داریوش رحیمی

داریوش رحیمی

مدرک تحصیلی: دانشیار اقلیم شناسی، دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه اصفهان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۵ مورد.
۱.

مقایسه آماری -همدیدی بارش ایران در خشکسالی و تر سالی (۲۰۲۱- ۱۹۹۱)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوسان خشکسالی ترسالی بارش روند ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۵
هدف: نوسان شدید بارش از محدودیت های محیطی ایران است. هرچند میانگین بارش سالانه ایران را حدود یک سوم بارش سیاره زمین می دانند؛ اما توزیع فضایی و زمانی همین مقدار نیز بیانگر توزیع ناتراز بارش در پهنه جغرافیایی ایران است. خشکسالی و سیلاب دو مشخصه اصلی نظام بارشی ایران هستند. نظام بارشی ایران ناهمگن و نامتوازن است. دو سال 2019 و 2021 به عنوان  نمونه برای مقایسه شرایط همدید انتخاب شدند. بارش های سیل آسا سال آبی 2019 و خشکسالی نسبتاً شدید سال 2021 ناترازی بارش را نشان می دهد.روش و داده: برای تحلیل این مسئله داده های روزانه بارش ۳۶۰ ایستگاه هواشناسی 2021-1991 و شاخص های همدید فصول زمستان 2019 و 2021  عرض ͦ N ۹۰-۱۰ و طول ͦ E ۹۰-۱۰ استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد احتمال رخداد خشکسالی 42%، ترسالی 35.5% و نرمال 22.5% است. طبق نتایج زنجیره مارکف، بیشترین احتمال تغییر فاز حالت نرمال به خشکسالی 57% و خشکسالی متوالی 46.2 % است. تحلیل Anova (۹۵%) نشان داد اختلاف معناداری بین متغیر های اقلیمی سال های تر و خشک وجود دارد. شرایط همدید نشان داد در سال نمونه ترسالی (2019) عملگر پر فشار سیبری در سال های مرطوب (در سال 2019) دارای فشار بیشتر (mb1054) و در سال 2021 به عنوان نماینده سال خشک، 1032 میلی بار و کمتر بوده است. در سال مرطوب فراوانی عبور سیکلون ها و اختلاف دما در تراز 500-1000 بیشتر اما مقادیر امگا کمتر است. این شرایط در 2021 (خشکسالی) میزان فشار در سیبری، اختلاف دمای تراز 500 و 1000 کمتر و امگا بالاتر است (هوای پایدار).نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که نوسان پذیری بارش ایران از سالی به سال دیگر زیاد و رخداد سال های کم بارش از پر بارش بیشتر است.نوآوری و کاربرد نتایج: مقایسه شرایط همدید در شرایط ترسالی و خشکسالی که نشان دهنده تغییرات مراکز فشار بر بارش ایران است. رهیافت برنامه ریزی مبتنی بر ریسک در زمینه افزایش تاب آوری برنامه های توسعه و تأمین آب مبتنی بر شرایط اقلیمی با عدم قطعیت بیشتر است. بر این اساس توجه به توان اکولوژی، بازتوزیع فضایی جمعیت و کاهش میزان خطرپذیری محیط جغرافیایی کشور اهمیت بالای دارد.
۲.

تحلیل همدید شدیدترین سیلاب حوضه کرخه (سیلاب 12 فروردین 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل سینوپتیک سیلاب فروردین 1398 حوضه کرخه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۸۸
در بین بلایای طبیعی، سیلاب بیشترین تلفات انسانی را در بر می گیرد. آسیب های اقتصادی سیلاب در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران بیشتر بوده و رخداد آن خصوصا در ماه های سرد سال در غرب کشور بسیار زیاد است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل سینوپتیک شدیدترین سیلاب تاریخی رخ داده شده(12 فروردین 1398) در حوضه کرخه می باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و رویکرد آن محیطی به گردشی است. تحلیل سامانه های همدید سیلاب های بزرگ مانند سیلاب 12 فروردین 1398 نشان می دهد که وجود سامانه های پرفشار غرب اروپا، دریا سیاه، شرق خزر و کم فشار شمال دریای سرخ، شرق مدیترانه هماهنگ با سامانه های پرارتفاع غرب اروپا، کم ارتفاع شرق مدیترانه همراه با افت دما حدود 50 درجه سلسیوس( دما در سطح دریا در شرق مدیترانه و دریای سرخ حدود 25 درجه و در تراز میانی جو 25- درجه سلسیوس) همچنین فرا رفت رطوبت از مناطق دریای عرب، شمال اقیانوس هند، دریای سرخ، دریای عمان و خلیج فارس و همراه با ریزش هوای سرد عرض های میانی بر روی منطقه و استقرار رودباد قطبی(هسته ای آن تا 70 متر) و استقرار بخش جلوی رودباد و منطقه چرخندگی مثبت بر روی منطقه ساختار سامانه های همدید موجد سیلاب منطقه را نشان می دهد.
۳.

آسیب پذیری اقلیمی و راهبردهای پایداری منابع آب در حوضه کارون شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب پذیری اقلیمی منابع آب کارون شمالی پیشران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۵۵
حوضه آبی کارون شمالی در تأمین پایدار منابع آب جنوب غرب و فلات مرکزی ایران مؤثر است. رخداد خشکسالی های حوضه به کاهش 50% آبدهی و افت سطح ایستابی آبخوان ها منجر شده است. زیاد بودن ضریب تغییرات آبدهی حوضه (63%) بیانگر آسیب پذیری منابع آب است. برای تحلیل شاخص آسیب پذیری اقلیمی (2020-1990) از روش تحلیل مؤلفه های مبنا  و برای رتبه بندی عامل از شاخص مقدار ویژه استفاده شد. یافته های آماری نشان داد، مهم ترین عامل های مؤثر در آسیب پذیری اقلیمی(CVI) حوضه کارون شمالی، تغییرپذیری دبی (W=1.987)، فراوانی خشک سالی (W=1.658)، آب کشاورزی (W=1.33) و کسری مخزن آبخوان (W=1.09) هستند. زیرحوضه های بهشت آباد، ونک و لردگان دارای ضریب آسیب پذیری بحرانی و زیاد هستند و بازفت و کوهرنگ کمترین آسیب پذیری را دارند. برای آینده نگری حوضه از شرایط اقلیمی (2040-2020) و مبتنی بر تغییر اقلیم در سناریوهای SSp4.5,SSp 8.5 گزارش ششم و پیشران های منفی و مثبت برنامه های توسعه حوضه در افق 1420 استفاده شد. یافته ها نشان داد، با ادامه روند فعلی دما و رخداد خشک سالی ها و اجرای پروژه های انتقال آب و عمرانی در چارچوب پیشران های منفی، شدت شاخص آسیب پذیری بیشتر می شود، اما با انتخاب راهبردهای مبتنی بر پیشران های مثبت سازگاری با تغییر اقلیم، اصلاح الگوی مصرف و تعدیل میزان آب قابل انتقال (از 770 به 212) شاخص آسیب پذیری اقلیمی در چشم انداز (2040-2020) کاهش می یابد؛ تداوم وضع موجود به افزایش شاخص آسیب پذیری، تنش های اجتماعی و مهاجرت های اقلیمی منجر خواهد شد؛ ازاین رو بازنگری در راهبردهای بهره برداری، تعدیل برنامه های توسعه، انتخاب راهبردهای سازگاری تغییر اقلیم و اصلاح الگوی مصرف آب مبتنی بر توان اکولوژی به افزایش تاب آوری و پایداری منابع آب کمک می کند.  
۴.

