مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل اصلی افزایش درآمد و اشتغال به عنوان مهم ترین رکن شهرهای زیست پذیر، جذب طبقه خلاق و سرمایه گذار است. اجرای طرح های مبتکرانه و انجام سرمایه گذاری های اساسی و همراستا با توسعه پایدار به شرایط و زمینه های متعددی نیازمند است که یکی از مهم ترین آن ها، فراهم بودن زمینه های فرهنگی و اجتماعی است؛ اما تاکنون این زمینه و مقولات، کمتر در کانون توجه قرار داشته است. به همین منظور، در این بررسی تلاش شد تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، نقش و جایگاه فرهنگ و زمینه های اجتماعی در جذب سرمایه گذاران به شهر مشهد، مورد توجه قرار گیرد. به این منظور، عمدتاً به پیشران های اصلی این حوزه تأکید شد. برای دسترسی به این هدف، اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و میدانی گردآوری شد. در بخش میدانی، نمونه پژوهش شامل 30 نفر از افراد واجد شرایط در این حوزه بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار میک مک بهره داری شد. نتایج نشان داد که درمجموع سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، قوانین و مقررات، تعداد خارجیان مقیم، فناوری اطلاعات و ارتباطات، تأمین مالی مناسب، مقاصد پروازی و خطوط هوایی فعال، نرخ اختراع و ابداع، سطح سواد و آموزش، سیستم ارزشیابی عملکرد و پاداش، سیاست های مالی، نظام های مالی منعطف، تبادلات علمی و فنی و نحوه تعامل بین دانشگاه و صنعت، نقش کلیدی در جذب طبقه خلاق و سرمایه گذار و افزایش سرمایه گذاری های هدف مند در شهر مشهد دارند.
ارائۀ الگوی مطلوب برنامه ریزی فضایی اقامتگاه های بومگردی، مورد مطالعه: منطقۀ 9 آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی مطلوب برنامه ریزی فضایی اقامتگاه های بوم گردی، تصویر ذهنی و عینی از نقش آفرینی ذی نفعان در بستر فضایی در سطح منطقه و محلی در یک دوره زمانی معین است که چشم اندازی مطلوب و قابل دستیابی از آرمان ها و نیازهای آن ها را نشان می دهد. این پژوهش به شیوه توصیفی-پیمایشی انجام شده است که بر پایه نظرخواهی از خبرگان، ذی نفعان و گردشگران زنجیره ارزش استوار است. جامعه آماری پژوهش (شامل 128 روستا دارای 189 اقامتگاه بوم گردی در منطقه 9 آمایش سرزمین (استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی) است. براساس روش تخمین شخصی، 20 درصد از حجم جامعه آماری مبنا قرار گرفت که درنهایت 26 روستا و 38 اقامتگاه بوم گردی تعیین شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS و GIS صورت گرفت. یافته های پژوهش براساس آزمون نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد که برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش، الگوی مطلوب اقامتگاه های بوم گردی در منطقه مورد مطالعه است. همچنین نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای نشان داد که سطح مطلوبیت هر یک از اجزای الگو متوسط به بالاست و افزون بر این نیز نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین همه شاخص های الگوی مطلوب اقامتگاه های بوم گردی، ارتباط معناداری به شکل مستقیم با شدت متفاوت وجود دارد و نتایج حاصل از مدل ضریب تحلیل چندمعیاره در این مورد نشان داد روستاهای مورد مطالعه به لحاظ میزان توجه به طراحی، مدیریت و پایش الگو در منطقه با یکدیگر برابر نیستند.
