گزارش ها
حوزه های تخصصی:
مقالات
ارزیابی توان اکولوژیکی به منظور تعیین عرصه های مناسب توسعه در محدوده ی شهر جدید سهند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از شهرهای کشور ما با توجه به گسترش نامحدود و بدون برنامه ی خود سبب دست اندازی به محیط های طبیعی و از بین بردن آن ها شده اند. اما افزایش روزافزون جمعیّت شهرنشین و در پی آن رشد شهرها، توجه به چگونگی کنترل توسعه ی شهرها و گام برداری در راستای اصول توسعه ی پایدار را الزامی می نماید. شهر جدید سهند که در حدود دو دهه پیش و به منظور جذب سرریز جمعیّت کلانشهر تبریز ایجاد گردیده است، نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. اما به دلیل این که این شهر سال های ابتدایی عمر خود را سپری می کند و از فرصت کافی برای برنامه ریزی صحیح و مناسب جهت توسعه خود برخوردار است، ضرورت توجه به چگونگی رشد و توسعه ی آن، دوچندان می نماید.
در این مقاله به منظور توسعه ی آتی این شهر در نواحی با توان اکولوژیکی مناسب، اراضی صفه سهند بر اساس اصول آمایش سرزمین مورد ارزیابی قرار گرفته است. در واقع هدف اصلی از این مطالعه، تعیین بهترین مکان مناسب برای توسعه ی شهری شهر جدید سهند است که کمترین آثار سوء را در حال حاضر و در بلند مدت به دنبال داشته باشد.
فرآیند ارزیابی توان اکولوژیکی در پژوهش حاضر شامل سه بخش اساسی زیر است که پس از طیّ این مراحل، توان اکولوژیکی در محدوده ی مطالعاتی تعیین گردیده است:
- اول: شناسایی منابع اکولوژیکی؛
- دوم: تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده ها؛
- سوم: ارزیابی و طبقه بندی سرزمین.
بدین ترتیب که ابتدا اطلاعات مربوط به منطقه با استفاده از آمار و اطلاعات موجود جمع آوری و سپس منابع اکولوژیکی مورد نیاز تهیه گردید. در مرحله ی بعد بر اساس روش سیستمی تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده ها و همچنین تلفیق و ترکیب لایه های اطلاعاتی با تکنیک AHP صورت گرفته است. در ادامه به تعیین توان زیست محیطی محدوده ی مورد مطالعه پرداخته و در نهایت با استخراج واحدهای محیطی و سنجش آن ها بر اساس معیارهای اکولوژیکی، توان ها و استعدادهای بالقوه برآورد گردیده و محدوده های مناسب برای توسعه ی آتی شهر جدید سهند با مساحتی حدود 3200 هکتار پیشنهاد گردید.
ارزیابی نقش تکتونیک در میزان برش رأس مخروط افکنه های واقع در حاشیه ی طاقدیس دنه خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر بالاآمدگی تکتونیکی طاقدیس دنه خشک در مقدار برش مخروط افکنه ها است. جهت دستیابی به هدف فوق، محدوده ی 103 مخروط افکنه به کمک تصویر ماهواره ای کویک برد و مطالعه ی میدانی ترسیم گردید و سپس در محیط نرم افزار ILWIS رقومی شد. به منظور تعیین مقدار برش سطح مخروط ها، طیّ مطالعات میدانی، عمیق ترین کانال در رأس هر مخروط افکنه شناسایی شد. سپس اختلاف ارتفاع بستر کانال با سطح قدیمی مخروط افکنه در سمت راست و سمت چپ کانال اندازه گیری گردید. شیب ساختمانی لایه ها در پهلوی طاقدیس در جبهه کوهستان(در بالادست مخروط افکنه ها) با استفاده از دستگاه شیب سنج محاسبه شد. بررسی مقادیر برش سطح مخروط افکنه ها و شیب ساختمانی پهلوی طاقدیس نشان می دهد که با افزایش شیب لایه ها، مقدار برش سطح مخروط افکنه ها افزایش می یابد. نتیجه ی این تحقیق بیانگر آن است که بیشترین مقدار برش، بر سطح مخروط افکنه های واقع در پرشیب ترین پهلوهای طاقدیس اتفاق افتاده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که بین برش سطح مخروط افکنه ها و شیب لایه-ها در بالادست مخروط ها رابطه ی مستقیمی با ضریب همبستگی 65 درصد وجود دارد. نتایج نشان می دهد که در مخروط های دارای حوضه های آبخیز بزرگتر (با مساحت بین 50 تا 85/736 هکتار)، ضریب همبستگی بین مقدار برش سطح مخروط و شیب ساختمانی پهلوی طاقدیس، بالاتر(86 درصد) است. این موضوع نشان می دهد که مخروط افکنه های با حوضه های بزرگتر نسبت به مخروط های با حوضه های کوچکتر، به بالاآمدگی تکتونیکی بسیار حساس تر هستند. نتایج همچنین نشان می دهد که رابطه ی معنی داری بین مساحت حوضه ی بالادست مخروط ها با میزان برش سطح مخروط ها دیده نمی شود به طوری که ضریب همبستگی بین دو پارامتر مذکور 09/0 است. به طور کلی نتیجه ی این تحقیق بیانگر آن است که برش سطح مخروط افکنه های مورد مطالعه کاملاً متأثر از وضعیت تکتونیکی یا شیب ساختمانی پهلوهای طاقدیس است.
