مقالات
حوزه های تخصصی:
بررسی سیر غزل فارسی نشان می دهد که غزل بیش تر متکی بر خیال پردازی و مضمون آفرینی درباره عشق بوده و اغلب غزل سرایان به جای توصیف احوال و تجربیات عاشقانه، با تخیل و ممارست در شاعری، مضمون پردازی -کرده اند، اما در دوره معاصر، برخی ازغزل سرایان کمابیش به توصیف واقعی حالات عاشقانه خود پرداخته اند. سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی از جمله غزل سرایان نوگرای معاصر هستند که به نظر می آید مضامینی را در غزل خود جاری ساخته اند که رنگ و بویی از واقعیت عشق و زندگی دارد. در این تحقیق با بررسی دو مضمون "دست" و "صدا"، در غزل سه شاعر نام برده، با روش توصیفی و تحلیلی، روشن می گردد که غزل-سرای معاصر در پردازش مضمون عاشقانه به گونه ای کار کرده است که غزل عاشقانه را از اوج خیال پردازی، به سطح واقعیت های زندگی و نیازهای انسانی نزدیک ساخته است. بررسی غزل های سه شاعر معاصر نشان داد که دو مضمون "دست" و "صدا"، از اصلی ترین مضمون هایی است که نشان می دهد غزل سرایان سنتی پرداز معاصر بر آن شده اند ، در توصیف احوال عاشق و معشوق، به تدریج از کلیشه ها دور شوند و به بیان احساسات واقعی خود بپردازند. مضمون "دست" نشان دهندهء رابطه و نیاز عاطفی میان عاشق و معشوق و "صدا" نشان دهندهء همدلی و همفکری میان عاشق و معشوق است.
بررسی ابیاتی نویافته از رودکی در فرهنگی ناشناخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع اصلی پژوهشگران برای واکاوی میراث های گمشده ی شاعران کهن ایران زمین از جمله پدر شعر پارسی- ابوعبدالله رودکی - مراجعه به فرهنگ های کهن و یا ناشناخته ای است که غالباً از نظر به دور مانده است. با توجه به فراوانی منابع ادبی و پراکندگی اشعار رودکی در آثار ادبی پس از وی، یافتن هر نسخه ی جدید از این قسم می تواند برای افزودن به شمار سروده های رودکی سمرقندی، سراینده ی نامدار عصر سامانی مغتنم باشد. در بین منابع ادبی و بلاغی به جای مانده، فرهنگ های لغت به لحاظ ذکر شواهد شعری فراوان از شاعران مختلف اهمیت ویژه ای دارند. با بررسی دو نسخه از یک فرهنگ فارسی به فارسی تألیف مؤلفی ناشناس که در کتابخانه ی دانشگاه تهران و کتابخانه ی ملی شماره شده اند، ابیات تازه ای از رودکی به دست آمد که در این مقاله به معرفی آن ها می پردازیم؛ علاوه بر این، ضبط های منحصر به فردی از برخی ابیات و انتساب های جدیدی به رودکی مشاهده شد، که در این جستار نقد و بررسی می شوند.
تحلیل پیوند شعر، نگارگری و قدرت، در مطالعه معناشناختی کشتی شیعه در شاهنامه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه ویژه شاهنامه فردوسى نزد ایرانیان، موجب شده است تا این اثر همواره مد نظر قدرت مداران قرار داشته باشد. یکی از مظاهر این توجه، در نگاره های متعددی جلوه می کند که بر مبنای اشعار شاهنامه فردوسی خلق شده است. این نگاره ها از دو منظر اصلی قابل مطالعه هستند: نخست آنکه هریک را تنها به منزله بازنمودی از متن ادبی بررسی کنیم و به مؤلفه های شکل گرایانه، شگردها و مکتب هنری آنها بپردازیم. دیگر آنکه از منظر معناشناسی، دلالت های معنایی را مورد دقت قرار دهیم که نگاره را نه تنها به متن ادبی مورد نظر، بلکه آن را به مؤلفه های برون متنی، به خصوص، مؤلفه های اجتماعی- سیاسی زمان تولید اثر مربوط میسازد. در این پژوهش، بر مبنای نگرش دوم، نگاره "کشتی شیعه" از شاهنامه طهماسبی را همراه با قطعه شعری از شاهنامه فردوسی، معروف به "گفتار اندرستایش پیغمبر" مطالعه می کنیم و با استخراج و بررسی دلالت های معنایی، نشان میدهیم که این نگاره تا چه حد تحت تأثیر مؤلفه های برون متنی سیاسی- اجتماعی زمان خویش قرار دارد. در چنین تحقیقی، مطالعه ترکیب بندی و نشانه های تصویری نگاره مرتبط با اثر ادبی، در مسیر کشف و تبیین کارکردهای سیاسی- اجتماعی است و نشان می دهد که این نگاره تنها افزوده ای بر متن ادبی نبوده است بلکه ابزار قدرتی در خدمت گفتمان مسلط جامعه است.
