مقالات
حوزه های تخصصی:
شکاف دیجیتالی در مناطق روستایی یکی از چالش های مهم توسعه در هزاره ی سوم است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم اکنون به دنبال بهره گیری از فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی به منظور کاهش و در نهایت حذف شکاف دیجیتالی هستند. ارایه ی خدمات با استفاده از فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی به روستاییان یکی از راهبردهایی است که در راستای کاهش و حذف شکاف دیجیتالی در دستور کار متولیان توسعه ی روستایی کشور ما نیز قرارگرفته است. قابل ذکر است که عرضه ی فن آوری، شرط لازم و نه کافی برای استفاده و کاربرد فن آوری است. سرمایه گذاری های انجام شده در زمینه ی فن آوری، زمانی از بهره وری لازم برخوردار است که فن آوری هدف مورد پذیرش کاربران قرار گیرد. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش ابتدا عوامل مؤثر بر پذیرش خدمات دفاتر فن آوری اطلاعات و ارتباطات روستایی در سیزده عامل شناسایی و سپس با رویکرد توصیفی- پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار اصلی تحقیق حاضر پرسشنامه است و جامعه ی آماری این پژوهش خبرگان دانشگاهی و کارشناسان و متخصصان فن آوری اطلاعات در سازمان-های دولتی متولی امور روستایی استان سیستان و بلوچستان هستند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مقایسه ی میانگین عامل ها از روش آزمون t و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 5/11، بررسی یکسان بودن تاثیر عوامل مورد مطالعه با استفاده از آنالیز واریانس درون موردی تک فاکتوری و رتبه بندی عوامل مؤثر با استفاده از تکنیک TOPSIS (یکی از فنون تصمیم گیری چندشاخصه) انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که تمام عوامل مورد مطالعه در این تحقیق بر پذیرش خدمات دفاتر ICT روستایی مؤثر هستند اما تاثیر هر یک از عوامل مؤثر بر پذیرش خدمات فن آوری اطلاعات و ارتباطات روستایی توسط روستاییان یکسان نیست، از این رو به رتبه بندی عوامل پرداخته شده و میزان تاثیرگذاری و اولویت آنها تعیین شده است.
ارزیابی تخریب سرزمین در منطقه سیستان با تاکید بر فرسایش بادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخریب سرزمین پدیده ای است که به دلایل مختلف در سراسرجهان درحال توسعه و گسترش است. دشت سیستان نیز از این پدیده متاثر بوده، به نحوی که به مشکل حادی برای صنایع، راههای مواصلاتی و فعالیت های اقتصادی ـ اجتماعی مردم منطقه مبدل گردیده است، لذا لزوم مبارزه با این پدیده و شناسایی عوامل مؤثر بر آن امری بدیهی است. هدف از این مطالعه برآورد وضعیت فعلی و پیش بینی وضعیت آینده تخریب سرزمین در منطقه نیاتک سیستان براساس روش بسط یافته ارزیابی شدت بیابان زایی (تخریب سرزمین) در ایران ، می باشد .برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه به عنوان نقشه ی پایه برای ارزش دهی به عوامل و شاخص های مورد نظر، به روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. سپس با ارزش دهی به شاخص های ارزیابی فرسایش بادی و جمع امتیازات مربوط به آنها در هر واحد کاری و بر اساس جداول مبنا، شدت تخریب سرزمین برای کاربری های مختلف تعیین شد. در نهایت با بهره گیری از نرم افزار Arc view 3.2 نقشه های مربوط به وضعیت فعلی و آینده ی هر یک از کاربری های مذکور ترسیم گردید.
مهندسی مجدد فرآیند برنامه ریزی با تاکید بر کاربرد آینده نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش تغییرات و دگرگونی ها در سال های آخر هزاره ی دوم و ظهور پیاپی مسایل جدید در جامعه ی جهانی، اتکا به روش های برنامه ریزی مبتنی بر پیش بینی، جوابگوی نیاز مدیریت های کلان کشورها نبود و سایه ی سنگین عدم قعطیت ها و ظهور رویدادهای ناپیوسته و شگفت انگیز، وضعیت را به گونه ا ی دگرگون کرده بود که پیش بینی آینده در دنیای پرتحول برای برنامه ریزان، امری مشکل به نظر می رسید. عدم توانایی در پیش بینی دقیق آینده و همچنین پیچیدگی های ناشی از تغییرات روزافزون باعث شد تا محققان از قابلیت های دانش نوظهور آینده پژوهی بهره برده و آینده نگاری را وارد بطن فعالیت های برنامه ریزی کنند. به نظر می رسد با توجه به موضوع ناموفقیت طرح های شهری و منطقه ای در مرحله ی اجرا، کاربرد آینده نگاری و تغییر رویکرد از پیش بینی به آینده نگاری در برنامه ریزی شهری و منطقه ای ضرورتی اجتناب ناپذیر باشد. بر همین اساس این مقاله سعی دارد ضمن معرفی رویکرد آینده نگاری و آینده پژوهی، با نقد فرآیند برنامه ریزی موجود، به معرفی فرآیند جدید برنامه ریزی پرداخته و ضرورت استفاده از رویکرد آینده نگاری را مورد بررسی قرار دهد. در این مقاله دو فرآیند از منظر برخی شاخصه ها نظیر رویکرد کلان، شکل فرآیند، گرایش فکری و جهان بینی، ماموریت، کارایی و روش، مورد مقایسه ی تطبیقی قرار گرفته است.
