مقالات
حوزه های تخصصی:
بروز سیلاب های سهمگین در اثر تغییرات آب و هوایی طیّ دهه های اخیر سبب بروز خسارات فراوانی در نواحی مختلف دنیا شده است. در نواحی خشک تأثیر این تغییرات محسوس تر است. در این بین استان سیستان و بلوچستان با آب و هوای گرم و خشک، مستعد وقوع سیل می باشد. حوضه ی آبریز سرباز که در قسمت های جنوبی این استان پهناور قرار گرفته، متأثر از شرایط موجود هرساله شاهد وقوع سیل و نتایج مخرب آن می باشد.
هدف از این پژوهش پیش بینی سیلاب رودخانه ی سرباز با شبکه عصبی مصنوعی می باشد. در این پژوهش از سه شبکه پرسپترون چندلایه، پس انتشار و Radial Basis جهت پیش بینی سیلاب رودخانه ی سرباز استفاده شد و نتایج این شبکه ها با مدل رگرسیون چند متغیّره مقایسه شده است. برای این منظور از داده های روزانه اقلیمی و هیدرولوژیکی سه ایستگاه سرباز، ایرانشهر و پیردان طیّ یک دوره ی 28 ساله (مهر 1360 تا شهریور 1388) استفاده شد. با بررسی همبستگی بین این داده ها و دبی رودخانه سرباز پارامترهای مؤثر بر سیلاب تعیین شد. پس از نرمالیزه کردن داده ها، مدل های مختلف ایجاد شد.
بررسی نتایج نشان داد که شبکه ی منتخبRadial Basisبا همبستگی 97/0 در مرحله ی آموزش و 714/0 در مرحله ی آزمایش و خطای کمتر نسبت به سایر شبکه ها به عنوان بهترین مدل در بین انواع شبکه ی عصبی شناخته شد. مقایسه ی نتایج این شبکه و مدل رگرسیونی نشان می دهد که مدل شبکه عصبی عملکرد مناسب تری دارد و پیش بینی بهتری نسبت به روش رگرسیونی از سیلاب رودخانه ی سرباز ارائه می دهد.
تعیین گستره ی آسایش دمایی در برنامه ریزی اقلیم گردشگری مورد : استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ویژگیهای اقلیمی هر مکان، نقش ویژهای در برنامهریزی گردشگری آن محل ایفا میکند. هدف پژوهش حاضر، تعیین گستره ی آسایش اقلیمی روزانه و شبانه به منظور برنامهریزی گردشگری استان سیستان و بلوچستان در مقیاس ماهانه است. برای تعیین شرایط دمایی (گرم، آسایش، سرد) در گستره ی استان و در ماه های مختلف سال، شاخص اوانز مبنای روش پژوهش قرار گرفته است. از این رو دادههای اقلیمی کمینه و بیشینه دمای هوا و رطوبت نسبی و همچنین سرعت باد در مقیاس ماهانه شش ایستگاه سینوپتیک و چهار ایستگاه کلیماتولوژیاستان طیّ دوره ی آماری (87 – 65) استخراج شد و همگنی آنها با روش درونیابی مورد آزمون قرار گرفت. سپس جداول شرایط دمایی به تفکیک شب و روز برای ماه های سال تهیه و نقشههای آسایش زیست اقلیمی استان ترسیم شدند.
نتایج نشان داد که در گستره ی استان، شرایط اقلیمی روزانه ماه های خرداد، تیر، مرداد و شهریور گرم و شرایط اقلیمی شبانه ماه های آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین سرد است. در فروردین، اردیبهشت، مهر، آبان، آذر، دی و بهمن در طول روز و در اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر در طول شب در قسمت هایی از استان مطابق با الگوی اوانز آسایش دمایی حاکم است.
