مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان (مطالعات زنان سابق)
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم بهار 1395 شماره 1 (پیاپی 46) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
دوراهی اجتماعی موقعیتی است که اکثر افراد در زندگی اجتماعی خود با آن مواجه می شوند، به این معنی که می باید بین نفع فردی و کوتاه مدت و منافع جمعی و بلند مدت، یکی را برگزینند. این موقعیت ها علاوه بر زمان تعامل فرد با دیگر اعضای جامعه، در زندگی خانوادگی و در تعاملات اعضای خانواده با یکدیگر نیز موجود می باشند. چگونگی رفتار افراد در این موقعیت ها تحت تأثیر عوامل و انگیزه های خاصی می باشد که با توجه به آن ها افراد بین نفع فردی یا جمعی، به انتخاب می پردازند. در پژوهش حاضر جهت مطالعه جهت گیری های زنان در رابطه با موقعیت های دوراهی، با توجه به تجربه زیسته زنان شاغل در رابطه با امور مالی خانواده، پنج موقعیت دوراهی براساس سناریوسازی نظری طراحی شدند. چارچوب نظری پژوهش، ترکیبی از نظریة اخلاق مراقبت گلیگان، نقش های اجتماعی ایگلی، نظریة انتخاب عقلانی اجتماعی و نظریة بازی می باشد. با استفاده از روش پیمایش و از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، پرسش نامه ای در اختیار ۲۷۵ نفر از زنان شاغل شهرداری تهران، قرار داده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی اسپیرمن و آزمون رگرسیون لوجستیک چندوجهی استفاده شد. یافته ها نشان دادند متغیرهای مستقل پژوهش که عبارت اند از جامعه پذیری جنسیتی، اخلاق مراقبت، آگاهی از انتظارات نقش و جمع گرایی رابطة معناداری با رفتار افراد مورد مطالعه، در موقعیت دوراهی اجتماعی مدنظر داشته اند.
پدیدارشناسی تجربه زیسته زنان مجرد جمعیت مورد مطالعه: زنان مجرد بالای 35 سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق شناخت دیدگاه ها و احساسات زنان مجرد نسبت به تجرد و تجارب آنان از زندگی مجردی است. بدین منظور 15 زن مجرد به روش نمونه گیری هدفمند در شهر تهران انتخاب شدند و جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه های عمیق فردی صورت گرفت. پس از ضبط مصاحبه ها داده ها مکتوب شدند و به صورت کلمه به کلمه مورد تحلیل قرار گرفتند.
تحلیل داده ها بیانگر آن است که علی رغم تفاوت در علل تجرد (تجرد خودخواسته، تجرد ناخواسته)، بیشتر سوژه ها احساسات دوگانه ای نسبت به تجرد دارند، آن ها از یک سو از استقلال و آزادی ناشی از تجرد راضی و خشنود هستند و از سوی دیگر احساس تنهایی کرده و دیگران را به ازدواج توصیه می کنند. استقلال نیز به دو شکل ذهنی و عینی از گفته های مصاحبه شوندگان استنباط شد. هویت ناقص - با زیر مقولات هویت تکامل نیافته و هویت جنسیتی تحقق نیافته- مقوله دیگری بود که از مصاحبه های صورت گرفته استخراج شد.
واکاوی رابطه ی انواع نظام های رفاهی با توانمندسازی اقتصادی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی فرایندی است که با حضور در جریان زندگی زنان، حق انتخاب و آزادی عمل را برای آنان به ارمغان می آورد. شکل گیری فرایند توانمندسازی زنان نیازمند پیش شرط هایی است. یکی از مواردی که بیشتر صاحب نظران این حوزه بر آن تاکید داشته اند، نقش آفرینی «منابع» در جهت تحقق اهداف مطرح شده است. اما منظور از منابع، تنها تاکید بر سرمایه های اقتصادی زنان نیست. در ادبیات توانمندسازی، قوانین و سیاست گذاری ها نیز به عنوان یک منبع قابل اعتنا در نظر گرفته می شود که می تواند جایگاه زنان را بهبود بخشد. در پژوهش حاضر با عنوان «واکاوی رابطه انواع نظام های رفاهی با توانمندسازی اقتصادی زنان» ""سیاست گذاری های اجتماعی"" در انواع نظام های رفاهی به عنوان عاملی اثر گذار در جریان توانمندسازی زنان درنظر گرفته شده است و سعی بر آن است تا با مقایسه میزان توانمندی اقتصادی زنان در سه نوع از نظام های رفاهی لیبرال، محافظه کار و سوسیال دموکرات، معلوم گردد کدام نوع از سیاست گذاری های اجتماعی توانسته است موقعیت مناسب تری را برای زنان فراهم سازد.