مرور تجربه کوتاه توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی نمونه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکونتگاههای غیررسمی به مثابه یکی از پیامدها و ویژگی های بارز شهرنشینی معاصر در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران بوده اند. طی سده ی گذشته رویکردهای متفاوتی از سوی نظام برنامه ریزی در کشورهای مختلف برای حل یا کاهش ابعاد این مساله برگزیده و اجرا شده است. از نادیده انگاشتن تا توانمندسازی، طیفی از اقدامات و سیاست ها را در بر می گیرد که به فراخور شرایط تاریخی و جغرافیایی مورد توجه قرار گرفته اند. این سیاست ها تحت تاثیر مکاتب، نظام های سیاسی و اجرایی و یا سازمان های بین المللی ترویج شده و کمابیش در بیشتر این کشورها تجربه شده اند. در ایران و در شهر کرمانشاه، به عنوان یکی از مراکز عمده ی استانی و دارای مساله ی اسکان غیررسمی، طی چند دهه ی گذشته اقدامات و رویکرد های متفاوتی برای رفع این مشکل اجرا شده است.
اکنون پس از چند دهه تلاش نظام برنامه ریزی شهری، سکونتگاههای غیررسمی همچنان یکی از مسایل و مشکلات اصلی مدیریت شهری به شمار می روند. در جدیدترین تجربه ی نظام برنامه ریزی شهری کشور با برنامه ی بهسازی و توانمندسازی در پی کاهش و کنترل ابعاد این مشکل برآمده است. اما هنوز هم در این زمینه کاستی هایی مانع دستیابی به اهداف توسعه ی یکپارچه ی شهری است.
بررسی ویژگی های محیطی شهر تاریخی زاهدان کهنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر تاریخی زاهدان کهنه در 20 کیلومتری جنوب شرقی زابل و در شمال حوزه ی زهک سیستان واقع شده است. این شهر از پنج بخش مجزا به نام های قلعه، ارگ اول یا ارگ زبرین، ارگ دوم یا ارگ فرودین، شارستان و ربض تشکیل شده است. شهر تاریخی زاهدان کهنه به روزگار حیات و آبادانی، یکی از بزرگترین شهرهای ایران به شمار می رفت و در طول سده های 5 تا 9 هجری قمری مرکزیت سیستان را بر عهده داشته است. از وسعت این شهر مهم سیستان، به دلیل آن که مجموعه ی آثار و عوارض مصنوعی موجود در ربض آن با گذشت زمان و دخالت عوامل مختلف طبیعی و انسانی از بین رفته اند، اطلاع دقیقی در دست نیست لیکن وسعت مجموعه ی قلعه، ارگ و شارستان محصور آن به 272/248/3 متر مربع می رسد.
