مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، ارائه الگویی برای سنجش میزان پیچیدگی خوانش پذیری افشائیات توضیحی حسابداری است که با ویژگی های زبان فارسی و گزارش های مالی همخوانی داشته باشد. روش: در مرحله نخست، به منظور شناسایی شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار برخوانش پذیری افشائیات توضیحی حسابداری، به مرور عمیق ادبیات موضوعی پرداخته شد. سپس از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان؛ شامل متخصصان حوزه حسابداری و زبانشناسی، به تعدیل مؤلفه ها و شاخص های شناسایی شده، از منظر بومی و با نگاه صاحب نظران داخلی، پرداخته شد. به منظور اعتبارسنجی و اجماع در خصوص مؤلفه ها و شاخص های با اهمیت، از تحلیل دلفی فازی استفاده شده است. در نهایت، با استفاده از یک روش تحقیق همبستگی، روش تحلیل عاملی تأییدی، ضریب اهمیت هر یک از مؤلفه ها و شاخص های الگو، استخراج گردید. یافته ها : بر اساس نتایج حاصل از بررسی تحقیقات و مطالعات پیشین، 4 مؤلفه و 15 شاخص شناسایی شدند که پس از نظرخواهی از خبرگان و اجرای دلفی فازی غربالگری، 7 شاخص در الگو باقی ماندند. در نهایت، پس از اجرای تحلیل عاملی تأییدی، ضرایب هر شاخص تعیین و 3 مؤلفه به همراه 5 شاخص مرتبط، الگوی نهایی پژوهش را تشکیل دادند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد پنچ شاخص طول جمله، جداول، نمودار، تعداد حروف و تعداد هجاء، بر میزان خوانش پذیری افشائیات توضیحی حسابداری اثرگذارند و اجزای الگو نهایی پژوهش حاضر را تشکیل می دهند.
بررسی تأثیر فشار شغلی حسابرسی بر قضاوت و هنجارهای ذهنی حسابرسان با در نظر گرفتن نقش میانجی گری هوش هیجانی و هوش اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر فشار حسابرسی بر قضاوت و هنجارهای ذهنی حسابرسان با در نظر گرفتن نقش میانجی گری هوش هیجانی و هوش اخلاقی است. روش: روش شناسی این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی و مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران بوده و نمونه انتخابی شامل 384 پرسشنامه که در زمستان 1399 و بهار 1400 توزیع و جمع آوری گردیده است. فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل معادلات ساختاری آزمون شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد فشار شغلی حسابرسی شامل فشار بودجه زمانی و فشار محرک مشتری بر قضاوت حسابرس تأثیر منفی و معنا داری دارد. بدین معنا که فشار شغلی حسابرسی منجر به قضاوت نامناسب حسابرس می شود. همچنین یافته های پژوهش نشان داد هوش هیجانی و هوش اخلاقی دارای اثر میانجی است و بر رابطه بین فشار شغلی حسابرسی و قضاوت حسابرس تأثیری مستقیم می گذارد. بدین معنا که هوش هیجانی و هوش اخلاقی تأثیر منفی فشار شغلی حسابرسی بر قضاوت حسابرس را کاهش می دهد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد با افزایش هوش هیجانی و هوش اخلاقی تأثیر منفی فشار شغلی بر قضاوت حسابرس کاهش می یابد و سازمان ها و نهادهای نظارتی مسئول باید عوامل ایجاد فشار شغلی را شناسایی و با اجرای راه کارهای مدیریتی نظیر برگزاری دوره های آموزشی لازم، هوش هیجانی و هوش اخلاقی حسابرسان را تقویت نموده تا بتوانند در مواجه با این گونه فشارها منطقی و منصفانه برخورد کنند.
