مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان (مطالعات زنان سابق)
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان دوره هفدهم بهار 1398 شماره 1 (پیاپی 58) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
لالایی ها بخش مهمی از ادبیات شفاهی و عامیانه مردم هر فرهنگ و جامعه را شکل می دهند. این بخش از ادبیات شفاهی به علت ارتباط تنگاتنگی که با زنان دارد، منبع ارزشمندی برای شناخت وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایشان به ویژه در جوامع و بافت های سنتی و پیشامدرن محسوب می گردد. این مطالعه ملهم از رویکردهای فمینیستی و با محوریت جنسیت به بررسی مضمونی لالایی های ششتمد سبزوار می پردازد. رویکرد روشی این پژوهش در گردآوری و تحلیل داده ها، رویکرد کیفی و روش دست اول دسترسی به میدان، یعنی مردم نگاری بوده است. نتایج مقاله حاضر حاکی از این است که لالایی گویی در جوامع سنتی و مردسالار از معدود بسترهایی است که برای زنان فرصت حرکت در جهت خلاف گفتمان غالب جامعه که زن را به مثابه ابژه ای منفعل مطرح می سازد، فراهم می کند. در لالایی های فولکلوریک، زنان با شناخت جایگاه اجتماعی خود و روایت تجربه زیسته شان در جامعه مردسالار و تلاش برای کاهش و تخفیف تنش ها و فشارها، به مثابه سوژه گانی فعال در قلب گفتمان های مردسالار و زن ستیز، عاملیت می یابند.
جنسیت و جدایی: روایت زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جدایی و میزان فزاینده آن همچنان موضوع با اهمیتی از منظر علوم اجتماعی و مطالعات خانواده و جنسیت است. جنسیت در این روند موضوعی مهم و نیازمند توجه ویژه است. آغازگری زنانه در امر جدایی و عاملیت آنان در اعلام پایان زندگی از آن جمله است. در این پژوهش جنسیت و تحولات محتوایی آن از منظر زنان و تحولات هویتی- عاملیتی آنان مورد توجه است. در این تحقیق، با مشارکت 28 زن(ساکن تهران) دارای حداقل یک بار تجربه ازدواج و جدایی، روایت زنان از جدایی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج گفتگو با این زنان به شیوه تحلیل مضمونی دسته بندی و اعتبار آن از طریق ارائه نتایج به اشخاص مشارکت کننده جهت تائید آنان، گفتگو با همکاران حوزه پژوهش جهت ارائه تکمیلی، دقت و حساسیت در پیگیری روش و در نهایت ارائه شواهد از تحقیقات پیشین تامین شده است. نتایج بیانگر سه مرحله ورود ناآرام، ادامه خطرخیز و خروج پرتنش از زندگی خانوادگی است که در ماتریسی از نقش فرد(زن) و ساختار(جنسیت) در سه وهله پیش از ازدواج، حین زندگی تاهلی و آغاز جدایی ارائه شده است. روایت زنان از جدایی بر نقش موثر و پررنگ جنسیت و تحولات آن در فراهم کردن زمینه عاملیت فعال زنان در پایان دادن به زندگی خانوادگی تاکید دارد
تبیین جامعه شناختی مدیریت بدن در بین بانوان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با بهره گیری از نظریه های فوکو، گافمن، وبر و برخی از فمینیست ها، به تحلیل جامعه شناختی عوامل مرتبط با مدیریت بدن پرداخته شده است. جامعه آماری تحقیق را زنان و دختران شهر تبریز تشکیل داده اند که در زمان اجرای تحقیق، عضو باشگاه های بدنسازی این شهر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای توأم با تصادفی ساده، تعداد 377 نفر انتخاب و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شده است.براساس نتایج بدست آمده، میانگین مدیریت بدن در افراد مورد مطالعه، 89(حداقل نمره 46 و حداکثر نمره 134) برآورد شده است. براین اساس، میزان مدیریت بدن در 80% پاسخگویان، متوسط به بالاست. نتایج حاصل از تحلیل های دو متغیره نیز حاکی از این است که میزان مدیریت بدن برحسب برخی متغیرهای زمینه ای همچون سن، وضعیت تأهل، تحصیلات، وضعیت شغلی و درآمد پاسخگویان متفاوت است. همچنین بین متغیرهای نقش پذیری جنسیتی و دینداری با مدیریت بدن، رابطه معکوس و بین متغیر احساس فشار هنجاریو مدیریت بدن، رابطه مستقیم و معنی دار برقرار است. براساس تحلیل مسیر، متغیرهای دینداری و احساس فشار هنجاری، هم به طور مستقیم و هم از طریق تحت تأثیر قرار دادن متغیر نقش پذیری جنسیتی، بر میزان مدیریت بدن تأثیر گذاشته اند. این متغیرها در مجموع قادرند 2/35 درصد از تغییرات مدیریت بدن را پیش بینی کنند.