توسعه ی محلی پایدار و جلب مشارکت حداکثری مردم بر اساس تجارب پروژه ی بین المللی ترسیب کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود آن که روستاها جوامعی هستند که از روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ساده ای برخوردارند، اما در اغلب مناطق، وجود تضادهای فرهنگی، قومی، مذهبی و از همه مهمتر، اختلاف شدید طبقاتی، موجب تشکیل جوامعی با پیچیدگی های خاص خود گردیده است. به همین دلیل، اتخاذ رویکردهای مناسب برای ورود به این اجتماعات، یکی از دل مشغولی های اصلی برنامه ریزان و سیاست گذاران به شمار می آید. تجربه ی چندین دهه فعالیت های مربوط به توسعه ی روستایی نشان داده است که شکست برنامه ها و توفیق نیافتن در همراهی مردم و مشارکت حداکثری آنها در طرح ها و پروژه های عمرانی، اجتماعی و فرهنگی، ارتباط نزدیکی با جلب اعتماد و اطمینان روستاییان داشته است. بنابراین، به نظر می رسد که چنانچه بتوان اعتماد روستاییان را به برنامه ریزان و سیاست گذاران افزایش داد، بخش عظیمی از این مشکلات حل خواهد شد. تجربه ی برخی از طرح های موفق نشان می دهد که بهترین راهکار برای این مشکل، ورود عملی روستاییان در جریان برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی است. نوشته ی حاضر درنظر دارد تجربیات مربوط به بهره مندی از رویکرد توسعه ی پایدار محلی توسط یکی از موفق ترین پروژه های عمرانی (پروژه ترسیب کربن) را ارائه داده و برخی از شیوه های مناسب مداخله در مناطق روستایی را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. این بررسی به شیوه ی توصیفی و تحلیلی به انجام رسیده است. به این منظور، نمونه-ای به حجم 354 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. از این تعداد 188 نفر مربوط به روستاییان ساکن در محدوده ی اجرای طرح ترسیب کربن و بقیه از ساکنین روستاهای همجوار بوده اند که از امکانات این پروژه بهره ای نبرده اند. نتایج این بررسی نشان می دهد که وقتی اولویّت ها و خواسته های مردم محلی مورد توجه قرار گیرد، مشارکت حداکثر مردم امکان پذیر است و می توان این مشارکت را تا بیش از 80 درصد افزایش داد.
تحلیل زمانی و مکانی بارش تگرگ در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی توزیع زمانی و مکانی پدیده ی بارش تگرگ در ایران پرداخته شده است. بدین منظور از آمار مشاهده ای در 67 ایستگاه سینوپتیک کشوردر یک دوره ی آماری 20 ساله (2005-1986) استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که کانون های اصلی رخداد این پدیده در ایران بیشتر در نواحی غرب و شمال غرب می باشد. همچنین ایستگاههای با فراوانی بالای بارش تگرگ ایستگاههای ایلام، آبعلی و مراغه در غرب و شمال غرب کشور (به ترتیب دارای میانگین سالانه 7/4، 3/4 و 2/3 مورد) و همچنین ایستگاههای تربت حیدریه و بیرجند در شمال شرق و شرق کشور (دارای میانگین سالانه به ترتیب 5/1 و 3/1 مورد) می باشند. کانون واقع شدن این ایستگاهها نسبت به این پدیده، احتمالاً با وجود رشته کوههای مرتفع زاگرس و البرز در غرب و شمال کشور و نحوه ی عملکرد توده هواها هنگام برخورد با این ارتفاعات، در ارتباط است. از نظر توزیع زمانی نیز، فصل بهار دارای بیشترین فراوانی رخداد این پدیده می باشد. فراوانی بارش تگرگ در این فصل 1/19 می باشد و بیشترین فراوانی رخداد تگرگ در کشور در ماههای مارس و آوریل می باشد.