بدین منظور با استفاده از داده های گزارش سازمان بین المللی کار در خصوص شکاف جنسیتی (2014) و به کارگیری روش تحلیل ثانویه به بررسی شاخص های توانمندی اقتصادی زنان در بین 18 کشور منتخب که بر اساس تقسیم بندی اندرسون در یکی از سه نوع نظام رفاهی مذکور قرار گرفته اند، پرداخته شده است.
نتایج نشان می دهد که تفاوت در نوع سیاست گذاری های اجتماعی-رفاهی در دولت های رفاه، میزان غیر همسانی از توانمندی های اقتصادی را برای زنان فراهم کرده است به گونه ای که درنظام های رفاهی محافظه کار با سیاست های اجتماعی مبتنی بر الگوی مرد نان آور، زنان از توانمندی اقتصادی ضعیف تری برخوردارهستند ومیانگین توانمندی اقتصادی زنان در دو گروه از کشورها با نظام های رفاهی لیبرال و سوسیال دموکرات بالاتر است.
بررسی عوامل مرتبط با احساس امنیت اجتماعی زنان (مورد مطالعه: زنان ساکن مجتمع های مسکونی مهرشهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش روند مهاجرت به شهر ایلام و توسعه فیزیکی این شهر، ساختار جوان جمعیت و رسیدن به سن ازدواج و نیاز به مسکن، و نیز عدم وجود زمین کافی برای ساخت مسکن خانوارهای جدید، توجه به احداث مجتمع های مسکونی را در این شهر حائز اهمیت نموده است. با این وجود ایجاد چنین طرح های انبوه و عظیمی، همراه با نوع معماری و فشرده بودن فضای آنها، پیامدها و مشکلات دیگری را با خود به همراه دارد که از مهمترین آنها، عدم احساس امنیت در بین ساکنین این مجتمع ها می باشد. این مساله ذهن بسیاری از اندیشمندان، آسیب شناسان اجتماعی و نهادهای ذیربط را به خود مشغول نموده است. در این راستا این مقاله، به شیوه پیمایشی و با توزیع پرسش نامه در بین 274 نفر، به بررسی احساس امنیت اجتماعی زنان ساکن مجتمع های مسکونی مهر شهر ایلام و عوامل مرتبط با آن پرداخته است. بررسی فرضیه ها بیانگر آن است که متغیرهای میزان رضایت از عملکرد ناجا، کنترل اجتماعی، سرمایه اجتماعی و جهت گیری مذهبی با احساس امنیت اجتماعی، همبستگی مستقیم، متوسط، و در سطح 99 درصد معنی داری دارد. همچنین رابطه معنی داری بین متغیر راهبرد کنارآمدن با محیط و متغیر وابسته مشاهده نمی شود. تفسیر نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان می دهد که متغیرهای میزان رضایت از عملکرد ناجا و سرمایه اجتماعی تقریباً 32 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی احساس امنیت را تبیین نموده اند. در مجموع، ارزیابی یافته ها نشان می دهد که مدل پژوهش حاضر از قدرت تبیین و پیش بینی متوسطی برخوردار است.
