مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با بهره گیری از تئوری تولید فضا و حق به شهر هنری لوفور و نیز الگوی برنامه ریزی مشارکتی و پرهیز از تفاسیر و تحلیل های تقلیل گرایانِ؛ در تلاش برای رسیدن به الگوی مطلوب تولید و بازتولید فضاهای شهری با تاکید بر یکی از عظیم ترین، سرمایه برترین و پر چالش ترین فضاهای شهری یعنی مجتمع های بزرگ تجاری یا مگامال های کلانشهر تهران است. الگویی که بازی گرفتن و مشارکت شهروندان را اصل اساسی خود در سیاست گذاری شهری قرار داده و ندای اجتماعی بودن فضا و سازمان دهی شدن زندگی افراد را بر مبنای انتزاعاتی چون طرح و نقشه، مؤسسات مالی، نظام مهندسی و ... می دهد. به بیانی دیگر، در این گفتار نگارندگان، علاوه بر تحلیل مفهوم حق به شهر و ابعاد آن و نیز ارتباط مفهومی آن با جریانِ تولید و بازتولید فضا در شهر، در پی این سؤال است که شهر مطلوب، به عنوان عرصه ی عمل، برای شهروندان و کنشگران فعال کدام است؟ و فرایند دستیابی به حق در این عرصه، چگونه است؟. راهبرد غالب در این پژوهش بر اساس مساله تعریف شده در ذهن پژوهشگر، راهبرد کیفی بوده و روش تحقیق نیز توصیفی- تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حق به شهر لوفور آزادی شهروندان برای مشارکت در استفاده و تولید فضای شهری بوده و بنابراین تولید فضا از طریق کنش اجتماعی را نمی توان بدون مشارکت شهروندان در آن تصور کرد. ازاین رو هدف بنیادین مشارکت، بازپس گیری توان تصمیم گیری توسط مردم از نهاد قدرت است و به همین دلیل می توان معادلات مشارکت را به مثابه معادلات جابجایی قدرت میان نهادها و مردم در نظر گرفت. به بیانی دیگر باید از طریق پیگیری مداوم حق به شهر، در برابر هژمونی تولید فضای سرمایه دارانه ایستادگی و راهبردی رهایی بخش اتخاذ کرد.
ژئومورفولوژی شناختی و نگاره دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئومورفولوژی دانشی برآمده از جغرافیا و انسان از مؤلفه های شکل دهنده آن است و نمی تواند فارغ از آن تلقی شود. مهمترین ویژگی انسان را باید در شناخت شناسی و قابلیت های شناختی وی قلمداد کرد. در ژئومورفولوژی شناختی، شناخت انسان در قلمرو بیولوژیک آنچنان که در باستان شناسی و زیست شناسی بر آن تأکید می شود نیست بلکه بر مفهوم «انسان» تأکید دارد. خِرد عاطفی انسان از تجربه ای که «مکان» در اختیار او قرار می دهد به عنوان دستاویزی برای «آغازگاه» سازمندی اجتماعی خود بهره می گیرد. بنا به عقیده ورف همانند زبان و فرهنگ مکان، نیز منطق فکری و چهارچوب فهمی ساکنان خود را در مقیاسی خاص شکل می دهد. این پژوهش با استفاده از داده هایی مانند نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، مدل ارتفاع رقومی(DEM)، داده ها و اطلاعات تپه های باستانی و داده های شهر و روستاها سعی دارد نظریه تکاملی مارکس و گوردن چایلد در مورد سازمندی های اجتماعی را با مطالعه نگاره دهلران رد یا تأیید کند. این پژوهش در دیدگاه تأویلی با روش پدیدارشناسی تحلیل و با روش گرندد تئوری انجام شد. گزاره های زیر از نظریه «شناخت شناسی مکانی» در نگاره دهلران با روش گردندد تئوری بدست آمده است: : 1- سازمندهای اجتماعی در ایران از نظریه مارکس و گوردن چایلد پیروی نمی کنند و با هویت مکانی یا تغییر نسبت ها در فضا رابطه مستقیمی دارند. 2- سازمندی اجتماعی بر اساس هویت مکانی و خرد عاطفی انسان با یک آغازگاه شکل می گیرد. 3- سازمندی های روستاشهری، سازمندی روستایی، سازمندی روان و نیمه روان در کنار هم دیده می شوند و هیچ یک تکامل یافته دیگری نیست.