تحلیل الگوی رفتاری بهره برداران منابع آب زیر زمینی در بخش -کشاورزی (مطالعه موردی دشت ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اقتصاد رفتاری آب زیرزمینی ناسازگاری زمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۲
در شرایطی که محدودیت های عرضه آب، تحت تأثیر افزایش جمعیت و توسعه روزافزون اقتصادی و نداشتن الگوی مناسب مصرف تشدید شده، نگرانی های اکولوژیکی در محیط اجتماعی- اقتصادی پیرامون تخصیص بهینه آب نیز میان بهره برداران به مسئله مهمی تبدیل شده است. منطقه ورامین در جنوب شرقی پایتخت واقع شده و بیشتر تولیدات کشاورزی استان تهران را به خود اختصاص داده است. ازآنجایی که کشاورزی اصلی ترین و بزرگ ترین بخش مصرف کننده آب زیرزمینی در این منطقه می باشد، بحران آبی موجود در آن متأثر از الگوی بهره برداری آب زیرزمینی بوده است. در این مقاله رفتار بهره برداران آب کشاورزی در چارچوب سه دیدگاه رقابتی، ثابت بودن ترجیحات زمانی و ناسازگاری زمانی ترجیحات طی دوره سی ساله از سال زراعی 69-1368 تا 98-1397 مورد تحلیل قرار گرفته تا این فرضیه بررسی شود که وضع موجود در مصرف آب زیر زمینی به کدام یک از سه سناریو ارائه شده در این پژوهش نزدیک بوده است. به این ترتیب در الگوی رقابتی روند تخصیص آب بین کشاورزان از شرط تعادل نئوکلاسیکی بازار کارا استفاده شده و در دو سناریوی دیگر تکنیک بهینه یابی پویای گسسته برای استخراج الگوی رفتاری مصرف آب به کار رفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کشاورزان در بهره برداری از آب زیر زمینی به عنوان منبع اصلی تأمین آب کشاورزی منطقه، از جنبه روان شناختی، با الگوی غیر بهینه ناسازگاری زمانی در مصرف روبه رو بوده اند که تغییر وضع موجود و اثربخشی سیاست گذاری های حفظ پایداری منابع آبی مستلزم اصلاح الگوی رفتاری و مصرف آبی کشاورزان می باشد. طبقه بندی JEL :  D91, Q50, Q01
۵.

تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر عملکرد مطلوب گروه های حفاظت و بهرهبرداری از منابع آب استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آگاهی زیستمحیطی گروه های حفاظت و بهره برداری اعتماد اجتماعی مشارکت اجتماعی عدالت آبی و امنیت آب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۷۷
امروزه سرمایه فرهنگی و ارتقای آن یکی از مهم ترین ابزارهای مورد توجه علوم اجتماعی در کاهش و کنترل مسائل اجتماعی برای بحران های زیست محیطی است. یکی از عوامل مهم در حوزه توسعه اجتماعی آب زاینده رود، کارآمدی و عملکرد نیروهای حفاظت از منابع آبی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر عملکرد مطلوب گروه های حفاظت و بهره برداری از منابع آب استان اصفهان است. در مبانی نظری این پژوهش از نظریه های جامعه شناسی، نظریه اجتماعی-روانشناختیِ رفتار نوع دوستانه شوارتز، دیدگاه گیدنز، مور و مارانز و دیدگاه استرن استفاده شده است. روش تحقیق، پیمایشی و از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه مطالعه شده شامل کلیه نیروهای سازمانی و نیروهای شرکت های وابسته به معاونت حفاظت و بهره برداری شرکت آب منطقه ای اصفهان در سال 1400 است. با توجه به اینکه تمام 362 نفر به عنوان نمونه آماری شدند، برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده و در تحلیل داده ها نیز علاوه بر آمار توصیفی (میانگین، واریانس، انحراف معیار، کمینه و بیشینه، فراوانی و درصد) از آمار استنباطی (آزمون کلموگروف اسمیرنف، تحلیل عاملی تأییدی و روش مدل سازی معادله های ساختاری) استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل فرهنگی (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و تعارضات آبی) و عوامل اجتماعی (آگاهی زیست محیطی، نگرش های زیست محیطی و فرهنگ اصلاح الگوی مصرف) بر عملکرد مطلوب گروه های حفاظت و بهره برداری از منابع آب استان اصفهان اثر دارند. آگاهی زیست محیطی با وزن Beta (235/0)، نگرش های زیست محیطی با وزن  Beta(555/0)، فرهنگ اصلاح الگوی مصرف با وزنBeta  (063/1)، اعتماد اجتماعی با وزن  Beta(830/0)، مشارکت اجتماعی با وزن Beta (929/0) و تعارضات آبی با وزن Beta (909/0) بر عملکرد مطلوب گروه های حفاظت و بهره برداری از منابع آب استان اصفهان اثر گذار هستند. بر این اساس، رفتارهای زیست محیطی شهروندان و نهادها باید زیست بوم گرا و بر ارزش ها، باورها، آگاهی زیست محیطی مردم استوار باشند؛ بنابراین نهاد ها در کنش های مدیریتی و کاربردی جدید در پایداری آب و چالش های زیست محیطی شهروندان باید علاوه بر عوامل فنی، متوجه نگرش و دانش زیست محیطی انسان و ابعاد فرهنگی رفتارهای شهروندان باشند. نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که آگاهی و دانش زیست محیطی و میزان مشارکت اجتماعیِ ضعیف بهره برداران محلی از عوامل مؤثر بر کارآمدی و اثربخشی گروه های حفاظت از منابع آبی در اصفهان است.
۶.

