مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان (مطالعات زنان سابق)
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان دوره پانزدهم بهار 1396 شماره 1 (پیاپی 50) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
رسالت دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در جامعه ، توسعه کشور در همه ابعاد و ایجاد بستر مناسب برای کلیه افراد به منظور آموختن مهارتها و تواناییها است. شواهد تجربی نشان می دهد افزایش سطح تحصیلات زنان سبب افزایش آگاهی ها ورشد فکری زنان و در نهایت جامعه خواهد شد .از طرف دیگر سهمیه بندی جنسیتی در آموزش عالی برخوردی تبعیض آمیز خواهدبود اگر منابعی چون فرصتهای تحصیلی بر مبنای جنسیت به طور یکسان توزیع نشده باشد . لذا سهمیه بندی جنسیتی ، ورود زنان به آموزش عالی را ناهموار می کند و بالتبع کیفیت زندگی آنان و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد . در مقاله حاضر با ارزیابی روند سهمیه بندی جنسیتی و بررسی نظرات موافقان سهمیه بندی ، و با استناد به برخی مفاهیم نظری و مطالعات تجربی به تبیین این امر پرداخته ایم که روند سهمیه بندی جنسیتی و تبعیض آمیز بودن آن چگونه است و عوامل قانونی شدن سهمیه بندی جنسیتی در آموزش عالی و اسناد علمی برای رد ادله قانونی شدن چنین تبعیضی ، مورد بررسی قرار گرفته است نتایج نشان می دهد روند سهمیه بندی جنسیتی تبعیض آمیز است و سه عامل کلیدی چون آسیب رساندن به حوزه خانواده، نگرش نسبت به توانایی زنان در انجام امور اجتماعی و مشکلات مردان از جمله عوامل موافقان است.که بر طبق یافته هایی چون افزایش بیکاری فارغ التحصیلان زن ، دلایل منزلتی و فرهنگی زنان برای ادامه تحصیل،..، ادله ای که موافقان سهمیه بندی جنسیتی بر مبنای آن قانون گذاری کرده اند رد می شود.
عوامل تعیین کننده مشارکت زنان در نیروی کار در کشورهای منتخب (تحلیل پنل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از داده های پنل به بررسی عوامل تعیین کننده نرخ مشارکت زنان در نیروی کار در 120 کشور جهان در دوره زمانی سالهای 1990 تا 2010 با استفاده از روش داده های پنل پرداخته شده است. متغیر وابسته مدل رگرسیون، نرخ مشارکت زنان در نیروی کار است که با درصد نیروی کار زنان به کل نیروی کار سنجیده می شود. متغیرهای مستقل مدل عبارتند از نرخ باروری، سالهای تحصیل زنان، تفاوت متوسط سالهای تحصیل زنان و مردان، سرمایه سرانه، رانت نفتی، درصد جمعیت ساکن در مناطق شهری، متغیرهای مجازی در برگیرنده سطح درآمد و نوع مذهب غالب کشورها. در تمامی برآورد های انجام شده رابطه مثبت و معنا داری بین نرخ باروری و نرخ مشارکت زنان در نیروی کاردرکشورهای کم درآمد وجود دارد. به علاوه نتایج حاکی از آن است که نرخ مشارکت زنان در نیروی کار در کشورهای مسلمان به طور معنا دارکمتر از سایر کشورها است. سایر ضرایب برآورد شده متغیرهای اقتصادی رگرسیون، از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. کلید واژه ها: نرخ مشارکت زنان در نیروی کار، نرخ باروری، مذهب، داده های پنل طبقه بندی GEL: J22، J13، Z12، C33.
تحلیل فضایی الگوی اشتغال زنان روستایی کشور در بخش صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجزیه و تحلیل روند اشتغال و ساختار آن در سطح کشور و مناطق مختلف آن مستلزم شناخت دقیق استعدادها و توان بالقوه ی بخش ها و ترکیب آن در مناطق می باشد. ازآنجایی که زنان نیمی از جمعیت روستایی کشور را تشکیل می دهند می توان با شناسایی وضعیت موجود، عوامل مؤثر بر مشارکت با توجه به مقتضیات محلی - منطقه ای و درنهایت درگیر نمودن پیش از پیش آن ها توسعه اقتصادی و نوسازی اقتصاد ملی را تسریع نمود. بر این اساس، در این پژوهش سعی شد با استفاده از رویکردهای تحلیل اکتشافی داده های فضایی به تحلیل الگوی توزیع فضایی اقتصاد پایه (LQ) زنان روستایی ایران در بخش کشاورزی پرداخته شود. داده های پژوهش از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آماره های محلی و سراسری Moran's I و LISA به عنوان رویکردهایی از ESDA استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد شمال غرب کشور شامل استان های آذربایجان شرقی و غربی و بخش های از استان مرکزی از نواحی پایه، همچنین استان های غربی، جنوب و جنوب شرقی شامل استان های ایلام، کرمانشاه، کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و بخش های جنوبی استان کرمان از نواحی غیر پایه، در زمینه اشتغال زنان روستایی در بخش صنعت می باشند. همچنین یافته های شاخص موران سراسری نشان داد توزیع فضایی ضریب اقتصاد پایه (LQ) زنان روستایی کشاورز کشور به صورت اتفاقی یا پراکنده نبوده است بلکه به صورت خوشه ای توزیع شده است.
