر از گردشگران ورودی به دره راگه بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه آنها مقیاس های، نقش منابع، جامعه، گردشگری مدیریت و برنامه ریزی و توسعه ی پایدار اکوتوریسم را تکمیل کردند. داده ها در این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و Lisrel تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از این است که، نقش منابع بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر مستقیم دارد. نقش منابع با میانجی گری مدیریت و برنامه ریزی بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر غیرمستقیم دارد. نقش جامعه بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر مستقیم ندارد، اما با میانجی گری مدیریت و برنامه ریزی اثر غیرمستقیمی بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم دارد. نقش گردشگری هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجی گری مدیریت و برنامه ریزی بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر معناداری دارد. همچنین، مدیریت و برنامه ریزی بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر مستقیم و معناداری ایفا می کند. نقش منابع و گردشگری می توانند بطور مستقیم و غیرمستقیم توسعه ی پایدار اکوتوریسم را تحت تأثیر قرار دهند. اما نقش جامعه فقط بطور غیرمستقیم توسعه ی پایدار اکوتوریسم را تحت تأثیر قرار می دهد.
نقش زون گسله منطقه ی خضرآباد یزد در ایجاد حرکت های توده ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل ایجادکننده ی حرکت های توده ای وجود گسل می باشد. حوضه ی مورد مطالعه در این تحقیق، حوضه ی خضرآباد بوده که یکی از زیر حوضه های دشت یزد – اردکان در دامنه ی شمالی رشته کوه های شیرکوه یزد بین ً30-َ41- ْ53 تا 00-12َ- ْ54 طول شرقی و 00-َ46- ْ31 تا 00-َ06- ْ32 عرض شمالی واقع گردیده است و بالغ بر 418 کیلومتر گسل در این حوضه وجود دارد. این حوضه بخشی از شهرستان صدوق بوده و در جنوب این شهرستان واقع شده است. همچنین مساحت حوضه برابر 105995 هکتار می باشد. در این پژوهش زون گسله از طریق شاخص های ژئومورفیک مورد شناسایی قرار گرفته و برای اثبات فعال بودن منطقه از شاخص سینوزیته جبهه کوهستان و با تشخیص خطوارگی سازندهای سنگی از طریق عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای (سنجش از دور) و نقشه های زمین شناسی اقدام شد که این شاخص در پهنه ی شرقی 2/1 و در پهنه ی غربی3/1 شد که نشان از فعال بودن حوضه از نظر مورفوتکتونیکی می باشد. سپس با شناسایی زون گسله در منطقه و شناخت گسل های اصلی و فرعی و تهیه ی نقشه ی گسل ها در محیط Arc GIS تأثیر زون گسله در ایجاد حرکت های توده ای مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین با تهیه ی نقشه DEM منطقه و تلفیق آن با لایه های دیگر و تهیه نقشه های شیب و جهت در نهایت تعداد 44 مورد ریزش سنگی و 12 مورد ریزش بلوکی که همگی در نزدیکی گسل های منطقه می باشد شناسایی شده که نشان از نقش زون های گسله و گسله ی اصلی در ایجاد حرکت های توده ای می باشد.
بررسی و تحلیل ارتباط فضایی خشکسالی ها با دبی حوضه ی آبی قزل اوزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از مخاطرات طبیعی و خطرناک است که بطور دوره ای در اثر کمبود رطوبت ناشی از کاهش میزان بارندگی به وقوع می پیوندد. در این مقاله سعی بر آن است که خشکسالی های فراگیر حوضه ی آبی قزل اوزن در دو دهه ی اخیر مورد مطالعه قرار گیرد. برای دست یابی به اهداف تحقیق، از داده های ایستگاه های اقلیمی با طول دوره ی آماری 21 ساله (1370-1390) استفاده گردید. در گام نخست ویژگی های عمومی بارش و دبی حوضه مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله ی بعد با استفاده از نرم افزارهای Matlab ، Excel,Gis و Surfer سایر محاسبات صورت گرفت، سپس بر اساس شاخص موران نمایه ی I ، نقشه های توزیع مکانی فراوانی، احتمال وقوع و الگوی خودهمبستگی فضایی خشکسالی دبی و بارش ترسیم گردید. بررسی نقشه های خشکسالی حاکی از این است که؛ بین خشکسالی دبی با بارش منطقه قزل اوزن رابطه ی معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل الگوی خودهمبستگی فضایی موران حاکی از آن است که آثار خشکسالی های دبی و بارش بیشتر در نیمه های جنوبی حوضه تشکیل الگوی بالا را داده است، این در حالی می باشد که در سایر نواحی رابطه خشکسالی های دبی و بارش از یک الگوی تصادفی پیروی می کند.
