مقالات
حوزه های تخصصی:
تصاویر شعری، حاصل پیوند تجربه های عاطفی شاعر با پدیده ها و وقایع پیرامون او است. به بیان دیگر، احساسات و همچنین مفاهیمی که شاعر در صدد انتقال آنها به مخاطب است، ناگزیر در کالبدی از جنس واژگان و عبارات مطرح می شود و شاعر به مثابه یک هنرمند، با ورود عنصر تخیّل، که برجسته ترین ویژگی کلام ادبی شناخته می شود؛ آن را چونان تابلو نقّاشی عرضه می نماید. بدیهی است که این اثر فاخر می تواند با انبوهی از صناعات بلاغی، رنگی از تکلّف و تصنّع بگیرد و یا با عباراتی ساده و عاری از آرایه های ادبی بیان شود. بی شک تصویری که در عینیت بخشیدن به مضامین درونی و حسّی شاعر موفّق تر است، نسبت به تصویری که مانند یک عکس، به محاکات دقیق دنیای اطراف شاعر پرداخته و قادر نیست احساس و گاه مفاهیم انتزاعی شاعر را بیان نماید، هنری تر خواهد بود. بنابراین از یک سو میزان تصرّف خیال انگیز شاعر در زبان و برجسته کردن آن از رهگذر هنجارگریزی و آشنایی زدایی و از سوی دیگر شیوه ی چیدمان کلمات در بیت و میزان نزدیکی مضامین شعری با تجربه ی شاعر، در زیبایی تصویر اهمیّت زیادی دارد. این تصاویر بنابر شرایط گوناگون از قبیل: سبک فردی و تاریخی شاعر، مخاطبان، محتوا و نوع ادبی اثر، دارای ساختار ویژه ای است. در شعر غنایی، مضامین عاشقانه با پوششی از آرایه ها و بر مبنای احساس فردی شاعر مطرح می شود. در این گونه ی ادبی، ساختار تصاویر شعری به طور ویژه ای با تعریف تصویر در زبان ادبی قرابت دارد. این پژوهش کوشیده است ویژگی های تصاویر شعری و جایگاه آنها در شعر غنایی، با نگاهی به پنج منظومه ی عاشقانه تحلیل شود. این آثار عبارت است از: خسرو و شیرین نظامی، شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی، خسرو و شیرین هاتفی، فرهاد و شیرین وحشی بافقی و خسرو و شیرین شهاب ترشیزی.
کهن الگوی خدای شهیدشونده؛ تحلیل موردی تصویر اسطوره ای قیام میرزای جنگلی در شعر شاعران گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرریزشدن بن مایه ها (Motiv) و بینش اساطیری، چه در قالب بازتولید و بازآفرینی اسطوره های کهن و چه در خلق اسطوره های مدرن، نشانگر ریشه داری اساطیر در ذهن و زبان و جان و جهان بشر و گریزناپذیری او از این حلقه ی ارتباطی است. جستار حاضر با تکیه بر اسطوره ی باروری و کهن الگوی خدای شهیدشونده -که یکی از موتیوهای بنیادین جهان اساطیر است-، تصویر قیام و شخصیت میرزا را در شعر شاعران گیلان تحلیل می نماید و نشان می دهد که چگونه قیام زمانمند و تاریخی میرزا در جهان شعر، در اسطوره ی باروری و در تبدیل میرزا به قهرمان- ایزد، از حصار زمان گذشته و مانا شده است. میرزا، ایزدی نباتی است که برضد استبداد و خفقان دوران عصیان می کند. قتل/ مرگ او انتخابی آگاهانه است برای بیداری جامعه؛ او در پیکره ی گیاه/ درخت هرسال متولد می شود و با خونش، جنگل های گیلان را سیراب می کند(باروری و باززایی).
