مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: اطلاعات مربوط به ریسک نقش مهمی در فرایند تصمیم گیری درست و ارزیابی شرکت ها ایفا می کنند. بر این اساس پژوهش حاضر به گونه تجربی به بررسی چارچوب جامع برای گزارشگری ریسک در شرکت های ایرانی می پردازد. روش: برای این منظور دیدگاه حسابرسان، دانشگاهیان و تحلیل گران مالی مورد بررسی قرار گرفت. داده های مورد نیاز با استفاده از ابزار پرسش نامه از نمونه ای شامل 203 نفر در سال 1395 جمع آوری و بااستفاده از آزمون های مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در ارائه اطلاعات مربوط به ریسک باید گروه های مختلف ذی نفع شامل سرمایه گذاران، تحلیل گران مالی، اعتباردهندگان، دولت، مدیران، تامین کنندگان منابع (غیرمالی) و مشتریان مدنظر قرار گیرد. هدف ارائه اطلاعات ریسک باید کمک به بهبود تصمیم گیری و افشای ریسک ها به خصوص ریسک های مالی برای شرکت ها الزامی باشد. ویژگی های کیفی شامل مربوط بودن، قابل اتکا بودن، قابل مقایسه بودن، با اهمیت بودن، قابل درک بودن نیز باید مورد توجه قرار گیرد و فزونی منافع بر مخارج از راه دستورالعمل هایی تعیین شود. در رابطه با تعیین کمّی با کیفی بودن افشای ریسک، نیاز به وجود دستورالعملی مصوب بوده و در زمینه ریسک های کمّی، استفاده از فنون مختلف کمّی سازی مناسب است. هم چنین برای ارائه اطلاعات مربوط به ریسک باید به زمان گذشته و آینده و ریسک های مثبت و منفی توجه شود، ولی تمرکز بر اطلاعات آینده نگر و منفی باشد. نتیجه گیری: افشای اطلاعات مربوط به انواع ریسک ها شامل مالی، راهبردی، عملیاتی، درستی و توانمندی مورد نیاز ذی نفعان بوده و شرکت ها باید بر اساس اهمیت و اثرگذاری انواع ریسک ها آن ها را به صورت اولویت بندی شده ارائه دهند. یافته های پژوهش حاضر می تواند از سوی تدوین کنندگان الزامات گزارشگری و هم چنین نهادهای حرفه ای در تدوین مقررات و ارائه پیشنهادها برای افشای ریسک مورد استفاده قرار گیرد.
الگوسازی پایداری و برگشت پذیری سود حسابداری با استفاده از زنجیره های مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پایداری سود به مفهوم استمرار سودهای گذشته در دوره های آینده است. با آگاهی از ویژگی پایداری سود حسابداری می توان به پیش بینی بهتر جنبه های مالی شرکت که با این رقم در ارتباط هستند، پرداخت. بدین ترتیب، هدف این پژوهش بررسی پایداری و برگشت پذیری وضعیت سود حسابداری با استفاده از فرآیندهای مارکوف است. روش: به منظور بررسی پایداری و برگشت پذیری وضعیت سود حسابداری از روش های ریاضی فرآیندهای مارکوف با استفاده از داده های 308 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در بازده زمانی سال های 1393 الی 1397 استفاده شده است. برای این منظور، ابتدا داده ها وارد نرم افزار اکسل شده و سپس از طریق نرم افزار متلب محاسبات ریاضی انجام گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که سود سال جاری با سود سال آتی با یکدیگر ارتباط دارد و همین موضوع زمینه استفاده از روش های فرآیند مارکوف را جهت بررسی ویژگی پایداری سود فراهم می کند. دیگر یافته ها نشان می دهد که اثر وضعیت فعلی و جاری سود حسابداری در پیش بینی پایداری سود در بلندمدت با گذر زمان کاهش می یابد و اندازه گیری پایداری و برگشت پذیری وضعیت سود حسابداری بر اساس شاخص های نسبت سود عملیاتی به فروش و سود خالص به فروش با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. نتیجه گیری: استفاده از سود سال جاری به منظور پیش بینی سود دوره آتی دارای محتوای اطلاعاتی است. ولی زمانی که افق زمانی طولانی تر در نظر گرفته می شود محتوای اطلاعاتی سود سال جاری با گذر زمان رو به کاهش می رود و عملاً در بلندمدت تفاوتی بین استفاده از سود عملیاتی و سود خالص به عنوان شاخص هایی جهت بررسی پایداری و برگشت پذیری وضعیت سود حسابداری وجود نخواهد داشت.
