مقالات
حوزه های تخصصی:
قمار و شرط بندی در اکثر جوامع یک سرگرمی رایج و برای بسیاری لذت بخش است. تمایل به شرط بندی و مشارکت در این فعالیت برای افراد هیجان، سرگرمی و ایجاد یک رؤیای ثروت و رفاه اقتصادی را نمایان می سازد؛ اما تکرار بیش از حد قمار مشکلات زیادی را در اوقات فراغت ایجاد می کند و سراسر زندگی یک انسان را تحت تأثیر قرار می دهد. قمار آسیب هایی مانند مشکلات و بدهی های مالی، ورشکستگی، کاهش عملکرد کاری، استرس، سلامت جسمانی، جرم و جنایت، اختلافات خانوادگی و... را موجب می شود؛ بنابراین بررسی و تحلیل پیامدهای اقتصادی قمار بر شرایط اقتصادی خانوارهای روستایی ضروری است و هدف این مطالعه نیز بررسی اثرات قمار و شرط بندی بر شرایط اقتصادی خانوارهای روستایی و نیز تفاوت اثرات اقتصادی قمار میان خانوارهای درگیر و غیردرگیر است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه و مصاحبه است. جامعه نمونه مشتمل بر 362 خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون t مستقل و آزمون مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های آزمون t مستقل نشان داد اثرات اقتصادی قمار و شرط بندی در میان خانوارهای درگیر با قمار و شرط بندی ورزاجنگ بیشتر از خانوارهای غیردرگیر بوده است و شاخص های درماندگی مالی با میانگین 16/3، توزیع نامتعارف پول با میانگین 10/3 و بدهی با میانگین 87/2 بیشترین اثرات را بر خانوارهای روستایی درگیر داشته است. همچنین نتایج معادلات ساختاری نشان داد مؤلفه ثروت تصادفی با ضریب تأثیر 83/0 بیشترین تأثیر را از قمار پذیرفته است و شاخص های درماندگی مالی با ضریب تأثیر 76/0، مشکلات مالی با ضریب تأثیر 60/0 و ناپایداری مالی با ضریب تأثیر 59/0 بیشتر اثر غیرمستقیم را بر شرایط ناپایدار اقتصادی خانوارهای روستایی متأثر از قمار داشته است و مقدار p همه پارامترهای لامدا در مدل فوق، تمام روابط را تأیید می کند.
ارزیابی وضعیت توسعه یافتگی بنادر سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس و دریای عمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بنادر به عنوان دروازه های ورودی و خروجی هر کشور محسوب می شوند و عملکرد مناسب و کارایی بالای آن ها می تواند در شکوفایی اقتصاد و تحولات ساختار فضایی شهر ها و مناطق پس کرانه ای نقش بسیار تعیین کننده ای داشته باشد. یکی از فاکتورهای مهم در ارزیابی بنادر ،موقعیت جغرافیایی، تجهیزاتی و عملکردی است که همین امر نشان دهنده تفاوت در سطح کارایی، بهره وری و توسعه بنادر و به تبع آن، شهر ها و مناطق پس کرانه ای است. هدف از این پژوهش، شناخت، تحلیل و سطح بندی ظرفیت، امکانات و توانمندی های بنادر کرانه ساحلی خلیج فارس و دریای عمان است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از منابع اسنادی و وب سایت های معتبر اینترنتی است. به منظور وزن دهی و رتبه بندی به معیارها و زیرمعیارها، از مدل BWM و برای رتبه بندی سطح توسعه یافتگی بنادر، از مدل MABAC استفاده شده است. پس از بررسی کلی و مقایسه معیارها و زیرمعیارها، از میان بنادر کرانه ساحلی خلیج فارس و دریای عمان که در منطقه خاورمیانه واقع شده اند، 20 بندر بوشهر، عسلویه، چابهار، شهید رجایی، شهید باهنر، شهید حقانی، دمام، دوحه، حمد، مسقط، رشید، جبل علی، الحمریه، منامه، مینا سلمان، سیترا، شعیبه، شویخ، دوحه و الاحمدی به منظور انجام پژوهش انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بندر جبل علی به عنوان بزرگ ترین بندر خاورمیانه و جهان در شهر دبی در میان 20 بندر مورد مقایسه، به لحاظ معیارها و زیرمعیارهای مورد بررسی، در سطح اول توسعه یافتگی قرار دارد؛ بنابراین می توان گفت باوجود آنکه بندر رشید قدیمی ترین بندر شهر دبی به شمار می رود، بندر جبل علی توانسته است طی دو دهه اخیر تحت تأثیر عوامل داخلی مانند درآمدهای نفتی و استراتژی های دولتی و عوامل خارجی مانند نیروهای منطقه ای و جهانی همچون کانتینرسازی، بیشترین سطح توسعه یافتگی را به خود اختصاص دهد. این موضوع توانسته بر توسعه زیرساخت های بندر تجاری، تفریحی و نفتی در کرانه ساحلی کلان شهر دبی اثرگذار باشد.