تأثیر جنسیت مدیران ارشد شرکت بر محافظه کاری شرطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در حوزه تصمیم گیری های مدیریتی و حاکمیتی شرکتی این است که میزان مشارکت زنان نسبت به مردان تحت الشعاع تعصبات مردانه قرار گرفته است. نابرابری های جنسیتی به ویژه در حوزه مدیریتی سبب شده تا آن گونه که شایسته است از نیروی بالقوه زنان استفاده نشود. زنان و مردان دارای سبک مدیریت و رهبری متفاوتی هستند، از جمله این تفاوت ها حساسیت اخلاقی متفاوت مانند تفاوت در محافظه کاری در گزارشگری مالی است. این پژوهش به بررسی رابطه میان جنسیت مدیران ارشد شرکت (در سطح هیئت مدیره و مدیریت عامل) و محافظه کاری شرطی پرداخته شده است. اطلاعات مورد نیاز از صورت های مالی136 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1385 تا 1392 جمع آوری شده است. برای آزمون فرضیه پژوهش، رگرسیون چند متغیره با استفاده از داده های ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در شرکت های دارای عضو هیئت مدیره یا مدیرعامل زن در قیاس با شرکت های دارای مدیران ارشد مرد، حسابداری محافظه کارانه شرطی بالاتر است؛ به عبارت دیگر، زنان اخبار بد را در سود گزارش شده سریع تر شناسایی می نمایند.
بررسی دیدگاه زنان کُرد نسبت به الگوی ازدواج خویشاوندی در مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر، نهاد خانواده تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. با توجه به ماهیت متفاوت جوامع انسانی، انتظار نمی رود تغییرات همه جا یکسان صورت گرفته باشد. هدف از این مقاله بررسی میزان عمومیت الگوی ازدواج خویشاوندی در میان زنان کُرد همسردار شهر مهاباد و تبیین دیدگاه آن ها نسبت به این الگوی ازدواجی است. داده ها با استفاده از پیمایشی که در سال 1391 در شهر مهاباد انجام شد و در آن 700 زن همسردار مورد مصاحبه قرار گرفتند گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد که 9/36 درصد ازدواج ها از نوع خویشاوندی است که در این میان، 2/23 درصد زنان با خویشاوندان نزدیک خود ازدواج کرده اند. بر پایه این بررسی، ازدواج خویشاوندی با سطح تحصیلات زنان رابطه ای معکوس دارد. زنانی که ازدواج خویشاندی را تجربه کرده اند، بیش تر از سایرین موافق ازدواج فرزند شان با خویشاوندان می باشند و تفاوتی در نگرش آن ها نسبت به ازدواج فرزندان دختر و یا پسر با فردی از افراد فامیل وجود ندارد. تحلیل های چند متغیره نشان داد زنانی که از استقلال بیش تری برخوردارند، سرمایه فرهنگی بالاتری دارند و نیز آن هایی که تحصیلات دانشگاهی دارند، بیش تر از سایرین مخالف ازدواج فرزندشان با خویشاوندان می باشند. نتایج، گویای آن است که تأثیر نیروهای نوسازی در تغییر الگوهای ازدواج در شهر مهاباد به طور همزمان در همه لایه های اجتماعی ظهور و بروز نیافته است.
رابطة استفاده از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و پای بندی به هویت فرهنگی در زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی آن است تا رابطه استفاده از شبکه های فارسی زبان تلویزیون ماهواره ای و پای بندی به هویت فرهنگی زنان را بررسی کند. از آن جایی که در این تحقیق پای بندی فرهنگی زنان مدنظر بوده، زنان 15 تا 49 ساله، به روش پیمایشی مقطعی و با تکنیک پرسش نامه مورد سنجش قرار گرفتند. حجم نمونه 400نفر بوده که این تعداد براساس روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر تهران انتخاب شدند. تحلیل یافته های تحقیق نشان داده است که میزان استفاده از شبکه های ماهواره ای برابر با 50.64 و میانگین پای بندی به هویت فرهنگی نیز62.55 (درمقیاس 0تا100) است و میانگین بُعد ذهنی هویت فرهنگی به میزان 10درصد بیشتر از بُعد عینی است. همچنین کسانی که از ماهواره استفاده می کنند نسبت به دیگران پای بندی بسیار کمتری به هویت فرهنگی ایرانی دارند. در تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز به ترتیب میزان رضایت از ماهواره، استفاده از آن و اعتماد به برنامه های ماهواره باعث تضعیف هویت فرهنگی زنان می شوند و محتوای آگاهی بخش، علمی و خبری آن، باعث تقویت هویت فرهنگی شده است.