پایش مکانی شوری آب های زیرزمینی در سال شاخص خشکسالی و ترسالی مورد: دشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه برای مدیریت بهینه ی منابع آب در دشت تبریز، به پایش مکانی شوری آب های زیرزمینی در سال های شاخص خشکسالی و ترسالی می پردازد تا تغییرات کیفیت شیمیایی آب های زیرزمینی را در مواقع حداکثرهای اقلیمی (خشکسالی ها و ترسالی ها) پیگیری نماید. برای این منظور از متغیّرهای اقلیمی شامل بارش های ماهانه (86-1351) و نتایج تجزیه شیمیایی آب های زیرزمینی بویژه شاخص EC ، SARو TDS مهرماه سال شاخص خشکسالی و ترسالی استفاده شد. برای مقایسه و پایش تغییرات شاخص های کیفی آب های زیرزمینی در سال های شاخص خشکسالی و ترسالی نقشه های هم ارزش EC و SAR با استفاد از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (GIS) و نرم افزارهایArc/View و Arc/GIS ترسیم شدند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که میزان آب های زیرزمینی شور و خیلی شور در دشت تبریز در سال شاخص خشکسالی 2/28 درصد و آب های زیرزمینی با قلیاییت زیاد 35/25 درصد بوده در حالی که در سال شاخص ترسالی آب های زیرزمینی شور و خیلی شور 15/18 درصد و با قلیائیت زیاد 92/4 درصد آب های زیرزمینی را تشکیل می دهند.
بررسی قابلیت ها و تنگناهای دره های کوهستانی به منظور توسعه ی پایدار با استفاده از مدل SWOT مورد: دره کارده در شمال شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر دره های کوهستانی ایران طیّ پنجاه سال گذشته، استفاده از منابع طبیعی بویژه آب به طور مداوم افزایش یافته است. افزایش مداوم مصرف و به دنبال آن فشار بر منابع طبیعی زمینه بروز چالش های جدی را در این مناطق به وجود آورده است. روند بهره-برداری از منابع آب و خاک در حوضه ی رودخانه کارده واقع در شمال شهر مشهد تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی و خدماتی در طول سه دهه ی گذشته به طور مداوم افزایش یافته است. این مسأله زمینه ی بروز مشکلات گوناگون از جمله کاهش شدید منابع آب در روستاهای پایین دست حوضه، تشدید بیکاری و روستاگریزی را فراهم آورده است. این پژوهش به روش میدانی و با شیوه ی توصیفی- تحلیلی به کمک مدل SWOT در راستای پایدارسازی فعالیت های انسان، شناخت ظرفیت های متنوع منطقه را به منظور ایجاد تنوع در اشتغال و درآمد با توجه به نگرش مسؤولین محلی وجه همت خود قرار داده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در محدوده ی مورد مطالعه ظرفیت های مناسبی برای ایجاد صنایع بسته بندی تولیدات زراعی و دامی، صنایع کوچک روستایی و فعالیت های گردشگری وجود دارد. همچنین با تکیه بر مدیریت مشارکتی و تدوین و اجرای استراتژی های مناسب بویژه رقابتی، می توان از امکانات بالقوه ی منطقه جهت ایجاد شغل و درآمد در بخش های غیرکشاورزی به منظورکاهش فشار بر منابع طبیعی به خصوص آب استفاده کرد.