آستانه های هیدرولوژیک حوضه آبی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضا، قلمرو چندبُعدی و بی حدومرزی است که موقعیت نسبی پدیده ها در آن منعکس می شود. در طی چند دهه اخیر سطح آب دریاچه ارومیه به عنوان یک دستگاه جغرافیایی و سیستم پیچیده متأثر از برخی از عوامل طبیعی و انسانی، به شدت کاهش پیدا کرده است. درجهت بررسی آستانه ذخیره آب سدها در کاهش تراز آب دریاچه ارومیه، ابتدا بانک داده های مورد نظر تهیه شد: (DEM حوضه، داده های ایستگاه های کلیماتولوژی، دبی ایستگاه های هیدرومتری و اطلاعات سدها). روابط خطی بین ارتفاع و دما و بارش و ارتفاع در نرم افزار SPSS برآورد شد، با درنظرگرفتن ایستگاه های کلیماتولوژی و سدها به عنوان نقطه خروجی، زیرحوضه های متعددی استخراج شد و حجم ورودی آب به داخل حوضه های فاقد ایستگاه هیدرومتری، با استفاده از روش جاستین برآورد شد. همچنین درصد دبی سالانه نسبت به بارش سالانه و تغییرات حجم ذخیره آب سدها تجزیه وتحلیل شد. نتایج دال بر این است که حجم مخزن 46 سد در 12 زیرحوضه (68/1628 میلیون مترمکعب) حدود 21 درصد از حجم کل رواناب حوضه را به خود اختصاص داده اند، این عدد تا سال 1996 سدها 13 درصد بوده و در سال 2013 به 8/21 درصد رسیده است. در سال 1970 با ساخت سد مهاباد با حجم مخزن 8/197 میلیون مترمکعب، حجم مخزن سدها از آستانه محیطی گذشته و کاهش تراز آب دریاچه، غیرقابل بازگشت به گذشته شده است. بررسی حجم مخزن سد باتوجه به حجم آبگیری و حجم بارش حوضه ای سدها بیان کننده این است که از مجموع 41 سد، مخزن 28 سد متناسب با پتانسیل بارشی حوضه ساخته شده است. نسبت حجم مخزن به حجم بارش 33 سد، شرایط خیلی مطلوب و 6 سد، شرایط مطلوب دارند.
بازنمایی تصویر مقصد ایران در شبکه های اجتماعی مورد مطالعه: وبسایت اختصاصی گردشگری تریپ ادوایزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری به سرعت در حال تطبیق خود با شرایط جدید و رشد تکنولوژی های آنلاین و هوشمند است. از آنجا که محتوای تولیدشده توسط کاربران (گردشگران) داده های درخوری درباره تصویر مقصد نزد گردشگران ارائه می هد، هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت تصویر مقصد ایران در رسانه اجتماعی اختصاصی گردشگری TripAdvisor بود. این وبسایت یکی از پرمخاطب ترین پلتفرم های آنلاین گردشگری است که محتوای تولیدشده توسط کاربر در آن منتشر می شود. روش تحقیق تحلیل محتوای کمّی اتخاذ شد. به منظور پوشش نظرات متفاوت کاربران، دو بخش مهم از این وبسایت یعنی Things to do و Iran Travel Forum در بازه زمانی سه ساله 2019 تا ابتدای 2022 به عنوان جامعه آماری مد نظر قرار گرفت. نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای و تصادفی به کار رفت. کدگذاری توسط کدگذاران بر پایه کدنامه تدوین شده انجام شد. محتوای شبکه اجتماعی تریپ ادوایزر در سه بُعد شناختی، احساسی و رفتاری تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن بود که بیشترین دغدغه گردشگران خارجی بالقوه درباره امور زیرساختی ایران، به ویژه حمل و نقل، ویزا، تبادل ارز و بعضاً خدمات تجاری میزبانی است. نشانه هایی از اطلاع رسانی ناکافی، عدم دسترسی به اطلاعات به روز و جامع به صورت آنلاین، تناقض در اطلاعات موجود و ناپایداری رویه ها در زمینه صدور ویزا و خدمات حمل ونقل در این محتواها نیز به چشم می خورد. اگرچه میراث ملموس و جاذبه های تاریخی و فرهنگی ایران از سوی کاربران بسیار جذاب به نظر رسیده، پیوند این جاذبه ها با جاذبه ای انسانی و اجتماعی جامعه میزبان معاصر، شگفتی و جذابیت مضاعفی برای گردشگران به ارمغان آورده بود. این یافته ها می تواند به برنامه ریزی بازاریابی مقصد ایران توسط سازمان ملی مدیریت مقصد (وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی) و بخش خصوصی صنعت میزبانی ایران کمک کند.