بررسی تأثیر افشای داوطلبانه اطلاعات بر رابطه بین سیاست های مالیاتی متهورانه و عدم تقارن اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سیاست های مالیاتی متهورانه به واسطه مبهم و پیچیده نمودن فضای اطلاعاتی موجب افزایش عدم تقارن اطلاعاتی در سطح شرکت می گردد وافشای داوطلبانه می تواند منجر به کاهش رفتار فرصت طلبانه شرکت و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی گردد. بنابراین، پژوهش درصدد است که اثر تعدیل کنندگی افشای داوطلبانه اطلاعات بر رابطه بین سیاست های مالیاتی متهورانه و عدم تقارن اطلاعاتی موردبررسی قرار دهد. روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 174 شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1391-۱۳۹۷ موردبررسی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها، از روش تجزیه وتحلیل داده های ترکیبی و رگرسیون خطی چند متغیره استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین سیاست های مالیاتی متهورانه و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. افزون بر آن، یافته ها بیانگر این است که افشای داوطلبانه اطلاعات بر رابطه بین سیاست های مالیاتی متهورانه و عدم تقارن اطلاعاتی تأثیر معناداری ندارد. نتیجه گیری: برنامه ریزی مالیاتی از طریق صرفه جویی مالیاتی، ارزش شرکت را افزایش می دهد اما اگر این برنامه ریزی بیش ازحد متهورانه باشد ممکن است به نزول شرکت منجر شود، و این موضوع منجر به ارتباط غیر مؤثر با سهامداران و بستانکاران شرکت می شود؛ و در این شرایط مشکلات ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر خودنمایی می کند. از طرفی انتظار می رود مدیران به منظور کاهش اثرات منفی صورت های مالی پیچیده و محیط اطلاعاتی از افشاگری داوطلبانه استفاده کنند، اما در شرایط ایران به جهت کارا نبودن بازار سرمایه و از طرفی محدود بودن اقلام افشای داوطلبانه اطلاعات توسط شرکت ها، کیفیت افشای داوطبانه اطلاعات لزوماً آنچنان نیست که تأثیر معناداری مشاهده گردد.
راهبرد تجاری و افشای مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:راهبرد تجاری انعکاسی از اقدامات و تصمیمات یک شرکت برای درک و سازگاری با محیط و پیداکردن جایگاه مطلوب در جامعه به منظور نیل به بالاترین سطح عملکردی است. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر راهبرد تجاری بر میزان افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها می پردازد. روش:نمونه ای متشکل از 127 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1393 تا 1397 انتخاب گردید و فرضیه پژوهش با بهره گیری از الگوی رگرسیون چند متغیره مبتنی بر تکنیک داده های ترکیبی مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها:یافته های پژوهش حاکی از آن است که شرکت های برخوردار از راهبرد تجاری تهاجمی (آینده نگران) بیشتر از مدافعان تمایل به افشای مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت دارند. به عبارت دیگر به کارگیری راهبرد تجاری تهاجمی، افشای مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها را افزایش می دهد. همچنین، نتایج آزمون تحلیل حساسیت نشان داد که استفاده از معیار جایگزین برای سنجش راهبرد تجاری شرکت نیز تأثیری بر نتایج اصلی پژوهش ندارد و نتایج تحقیق از استحکام برخوردار است. نتیجه گیری: نوع راهبرد تجاری شرکت، بر میزان افشای مسئولیت اجتماعی آن تأثیرگذار است و شرکت های دارایراهبرد تدافعی یا مدافعان به دنبال حداقل نمودن هزینه ها هستند و میزان افشای مسئولیت اجتماعی را کاهش می دهند. در مقابل، شرکت های با راهبرد تهاجمی یا آینده نگران در پی انعطاف و ریسک بیشتر بوده و میزان افشای مسئولیت اجتماعی را افزایش می دهند.
