مقالات
حوزه های تخصصی:
در متون عرفانی، دو زبان متفاوت کاربرد دارد: یکی، زبان عبارت و دیگری، زبان اشارت، زبان اشارت زبانی است که از طریق رمز، اشاره، نماد و تمثیل، برای القای معانی بهره می برد و در عین غیرصریح بودن، زبانی قانون مند و منسجم است که از ارزشی والا برخوردار است. اساس این زبان تاویلی را باید در آیات قرآن کریم و روایات ائمه ی دین(ع) جست وجو کرد؛ زیرا بسیاری از مفاهیم کلام الهی با زبان رمز و تمثیل، بیان شده است. یکی از این داستان های رمزی در قرآن کریم، داستان حضرت ابراهیم (ع) است که عرفا در آثار خویش به جنبه های رمزی آن توجه کرده-اند؛ زیرا ماجرای عبرت آمیز ابراهیم(ع) در پیمانه ی قصه، همراه دیگر شخصیت های داستان بیان شده است و عرفا گاهی به طور صریح یا غیرصریح، به رمزگشایی از آن پرداخته اند. بررسی متون عرفانی، ما را با این جنبه های رمزی داستان آشنا می کند و نشان می دهد که ابراهیم، رمز سالک حقیقی و پیر طریقت، اسماعیل، رمز سالک و مرید حقیقی و آزر و نمرود نیز از موانع سیر و سلوک اند. بررسی داستان های دیگر پیامبران نیز می تواند ما را با جنبه های رمزی این داستان ها آشنا کند
شناختی تازه از مسعودبک بخارایی از دریچه ی اشعار و آثار او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احمد بن محمد نخشبی بخارایی دهلوی ملقب به مسعودبک، از سخن وران پارسی زبان سده های هشتم و نهم هجری است که پس از گرایش به تصوف و عرفان و روی آوردن به طریقه ی چشتیه، نوشته ها و سروده های پرمغزی به یادگار گذاشته است. به رغم شهرت وی در خارج از ایران به ویژه در هند و پاکستان، چهره ی وی در کشور ما چندان شناخته نیست. آثار و اندیشه ی عرفانی مسعودبک، بازتاب نگرش های بزرگانی چون عین القضاه همدانی، عطار، سعدی و دیگر عارفان و سخنوران ایرانی است. در این نوشتار، کوشش شده است که روایت های گاه تناقض آمیز تذکره ها درباره ی زندگی و آثار مسعودبک با هم سنجیده شود و با تکیه بر آثار و اشعار وی از جمله مرآت العارفین و دیوان شعرش، تصویری روشن تر از سوانح زندگی نویسنده و آثار و اندیشه ی او نشان داده شود؛ برای نمونه، در این جستار، درباره ی اسم، لقب و نسبت وی و نیز چند و چون حکمرانی او در ماوراء النهر و سرانجام ترک تعلقات دنیوی و پیوستنش به چشتیان دهلی، سخن رفته است.
ایهام تناسب در قصاید خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین شگردهای ادبی که باعث ابهام کلام می شود و درنگ خواننده را بالا می برد، ایهام تناسب است. این شگرد که از دیدگاه قدما بیش تر به عنوان ایهام (نه ایهام تناسب) از آن یاد شده است، در شعر خاقانی از نظر کمیت و کیفیت، نمود بیش تری پیدا کرده است تا جایی که می توان گفت جزو ویژگی های سبک او شده است و در تکوین سبک پیچیده و دشوار خاقانی، تاثیری بسزا گذاشته است. خاقانی یکی از معدود شاعرانی است که توانسته است تا این اندازه جوهر شعر را با این شگرد، تزیین کند و آگاهانه برای دشواری و دیریابی شعر خود از آن بهره ببرد. او در این زمینه نوآوری هایی کرده است که از دید اغلب بدیع نویسان، پنهان مانده است. گاهی اوقات، خاقانی با بهره گیری از ایهام تناسب، خواننده را در فهم و درک مستقیم و درست مفهوم شعر، دچار مشکل می کند. در این مقاله ضمن بررسی و نقد آرای بدیع نویسان در مورد ایهام و ایهام تناسب، به چگونگی به کارگیری ایهام تناسب در قصاید خاقانی پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی رمز «عقاب» در شعر پرویز ناتل خانلری و عمر ابوریشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک پرویز ناتل خانلری و عمر ابوریشه دو شاعر بزرگ در پهنه ی ادبیات فارسی و ادبیات عربی هستند. هر دو شاعر، گرایشی قوی به ادبیات ملی دارند. این دو متاثر از ادبیات اروپا بوده اند و در این پیوند ناتل خانلری بیش تر از ادب فرانسه و ابوریشه