داستانی از چند چشم انداز (مطالعهٔ تطبیقی تاج ستانی بهرام گور در شاهنامه و منابع تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهرام پنجم یا بهرام گور (420-438 م.) یکی از پادشاهانی است که یاد و خاطره ی زندگی و فرمانروایی او در منابع تاریخی و ادبی دوره ی اسلامی، با شاخ و برگ های داستانی و افسانه ای آمیخته شده است. بهرام، پادشاه تاریخ و افسانه هاست و داستان ها و افسانه های بسیاری درباره ی او بازگو می شود و گهگاه حتی چهره ی یک پادشاه افسانه ای یا پهلوانی جنگاور به خود می گیرد. یکی از شناخته شده ترین داستان ها درباره ی بهرام گور، داستان نبرد بهرام گور با شیرها و تاج ستانی اوست که هم در شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی و هم در بسیاری از منابع تاریخی دوره ی اسلامی دیده می شود. در این پژوهش به مطالعه ی تطبیقی گزارش داستان تاج ستانی بهرام گور و نبرد او با شیرها در شاهنامه ی فردوسی با مهم ّترین منابع تاریخی دوره ی اسلامی خواهیم پرداخت. این پژوهش نشان می دهد که به طورکلّی، هسته ی اصلی گزارش شاهنامه ی فردوسی و مهمّ ترین منابع تاریخی دوره ی اسلامی درباره ی تاج ستانی بهرام گور و نبرد با شیرها یکی است و در مطالعه ی تاریخ ساسانیان باید همواره شاهنامه را به عنوان یک منبع تاریخی نگریست.
تجلی آیین دادخواهی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مواردی که در متون ادب فارسی مورد توجه قرارگرفته و به شیوه های مختلف بازتاب یافته، آیین دادخواهی و تظلّم است. زنجیرعدالت، قصه برداشتن، جامه ی سرخ پوشیدن، سر راه پادشاهان ایستادن، خاک بر سر کردن و... برخی از مشهورترینِ شیوه های دادخواهی بوده است. این شیوه های دادخواهی به دلایل مختلف از جانب حاکمان یا مردم ابداع شده است. برخی شیوه ها همچون زنجیر عدالت، عَلَم داد و جامه ی سرخ، به وسیله ی حاکمان ابداع شده اند. در مقابل، متظلّمان نیز از سر ناچاری و برای جلب توجه صاحبان قدرت، روش هایی خلق کرده اند. خاک بر سر کردن، دست در دامن زدن و سربرهنه کردن از این نوع اند. در ظاهر هرگاه کارکردهای یک شیوه، ضعیف و یا منسوخ می شده جای خود را به شیوه های جدیدتر می داده است. این شیوه ها در ادبیات فارسی بازتاب یافته و تا سال ها پس از کهنه شدن، به صورت های مختلف به حیات خود ادامه داده اند. برخی از شاعران با مقاصد تربیتی و اخلاقی به آن ها نگریسته اند؛ برخی به اصل آن آیین اشاره کرده اند و برخی دیگر آن ها را دست مایه ی مضمون سازی های شاعرانه قرار داده اند. بعضی از ملزومات آیین دادخواهی مانند تیراَمان، انگشتری زینهار و... را که در ادبیات هم منعکس شده اند؛ می توان از فروعات و ملحقات این آیین و رسوم دانست.
بررسی نوآوری در اشعار سلمان هراتی در پرتو استعاره ی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره ی مفهومی مبحثی در زبان شناسی شناختی است که با کمک آن می توان نظام فکری و ساختار ذهنی اهل زبان را به خوبی شناخت و محتوای بینش کلی ملت ها را در بستر تجربه مشخص کرد. کاربرد این نظریه در ادبیات سبک شخصی شاعران و منابع الهام و میزان نوآوری ها و در نهایت جایگاه شعری آنان را نشان می دهد. این مقاله با استفاده از این رهیافت اشعار سلمان هراتی را بررسی کرده و با استخراج انواع استعاره های مفهومی و ترسیم نگاشت های مربوط به آنها به این نتیجه دست یافته است که در اشعار ایشان نوآوری در استفاده از استعاره های قراردادی و خلق استعاره های غیرقراردادی برجستگی خاصی دارد و پیوند بین سه مقوله ی (عناصر طبیعت و ایدئولوژی و حوادث اجتماعی و فرهنگی و سیاسی) موجب خلق استعاره های به هم پیوسته و منسجم شده است. پیوند این سه مقوله، مثل یک نخ نامرئی این استعاره ها را به هم متصل کرده است که حاصل آن، نگاشت های اصلی و بنیادین «هستی طبیعت است»، «زندگی حرکت است» و «زندگی مبارزه است» شده است. این نگاشت های استعاری مثل یک رشته ی مفهومی، تمام اجزای اشعار هراتی را به هم پیوند زده و موجب انسجام درونی اشعار او شده است.