قابلیت مقایسه صورت های مالی و استفاده مدیران از منابع شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: قابلیت مقایسه صورت های مالی، سرمایه گذاران را قادر می سازد تا شباهت ها و تفاوت های اقتصادی شرکت های قابل مقایسه را تشخیص و درک کنند و این ویژگی می تواند بر قضاوت های متفاوت ارزش گذاری فعالان بازار اثرگذار باشد، لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر قابلیت مقایسه صورت های مالی بر نحوه استفاده مدیران از منابع شرکتی شامل نگهداشت وجه نقد و مخارج سرمایه ای است که این موضوع به درک نحوه ارزش گذاری فعالان بازار منجر می گردد. روش: به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از الگوی رگرسیون چند متغیره مبتنی بر داده های ترکیبی استفاده شده است. ج امعه آماری این پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هستند و 102 شرکت در دوره زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ به روش حذف سیستماتیک انتخاب شده اند. یافته ها: قابلیت مقایسه صورت های مالی بر ارزش نهایی نگهداشت وجه نقد تأثیر مثبت و معناداری دارد ولی بر ارزش نهایی مخارج سرمایه ای تأثیر معناداری ندارد. همچنین نتایج پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار قابلیت مقایسه بر کارایی سرمایه گذاری است. نتیجه گیری: با افزایش قابلیت مقایسه صورت های مالی، سهامداران ارزش بیشتری به منابع نقدی شرکت داده و در نتیجه ارزش نهایی نگهداشت وجه نقد افزایش می یابد. نگهداری وجه نقد به طور متوسط باعث کاهش ارزش شرکت می شود ولی تنزل ارزش مرتبط با نگهداری وجه نقد را می توان با مقایسه صورت های مالی کاهش داد. همچنین سرمایه گذاران با مقایسه صورت های مالی شرکت های مشابه می توانند تصمیم مناسبی در تخصیص بهینه منابع خود اتخاذ نمایند و از این طریق، کارایی سرمایه گذاری خود را افزایش دهند.
رابطه همبستگی درون صنعتی، تنوع سبد سهامداران عمده و عدم تقارن اطلاعاتی با تأکید بر نقش رقابت در بازار و استقلال هیئت مدیره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه همبستگی درون صنعتی و تنوع سبد سهامداران عمده با عدم تقارن اطلاعاتی و همچنین بررسی نقش تعدیل گری رقابت و استقلال هیئت مدیره بر این روابط است. روش: نمونه این پژوهش شامل 150 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که به روش حذف سیستماتیک انتخاب شده اند. دوره زمانی پژوهش نیز شامل سال های 1392 تا 1399 است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از الگوهای رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان دهنده روابط مثبت بین تنوع سبد سهامداران عمده شرکت و همبستگی درون صنعتی با عدم تقارن اطلاعاتی است. اثر تعدیل گری رقابت بر رابطه بین تنوع سبد سهامداران عمده شرکت و عدم تقارن اطلاعاتی مثبت و معنادار و اثر آن بر رابطه همبستگی درون صنعتی و عدم تقارن اطلاعاتی منفی و معنادار بود؛ اثر تعدیل گری استقلال هیئت مدیره بر رابطه بین تنوع سبد سهامداران عمده شرکت و عدم تقارن اطلاعاتی نیز منفی و معنادار بود، اما اثر آن بر رابطه همبستگی درون صنعتی و عدم تقارن اطلاعاتی تأیید نگردید. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این لحاظ می تواند در ارزیابی ریسک و ارزش گذاری سهام تأثیرگذار باشد، می تواند برای سرمایه گذاران، سیاستگذاران و حسابرسان با اهمیت باشد.
دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی در خصوص عوامل مؤثر بر اثربخشی تدریس حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء سطح کیفیت و اثربخشی تدریس استادان رشته حسابداری، به عنوان محرک اصلی ارتقادهنده کیفیت و اثربخشی آموزش حسابداری، است. روش: در این پژوهش از اعضای هیئت علمی حسابداری دانشگاه های دولتی کشور نظرسنجی شده است. در این نظرسنجی از اعضا جامعه پژوهش خواسته شد که، به طور جداگانه، عوامل دارای تأثیر مطلوب و عوامل یا رفتارهای دارای تأثیر نامطلوب بر اثربخشی تدریس در رشته حسابداری، را معرفی کنند. برای تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر معرفی شده به وسیله اعضا از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. یافته ها: در مجموع 579 عامل تأثیرگذار بر تدریس شناسایی شد که 310 مورد آن به عوامل داری تأثیر مطلوب و 269 مورد به عوامل دارای تأثیر نامطلوب بر اثربخشی تدریس مربوط است. با توجه به اتفاق نظر مشارکت کنندگان در نظرسنجی روی عوامل اثرگذار معرفی شده، عوامل شناسایی شده به 6 دسته کلی عوامل دارای تأثیر مطلوب و 12 دسته عوامل دارای تأثیر نامطلوب بر اثربخشی تدریس طبقه بندی شده است. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش بیانگر این است که در رابطه با عوامل دارای تأثیر مطلوب بر اثربخشی تدریس بیشترین تأکید استادان حسابداری جامعه پژوهش بر «عوامل مرتبط با محتوای آموزشی و ابزارها و روش های تدریس» و «عوامل مرتبط با ویژگی های استاد» و در رابطه با عوامل دارای تأثیر نامطلوب بیشترین اجماع روی « عوامل ساختاری و محیطی»، «پایین بودن علاقه، انگیزه و سطح علمی دانشجو»، «عدم تسلط استاد به موضوع مورد تدریس»، و «بی توجهی یا برخورد اخلاقی نادرست استاد نسبت به دانشجویان» است.
بررسی واکنش های حسابرسان داخلی به خطرهای تقلب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : طبق استانداردهای بین المللی اجرای حرفه ای حسابرسی داخلی، حسابرسان داخلی باید دانش کافی درباره ارزیابی خطر تقلب داشته، احتمال رخداد اشتباهات، تقلب ها یا موارد عدم رعایت بااهمیت را در اعمال مراقبت حرفه ای در نظر گرفته و احتمال وقوع تقلب و چگونگی مدیریت آن توسط سازمان را ارزیابی کنند. نظر به ضرورت مبارزه با تقلب و نقش حسابرسان داخلی در شرکت ها و با عنایت به نوپا بودن حسابرسی داخلی در ایران و نامشخص بودن واکنش آنان به خطرهای تقلب و عدم انجام پژوهش های داخلی مشابه در گذشته، این پژوهش، به بررسی واکنش های حسابرسان داخلی به خطرهای تقلب در ایران می پردازد. روش : جامعه آماری این پژوهش، 106 مدیر حسابرسی داخلی شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران هستند که آرای آنان در سال 1400 از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. یافته ها : نتایج تجزیه وتحلیل آماری، نشان می دهد که از دیدگاه مدیران حسابرسی داخلی، حسابرسان داخلی در حوزه تقلب و واکنش به خطرهای تقلب، فاقد صلاحیت های حرفه ای لازم و کافی بوده، با فنون پیشگیری از تقلب و کشف تقلب آشنایی لازم را ندارند، خطرهای تقلب در شرکت ها را ارزیابی نکرده و از ابزارهای نوین برای واکنش به خطرهای تقلب استفاده نمی کنند. نتیجه گیری : طبق آرای مدیران حسابرسی داخلی، حسابرسان داخلی، به ریسک های تقلب، واکنش های مناسبی نشان نمی دهند.