ارزیابی سطح توسعه ی کشاورزی و عوامل مؤثر بر آن در شهرستان هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ابعاد و شاخص های مهم و مؤثر ( متغیّر مستقل) بر توسعه ی کشاورزی (متغیّر وابسته) منطقه می پردازد. روش تحقیق، از نوع توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های جمع آوری شده از پرسش نامه ی استاندارد روستا و خانوار می باشد. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی، تحلیل عاملی و آزمون t متناسب با هدف تحقیق استفاده شده است. حجم جامعه ی نمونه 372 سرپرست خانوار در 40 روستای نمونه بوده است که با روش تخصیص متناسب به صورت تصادفی به دست آمده است. ضریب تغییرات چهار بعد توان کشاورزی نشان می دهد که بُعد اجتماعی با ضریب 12/0 همگن ترین و بُعد تولیدی با ضریب 35/0 ناهمگن ترین بُعد است. بر اساس تحلیل عاملی، 9 عامل اصلی 14/79 از تغییرات واریانس متغیّر وابسته را تبیین نموده است که عامل اول آن تحت عنوان سرانه مالکیت و درآمد، بیشترین مقدار ویژه را به خود اختصاص داده است. آزمون همبستگی و تفاوت معناداری شاخص های مختلف در دو گروه از روستاهای با سطح توسعه کشاورزی بالا و پایین نشان داده است که در 17 شاخص دارای تفاوت معنادار بوده اند. لذا جهت تسریع روند توسعه ی کشاورزی بخصوص در روستاهای عقب افتاده منطقه به این شاخص ها بایستی اولویّت داده شود.
زمین ریخت شناسی و نحوه ی پیدایش پلایای سهل آباد- خاور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پلایای دشت سهل آباد در 120 کیلومتری جنوب بیرجند در مسیر جاده ی بیرجند- نهبندان قرار دارد. منطقه ی مورد مطالعه در منطقه ای خشک و کویری قرار گرفته است. نهشته های کواترنری آن شامل تراس های آبرفتی، رسوبات مخروط افکنه، آبرفت های رودخانه-ای، تپه های ماسه ای و رسوبات کفه نمکی میباشد. دو تیپ کفه های گلی و نمکی در این پلایا شناخته می شود. ضمناً سه بخش اصلی پهنه رسی، ناحیه مرطوب و قشر نمک بر روی عکس هوایی قابل جدایش می باشند. این منطقه از نظر زمین ساختی گسل خورده، خرد شده و چین خورده بوده که در یک پهنه ی همگرا ایجاد شده است. مطالعات اولیه ی زمین شناسی ساختمانی نشان می دهد که کفه ی نمکی سهل آباد یک حوضه ی فروافتاده رومبوئدر شکل تقریباً متقارن بوده که بر اثر عملکرد دو سری از گسل های امتداد لغز راستگرد که از شاخه های سیستم گسلی نهبندان می باشند به وجود آمده اند.
کفه نمکی سهل آباد یک ساختار پول آپارت می باشد. این ساختار در اثر خمیدگی گسل امتداد لغز سهل آباد شکل گرفته است. محاسبه ی سینوسیتی کانال رودها در گستره ی منتهی به کفه نیز نشان دهنده ی زمین ساخت فعال در این ناحیه می باشد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، کفه نمکی سهل آباد در حال گسترش می باشد. نتایج این تحقیق می تواند در سایر مطالعات منطقه مانند تحقیقات جغرافیای طبیعی، آبخیزداری و کنترل سیلاب و پی جویی منابع معدنی مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی تیپ های هوای ایستگاه سینوپتیک اردبیل و ارتباط آن با الگوهای گردشی جوّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، به منظور تعیین و بررسی تیپ های هوای ایستگاه سینوپتیک اردبیل، از داده های روزانه ی 18 متغیّر اقلیمی دمای خشک، دمای تر، رطوبت نسبی، سرعت و جهت باد (هر کدام برای ساعات 03، 09 و 15 گرینویچ)، میانگین بارش، حداکثر و حداقل دمای روزانه ی آن ایستگاه در فاصله ی سال های 1358 تا 1385 استفاده شده است. از دوره ی آماری مورد مطالعه، تعداد 9918 روز دارای داده های کاملی از متغیّرهای مذکور بودند. پس از تشکیل ماتریس 18×9918 با آرایش P، فرایند استاندارد سازی داده ها انجام شد. سپس، بر روی ماتریس حاصله که سطر