تحلیل ابیاتی از دیوان خاقانی شروانی همراه با نقد شروح پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاقانی شروانی یکی از بزرگ ترین و خاص ترین شاعران فارسی زبان است. پیچدگی و چندلایگی اشعار این شاعر یکی از وجوه ممتاز و خاص بودن شعر اوست. گواه دشواری اشعار او، وجود انواع شروح متقدم چون شادی آبادی و شروح متأخر معروف است. دریافت اشعار خاقانی به توغّل در انواع علوم قدیمی مثل نجوم، طب، تاریخ و اساطیر، قرآن و حدیث، فنون بلاغت و جامعه شناسی اثر نیاز دارد که بی توجهی به آنها مخاطبانش را به بیراهه می برد. در این مقاله، تکیه بر ابیاتی است که از نظر پژوهشگران به دلایل مذکور به غلط شرح شده است؛ همچنین ضمن اشاره به شرح و نظر شارحان، شرح آنان بررسی و نقد شده و در نهایت برای هر بیت معنایی که درست به نظر می رسد، با توجه به دلایل درون متنی، برون متنی و پیرامتنی به دست داده شده است. در پایان مقاله نیز نحوه ی قرائت یک کلمه ی جغرافیایی (ابهر) که تاکنون در شعر خاقانی مغفول مانده، بررسی شده است.
تحلیل و بررسی تاثیر اندیشه های ایران باستان بر شکل گیری استعاره های درباری در خمسه ی نظامی از منظر شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های ایران باستان از خاستگاه های مهم و اصلی نظام فکری و اندیشه ای نظامی گنجوی است. او به ایران باستان و زبان پهلوی دلبستگی خاصی داشت و برخی داستان هایش نیز در فضای ایران پیش از اسلام رقم می خورد. مطالعه و بررسی آثار وی نشان می دهد که او بسیار تحت تاثیر این نوع اندیشه ها قرار دارد و این اندیشه ها باعث شده است تا استعاره های درباری متنوعی در خمسه ی نظامی شکل بگیرد؛ استعاره هایی که به دلیل انسجامی که در متن خمسه ایجاد کرده، به یکی از شاخصه های سبکی برجسته و قابل توجه در سطح بلاغی خمسه تبدیل شده است. با توجه به همین موضوع و اهمیت نقش استعاره های درباری در خمسه، این پژوهش تلاش دارد با مبنا قرار دادن نظریه ی استعاره ی شناختی، به بررسی نقش اندیشه های ایران باستان در شکل گیری استعاره های درباری بپردازد و از رهگذر تحلیل برخی از استعاره های مهم درباری، تاثیر این نوع اندیشه ها را بر ذهن و روان نظامی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، کاربرد استعاره هایی نظیر محمد شاه است، خورشید شاه است، شاه نور است و خورنق آرمانشهر است در خمسه ی نظامی، حاکی از این است که اندیشه-هایی همچون اندیشه ی ایرانشهری و برخی از مولفه های آن مانند اعتقاد به شاه آرمانی و آرمانشهر و همچنین باورهای مربوط به فره ایزدی و آیین میتراییسم نقش به سزایی در شکل گیری برخی از مهم ترین استعاره های درباری نظامی داشته اند.