راهبردهای سازگاری با تغییرات اقلیم در بخش کشاورزی (شهرستان رستم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییرات اقلیمی راهبردهای سا زگاری(ASI) رتبه بندی شهرستان رستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۱۶۰
راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم به ویژه دربخش کشاورزی از راهکارهای تعدیل اثرات تغییر اقلیم است.این راهبردها در سه بخش درک تغییر اقلیم ، راهبرهای سازگاری و موانع آن  مورد توجه هستند.ایران با اقلیمی خشک،با خشکسالی های متوالی و روند افزایشی دما نیازمند انتخاب راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم است.برای تحلیل راهبردهای سازگار با تغییر اقلیم در بخش کشاورزی شهرستان رستم استان فارس از دو شاخص راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم ( ASI ) و موانع راهبردها ( PCI )  در دوره زمانی 2017-1987 و از داده های اقلیمی و کشاورزی  و در زمینه داده های میدانی از روش نمونه گیری کرجسی و مورگان استفاده شد. یافته ها نشان داد که بیش از 90درصد پاسخ دهندگان تغییر اقلیم و اثرات آن را درک  و به دنبال سازگاری با آن هستند.جهت دستابی به  راهبرد ASI اجرای پروژه های مدرن سازی آبیاری و تکنولوژی، کشت گونه های مقاوم به خشکی (کلزا،گیاهان داروئی) ،جابجای تاریخ کشت،کشت گلخانه ای و تنوع کشت محصولات جایگزین و به منظور محقق شدن راهبرد موانع ( PCI ) از طریق  ایجاد یک نظام حمایت مالی مناسب با شرایط اقتصادی کشاورزان، آموزش و افزایش دانش فنی کاربران و پایدار نمودن منابع درآمدی به موفقیت بیشتر راهبردهای سازگار با تغییر اقلیم دست یافت.در واقع راهبرد سازگاری با تغییرات اقلیمی و حذف موانع آن می تواند تاب آوری فعالیت های کشاورزی و امنیت غذایی منطقه را تامین نماید.
۷.

تأملی بر حکمرانی مشترکات در ایران: مطالعه موردی حکمرانی آب رودخانه محلی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۰۷ تعداد دانلود : ۲۱۱
بهره برداری و مالکیت مشترکات از مباحث فقهی است که نظرات متنوعی را شامل می شود. مطالعه حاضر با این فرض که در حکمرانی مشترکات، همچون سایر ابواب معاملات، عرف و دانش تجربی نقش مهمی دارد، شواهدی از حکمرانی و مشکلات آن در یکی از نظام های آبیاری خردمقیاس ایران، ارائه شده است. در این مقاله داده ها از مصاحبه های عمیق، کانونی، مشاهدات میدانی و اسناد فراهم آمده و با چارچوب تحلیل و توسعهٔ نهادی (IAD) تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد، بهره برداران در طول زمان، با استفاده از ویژگی های منبع، نوعی نظام بهره برداری را سامان داده بودند که در آن بهره برداران بالادست قدرتی در بهره برداری نسبت به پایین دست نداشتند. اما پس از آن که دولت با قانون ملی کردن منابع طبیعی نقش اصلی را در حکمرانی این حوزه بر عهده گرفت، با صدور مجوزهای حفر چاه، ترتیبات نهادی بهره برداران در سطح کنش جمعی را به حاشیه رانده و به دلیل عدم آگاهی از دانش بومی موجب ایجاد نزاع بین بهره برداران شد. بنابراین، هم تاب آوری سیستم اقتصادی و اجتماعی کاهش یافته و هم موجب برون رانی مردم از حکمرانی محلی شده است. این یافته ها حاکی از آن است که رویکرد حکمرانی مشترکات مبتنی بر خوانش فعلی از قواعد فقهی مربوطه، امکان انطباق با شرایط محیطی را ندارد.
۸.

تحلیل روند سیلاب های حداکثر در حوضه کرخه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیلاب تحلیل روند آزمون من – کندال حوضه کرخه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۸ تعداد دانلود : ۲۱۹
سیلاب و خشکسالی دو پدیده فرینی هستند که با فراوانی های گوناگون همواره در مناطق جهان رخ خواهند داد. رخداد پدیده های فرین اقلیمی از چالش های اخیر در جهان هست. رودخانه کرخه یکی از رودخانه های سیلابی غرب ایران است که در مواقع سیلابی خسارات انسانی و زیربنایی هنگفتی ایجاد می نماید. آشکار سازی و تحلیل روند سیلاب در حوضه کرخه طی دوره آماری 98 - 1337 بر روی داده های بارش 48 ایستگاه و داده های روزانه ایستگاه جلوگیر ماژین با روش های پارامتری(خط رگرسیون) و ناپارامتری(آزمون من – کندال و زنجیره مارکف انجام گرفت. تحلیل خشکسالی نشان داد که این حوضه دارای یک خشکسالی شدید با دوره تداوم 10 ساله بوده که تاثیرات کاهشی زیادی بر آبدهی و رخداد سیلاب های منطقه داشته است(1394 - 1384). علاوه بر آن یافته های تکرار پذیری بارش ها با مدل زنجیره مارکف نشان داد که رخداد خشکسالی ها در حوضه کرخه همواره دارای احتمال وقوع بالاتری نسبت به سایر رخداد ها دارد. با اینکه بارش های سالانه دارای روند کاهشی بوده اما بارش های حداکثر روزانه در بیشتر سطح حوضه دارای روند افزایشی هستند. یافته های تحلیل روند سیلاب ها نشان داد که فراوانی رخداد سیلاب ها دارای دو دوره متفاوت با بیشترین رخداد (70 - 1337)(22 مورد در سال 1348 و 15 مورد 1351) و رخداد کمتر (98 - 1371) است اما آنچه اهمیت دارد رخداد سیلاب ها با بزرگی بیشتر و رخدادهای برای اولین بار در دوره دوم است. به نحوی که سیلاب های با دبی لحظه ای بیش از5000 و 9000 متر مکعب در دوره دوم رخ داده اند. از نتایج دیگر این تحقیق جابجای زمان رخداد سیلاب ها می باشد به گونه ای که تا سال 1371 از 64 سیلاب رخ داده 53 مورد آن در فروردین ماه است حال آنکه سیلاب های بعد از 1371 در دهه 80-1371 یک ماه زودتر در اسفندماه، 90-1380 در بهمن ماه و در دهه سوم در دی ماه رخ داده اند.
۹.

