یکی از مواردی که در متون ادب فارسی مورد توجه قرارگرفته و به شیوه های مختلف بازتاب یافته، آیین دادخواهی و تظلّم است. زنجیرعدالت، قصه برداشتن، جامه ی سرخ پوشیدن، سر راه پادشاهان ایستادن، خاک بر سر کردن و... برخی از مشهورترینِ شیوه های دادخواهی بوده است. این شیوه های دادخواهی به دلایل مختلف از جانب حاکمان یا مردم ابداع شده است. برخی شیوه ها همچون زنجیر عدالت، عَلَم داد و جامه ی سرخ، به وسیله ی حاکمان ابداع شده اند. در مقابل، متظلّمان نیز از سر ناچاری و برای جلب توجه صاحبان قدرت، روش هایی خلق کرده اند. خاک بر سر کردن، دست در دامن زدن و سربرهنه کردن از این نوع اند. در ظاهر هرگاه کارکردهای یک شیوه، ضعیف و یا منسوخ می شده جای خود را به شیوه های جدیدتر می داده است. این شیوه ها در ادبیات فارسی بازتاب یافته و تا سال ها پس از کهنه شدن، به صورت های مختلف به حیات خود ادامه داده اند. برخی از شاعران با مقاصد تربیتی و اخلاقی به آن ها نگریسته اند؛ برخی به اصل آن آیین اشاره کرده اند و برخی دیگر آن ها را دست مایه ی مضمون سازی های شاعرانه قرار داده اند. بعضی از ملزومات آیین دادخواهی مانند تیراَمان، انگشتری زینهار و... را که در ادبیات هم منعکس شده اند؛ می توان از فروعات و ملحقات این آیین و رسوم دانست.