پوشش و معنای اجتماعی آن به میانجی سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی منعکس کننده ترجیحات افراد است که در عرصه های مختلف زندگی همچون اوقات فراغت، نوع موسیقی، پوشش، آرایش و ظاهر بروز می کند. هدف این پژوهش، واکاوی ژرف نگرانه دلالت ها و معانی پوشش دختران در یک فضای اجتماعی/ فرهنگی خاص است. فضای این پژوهش شهر شاهین دژ است. این پژوهش، در بخش رویکرد نظری، کوشیده است با کمک مجموعه ای از مفاهیم نظریِ بیان شده مرتبط با این موضوع از سوی برخی جامعه شناسان (بودریار، چنی و فدرستون)، گونه ای صورت بندی مفهومی/ نظری از موضوع معنای اجتماعی پوشش ارائه دهد. روش پژوهش به کار رفته، کیفی نظریه پردازی داده محور یا همان نظریه مبنایی است که در آن از فن مصاحبه عمیق فردی و مشاهده مشارکتی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. نمونه پژوهش براساس تلفیقی از دو شیوه نمونه گیری هدفمند (با معیار حداکثر تنوع) و نظری (با معیار اشباع نظری) انتخاب شده است. تعداد مفاهیم ساخته شده در این مرحله 297 مفهوم عمده، 31 مقوله محوری، 10 مقوله اصلی و یک مقوله هسته ای استخراج شد. مقوله های اصلی عبارت اند از: پوشش به مثابه بازنمایی هویت، پوشش به مثابه بازی نشانه ها، پوشش و بازنمود فرا واقعیت، سیالیت و نسبی بودن پوشش، پوشش و بازاندیشی در ارزش های اجتماعی، پوشش به مثابه مدیریت میل/ لذت، پوشش به مثابه بخشی از فرآیند مدیریت بدن، پوشش دوگانه جبر ساختاری/ آزادی عاملیت، پوشش، بازنمایی گروه های مرجع و ابراز مقاومت. مقوله نهایی پژوهش نیز معنادار شدن پوشش به میانجی دیگری مهم است که موضوع های دیگر حول آن شکل گرفته اند و بیانگر دلالت های متفاوت پوشش از دیدگاه دختران نمونه پژوهش، در نقش کنشگران زمینه پژوهش هستند.
تأثیر جوسازمانی مشارکتی بر اشتراک دانش با نقش تعدیلی انگیزش ذاتی و استقلال شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر منابع انسانی را به عنوان یکی از مهم ترین منابع سازمان بدانیم، استفاده از دانش افراد سازمان می تواند مهم ترین بهره از منابع انسانی باشد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر جوسازمانی مشارکتی بر اشتراک دانش با نقش تعدیلی انگیزش ذاتی و استقلال شغلی در استادان خانم دانشگاه علامه طباطبائی است. روش پژوهش حاضر، ازنظر هدف، کاربردی و برحسب روش، پژوهشی توصیفی پیمایشی است. نمونه آماری پژوهش 97 نفر از استادان خانم دانشگاه علامه طباطبائی هستند. پایایی و روایی ابزار پژوهش با استفاده از آزمون های پایایی ترکیبی، ضریب بارهای عاملی، آلفاکرونباخ، روایی همگرا و روایی واگرا اندازه گیری شدند. داده های حاصل با استفاده از smart- PLS و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داده است که جوسازمانی مشارکتی اثر مثبت و معناداری بر اشتراک دانش استادان خانم دانشگاه علامه طباطبائی دارد. انگیزش ذاتی به عنوان متغیر تعدیل گر اثر جوسازمانی مشارکتی بر اشتراک دانش را تعدیل می کند، اما استقلال شغلی به عنوان متغیر تعدیل گر، اثر جوسازمانی مشارکتی بر اشتراک دانش را تعدیل نمی کند. با عنایت به نتایج این تحقیق، پیشنهاد می شود دانشگاه ها انرژی خود را در بهبود آن دسته از مؤلفه های جوسازمانی مشارکتی صرف کنند که بر اشتراک دانش تأثیر دارند.
