این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چرا استبداد که در آغاز انگیزه اصلی همراهی بیشتر شهرهای ایران با مشروطه بود، در زاگرس غربی عامل اصلی همگامی با آن نشد. به عبارتی، چرا سران منطقه از شکل اصلی حکومت نوپای مشروطه استقبال نکردند؟ از حوادث مهم سیاسی ایران در قرن اخیر، جریان مشروطه خواهی ایرانیان بود که واکنش یکدستی از سوی اشخاص، گروه ها و طبقات اجتماعی نسبت به آن صورت نگرفت. در اینجا به طور خاص حوزه جغرافیایی زاگرس غربی یا منطقه سیمره شامل پیشکوه و پشتکوه (محل اصلی زندگی ایلات لک و لر) موضوع پژوهش قرار گرفته است. دراین بررسی از دو گفتمان والی نشینی(گفتمان کوچ نشینان) و گفتمان مشروطیت (گفتمان شهرنشینان) بهره گرفته شده است. پژوهش ها نشان داده است، ایلات سیمره از گفتمان مشروطه خواهی (جز درمواقع خاص) استقبال نکرده اند. این موضوع به نفوذ تاریخی گفتمانی برمی گشت که عناصر آن عمدتاٌ بر پایه شاه پرستی، مرزنشینی و تمرکزگریزی شکل می گرفت؛ بنابراین گفتمان مشروطیت که مبتنی بر روح شهرنشینی و تمرکزگرایی و تمامیت خواهی بود، نمی توانست با پذیرش چندانی روبرو شود.