مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هموارسازی به عنوان یکی از الگوهای مدیریت سود ابزاری در اختیار مدیران است. مدیران قادر هستند از این ابزار در جهت اهداف خود از جمله فرصت طلبی و یا علامت دهی به بازار استفاده نمایند. توانایی مدیریتی می تواند عاملی برای انتخاب این ابزار برای علامت دهی به بازار در جهت مدیریت سود خوب باشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش توانایی مدیریتی در هموارسازی سود و ارتباط آن با محتوای اطلاعاتی سود است. روش: برای آزمون فرضیه های پژوهش با پیروی از مطالعات پیشین از مدل رگرسیونی داده های ترکیبی استفاده شده است. نمونه های پژوهش شامل 791 سال- شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1391-1397 (داده های مالی 1400-1388) است. یافته ها: شواهد نشان می دهند توانایی مدیریتی با هموارسازی سود رابطه مثبتی دارد و مدیران با توانایی بالا اطلاعات آینده نگرانه تری را از طریق هموارسازی سود ارائه می دهند و از این طریق موجب افزایش محتوای اطلاعاتی سود در مورد عملکرد آتی می شوند. نتیجه گیری: توانایی مدیران را می توان به عنوان یکی از عوامل اصلی در به کارگیری هموارسازی سود به عنوان ابزاری جهت مخابره اطلاعات شرکت به بازار در نظر گرفت، در واقع مدیران توانمند از هموارسازی سود جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی استفاده می کنند و از این طریق به طور غیرمستقیم به بازار علامت می دهند.
بررسی تأثیر گزارشگری مالی محافظه کارانه بر رابطه بین عدم اطمینان محیطی و ناهنجاری اقلام تعهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تأثیر نقش گزارشگری مالی محافظه کارانه بر رابطه بین عدم اطمینان محیطی و ناهنجاری اقلام تعهدی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. روش: به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، فرضیه های پژوهش بر مبنای نمونه آماری متشکل از 167 شرکت طی دوره 10 ساله از سال 1391 تا 1400 با استفاده از تحلیل همبستگی از طریق روش تخمین داده های ترکیبی از طریق نرم افزار Eviews مورد آزمون قرار گرفت. برای اندازه گیری ناهنجاری اقلام تعهدی از رویکرد ترازنامه ای، برای اندازه گیری عدم اطمینان محیطی از رویکرد ضریب تغییرات فروش و برای اندازه گیری محافظه کاری گزارشگری مالی از رویکرد عدم تقارن زمانی سود بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد بین عدم اطمینان محیطی و ناهنجاری اقلام تعهدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ همچنین گزارشگری مالی محافظه کارانه رابطه بین عدم اطمینان محیطی و ناهنجاری اقلام تعهدی را تضعیف می کند. نتیجه گیری: به صورت کلی مواجهه با عدم قطعیت بیشتر منجر به تشدید ناهنجاری اقلام تعهدی می شود، ازاین رو مدیران سعی می کنند با به کارگیری استراتژی های مناسب، اثر عدم اطمینان های محیطی را تعدیل کنند. باتوجه به نقش محافظه کاری گزارشگری مالی در بهبود کیفیت محیط اطلاعاتی شرکت ها، نتایج این پژوهش می تواند درک بهتری از حسابداری و گزارشگری مالی محافظه کارانه و پیامدهای مهم روش های محافظه کارانه برای سرمایه گذاران و شرکت ها ارائه دهد.