تحلیل روند سامانه های بندالی نیمکره شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سامانه های بندالی نمایه ی (TM) روند آزمون من کندال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۲ تعداد دانلود : ۴۰۸
  سامانه های بندالی به عنوان یک پدیده همدید تأثیر زیادی بر نوسان سایر عناصر اقلیمی به ویژه دما و بارش دارند. از این رو در این پژوهش آشکارسازی روند تغییرات سامانه های بندالی مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا سامانه های بندالی با نمایه ی TM در دوره ی 2012-1951 با تفکیک زمانی 6 ساعته و تفکیک مکانی5/2 ×˚5/2 جغرافیایی برای تراز 500 هکتوپاسکال شناسایی و فراوانی آن ها در تداوم های 1 تا 47 مشاهده ای مشخص گردید. سپس با کمک آزمون ناپارامتری من-کندال روند تغییرات آن ها شناسایی شد. نتایج نشان داد فراوانی رخداد سامانه های بندالی در اقیانوس آرام، اروپا، آسیا و ایران روند افزایشی و در اقیانوس اطلس و آمریکا روند کاهشی دارد. این روندها در 51 طول جغرافیایی با تداوم های 1 تا 8 مشاهده ای روند معنادار داشته که از این مجموعه در 26 طول روند مثبت و در 25 طول روند منفی است. هم-چنین نتایج روندیابی فصلی بیانگر معناداری این رخدادها در7 ماه از ژوئن تا اکتبر، دسامبر و مارس صرفاً بر روی برخی از طول های جغرافیایی در محدوده های اطلس، آرام و آمریکا می باشد که در محدوده ی اطلس در ماه های ژوئن، سپتامبر و دسامبر روند کاهشی و در اکتبر و مارس روند افزایشی، در محدوده ی آمریکا در ماه های ژوئن، جولای، سپتامبر و اکتبر روند کاهشی و در محدوده ی آرام در ماه های جولای تا اکتبر روند افزایشی مشاهده شد. در اروپا، آسیا و ایران نیز بیش تر ماه ها روندها افزایشی ولی بر روی هیچ طول جغرافیایی روند معنادار مشاهده نشد.
۱۰.

اولویت بندی راهبردهای توسعه در مناطق روستایی با رویکرد توسعة پایدار (مطالعة موردی: روستاهای ناحیة شمال غرب استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راهبرد روستا رویکرد توسعة پایدار استان اصفهان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی توسعه پایدار روستایی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای توسعه
تعداد بازدید : ۲۴۱۲ تعداد دانلود : ۱۴۸۸
هدف: توسعة پایدار روستایی، فرآیندی است که بر ارتقای همه جانبة حیات روستایی از طریق زمینه سازی و ترغیب فعالیت های هم ساز با قابلیت ها و تنگناهای محیطی تأکید می کند؛ اما دست یابی به این مهم مستلزم اخذ بهترین راهبرد، متناسب با ویژگی های هر ناحیة روستایی است. تحقیق حاضر با هدف تعیین اولویت راهبردهای توسعه در روستاهای ناحیة شمال غرب استان اصفهان صورت گرفته است. روش تحقیق: پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و ابزار آن پرسش نامه است که توسط کارشناسان تکمیل شد. پس از تعیین راهبردهای توسعة پایدار روستایی در ناحیة مورد مطالعه ۱۰ راهبرد به عنوان بهترین گزینه انتخاب شدند. سپس جهت سنجش راهبرد بهینة توسعة پایدار شاخص هایی انتخاب شد. برای این منظور کارشناسان طی سه مرحله شاخص های سنجش راهبرد بهینة توسعة پایدار روستاهای ناحیة مورد مطالعه را در چهار دستة اقتصادی (دارای ۶ زیرمعیار)، اجتماعی (دارای ۵ زیرمعیار)، کالبدی- فضایی (دارای ۴ زیرمعیار)، زیست- محیطی (دارای ۴ زیرمعیار) انتخاب کردند و سپس ضریب تأثیر شاخص ها با تکنیک AHP بررسی و وزن دهی شد. در نهایت، با روش پرومتی راهبرد بهینة توسعة پایدار روستاهای شمال غرب اصفهان انتخاب شد. یافته ها: بررسی های صورت گرفته در این پژوهش نشان داد که از بین شاخص های بررسی شده شاخص ایجاد و گسترش شغل های جدید، شاخص تأسیسات و تجهیزات زیربنایی و نیز شاخص انطباق با استعداد منطقه دارای بیشترین اهمیت است. از سوی دیگر، براساس همین شاخص ها و با توجه به راهبردهای انتخابی کارشناسان، در نهایت معلوم شد که راهبرد برنامه ریزی توسعة توریسم و نیز راهبرد مشارکت مردمی، بالاترین رتبه را در انتخاب بهینه ترین استراتژی توسعة روستایی کسب کرده اند؛ به این معنا که در منطقة مورد مطالعه بهترین راهبرد توسعه، توجه به اصل گردش گری و فراهم کردن زیرساخت های توسعة آن است؛ ضمن آن که بهره-گیری از مشارکت مردم بومی می تواند تحقق توسعة پایدار روستایی ناحیه را فراهم آورد. راهکارهای عملی: در مطالعات و برنامه ریزی نواحی روستایی، شناسایی نیازمندی ها و اولویت بندی آن ها می تواند موفقیت برنامه ها را تضمین کند. از آن جایی که در اغلب برنامه های توسعة روستایی، به تنوع در فعالیت های اقتصادی کمتر توجه شده و اکثراً بر کشاورزی به صورت تک بعدی تأکید می شود و با توجه به این که هر ناحیة روستایی از توان متفاوتی برای توسعه برخوردار است، توجه به تمامی توان مندی های بالقوة روستاها می تواند تا حد زیادی روستاها را از مشکلات متعددی که گریبان گیر آن هستند رهایی بخشد.
۱۱.

بررسی اقلیمی سامانه های بندالی نیمکره شمالی و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران سامانه های بندالی نمایه (TM) نیمکره شمالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۷ تعداد دانلود : ۳۸۰
سامانه های بندالی پدیده های مقیاس همدید منطقه برون حاره اند که موجب انقطاع و تضعیف بادهای غربی می شوند و در رخداد فرین های آب وهوایی نقش مهمی دارند. برای بررسی فراوانی، توزیع زمانی و مکانی سامانه ها از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال با تفکیک مکانی˚5/2 × ˚5/2 و تفکیک زمانی شش ساعته برای دوره 1951 تا 2012 در نیمکره شمالی و نمایه فیلترشده (TM) استفاده شد. یافته ها نشان داد که رخدادها در اطلس دو برابر آرام و سه برابر امریکا و غرب اروپا است و کمترین رخدادها در شرق آسیا و شرق اروپا است. همچنین، از نظر زمانی، در اقیانوس اطلس سال 1954 بیشترین و 1968 کمترین و در اقیانوس آرام سال 2011 بیشترین و 1957 کمترین فراوانی رخداد را دارند. در ایران یازده سال بدون رخداد و سال 1975 بیشترین درصد فراوانی مشاهده شد. توزیع فصلی نشان داد بیشترین فراوانی رخداد به ترتیب در فصل تابستان، پاییز، زمستان، و بهار است. رخدادهای بندالی در فصل زمستان بیشتر روی مناطق اقیانوسی و سواحل و در فصل گرم روی مناطق قاره ای نیز مشاهده شد. همچنین، مشخص شد که رخداد سامانه های بندالی در 90 موقعیت از 144 طول جغرافیایی با کاهش بارش سالانه در ایران ارتباط معنادار دارد.
۱۲.