بیش تر از ادبیات انگلستان تاثیر پذیرفته اند. این تاثیرپذیری مربوط به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که در آن، گرایش رمزی ادبا به اساطیر یونان و روم باستان، رو به افزایش گذاشته بود. رمز، عبارت است از هر علامت، اشاره، کلمه، ترکیب و عبارتی که بر معنا و مفهومی ورای آن چه ظاهر آن می نماید، دلالت کند. ناتل خانلری در مثنوی عقاب و عمر ابوریشه در قصیده ی «النسر»، عقاب را در جایگاه رمز، به کار گرفته اند. در این دو اثر ادبی، بین روند حوادث و درون مایه، شباهت زیادی دیده می شود تا آن جا که بعضی از ابیات را می توان معادل برخی دیگر دانست. این شباهت تا آن جاست که پژوهش را به دلیل این قرابت در مضمون و روند حوادث و پی جویی آن، در دو قصیده سوق می دهد. مقاله ی حاضر در صدد است با بررسی اوضاع تاریخی و زندگی نامه و سپس تحلیل اشعار، به تحقیق در مورد تاثیرگذاری و تاثرپذیری این دو شاعر از یکدیگر و بر یکدیگر، پرداخته و میزان موفقیت هر دو شاعر را در انتقال مفاهیم، به نمایش بگذارد. عدم تاثیرپذیری دوشاعر از یکدیگر، مشترک بودن دو عنصر آزادی و کرامت انسانی در دو قصیده، مفصل گویی خانلری و مختصر گویی ابوریشه و... از جمله نتایجی است که این تحقیق به آن دست یافته است.
نقدی بر کتاب امثال و حکم دهخدا با تکیه بر معادل یابی امثال عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از معتبرترین منابع ادبیات مردمی فارسی، کتاب امثال و حکم دهخدا با بیش از سی هزار مثل، حکمت، اصطلاحات، کنایات، اخبار و احادیث است که حاصل مطالعات و پژوهش های بی وقفه ی اوست و از پشتکار، قدرت حافظه، استعداد و حضور ذهن وی حکایت دارد. مراجعه به این کتاب هر خواننده ای را شگفت زده می کند. بویزه که در زمانی گردآوری شد که امکانات رایانه ای و راه های مجازی تحقیق و موتورهای جست وجو، وجود نداشت. اما برای خدمت به صاحب این کتاب گران سنگ، جا دارد به رفع نقایص آن، همت گمارد. از جمله این نقص ها، خلط مدخل های امثال از نظر موضوعی، آوردن امثال عربی بدون مرجع و مصدر و عدم تطبیق امثال فارسی و معادل عربی آن هاست. در این مقاله، برآنیم گوشه ای از این مهم را انجام داده، برخی امثال فارسی و معادل های عربی آن ها را مورد مداقه و نقد قرار دهیم. در ضمن، امثال عربی وارد شده در مقاله مستند سازی شده است. علت اصلی که موجب شده دهخدا در انتخاب معادل به خطا رود این است که دهخدا در بسیاری موارد، فقط موضوع امثال را در نظر گرفته و از کاربرد آن ها غفلت نموده است. علل دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله: -فقط گوشه ای از داستان مثل را مد نظر قرار داده است؛- در تشخیص موضوع امثال دچار اشتباه شده است؛- فقط بخشی یا کلمه ای از مثل را مد نظر داشته است.
صائب و بررسیِ طول و عرض زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر درباره ی مهلت چند روزه ی حیات، از دیرگاه دغدغه ی آدمی بوده است. اندیشمندان ایرانی نیز در قرون متمادی، درباره ی راز عمر، سخن ها گفته اند. صائب تبریزی، شاعر مضمون گرای قرن یازدهم هجری، نیز از این مضمون ناب، غافل نبوده و از زوایای گوناگون، چند و چون عمر آدمی را کاویده است. در این مقاله، نخست عواملی را که از دیدگاه صائب، سبب ساز عمر دراز تواند بود، در ده بند برشمرده ایم. سپس آن چه را که از نظرگاه او می تواند موجب کوتاهی عمر بشر باشد، در دوازده بند خلاصه کرده ایم. این که در غزلیات صائب و صور خیال او، عمر آدمی به چه چیزهایی تشبیه شده است و شاعر از هر مشبه به چه بهره هایی گرفته است، بخش دیگر این مقاله را شکل می دهد. هم چنین نگاه منتقدانه و طعنه خیز صائب به آرزوی عمر طولانی- که در حضرت خضر(ع) تمثل می یابد- او را به واکاوی عواقب طول عمر می کشاند و به خواننده، این آگاهی را می بخشد که باید به عرض حیات، بیش تر توجه کند و نه طول آن.