آن، تعداد روزها و ستون آن، تعداد متغیّرها بود، تحلیل خوشه ای انجام و تیپ های هوایی ایستگاه تعیین شد. آنگاه، بر اساس همبستگی های موجود، شش روز به عنوان نماینده ی شش تیپ هوایی ایستگاه اردبیل استخراج و ارتباط ویژگی های اقلیمی سطح زمین و تراز 500 هکتوپاسکال این روزها با تیپ های هوا مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج تحلیل خوشه ای نشان داد که شش تیپ هوایی متمایز 1) گرم و خشک، بادی، 2) بسیار گرم و کم باران، 3) بسیار سرد و بارشی، 4) سرد و خشک، بادی، 5) معتدل، 6) گرم و مرطوب، مهم ترین تیپ های هوایی ایستگاه مورد بررسی هستند. در کل، تیپ های 1، 2 و 6، تیپ های گرم و تیپ های 3، 4 و 5، تیپ های سرد و معتدل ایستگاه بودند. نتایج بررسی های آماری نشان دادند که تیپ های شماره ی 6 (گرم و مرطوب) و 5 (معتدل)، به ترتیب در 4/29 و 5/17 درصد از روزهای سال فعالیت داشته و تیپ های غالب ایستگاه اردبیل محسوب می شوند. تیپ شماره ی 3، بیشترین بارش و کمترین دما و تیپ شماره ی 2، کمترین بارش و بیشترین دما را به خود اختصاص دادند. تیپ شماره ی 1، پربادترین تیپ ایستگاه محسوب می شود. تیپ شماره ی 6 نیز طولانی ترین عمر را در بین سایر تیپ ها دارد. نتایج تحلیل همدید تیپ های هوای ایستگاه مورد مطالعه نشان داد که هر یک از این تیپ ها، با الگوی گردشی جوّی خاصی مرتبط هستند. از عمده ترین این الگوهای جوّی در سطح زمین و تراز 500 هکتوپاسکال جوّ می توان به ریزش هوای سرد عرض های بالا توسط پرفشار سیبری و اروپایی و وجود مراکز بسته ی پرارتفاع آزور و جریان های غربی و جنوب غربی اشاره کرد.
تحلیل کمّی و کیفی فرسایش در حوضه های آبریز جنوبی مشرف به شهر مشهد و پیامدهای زیست محیطی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدیهی است که فرسایش دارای پیامدهای متعددی چون ازبین رفتن خاک، آلوده شدن آب ها ،کاهش ظرفیت مخازن آب و پرشدن سدها،تهدید سلامت و تندرستی عمومی و... می باشد. لذا توجه به فرسایش و پیامدهای آن گام مهمی در جهت نیل به توسعه ی پایدار است. منطقه ی مورد مطالعه شامل حوضه های آبریز جنوب مشهد (طرق، مایان، دهبار و جاغرق) بوده و طبیعتاً نتایج حاصل از فرسایش این حوضه ها متوجه کلانشهر مشهد نیز می گردد. این حوضه ها حدود 429 کیلومترمربع وسعت دارند و از لحاظ ژئومورفولوژی بخشی از دامنه ی شمالی ارتفاعات بینالود می باشند. از نظر لیتولوژی نیز شیست های متامورفیک و فیلیت مشهد حدود 90 درصد این حوضه ها را پوشش داده اند. چند گسل نیز منطقه ی مورد مطالعه را تقطیع نموده اند که معروف ترین آن گسل سنگ بست- شاندیز است. این تحقیق بر پایه ی روش تجربی. تحلیل های کمّی و کیفی و بررسی های میدانی انجام گرفته و با توجه به ویژگی های طبیعی منطقه (9عامل زمین-شناسی، خاک،آب و هوا، رواناب، توپوگرافی، پوشش گیاهی،کاربری اراضی، فرسایش سطحی خاک، فرسایش رودخانه ای)، با استفاده از مدل ام پسیاک مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصل با داده های ایستگاه های رسوب سنجی مقایسه گردید. نتایج این بررسی حاکی از آن است که اولاً حوضه ی آبریز جاغرق نسبت به سایر حوضه های مورد مطالعه بیشترین فرسایش و رسوب را دارد. ثانیاً مدل ام پسیاک در این منطقه به خوبی پاسخ می دهد. زیرا به عنوان نمونه مقدار رسوب برآورد شده در حوضه ی جاغرق با مدل ام پسیاک 531 تن در کیلومترمربع در سال بوده، در حالی که در ایستگاه رسوب سنجی حوضه مربوطه 547 تن در هکتار در سال می باشد. ثالثاً مقدار فرسایش و رسوب در منطقه ی مورد مطالعه رو به افزایش بوده و این امر حاصل تغییرات کاربری اراضی و دخل و تصرف های انسانی می باشد. همچنین این افزایش فرسایش و رسوب نیز پیامدهای زیست محیطی را در منطقه به دنبال داشته است.