ارزیابی مؤلفه های ریخت شناسی عرصه های همگانی امن، مطالعه موردی: محله دوهزار بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک رابطه میان ساختارفضایی سکونتگاه های انسانی وزندگی اجتماعی ساکنان، یکی ازچالش های اساسی پژوهشگران شهری است. یکی از مهمترین ساختارهای فضایی شهری، عرصه های همگانی می باشد. عرصه ی همگانی معمولاً برای استفاده آزاد عموم افرادجامعه ایجاد می شود. همه حق دسترسی و استفاده از عرصه ی همگانی را دارند. عرصه های همگانی یک مکان عمومی، جهت تعاملات اجتماعی می باشند. وحیات اجتماعی شهر را به وجود آورده اند، موضوعی که بسیار حائز اهمیت است امنیت وحس امنیت شهروندان در عرصه ها ی همگانی می باشد. بدون شک بدون ایجاد امنیت، عرصه های همگانی کارایی خودرا از دست خواهند داد. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی–تحلیلی وبه لحاظ هدف کاربردی است. ابزار کلی مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات شامل مطالعات کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه توسط شهروندان محله دوهزار است که این پرسشنامه متناسب با نوع اطلاعات موردنظر و براساس طیف لیکرت طراحی شده است. جامعه آماری این تحقیق عبارت اند از شهروندان محله دوهزار(کوی ملت)بندرعباس، نمونه آماری تحقیق 376 نفر از ساکنان محله است که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و انتخاب شدند، همچنین روش توزیع پرسشنامه تصادفی ساده است. در تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و نرم افزار SPSSوAMOS صورت گرفته شده است. نتایج نشان دادکه تاثیرگذارترین مولفه برامنیت، شاخص شبکه حرکت ودسترسی می باشدوکمترین میزان تاثیرگذاری را کیفیت دسترسی دارد. با توجه به یافته های پژوهش پنج رویکرد مقیاس وفرم فضا، شبکه حرکت ودسترسی، آسایش محیطی، کیفیت دسترسی وکیفیت فعالیت ها وکاربری زمین موجب ارتقاء امنیت درعرصه های همگانی می شوند.
پهنه بندی خطر وقوع سیل در شهرستان تربت حیدریه با استفاده از عملگرهای فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پهنه بندی خطر وقوع سیل در شهرستان تربت حیدریه با تاکید بر نقاط شهری و روستایی در سال 1399 انجام پذیرفته است. این نوع پژوهش از نوع کاربردی – توسعه ای می باشد که در آن از منطق فازی، تحلیل سلسله مراتبی و سامانه اطلاعات حغرافیایی استفاده شده است . در این پژوهش هشت معیار شیب، فاصله از رودخانه، ارتفاع، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارش، تراکم زهکشی و پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفته اند. لازم به ذکر است جهت پهنه بندی خطر وقوع سیل در شهرستان تربت حیدریه براساس معیارهای فوق ابتدا لایه های نتخاب شده در محیط Arc GIS تبدیل رَستر سازی شده و سپس با استفاده از توابع عضویت فازی، فازی و در نهایت نقشه های فازی شده لایه ها به دست آمده است. در ادامه نیز با کمک نرم افزار EXCEL فرآیند AHP (مقایسه زوجی معیارها نسبت به یکدیگر) انجام و سپس وزن نهایی معیارها با لایه های فازی شده ترکیب و در نهایت نقشه های به دست آمده با عملگرهای فازی منطبق و نقشه پهنه بندی استخراج گردیده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که متغییرهای اصلی و مؤثر در ایجاد سیل در منطقه مورد مطالعه متغیرهای شیب با ضریب وزنی 306/0 و بارش با ضریب وزنی 175/0 می باشد. البته متغییر پوشش گیاهی با ضریب وزنی 040/0 از کمترین تاثیر در منطقه مورد مطالعه برخوردار می باشند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که، شهرستان تربت حیدریه با توجه به نقشه کلاسه بندی خطر سیل خیزی در منطقه با خطر خیلی زیاد است، لذا باید به عملیات آبخیزداری در سطح شهرستان توجه بیشتری شود. همچنین لازم به ذکر است شهر تربت حیدریه در محدوده خطر خیلی کم قرار گرفته و به لحاظ سکونتگاههای روستایی نیز اکثر آبادیهای این شهرستان در پهنه با خطر آسیب پذیری خیلی کم و زیاد قرار دارند.