پراکنش فضایی قیمت مسکن و تبیین عوامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و طبیعی آن، در پنج محدوده مطالعاتی شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، تحلیل پراکنش فضایی قیمت مسکن و تبیین عوامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی هم پیوند آن در زاهدان (پنج محدوده مطالعاتی) است. این پژوهش از نوع کاربردی، با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. جامعه هدف، شهروندان 18 ساله و بیشتر و گردآوری داده ها، به روش پیمایشی و نمونه برداری تصادفی دو مرحله ای با پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه نیمه ساختاریافته است. مدل های آماری عبارت اند از: کولموگروف اسمیرنف، شاپیرو ویلک، اسپیرمن، Somers’ d ، Kendall’s tau- c، مدل Phi ،کای دو و جداول متقاطع. روایی ابزار تحقیق، به وسیله متخصصان و پایایی آن با آلفای کرونباخ (775/0) تأیید شد. دو فرضیه آزمون شد. فرضیه اول: قیمت مسکن با شاخص های اجتماعی دارای رابطه و معنی داری است. فرضیه دوم: قیمت مسکن با شاخص های کالبدی دارای ارتباط معنی دار است. تحلیل در دو سطح انجام شد (سطح کل شهر و سطح محدوده های پنج گانه). یافته ها نشان داد در کل شهر زاهدان، قیمت مسکن با شاخص های اجتماعی بُعد خانوار، تعداد فرزند میزان اطمینان به اهل محل و تعداد خانوار در واحد مسکونی به ترتیب دارای 13 درصد، 16 درصد، 14 درصد و 18 درصد همبستگی است (ناچیز و بی اهمیت). در تفسیر این نتیجه، به اقتصاد غیررسمی، همچنین ساختار اجتماعی نیمه سنتی و امکان دسترسی به ثروت بدون نیاز به تحصیلات اشاره می شود، اما قیمت مسکن در کل شهر زاهدان با شاخص های میزان امنیت در محله و کیفیت زندگی، 40 درصد و 54 درصد همبستگی داشت. این در حالی است که قیمت مسکن با سه شاخص کالبدی دسترسی به خدمات آموزش عالی، دسترسی به فروشگاه ها و مراکز خرید بزرگ و پاکیزگی محیط، به ترتیب برابر با 68 درصد، 58 درصد و 51 درصد همبستگی دارد. هرگاه سطح تحلیل معطوف به سطح بندی پنجگانه محدوده های مطالعاتی شود میزان و شدت روابط میان متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی به شرح و تفصیل مندرجات متن تحقیق تفاوت معنی داری را نشان می دهد.
مشارکت مردمی در بهسازی محیط های روستایی با مهاجرت معکوس، مطالعه موردی: روستای مهرآباد شهرستان اردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای ایجاد توسعه متوازن و پایدار، بررسی شرایط زیست و زندگی توأم با آرامش و رفاه چه در شهرها و چه در روستاها، می تواند اهمیت ویژه ای داشته باشد. هدف این پژوهش مطالعه مشارکت مردمی در بهسازی محیط های روستایی است. زمینه این مطالعه، بررسی اثرگذاری مهاجرت معکوس بر بهسازی محیط های روستایی است. روش پژوهش گرندد تئوری است. داده های حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 15 نفر از افراد مطلع اعم از شورای روستا، معتمدان و خیّران روستا، مدیران مدرسه در روستای مهرآباد شهرستان اردستان است. طریقه انتخاب، هدفمند و دردسترس و تعیین تعداد آن ها رسیدن به مرحله اشباع است. دو مدل پارادایمی محوری «تغییرات بافتاری-ساختاری» و «مهاجرت معکوس سالمندانه»، به عنوان دو پدیده محوری انتخاب شدند. پارادایم انتخابی این پژوهش، «آبادسازی مشارکتی» است. منظور از آبادسازی مشارکتی، درک و تجربه زیسته مشارکت کنندگان از بهسازی روستا و نقاط مثبت پدیده مهاجرت معکوس است. احساس تعلق خاطر به روستا و انتخاب نفع گرایانه و انتفاعی از عمده ترین شرایط علّی در پدیده آبادسازی مشارکتی به شمار می رود. انجام حمایت های دولتی و اختصاص وام های با نرخ سود کم، شرایط مداخله گر در این پدیده به حساب می آید. به زعم مشارکت کنندگان با شفاف سازی مبالغ مالی مشارکتی و همچنین با قدردانی و تشکر و برجسته کردن افراد مشارکت کننده از طریق شبکه های مجازی روستا، می توان بر کمّیت و کیفیت مشارکت در بهسازی روستا افزود. روستائیان دید مثبتی نسبت به مهاجرت معکوس و مشارکت های مردمی این مهاجرت ها دارند. به زعم آن ها، بهسازی در روستاها با افزایش جمعیت و افزایش مشارکت های مردمی چه ازنظر مالی، چه غیرمالی و همچنین جلب حمایت های دولتی صورت می گیرد.