حذف حروف اضافه قبل از عناصر مکان نما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تبیین حذف حروف اضافه ی فضایی قبل از عناصر مکان نما در گونه ی محاوره ای فارسی معاصر تهران و مقایسه ی دو فرضیه ، در این خصوص می پردازیم. در فرضیه ی نخست، صرف وجود حشو معنایی بین حرف اضافه ی فضایی و عنصر مکان نما، عامل امکان حذف حرف اضافه ی فضایی انگاشته می شود. در فرضیه ی دوم، حذف حروف اضافه ی فضایی قبل از عناصر مکان نما به دو عامل وجود اشتراک معنایی بین حروف اضافه ی فضایی و عناصر مکان نما و همچنین طبقه ی معنایی فعل، وابسته است. در حمایت از فرضیه ی دوم، ابتدا نشان می دهیم که صرف وجود حشو معنایی بین حروف اضافه ی فضایی و عناصر مکان نما نمی تواند تمامی موارد حذف حروف اضافه را قبل از عناصر مکان نما تبیین نماید. آن گاه با استفاده از آرای تیلر و ایوانس (2007) و بر مبنای طبقه بندی معنایی سه گانه آن ها از عناصر فضایی، نشان می دهیم که امکان حذف این حروف اضافه قبل از عناصر مکان نما، علاوه بر وجود اشتراک معنایی بین حرف اضافه ی فضایی و عنصر مکان نمای بعد از آن، به طبقه ی معنایی فعل نیز وابسته است.
ده دیو از فارسی میانه تا منظومه ی فرامرزنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های حماسی ملی ایران از نظر پیشینه و اصالت روایت، به دو دسته ، قابل تقسیمند: دسته ای شامل آن حماسه هایی می شوند که سابقه ی روایات آن ها به مآخذ پیش از اسلام برمی گردد؛ دسته ای دیگر، منظومه هایی هستند که در مقام تقلید و نظیره گویی از داستان های شاه نامه سروده شده اند و روایت آن ها به دست نقالان و داستان گزاران دوره ی اسلامی، شکل گرفته است. یکی از منظومه های حماسی دوران اسلامی، فرامرزنامه ی دوم است که در بخشی از حوادث آن، برهمن در پاسخ به پرسش های فرامرز، از ده دیو یاد می کند. در این جستار، با بررسی و مقابله ی این موضوع با برخی متون پهلوی و حماسی دیگر، اصالت و کهن سالی روایت های این منظومه، نشان داده شده است.
بررسی چند واژه ی لری منطقه ی کهگیلویه و بویراحمد در شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده در جریان تدریس شاهنامه ی فردوسی با برخی ابیات مبهم و واژه های نامفهومی که به درستی ریشه یابی و معنا نشده است، روبه رو گردید. این امر سبب شد تا با نگاهی تازه و با دقت بیش تر، ابیات و واژه های این اثر مهم، مورد بررسی قرار گیرد. دستاورد بررسی این شد که در شاهنامه ی فردوسی که گنجینه ی بسیار غنی و پربار زبان فارسی است، واژه هایی به لهجه های مختلف محلی وجود دارد که در اغلب فرهنگ های عمومی و تخصصی شاهنامه، نه به دقت ریشه شناسی شده و نه معنای درستی متناسب با مفهوم بیت از آن ها داده شده است که این امر باعث ابهام و دشواری در فهم برخی ابیات گردیده است. بنابراین در این پژوهش، سعی شده است برخی از واژه های محلی مربوط به لهجه ی لری منطقه ی کهگیلویه و بویراحمد که در شاهنامه ی فردوسی به کار رفته است، ریشه یابی و متناسب با مفهوم ابیات مشکل و مغلق، به درستی معنی شود؛ زیرا نگارنده سخت بر این باور است که در میان لهجه های مختلف ایران، لهجه ی لری منطقه ی یاد شده، قرابت و پیوندی بسیار نزدیک با فارسی میانه و فارسی امروزی دارد. بخشی از این پیوند در مقاله ی حاضر نشان داده شده است. شاید در سایه ی همین پیوند لهجه ی لری با زبان شاهنامه است که این اثر بزرگ بعد از کتاب قرآن کریم، پایگاه و جایگاهی منحصر به فرد در میان اقوام لر به خصوص قوم لر منطقه ی کهگیلویه و بویر احمد، داشته است.