واکاوی پیوند آب بارش پذیر با فرارفت رطوبت در ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش ، از داده های نم ویژه، مؤلفه مداری و نصف النهاری جریان باد در تراز 850 هکتوپاسکال، همچنین از داده های روزانه آب بارش پذیر سنجنده مودیس آکوا در بازه زمانی 15 ساله (2017-2002) استفاده شد؛ سپس در طول این دوره روزهایی که متوسط آب بارش پذیر آن ها دو انحراف معیار از میانگین ِدوره فاصله داشت انتخاب و برای این روزها و دو روز قبل از آن شار رطوبت بدست آمد. یافته ها نشان می دهد در روزهایی که متوسط آب بارش پذیر بالا است (تیر و مرداد)، کرانه های دریای خزر بویژه در بخش های جنوب غربی آن و شمال غرب کشور شار رطوبت نیز بیشینه است. جریانات شمال شرقی و شرقی که در نتیجه استقرار یک کم فشار در شمال شرقِ دریای خزر از روی دریای خزر می گذرند، با ترابرد رطوبت به کرانه های خزر و شمال غرب وقوع بیشینه ی آب بارش پذیر را باعث می شوند. استقرار پرفشار جنب حاره بر روی دریای عرب از یک سو و یک کم فشار حرارتی بر جنوب شرق عربستان، شار رطوبت را از دریای عرب، خلیج عدن، دریای عمان و خلیج فارس به سوی کرانه های جنوبی و جنوب غربِ کشور افزایش داده و در نتیجه مقدار آب بارش پذیر نیز افزایش می یابد. در پاره ای از موارد مشاهده شد، جریاناتی که از شمال شرق و جنوب وارد کشور می شوند در دشت لوت و کویر مرکزی همگرا شده و رطوبت جو این نواحی را نیز افزایش می دهند. بر اساس نتایج بدست آمده، حضور کم فشار در غرب قزاقستان و استقرار پرفشار در دریای عرب و کم فشار در شرق عربستان نقش کلیدی در فرارفت رطوبت به ایران و افزایش رطوبت جو آن دارند.
طراحی مدل توسعه کارآفرینی اکوتوریسم روستایی با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کارآفرینی اکوتوریسم با ایجاد فرصت های شغلی مبتنی بر استفاده از منابع محلی به صورت پایدار و تأکید بر توسعه درونی روستا به عنوان راهبردی برای رشد پایدار روستایی مطرح می گردد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی توسعه کارآفرینی اکوتوریسم روستایی در شهرستان دزفول است. این پژوهش از نوع کیفی و از نظر روش اجرا، آمیزه ای از تحلیل محتوای کیفی و تکنیک دلفی است. در ابتدا با بهره گیری از مبانی نظری و پیشینه تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به استخراج مفاهیم پرداخته شد. سپس با استفاده از تکنیک دلفی و بهره گیری از نظرات خبرگان درباره این شاخص ها اجماع حاصل شد. پنل دلفی متشکل از 30 نفر از خبرگان دانشگاهی، سازمانی و محلی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. پس از انجام سه راند دلفی، خبرگان بر 87 شاخص در قالب 11 مؤلفه به اتفاق نظر دست یافتند و مدل توسعه کارآفرینی اکوتوریسم روستایی در شهرستان دزفول به تأیید نظری رسید. نتایج نشان می دهد که ترکیب مسئولیت اجتماعی، مسئولیت زیست محیطی، رشد و توسعه از طریق اکوتوریسم و نوآوری ها و خلاقیت های اکوتوریسم، توسعه کارآفرینی اکوتوریسم روستایی را فراهم می آورند. همچنین عامل کالبدی زیرساختی، عامل اقتصادی، عامل آموزشی و اطلاع رسانی، عامل نهادی، عامل زیست محیطی، عامل اجتماعی فرهنگی و عامل فردی به عنوان مهم ترین عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی اکوتوریسم روستایی شناسایی شدند.