شناسایی عوامل مؤثر بر نارسایی های سیاست گذاری توسعۀ روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی و سیاست گذاری برای دستیابی به توسعه باید مکان محور و مردم محور باشد؛ اما طراحی برنامه های توسعه متعارف جهان، خودمحور و ناآگاهانه است که بعضاً نخبگان و برنامه ریزان را به سوی تحقق منافع شخصی می برد. با وجود سابقه دیرینه برنامه ریزی روستایی در جهان، توسعه نامتوازن و نابرابر کاملاً مشهود است. راهکار رفع ناپایداری و عدم تعادل های منطقه ای بررسی علل و رفع آن است. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر نارسایی های سیاست گذاری توسعه روستایی در ایران انجام گرفته که از نظر هدف کاربردی بوده و گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. عوامل مورد نظر گردآوری شده و مصاحبه با خبرگان و متخصصان با نمونه گیری هدفمند انجام و سپس با استفاده از مدل ساختاری تفسیری روابط پیچیده بین مؤلفه های سیستم بررسی شد. نهایتاً با بهره گیری از تحلیل MICMACنوع مؤلفه ها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر مؤلفه ها مشخص شد. نتایج نشان داد که مؤلفه های اثرگذار عدم بهره مندی از الگوی حکمروایی خوب برای دستیابی به توسعه پایدار، غلبه نظام برنامه ریزی روستایی متمرکز و نظام نظارت و ارزشیابی متمرکز و ناکارآمد و مداخله مستقیم دولت و عدم پذیرش نقش ناظر و تسهیلگربودن، با قدرت نفوذ 17، 16 و 16، در سطح ششم قرار گرفته اند. این مؤلفه ها به دلیل تأثیرگذاری زیاد، به عنوان زیربنا و بستر مدل عمل می کنند و درجهت اصلاح ساختار سیاست گذاری توسعه روستایی ایران باید روی این عوامل تأکید کرد. عدم توانایی سیاست های توسعه روستایی در ارتقای ارزش افزوده و بهره وری مورد انتظار در بخش کشاورزی، عدم توجه به شاخص ظرفیت های محیطی و ردپای اکولوژیکی در سیاست گذاری توسعه روستایی و عدم ظرفیت سازی و توانمندسازی محیطی (حفظ منابع آب و خاک، ترویج کشاورزی پایدار)، مؤلفه های اثرپذیر و با قدرت نفوذ 3، 3 و 4 هستند.
شناسایی پیشران های مقاوم سازی مسکن و اثرات آن بر زیست پذیری مناطق روستایی، مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاوم سازی مسکن یکی از موضوعاتی مهمی است که درجهت ارتقای کیفیت زندگی روستائیان به منظور جلوگیری از آسیب های احتمالی برای زیست پذیرکردن روستاها مبنا قرار می گیرد. ساخت مسکن مناسب و بهبود شاخص های آن باعث افزایش پایداری و زیست پذیری و افزایش انگیزه ماندگاری جمعیت روستا و مقاومت بناهای روستایی در برابر تهدیدات می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات مقاوم سازی مسکن بر زیست پذیری در مناطق روستایی انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، براساس ماهیت تحلیلی و اکتشافی و رویکرد حاکم بر آن کیفی-کمّی است. جامعه آماری بخش مرکزی شهرستان اردبیل است. درجهت بررسی موضوع از نظرات 30 نفر از کارشناسان و متخصصان مرتبط با موضوع حاضر به روش هدفمند استفاده شد. نتایج براساس دیدگاه متخصصان درجهت شناسایی مؤلفه های پیشران مقاوم سازی مسکن پس از چهار بار چرخش نشان داد از بین 30 مؤلفه، 12 مؤلفه مقاوم سازی کلیدی هستند. همچنین نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین مؤلفه های مقاوم سازی و زیست پذیری ارتباط مثبت وجود دارد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد مؤلفه های مقاوم سازی بر زیست پذیری تأثیرگذار بوده است و 610/0 از کل واریانس زیست پذیری روستایی را تبیین می کند؛ بنابراین توجه به زیست پذیری این مناطق در قالب بهسازی و نوسازی روستا و افزایش رفاه می تواند زمینه های ماندگاری جمعیت را در مناطق روستایی فراهم کند و برای توسعه آن، باید ابتدا مشکلات کالبدی، فضایی نامطلوب را از بین ببرد.
