۱.
هدف مقاله حاضر، بررسی پیشران های تأثیرگذار بر تحرک اجتماعی بین نسلی در میان زنان شهر دهلران است. روش اجرای پژوهش پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان شهر دهلران می باشد، که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 373 نفر تعیین شد. از لحاظ زمانی این پژوهش در سال 1399 1398 اجرا شده است. شاخص های روایی و پایایی بخش مدل اندازه گیری مدل نشان می دهند که مدل از برازش خوبی برخوردار است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری تأثیر متغیر سرمایه اجتماعی، مصرف رسانه ای، تقدیرگرایی، کلیشه های جنسیتی و احساس عدالت اجتماعی را بر تحرک اجتماعی بین نسلی زنان را تأیید کرده است. همچنین نتایج نشان می دهد متغیر مصرف رسانه ای بیشترین تأثیر را بر متغیر تحرک اجتماعی بین نسلی دارد و در مرتبه بعد متغیرهای تقدیرگرایی، کلیشه های جنسیتی، احساس عدالت اجتماعی و سرمایه اجتماعی قرار دارند. درنهایت این که متغیرهای پژوهش توانسته اند 5/29 درصد از تغییرات متغیر تحرک اجتماعی بین نسلی را تبیین کنند.
۲.
به دلیل اهمیت زنان و برابری جنسیتی در توسعه یافتگی یک کشور، این مقاله به دنبال شناخت نقش زنان در سیاست های توسعه ای بعد از انقلاب اسلامی می باشد. برای شناخت نقش زنان در سیاست های توسعه ای بعد از انقلاب اسلامی ایران از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. برای دستیابی به هدف این تحقیق، اسناد ششگانه قوانین توسعه که بعد از انقلاب اسلامی تصویب شده اند مورد تحلیل قرار گرفته است. بر مبنای تحلیل اسناد قوانین اول تا ششم توسعه سه گفتمان در زمینه "نقش زنان در توسعه" از یکدیگر قابل تمایز هستند.گفتمان اول "توسعه جنسیتی" نام دارد که در قانون برنامه های اول، سوم و چهارم توسعه ظهور یافته و دال های مرکزی آن"کاهش نرخ باروری" و"برابری جنسیتی" است. گفتمان دوم "توسعه بعنوان تهدیدی برای زنان" نام دارد. این گفتمان در قانون برنامه های دوم و پنجم توسعه شکل گرفته و دال مرکزی آن "مبارزه با تهاجم فرهنگی" است. گفتمان سوم "زنان بعنوان عاملان توسعه" است که دال های مرکزی آن "افزایش نرخ باروری" و "بازتولید نقش های جنسیتی" است و در قانون برنامه ششم توسعه شکل گرفته است. در نتیجه گفتمان سوم، زنان بیش از پیش تبدیل به گروه های آسیب پذیر اجتماعی و نیازمند حمایت می شوند و توسعه یافتگی نیز محقق نخواهد شد؛ بنابراین لازم است میان جمعیت مورد نیاز برای توسعه و توسعه جنسیتی تعادلی برقرار گردد.
۳.
هدف این پژوهش طراحی مدلی برای تبیین بهزیستی روان شناختی بر اساس خرد و با میانجی گری احساس تنهایی در زنان بوده است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان شهر تهران در سال 1400 بود که تعداد 409 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف 1995، پرسشنامه احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگ سالان و فرم کوتاه 12 سؤالی خرد سه بعدی گردآوری گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss24 وAmos24 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مدل، برازش مناسبی دارد. بر این اساس، بهزیستی روان شناختی رابطه مستقیم و معناداری با خردمندی، و رابطه معکوس و معناداری با احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی دارد. بر اساس این یافته ها می توان گفت که احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بالا می تواند اثرات زیان باری بر بهزیستی روان شناختی بگذارد و با افزایش خرد می توان اثرات احساس تنهایی را کاهش داد تا منجر به افزایش بهزیستی روان شناختی گردد.
۴.
هدف از این تحقیق، شناسایی عوامل موثر بر کارآفرینی زنان مبتنی بر راه اندازی کسب و کارهای الکترونیکی و در نهایت ارائه الگو در این زمینه است. این پژوهش از نوع اکتشافی و با رویکرد کیفی و با بکارگیری استراتژی نظریه داده بنیاد اجرا شد. جامعه مورد پژوهش شامل کارآفرینان زن فعال در شبکه های اجتماعی بودند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده و به منظور گردآوری داده ها با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند، 17 نفر از زنان کارآفرین در کسب وکارهای الکترونیکی انتخاب شدندکه در مصاحبه چهاردهم اشباع نظری حاصل شد. برای اطمینان از روایی و پایایی داده ها بررسی های لازم شامل اعتبارپذیری، انتقال پذیری، تاییدپذیری و اطمینان پذیری صورت گرفت. سپس کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 انجام گرفت. نتایج پژوهش منجر به شناسایی 291 شاخص و 31 مقوله فرعی و 12 مقوله اصلی شد که در قالب مدل پاردایمی شامل کارآفرینی الکترونیکی زنان به عنوان مقوله محوری و عوامل علّی (عوامل خانوادگی و عوامل فناورانه)؛ عوامل زمینه ای (عوامل اجتماعی_فرهنگی، عوامل قانونی، عوامل اقتصادی و آموزش)؛ شرایط مداخله گر (عوامل فردی)؛ راهبردها (تدوین برنامه بازاریابی، طراحی ارزش پیشنهادی و رفع موانع کسب و کار) و پیامدها (رشد کسب و کار الکترونیکی) عوامل موثر بر کارآفرینی زنان برای راه اندازی کسب وکارهای الکترونیکی را انعکاس می دهند. این نتایج گویای آن است که کارآفرینان زن باید برای رشد و توسعه کسب و کار الکترونیکی خود راهبردهایی مانند تدوین برنامه بازاریابی، طراحی ارزش پیشنهادی و رفع موانع فردی و محیطی کسب و کار را مورد توجه قرار دهند
۵.