واکاوی روند تغییرات فعالیت مراکز چرخندی ترکیبی مدیترانه-دریای سرخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراکز فشار و سامانه های همدیدی گوناگونی اقلیم ایران را تحت تأثیر خود قرار می دهند که تغییرات آن ها می تواند پیامدهای قابل توجه اقلیمی به همراه داشته باشد. در این پژوهش واکاوی روند تغییرات بلندمدت تعداد مراکز چرخندی ترکیبی مدیترانه-دریای سرخ، به عنوان مراکز چرخندزایی مؤثر بر اقلیم بارشی ایران، مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 1000 هکتوپاسکال برای دوره آماری 40 ساله 1987 تا 2018 از مرکز پیش بینی میان مدت جوّی اروپا (ECMWF) استخراج شد. درمجموع طی این دوره، 97 مرکز کم فشار چرخندی ترکیبی مدیترانه-دریای سرخ بر منطقه مورد مطالعه شکل گرفت. براساس روش ناپارامتری آزمون خی دو روند تغییرات تعداد چرخندهای توأمان بررسی شد. نتایج نشان داد که در طی دوره مورد بررسی، تعداد چرخندهای توأم دریای مدیترانه–دریای سرخ به لحاظ آماری متغیرهای مورد مطالعه (زمان و تعداد مراکز چرخندی توأمان) تغییرات معنی داری به صورت دهه ای و نیز بین دو نیمه دوره آماری تجربه نکرده اند. به منظور بررسی دقیق تر و با احتمال اینکه تغییرات می تواند در مقیاس کوتاه تر رخ دهد، قیاس بین نمونه های متعدد انجام شد و مبنای کار تغییرات دوره های دو و چهارساله قرار گرفت و تغییرات مقطعی در این دوره ها به لحاظ آماری در سطح معنی داری (045/0) مشاهده شد.
بررسی ارتباط مؤلفه های ژئومورفولوژیک (ارتفاع، شیب و جهت شیب) با ماکزیمم ماندگاری برف- پوش در ارتفاعات تالش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از متغیرهای مهم محیطی که به شدت تحت تأثیر مؤلفه های ژئومورفولوژیک سطحی قرار می گیرد، ماندگاری پوشش برف در ارتفاعات است. زمان ماندگاری برف در مخازن کوهستانی مستقیماً بر پسخوراندهای دمایی، هیدرولوژیکی، فرسایشی، رویشی و زیستی اثرگذار است. درنتیجه مطالعه تعامل سطح توپوگرافی زمین با ماندگاری پوشش برف، ضرورت می یابد. در این پژوهش ارتباط مؤلفه های ژئومورفولوژیکی ارتفاع، شیب و جهت شیب، با ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش براساس داده های ماهواره های ترا و آکوا1 در دوره آماری 2003 تا 2021، در ارتفاعات تالش محاسبه و بررسی شد. در گام نخست داده ها براساس آستانه 50 درصدی باینری سازی و در گام بعدی اثر ابرناکی با استفاده از فیلتر مکانی و زمانی کاهش داده شد. سپس داده ها با یکدیگر تجمیع و بر این اساس ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش به ازای هر سلول در شبکه رستری به صورت سالانه محاسبه و نقشه های پهنه ای تهیه و ترسیم شد. ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش در طبقات ارتفاعی، شیب و جهت شیب نیز بررسی و همبستگی بین آنها محاسبه شد. همچنین تغییرات مطلق و روند تغییرات نیز بررسی و تحلیل شد. نتایج نهایی نشان می دهد که سال های 2010 و 2018 کمترین و سال های 2008، 2012 و 2017 بیشترین ماندگاری ماکزیمم برف-پوش را به خود اختصاص داده اند. ارتباط ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش با ارتفاع قوی بوده و نرخ همبستگی با ارتفاع براساس بررسی های کل دوره آماری به آرامی در حال افزایش است. شیب افزایش نرخ همبستگی ارتفاع با ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش خصوصاً از سال 2007 به بعد افزایش می یابد. بیشترین ماندگاری برف-پوش مربوط به جهات با آزیموت 300 تا 350 درجه معادل تقریبی اراضی با شیب شمال غربی تا شمالی و کمترین ماندگاری مربوط به جهات با آزیموت 150 تا 200 درجه معادل تقریبی اراضی با جهت جنوبی می شود. مجموع مطلق تغییرات ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش در نیمه غربی تالش بیش از نیمه شرقی است و در ارتفاعات بیش از اراضی پست و جلگه ها است. روند تغییرات ماکزیمم ماندگاری برف نشان می دهد که در دره ها و پیشکوه های کم ارتفاع تر تالش شرقی با شیب بیشتری در حال کاهش است که این وضعیت را می توان به دخالت های انسانی، فعالیت های انسان زاد2 و همچنین واقع شدن این نواحی در منطقه بینابینی3 و اثرپذیری بیشتر از تغییرات محیطی نسبت داد.