تحلیل عدالت اجتماعی و پراکنش شهری در توزیع خدمات عمومی شهری، مطالعۀ موردی: شهر تربت حیدریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گسترش شهرها و افزایش جمعیت در نواحی مختلف شهر، سبب پراکنش جمعیت شهری شده است؛ ازاین رو، رسالت عدالت فضایی در شهرها در راستای توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری با توجه به رفع نیاز شهروندان امری ضروری است؛ بنابراین، اگر مدیران شهری نتوانند امکانات و خدمات عمومی را به صورت عادلانه و مطلوب در مناطق مختلف شهر توزیع کنند، زمینه ایجاد نارضایتی شهروندان از دسترسی به خدمات رسانی را فراهم خواهند کرد؛ بنابراین، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با هدف تحلیل عدالت اجتماعی و پراکنش شهری در توزیع خدمات عمومی شهری، ازطریق نرم افزار ARC GIS در شهر تربت حیدریه انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را 13 ناحیه شهر تربت حیدریه تشکیل داده است. این پژوهش ابتدا با استفاده از مدل جینی و مدل آنتروپی شانون به محاسبه توزیع و پراکندگی جمعیت در نواحی مختلف شهر پرداخته است. درنهایت ازطریق محیط ArcMap به ترسیم نقشه های الگوی توزیع و پراکندگی فضایی نزدیک ترین فاصله همسایگی کاربری ها و خدمات عمومی شهری و رتبه بندی نواحی به 5 دسته (بسیار محروم، محروم، نسبتاً مطلوب، مطلوب و بسیار مطلوب) در 13 ناحیه این شهر پرداخته است. نتایج حاصل نشان داد: نواحی (2-7-8-4) به عنوان نواحی بسیار مطلوب، نواحی (1-5-10) مطلوب، نواحی (3-11-12) نسبتاً مطلوب، نواحی (5-6) محروم و ناحیه (13) به عنوان ناحیه بسیار محروم از خدمات عمومی شهری در این شهر رتبه بندی و شناسایی شده اند؛ بنابراین خدمات عمومی عادلانه و متناسب با جمعیت شهر توزیع نشده است؛ به طوری که نواحی مرکز و داخل شهر دارای خدمات عمومی مطلوب و نواحی حاشیه و پیرامون نظیر نواحی (5-6-13) با توجه به تعداد جمعیت آن ها، فاقد خدمات رسانی یا به صورت نامطلوب توزیع شده اند.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر توسعۀ منطقه ای با رویکرد آینده نگاری؛ مطالعۀ موردی: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای کوششی مشارکتی برای سیاست گذاری، سازماندهی، بهره برداری و استفاده بهینه از منابع و پتانسیل های منطقه ای متناسب با نیازها و اولویت ها، درجهت بالابردن سطح زندگی مردم منطقه به کمک نهادها و ساختارهای منطقه ای است. هدف از این تحقیق، شناسایی عوامل پیشران در توسعه منطقه ای استان اردبیل بوده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در سه مرحله بوده است؛ مرحله اول اخذ اطلاعات از اسناد بالادستی و گرفتن نظرات 30 کارشناس خبره با به کارگیری پرسشنامه به روش تکنیک دلفی بوده که عوامل اصلی پیشران های توسعه در 9 حوزه بررسی شد و 50 عامل شناسایی شد. در مرحله دوم با استفاده از جدول ماتریس تأثیرات متقاطع، عوامل شناسایی شده توسط 30 خبره و کارشناس ارشد و متخصص آگاه به مسائل توسعه استان امتیازدهی و تکمیل شد.در مرحله سوم با بهره گیری از نرم افزار MICMAC کلیدی ترین عوامل مؤثر بر توسعه منطقه ای استان اردبیل شناسایی شد، نتیجه به دست آمده نشان داد که از میان 50 متغیر اصلی 14 متغیر به عنوان کلیدی ترین پیشران های توسعه منطقه ای استان اردبیل هستند که دارای بالاترین امتیاز در میان متغیر ها هستند، ازجمله راه های اصلی، تغییر شیوه مدیریت استان، شبکه راه های ترانزیت و اصلاح برنامه ریزی استان که توجه بیشتر برنامه ریزان و عوامل اجرایی استان در برنامه ریزی به این عوامل می تواند باعث شکوفایی بیشتر استان اردبیل شود.
ارزیابی روند توسعۀ فیزیکی نواحی سکونتگاهی با استفاده از تصاویر ماهواره ای، مطالعۀ موردی: شهر هندیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند افزایشی جمعیت سبب شده تا در طی سال های اخیر، شهرها با توسعه فیزیکی قابل توجهی مواجه باشند. در بسیاری از شهرها، توسعه فیزیکی بدون برنامه با تشدید تخریب زیست محیطی و وقوع مخاطرات محیطی همراه بوده است. یکی از مناطقی که در طی سال های اخیر با توسعه فیزیکی زیادی مواجه شده است، شهر هندیجان در استان خوزستان است. براین اساس، در این پژوهش به ارزیابی روند توسعه نواحی سکونتگاهی این شهر پرداخته شده است. در این پژوهش از تصاویر ماهواره لندست، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر و لایه های اطلاعاتی مختلف به عنوان مهم ترین داده های تحقیق استفاده شده است. ابزارهای مورد استفاده در تحقیق شامل ArcGIS (به منظور تهیه نقشه های مورد نظر)، ENVI (به منظور پردازش تصاویر ماهواره ای و تهیه نقشه های کاربری اراضی) و IDRISI (به منظور اجرای مدل LCM) بوده است. همچنین مهم ترین مدل مورد استفاده در تحقیق، مدلLCM بوده است که به منظور ارزیابی روند مکانی تغییرات کاربری اراضی از آن استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داده است وسعت نواحی سکونتگاهی شهر هندیجان در طی دوره زمانی 30 ساله حدود 6/1 کیلومترمربع افزایش داشته است. نتایج ارزیابی تغییرات کاربری های اراضی در منطقه نشان داده است که در طی دوره زمانی 30 ساله، 15/1 کیلومترمربع از اراضی بایر، 4/0 کیلومترمربع از اراضی کشاورزی و 05/0 کیلومترمربع از باغات به، به سکونتگاه تبدیل شده است. همچنین نتایج ارزیابی روند مکانی تغییرات نشان داده است که بیشترین میزان توسعه نواحی سکونتگاهی مربوط به مناطق شمالی محدوده شهری هندیجان بوده است.