تحلیل روند موسم های خشک و تر در شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سامانه ی اقلیم، مجموعه ای چند بُعدی، درهم تنیده و پویاست. این ویژگی ها موجب می شود که هم عوامل تغییرزا و هم نتایج تغییر، حاوی تنوع زمانی – مکانی باشد. یکی از ویژگی های اقلیمی که بدین لحاظ قابل تأمل است، تداوم موسم های خشک و مرطوب است. تداوم موسم های خشک و مرطوب به لحاظ شدت و فراوانی رویدادهای بارشی از اهمیّت شایان توجهی برخوردارند. این ویژگی ها به دلیل این که مشخصات اقلیم بارشی را منعکس نموده و نیز به لحاظ این که بر فراسنج های دیگر اقلیمی تأثیر می نهند، نظر بسیاری اقلیم شناسان را به خود جلب نموده است.
در تحقیق حاضر با استفاده از مشاهدات بارش روزانه ی شهر زنجان طیّ دوره ی آماری 2006-1961 و بر اساس روش های ناپارامتری، روند بیشینه، متوسط و تداوم موسم های خشک و تر برای هرسال برآورد گردید. نتایج تحقیق نشان داد که نمایه های مورد بررسی در هیچ یک از مقیاس های زمانی سالانه و ماهانه حاوی روند معنی داری نبوده است. مقدار بارش های کم حاوی روند کاهشی معنی دار بوده اند و با توجه به فقدان روند در دفعات وقوع، دفعات این بارش ها و به تبع آن موسم های تر و خشک ثابت بوده است. بر اساس یافته های تحقیق معلوم شد که چهار ماه سال (جون، جولای، آگوست و سپتامبر) فاقد بارش هستند. بارش های احتمالی در این چهار ماه، حاصل رویدادهای محلی- تصادفی و نامنظم می باشد. از این رو چهار ماه یاد شده به عنوان فصل خشک زنجان به شمار می آید. بیشترین دفعات وقوع بارش مربوط به ماه های آوریل و می است. بدین ترتیب پرباران ترین فصل را می توان فصل بهار دانست.
مطالعه ی اثر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر سنجنده ی MODIS مورد: استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین پیامدهای خشکسالی، کاهش مقدار پوشش گیاهی است. با کاهش پوشش گیاهی، شرایط محیطی برای بروز مشکلات مختلف نظیر فرسایش خاک، افزایش میزان رواناب سطحی و خطر بروز سیل و... فراهم می شود. بر این اساس، ارزیابی اثرات خشکسالی بر روی پوشش گیاهی از اهمیّت زیادی برخوردار است. در این رابطه، استفاده از روش های سنجشازدورانعکاسی، جهت ارزیابی اثرات خشکسالی، بهعنوانیکی ازکارآمدترینروش هاشناختهشدهاست.
در این مطالعه، به منظور بررسی اثر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی در استان کردستان، از داده های هواشناسی و سنجش از دور استفاده شده است. در ابتدا، شاخص بارندگی استاندارد (SPI)، برای 6 ایستگاه هواشناسی استان، طیّ سال های 2009-2000 محاسبه گردید. در مرحله ی بعد، بر اساس 40 تصویر برگرفته از سنجنده TERRA/MODIS16 روزه، در ماه های آگوست، سپتامبر، اکتبر و نوامبر، شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی (NDVI) محاسبه شد. با در نظر گرفتن این شاخص، پوشش گیاهی منطقه به 6 گروه طبقه بندی شده و مساحت هر کدام از طبقات نیز محاسبه شد. در نهایت دو شاخص SPIو NDVI مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین میانگین شاخص های SPI و NDVI، همبستگی بالایی(77/0+ ) در سطح معناداری 01/0 وجود دارد و با کاهش تقریباً 20/0- از میزان شاخص ،SPI به طور متوسط 2/1 درصد (معادل350 کیلومترمربع) سطح پوشش گیاهی ضعیف افزایش می یابد.این میزان کاهش برای شاخص NDVI تقریباً معادل 01/0 می باشد. نتایج حاصل از محاسبه شاخص SPI، نشان داد که در سال های 2001 و 2008 خشکسالی متوسط در استان کردستان رخ داده است محاسبه شاخص NDVI در این دو سال نشان داد که میزان پوشش گیاهی ضعیف به طور قابل محسوسی افزایش یافته است (به ترتیب با 6/80% و 6/76% ) درحالی که در سال 2007 به عنوان سال تقریباً نرمال، میزان پوشش گیاهی ضعیف بر مبنای شاخص NDVI ، حدود 7/69% محاسبه گردید. مقایسه بین سال های 2001 با 2007 (تغییر تقریباً 11درصدی پوشش گیاهی ضعیف )، به خوبی نشان دهنده ی اثر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی در استان کردستان است
شناسایی الگوهای گردشی ایجادکننده ی سیلاب در جنوب غرب ایران مورد: حوضه ی مُند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی رابطه ی الگوهای گردشی با سیلاب در جنوب غرب ایران می باشد. برای این منظور داده های رواناب روزانه 12 ایستگاه آب سنجی حوضه ی مُند به عنوان حوضه ی نمونه تهیه و رواناب پایه آن به روش دستی جدا شده است. حوضه ی مُند یکی از زیرحوضه های حوضه ی آبریز خلیج فارس می باشد که با مساحت تقریبی 47000 کیلومتر مربع بخش های عمده از استان فارس و بوشهر را پوشش می دهد.