تحلیل ارتباطات بین متغیّرهای فضایی در دشت خان میرزا: مقایسه ی کارایی الگوی رگرسیون وزنی جغرافیایی و الگوی حداقل مربعات معمولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بطور متداول، برای درک ارتباطات فضایی بین متغیّرها محققان علوم محیط زیست و جغرافیا از الگوهایی چون رگرسیون حداقل مربعات معمولی ( OLS ) بهره می گیرند که دارای کاستی های بسیاری در ارائه ی نتایج فضایی بویژه در مقیاس محلی است. محققان در سال های اخیر الگوی رگرسیونی وزنی جغرافیایی ( GWR ) به منظور درک روابط بین متغیّرهای فضایی در سطح محلی پیشنهاد داده اند. در این تحقیق به منظور مقایسه ی کارایی این الگوها، میزان تغییرات کاربری اراضی (به عنوان متغیّر وابسته) در رابطه با تغییرات افت و برداشت از منابع آب زیرزمینی (به عنوان متغیّرهای مستقل) در دوره زمانی 1379 تا 1389 در در دشت خان میرزا (استان چهارمحال و بختیاری) مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور بررسی کارایی الگوها از ضریب تغییرات باقیمانده های استاندارد شده، وابستگی های محلی فضایی، شاخص مورن، معیار اطلاعات اکائیک تصحیح شده و ضریب تبیین محلی بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد بر اساس ضریب تغییرات استاندارد شده، الگوی GWR قابلیت انطباق داده ها را نسبت به OLS را دارا است. همچنین بر اساس نتایج ضریب تبیین بر روی متغیّرهای تحقیق، الگوی GWR برازش محلی مطلوبی را بین نقاط رگرسیونی و نمونه ای برقرار می کند. بر اساس شاخص مورن، الگوی GWR کمترین شباهت مقداری و مکانی را در موقعیت های مجاور داده های نمونه ای نشان می دهد و کارامدی الگوی GWR در ارائه ی خروجی های فضایی در برابر الگوی OLS را اثبات می نماید.
ارزیابی توان محیطی برای توسعه ی ژئوتوریسم در یک منطقه ی حفاظت شده مطالعه موردی: منطقه ی حفاظت شده مانشت، بانکول و قلارنگ در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری صنعتی است که امروزه مورد توجه بسیاری از دولت ها قرار گرفته است و در حال حاضر یکی از پردرآمدترین بخش های اقتصاد جهانی می باشد. صنعت گردشگری به شکل چشمگیری بر نرخ اشتغال، درآمد ملی، مصرف و سرمایه گذاری آثار مثبت دارد. گردشگری را بسته به هدف گردشگر، به انواع مختلفی طبقه بندی کرده اند که یکی از آنها ژئوتوریسم می باشد. با اینکه ژئوتوریسم در حال حاضر بخش کوچکی از کل توریسم را به خود اختصاص داده، اما این بخش از صنعت توریسم از نرخ رشد بسیار بالایی برخوردار است. در این مقاله با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به شناسایی پهنه های مستعد ژئوتوریسم در منطقه حفاظت شده مانشت، بانکول و قلارنگ با استفاده از مدل منطق بولین و مدل AHP پرداخته شده است به همین منظور لایه های اطلاعاتی شامل نقشه ارزش های ژئومورفولوژی، زمین شناسی، توپوگرافی، پهنه بندی شیب، پوشش گیاهی، چشمه های معدنی، راه های ارتباطی، منابع آبی و نقشه اماکن رفاهی و اقامتی تهیه گردید. اعمال وزن های مناسب در محیط نرم افزار Expert choice انجام شد. سپس با تلفیق و همپوشانی لایه های اطلاعاتی در محیط نرم افزار Arc GIS10.2 پهنه های مناسب شناسایی و اولویت های برتر جهت توسعه ی ژئوتوریسم معرفی گردید. نتایج این مطالعه نشان می دهد که مناطقی با جاذبه ی بالا بیشتر در شمال، مرکز تا جنوب شرقی منطقه ی حفاظت شده قرار دارند که دارای پوشش گیاهی و جنگلی، منابع آبی و ارزش های بالای ژئومورفولوژیکی هستند و مناطقی با جاذبه ی پایین بیشتر در جنوب و غرب محدوده قرار دارند که از نظر ارزش های