تحلیل ارتباط ویژگی های لیتولوژی غالب و گسل های زیرحوضه های واحد زمین ساختی زاگرس و بُعد فراکتالی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هندسه فرکتال ابزار مناسبی برای بررسی و شناخت رفتار پیچیده رودخانه است. مهم ترین ویژگی فرکتال، بُعد آن است. هدف این مقاله تعیین بُعد فرکتال و تحلیل آن با استفاده از تئوری هندسه فرکتال در زیرحوضه های واحد زمین ساختی زاگرس در غرب و جنوب غربی ایران است. برای بررسی بعد فرکتال واحد ژئومورفیک زاگرس، ابتدا لایه رودخانه های اصلی و آبراهه ها از 30*30 DEM مستخرج از ماهواره ی SRTM تهیه گردید. کل واحد ژئومورفیک ابتدا به یازده حوضه آبی حله، جراحی و زهره، کل مهران، کرخه، کارون، طشتک بختگان، مرزی غرب، مند، ابرقو- سیرجان، بندرعباس سدیچ، گاوخونی و هامون جازموریان تقسیم شد. سپس این حوضه های آبی به 272 زیرحوضه تقسیم شد. در گام بعدی رتبه بندی آبراهه ها به روش هورتن و استرالر انجام گرفت؛ به کمک طول شاخه ها و نسبت انشعاب، بُعد فرکتال تمامی زیرحوضه ها محاسبه شد. بعد فرکتال 30 زیرحوضه در این واحد مورفوتکتونیک 1-0 (02/11%)، 185 زیرحوضه 2-1 (01/68%) و 57 حوضه بیشتر از 2 (95/20%) برآورد گردید. تجزیه و تحلیل بعد فرکتال بین 2-1 زیرحوضه ها با رتبه نهایی هفت، در غالب زیرحوضه ها، نشان می دهد که این واحد زمین ساخت ازنظر حوضه ای به تکامل رسیده است و درصد کم تری از زیرحوضه ها، بعد فرکتال کمتر از یک و بیشتر از 2 دارند. بعد فرکتال کمتر از 1 و بیش از 2 می تواند انعکاسی از وضعیت تکتونیک و لیتولوژی زیرحوضه ها باشد که مانع از به تعادل رسیدن بعد فرکتال زیرحوضه ها، در سطح یا خط شده اند. تجزیه و تحلیل نهایی زیرحوضه ها در واحد زمین ساختی زاگرس نشان می دهد که نمی توان رابطه معنی داری بین بعد فرکتالی و خصوصیات فیزیوگرافی زیرحوضه ها برآورد نمود.
تحلیلی بر اثرات توسعه گردشگری خانه های دوم در روستاهای مناطق ییلاقی، مطالعه موردی: بخش رودبار قصران شهرستان شمیرانات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از الگوهای گردشگری در نواحی روستایی، گردشگری خانه های دوم است که اغلب در مناطق کوهستانی و خوش آب وهوا رواج دارند. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در هشت روستای شهرستان بخش رودبار قصران است که براساس سرشماری سال 1395 برابر با ۱۷۴۱۹ نفر جمعیت می باشند. پس از شناسایی و طراحی شاخصها، پرسشنامه ای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 310 نفر از روستاییان به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه گیری تصادفی/ سیستماتیک، پرسشنامه ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از آماره های فریدمن، رگرسیون لوجستیک و تحلیل خوشه ای در محیط نرم افزاری SPSS، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان می دهد که گردشگری روستایی در زمینه های مختلف کالبدی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی دارای تفاوت معناداری تا سطح اطمینان 99 درصدی هستند. نتایج رگرسیون لوجستیک با روش پیشرو گام به گام نیز نشان می دهد که متغیر میزان درآمد و هزینه خانوارهای روستایی تا سطح اطمینان 99 درصد در معادله رگرسیونی بررسی شدند و آماره والد سطح معناداری متغیرهای وارد شده در معادله رگرسیونی را نشان می دهند. براساس نتایج حاصل از آزمون تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی روستاهای خوشه اول (روستاهای گرم آبدر، زایگان، لالان و آبنیک) و روستای خوشه دوم (روته) به ترتیب بالاترین رتبه را در زمینه توسعه گردشگری خانه های دوم به خود اختصاص دادند و روستاهای خوشه سوم (فردآباد و سنگ بن) و خوشه چهارم (لابارک)، اگرچه دارای جاذبه های گردشگری زیادی هستند، اما در مقایسه با روستاهای خوشه اول و دوم از سطح توسعه پایین-تری برخوردارند.