داده های ایستگاه های منتخب دوره ی آماری از سال آبی 1341-1340 تا 1379-1378 را شامل می گردند. برای تحلیل همدید رابطه ی الگوهای گردشی با سیلاب، روش همدید گردشی به محیطی انتخاب شده است. برای این منظور از الگوهای گردشی تراز 500 هکتوپاسکال تهیه شده توسط مسعودیان استفاده شده است.
نتایج این پژوهش نشان داد ارتباط معنی داری بین الگوهای گردشی تراز 500 هکتوپاسکال منطقه ی خاورمیانه با میانگین درصد روزانه سیلاب در حوضه ی مُند وجود دارد. بطوری که در تمام ایستگاه های منتخب الگوی گردشی شماره ی 2 (فرود دریای سیاه) با 70/35 درصد، الگوی گردشی شماره 7 (فرود سوریه) با 14/29 و الگوی گردشی شماره 1 (فرود شرق مدیترانه) با 24/25 درصد بیشترین درصد رابطه را با سیلاب های حوضه داشته اند.
نقشه روز نماینده الگوی شماره 2 یک فراز بر روی اروپا و یک فرود برروی دریای سیاه را نمایش می دهد. مهمترین پدیده همدید بر روی نقشه روز نماینده الگوی گردشی شماره 7، فرودی است که از روسیه شروع و تا سوریه ادامه می یابد. الگوی گردشی شماره 1 نیز شامل یک فرود عمیق بر روی شرق دریای مدیترانه می باشد.
اولویّت بندی نواحی کنترل فرسایش خاک با استفاده از تکنیک های ارزیابی چندمعیاره و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولویّتبندی، در اجرای پروژههای منابع طبیعی امر بسیار مهم و ضروری میباشد و به تصمیمگیران اجازه خواهد داد تا مناسبترین استراتژیهای مدیریتی و پایدار را در درازمدت اجرا نمایند. وضعیت کنونی فرسایش با یک شاخص نسبی نمیتواند بطور دقیق اولویّت نواحی جهت کنترل فرسایش خاک را شناسایی نماید. هدف از این تحقیق شناسایی اولویّتهای حفاظت با استفاده از یک روش ارزیابی چندمعیاره در حوضه ی آبخیز وازرود مازندران میباشد. روند تغییرات خطر فرسایش نشاندهنده ی مناطقی است که خطر فرسایش در آنها در حال ازدیاد بوده و همچنین به عنوان یکی از معیارهای شناسایی اولویّتها میباشد. پهنهبندی خطر فرسایش در قالب معادله تلفات خاک اصلاح شده جهانی (RUSLE)در سالهای 2000 و 2010 انجام گرفت و به شش ناحیه ی خطر خیلی کم، کم، متوسط، شدید، خیلی شدید و فوقالعاده شدید تقسیم گردید. روند تغییرات فرسایش خاک با مقایسه نتایج خطر فرسایش بین 2000 و 2010 و ارزیابیهای چند معیاره محقق گردید. دو سطح با بالاترین اولویّت، مناطق با درجه فرسایش شدید و یا افزایش قابل توجه در فرسایش که در این 10 سال اخیر به وقوع پیوسته را شامل میشود (32/1588 هکتار و 31/11% از کل منطقه مورد مطالعه) و به عنوان مناطق کنترل فرسایش خاک و اختصاص استراتژیهای مدیریتی مناسب در آن پیشنهاد میگردد. دو سطح میانی مناطق با وضعیت فرسایشی پایدار در طول زمان یا تغییرات جزیی را شامل میشوند و به اقدامات کنترلی کمتری نیازمندند.