ژئومورفولوژی، پوشش گیاهی و جنگلی، دسترسی و زیر ساخت ها، منابع آبی و داشتن جاذبه های طبیعی ضعیف ارزیابی شده اند . نتایج این تحقیق نشان می دهد که دو مدل AHP و مدل منطقی بولین در ارزیابی ژئوتوریسم در منطقه ی مورد مطالعه انطباق بالایی دارند و برای ارزیابی ژئوتوریسم در مناطق مختلف می توانند مناسب باشند. همچنین معرفی این جاذبه های طبیعی به گردشگران به صورت درست، موجب تأثیرگذاری مثبت گردشگران بر محیط طبیعی شده و زمینه ی ارتقای جاذبه های گردشگری را فراهم می آورد.
طبقه بندی و تناسب اراضی برای توسعه ی مناطق محروم در چهارچوب اقتصاد مقاومتی مطالعه موردی: شهرستان ریگان، جنوب شرق استان کرمان*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفظ منابع خاک و آب، توسعه ی پایدار و اشتغال زایی در مناطق محروم و روستایی به عنوان یکی از مهمترین راهبردهای مدیریت دانایی مح ور در کش ور مط رح می باشد. مطالعات خاک شناسی، قابلیت آبیاری، طبقه بندی استاندارد و تناسب اراضی برای اصلاح یا جایگزینی کاربری فعلی و همچنین روش های نوین آبیاری به منظور افزایش راندمان مصرف آب در بخش کشاورزی و افزایش ارزش افزوده تولیدات کشاورزی قدم مهمی برای دستیابی به اقتصاد مقاومتی محسوب می شود. در این راستا، مطالعه ای در شهرستان ریگان، واقع در جنوب شرق استان کرمان انجام شد. منطقه ی مورد نظر بسیار محروم بوده و این تحقیق از نظر تولید فرصت های شغلی برای مردم و الگو قرار گرفتن برای مناطق مجاور مهم می باشد. اهداف اصلی این تحقیق امکان سنجی اصلاح و ایجاد قابلیت های جدید در منابع خاک و آب اراضی منطقه به منظور رفع یا کاهش محدودیت ها در بهبود یا تغییر نوع بهره وری از اراضی و ارتقاء اقدامات مدیریتی در منطقه می باشد. جهت نیل به اهداف فوق، مطالعات میدانی ازقبیل مکان یابی و حفر 23 خاک رخ و انجام 160 نمونه برداری از خاک های منطقه انجام شد. با استفاده از سایر داده های کمکی مانند تصاویر ماهواره ای، نقشه های زمین شناسی، پستی و بلندی، اطلاعات هواشناسی، مطالعات پیشتر انجام شده و نتایج تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی، اقدام به تهیه نقشه های موضوعی مختلف مانند ارزیابی منابع اراضی، طبقه بندی استاندارد و قابلیت آبیاری اراضی برای دو روش آبیاری سطحی (سنتی) و موضعی (مدرن) شد. سپس ارزیابی تناسب فعلی و آتی اراضی برای سه نوع بهره وری اراضی شامل گندم آبی، یونجه و خرما صورت گرفت. اراضی منطقه در سه شکل ظاهری دشت دامنه ای، فلات و مخروط افکنه آبرفتی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان دادند که خاک های منطقه بر اساس روش جامع رده بندی خاک ها در دو تحت رده Salids و Gypsids جای می گیرند. از جمله محدودیت های قابل اصلاح اراضی منطقه می توان به شوری و قلیائیت، لایه سخت کفه و پستی و بلندی و محدودیت های غیرقابل اصلاح نیز به اقلیم، مقدار زیاد سنگریزه خاک سطحی و عمقی اشاره کرد. با توجه به وجود منابع آب زیرزمینی و پس از انجام عملیات عمرانی و تغییر روش آبیاری و اعمال یک مدیریت کارآمد می توان تمام منطقه را که در شرایط بایر هستند، به زیر کشت انواع بهره وری های مناسب (زراعی و باغی) اختصاص داد. بخشی از منطقه که دارای قابلیت کاربری کشاورزی است، برای تیپ بهره وری گندم و یونجه درکلاس تناسب S2 و تمام منطقه برای خرما در کلاس های تناسب S1 و S2 قرار می گیرند. در نهایت می توان گفت تحقق برنامه های توسعه نواحی روستایی، محرومیت زدایی و اهداف اقتصاد مقاومتی در بخش منابع آب و خاک با اعمال مدیریت مناسب قابل دست یابی می باشد.