پالئوژئومورفولوژی دریاچه هامون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلومتری هردینگ سیستم های اجتماعی تاب آوری پایداری دریاچه هامون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۱ تعداد دانلود : ۳۸۸
دریاچه ها، دفتر بایگانی تحولات اقلیمی به شمار می آیند و تعریف کننده هویت مدنی شهرها و مراکز سکونتگاهی در ایران بوده و هستند؛ بنابراین حیات آنها با حیات هویت شهرهای ساحلی خود پیوندی منطقی دارد. هامون، یکی از ده چاله ای است که تحولات اقلیمی منطقه ای فاز پایانی کواترنر سبب تغییرات کلی و عمومی در آن شده و پیرو آن تأثیرات عمیقی در سیستم های محیطی و هردینگ های اجتماعی ساحلی آن داشته است. شناخت این تغییرات اطلاعات ذی قیمتی درباره میزان تاب آوری محیطی در اختیار پژوهشگران و مدیران قرار می دهد. این مقاله از طرحی پژوهشی در دانشگاه اصفهان اقتباس شده است و سعی دارد با اتکا بر روش تحلیل سیستمی و استفاده از روش رایت، ضمن روشن ساختن میزان تغییرات این دریاچه نسبت به فاز پایانی کواترنری، تأثیرات ناشی از این تغییرات را بر سیستم های محیطی و هردینگ های اجتماعی منطقه ارزیابی کند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: - به واسطه تفاوت در الگوی بارشی این چاله نسبت به حوضه های دیگر ایران با وجود وسعت و عمق آن، در گذشته سکونتگاه های مجاور این چاله تاب آوری مدنی کمتری دربرابر تغییرات اقلیمی از خود نشان داده اند. - آلومتری سطح پوشش یخی این حوضه با سطح دریاچه آن اختلاف عمیقی با دیگر دریاچه های ایران مرکزی دارد و به همین دلیل ضریب پایداری هردینگ های اجتماعی حاشیه آن آسیب پذیرتر از دیگر هردینگ های ایران مرکزی است. - دست کم سه سطح تراسی شاخص در این دریاچه ردیابی می شود که دو خط مدنی حاشیه آن را شکل می دهد. شهر سوخته و زهک با ارتفاع 495 در بالاترین تراز قرار دارند و زابل با ارتفاع 480، دومین تراز مدنی ردیابی شده در این دریاچه محسوب می شود.
۱۳.

تحلیل الگوهای همدید خطرآتش سوزی در جنگل های شمال ایران (استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آتش سوزی جنگل استان گلستان گرمباد جو بالا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۳۰۴
آتش سوزی جنگل ها به دلیل نوسانات عناصر اقلیمی کاهش رطوبت، افزایش دما، وزش باد و استقرار الگوهای همدید به عنوان یک مخاطره محیطی ناشی از گرمایش جهانی در سال های اخیر روند روبه افزایش داشته است. ایران با استقرار در منطقه ای با اقلیم خشک و نیمه خشک سهم کمی از جنگل های جهان را دارد که همین مقدار نیز درنتیجه آتش سوزی و تخریب انسانی به شدت در حال کاهش است. استان گلستان در ساحل دریای خزر به دلیل دریافت بارش بیشتر و تعدیل دما یکی از رویشگاه های جنگلی کشور است. جنگل های این استان در سال های اخیر دچار آتش سوزی های زیادی گردیده است. این پژوهش با استفاده از داده های اقلیمی سطح زمین و جو بالا، خصوصیات فیزیوگرافی و داده های آتش سوزی دوره آماری 1392-1384 با روش محیطی به گردشی در استان گلستان انجام گرفته است. طبق بررسی ها 38% در تابستان و 29% آتش سوزی ها در فصل پاییز، بیشتر آتش سوزی ها در دامنه های شمالی و شمال غربی البرز و درشیب 3-0 درصد و ارتفاعی 729- 0 متر از سطح دریا رخ داده اند. تحلیل اقلیمی این پدیده نیز افزایش 2 تا 6 درجه سانتی گراد، عدم ریزش بارش، کاهش رطوبت، افزایش سرعت باد در روز آتش سوزی نسبت به روز قبل و در جو بالا وجود موج گرمایی، افزایش ضخامت جو در تراز 1000- 500 را نشان می دهد. از نتایج دیگر تفاوت الگوی جریان بادها در دو فصل سرد و گرم است. در فصل سرد سال حاکمیت جریان های جنوبی با ایجاد گرمباد (باد گرمیچ) و در فصل گرم سال تسلط زبانه پرفشار آزور در ایران و یک کم فشار حرارتی در بیابان های ترکمنستان شرایط مناسبی جهت وزش های شمالی ایجاد نموده و باعث رخداد آتش سوزی یا گسترش آن می گردد. لذا با کمک عوامل ذکر شده موثر درآتش سوزی به ویژه پیش بینی های همدید می توان نسبت به کاهش خسارات آن در چارچوب مدیریت ریسک اقدام نمود.
۱۴.