ارائه چارچوب مفهومی ارزیابی عملکرد در شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: علی رغم انجام پژوهش های متعدد در حوزه ارزیابی عملکرد و ارائه مدل های مختلف برای آن، یک ساختار مفهومی مشخص و استاندارد برای مدل های ارزیابی عملکرد وجود ندارد. این موضوع سبب شده است که مدل های متنوع موجود، ابعاد مختلف عملکرد سازمان ها را به نحو جامعی پوشش نداده و طراحی مدل های جدید و یا انتخاب از میان مدل های موجود را به امری دشوار بدل نماید. از این رو، در حوزه حسابداری مدیریت، به یک چارچوب مفهومی برای ارزیابی عملکرد نیاز است تا ابعاد و ویژگی های یک مدل ارزیابی عملکرد مناسب را روشن سازد. روش: این پژوهش با استفاده از روش کیفی نظریه پردازی زمینه بنیان از طریق مصاحبه با خبرگان حوزه حسابداری مدیریت، اقدام به ارائه چارچوب مفهومی ارزیابی عملکرد و الزامات مدل های ارزیابی عملکرد نموده است. یافته ها : چارچوب مفهومی ارزیابی عملکرد در شرکت ها، در ابتدا محرک هایی را که منجر به ظهور پدیده ارزیابی عملکرد شده اند، شناسایی می کند. در گام بعدی، طرح کلان ارزیابی عملکرد در قالب سه مرحله هدف گذاری، شاخص گذاری و ارزیابی و گزارشگری ارائه شده است. در این چارچوب، نتایج و پیامدهای مطلوب و نامطلوب نظام ارزیابی عملکرد و همچنین عوامل تأثیرگذار بر آن ارائه شده اند. سپس بر اساس چارچوب مفهومی حاصل شده، چک لیست موارد قابل توجه در طراحی و ارزیابی مدل های ارزیابی عملکرد ارائه شده است. نتیجه گیری: با عنایت به خلاء وجود چارچوب مفهومی ارزیابی عملکرد شرکت ها، از چارچوب مفهومی ارائه شده در این پژوهش و چک لیست مستخرج از آن می توان به عنوان راهنمای طراحی مدل های ارزیابی عملکرد و همچنین معیاری برای بررسی کامل بودن مدل های ارزیابی عملکرد موجود و پیاده سازی آن ها استفاده کرد.
بسط نظریه اتوپایسیس در تأثیر ابعاد محتوایی ساختار شرکت ها بر توسعه پارادایم گزارشگری یکپارچگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : امروزه گزارشگری فقط برای اطلاع رسانی نیست، بلکه با گسترش مفاهیمِ مدیریتی و کسب وکار، نگاه شرکت ها به سوی تمام ذینفعان معطوف شده و تغییرات عمده ای در روش های کسب وکار، شیوه تولید سرمایه و حیطه تعامل با ذینفعان است که برای رفع این نیاز، روی آوردن به گزارشگری یکپارچه به عنوان مبنایی مبتنی بر توسعه ارزش های تعامل با ذینفعان می تواند بسیار مهم و اثربخش باشد. اما فقدان یک هماهنگی و توازن بین ساختار با سیستم هایی همچون سیستم گزارشگری مالی، سبب می گردد کارکردهای شیوه گزارشگری یکپارچه از ظرفیت های ایجادِ ارزش فراگیر برخوردار نباشد. لذا، این پژوهش با بسط نظریه اتوپایسیس به دنبال بررسی تأثیر ابعاد محتوایی ساختار شرکت ها بر توسعه پارادایم یکپارچگی گزارشگری مالی است. روش: پژوهشِ حاضر از رویکرد نتیجه، جزء پژوهش های کاربردی محسوب و از نظر هدف در دسته پژوهش توصیفی/ همبستگی قرار می گیرد، زیرا اقدام به مطالعه داده های مربوط به یک مقطعِ زمانی یعنی 1399 - 1398 براساس روش تحلیل داده های مقطعی، مبتنی بر تحلیل مسیر و چارچوب مدلِ سازی ساختاری حداقل مربعات جزئی ( PLS ) می نماید. داده مربوط به متغیرِ یکپارچگی گزارشگری از طریق چک لیست امتیازی افشای اطلاعات شرکت ها براساس گزارش های صورت های مالی استخراج گردید و و داده ی مربوط ابعاد محتوایی از طریق توزیع پرسشنامه بینِ مدیران عاملِ شرکت های مورد بررسی، گردآوری شد. یافته ها : نتایج نشان داد، ابعاد محتوایی بر توسعه پارادایم یکپارچگی گزارشگری تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری : در واقع این نتیجه نشان داد، برمبنای بسط نظریه اتوپایسیس که بیان کننده سطح همراستایی ساختار با سیستم است، ابعاد محتوایی به عنوان مبنای ساختاری یک شرکت می تواند سببِ افزایش اثرمثبت در پارادایم یکپارچگی گزارشگری شود.