پیامدهای تغییر الگوی کشت زعفران و پسته و تأثیر آن بر توسعه نواحی روستایی؛ مطالعۀ موردی: شهرستان رشتخوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طی سال های گذشته ایران با بحران شدید کم آبی به دلیل خشکسالی های طولانی و سوءمدیریت منابع آب خود روبه رو است. تغییر الگوی کشت به منظور افزایش بازده آبیاری، نه تنها باعث صرف جویی در مصرف آب ارزشمند می شود، بلکه سبب افزایش درآمد فعالیت های کشاورزی می شود. براین اساس، با توجه به کمبود بیش از حد برخی از نقاط ایران در منابع آبی، بررسی اثرات تغییر الگوی کشت در سطح روستاهای فعال در این زمینه، امری کاملاً ضروری به نظر می رسد؛ بنابراین هدف تحقیق حاضر، واکاوی پیامدهای تغییر الگوی کشت زعفران و پسته و تأثیر آن بر توسعه نواحی روستایی روستاهای شهرستان رشتخوار است. این پژوهش به روش توصیفی –تحلیلی انجام شده است. در این راستا، تغییر الگوی کشت در 377 خانوار ساکن در این روستاهای شهرستان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، ابتدا ضمن مطالعات اسنادی و بازدید های اولیه میدانی، طیف گسترده ای از شاخص ها تعیین شد. سپس جمع آوری داده ها براساس شاخص های انتخابی و با استفاده از پرسشنامه های روستا و خانوار انجام شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از تحلیل های آماری و فضایی و نرم افزارهای Expert choice، SPSS , Fazy- Topsis استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که درآمدهای سالانه حاصل از تولید پسته در 9/43 درصد از خانوارهای مورد مطالعه، بیش از درآمد سایر محصولات است. نتایج این بررسی نشان می دهد که شاخص های افزایش تنوع فرصت شغلی با ضریب 086/0 و ایجاد فرصت های اشتغال با ضریب 078/0، دارای بیشترین درجه اهمیت و نحوه استفاده از سموم با ضریب 015/0 و زمان و میزان آبیاری با ضریب 010/0، کمترین درجه اهمیت را به خود اختصاص می دهند. همچنین از تجزیه وتحلیل داده های مورد مطالعه می توان به این نتیجه رسید که تغییر الگوی کشت توانسته بر بهبود وضعیت اقتصادی-اجتماعی ساکنان روستاهای مورد مطالعه تأثیر چشم گیری داشته است.