سطح بندی میزان آسیب پذیری بافت های شهر کرمان بر اساس معیارهای منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده و مسأله دار شهری در کشورهای در حال توسعه همانند ایران بیشتر از سایر بافت های شهری در معرض خطر زلزله قراردارند. شهر کرمان به دلیل وجود گسل های متعدد فعال و وقوع زمین لرزه های ویرانگر با تلفات انسانی زیاد به زلزله خیزترین استان کشور تبدیل شده است. از کل مساحت بافت فرسوده استان کرمان که حدود چهارهزار و شصت و دو هکتار می باشد، 1589 هکتار آن در شهر کرمان قرار دارد. ضرورت کاهش آسیب پذیری شهر در برابر زلزله، یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی کالبدی و شهری محسوب می گردد. هدف تحقیق شناسایی و سطح بندی میزان آسیب پذیری بافت های شهری است. مسأله ی اساسی این است که شهر کرمان مناطق آسیب پذیر زیادی دارد و شناسایی سطوح آسیب پذیر و کاهش ضریب آسیب پذیری می تواند کمک مؤثری به مدیریت بحران نماید. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است، داده های تحقیق به روش اسنادی و میدانی تهیه شده، از اطلاعات مدیریت بحران شهرداری کرمان استفاده گردیده و شاخص هایی چون نوع مصالح، تراکم جمعیّت، عرض معابر، نوع کاربری و تراکم سازه ای مورد بررسی قرار گرفته است و نقشه های هر کدام از این معیارها با استفاده از نرم افزارSDM FUZZY در محیط Arc GIS تهیه شده است. نقشه ی آسیب پذیری نهایی نشان می دهد که بافت های شهر کرمان با 7/11 درصد آسیب پذیری بسیار زیاد، 1/14 درصد آسیب پذیری زیاد، 3/13 درصد آسیب پذیری متوسط، 5/15 درصد آسیب پذیری کم، 9/45 درصد آسیب پذیری خیلی کم روبرو هستند که وضعیت نامناسب بافت ها را نشان می دهد.