بهره گیری ادبی از اصطلاحات و لغزش های عروض و قافیه در ساخت تصویر و مضمون شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران فارسی در دوره های مختلف از حوزه های متنوعی جهت ساخت تصویر و مضمون بهره جسته اند. یکی از این موارد خلق مضمون و تصویر برپایه اصطلاحات شعری است. هدف این مقاله نشان دادن وجوه مختلف به کارگیری اصطلاحات شعری با تاکید بر اصطلاحات عروض و قافیه است که با روش توصیفی تحلیلی با توجه به اشعار سی شاعر سنتی از دوره های مختلف تا دوره بازگشت ادبی، در دو محور مضمون سازی از اصطلاحات عروض و قافیه و ساخت توجیهات ادبی هنگام ارتکاب لغزش در حوزه این علم، انواع خلاقیت های شاعران را در این حوزه نشان داده است. استفاده از اصطلاحات شعری در این حوزه که به صورت مواردی چون ذکر افاعیل عروضی، ویژگی های تقطیع و اشاره به اختیارات شاعری است، در خلق تصاویر و مضامین و پرورش معانی، ایجاد طنز، انتقال عاطفه و تقویت موسیقی انجام گرفته است. در حوزه دوم، شاعر با اشاره به انحرافات از هنجارها و ضوابط شعر، ضمن عذرخواستن، از آن به عنوان عنصری برای پروراندن معانی و ساخت مضمون بهره برده و از این طریق، نه تنها قبح لغزش را کم رنگ ساخته بلکه میدانی برای تخیل خود فراهم کرده است. هراس از ایراد خرده گیران و متهم شدن به ناتوانی از یکسو و محدودیت های ضوابط شعری در پرداخت معانی از سوی دیگر موجب شده شاعر با ذکر توجیهی ادبی هنگام لغزش، شیوه ای خلاقانه به کار گیرد و نشان دهد با آنکه شعر، در ظاهر قواعدی الزام آور دارد اما غیرقابل اغماض نیست و می توان رعایت نکرد و متهم به ناتوانی نشد.
کانونی سازی در اشعار روایی نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیما یوشیج یکی از شاعران معاصر است که در میان اشعار دیوان او صد و هفتاد و یک شعر از تکنیک کانونی پردازی روایت به طور کامل بهره برده است. هدف اصلی این پژوهش کشف و شناخت انواع کانونی سازی در این اشعار بر اساس موقعیت کانونی ساز و میزان تداوم کانونی سازی است. بدین منظور اشعار روایی نیما یوشیج با روش توصیفی - تحلیلی بررسی شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از منظر موقعیت کانونی ساز در اغلب شعرهای روایی نیما، کانونی ساز با چشم اندازی تمام نما، تمام امور را کانونی سازی می کند. اغلب اشعار تحت سیطره ی راوی-کانونی ساز بیرونی است. در بیشتر این اشعار، دانش نامحدود راوی-کانونی ساز بیرونی، کردار و گفتار و پندار دیگران را به نمایش می گذارد. بیشتر اشعار روایی نیما دارای مولفه عاطفی جانبدارانه و درون نگر است. اغلب اشعار روایی نیما، بستری شده اند، برای بیان عقاید راوی که با چشم اندازی غالب نمایش داده می شود. از منظر میزان تداوم کانونی سازی در این اشعار این نتیجه حاصل شد که بیشتر اشعار روایی نیما از کانونی سازی ثابت برخوردار هستند و راوی آن ها واحد است و تا پایان روایت تغییر نمی کند.
تحلیل روانشناختی شخصیت "بهرام" در هفت پیکر نظامی با تکیه بر فرآیند قصه درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه ی هفت پیکر به لحاظ ساختار داستانی و قصه گویی های پی در پی که در متن روایت اصلی رخ می دهند، روند ویژه ای را در شخصیت پردازی و حادثه آفرینی طی می کند. داستان های تو در تو بیش از آن که در پی رسیدن به آخرین حادثه یا آخرین گام در شکل گیری داستان باشند، مسیر پنهان شخصیت اصلی این داستان، یعنی بهرام را شکل می دهند. گویا همه ی آن چه روایت اصلی را می سازد، تنها برای تغییر، تکامل، آرامش بخشی و به نهایت رسیدن بهرام است؛ از این رو می توان این منظومه را با رویکرد نقد روانشناختی مبتنی بر قصه درمانی تحلیل کرد. در این پژوهش ، متن داستان به شیوه ی استقرایی مورد بررسی قرار گرفت. آن چه مسلم است تک تک راویان درون متن با قصه گویی، بهرام را در مسیر پشت سر گذاشتن دردها، رسیدن به آرزوها و حتی پیشگیری از خطاهای رفتاری یاری می رسانند. قصه گویی ها در تنه ی روایت اصلی نه برای پیشبرد حادثه و نه در راستای شخصیت پردازی است ؛ بلکه قصه ها به طور مستقیم با لایه های درونی و بیرونی شخصیت بهرام در ارتباط اند.