تحلیل واکنش هیدرولوژی حوضه کارون شمالی به افزایش دمای کمینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آبدهی حوضه کارون شمالی دمای کمینه روند سطح پوشش برف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۱ تعداد دانلود : ۴۰۴
تنش های آبی ناشی از تغییرات اقلیمی ،افزایش دما و کاهش سطح پوشش برف از چالش های امروزه جهان است. با توجه به اینکه آبدهی رودخانه کارون به شدت تحت تأثیر ذخایر برف در بخش های شمالی آن است، پیامدهای هیدرولوژیک افزایش دمای کمینه در چهار ایستگاه بروجن، لردگان، یاسوج، و کوهرنگ با کمک داده های هیدرومتری ( 2014-1978) و تصاویر ماهواره ای 2014-2000 بررسی شد. نخست با آزمون من- کندال روند داده ها تعیین شد و سپس دمای کمینه دوره 2040-2011 منطقه در  مدل CMPI5 با سناریوهای RCP4.5 و RCP8.5 برآورد شد. نتایج نشان داد  دمای کمینه در ماه های سرد دارای روند افزایشی و تعداد روزهایی با دمای صفر و کمتر، سطح پوشش برف و میزان آبدهی حوضه دارای روند کاهشی است. یافته های مدل CMPI5 نیز نشان داد دمای کمینه در ایستگاه های مطالعاتی بین 8/0 تا 4/4 درجه سلسیوس به ویژه در فصل سرد افزایش می یابد که در تداوم روند فعلی است. همچنین، مشخص شد در آینده، با توجه به روند دمای کمینه، سطح پوشش برف و آبدهی رودخانه در فصل بهار بین 35 تا 60درصد کاهش و فقط بین 7 تا 15درصد در ماه های نوامبر و دسامبر افزایش خواهد داشت.
۱۵.

بررسی خشک سالی هیدرولوژیکی حوضه آبخیز سد زاینده رود با شاخص SWSI(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خشکسالی هیدرولوژیکی شاخص ذخیره آب های سطحی (SWSI) آبخیز سد زاینده رود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۰۲
خشکسالی به عنوان یک پدیده طبیعی به ویژه در مناطقی با اقلیم خشک بارش مانند ایران از چالش های بسیار مهم در تامین آب می باشد. در این مقاله به کمک شاخص تامین آب های سطحی (SWSI) خشکسالی هیدرولوژیک حوضه بررسی گردیده است.جهت تحلیل خشکسالی هیدرولوژیی از داده های بارش،آب معادل برف،متوسط دما، دبی و حجم دخیره دریاچه سد زاینده رود در دوره زمانی 1388-1366 به صورت ماهانه و سالانه استفاده شده. متدولوژی مقاله مبتنی بر شاخص های خشکسالی SWSI ,SPI ,SDI, R ,R2 و تکنیک های زمین آمار،تحلیل روند و ضریب همبستگی می باشد.نتایج نشان می دهد که طبق شاخص SWSI درسال های 88-1366 ، 7 سال وضعیت خشکسالی (31 درصد)،10 سال در وضعیت نرمال (43 درصد) و 6 سال در وضعیت مرطوب (26 درصد) قرار دارند. همچنین سال 1378 با 55/2-SWSI= خشکترین و سال 1371 با 88/2 SWSI= مرطوبترین سال می باشد.علاوه برآن تحلیل مقایسه ای داده های بارش ، دبی،ذخیره حجم دریاچه،روند افزایشی دما و مقادیر آب معادل برف نشان می دهد که همپوشانی مناسبی بین متغیرهای مدلSWSI و خشکسالی های اقلیمیوجود دارد(r=0.78) در واقع طبق شاخص های استخراجی خشکسالی های اقلیمی نقش موثری در کاهش ضریب جریان حوضه ودبی پایه آن دارد. به عنوان نمونه کاهش بارش سالانه مهمترین ایستگاه حوضه (ایستگاه کوهرنگ) از متوسط 1420 میلیمتر سالانه به 750 میلی متردر سال 1387 و تداوم خشکسالی در 5 سال بعد ازآن (91-1387) باکاهش تجمعی بارش سالانه 2350 میلی متر منجر به افت33 درصدی دبی در ورودی سد(از 46 متر به 24 متر مکعب) گردیده است. آثار زیانبار این خشکسالی ها در اثر فاکتورهای مدیریتی و دخالت های انسانی به شکل فزاینده ای شدید شده که با توجه به غیر قابل پیش بینی بودن ولی تکرار پذیری آن به ویژه در چارچوب پدیده گرمایش جهانی در حوضه آبی زاینده رود پیشنهاد می شود در راهبردهای مدیریت منابع آب حوضه زاینده رود تجدید نظر جدی صورت گیرد و بجای انتخاب راهبردهای مبتنی بر فرافکنی و تامین آب به سمت راهبرد اصلاح الگوی مصرف رفت چراکه ادامه روند راهبرد تامین آب تنها مصرف بیشتر،ناپایداری شدیدتر اکوسیستم های انسانی و طبیعی موجود در حوضه را بدنبال خواهد داشت.
۱۶.

تحلیل ساختار امواج گرمایی در غرب و جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موج گرمایی سیستم مانع کم فشار گنگ شاخص بالدی فرود خلیج فارس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۶ تعداد دانلود : ۶۰۱
امواج گرمایی یکی از پیامدهای روند افزایش دما در دستگاه اقلیم است. غرب و جنوب غرب ایران از جمله مناطقی هستند که در سال های اخیر با موج گرمایی در فصل تابستان روبه رو بوده اند. امواج گرمایی منطقه با استفاده از شاخص بالدی و اعمال آن بر روی داده های حداکثر دمای روزانه 36 ایستگاه هواشناسی شناسایی شد. همچنین شرایط همدید موج های گرمایی با استفاده از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل، فشار تراز دریا، تاوایی قائم، باد مداری و نصف النهاری در تراز های 1000 تا 250 هکتو پاسکال در بازه زمانی 6 ساعته از سری داده های NCEP/NCAR تحلیل شد. بر اساس شاخص بالدی موج گرمایی بلند مدت از تاریخ 12/4/1389 تا 23/4/1389، ایستگاه های غرب کشور را در بر گرفته است. تحلیل نقشه های همدید نشان داد امواج گرمایی با استقرار سامانه های کم فشار حرارتی خلیج فارس و گنگ (موسومی ها) همراه با رطوبت، استقرار سیستم مانع در تراز 500 هکتوپاسکالی و گسترش پرفشار پویشی آزور، تاوایی منفی و رودباد جنب حاره ای بر روی منطقه شکل می گیرند. افزایش تبخیر و تعرق ، ایجاد تنش های آبی در گیاهان به ویژه در دوره خشکسالی، افزایش مصرف و استهلاک شبکه انتقال برق و افت تولید برق آبی و کاهش شرایط آسایش اقلیمی از نتایج استقرار شرایط همدید ادغام کم فشار حرارتی خلیج فارس و موسمی های شبه قاره، استقرار پرفشار دینامیکی آزور و ایجاد سیستم مانع بر روی منطقه به مدت بیش از 5 روز موجد امواج گرمایی متداوم بر روی منطقه است.
۱۷.