هویّت و توسعه ی پایدار محله ای در شهر شیراز مورد: محله ی فخرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جنبه های اجتماعی شهرها مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گرفته و از اهمیّت فراوانی برخوردار است؛ چرا که با نگاهی به تاریخ برنامه ریزی شهری می توان شاهد ارتقاء برنامه ریزی شهری از نگاه صرف کالبدی به نگاهی چندبُعدی بود که کلیه ی ابعاد را در برمی گیرد. از طرف دیگر محله نیز به عنوان یکی از ابزارهای برنامه ریزی شهری در طول قرن بیستم برای فائق امدن بر مسائل شهری مطرح بوده و از دیدگاه های مختلف به آن توجه شده است. در حقیقت محله ها بیشتر از آنکه واحدهای جغرافیایی و کالبدی باشند واحدهای اجتماعی و فرهنگی هستند و از این جهت واحدهای معتبرتری برای برنامه ریزی به حساب می آیند.
در پژوهش حاضر با توجه به اهمیّت ابعاد اجتماعی در برنامهریزی شهری به بررسی عامل هویّت در محلات پرداخته و تأثیر عوامل مؤثر در هویّت بخشی به محلات مسکونی مورد بررسی قرار میگیرد. چراکه این عوامل یکی از منابع بالقوه مهم فراهمسازی مقدمات توسعه ی پایدار و تضمین ماندگاری شاخصهای توسعه میباشد. بر این اساس با استناد به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای بررسی های میدانی، عامل هویّت در محله فخرآباد شیراز بررسی خواهد شد.
تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، از طریق آزمون کای اسکوئر، ضریب فی و کرامر و ضریب لاندا انجام شده است. نتایج نشان می دهد که متغیّرهای اجتماعی- فرهنگی با شدت همبستگی قوی و کاهش خطای بالا، ارتباط بیشتری با عامل هویّت دارند و محله ی فخرآباد در برآورده ساختن نیازهای ساکنین از لحاظ اصول تضمین کننده پایداری محله موفقیت نسبی کسب کرده است
بررسی میزان گسترش تپه های ماسه ای شرق جاسک در بازه ی زمانی (1383 - 1369) با استفاده از GISو RS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه ی مورد مطالعه در شرق جاسک واقع شده و از واحدهای رسوبی محیط بیابانی، رودخانه ای، ساحلی و دریایی کم عمق تشکیل شده است و مهم ترین اثر متقابل این عوامل تشکیل تپه های ماسه ای است. تپه های منطقه ی مورد مطالعه دارای ماهیت تغییرپذیر بوده و شاهد تحولات زیادی شامل تشکیل تپه های جدید، فرسایش و حمل رسوبات می باشد. هدف از این تحقیق بررسی میزان گسترش محدوده تپه های ساحلی در محدوده ی مطالعاتی بوده است. همچنین در این تحقیق علاوه بر عکس های هوایی سال های 70- 1369 و تصاویر ماهواره ای IRSهندی 2003 منطقه ساحلی شرق جاسک، از اطلاعات پایه، پیمایش میدانی و روش های RS وG.I.S استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که مساحت تپه های ماسه ای در محدوده ی زمانی مورد مطالعه افزایشی معادل 10.169کیلومتر مربع داشته است.