سلامت جسمی، روانی و اجتماعی زنان در هر جامعه ای، پایه سلامت جامعه است. تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و خودازریابی سلامت مادران دارای کودک زیر 2 سال می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 397 نفر از مادران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، اطلاعات مورد نیاز با ابزار پرسشنامه 28 سوالی سلامت عمومی گلدبرگ و مقیاس سرمایه اجتماعی اونیکس و بولن جمع آوری شده است. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. نتایج آماره های توصیفی نشان می دهد 82 درصد مادران از اعتماد اجتماعی بالایی دارند. در بعد روابط اجتماعی، 51 درصد ارتباط متوسطی از خودارزیابی کرده اند؛ و 88 درصد مادران مشارکت اجتماعی ضعیفی را گزارش کرده اند. در ارزیابی بعد حمایت اجتماعی، 68 درصد مادران از حمایت اجنماعی متوسطی برخودار می باشند. نتایج تجزیه و تحلیل موٌلفه های سلامت عمومی نشان می دهد 4/84 درصد از مادران سلامت عمومی متوسط و قابل قبولی برخوردار هستند. نتایج تجزیه وتحلیل آمار استنباطی متغیرها نشان می دهد تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده، تحصیلات دبیرستان و دیپلم، وضعیت مطالعه ، طبقه اجتماعی، قومیت فارس، میزان درآمد خانواده، حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی و رابطه اجتماعی با سلامت عمومی رابطه مستقمی دارند.
۶.
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ترس از شفقت ورزی، اجتناب تجربه ای و بخشایشگری در دختران قربانی بدرفتاری جنسی دوران کودکی با دختران فاقد سابقه بدرفتاری جنسی دوران کودکی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع علَی-مقایسه ای و نمونه شامل ۲32 دختر از دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی کازرون بود که مقارن با شرایط آموزش مجازی پاندمی ویروس کرونا، به شیوه در دسترس و از طریق ارسال لینک پرسشنامه در کانال های اجتماعی مربوط به دانشجویان دانشگاه انتخاب شدند؛ بدین صورت که در ابتدا 116 دانشجوی دختر با رعایت ملاک های ورود داشتن سابقه بدرفتاری های جنسی دوران کودکی و با دامنه سنی 18 تا 40 سال و ملاک خروج سابقه اعتیاد به مواد مخدر به عنوان گروه قربانی در نظر گرفته شدند و به همراه 116 دانشجوی دختر دیگر که سابقه هیچ گونه بدرفتاری جنسی دوران کودکی نداشتند و از لحاظ سن و سطح تحصیلات با افراد گروه اول همتا شده بودند گروه نمونه را تشکیل دادند و پرسشنامه های ترس از شفقت (FCS)، پذیرش و عمل- نسخه دوم (AAQ-II) و بخشودگی بین فردی (IFI) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزارSPSS-26 انجام گرفت. یافته ها گویای وجود تفاوت معنادار قربانیان بدرفتاری جنسی و گروه فاقد سابقه بدرفتاری جنسی از نظر ترس از شفقت ورزی، اجتناب تجربه ای و بخشایشگری بود. نتایج برای روان شناسان جهت لزوم برگزاری دوره های آموزشی و مداخلاتی برای کاهش چنین پیامدهای روان شناختی مفید می باشد.
۷.
هدف از این پژوهش، بررسی مدلیابی معادلات ساختاری عامل های شخصیت با نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی با میانجی گری شادنفرود در دانشجویان دختر است. روش پژوهش حاضر عاملهای شخصیت به عنوان متغیر برون زا، نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی به عنوان متغیر درون زا و شادنفرود به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شد. نمونه شامل 285 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تبریز بودند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. هر یک از نمونه ها به پرسشنامه های میلونIII،NEO-FFI و سناریوهای فرضی شادنفرود که در اختیارشان قرار گرفت پاسخ دادند. داده ها با نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و Amos تحلیل شدند. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل اندازه گیری شده برازش دارد. نتایج نشان داد که دلپذیری از میان عاملهای بزرگ شخصیت با واسطه گری شادنفرود بر روی نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی زنان اثر معنی داری دارد. نتایج حاصل از این پژوهش در کنار حمایت از مدل فرضی برای نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی، چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی این اختلال شخصیت ارائه می دهد.