کنش جمعی در مدیریت گردشگری: بررسی اصول استروم در روستای گردشگری متین آباد(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۱ تعداد دانلود : ۳۹۳
اهداف: مدیریت گردشگری روستایی، وزنة تعادلی در چهارچوب دست یابی به گردشگری پایدار روستایی است. در مدیریت گردشگری، کنش جمعی می تواند یکی از راه های رسیدن به توسعة پایدار روستایی باشد. طی سال ها، الینور استروم به مطالعه و بررسی کنش های جمعی در جوامع مختلف پرداخته است و هشت اصل اساسی را در رابطه با مدیریت موفق منابع مشترک یکسان می داند. در این پژوهش، با الهام از مطالعات استروم، میزان اجرایی شدن اصول هشتگانة وی در کمپ گردشگری متین آباد که به صورت کاملاً مردم نهاد تشکیل شده است و ازطریق کنش جمعی مدیریت می شود، بررسی شده است. روش: بنیان روش تحقیق پراگماتیسم بوده و پژوهش در چهارچوب تحلیل نهادی انجام شده است. داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی و با کمک مصاحبة نیمه ساختاریافته با انجام 50 مصاحبه با خانوارهای روستایی فعال در کمپ و مسئولان به-دست آمد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش آمیخته استفاده شد. بدین صورت که ابتدا با داده های آماری (آزمون نسبت) به بررسی و سنجش میزان موفقیت سیستم در کمپ گردشگری متین آباد پرداخته شد و سپس، برای بررسی مجموعة متغیرهای بیرونی تأثیرگذار بر وضعیت کنش و همچنین، برای بررسی اصول استروم به عنوان ویژگی نهادی، از روش کیفی گراندد تئوری (استراس و کوربین) استفاده شد. یافته ها/ نتایج: بر اساس یافته ها از نظر مدیریت، سیستم موفق عمل کرده است و اصول استروم در آن به خوبی اجرا شده اند و فقط رعایت نکردن اصل هشتم که بر بنگاه های ادغام شده تمرکز دارد، در منطقه مشهود است. نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که اکوکمپ گردشگری متین آباد نمونة موفق و روبه رشد کنشی جمعی و نتیجة اعتماد به افراد بومی در امر مدیریت و توسعة روستایی است. احداث کمپ برای روستا مزایای زیادی داشته است؛ ازجمله بهبود مسیرهای ارتباطی و حمل ونقل به روستا، حفظ جمعیت روستا و جلوگیری از مهاجرت، ایجاد اشتغال برای مردان و زنان و...
۱۸.

بررسی اثر تغییرات اقلیمی و کاربری ارضی بر سیلاب در شمال ایران (حوضه مادرسو)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییر اقلیم سیلاب حوضه مادر سو لکه های خورشیدی و کاربری اراضی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۲ تعداد دانلود : ۴۸۷
مخاطرات هیدرولوژیکی در نتیجه تغییر فراوانی و شدت بارش،افزایش دما و تغییرات کاربری اراضی رخ می دهند. استان گلستان در ساحل جنوبی دریای خزر در سالهای اخیر با مخاطره سیلاب در حد شدید روبرو بوده است(سیلاب نکا).جهت بررسی علل رخداد سیلاب ها در این استان حوضه آبی مادرسو با مساحت 4485 کیلومتر مربع انتخاب گردید.در این مورد فرضیات همچون تغییرات اقلیمی(به ویژه تغییر بارش ها)و عناصر اقلیمی دیگری مانند دما و تغییرات کاربری اراضی به عنوان عوامل موثر در بزرگی این سیلاب ها مورد بررسی قرار گرفته اند. داده های استفاده شده شامل داده های دما و بارش در دوره زمانی (1387-1350)،  داده های دبی(1387-1350)،فراوانی لکه های خورشیدی(1387-1350)و تصاویر چند زمانه لندست 5 (1386-1366) می باشند. تکنیک های استفاده شده در این مقاله مشتمل بر آزمون روند داده های اقلیمی و هیدرلوژی در آزمون من-کندال، ریزمقیاس گردانی داده های لکه های خورشیدی با عناصر هیدرواقلیمی با روش رگرسیون و بررسی تغییرات کاربری اراضی به کمک تصاویر چند زمانه لندست با روش فازی می باشد. بر این اساس داده های مجموع و فراوانی بارش ،دما و دبی دارای روند معنی داربوده که با فراوانی لکه های خورشیدی در چرخه های 5/11 ساله  قابل توجیه می باشند.علاوه برآن بررسی تصاویر ماهواره ای حاکی از تغییرات کاربری گسترده اراضی می باشد. حدود 60000 هکتار از اراضی حوضه طی دوره 20 ساله (1386-1367)از جنگل به سایر کاربری های تغییر کرده که با توجه به نقش پوشش گیاهی در ایجاد رواناب،این تغییر کاربری منجر به افزایش رواناب و رخداد سیلاب های بزرگ در حوضه شده است.در نتیجه مشخص گردید که سیلاب های رخ داده در حوضه آبی مورد بررسی بیشتر ناشی از تغییرات کاربری ارضی وبه ویژه تخریب جنگل ها می باشد.بنابراین با اعمال مدیریت آمایش مبتنی بر توان های محیطی حوضه آبخیز ،تقویت جنگلداری و جلوگیری از تخریب آنها جلوگیری نمود و از خسارات ناشی سیلاب در سطح حوضه کاست.
۱۹.