تحلیل همدیدی سامانه های گردوغباری در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بلایای طبیعی که استان خوزستان را به دلیل موقعیت جغرافیایی و همجواری آن با پهنه های بزرگی از مناطق بیابانی تحت تاثیر قرار می دهد، پدیده ی نامطلوب گرد و غبار است. این پژوهش پس از استخراج 50 سامانه ی گردوغباری شاخص و تفکیک آنها به دو دوره ی سرد و گرمِ سال طی دوره ی آماری (2005 – 1996)، با استفاده از نقشه های ترکیبی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال و فشار متوسط تراز دریا، نقشه های بردار باد، خطوط هم سرعت و جریان هوا در دو سطح 500 هکتوپاسکال و سطح متوسط دریا در محدوده ی 0 تا 50 درجه شمالی و 0 تا 70 درجه شرقی و تصاویر ماهواره ای برای دو سامانه ی گردوغباری شاخص انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد در دوره ی سرد سال سیستم های مهاجر بادهای غربی و رودباد جبهه ی قطبی (PFJ) همراه آن و در دوره ی گرم سال کم فشارهای حرارتی سطح زمین مهمترین عامل در ایجاد و شکل گیری پدیده ی مذکور دراستان خوزستان می باشند. هنگامی که یک فرود عمیق در غرب منطقه ی مورد مطالعه بر روی بیابان های کشورهای همجوار قرار گیرد و سرعت باد در آن به سرعت رودباد برسد، در صورت فراهم بودن شرایط محیطی، با ایجاد ناپایداری در سطح زمین سبب گرد و غبار و انتقال آن به استان خوزستان می شود. در دوره ی گرم سال نیز کم فشارهای حرارتی سطح زمین و بخصوص کم فشار خلیج فارس با مکش هوای بیابان های اطراف (شبه جزیره عربستان) یکی از عوامل ایجاد گردوغبار می باشد. مسیر حرکت امواج گردوغباری و نحوه ی استقرار محور فرود و مراکز کم فشار سطح زمین و همچنین تصاویر ماهواره ای مورد استفاده نشان می دهد مهمترین منابع گرد و غبارهای وارده به استان خوزستان شامل بیابان های جنوبی عراق، شمال عربستان، جنوب شرق سوریه و تا اندازه ای شمال صحرای آفریقا می باشد.
مقایسه دو روش طبقه بندی حداکثر احتمال و شبکه عصبی مصنوعی در استخراج نقشه کاربری اراضی مطالعه موردی: حوزه سد ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ضروری ترین اطلاعات مورد نیاز مدیران و متولیان منابع طبیعی، نقشه های کاربری اراضی می باشد. داده های ماهواره ای، به جهت ارایه ی اطلاعات به هنگام و رقومی، تنوع اشکال و امکان پردازش در تهیه ی نقشه های کاربری اراضی از اهمیت بالایی برخوردارند. از سویی دیگر در سال های اخیر به طور وسیع و گسترده جهت طبقه بندی تصاویر ماهواره ای از روش های طبقه بندی پیشرفته از قبیل شبکه های عصبی مصنوعی، مجموعه های فازی و سیستم های هوشمند استفاده می شود. هدف اصلی این تحقیق مقایسه ی دو روش مختلف جهت طبقه بندی کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ASTER می باشد. بدین منظور با استفاده از تصویر ماهواره ای ASTER و دو الگوریتم طبقه بندی نظارت شده شامل حداکثر احتمال و شبکه ی عصبی مصنوعی، نقشه ی کاربری اراضی تهیه گردید. در طبقه بندی با استفاده از الگوریتم شبکه ی عصبی از یک شبکه ی پرسپترون با یک لایه ی پنهان و 14 نرون ورودی، 9 نرون میانی و 6 نرون خروجی استفاده شده است که تعداد نرون های ورودی همان تعداد باندهای تصویر ماهواره ای ASTER و تعداد نرون های خروجی همان تعداد کلاس های نقشه ی کاربری اراضی می-باشد. برای آموزش شبکه نیز از الگوریتم انتشار برگشتی استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی دقت این دو روش با استفاده از تعیین ضریب کاپا نشان داده است که الگوریتم شبکه ی عصبی با ضریب 86/0 نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب 69/0 از دقت بیشتری برخوردار است. نتایج این مطالعه همچنین نشان می دهد الگوریتم های سنتی طبقه-بندی مانند روش های آماری به خاطر انعطاف پذیری پایین و انواع پارامتریک آن مانند روش حداکثر احتمال به خاطر وابستگی به مدل آمار گوسی نمی توانند نتایج بهینه ای، در صورت نرمال نبودن داده های آموزشی فراهم آورند در حالیکه دلیل موفقیت الگوریتم شبکه ی عصبی مصنوعی در سنجش از دور این است که می تواند داده هایی با منابع مختلف را با هم تلفیق نماید.
تعیین میزان اثر عناصر اقلیمی بر عملکرد گندم دیم در استان آذربایجان شرقی با استفاده از شبکه های عصبی هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، یافتن مدل مناسب جهت پیش بینی عملکرد گندم دیم به کمک پارامترهای آب و هوایی در استان می باشد. جهت پیش بینی عملکرد گندم دیم از شبکه های عصبی استفاده شده است. ابتدا آمار عملکرد محصول گندم در طی دوره ی آماری 1382-1374 از بانک اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی به تفکیک شهرستان تهیه و سپس آمار هواشناسی از ایستگاه های موجود در این شهرستان ها برای دوره ی آماری مشابه از بانک اطلاعاتی سازمان هواشناسی کشور استخراج گردید. 7 سال از آمار موجود جهت آموزش مدل و دو سال از آن جهت فایل تست در نظر گرفته شد. جهت اتخاذ بهترین مدل لازم بود که بهترین ماتریس ورودی داده های هواشناسی مشخص شود. بدین منظور اولین ماتریس ورودی متشکل از 9 پارامتر هواشناسی اولیه که در نهایت با محاسبه ی مقادیر خطای مدل، بهترین ترکیب زمانی حاصل شد که در ماتریس ورودی پارامترهای بارش، دما، تعداد روزهای همراه با استرس سرما و گرما، تبخیر، تعرق و تعداد روزهای بارانی گنجانده شده بود.