تحلیل توزیع زمانی بارش در ایران طیّ چهار دهه ی گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارش یکی از تغییرپذیرترین پدیده های هواشناسی و هیدرولوژیکی است. تخمین متوسط مقدار عددی بارش و بررسی نحوه ی تغییرات زمانی بارش به منظور مدیریت و برنامه ریزی منابع آب در مناطق مختلف امری ضروری است، بطوری که بیشینه نمایی و یا کمینه نمایی آن با اهداف مختلف در مدیریت منابع آب در یک کشور تبعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زیادی دربر خواهد داشت. در بسیاری از منابع همواره مقدار عددی بارش طیّ چند دهه ی گذشته در ایران 240 تا 250 میلی متر معرفی گردیده است. لذا بر این مبنا جهت کاوش در صحت و دقت عدد فوق، هدف از این پژوهش، محاسبه ی میانگین بارش و بررسی تغییرات واریانس آن طیّ دهه های مختلف در سطح کشور ایران است. در این پژوهش تغییرات بارش طیّ چهار دهه در 33 ایستگاه سینوپتیک کشور با توزیع مکانی مناسب مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل زمانی داده های بارندگی، ابتدا ماهیّت اولیه آن ها از نظر همگنی، کفایت و تصادفی بودن آمار بررسی گردید و میانگین بارندگی از طریق روش های پلی گون بندی تیسن و خطوط هم باران به روش های مختلف درون یابی کریجینگ، عکس فاصله و همسایگی طبیعی محاسبه گردید و با استفاده از آماره لیون، ناهمگونی واریانس ها در دهه های مختلف مورد مقایسه قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده، میانگین بارندگی در ایران طیّ چهار دهه ی گذشته در روش پلی گون بندی تیسن 421 میلی متر، روش کریجینگ 232 میلی متر، روش عکس فاصله 715 میلی متر و روش همسایگی طبیعی 5/715 میلی متر برآورد گردید. نتایج حاصل از بررسی ناهمگونی واریانس بارش طیّ چهار دهه نشان داد، واریانس ها همگون بوده و میانگین بارندگی در چهار دهه تفاوت معناداری باهم ندارند. براین اساس، پیشنهاد می گردد، روش منتخب در برآورد بارش در سطح با توجه به هدف و دقت و صحت مورد نظر انتخاب گردد.
سنجش آثار فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه ی برخی شاخص های اقتصادی و اجتماعی روستاهای بخش مرکزی شهرستان بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر سنجش آثار فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه برخی شاخص های اقتصادی و اجتماعی روستاهای بخش مرکزی شهرستان بهار بود. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر شیوه ی جمع آوری داده ها پیمایشی و از نظر تحلیل داده ها از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 15933 نفر از ساکنین 13 روستای دارای دفاتر خدمات فاوا در بخش مرکزی شهرستان بهار بودند که از بین آن ها تعداد 375 تن بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب و به صورت انتساب متناسب پرسشنامه ها توزیع و تکمیل گردید. ابزار اصلی جمع آوری داده ها پرسش نامه بود که روایی سؤالات آن توسط صاحب نظران و اساتید مربوطه تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شد که میزان پایایی بین 863/0 و 872/0 به دست آمد. به منظور سنجش متغیّرهای مربوط به شاخص های اقتصادی و اجتماعی همچنین میزان استفاده از خدمات فاوا از طیف پنج قسمتی لیکرت استفاده شد. پردازش داده ها از طریق نرم افزار SPSS و به دو صورت توصیفی و تحلیل انجام شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که میزان استفاده از فاوا بین روستاییان مورد مطالعه در همه شاخص های اقتصادی مورد مطالعه از قبیل افزایش تولید محصول، افزایش درآمد، اشتغال زایی، کاهش هزینه حمل و نقل و بازاریابی تأثیر مثبت و معنی دار داشته است. نتایج همچنین نشان داد میزان استفاده از فاوا در برخی شاخص های اجتماعی نظیر مشارکت پذیری، اعتماد اجتماعی، آموزش و ارتباطات و رفاه اجتماعی تأثیر مثبت و معنی داری داشته ولی بر میزان مهاجرت روستاییان تأثیر منفی و معنی دار داشته است. با توجه به نقش مثبت دفاتر فاوا در روستاهای مورد مطالعه پیشنهاد می شود حمایت های لازم از این مراکز چه توسط سازمان های دولتی و چه غیر دولتی به نحو مقتضی اعمال گردد. برای این منظور پیشنهاد می شود دولت از طریق یک نظام آموزشی و مشاوره های قوی بسترهای لازم برای تقویت این مراکز را در روستاها فراهم نماید.
