مقالات
حوزه های تخصصی:
آشنایی زدایی از مهم ترین فنون گریز از ابتذال، در هر دو حوزه ی ساختار و محتوای هنرِ شعر است که ابزارِ خیال شاعران برای دریافتی متمایز و مهیّج از زبان و انتقال آن به مخاطب واقع شده است. این مبحث مهم نقد ادبی، نخستین بار به وسیله ی فرمالیست های روسی مطرح شد. به عقیده ی آنان تکرار واژگان و ترکیبات کهن، زیبایی متن و به تبعِ آن رغبت مخاطب را تهدید کرده و لزوم بیگانه سازی را نمایان می سازد. جلوه های این هنر شاعری را بیش و کم در تمام ادوار شعر فارسی می توان دید؛ اما در عصر رواج سبک هندی، به دلایلی همچون گذرِ شعر، به ویژه قالب غزل، از ادوار پرشکوه و به تبع آن تکرار و ابتذال عناصر آن و تغییر پایگاه و مخاطبِ هنرِ شعر، این تجلّی نمایان تر است. عناصر دیوانی نیز به دلایلی همچون تعلقشان به دربار، به عنوانِ عظیم ترین مهد پرورش شعر و سنخیّت با ادبیات فاخر و کهن ، به قدری استفاده شده اند که در زمان ظهور سبک هندی، غبار تکرار و کهنگی دامانشان را گرفته است؛ بنابراین، شاعر سبک هندی با انواع فنونِ آشنایی زدایی همچون توجه خیالی به حواشی عناصر، مخالف خوانی، مضمون تراشی، کاربرد تناقض آمیز و کاریکاتوری عناصر و همچنین بهره جستن از آن ها در بیگانه سازی کنایات مبتذل، درصدد نوسازی و نمایاندن دگرگونه ی آن ها در شعر خود برآمده است. در این مقاله، ذیلِ شش عنوان، به تحلیل کاربرد این شگردها در غزل سبک هندی پرداخته ایم.
تناسب آوا و مضمون در غزلیّات هم زمینه ی حافظ و عماد فقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ی شعر حافظ همواره این مسئله مطرح بوده که علّت محبوبیّت بیشتر شعر او در مقایسه با شعر شاعران هم روزگار او پس از آن چیست. عماد فقیه از جمله شاعران هم عصر حافظ است که شعرش توجّه حافظ را به خود جلب کرده و حتّی حافظ در استقبال از برخی اشعار وی، غزل هایی سروده است؛ امّا شعر عماد فقیه به زیبایی و دلپذیری شعر حافظ نیست. بنابر فرضیه ی این پژوهش، یکی از تفاوت های غزل حافظ با غزل عماد در جنبه های موسیقایی شعر نهفته است. موسیقی از جمله عواملی است که در همان خوانش اوّلیّه ی شعر حافظ، هر خواننده ای را حتّی بدون درک و دریافت آرایه های ادبی و معانی و مفاهیم تخصّصی و فنّی نهفته در آن، مجذوب خود می کند. این تفاوت زمانی آشکارتر می شود که حافظ اشعاری هم زمینه با اشعار عماد فقیه سروده است؛ بنابراین لازم است، موسیقی این گونه اشعار سنجیده شود تا بتوانیم فرضیّه ی خود را اثبات یا رد کنیم. یکی از جنبه های موسیقایی شعر، کاربست واج های متناسب با فحوای شعر است. واج و نقش القاگری آن در نظریّه ی موسیقی گرامون مطرح شده است. در این پژوهش برآنیم با بهره گیری از این نظریّه، به این پرسش پاسخ دهیم که شعر حافظ چه ویژگی ها و شاخص هایی از نظر آوایی دارد که سبب برتری شعر او بر شعر عماد فقیه گردیده است. به همین منظور به تحلیل سنجشی ده غزل هم زمینه ی این دو شاعر به روش توصیفی تحلیلی و آماری پرداخته ایم. نتیجه ی این پژوهش گویای تأیید فرضیّه ی تحقیق است که به طورِ مفصّل به آن پرداخته شده است.
ملاحظاتی درباره ی ضبط و شرح برخی از بیت های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی، آمیزه ای رازناک است که هرچه بیشتر در آن تأمّل کنیم و ژرف نگرانه تر بنگریم، بیشتر متوجّه ظرایف زبانی و معانی تودرتوی آن می شویم. این اثر سترگ، متن آسان نمای دیریابی است که با وجود شرح های متعدد و مقاله های مستقل در تبیین برخی ابهام های آن، هنوز کم نیستند بیت هایی که در ضبط آن ها تردید است و بیت هایی که توضیح شارحان درباره ی برخی از آن ها پذیرفتنی نمی نماید. در این جستار نگارندگان با واکاوی برخی از بیت های شاهنامه ی ویراسته ی جلال خالقی مطلق، به عنوانِ تازه ترین و بهترین چاپ شاهنامه دریافتند که در برخی از موارد، نارسایی ها و ابهام هایی در شرح ابیات دیده می شود که یا از توجّه ناکافی به بافت متن ناشی شده یا ابهام و نارسایی شرح، ناشی از ضبط نادرست بیت است. ازاین رو، در بخش نخست مقاله کوشش شده که با بررسی انتقادی ضبط چند بیت، نویسش موجّه تری پیشنهاد شود. در بخش دوّم مقاله، بعد از نقد شرح های ارائه شده درباره ی برخی از بیت ها، کوشش شده که با توسّل به منابع درون متنی و برون متنی، معنای شایسته تری ارائه گردد.
تجزیه و تحلیل گفتمانی و متنی رباعیات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تجزیه و تحلیل گفتمانی رباعیات مولوی که برپایه ی ساخت گفتمانی و متنی پیشنهادی لطف الله یارمحمدی در خصوص رباعیات خیام صورت گرفته، نخست رباعیات مولوی به دو دسته ی متمکن و مغلوب تقسیم گردیده و سپس سازه های به کاررفته در آن ها بررسی و واکاوی شده است. بیشتر رباعیات مولوی به شیوه ی مغلوب است که غالباً در لحظه های وجد و حال و کشف و شهود بر زبان وی جاری شده است. در رباعیات مغلوب غالباً سخن از «او» در مقام حق، معشوق یا شمس تبریزی است و نوعی راز و نیاز عاشقانه و عارفانه در آن ها به چشم می خورد. درحالی که در رباعیات متمکن سخن از مسائل کلی و فلسفی در خصوص خدا، انسان و عالم هستی است. هرچند براساس سازه های تشکیل دهنده، هم رباعیات مغلوب و هم رباعیات متمکن مولوی سازه های یکسانی از قبیل توصیف، توصیه، تعلیل، تمنا، دعا و آرزو دارد، اما چارچوب فکری و محتوایی آن ها در این دو دسته از رباعیات متفاوت است. در هر دو نوع رباعی، سازه ی توصیف مهم ترین و محوری ترین سازه به حساب می آید و ازآن جا که در این سازه، شاعر خود در جایگاه فرستنده ی پیام قرار دارد و غالباً به بیان احوال خود، چه در لحظات آگاهی و چه در لحظات کشف و شهود پرداخته، جهت گیری پیام به سوی گوینده و کلام او از نوع عاطفی و غنایی است.
بررسی مصادیق رفاه و تأمین اجتماعی در شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفاه و تأمین اجتماعی، یکی از شاخص های پیشرفت در جوامع مترقّی است. بررسی اسناد تاریخی و مشاهدات اجتماعی مورّخان از ایران دوره ی ساسانی، بیانگر آن است که پادشاهان ساسانی در دوران فرمانروایی خود، کم وبیش برای بهبود زندگی مردم کوشیده اند. شاهنامه ی فردوسی یکی از آثارگران سنگی است که به روایت رخدادهای آن دوران پرداخته است. پرسش اصلی این نوشته این است که آیا در این اثر، برای رفاه و تأمین اجتماعی مصادیقی می توان یافت؟ یافته های این پژوهش که به شیوه ی اسنادی تحلیلی به انجام رسیده است، نشان می دهد که برای هر چهار مؤلّفه ی رفاه و تأمین اجتماعی، یعنی «بیمه های اجتماعی»، «خدمات اجتماعی»، «رفاه اجتماعی» و «مساعدت های اجتماعی»، مصادیق کاربردی و نمونه های بارز و روشنگری در شاهنامه ی فردوسی وجود دارد. این نمونه ها نشان دهنده ی اهتمام فرمانروایان برای ارتقا موضوع رفاه و تأمین اجتماعی در میان مردم در آن دوران است.
ضرورت تصحیح دیوان فلکی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از فعالیت های ارزشمند ادبی در دوران معاصر، تصحیح متون به جامانده از پیشینیان است. دیوان فلکی شروانی، شاعر قرن ششم (م551) از جمله متونی است که به دلیل در دسترس نبودن نسخه های خطی قابل اعتماد و نزدیک به عصر شاعر و نیز بی توجهی مصححان به روش های انتقادی تصحیح، تاکنون نسخه ی منقّح و پیراسته ای از آن در دست نبوده است و تصحیح موجود که طاهری شهاب در سال 1345 ه.ش انجام داده، کاستی هایی از نظر روش و نواقص چاپی فراوانی دارد. در این پژوهش، ضمن نشان دادن عمده ترین نقص های تصحیح موجود، از جمله: «ضبط های ناروا»، «جابه جایی ابیات»، «به هم ریختگی مصراع ها و اجزای ابیات» و «غلط های چاپی متن»، به معرفی نسخه های نویافته و تبیین نقش آن ها در اصلاح متن اشعار این شاعر پرداخته می شود تا از رهگذر این امر، ضرورت تصحیح مجدد دیوان فلکی شروانی (علاوه بر عرضه ی متنی منقّح از اشعار او که بدون شک تأثیر بسزایی در شناخت خصایص سبکی شعر آذربایجان و حل برخی از مشکل ها اشعار شاعران این سبک دارد) بیش ازپیش آشکار گردد.
پژوهشی در قدمت و اصالت جنگنامه های محمد حنفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمدبن علی بن ابی طالب، مشهور به محمدبن الحنفیه، به طور ناخواسته تبدیل به شخصیت محوری شماری از فرقه های غالیانه و افراطی از تشیع اعتدالی شده است. نخستین این فرقه ها، فرقه ی کیسانیه است. فرقه های بعدی از این فرقه در مسایل عقیدتی الگو گرفته اند. آثار منظوم و منثور متعددی درباره ی سرگذشت داستانی محمد بن حنفیه در دست است که با عنوان کلی جنگ نامه های محمد حنفیه شناخته می شوند. نسخه های خطی این آثار بسیار متأخرند و حتی قراین موجود در متن آن ها نیز از روزگار صفوی فراتر نمی رود. با توجه به این نکته و نیز تحول های فرهنگی عصر صفوی، به گمان پژوهشگران، شکل گیری و رواج این گونه آثار معمولاً در عصر صفوی بوده است. با این حال، در متون تاریخیِ فرقه نگاری و ادبی کهن، شواهد و منقولاتی دیده می شود که پیشینه ی داستان های محمد حنفیه را به چند سده پیش از صفویان می رساند. جستار حاضر در پی بررسی این شواهد و دیرینگی آن ها خواهد بود. به نظر نویسندگان دستاورد فعالیت فرقه های غلات، در پیوند آن ها با فرهنگ و ادبیات عامیانه مشخص می شود.
نگاهی به چگونگی انواع «من» و «ما» در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ، توانی شگرف در گزینش بهترین واژه ها، برای انتقال معانی دارد. بسامد معنادار انواع «من» و «ما» در شعر حافظ، بیانگر آن است که شاعر از این شیوه های خاص زبانی برای بیان گزاره های شخصی، اجتماعی، عرفانی، ملامتی، عاشقانه و دغدغه های جهان شمول بشری، بهره می گیرد. حافظ، در پیوند با مضمون های اشاره شده، در حدود 200 بیت انواع «من» و «ما» را در همه سروده هایش بسیار هنرمندانه بازتاب داده است. عنصر عشق، به گونه ای پیدا و پنهان با «من» و «ما»پردازی های حافظ، پیوسته است. در «ما» و «منِ» عشق باز و ملامتی حافظ، سرنوشت جاودانه ی بشر با همه ی فراز و نشیبش، جلوه می کند. بن مایه ی برجسته در «من» و «ما»های بشری حافظ عشق، ملامت و تقدیر است؛ راه پویی ای ناگزیر و گریزناپذیر. «ما» نیز در منطق و شیوه ی شاعری حافظ کاربردی چندگانه دارد و مضمون های آمده در انواع «من» را با بسامد کمتری، بازتاب می دهد. با توجه به رسالت شعر حافظ، بازتاب انواع «ما» و «من» توصیفی و اسنادی، مدخل هایی هستند که نگرش شاعر را به پسندها و ناپسندهای روزگار، غربت انسان و تناقض های وجودی اش، نشان می دهد. در «ما» و «من» غنایی حافظ، همه ی بالا و پست انسان، نمایان است. کاربرد صفات جمع جانشین اسم، تتابع اضافات، صفات پیاپی با واو عطف و صفات و اضافات پس از تخلّص شعری نشانه های دیگری هستند که به شناخت «ما» و «من» غنایی در اشعار حافظ کمک می کنند.
تحلیل عوامل ناشاعرانگی ها در شعر منثور شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احمد شاملو نماینده ی اصلی شعر منثور در ادبیات معاصر ایران است. درباره ی وجوه مختلف شعری او در این قالب، مقاله ها و نقدهای بسیاری نوشته شده است. بیشتر نگاه منتقدان معطوف بر بازنمایی شعر منثور از آینه ی شعر این شاعر بوده است؛ بنابراین برجستگی ها و نقاط قوت او بیشتر بررسی شده است و بر نقاط ضعف شاعری او در مراحل چندگانه ای که برای رسیدن به قله ی شعر منثور پیموده، به جز در نمونه هایی معدود و به صورت گذرا، کمتر نگاه افکنده اند. به نحوی که هیچ مقاله ای تا امروز به صورت مستقل و علمی رد ناشاعرانگی ها را در شعر شاملو پی نگرفته است. در این مقاله کوشیده شده است عواملی چون تبدیل شعر به داستان گونه، نثرنوشته، نمایشنامه ی کم مایه، خطابه، گزارش واره و قطعه ی ادبی و همچنین گرفتارشدن در چنبره ی مفهوم گرایی صرف و فرافکنی که موجب لغزش های شعر شاملو از شعریت به ناشاعرانگی شده، بررسی شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است که در آن هشت عامل از عوامل ناشاعرانگی در شعر این شاعر بررسی شده است.
بررسی برخی نکات و اشارات اساطیری، حماسی و فولکلوریک مربوط به اسب در خمسه نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسب در زندگی مردمان کهن اهمیت بسیاری داشته است و همین امر باعث شده تا هاله ای از اشارات و ارجاعات فرهنگی پیرامون آن شکل گیرد. در بیشتر شاهکارهای ادبیِ قدیم، اسب نقش و جایگاه ویژه ای دارد. ما در جستارِ پیش رو برخی نکات اساطیری، حماسی و داستانی مربوط به اسب در خمسه ی نظامی گنجو ی بررسی کرده ایم. آگاهی از این نکته ها ما را با ظرایف و دقیقه های داستان های کوتاه و بلند نظامی بیشتر آشنا می کند. نظامی خودآگاه یا ناخودآگاه در پرداخت شخصیت اسب از اساطیر، آیین ها، متون حماسی، افسانه ها، باورهای عامیانه، روایت های داستانی و تاریخی بهره گرفته و به یاری دانش وسیع خویش در حوزه های نمادشناختی، روان کاوی و مردم شناختی، اسب را به یک دال مرکزی در منظومه هایش بدل ساخته است. در این مقاله هفت اشاره ی داستانی واکاوی شده است. در لایه های ژرف این اشاره های داستانی، عناصری اساطیری- حماسی و فولکلوریک جریان دارد. قربانی کردن، خورشیدی نژاد بودن، ارتباط با ایزدان آب، پیکرگردانی و کارکرد توتمیک از جمله مباحث مفصلی است که در پیوند با اشاراتِ داستانیِ مربوط به اسب در خمسه ی نظامی طرح کرده ایم.
تجلّی شاعرانه ی رنگ و آهنگ در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله تصاویر مهم بلاغی که در بررسی و شناخت سبک شخصی هر شاعر نقش مؤثری ایفا می کند، کاربرد رنگ ها، آهنگ ها و میزان استفاده ی شاعر از این نوع واژه ها است. اهمیّت این مسئله در شعر برخی از شاعران، به ویژه شاعران سبک هندی به حدی است که از طریق آن می توان به بسیاری از سلیقه ها، باورها، آرزوها و خواسته های شاعر پی برد. بیدل دهلوی (1054-1133 ه.ق) یکی از برجسته ترین شاعران سبک هندی است که در غزلیات خود به فراوانی از این امکان بهره گرفته است. هدف از این پژوهش توصیفی تحلیلی، بررسی نوآوری های هنری و بسامد معنایی رنگ و آهنگ، همراه با مترادفات آن (ترانه، نغمه، ساز، زمزمه، صدا، ناله و...)، در غزلیات بیدل دهلوی است. نتیجه ی تحقیق حاکی از آن است که شاعر با نگرش و بیانی خلّاقانه از لفظ رنگ و آهنگ، با بسامد چشمگیری به عنوانِ نقش مایه و نماد چندمعنایی و محور ساختاری تصاویر بلاغی برای بیان انواع اندیشه های عاشقانه-عارفانه، زیبایی شعر، هماهنگی و تناسب بخشیدن به اجزای کلام استفاده نموده است.
مقاله کوتاه: تصحیح و توضیح یک بیت از دیوان رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودکی سمرقندی از جمله شاعران پیشگام و برجسته ی حوزه ی ادبی خراسان است. شعر رودکی به دلیل سادگی و روانی همواره توجّه بسیاری از شاعران هم عصر و دوره های بعد را به خود جلب کرده است. اشعار رودکی به سببِ اشتمال بر لغات کهن دری، سبک شاعری و اندیشه های وی، مورد توجّه پژوهشگران فارسی زبان در ایران، تاجیکستان و افغانستان قرار گرفته است. اگرچه دیوان رودکی در گذر حوادث روزگار به تاراج رفته و جز ابیات اندکی از آن به دست ما نرسیده است، برخی مصححان از جمله: براگینسکی، نفیسی، میرزایف و...، از اشعار پُرشمار این شاعر، مقدار بسیار ناچیزی را از لابه لای متون بیرون آورده اند که بسیاری از آن اشعار به دو یا چند شاعر دیگر نیز منسوب است. به همین دلیل بازیابی یا تصحیح بیت یا ابیاتی از رودکی، در این روزگار برای رودکی پژوهان و دوستداران اشعار وی بسیار اهمیّت دارد. نگارندگان در پژوهش حاضر سعی دارند ایراد موجود در مصراع نخست این بیت رودکی را: چنان که اشتر ابله سوی کنام شده ز مکر روبه و زاغ و ز گرگ بی خبرا که گوشه چشمی به حکایتی از کلیله و دمنه دارد، بررسی کنند و درباره ی ضبط مصراع دوم نیز پیشنهادی ارائه دهند.