بررسی ساختارها و ظرفیت های معناسازی در اشعار فاضل نظری (مطالعه ی سبک شناختی پنج مجموعه ی شعری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان غزل سرایان معاصر، «فاضل نظری» یکی از شاعرانی است که در غزل، نامی برآورده است. شعر فاضل نظری از یک سو زیر نفوذ سبک هندی قرار دارد؛ اما از سوی دیگر، دارای ویژگی هایی است که می توان آن را پلی میان سنت و نوآوری دانست و امضای شاعر را در پای آن شناخت. از نظری تاکنون پنج مجموعه ی شعر به نام های گریه های امپراطور ، اقلیت ، آن ها ، ضد و کتاب چاپ شده است. در این پژوهش، پس از بررسی های آماری تمام غزل ها، ویژگی های سبکی و محتوایی شعرهای او بررسی و طبقه بندی شده است. شعر نظری به سبب جمع کردن مجموعه ای از ویژگی های ساختاری، مانند توجه ویژه به شمار ابیات، ردیف پردازی های خاص و وزن های آرام و همچنین مضمون سازی های ویژه که قابلیت مثل شدگی دارند و استفاده از اسلوب معادله یا استدلال های شاعرانه و پرداختن به محتواهایی چون تلفیق عشق و عرفان و گرایش های اجتماعی حافظ گونه، زمینه ی اقبال خوانندگان معاصر را فراهم آورده است.
نوآوری های یغمای جندقی در هجوسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم اهمیت هجو در مطالعات روان شناسی، جامعه شناسی و ادبیات، این نوع ادبی هنوز به گونه ای بایسته، مورد توجه واقع نشده است. نگاهی اجمالی به پژوهش های انجام شده درباره ی آن، در مقایسه با سایر گونه های ادب غنایی، به خوبی مبین این مسأله است. موضوع پژوهش حاضر، بررسی نوآوری های یغمای جندقی در هجوسرایی است. معرفی هجو و اهمیت آن، شناساندن شگردها و نوآوری های یغما در هجوسرایی و فراهم آوردن زمینه ی آشنایی بیش تر با یغما، از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است؛ داده ها با روش کتابخانه ای و سندکاوی، گردآوری شده و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل شده اند. نتیجه نشان می دهد که یغما با به کارگیری ساختار و قالب تعزیه در هجو، استفاده از واژه های عامیانه و به کار بردن افتنان، به نوآوری پرداخته است. یکی دیگر از شگردهای نوآوری او، استفاده از وزن و بحر و لحن روایی شاهنامه در هجو است؛ به گونه ای که می توان آن را نوعی حماسه ی مسخره (بورلسک) نامید که در ادب فارسی مسبوق به سابقه نیست.
انتساب قطعه ای از کمال الدّین اسماعیل به فرخاری در تذکره الشّعرای دولتشاه سمرقندی (مقاله کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های پژوهشی درباره ی جُنگ ها و سفینه ها، بررسی انتساب های اشعار در برخی از آنهاست که گاه به اشتباه آمده و سبب شده است تا محقّقان و پژوهشگران حوزه ی تاریخ ادبیات به سفینه ها و بیاض ها با دید احتیاط بنگرند و چندان به انتساب های جُنگ پردازان اعتماد نکنند. هرچند این انتقاد را می توان تا حدودی درباره ی بیشتر سفینه ها صادق دانست و بایسته است با احتیاط به انتساب های اشعار در جُنگ های متأخّر و حتّی کهن نگریست؛ با این حال نمی توان از برخی انتساب ها در این بیاض ها درباره ی اشعار سخنوران گمنام و حتّی مشهور چشم پوشید. زیرا از رهگذر برخی از این انتساب ها، -بدان شرط که با دیگر منابع معتبر سازگار باشند- گاه می توان در پژوهش های شعرشناسی، گوینده ی واقعی شعری را شناخت که در نتیجه سخن تمامی منابع و حتّی تذکره های معتبر در مورد یک انتساب منسوخ خواهد شد. نگارنده در این نوشتار، با استفاده از دو سفینه ی کهن و متأخّر و نیز نسخ دیوان کمال الدّین اسماعیل(568؟–635 ق.)، نشان داده است که قطعه ای در دیوان کمال الدّین، در تذکره ی دولتشاه (تألیف: 892 ق.) به اشتباه به فرخاری، -از شاعران سده ی پنجم هجری- منسوب شده که این اشتباه به تذکره ها و منابع معاصر نیز راه یافته است.