تحلیل ساختاری پیشران های توسعه ای مؤثر بر تحقق پذیری طرح آمایش سرزمین استان کردستان بر مبنای نقش آفرینی نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت جامع و آینده نگرانه طرح های آمایشی از یک سو و تغییرات مستمر فضای توسعه ای به واسطه اثرگذاری روندها، اتفاقات و عوامل کلیدی که از آن ها به عنوان پیشران، یاد می شود، اهمیت شناسایی، کنترل و برنامه ریزی روی آن ها را در راستای ساماندهی فضای کمیاب توسعه ای و تحقق پذیری اهداف و مأموریت های سند آمایش، ضروری می سازد. در این میان، بدون نقش آفرینی مؤثر نواحی روستایی، تحقق پذیری سند راهبردی آمایش سرزمین استان ها به عنوان بالاترین سند توسعه ای با چالش های بسیاری روبه رو می شود. برهمین اساس، پژوهش حاضر با تأکید بر مرحله اول و مهم مطالعات آینده نگری با هدف شناسایی مهم ترین پیشران های مؤثر بر توان افزایی نواحی روستایی در راستای نقش آفرینی مؤثر در تحقق اهداف، مأموریت و چشم انداز ترسیمی سند راهبردی آمایش سرزمین استان کردستان انجام گرفته است. در پژوهش کاربردی حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و با رویکرد اکتشافی با بهره گیری از تکنیک دلفی؛ عوامل اصلی شناسایی و سپس با تعیین چگونگی روابط و نحوه اثرگذاری و اثرپذیری آن ها در نرم افزار MicMac، پیشران های مؤثر مشخص شد که درنهایت 60 متغیر با ماهیت های مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، طبیعی و فضایی در مقیاس های محلی، منطقه ای، ملی و فراملی در حوزه ارتباط با اقلیم کردستان عراق، شناسایی و با توجه به نحوه اثرگذاری و اثرپذیری، 29 متغیر که بیشترین نقش را در عملکرد سایر متغیرها دارا بودند، به عنوان پیشران اصلی، تعیین شدند. توزیع متغیرها و پیشران های شناسایی شده به تلفیقی از تمامی ابعاد اصلی اثرگذار ختم شد که در این میان، پیشران و متغیرهای با ماهیت اقتصادی (بیشترین تعداد) و مدیریتی (بیشترین اثرگذاری) دارای بیشترین اثرگذاری در تعیین روند تغییر و عملکرد سایر متغیرها و پیشران ها بودند. توزیع بیش از 69 درصد از متغیرهای اصلی در ناحیه 1 یا اثرگذار، ناحیه 2 یا دووجهی و در ناحیه 4 یا تنظیمی، نشان از روابط پیچیده و درهم تنیده و حساسیت کنترل و برنامه ریزی بر پیشران ها در راستای تحقق اهداف و مأموریت های سند آمایش استان بر مبنای نقش آفرینی نواحی روستایی آن دارد.
سنجش تحقق کاربری اراضی طرح های توسعه و عمران (جامع) شهر مشهد با استفاده از روش ارزیابی انطباق محور مبتنی بر مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآمدی طرح های شهری به عنوان یکی از ابزارهای برنامه ریزی در نظام شهرسازی ایران، در پژوهش های متعددی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در میان انواع روش های ارزیابی، اگرچه میزان تحقق سرانه کاربری اراضی در شهرهای مختلف بارها مورد مطالعه قرار گرفته، با این حال کمتر پژوهشی به بررسی نحوه تحقق کاربری اراضی پیشنهادی طرح جامع، فارغ از نوع کاربری و براساس موقعیت مکانی و به صورت مقایسه ای بین دو طرح متوالی پرداخته است؛ بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که نحوه تحقق نقشه کاربری اراضی پیشنهادی طرح جامع اول و دوم شهر مشهد به لحاظ مکانی چگونه است؟ در راستای پاسخگویی به این سؤال با توجه به ویژگی های زمینه ای از شیوه ارزیابی انطباق محور مکانی معرفی شده توسط تلن استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده، داده های اسنادی طرح های جامع اول، دوم و سوم شهر مشهد و ابزار تحلیل داده مبتنی بر روش های کمّی و کیفی تحلیل فضایی در نرم افزار ArcGIS بوده است. یافته های پ ژوهش نشان می دهد که درمجموع از نظر موقعیت میزان تحقق کاربری اراضی پیشنهادی طرح های جامع در محدوده های پیرامونی و توسعه های جدید به نحو چشم گیری کمتر از محدوده های مرکزی شهر است. همچنین به لحاظ وسعت، در حدود نیمی از محدوده شهر کاربری زمین پیشنهادی در هر دو طرح جامع (طرح جامع اول 47 درصد و در طرح جامع دوم 48 درصد)، محقق شده است. کمترین میزان تحقق کاربری در طرح جامع اول کاربری تفریحی و فضای سبز با 7.7 درصد بوده که در طرح جامع دوم میزان تحقق آن به 56.7 درصد افزایش می یابد و درمقابل تحقق کاربری فرهنگی با 8.2 درصد در طرح جامع دوم در پایین ترین مقدار قرار می گیرد. براین اساس پیشنهاد می شود هر نوع بازنگری طرح های توسعه شهری نه به صورت یکپارچه، بلکه با توجه به علل عدم تحقق در بافت ها و کاربری های مختلف صورت پذیرد.