برآورد خطر وقوع سیلاب ها در مسیر پیچان رودها مورد : رودخانه شور (واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیچان رودها از چشم اندازه های مهم هیدرولوژیکی هستند که تغییرات ژئومورفولوژیکی مهم تری را موجب می شوند. در یک محیط ویژه، این چشم اندازها از نشانه های تغییرات ناگهانی هیدرولوژیکی وژئومورفولوژیکی محسوب می شوند حضور پیچان رودها در واقع یکی از نشانه های مهم خطر وقوعسیلاب ها در محدوده ی تشکیل به شمار می آید. در مسیر رودخانه شور- واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند و جاری در یکی از زیرحوضه های قرنقوچای - پیچ وخم های زیاد و متوالی تشکیل شده است که با توجه به پیچ و خم های ایجاد شده، این پیچان رود از تیپیک ترین نوع خود محسوب می شود. در این مقاله،برای بررسی این پدیده ها و همچنین برای مطالعه ی پتانسیل خطر وقوع سیلاب ها در طول قطعاتی از مسیر پیچان رود از شاخصی به نام شاخصLFHاستفاده شده است. برای به کارگیری این شاخص از نقشه های توپوگرافی، از تصاویر ماهواره ای و از عکس های هوایی و داده های میدانی استفاده شده است.
نتایج حاصل از بررسی ها و شاخص به کار گرفته شده،نشانمی دهد که مقدار LFH در کل طول مسیر متفاوت بوده و مقدار آن با متوسط0.77 در طول پیچان رود شور نسبتاً بالا است. به عبارت دیگر، طبق این شاخص، خطر وقوع سیلاب های بزرگ، به ویژه در طول بعضی از قطعات مسیر پرپیچ وخم دار این رودخانه بالا است.
بررسی ها همچنین حاکی از این است که بعد از وقوع هر سیلاب و با انجام هرجابجایی در قوس پیچان و حرکت آن به طرفکناره ها، فرسایش کناری در طول مسیر رودخانه شور تشدید و خطرات ناشی از آن نیز افزایش می یابد.
تحلیل مکانی تغییرات بارش در زاگرس میانی از طریق روش های زمین آمار (1995-2004)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر سعی شده است تا تغییرات مکانی بارش در ناحیه ی کوهستانی زاگرس میانی از طریق روش های زمین آمار مدل سازی و تشریح گردد. در این راستا از متوسط بارش سالانه 249 ایستگاه با دوره ی زمانی کامل 10 سال (1995-2004) مربوط به سازمان هواشناسی (کلیماتولوژی، سینوپتیک و باران سنجی) و وزارت نیرو استفاده شده است. از 219 ایستگاه برای مدل سازی و تشریح تغییرات مکانی بارش و از 30 ایستگاه باقی مانده برای آزمون و ارزیابی روش ها بهره گرفته شده است. برای نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف – اسمیرنف و برای بررسی وجود روند در داده ها از برنامه جانبی Trend Analysisدر محیط نرم افزار Arc GIS 9.3بهره گرفته شده است.
نتایج حاصل از ارزیابی روش های کریگینگ ساده، معمولی و عام، بدون متغیّر کمکی و همچنین با متغیّر کمکی ارتفاع، عرض جغرافیایی، شیب و فاصله از خط الرأس از طریق آماره های R2، RMSE و MAEحاکی از دقت بیشتر روش کریگینگ معمولی با متغیّر کمکی عرض جغرافیایی و فاصله از خط الرأس است. برای نشان دادن نحوه ی تغییرپذیری مکانی بارش در منطقه ی مورد مطالعه، نیم رخ های بارش و ارتفاع عمود بر خط الرأس ها با فواصل 50 کیلومتر ترسیم گردیدند. از طریق نیم رخ ها چنین استنباط شد که با وجود هماهنگی نسبی بین بارش و ناهمواری، بیشینه بارش بر حداکثر ارتفاع ناهمواری ها منطبق نیست و دامنه های بادگیرو پشت به باد در نیمه ی غربی و شرقی زاگرس میانی دارای ویژگی متفاوتی از لحاظ مقدار دریافت بارش می باشند. نتایج تحقیق نقش ناهمواری ها به عنوان مانع در مسیر توده های هوا را نشان می دهد، به گونه ای که توده های هوا در برخورد با توده های کوهستانی مقادیر زیادی از رطوبت خود را تخلیه می نمایند.