پهنه بندی خطر سیل در مراکز انسانی و اقتصادی استان خراسان جنوبی با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بلایای طبیعی سیل پهنه بندی خراسان جنوبی مراکز اقتصادی و انسانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری مدیریت بحران
تعداد بازدید : ۱۵۵۴ تعداد دانلود : ۳۷۲
مبسوط 1- مقدمه سیل یک پدیده طبیعی است که در هنگام بروز مانند هر بلای طبیعی دیگری دارای آثار تخریبی غیرقابل اجتناب است. بر اساس جغرافیای طبیعی کشورمان و میزان حادثه خیزی برخی مناطق آن، در بعضی موارد اثرات سوء ناشی از وقوع سیل موجب خسارات جانی و مالی جبران ناپذیری شده است. بخش اعظم مراکز انسانی کشور به لحاظ برخورداری از موقعیت کوهپایه ای و آب و هوای خشک و نیمه خشک، که در آن بارشها اغلب بصورت ناگهانی و سیل آسا بوده و پس از یک بارش بلافاصله روان آب ها ایجاد می شود، کشور را مستعد سیل خیری زیاد کرده است که  سالانه خسارات هنگفتی به منابع کشاورزی و مالی مردم وارد می آورد. استان خراسان جنوبی نیز به دلیل اقلیم نیمه بیابانی و خشک و بارشهای نامنظم و سیل آسا، از پتانسیل سیل خیزی قابل توجهی برخوردار است که فعالیتهای انسانی و به هم خوردن تعادل اکولوژیک نیز موجب افزایش میزان خسارات شده است. لزوم مطالعه این استان از جهت پهنه بندی خطر سیل و مشخص کردن مراکز انسانی و اقتصادی و زیربنایی در معرض سیل یکی از گامهایی است که می تواند موجب افزایش آگاهی نسبت به این امر و چاره جویی برای آن باشد. 2- روش شناسی با توجه به هدف پژوهش حاضر، داده های مورد نیاز شامل داده های اقلیمی، هیدرولوژی، توپوگرافی، کاربری اراضی، مناطق در معرض خطر سیلاب شامل قنوات، چاه، چشمه، مراکز فعالیت اقتصادی و سکونتگاه های انسانی می باشد. داده های اقلیمی مورد نیاز از پایگاه داده های سازمان هواشناسی کشور در دوره آماری 1975-2010 و استان خراسان جنوبی تهیه گردیده است. داده های هیدرولوژی از پایگاه داده های شرکت منابع آب ایران استفاده شده است. همچنین داده های مربوط به خسارات ناشی از سیلاب در سطح استان از سازمان جهاد کشاورزی و پایگاه داده های مخاطرات وزارت کشور استخراج شده است. برای تهیه نقشه های پهنه بندی خطر سیلاب از روش های زمین آمار و تحلیل های فضایی و رتبه بندی فاکتورهای مؤثر در سیلاب فازی و با کمک نرم افزار GIS انجام شده است. 3- بحث خسارات سیل در استان خراسان جنوبی در گذر زمان و با افزایش فشار جمعیت و فعالیتهای انسانی به اکوسیستم و به هم خوردن تعادل اکولوژیکی تشدید شده است. عوامل مختلف مؤثر در پهنه بندی خطر سیل خیزی استان خراسان جنوبی تحت تأثیر چهار گروه زیر می باشد: گروه اول: شامل مشخصات توپوگرافی و موفولوژیک حوضه های آبی و کاربری اراضی. گروه دوم: شامل مشخصات اقتصادی و تأسیسات زیربنایی که بیشترین خسارات را در رخدادد سیلاب ها متحمل می شوند. گروه سوم: شامل متغییرهای دبی سالانه، دبی لحظه ای، بارش 24 ساعته، میزان احتمال وقوع، مقدار دبی در دوره برگشت های مختلف. گروه چهارم: شامل متغییرهای میانگین دما، حداقل و حداکثر متوسط دما و نوع اقلیم می باشد. لایه های مؤثر در سیلاب نیز شامل: شیب، شبکه زهکشی طبیعی و شرایط اقلیمی می باشند. وزن دهی به لایه های مؤثر در سیلاب، در چارچوب منطق فازی صورت گرفته است. شاخص های استفاده شده در این مورد شامل شاخص Dunn Index، FCM و ASW می باشد. که شاخص ASW در بین گروه های موثر بر خطر سیلاب به صورت زیر است: گروه 1: 79%؛ گروه 2: 8/79%؛ گروه 3: 83%؛ گروه 4: 17%. طبقه بندی حوضه های آبریز استان خراسان جنوبی از نظر خطر سیل خیزی و خسارات ناشی از آن نیز بصورت زیر است: 1- خطر شدید (قائن- موسویه- خوسف-سرایان)، 2- خطر نسبتاً شدید (فردوس- درح-زهان-طبس سینا)، 3- خطر متوسط (مرزی-شاهرخت- نهبندان-شاسکوه) و 4- خطر کم (قلعه زری-ده سلم- بندان). 4- نتیجه ​گیری نتایج پهنه بندی خطر سیل خیزی در استان خراسان جنوبی نشان می دهد که بخش زیادی از جوامع انسانی ساکن در آن شامل 9 شهر و 153 روستا با مجموع بیش از 250 هزار نفر جمعیت که بیش از 37 درصد جمعیت استان را تشکیل می دهد، در معرض خطر سیل قرار دارند و علاوه بر آن شمار زیادی از مراکز مهم و حیاتی این استان از جمله فرودگاه، دانشگاه، نیروگاه برق و بیمارستان نیز در خطر قرار گرفته اند. این امر نشان می دهد که در گذشته فعالیتهای توسعه ای و مکان یابی و تخصیص کاربری های اراضی با اصول و ضوابط علمی و آمایشی انجام نشده است.
۲۰.

تحلیل نقش عناصر اقلیمی و پدیده انسو در شیوع مالاریا در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کرمان شرایط اقلیمی انسو مالاریا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۸ تعداد دانلود : ۴۱۶
بیماری مالاریا از جمله بیماری های است که شیوع آن با عناصر اقلیمی مرتبط می باشد.در این مقاله تاثیر عناصر اقلیمی و پدیده انسو بر این بیماری در استان کرمان بررسی شود.داده هاشامل دما، رطوبت نسبی ، بارش ، شاخص انسو و مبتلایان به بیماری مالاریا در دوره 92-1382 که با کمک روش های زمین آمار مورد تحلیل شده اند. تحلیل های آماری نشان می دهند دما تا آستانه 40 درجه سلسیوس تاثیر بالای در شیوع این بیماری دارد. بین تعداد مبتلایان و عنصر اقلیمی دما میزان همبسته بودن این دو برابر با (79/0+r= )است، اما بررسی های در مورد دو عنصر رطوبت نسبی و بارش با مبتلایان به بیماری مالاریا حاکی از وجود یک رابطه معکوس با ضرایب همبستگی 89/0- و 878/0- است.البته وجود آبگیرها و مانداب ها که نتیجه ریزش های جوی در ماه های قبل از فصل شیوع بیماری در منطقه می باشند مهمترین کلونی زندگی پشه آنوفل به عنوان مولد بیماری مالاریا است. همچنین بررسی ارتباط پدیده جوی-اقیانوسی انسو با شیوع بیماری مالاریا در منطقه نشان می دهدکه این بیماری درفاز منفی انسو(ال نینو) با ضریب همبستگی مثبت در حد (40/0+r= ) افزایش و در فاز منفی آن(لانینا) با ضریب همبستگی (85/0- =r) کاهش می یابد.لذا از آنجایکه پدیده انسو رخدادهای با گام های زمانی تقریبا معین با تکرار پذیری 3 الی 7 ساله داشته و آثار آن بر عناصر اقلیمی منطقه با تاخیرهای 6 تا 18 ماهه بر اقلیم منطقه آشکار می گردد می توان نسبت به تهیه و تنظیم برنامه های کنترل بیماری اقدام نمود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان