مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی استعاره هایی می پردازد که با محوریت احساس غم در دیوان اشعار عراقی به کار رفته اند. بنیان نظری پژوهش، نظریه استعاره های مفهومی است که استعاره را از حد ابزاری صرفاً زیباشناسانه به رویکردی برای شناخت و اندیشیدن اعتلا بخشیده است. فخرالدین عراقی در دیوان اشعارش برای تبیین بسیاری از ویژگی های غم از حوزه های «اشیا»، «خوراک»، «انسان»، «گیاه» و «بیماری و سلامت» مدد جسته و توانسته این مفهوم انتزاعی را ملموس و عینی جلوه دهد. پژوهش حاضر که با روشی توصیفی-تحلیلی انجام شده، سعی دارد ارتباط بین استعاره با بنیاد اندیشه و جهان فکری عراقی را کشف و تبیین نماید. با تحلیل شناختی دسته ای از استعارهای غم در دیوان اشعار عراقی می توان دریافت که این احساس در نظام فکری وی چیزی دیدنی، لمس کردنی، چشیدنی و تا حدودی شنیدنی است. همچنین دسته ای دیگر از استعاره ها در حوزه غم وجود دارد که روش شناختی برای تحلیل آنها جواب گو نیست، از این رو شناخت استعاره های نوع دوم نیازمند شناخت پیش فرض های عرفانی است.
تعهد به پویاییِ اخلاق تعهد؛ مطالعه جامعه شناختی اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی جامعه در ادبیات ایران، پس از انقلاب 57، اشکال جدیدتری به خود گرفت. مسئله «تعهد» که از مفاهیم کلیدی انقلاب اسلامی بود، به زودی به شاخصی برای داوری آثار ادبی تبدیل شد، بااین وجود حتی تا به امروز اغلب پاسخ ها به پرسش هایی از قبیل ادبیات در قبال چه چیزی باید تعهد داشته باشد؟ شاعر متعهد کیست؟ و ... چندان شفاف نبوده اند. در این پژوهش، برای واکاوی چیستی «تعهد در ادبیات»، اشعار قیصر امین پور مورد مطالعه قرار گرفته اند. این پژوهش تعهد در ادبیات را در دو وجه عمده ی «تعهد اجتماعی» و «تعهد ادبی» پی گرفته است. رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن میمه سیس است. مطالعه هم زمان اشعار قیصر امین پور و بستر اجتماعی شکل گیری آن ها، این بینش را فراهم آورد تا اشعار این شاعر در سه دوره ی «بودن برای دیگری»، «بودن بدون دیگری» و «بودن کنارِ دیگری» دسته بندی شوند. پس از تحلیل تعهد ادبی و تعهد اجتماعی در هرکدام از این دوره ها، نتیجه گرفته شد که تعهد قیصر امین پور امری پویا و در هر دوره متغیر بوده است، و از همین رو قیصر که از ابتدا شاعری متعهد بوده، توانسته تا انتها شاعری متعهد باقی بماند.
بررسی کارکردهای تقدیرباوری و پیشگویی در منظومه های حماسی پس از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات و بن مایه های اسطوره ای که در حماسه های ملّی با آن روبه رو هستیم، بن مایه ی تقدیر و سرنوشت است. در این باور، سرنوشت آدمی به نوعی تقدیر وابسته است که از طرفی پیروزی و شادمانی و از طرف دیگر سیه روزی و مرگ را نصیب آدمی می کند. بنابراین، سرنوشت محتوم آدمی در چنبر تقدیر رقم می خورد و از آن هیچ گریز و گزیری نیست. آبشخور باور به تقدیر و چیرگی زمان در افکار ایرانیان، به دوره قبل از اسلام باز می گردد و تلّقی زمان به عنوان عامل تقدیر، ریشه در آیین هایی چون زروانیسم تواند داشت. به باور مردمان روزگار باستان، آسمان منشأ اصلی تقدیر و راقم سرنوشت آدمیان بوده و ستارگان و سیّارات، کارگزاران آن به شمار رفته اند. از این روی، روزگاری طولانی به پرستش ستارگان، ماه و خورشید می پرداختند و پادشاهان نیز در دربارهای خود منجّمان و پیشگویانی داشته اند که در جنگ ها و کارهای بزرگ از آنان یاری می خواستند و گفته ی آنان را که کاردانان فلک بودند، به کار می-بستند. بنابراین، پیشگویی نمود دیگر باور به گریزناپذیری تقدیر در حماسههای ملّی است و بهره گیری از سخنان اخترشناسان یکی از شگردهای پرداخت حماسه. قهرمانان حماسی در هنگام قرار گرفتن در تنگنا و پیش آمدن شرایط سخت، به کمک ستاره شماران، به پژوهش راز کیهان می پردازند. این پژوهش به بررسی کارکردهای تقدیرباوری و نشانه های آن در منظومه های حماسی پس از شاهنامه می پردازد. با ردیابی این باور در منظومه های مورد نظر، نشانه های زیادی از تقدیرباوری و به تبع آن پیشگویی را می توان یافت که در عمل حماسی و خط سیر داستان تأثیرگذار است.
مقایسه ی صورت و معنا در غرلیات خواجوی کرمانی و جلال الدین عضد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل یکی از مهمترین قالب های شعر فارسی است که شاعران در سرودن این قالب گاه از یکدیگر تأثیر و تأثر می پذیرند و این مسأله یعنی تأثیرگذاری گذشتگان در آیندگان یا شاعران معاصر از یکدیگر، امری بدیهی و مسلم است. خواجوی کرمانی و جلال الدین عضد یزدی هر دو از شاعران بزرگ قرن هشتم هستد که کمتر به این دو و اشعارشان توجه شده، یکی از دلایل عمده ی این کم توجهی، ظرف زمانی ای است که این دو، در آن پرورش یافته اند. یک قرن قبل از ولادت این دو؛ یعنی قرن هفتم، در همان فضا سعدی شیرازی یکه تاز قلمرو سخن بود و هم زمان با این دو نیز شاعر بزرگی چون خواجه حافظ، گوی سخن را از دیگران ربوده بود و راهی بس ناهموار و کاری بس دشوار بود که کسی در میدان رقابت با چنین شاعران و هنرمندانی سرافراز بیرون آید. ما در این مقاله به بررسی و مقایسه غزلیات دو شاعر از شاعران گروه تلفیق یعنی جلال الدین عضد یزدی با خواجوی کرمانی پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده-ایم که اشتراکات و همانندی ها زیادی در حوزه های گوناگون سبک شناسی، مضمون، واژگان، موسیقی و طرز بکار گیری تعبیر در دیوان دو شاعر دیده می شود.
بررسی صور خیال شعر نابینایان با تأکید بر شعر شوریده شیرازی و مهین زورقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صور خیال شعر شاعران نابینا، از موضوعاتی است که تاکنون مورد توجّه، نقد و بررسی قرار نگرفته است. در این مقاله، صور خیال این شاعران با توجّه به محرومیتشان از درک زیبایی های بصری، در روشی توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. مبنای این پژوهش دیوان شوریده شیرازی و سه دفتر منتشر شده مهین زورقی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که آیا میتوان برای حواس دیگری غیر از بینایی در بر ساختن صورت های خیالی در شعر فارسی نقشی قائل شد؟ این تحقیق با نگاهی به تأثیر حواس گوناگون بر تصاویر شعری نابینایان و میزان بهره گیری آنها از این حواس، سهم عناصر دیداری و غیر دیداری و لایه های پنهانی شعر یک نابینا و تاثیر نابینایی بر شعرشان را نقد و تحلیل کرده است. پژوهش حاضر نشان می دهد شاعران نابینا در به کارگیری مفاهیم حسی و رنگ ها در صور خیال، تفاوت عمده ای با بینایان ندارند؛ امّا برای جبران فقدان حس بینایی میکوشند از ظرفیتهای حواس دیگر بهره گیرند. از این رو بسامد برخی از عناصر خیالی چون حسآمیزی و کنایه در شعرشان بیشتر است. عدم تنوّع رنگ، برجستگی برخی اعضا چون دست و زبان و ابهام در صورخیال از ویژگیهای بارز صورخیال شعر نابینایان است.
تحلیل نظام شَوِشی در غزل کمال خجندی: رویکرد نشانه- معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمال خجندی، غزل سرای نام آشنا و لطیف جان قرن هشتم و آغاز قرن نهم است. غزل های کمال، در مایه های عاشقانه، رندانه و ملامتی سروده شده است. ستایش عشق و رندی، تبیین فضاهای مربوط به عشق، عشق بازی و عشق باری با حسی ترین وجه و تحقق نوعی فضای همدلی و هم حسی، از بارزترین ویژگی های این گونه غزل هاست. این ویژگی ها، غزل کمال را در ارتباط با گفتمان های مختلف شَوِشی، عاطفی، حسی و جسمانه ای قرار می دهد. مسأله ای که اینجا طرح می شود این است که راز معناپردازی و معناآفرینی غزل کمال چیست و کدام ساختار و محتوای شعرش، کمال را به کامیاب ترین فرهیخته مدرسه غزلسرایی سعدی تبدیل کرده است. بر اساس این، در پژوهش حاضر با رویکرد نشانه- معناشناسی گفتمانی، نظام شوشی حاکم بر یکی از غزل های کمال مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که نظام گفتمانی شوشی بر اساس کدام ترفندها در غزل کمال ایفای نقش می کند و چگونه در فرایند معناپردازی و معنادهی اشعارش تأثیر می گذارد. در واقع این مقاله با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، سعی دارد نظام شوشی را در غزل شماره نوزده از دیوان کمال بررسی کند تا از این رهگذر بتواند نظام گفتمانی شعر او را معرفی کند. این پژوهش، نشان می-دهد که جریان های مختلف شوشی، سرایتی و ادراکی- حسی در شعر کمال ایفای نقش می کنند. این وضعیت از وجود نوعی نظام احساسی و عاطفی در زیرساخت غزل کمال، حکایت دارد.
بازتاب رخدادهای سیاسی و اجتماعی در شعر حمیدی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزمان با تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر، نوع تلقی و برداشت شاعران ونویسندگان از رویدادهای پیرامون، دگرگون شد و به تبع آن، بازتاب این تحولات و دگرگونی ها در آثار ادبی، نسبت به گذشته، تغییر اساسی پیدا کرد. نوشتار حاضر سعی دارد جنبه های مختلف جریان ها و تحولات سیاسی و اجتماعی را در اشعار حمیدی شیرازی، نشان دهد. برای رسیدن به این مقصود، انواع جریان های معاصر در اشعار وی استخراج و بررسی می گردد. برای انجام این کار، شعرهای سیاسی و اجتماعی حمیدی به طور کلی به هشت دسته تقسیم شده اند و در هر دسته علاوه بر بررسی جریان های مورد نظر، شگردهای سمبولیسمی و غیر سمبولیسمی نیز ارائه و تحلیل شده است. درون مایه های اصلی اشعار سیاسی حمیدی شیرازی، حمله به رضا شاه، دفاع از آذربایجان، وطن دوستی و فجایع بیگانگان در ایران است. وی این مفاهیم را گاهی با نماد و گاهی با تشبیه، استعاره، کنایه و... نشان می دهد. دراین راستا معلوم شد که نماد بعد از تشبیه، بالاترین بسامد را در نشان دادن مفاهیم سیاسی و اجتماعی به خود اختصاص داده است و دفتر «سال های سیاه» نیز در ارائه این مفاهیم در رتبه نخست قرارگرفته است.
تبارشناسی و شرح اصطلاحات رباعی ای منسوب به ابن سینا در مجالس المومنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجالس المومنین قاضی نورالله شوشتری( ف. 1019)، از مهم ترین کتاب های رجال شیعی است که به دلیل در برداشتن ابیات منتسب به شاعران سده های نخستین، در پژوهش های ادبی نیز اهمیت دارد. بسیاری از پژوهشگران معاصر درباره ی این اشعار، به دیده ی تردید نگریسته اند؛ اما تاکنون پژوهشی در تحلیل تبارشناسانه ی این ابیات صورت نگرفته است. یکی از این اشعار، رباعی ای در ستایش امام علی(ع) و منسوب به ابن سیناست که نخستین بار در این کتاب آمده و به واسطه ی آن به بسیاری از تذکره ها و کتاب های تاریخ ادبیات فارسی راه یافته است. مضمون این رباعی، پیوندی آشکار با اصطلاحات خوشنویسی و برخی مفاهیم عرفانی دارد؛ از همین رو در این مقاله، با استفاده از تحلیل محتوای تاریخی، سعی شده پس از ریشه شناسی گونه ی خوشنویسی منعکس در این رباعی و بررسی سیر شکل گیری نشانه های عرفانی آن، ضمن تعیین محدوده ی زمانی سرایش شعر، دریچه های محتمل راه یافتن این شعر به مجالس المومنین بررسی شود. نتایج نشان می دهد، با توجه به انعکاس خط آینه ای در مضمون رباعی و ابداع و رواج این گونه پس از سده ی نهم و همچنین سازگاری شعر با برخی اندیشه های عرفانی رایج در میان فرقه هایی چون: حروفیه، نوربخشیه، بکتاشیه و ...، این رباعی بیش از چهار سده پس از درگذشت ابن سینا(ف. 428) سروده شده است. همچنین با در نظر گرفتن شاعر بودن قاضی نورالله، آشنایی اش با خوشنویسی و همچنین انتسابش با اهل عرفان، بعید نیست این رباعی را خود او سروده و در تایید باورهای شیعی اش به ابن سینا نسبت داده باشد.