تحلیل مؤلفه های محیطی در مکان گزینی و ساخت مجتمع های مسکن مهر شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات و ابعاد پنهان طرح های مسکن مهر که در صورت عدم مدیریت این مشکلات می تواند باعث بروز مشکلات بسیاری به ساکنان این مساکن و هم چنین از بین رفتن این مجتمع ها شود، بحث مکان یابی سایت های مسکن مهر می-باشد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی وضعیت مکان گزینی سایت های مسکن مهر شهر اردبیل به لحاظ مؤلفه های محیطی است. روش پژوهش، با توجه به هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. معیارهای مورد بررسی، مشتمل بر 7 مؤلفه ی محیطی(معیار های شیب، خطوط گسل، سطح عمق آب های زیرزمینی، وضعیت خاک، زمین-شناسی، فاصله از مراکز شهری و شبکه های ارتباطی) می باشد. جهت استانداردسازی و ارزش گذاری نقشه های معیار، از روش منطق فازی استفاده گردید. به منظور وزن دهی نقشه های مذکور، روش تلفیقی CRITIC-AHP و جهت تحلیل تناسب مکانی اراضی موجود سایت های مسکن مهر تکنیک VIKOR به کار گرفته شده است. یافته ها نشان می دهد سایت مسکن مهر ولیعصر با امتیاز نهایی 29/0 دارای نزدیک ترین فاصله با وضعیت ایدئال و در عین حال دورترین فاصله با بدترین حالت می باشد. در مقابل، مسکن مهر میر اشرف با امتیاز نهایی 76/0 دارای دورترین فاصله از گزینه ایدئال مثبت و نزدیک ترین فاصله از گزینه ایدئال منفی می باشد. امتیاز نهایی محاسبه شده برای مسکن مهر پیله سحران نیز 56/0 است که وضعیت این گزینه را در مقایسه با سایر گزینه ها و گزینه مطلوب نشان می دهد. بدین ترتیب مشخص می شود که مسکن مهر میر اشرف دارای پایین ترین رتبه و دورترین فاصله از مکان گزینی مطلوب بوده و نیز دارای بدترین حالت در بین گزینه های مورد مطالعه می باشد..نتایج خروجی حاصل از تکنیک های به کار گرفته شده، نشان داد که از میان سایت های اختصاص یافته به مسکن مهر شهر اردبیل(سایت های پیله سحران، میر اشرف و شام اسبی)، سایت میر اشرف به لحاظ مؤلفه های محیطی در بدترین وضعیت قرار دارد. درمجموع با توجه به تحلیل های انجام گرفته می توان گفت که عملکرد سایت های اختصاص یافته به مسکن مهر شهر اردبیل تا حدی ناموفق بوده است.
تحلیلی بر سطح توسعه یافتگی بنادر استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بنادر به عنوان پل ارتباطی مبادله کالا، در حمل و نقل دریایی و خشکی نقش قابل توجهی در ایجاد یکپارچگی در مناطق پسکرانه ای و برقراری توازن در زنجیره تامین کالا نقش مهمی را ایفا می کنند. در واقع، هر بندر دارای موقعیت جغرافیایی، تجهیزاتی و عملکردی متفاوتی می باشد و همین امر سبب تفاوت در سطح پیشرفت و توسعه بنادر و به طبع آن شهر ها و مناطق پسکرانه ای شده است. هدف از این پژوهش، شناخت، تحلیل و سطح بندی ظرفیت ، امکانات و توانمندی های شش بندر استان بوشهر (بوشهر، عسلویه، کنگان، گناوه، دیر و دیلم) است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از منابع اسنادی و داده های میدانی است. به منظور وزن دهی و رتبه بندی به معیار ها و زیرمعیارها از مدلFAHP و برای رتبه بندی سطح توسعه یافتگی بنادر از مدل TOPSIS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بندر عسلویه در میان پنج بندر مورد مقایسه، به لحاظ معیارها و زیرمعیارهای مورد بررسی، در سطح اول توسعه یافتگی قرار دارد. بنابراین می توان گفت علی رغم آنکه بندر بوشهر قدیمی ترین بندر این استان به شمار می رود، بندر عسلویه توانسته است طی سال های اخیر از یک سو به دلیل توسعه میادین گازی و از سوی دیگر، ارتباط عملکردی موثر و کارآمد با کانون های پسکرانه ای، بیشترین سطح توسعه یافتگی را به خود اختصاص دهد. در عین حال این موضوع توانسته بر توسعه زیرساخت های بندر تجاری در کرانه ساحلی این شهرستان نیز اثرگذار باشد.