تحلیل موانع تجمیع سرمایه های خرد زنان در تعاونی های زنان روستایی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت زنان در تعاونی ها نه تنها توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی آنان را در پی دارد حتی مشارکت سیاسی شان را نیز بهبود می بخشد. بسیاری از کارشناسان توسعه ی اقتصادی و اجتماعی کشور بر ضرورت تشکیل شرکت های تعاونی زنان تاکید می کنند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر تحلیل موانع تجمیع سرمایه های خرد زنان در تعاونی-های زنان روستایی می باشد. در این پژوهش تعاونی های زنان روستایی شهرستان جیرفت به عنوان منطقه مورد بررسی انتخاب گردیده و اطلاعات مورد نیاز پژوهش با روش پیمایشی و با استفاده از روش پرسشنامه کسب شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 345 نفر از زنان عضو تعاونی های روستایی بوده که با روش نمونه گیری انتساب متناسب تعداد 180 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین متغیرهای سن، میزان اتکای زنان به درآمد تعاونی، میزان رضایت زنان از عضویت در تعاونی و میزان رضایت از عملکرد مدیران با موانع تجمیع سرمایه های خرد زنان در تعاونی ها رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از بین موانع مختلف مورد بررسی، موانع اقتصادی دارای بیشترین اهمیت و تأثیر می باشند؛ سایر موانع به ترتیب شامل موانع مدیریتی، جغرافیایی، اجتماعی، آموزشی، خانوادگی و فردی بودند. نتایج معادلات ساختاری نیز نشان داد که مدل استفاده شده از برازش نسبتاً خوبی برخوردار بوده است و می توان نتیجه گرفت مدل مفهومی استفاده شده به صورت صحیح استخراج شده است.
تجربه کنارگذاری فضایی زنان بر حسب نوع پوشش در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تجربه کنارگذاری فضایی زنان در شهر تهران می پردازد. پس از صورت گرفتن 20 مصاحبه از زنانی با سن 18-50 سال -که با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند- و دسترسی به اشباع نظری، گروه های مختلفی از سنخ های پوشش و جایگاه های اجتماعی تحت پوشش قرار گرفتند. سپس داده های به دست آمده با استفاده از روش نظریه مبنایی مقوله بندی شده و مورد تحلیل قرار گرفتند. مقوله محوری ""تمایل به قبض و بسط فضایی قلمروی هویت"" نام گرفت. تمام زنان اعم از محجبه و شل حجاب، آراسته و نامرتب یا با پوشش های خارج از عرف مدعی داشتن چنین تجربه ای از طرف زنان و مردان دیگر متعلق به سطوح گوناگون سواد و طبقه اجتماعی بودند و با توجه به سن و روحیه و تجربه های قبلی خود راهکارهای متنوعی را در زندگی روزمره به کار می گرفتند که شامل پرهیز از موقعیت یا بی اعتنایی به آن، برقراری گفتگو، مشاجره و مانند آن می شد. با تمام این اوصاف تجربه کنارگذاری به بخش مسلمی از زندگی روزمره بدل می شود که زنان به مرور به آن خو می گیرند.
ارزیابی نقش ماهواره بر تغییرات فرهنگی زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق؛ بررسی اثرات برنامه های تلویزیونی بر توسعه پایدار فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی می باشد. پژوهش بلحاظ ماهیت کاربردی و بلحاظ روش توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل زنان روستایی بالای 15 سال دهستان کیارغربی شهرستان کیار در استان چهارمحال و بختیاری می باشد. جامعه نمونه با استفاده از فرمول کوکران 359 نفر انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن توسط کارشناسان دانشگاهی تأیید شد. ضریب آلفای کرونباخ نیز بیش از 0.7 محاسبه شد. پایایی پرسشنامه، از طریق مطالعه راهنما به تعداد 30 پرسشنامه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک ریاضی WSA، و آزمون های آماری در محیط SPSS انجام شد. نتایج نشان داد علی رغم اینکه زنان روستایی دهستان کیار غربی بطور متوسط روزانه بیش از 4 ساعت؛ تلویزیون تماشا می کنند تأثیر برنامه های مذکور بر توسعه پایدار فرهنگی زنان روستایی (با مقدار 9/2)، در حد متوسط بوده است. تأثیر رسانه ها در سه شاخص بهبود فرهنگ استفاده از کالاها و اماکن فرهنگی، بهبود نظام مهارت و بهبود نظام توانایی مثبت بوده ولی در سه شاخص بهبود نظام دانایی، حفظ و تقویت هویت فرهنگی و افزایش سرمایه اجتماعی در وضعیت مساعد قرار ندارد. لذا اصلاح برنامه های تلویزیونی بویژه در راستای ارتقای این سه شاخص ضروری است.
نقش ذهن آگاهی، خودکارآمدی عمومی و هوش هیجانی در پیش بینی تنیدگی ادراک شده دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ذهن آگاهی، خودکارآمدی عمومی و هوش هیجانی با تنیدگی ادراک شده در دانشجویان دختر شهر زنجان بود. حجم نمونه در این پژوهش 200 نفر دانشجوی دختر بودند که، به روش خوشه ای تصادفی چند مرحله ای از بین دانشجویان شهر زنجان انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه ذهن آگاهی براون و رایان، پرسشنامه تنیدگی ادراک شده کوهن، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و پرسشنامه هوش هیجانی شات و همکاران بودند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی نشان داد، که بین متغیرهای ذهن آگاهی، خودکارآمدی عمومی و هوش هیجانی با تنیدگی ادراک شده همبستگی چندگانه وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، که ترکیب خطی متغیرهای پیش بین ذهن آگاهی، خودکارآمدی عمومی و هوش هیجانی 51 درصد تنیدگی ادراک شده را تبیین می کند. یافته های پژوهش از اهمیت ذهن آگاهی، خودکارآمدی و هوش هیجانی در کاهش تنیدگی ادراک شده حمایت می کند.