تبیین نقش فرصت های ژئوپلیتیکی توسعه کریدور ترانزیتی جنوب به شمال، بر افزایش همگرایی ایران با کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از موقعیت هایی که می تواند در اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران نقش بسزایی داشته باشد، موقعیت گذرگاهی است و در این رابطه موقعیت جغرافیایی جنوب و شمال ایران در این رابطه موقعیت جغرافیایی جنوب و شمال ایران با دارا بودن ظرفیت ها و فرصت های ژئوپلیتیک اقتصادی، امنیتی، دسترسی، ارتباطات منطقه ای و بین المللی، واجد شرایط کارکردهای ترانزیتی در سطوح مختلف ملی و بین المللی بوده که تاکنون این مسئله مورد غفلت واقع شده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی، نقش فرصت های ژئوپلیتیکی توسعه کریدور ترانزیتی جنوب به شمال بر افزایش همگرایی جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای را مورد مطالعه قرار داده است. جامعه آماری این تحقیق را کارشناسان حوزه ژئوپلیتیک و روابط بین الملل تشکیل می دهند. حجم نمونه آن براساس مدل کوکران تعداد 40 نفر برآورد شد. تحلیل یافته های تحقیق براساس مدل تاکسونومی عددی در نرم افزار Matlab انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که فرصت های ژئوپلیتیکی توسعه کریدور شمال-جنوب می تواند برای کشورهای چین و روسیه بسیار همگرا؛ برای کشورهای تاجیکستان، هند و ازبکستان همگرا؛ برای کشورهای پاکستان و قزاقستان کمترین همگرا و برای قرقیزستان فاقد همگرایی باشد.
برآورد میزان فرونشست زمین با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری و تغییرات تراز آب زیرزمینی (مطالعه موردی: دشت مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر فرونشست به عنوان یک مخاطره ژئومورفیک در بخش وسیعی از دشت های ایران ازجمله دشت مشهد به عنوان یکی از دشت های مهم در حال وقوع است؛ بنابراین بررسی میزان نرخ فرونشست و پرداختن به علل و عوامل تأثیرگذار درجهت مدیریت خطر، دارای اهمیت زیادی است. در این مقاله برای پایش فرونشست اتفاق افتاده در دشت مشهد، از تکنیک تداخل سنجی راداری با دقت میلی متری و از داده های ماهواره Sentinel 1A سال های 2017 تا 2021 استفاده شده است. نتیجه مطالعات حاصل از تداخل سنجی راداری نشان داد، در طول دوره آماری در منطقه مورد مطالعه 64 سانتی متر فرونشست اتفاق افتاده است. درادامه درجهت یافتن علت فرونشست ، اطلاعات چاه های پیزومتری موجود در منطقه اخذ و تغییرات آن ها در طول دوره 1398-1370 بررسی شد. سطح آب چاه ها در بازه زمانی مورد مطالعه به بیشترین حد کاهش خود رسیده است. بیشترین میزان افت سطح آب زیرزمینی در مناطق مرکزی و جنوب شرقی محدوده مورد مطالعه رخ داده است که متأثر از کاهش بارندگی ، خشکسالی و زمین های برنج و باغی زیاد در منطقه و فشار بیش از حد به منابع آب های زیرزمینی در این سال ها است. به طورکلی بیشترین نرخ فرونشست در مناطق با افت شدید سطح آب زیرزمینی، بافت خاک ریزدانه و ضخامت آبرفت زیاد اتفاق افتاده است.