بررسی رابطه بین تجاری سازی مؤسسه های حسابرسی و رفاه شخصی حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از انگیزه های مهم فارغ التحصیلان رشته حسابداری برای ورود به حرفه حسابرسی کسب رفاه شخصی است. رفاه شخصی پرسنل مؤسسه های حسابرسی تا اندازه زیادی مرتبط با سطح درآمد آن ها در مؤسسات حسابرسی است. در پژوهش حاضر رابطه میان رفاه فردی و تجاری سازی در مؤسسه های حسابرسی بررسی شد. روش: این پژوهش از نوع کمی و در دسته مطالعات توصیفی قرار می گیرد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است. به دلیل نامعین بودن حجم جامعه تعداد 3۶5 پرسشنامه در سال ۱۴۰۰ از حسابرسان تازه کار شاغل در مؤسسه های حسابرسی و سازمان حسابرسی دریافت شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها : پژوهش حاضر دو یافته عمده داشت. یافته اول بیانگر رابطه مثبت میان تجاری سازی در مؤسسه های حسابرسی و رفاه شخصی افراد است. یافته دوم بیانگر آن است اندازه مؤسسه حسابرسی تأثیر در تجاری سازی مؤسسه های حسابرسی و رفاه شخصی افراد ندارد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر اهمیت مطالعه در زمینه رابطه تجاری سازی و رفاه شخصی حسابرسان را برجسته می کند. حسابرسانی که در مؤسسه های پیشرو بازار کار می کنند، تجاری سازی را یک محرک قوی در زمینه رضایت شغلی خود می دانند منتهی اندازه مؤسسه های حسابرسی تعدیل کننده ارتباط بین تجاری سازی مؤسسه های حسابرسی و رفاه شخصی حسابرسان نیست؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت مؤسسه های با اندازه های گوناگون درک یکسانی از مقوله تجاری سازی دارند. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان معیاری برای مؤسسه های حسابرسی جهت حفظ نیروی کار از طریق افزایش سطح درآمد آن ها باشند.
بررسی تأثیر انحراف از اهرم مالی به میانگین بر بازده اضافی راهبردهای شتاب سود و مومنتوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : راهبردهای معاملاتی شتاب از جمله نابهنجاری ها و استثنائات بازار سرمایه است که برای بهره گیری از همبستگی سریالی موجود در بازدهی اوراق بهادار به کار می روند، انحراف از اهرم مالی به میانگین یکی از عوامل موثر بر این نابهنجاری است؛ از اینرو هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر انحراف از اهرم مالی به میانگین بر بازده اضافی راهبردهای معاملاتی شتاب است. روش: بازدهی اضافی راهبردهای معاملاتی شتاب شامل شتاب سود و مومنتوم از طریق خرید سهام برنده گذشته و فروش سهام بازنده گذشته سنجش شده و برای اندازه گیری متغیر انحراف از اهرم مالی به میانگین از روش شبیه سازی بوت استرپ استفاده شده است. بدین منظور، نمونه ای متشکل از 1430 سال- شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1399 - 1387 با استفاده از رگرسیون چندمتغیره بررسی شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد انحراف از اهرم مالی به میانگین برای راهبردهای 3 و 6 ماهه با بازده اضافی شتاب سود و مومنتوم دارای رابطه منفی و معنادری است؛ اما برای راهبردهای ۱۲ و 24 ماهه انحراف از اهرم مالی به میانگین بر بازده اضافی شتاب سود و مومنتوم تأثیر ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد بهترین راهبرد برای بررسی تأثیر انحراف از اهرم مالی به میانگین بر بازده اضافی شتاب سود و مومنتوم، راهبردهای زمانی کوتاه مدت و میان مدت است. راهبردهای زمانی یک ساله و دو ساله به دلیل تأثیر عوامل اقتصادی در بلندمدت بر سود و قیمت سهام نمی توانند مفهوم تمایل اهرم مالی به سمت میانگین را توضیح دهند.