تأثیر پیاده سازی برنامه ریزی منابع سازمانی بر کیفیت سود: بررسی اقلام تعهدی اختیاری کوتاه مدت و بلندمدت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش، به دنبال کشف تأثیر پیاده سازیبرنامه ریزی منابع سازمانی ERP)(بر کیفیت سود است. کیفیت سود، بر اساس قدر مطلق اقلام تعهدی اختیاری با استفاده از الگوی جونز اندازه گیری شد که به عنوان معیاری معکوس از کیفیت سود است. اقلام تعهدی اختیاری به اقلام تعهدی اختیاری کوتاه مدت و بلندمدت، قابل تقیسم است. لذا این پژوهش، بررسی می کند که پیاده سازی سیستم های ERp بر کدام بخش از اقلام تعهدی اختیاریتأثیر می گذارد. روش: جهت آزمون فرضیه های پژوهش از اطلاعات 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است و تأثیر پیاده سازی سیستم های ERp بر کیفیت سود در سال های 1385 تا 1397در این شرکت ها بررسی گردید. الگوهای فرضیه این پژوهشبا استفادهازروشداده هایترکیبیوتحلیلرگرسیونچندمتغیرهآزمون شد. یافته ها: نتایجآزمون فرضیه اول نشان داد که پیاده سازی ERp رابطه منفی و معنا داری با اقلام تعهدی اختیاری دارد. آزمون فرضیه دوم نیز تأیید کرد که پیاده سازی ERp رابطه منفی و معنا داری با اقلام تعهدی اختیاری کوتاه مدت وجود دارد. اما آزمون فرضیه سوم وجود رابطه معنا دار بین پیاده سازیERP و اقلام تعهدی اختیاری بلندمدت را تأیید نکرد. آزمون فرضیه چهارم نشان داد میانگین اقلام تعهدی اختیاری دو سال بعد از پیاده سازیERP نسبت به دو سال قبل به صورت معنا داری کاهش یافته است. نتیجه گیری:نتایج آزمون ها به صورت کلی نشان داد پیاده سازیERP باعث افزایش کیفیت سود می شود و تأثیر آن بر حساب های سرمایه در گردش، دارایی ها و بدهی های جاری قابل مشاهده است. زیرا منعکس کننده اقلام تعهدی کوتاه مدت است.
تأثیر مسئولیت پذیری اجتماعی بر رتبه بندی اعتباری شرکت ها با توجه به نقش تعدیلی نوسان پایین به بالای بازده سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه شناسایی عوامل مؤثر بر رتبهاعتباری از نظر مقایسه ریسک اعتباری یک بنگاه اقتصادی با بنگاه های اقتصادی دیگر و هم ازنظر رقابت پذیری بنگاه اقتصادی، اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مسئولیت پذیری اجتماعی بر رتبه بندی اعتباری شرکت ها با توجه به نقش تعدیلی نوسان پایین به بالای بازده سهامبه اجرا درآمده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. همچنین در این پژوهش با توجه به نوع داده ها و روش های تجزیه وتحلیل موجود، از روش داده های ترکیبی استفاده شده است. روش گردآوری داده ها، روش اسناد کاوی و مراجعه به بانک های اطلاعاتی؛ و روش تحلیل داده ها از نوع استنباطی است. در پژوهش حاضر داده های مورد نیاز از نرم افزار ره آورد نوین، صورت های مالی شرکت ها و سندکاوی و همچنین سایت کدال استخراج شده است.جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1389 تا 1398 است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از الگوی داده های ترکیبی استفاده شد. یافته ها:نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد کهمسئولیت پذیری اجتماعی، اثر مثبت و معناداری بر رتبه بندی اعتباری شرکت دارد. به عبارت دیگر افزایش سطح اهمیت شرکت به مقوله مسئولیت پذیری اجتماعی موجب افزایش رتبه اعتباری شرکت نزد اعتباردهندگان می گردد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، نوسان پایین به بالای بازده سهام بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی با رتبه بندی اعتباری شرکت تأثیر منفی و معناداری دارد.بدین ترتیب زمانی که شرکت ها نوسان پایین به بالای بازده سهام بالایی داشته باشند، انجام بندهای مسئولیت پذیری اجتماعی تأثیر چندانی بر نظر مساعد اعتباردهندگان نخواهد داشت و اعتباردهندگان اقدام به کاهش رتبه اعتباری شرکت ها می نمایند؛ بنابراین افزایش نوسان پایین به بالای بازده سهام منجر به کم رنگ شدن رابطه مسئولیت پذیری اجتماعی با رتبه اعتباری شرکت ها می گردد. نتیجه گیری: سرمایه گذاران و اعتباردهندگان علاقه دارند به شرکت های که ابعاد مختلف مسئولیت پذیری اجتماعی را به خوبی اجرا می نمایند، اهمیت بیشتری می دهند. این امر منجر می گردد که این شرکت ها نزد سرمایه گذاران و اعتباردهندگان اعتبار بالاتری به واسطه اجرای بندهای مسئولیت پذیری اجتماعی بیابند. همچنین با افزایش نوسان پایین به بالای سهام، احتمال بروز ریسک سقوط قیمت سهام نیز افزایش می یابد که این امر می تواند باعث بدبینی اعتباردهندگان به شرکت نسبت به عدم پرداخت تعهدات مالی شان گردد؛ در نتیجه در چنین شرایطی انجام بندهای مسئولیت پذیری اجتماعی تأثیر چندانی بر نظر مساعد اعتباردهندگان نخواهد داشت و اعتباردهندگان اقدام به کاهش رتبه اعتباری شرکت ها می نمایند. سرمایه گذاران و اعتباردهندگان با استفاده از نتایج این پژوهش می توانند دست به انتخاب شرکت های مناسب جهت سرمایه گذاری بزنند. همچنین سازمان هایی که اقدام به رتبه بندی شرکت ها می کنند می توانند از نوسان پایین به بالای بازده سهام و مسئولیت پذیری اجتماعی به عنوان دو عامل بسیار مهم و تعیین کننده در رتبه بندی استفاده نمایند.