همانندی های دیالکتیکی مولانا و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی به شکلی گذرا به همانندی های دیالکتیکیِ هگل و مولانا پرداختهاند، امّا حاصل کارشان بیشتر ادبی است تا فلسفی؛ زیرا از هگل که به غموض در نوشتههایش حتّی در زبان آلمانی شهره است، آن گونه که باید اطّلاعی نداشتهاند. اوّلین اثری که به این موضوع پرداخته، متعلّق به بیش از هفتاد سال پیش است. از آن جا که اغلب آثار هگل، تاکنون هم در زبان فارسی ترجمه شایستهای ندارد، عذر پیشینیان پذیرفتهاست، امّا امروزه صاحب نظران، شروح راهگشایی بر فلسفه هگل نوشتهاند. با این حال پژوهشهای متأخّر هم نه به آثار هگل توجّه داشتهاند و نه به شروح معتبر. محورِ دیالکتیکِ هگل در این مقاله، کتاب «پدیدارشناسی روح» است، امّا به مناسبت، به آثار دیگر وی نیز مراجعه شده است. دیالکتیک بر سراسرِ فلسفه هگل، سیطره دارد و از میان آثارِ مولانا، در مثنوی به شکلی نظام مند تر دیده می شود. این مقاله برای نخستین بار نشان می دهد، مفاهیمی را که هگل به عنوانِ مثال برای سه گانه های دیالکتیکی(تز، آنتی تز و سنتز) آورده است، ابتدا در مثنوی با همان رویکرد آمده اند. از آن جا که بر اساس فلسفه هگل - چنان که در مقدمه آمده است- مثال آوردن برای سه گانه ها محدودیتی ندارد، یکسانی مثال ها نشانه چیست؟ همچنین این مقاله با یافتنِ تحسینِ هگل از مولانا و معرفی مترجمانی آلمانی که بسیاری از متونِ ادب فارسی و از جمله بخش هایی از آثار مولانا را به فرهنگ آلمان منتقل کرده اند، به این نتیجه می رسد که یقیناً هگل در دیالکتیک خود، متأثّر از مولاناست.
بیست و پنج بیت نویافته از همام تبریزی در سفینه یحیی توفیق (مورّخ 754 ق.) و جُنگ شماره 534 کتابخانه مجلس (سده 10 ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب سفینه ها، بیاض ها و جُنگ های شعری، به دلیل دربرداشتن آگاهی های ارزشمند و ابیات منتخب، از منابع جنبی مهم در تصحیح انتقادی آثار منظوم و نیز پژوهش های شعرشناسی به شمار می آیند. یکی از این جُنگ ها، دست نویسی از سفینه منظوم سعدالدّین الهی متعلّق به سده دهم هجری است که به واقع تحریر سوّم و نهایی از دو سفینه یحیی توفیق (مورّخ 754 ق.) و جُنگ گنج بخش (به احتمال بسیار متعلّق به اواخر قرن هشتم هجری) به شمار می رود. نگارندگان در این نوشتار، بیست و پنج بیت نویافته از همام تبریزی را که از بررسی تحریر اوّل و سوّم این سفینه به دست آمده، ارائه داده اند که تا امروز در دیگر منابع و به نام او نیامده است (در متن با حروف درشت/پر برجسته شده). گذشته از یک بیت که به قطع از همام نیست، و تک بیتی که به احتمال در شمار مفردات و یک رباعی و نیز تک بیتی که شاید از یک رباعی دیوان همام باشد، بیست و دو بیت در شمار غزلیّات بازمانده از همام است.