نکول شرکتی و قیمت گذاری دارایی ها در بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تحلیل نقش نکول شرکتی در قیمت گذاری دارایی ها و توضیح سودآوری مهمترین راهبردهای سرمایه گذاری است. روش: در این پژوهش، از نسخه های بسط یافته مدل های فاما و فرنچ (1993) و کارهارت (1997) به منظور آزمون رابطه بین بازده های مازاد سهام و فاکتورهای ریسک استفاده شده است. یافته ها: صرف ارزش، بی تفاوت نسبت به حضور یا عدم حضور فاکتور نکول شرکتی در مدل های قیمت گذاری دارایی ها، غالباً در گروه های سهام کوچک ارزشی و بزرگ ارزشی، وجود دارد. با ورود متغیر نکول شرکتی، معناداری اثر اندازه در بین سهام بزرگ ارزشی ناپدید می شود، اما این فاکتور همچنان تأثیرگذاری خود را در توضیح نوسان های بازده سه گروه دیگر سهام شامل کوچک ارزشی، کوچک رشدی و بزرگ رشدی، حفظ می کند. همچنین، مشخص شد که بازده های مازاد هیچ یک از پرتفوی ها، حاوی صرف تکانه نیستند. مهم تر اینکه، یک رابطه منفی و معنادار بین احتمال نکول شرکتی و بازده های مازاد پرتفوی ها مشاهده می شود. نتیجه گیری: ورود فاکتور نکول شرکتی به مدل های پیش گفته، عملکرد آنها را در قیمت گذاری سهام بهبود می دهد. نماگر احتمال نکول کمپل و همکاران، بیشترین سهم را در افزایش قدرت توضیح دهندگی مدل های مذکور دارد. امتیاز O اولسن و امتیاز Z آلتمن، در رتبه های دوم و سوم قرار می گیرند و معیار مبتنی بر مدل مرتون، در جایگاه آخر می ایستد. با توجه به یافته های پژوهش، نمی توان صرف ارزش، صرف اندازه و صرف تکانه در بازده سهام را به عنوان پاداشی در ازای تحمل ریسک نکول در نظر گرفت.
لحن گزارش مدیریت و سرعت تعدیل اهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر تأثیر لحن گزارش مدیریت به عنوان یکی از گزارش های غیر مالی واحد تجاری بر میزان سرعت تعدیل نسبت اهرم واقعی به سمت اهرم هدف، مورد بررسی قرار گرفته است. روش: جهت سنجش لحن گزارش های مدیریت شامل گزارش فعالیت هیئت مدیره و گزارش تفسیری مدیریت، از روش فراوانی واژگان و همچنین برای سنجش اهرم مالی واحد تجاری از دو شاخص اهرم دفتری و اهرم بازاری استفاده شده است. بدین منظور از اطلاعات 134 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1400-1396 استفاده شده است؛ جهت آزمون فرضیه پژوهش، از رگرسیون چندگانه با رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی و کنترل اثرات سال و صنعت استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد، استفاده بیشتر از لحن مثبت در گزارش مدیریت، باعث افزایش سرعت تعدیل اهرم به سمت اهرم بهینه می شود. نتیجه گیری: شواهد حاکی از آن است که استفاده بیشتر از لحن مثبت در متن گزارش های مدیریت از دو جهت منجر به افزایش سرعت تعدیل اهرم می شود؛ اولین مورد این است که با تسهیل درک استفاده کنندگان از وضیعت جاری و آتی عملکرد واحد تجاری، منجر به کاهش ریسک اطلاعاتی و در نتیجه کاهش هزینه تعدیل می شود؛ در مورد دوم این است که سرمایه گذاران نسبت به آینده واحد تجاری مطمئن تر خواهند شد و این امر منجر به کاهش محدودیت مالی و ایجاد انگیزه در تعدیل اهرم مالی واحد تجاری می شود.
بررسی تأثیر برنامه اخلاق سازمانی بر رفتارهای غیراخلاقی حسابرسان مستقل، با در نظر گرفتن نقش میانجی فرایند ارزیابی شناختی فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به این که در پیشگیری از وقوع رفتارهای غیراخلاقی در مؤسسات حسابرسی هم عوامل سازمانی و هم عوامل فردی دارای اهمیت هستند، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه اخلاق سازمانی بر رفتارهای غیراخلاقی کارکنان شاغل در مؤسسات حسابرسی با در نظر گرفتن نقش میانجی فرایند ارزیابی شناختی فردی حسابرسان مستقل است. روش: قلمرو مکانی پژوهش، مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران، قلمرو زمانی پژوهش، سال 1401، جامعه آماری پژوهش کلیه حسابرسان شاغل در مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران و نمونه آماری شامل 171 عضو این جامعه است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری با به کارگیری نرم افزار Smart-PLS استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد برنامه های اخلاقی مؤسسات حسابرسی شامل مکانیسم های کنترلی انطباق گرا و ارزش محور و همچنین فرایند ارزیابی شناختی فردی حسابرسان مستقل نقش تعیین کننده ای در کاهش رفتارهای غیراخلاقی حسابرسان مستقل دارد. نتیجه گیری: در راستای تقویت فرایند ارزیابی شناختی فردی کارکنان و پیشگیری از رفتارهای غیراخلاقی کارکنان، لازم است که مؤسسات حسابرسی نسبت به ایجاد و تقویت برنامه اخلاق سازمانی مؤثر شامل مکانیسم های کنترلی انطباق گرا و ارزش محور اهتمام لازم را داشته باشند.