تأثیر فعالیّت تکتونیکی بر مورفولوژی نیمرخ طولی رودخانه مطالعه موردی: رودخانه پل رود (شمال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیمرخ طولی رودخانه ها اطلاعات ارزشمندی در مورد تغییرات شرایط حاکم بر حوضه های آبریز در اختیار می گذارد. به همین علت این موضوع همواره مورد علاقه محققان مختلف بوده است. با بررسی شکل نیمرخ طولی رودخانه ها می توان وضعیت فعالیّت های تکتونیکی در منطقه را مورد بررسی قرار داد. در این تحقیق، شکل نیمرخ طولی حوضه ی آبریز رودخانه پل رود و عوامل مؤثر بر آن بررسی شد. جهت انجام این پژوهش، محدوده ی مورد بررسی را به 10 حوضه و زیر حوضه تقسیم و در هر یک از این حوضه ها زیر حوضه ها، نوع جریان، میزان فعالیّت های تکتونیکی و نقاط خروج از حالت توازن در شکل نیمرخ طولی رودخانه را مشخص نمودیم. در ارزیابی تکتونیک نیمرخ رودخانه های حوضه ها و زیر حوضه های مورد بررسی از برخی از شاخص های تکنونیک فعال Hi ، شاخص SL و همچنین ترسیم نمودار Ds استفاده شده است. نتایج به دست آمده از محاسبه ی شاخص های انتگرال هیپسومتری و شاخص SL در این حوضه ها زیرحوضه ها نیز بیانگر نرخ ملایم فعالیّت های تکتونیکی و بالاآمدگی است. عامل تشکیل نیک پوینت ها و شکست ها در حوضه و زیرحوضه های پل رود، شلمان و جیرکل تغییرات لیتولوژی می باشد. به عبارتی تغییرات لیتولوژی در این 3 حوضه و زیرحوضه سبب عدم توازن شکل نیمرخ طولی رودخانه شده است. مقدار انتگرال هیپسومتری در حوضه ی زیرحوضه های پل رود، شلمان و جیرکل به ترتیب برابر با 79/0، 59/0 و 38/0 است. این مقادیر حاکی از میزان نسبتاً بالای فعالیّت های تکتونیکی در این 3 حوضه است، با این حال در این حوضه ها و زیر حوضه ها عامل تشکیل شکست ها و عدم توازن در نیمرخ طولی رودخانه، تغییرات لیتولوژی است. مقادیر انتگرال هیپسومتری در زیرحوضه های سله چال، عسگرآباد، چالک رود و سرخ قله بترتیب 54/0، 6/0، 45/0 و 44/0 است که نشان از نرخ ملایم تکتونیک در زیرحوضه های چالک رود و سرخ قله و نیز نرخ نسبتاً بالای تکتونیک در زیرحوضه های عسگرآباد و سله چال است. عامل ایجاد عدم تعادل و شکست در نیمرخ طولی رودخانه در این حوضه و زیرحوضه ترکیبی از عوامل تکتونیک و لیتولوژی است. بیشترین آنومالی شاخص SL در زیر حوضه های عسگرآباد، شلمان، سله چال است که از لحاظ لیتولوژی در رده بالا و مقاوم می باشند، بقیه آنومالی های حوضه ها و زیر حوضه های ناحیه ی مورد مطالعه دارای مقادیر شاخص SL متوسط تا پایین هستند، در نهایت با بررسی انجام گرفته در این حوضه و نتاج حاصل مشخص گردید که شکل نیمرخ طولی رودخانه پل رود بیشتر تابع تغییرات لیتولوژی است و فرآیندهای تکتونیکی تأثیر کمتری در آن داشته اند.
