آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

مدرنیته بیش از دیگر گفتمان های رقیب، به مناظره و گفتگو بر سر موضوعات بنیادین خود اهمیت می د هد و به نظر می رسد وضعیت ایدئال مدرنیته، امکان نوعی چندصدایی در جامعه است. مجادله های فلسفی درباره بنیان های مدرنیته از جمله نتایجی است که این چندصدایی به بار آورده است. افراد مختلف از دیدگاه های گوناگون به گفتگو های انتقادی درباره این بنیان ها پرداخته و تأویلی بر تأویل های پیشین افزوده اند. فوکو و هابرماس از جمله اندیشمندان بزرگ قرن بیستم بودند که مجادله های آنان این چندصدایی را بازتاب می دهد. مدرنیته از جمله مباحث مهمی است که این دو درباره آن و موضوعات محوری اش با یکدیگر بحث و گفتگو داشته اند. به نظر می رسد هرچند در ظاهر، آن ها دیدگاه های متضادی را در این زمینه اتخاذ کرده اند، هر دو صداهایی در درون مدرنیته شمرده می شوند. آن ها در نظریات خویش پیرامون مدرنیته، هشدارهای جدی درباره آینده آن داده اند. هدف اصلی این مقاله بررسی تعاملات فکری فوکو و هابرماس در باب مدرنیته و سه محور اصلی آن، یعنی انسان گرایی، گفتمان و دموکراسی می باشد.

تبلیغات