روشی سریع برای تعیین فشار بالای ابر (FAST CTP) در تصاویر MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابرها با توجه به تأثیر قابل توجه آنها بر موازنه ی انرژی در سطح زمین و در جو، همواره مورد توجه پژوهشگران مختلف هواشناسی و اقلیمشناسی قرار گرفته است. توانایی سنجش از دور در برآورد خصوصیات و ویژگیهای ابرها در بررسی تغییرات آنها در مکانها و زمانهای مختلف به اثبات رسیده است. یکی از جنبههای تحقیقاتی مهم در ارتباط با ابرها، تعیین فشار در سطح بالای آنها است که هدف از پژوهش حاضر نیز ارائه ی روشی سریع برای تعیین آن (FAST CTP) با استفاده از تصاویر MODIS میباشد. به این ترتیب که ابتدا با استفاده از دادههای رادیوساوند در دو ایستگاه مهرآباد و کرمانشاه پروفایل دمایی جو استخراج گردید. سپس با استفاده از یک تکنیک پنج مرحلهای پیکسلهای تصویر مورد نظر به چهار دسته ابری، احتمالاً ابری، احتمالاً بدون ابر و غیر ابری طبقه بندی شدند. سپس با استفاده از مدل LSE در باندهای 31 و 32 سنجنده مذکور، گسیلمندی ابر در پیکسلهای ابری برآورد گردید. آنگاه با استفاده از گسیلمندی برآورد شده، دمای واقعی استخراج گردید. سپس با استفاده از این دما و پروفایل دمایی استخراج شده از دادههای رادیوساوند، فشار بالای ابر استخراج گردید. برای بررسی صحت نتایج به دست آمده نتایج حاصل از روش FAST CTP با نتایج حاصل از مدل CTP استاندارد مقایسه گردید. بر طبق این مقایسه روش ارائه شده در پژوهش حاضر برای ابرهای با عمق اپتیکی بالاتر از 10 مطلوب بوده و با نتایج حاصل از مدل CTP اختلاف بسیار کمی را نشان میدهد. اما تفاوت در مورد ابرهای نازک و با عمق اپتیکی پایین ( پایین تر از 10) نسبت به ابرهای با عمق اپتیکی بالا بطور چشمگیری بالاست.
تقویم دمای روزهنگام ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این پژوهش زمان آغاز و پایان بخش گرم و سرد سال در پهنهی ایران زمین بررسی شده است. برای دستیابی به این هدف دادههای شبکهای دمای بیشینهی ایران با تفکیک مکانی 1515 کیلومتر و بازهی زمانی روزانه از 01/01/1340 تا 29/12/1382 شامل 15705 روز از پایگاه دادهی اسفزاری ویرایش دوم برداشت گردید. به کمک آرایهی دادههای روزهنگام ایران به ابعاد 718715705 میانگین بلندمدت دما محاسبه و هموارسازی شد و بر پایهی میانگین بلندمدت دمای هر یک از نقاط کشور سال به دو بخش گرم و سرد بخش شد. سرانجام نقشههای تاریخهای بالاترین و پایینترین دمای روزانه، تاریخهای آغاز و پایان بخش گرم و میانگین دمای روزانه در بخش سرد و گرم محاسبه و ترسیم گردید. این نقشهها نشان داد که میانگین دمای روزهنگام ایران 2/25 درجه سلسیوس است.
دورهی گرم ایران از 28 فروردین تا 3 آبان و دورهی سرد از 4 آبان تا 27 فروردین سال بعد رخ میدهد. دورههای سرد و گرم در همه جای ایران همزمان آغاز نمیشود. در بخشهای جنوبی و جنوبشرقی کشور فصل گرم زودتر آغاز میشود و دیرتر به پایان میرسد. اوج گرما در ایران در نقاط مختلف با 70 روز فاصله به وقوع میپیوندد. در حالی که اوج سرما در سراسر ایران تقریباً همزمان و با 15 روز فاصله رخ میدهد."