تعیین بهترین شاخص فرسایندگی باران در استان فارس و پهنه بندی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فرسایش آبی به عنوان یکی از مسائل مهم در کشاورزی و آبخیزداری مطرح است و محققان با انجام تحقیقات مختلف به دنبال راهکارهایی برای به حداقل رساندن آن هستند. شاخص فرسایندگی باران مهم ترین عامل تأثیرگذار بر فرسایش خاک بوده و تابعی از خصوصیات فیزیکی باران می باشد. جهت کمّی کردن عامل فرسایندگی باران شاخص های مختلفی توسعه داده شده اند که انتخاب شاخص مناسب با توجه به شرایط اکولوژیکی منطقه حائز اهمیت است. تحقیق حاضر به منظور تخمین ضریب فرسایندگی باران بر اساس بررسی ارتباط بین شاخص های مبتنی بر مقدار و عامل فرسایندگی معرفی شده توسط ویشمایر و اسمیت (EI 30 ) و پهنه بندی ضریب فرسایندگی باران با روش های مختلف قطعی و زمین آمار در استان فارس انجام شده است. بررسی روابط رگرسیونی بین عوامل ذکرشده، نشان داد که شاخص فورنیه با ضریب تبیین 80/0، همبستگی بالایی با ضریب فرسایندگی (R ) دارد. در نتیجه بر اساس معادله حاصل شده،R هر ایستگاه محاسبه شد. در نهایت روش تابع پایه شعاعی با مدل نواری کاملاً منظم بر اساس جذر میانگین مربعات خطا پایین تر و ضریب تبیین بالاتر نسبت به روش های دیگر انتخاب شد . براساس نقشه ضریب فرسایندگی باران بیشترین میزان فرسایندگی در قسمت شمال استان و کمترین مقدارآن در ناحیه ی شرق و شمال شرق می باشد. همچنین 44 د رصد استان دارای فرسایندگی متوسط و 10 درصد در معرض فرسایش زیاد می باشد.
بررسی عوامل مؤثردر شکل گیری و گسترش کارست های حوضه ی آبریز در پرچین درشمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطقی از زمین که توسط سازندهای آهکی پوشیده و توسط جریان های آبی انحلال یافته اند، مناطق کارستی نامیده می شوند. به دلیل اینکه اشکال کارستی نقش مهمی در منابع آب،گردشگری و فعالیّت های عمرانی دارند مطالعه ی آنها یک ضرورت محسوب می شود. حوضه ی آبریز درپرچین، یکی از زیرحوضه های رودخانه ی بیدواز در شمال شرقی ایران است که به دلیل سازندهای آهکی اشکال متنوع کارستی در آن شکل گرفته است. در این مقاله سعی بر این است تا عوامل مؤثر در کارست زایی این حوضه مطالعه و شناسایی شوند تا در فعالیّت های عمرانی و آمایش حوضه ای این عوامل تحت کنترل باشند. جهت رسیدن به این هدف، پس از مرزبندی این حوضه، با استفاده از روش های کتابخانه ای، مطالعات میدانی، نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی و تصاویر ماهواره ای کارست های این حوضه شناسایی و مورد مطالعه قرار گرفت. مطالعات اولیه این فرض را در ذهن تداعی نمود که در شکل گیری کارست های این حوضه عواملی چون لیتولوژی، هیدرولوژی، فعالیّت های تکتونیکی و آب و هوا نقش بیشتری داشته اند. پس از بررسی این عوامل مشخص گردید لیتولو ژی از طریق انحلال، تخلخل، شکستگی و نوع پوشش سنگ ها در شکل گیری اشکال این حوضه مؤثر بوده است. از نظر هیدرولوژی، توان بالای انحلال آب این حوضه و عدم انطباق شاخه های فرعی آن با ساختمان زمین شناسی نقش خود را در این زمینه ایفا نموده است. همچنین رتبه بندی این حوضه مشخص نمود بیشترین و متنوع ترین اشکال کارستی این حوضه در رتبه های بالای آن شکل گرفته اند. از نظر تکتونیکی سه طرف این حوضه توسط گسل ها احاطه شده، گسل همه گجی در شمال و گسل اردغان در جنوب این حوضه با فعالیّت خود فرایند شکل گیری کارن های شیاری و چکشی را در این حوضه تسهیل نموده است. همچنین نیروی وارده ازسوی گسل ها، سنگ ها را تخریب و با نفوذ آب مقدمات انحلال آنها را فراهم نموده و اشکال کارستی را به وجود آورده است. ازنظر تأثیرات آب و هوایی مشخص شد در بین عناصر آب و هوایی دما و بارش نقش مهمتری در این زمینه داشته اند. دما از طریق انواع هوازدگی و بارش از طریق تأثیر در شکل گیری کارن های لانه ی زنبوری و کارن های بارانی و پوشش گیاهی نقش خود را در این زمینه ایفا نموده است.