تأثیر تعهد نسبت به منافع عموم و الزام به استقلال بر ارزش های حرفه ای (ارزش های اخلاقی) در مؤسسات حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهشحاضر گرایش ها (نگرش ها)و رفتارحرفه ای حسابرسان را مورد بررسی قرارداده است. به این منظور تأثیر ناشی از تعهد نسبت به منافع عموم، دیدگاه های مربوط به الزامات به استقلال را تشکیل می دهد، بررسی و آزمون گردیده است. روش: فرضیه های پژوهش در سال 1399 و بین 159 نفر از شرکاء؛ مدیران و سرپرستان حسابرسی مؤسسات حسابرسی مورد اعتماد بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران که با استفاده از جامعه آماری هدفمند، موردمطالعه قرار گرفت. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن مورد تأیید خبرگان حرفه قرار گرفته جمع آوری گردید و برای آزمون داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده تأیید نقش تعهد حسابرسان نسبت به منافع عموم بر کاهش پذیرش اخلاقی رفتار غیرحرفه ای و کاهش مشارکت آنها در رفتارغیرحرفه ای است. همچنین نتایج پژوهش بیانگر وجود رابطه مثبت بین گرایش حسابرسان نسبت به الزام به استقلال و تعهد آنها درباره منافع عموم است. در ادامه نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که گرایش حسابرسان نسبت به الزام به استقلال بر پذیرش اخلاقی رفتارغیرحرفه ای و مشارکت آنها در رفتار غیرحرفه ای تأثیر معناداری ندارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از این است که تعهد حسابرسان نسبت به منافع عموم می تواند عاملی در جهت کاهش رفتارهای غیراخلاقی حسابرسان باشد. همچنین الزام به استقلال در حسابرسان موجب افزایش تعهد این افراد نسبت به منافع عموم گشته است.
خودشیفتگی مدیرعامل و ریسک تقلب در گزارشگری مالی با تأکید بر نقش حسابرسان و کمیته حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر خودشیفتگی مدیرعامل بر ریسک تقلب در گزارشگری مالی و نقش تعدیل گر حسابرسان و کمیته حسابرسی در رابطه بین خودشیفتگی مدیرعامل و ریسک تقلب در گزارشگری مالی است. روش: برای بررسی موضوع، بر اساس رگرسیون لوجستیک، داده های 90 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1397-1393از نرم افزار رهاورد نوین، صورت های مالی و یادداشت های پیوست و سایت رسمی بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری و برای آزمون فرضیات پژوهش استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که رابطه مثبت و معنادار بین خودشیفتگی مدیرعامل و ریسک تقلب در گزارشگری مالی وجود دارد؛ همچنین یافته ها حاکی از اثر تعدیل کننده تلاش حسابرسان، تخصص حسابرسان و رئیس کمیته حسابریس در رابطه بین خودشیفتگی مدیرعامل و ریسک تقلب در گزارشگری مالی است. نتیجه گیری: خودشیفتگی، به عنوان یکی از ویژگی های شخصیتی مدیرعامل، می تواند باعث افزایش احتمال ریسک تقلب در گزارشگری مالی شود. استفاده از حسابرسان متخصص و پرتلاش و نیز کمیته حسابرسی متخصص در امور مالی و حسابداری، به عنوان بخشی از سازوکارهای حاکمیت شرکتی، می تواند مانعی برای گزارشگری مالی متقلبانه ناشی از خودشیفتگی مدیرعامل باشد.