شناسایی نوع تغییرات کاربری اراضی موجود در بستر سیلاب رودخانه و تأثیر گذار بر روی کیفیت آب مخزن سد، مطالعه موردی: سرشاخه های بالادست سد مخزنی کارده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سد مخزنی کارده به منظور تأمین بخشی از آب شرب شهر مشهد و همچنین آبیاری اراضی کشاورزیپائین دست حوزه با گنجایش حدود 38 میلیون متر مکعب احداث گردیده است. در حوزه آبخیز این سد 13 روستا، با 2 هزار و 400 نفر سکنه وجود دارد که می توانند در وضعیت سد و سلامت آب آن تأثیرگذار باشند.در تحقیق حاضر جهت برآورد سیلاب هر یک از زیرحوزه های مطالعاتی از روش های مستقیم و غیر مستقیم برآورد سیلاب استفاده گردید. با توجه به نتایجروش تحلیل منطقه ای و نزدیکی نتایج این روش به روش دیکن، و همچنین با توجه به بازدیدهای منطقه ای، روش دیکن منطقه ای سناریودوم به عنوان روش منتخب در نظر گرفته شد که در این روش از آمار سه ایستگاه جنگ، کوشک آباد و کارده برای کالیبراسیون ضریب دیکن استفاده گردید. در ادامه، بعد از تعیین ضریب زبری مانینگ، عملیات مدلسازی جریان به منظور استخراج پهنه سیلاب رودخانه در مدل هیدرولیکی HEC RAS انجام شد. پس از تعیین پهنه سیلاب مشخص شد که بیشترین مساحت اراضی باغات متصرف در بستر سیلاب رودخانه کارده به ترتیب در بازه های خرکت، بلغور، آل، سیچ و با مساحت های 8/240، 6/83، 50، 8/22 و 3/18 هکتار می باشند و بیشترین مساحت اراضی کشاورزی متصرف در بستر سیلاب رودخانه کارده به ترتیب در بازه های خرکت، گوش، بلغور، سیچ و آل با مساحت های 2/132، 5/17، 1/15، 5/5 و 8/0 هکتار می باشند. تغییرات کاربری موجود در بستر سیلاب از بالادست تا پایین دست رودخانه کارده می تواند بیانگر افزایش میزان ورود کودهای شیمیایی و سموم کشاورزی در اراضی زراعی و باغی باشد که به عنوان یک خطر جدی در جهت ایجاد آلودگی و اثرات نامطلوب بر آب آشامیدنی در محل مخزن سد کارده محسوب می گردد. نتایج پایش کیفیت آب رودخانه کارده در روستای آل و مارشک نیز این موضوع را تأیید می نماید.
شناسایی عوامل مزیت ساز در گردشگری بافت تاریخی شهر یزد با رویکرد تخریب خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مزیت رقابتی، رویکردی مبتنی بر استراتژی بازاریابی است. دیدگاه شومپیتری در مزیت رقابتی، مبتنی بر خلاقیت و نوآوری می باشد. براین اساس می توان با ایجاد تغییرات خلاقانه و به کارگیری پارادایم تخریب خلاق، ایده های جدید را خلق و مورد بهره برداری قرار داده و آنها را به عنوان مهمترین عناصر در مزیت رقابتی مطرح نمود. با این وجود، پژوهش حاضر در نظر دارد تا با رویکرد تخریب خلاق به شناسایی عوامل مزیت ساز در بافت تاریخی شهر یزد بپردازد. لذا محققان از روش پژوهش کیفی با استراتژی تحلیل مضمونی استقرایی استفاده کرده اند. جامعه مورد مطالعه، افرادی با اطلاعات و تجارب مرتبط در زمینه گردشگری در محدوه مورد مطالعه بوده که با استفاده از روش غیراحتمالی و نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. پس از انجام مصاحبه کیفی انفرادی و رسیدن به نقطه اشباع، 12 نفر از افراد واجد شرایط به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس کدهای استخراجی با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای در مقوله های چهارگانه منابع و جاذبه ها، عوامل و منابع پشتیبان، مدیریت مقصد و عوامل تقویت کننده مورد دستبه بندی قرار گرفتند. براساس ارجاعت صورت گرفته عواملی چون شرایط موجود جهت جذب طبقه خلاق، وجود جاذبه های تاریخی و فرهنگی و حفظ هویت آنها، صنایع خلاق و تعامل و هم آفرینی در خلق ارزش ها، توجه به خلاقیت و نوآوری و توجه به تحقیق و توسعه به عنوان برترین مزایای رقابتی محدوده مورد مطالعه در مقایسه با رقبا تعیین گردید.