بسط نظریه شهروند شرکتی در ارزیابی کارکردهای سبز حسابرسان داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: حسابرسی داخلی در راستای ارتقاء سطح شفافیت های مالی شرکت ها امروزه به عنوان یک الزام ساختاری در درون شرکت ها تلقی می شود که در کنار حوزه های تخصصی در شرکت، مسئولیت اجتماعی افشاء عملکردهای شرکت در راستای انعکاس اخبار و اطلاعات شفاف به ذینفعان را به عنوان مطلع بر عهده دارند. هدف این پژوهش بسط نظریه شهروند شرکتی در ارزیابی کارکردهای سبز حسابرسان داخلی است. روش: از نظر روش شناسی در دسته پژوهش های توسعه ای و ترکیبی قرار می گیرد. در این پژوهش از دو تحلیل فراترکیب و دلفی در بخش کیفی برای شناسایی کارکردهای سبز حسابرسان داخلی از منظر تئوری شهروند شرکتی و تحلیل فازی دو بُعدی () جهت تعیین تأثیرگذارترین بعد کارکردهای سبز حسابرسان داخلی در سطح شرکت های بازار سرمایه، استفاده شد. یافته ها: نتایج در بخش کیفی، از وجود ۱۵ پژوهش تأیید شده و تعیین ۸ بعد کارکرد سبز حسابرسی داخلی برمبنای رویکرد شهروند شرکتی حکایت دارد. بر اساس نتایج بخش کمی مشخص شد، افشاء رعایت حدود الزامات محیط زیست مهم ترین کارکرد سبز حسابرسی داخلی شهروند شرکتی در سطح بازار سرمایه است. نتیجه گیری: در تحلیل نتیجه ی کسب شده باید بیان نمود، نقش حسابرسان داخلی در راستای نظریه شهروند شرکتی در برابر ذینفعان رعایت الزامات و اختیاراتی است که نهادهای بالادستی در بازار سرمایه و استانداردهای گزارشگری مالی تدوین نموده اند.
نقش سبک مدیریتی در چسبندگی هزینه و ارزش سهامداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر سبک مدیریتی بر چسبندگی هزینه های عمومی، اداری و فروش در سطح شرکت و همچنین تأثیر آن بر ارزش سهامداران است.روش: در پژوهش حاضرچگونگی ارتباط چسبندگی مازاد هزینه های اداری و فروش ناشی از تصمیمات مدیران عامل با ارزش شرکت مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس تئوری نمایندگی و نظریه نئوکلاسیک، سبک تصمیم گیری مدیران عامل به میزان قابل توجهی در سطح چسبندگی هزینه ها مؤثر است. از این رو فرضیه های پژوهش بر اساس شناسایی اثرات ثابت مدیرعامل بر چسبندگی هزینه های اداری و فروش و ارتباط منفی بین چسبندگی مازاد مربوط به مدیر عامل و ارزش شرکت تدوین گردید و بر اساس اطلاعات 1395 سال- شرکت از بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1389 تا 1399 با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد آزمون قرار گرفت.یافته ها: نتایج حاکی از آن است که انتخاب ها و سبک مدیریتی مدیران عامل در چسبندگی هزینه ها ، نقش قابل ملاحظه ایی دارد و این سبک مدیریتی بر ارزش شرکت، تأثیر مثبتی دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، از اولین شواهدی محسوب می شود که نشان می دهد سبک انتخاب و تصمیم گیری مدیران بر چسبندگی هزینه تأثیر دارد و چسبندگی هزینه می تواند یک عنصر مفید برای شرکت و سهامداران باشد.