پارادوکس محتوایی در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده متناقض نمای محتوایی، کلامی است که در آن خود مفاهیم دارای تناقض بوده و با هر زبانی بیان شود، باز هم، تعجب انگیز و متناقض به نظر می رسد، مثلاً اگر به جای «آزادی را گرفتاری دانستن» «گرفتار رهایی» و به جای «بی گناهی را گناه شمردن» «جرم بی گناهی» آورده شود، باز هم متناقض نما می شوند. اینگونه متناقض نماها به خاطر زیبایی آفرینی گفته نشده، بلکه هدف سخنور در آن، بیان و ارایه واقعیت هاست، این واقعیت ها در نگاه نخست شگفت-انگیز و غیرمنطقی به نظر می رسد، اما در حوزه سنت های ادبی چنین سخنانی دارای توجیهات دل انگیزی هستند. در این جستار اقسام متناقض نماهای محتوایی و عوامل شکل گیری آنها مورد نقد و بررسی قرار گرفته و سعی شده است، روشن شود که کشف و تحلیل این هنرسازه، چه کمکی در روند عمل فهم، می تواند به خواننده بکند؟ شیوه پژوهش در این مقاله، براساس نحوه کاربرد مصداقهای این شگرد ادبی در آثار مهم عرفانی و سبک هندی و ملاحظه دیدگاه های صاحب نظران و دریافت شخصی نگارنده از این هنر بلاغی صورت گرفته است. واژه های کلیدی: متناقض نمایی محتوایی، پارادوکس، شعر فارسی. 1. مقدمه متناقض نمایی در بسیاری از آثار عرفانی منظوم، به کار رفته و در شعر فارسی از قرن ششم به بعد بسامد زیادی دارد و از جمله مختصات و ویژگی های سبکی سبک هندی محسوب می شود. شناختن این شگرد زیبایی شناختی، ما را یاری می کند که درک دقیق تری از زیبایی های نهفته در شعر فارسی داشته باشیم.
بررسی واژگان خاص آیینی در منظومه ی زراتشت نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به معرفی و بررسی واژگان خاص مذهبی در منظومه ی «زراتشت نامه» زرتشت بهرام پژدو می پردازد. زرتشت بهرام پژدو، نامدارترین شاعر زرتشتی پارسی گوی، از سده ی هفتم است. مجموعه ی اشعار شاعران زرتشتی که به فارسی نو پس از اسلام شعر گرفته اند، بسیار کم مورد توجه و پژوهش قرار گرفته است. حال آنکه به دلیل ویژگی های خاص، از دیدگاه های مختلف محتوایی، واژگانی، سبکی، ... جای بررسی فراوان دارد. این نوشتار، به بررسی واژگان بسیار خاص مذهبی استفاده شده در منظومه می پردازد، نه آنچه که معنای آن، یا معنای اول آن برای خواننده روشن است. این واژگان که یا در واژه نامه ها نیامده اند، یا تنها با شاهدی از این شاعر، نقل شده اند، از این منظر، ویژه شمرده می شوند. گذر واژه از دوره ی باستان و میانه به فارسی نو، تحولات آوایی و معنایی آن با استفاده از منابع معتبر، مورد بررسی قرار می گیرد. واژگان کلیدی: ادبیات فارسی زرتشتی، زبان های باستانی ایران، زراتشت نامه، زرتشت بهرام پژدو
اصلاحیه ای بر شرح های یک بیت از دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرصه خاقانی پژوهی هنوز راه های نرفته بسیار دارد. یکی از این راه ها سامان دادن به شرح دیوان این شاعر پیچیده گوست. در مقاله حاضر، شرح های بیت «چو باشه دوخته چشمی به سوزن تقدیر/ چو لاشه بسته گلویی به ریسمان قضا» از خاقانی، ضمن شرح نامه های اشعار این شاعر مورد واکاوی قرار گرفته است. این مقاله با روش تحلیلی کوشیده است به این پرسش، پاسخ گوید که شرح بیت مذکور در این شرح نامه ها، چه اصلاحاتی می طلبد؟ بر این اساس نتیجه گرفته ایم شارحان دیوان خاقانی، هنگام شرح این بیت، تفاوت معنای باشه با باز و همچنین تقابل باشه با باز از جهت کوچکی باشه و بزرگی باز را نادیده گرفته اند؛ ضمن این که تعبیر دوخته چشم بودن باشه را، بستن چشم باز، بدون ذکر شیوه دقیق آن نگاشته اند؛ این در حالی است که اولا باشه با باز تفاوت دارد و در فرهنگها و بازنامه ها، یک نوع پرنده شکاری کوچک تر از باز معنی شده است و ثانیا خاقانی در بیت مورد نظر، افزون بر جناس میان باشه و لاشه، کوچکی باشه را در تقابل با بزرگی باز، مورد نظر داشته است تا از رهگذر تشبیه همزمان انسان به باشه و لاشه، علاوه بر حقارت و کوری او مقابل قدر، مقهوریت و خفگی وی مقابل قضا را نیز برساند و ثالثاً شاعر در این بیت، به شیوه تربیت باشه با دوختن واقعی پلک های چشم این پرنده اشاره کرده است و ازاین رو جزء «به سوزن» را هم ضمن آن آورده است.