بررسی نقش مذهب و تحمل پریشانی هیجانی در پیش بینی امنیت روانی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان به طور طبیعی میل به زایش و تولید مثل دارند. مادر شدن یکی از اصلی ترین نیازهای آن ها محسوب می شود و زنانی که به طور طبیعی قادر به فرزندآوری نیستند، درگیر بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی خواهند شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر نقش و ابعاد مذهب و تحمل پریشانی هیجانی در پیش بینی امنیت روانی زنان نابارورصورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است که بر روی زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری نوین مشهد انجام شد. بدین منظور 89 زن نابارور واجد شرایط شرکت در پژوهش با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داد ه ها شامل سنجش نگرش معنوی (شهیدی و فرج نیا، 1391)، پرسشنامه امنیت روانی (مازلو ، 1952) و مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005) بود. تحلیل آماری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و با کمک نرم افزارSPSS و Lisrel انجام شد. یافته ها نشان داد از بین دو بعد مذهب و مؤلفه ی توانایی معنوی و همچنین از بین ابعاد تحمل پریشانی هیجانی، جذب و ارزیابی می توانند به صورت معناداری امنیت روانی را پیش بینی کنند. مذهب و تحمل پریشانی هیجانی، امنیت روانی زنان نابارور را تحت تاثیر قرار می دهند. اتکا به خداوند و منابع معنوی می تواند امنیت روانی افراد را بالا برده و در نتیجه این افراد حس کنترل و تسلط بیشتری بر شرایط داشته باشند
رابطه استفاده آسیب زای مادران از شبکه های اجتماعی مجازی با مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شبکه های اجتماعی مجازی تسهیلات فراوانی از جمله توسعه روابط اجتماعی را فراهم نموده اند، این شبکه ها علی رغم امکانات و مزایایی که فراهم کرده اند آسیب هایی از جمله اعتیاد به استفاده از آن ها را نیز با خود به همراه داشته اند. در پژوهش حاضر به بررسی رابطه استفاده آسیب زا از این شبکه ها توسط مادران با رضایت زناشویی آن ها، رابطه آن ها با فرزندان و مشکلات رفتاری فرزندانشان پرداخته شد؛ به همین منظور 323 نفر از مادرانی که دارای فرزندان پیش دبستانی بودند با نمونه گیری دردسترس برگزیده شده و به سؤالات ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه ی استفاده ی آسیب زا از شبکه های اجتماعی مجازی و پرسشنامه مشکلات و توانایی های کودکان ؛ مقیاس سنجش رابطه و مقیاس رابطه والد- کودک پاسخ دادند؛ روش پژوهش نیز از نوع همبستگی می باشد. نتایج نشان داد ارتباط استفاده آسیب زا از شبکه-ها با رضایت زناشویی منفی و معنادار است، میان استفاده آسیب زا با رابطه مادر-کودک نیز ارتباط منفی و معنادار برقرار است، رضایت زناشویی با رابطه مادر-کودک ارتباط مستقیم و معنادار داشته و رابطه مادر-کودک با مشکلات رفتاری کودکان ارتباط منفی و معنادار دارد؛ بین استفاده آسیب زا از شبکه ها و مشکلات رفتاری کودکان ارتباط معنادار یافت نشد، همچنین میان رضایت زناشویی و مشکلات رفتاری نیز ارتباط معناداری وجود نداشت اما بر اساس نتایج، استفاده آسیب زا از طریق تأثیر بر رضایت زناشویی و رابطه مادر-کودک بر مشکلات رفتاری کودکان اثر غیر مستقیم دارد. بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی مادران با استفاده آسیب زا از شبکه ها از جمله پیشنهاد های پژوهش حاضر می باشد.