نتایج نشان داد که اولین عامل در تعیین عملکرد گندم دیم استان آذربایجان شرقی بالاترین نقش را دارا می باشد. دومین پارامتر مؤثر در میزان عملکرد گندم دیم مقدار تبخیر و تعرق می باشد. جهت ارزیابی دقت مدل بر اساس میزان عملکرد پیش بینی شده شاخص میزان تطابق (d) محاسبه گردید که نتایج نشان داد میزان دقت مدل 82/. می باشد.
جاپای بوم شناختی؛ رویکردی نو برای سنجش اثرات زیست محیطی (مفهوم، کاربرد و سنجش آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد فزاینده ی جمعیت در سال های اخیر و به تبع آن افزایش و تغییر الگوی مصرف، فشار بر محیط طبیعی و منابع آن را افزایش داده است. از آنجا که تجدیدپذیری برخی از این منابع صدها سال به طول می انجامد و برخی نیز غیر قابل تجدید است، ادامه ی این روند سبب می شود که محیط طبیعی توان تامین نیازهای جمعیت را نداشته باشد و به مرور زمان دچار روند نزولی گردد. از طرف دیگر تمام نیازهای مصرفی مراکز سکونتگاهی منطبق با توان اکولوژیکی موجود در آن ها نیست، به همین دلیل برای تامین این نیازها، منطقه ی پشتیبان مورد نیاز است. با توجه به مفاهیم توسعه ی پایدار، ظرفیت محدود منابع زمین و همچنین نیازهای اساسی جمعیت، تعیین میزان مصرف و وسعت اراضی پشتیبان مورد نیاز جهت برنامه ریزی مطلوب با رویکرد آینده نگرانه ضروری به نظر می رسد. در همین راستا شناخت و تحلیل مفهوم جاپای بوم شناختی و روش های سنجش آن به عنوان ابزاری برای اندازه گیری پایداری فعالیت های انسانی اهمیت بسیاری دارد. هدف تحقیق حاضر شناخت مفاهیم، نحوه سنجش، کاربرد و در نهایت تحلیل و ارزیابی روش جاپای بوم شناختی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و با بهره گیری از مقالات و تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف جهان است. یافته ها حاکی از آن است که علی رغم محدودیت ها و دشواری های محاسبه جاپای بوم شناختی و برآورد اراضی پشتیبان، این روش می تواند چارچوب مناسبی برای سنجش و ارزیابی آثار زیست محیطی در راستای توسعه ی پایدار باشد.
بررسی نقش و تاثیر تغییر اقلیم بر روی اقلیم آسایش شهر یزد با استفاده از مدل اوانز (EVANZ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی و توسعه ی شهرها به همراه افزایش شتابان جمعیت و توسعه ی فعالیت های صنعتی با مصرف بی رویه سوخت های فسیلی، آلودگی ها را بشدت افزایش داده است که عواقب آن در کوتاه مدت بروز بیماری های مختلف و در بلندمدت موجب تشدید برخی نوسانات اقلیمی و تاثیرات زیست محیطی آن، از جمله تغییر دوره های زمانی مطلوب از نظر اقلیم آسایش است. در این پژوهش با استفاده از داده های آب و هوایی 50 ساله (2006-1957) دما و رطوبت نسبی ایستگاه یزد و نیز بهره گیری از مدل اقلیم آسایش اوانز، ماههای مطلوب برای آسایش فیزیولوژی انسان در 5 دوره ی ده ساله تعیین و روند خطی این تغییرات برای ده سال بعد که مقارن با سال 2016 می باشد، پیش بینی گردیده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که روند دمایی در ایستگاه یزد در حال افزایش بوده و اکثر ماهها روند گرمایش دارند، بطوری که انتظار می رود در آینده ی نزدیک، ماههای سرد شرایط مساعدتری جهت آسایش و راحتی فیزیولوژی برای انسان داشته باشند و متقابلاً در ماههای گرم تنش گرما، ازدیاد مشخصی یابد.