مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان (مطالعات زنان سابق)
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان دوره 21 بهار 1402 شماره 1 (پیاپی 74) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر تعارض نقش شغلی و خانوادگی پرستاران زن در دوران بیماری کرونا است. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل زنان پرستار شهرستان جیرفت در بیمارستان های دولتی و خصوصی به تعداد 100 نفر بود که به روش سرشماری انتخاب گردیدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد عوامل سازمانی و تعارض نقش شغلی و خانوادگی استفاده شد. روایی آن ها از طریق روایی صوری و پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد از بین عوامل سازمانی، تعهد سازمانی مهم ترین پیش بینی کننده تعارض نقش شغلی و خانوادگی زنان شاغل بود (965/3-=t ،456/0-=β). نتایج به دست آمده از آزمون الگو نشان داد بین تعارض نقش با عدالت سازمانی (001/0>p، 47/0=β)، امکان ارتقای نقش (001/0>p، 44/0=β)، درگیری شغلی (001/0>p، 73/0=β)، تعهد سازمانی (001/0>p، 68/0=β)، احساس گرانباری نقش (001/0>p، 13/0=β)، حمایت اجتماعی مافوق (001/0>p، 7/0=β)، حمایت اجتماعی همکاران (001/0>p، 63/0=β) و رضایت شغلی (001/0>p، 62/0=β) رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. ضریب رگرسیون بین عوامل سازمانی با تعارض نقش شغلی و خانوادگی برابر با 31/0- بود بدین معنی که به ازای یک واحد افزایش در عوامل سازمانی، تعارض نقش شغلی و خانوادگی زنان شاغل معادل 31/0 واحد انحراف معیار کاهش پیدا خواهد کرد.
مطالعه درک و تصور زنان شاغل از تحقیر و راهبردهای آنها در جهت مقابله با آن مورد مطالعه زنان شاغل شهر ماکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیر زنان شاغل در محیط های کاری از جمله آسیب های اجتماعی شایعی است که پیامدهای متعددی می تواند داشته باشد. پژوهش حاضر تلاشی است برای مطالعه درک و تصوران زنان شاغل از تحقیر اجتماعی و راهبردهایی که آنها در مقابل تحقیر اجتماعی اتخاذ می کنند. برای تحلیل این مسئله از روش کیفی (نظریه زمینه ای) استفاده شده است و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدف مند با 40 نفر از زنان شاغل شهرستان ماکو مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام شده است. برای اعتبار و اعتمادبخشی به داده ها، از قابلیت اعتبار یا اعتبارپذیری، انتقال پذیری، قابلیت اعتماد و قابلیت تأیید استفاده شده است. پس از تحلیل اطلاعات بر اساس مراحل سه گانه کدگذاری (باز، محوری، گزینشی) در خصوص درک و تصور زنان شاغل از تحقیر در مرحله کدگذاری باز، 25 مفهوم یا کد باز استخراج شد و در مرحله کدگذاری محوری پس از بررسی دقیق میان مفاهیم و برقرای پیوند بین مفاهیم، 5 مقوله بدست آمد که نشان دهنده درک و تصور زنان شاغل از تحقیر اجتماعی می باشد. این مقولات عبارتند از: کلیشه های جنسیتی، تبعیض جنسیتی؛ خشونت ؛ بی اعتمادی، و تجاوز به حقوق زنان. با انتزاع و ترکیب 5 مقوله محوری تحقیق در مرحله کدگذاری گزینشی، مقوله هسته نهایی تحت عنوان تحقیر اجتماعی ظهور کرد که تمامی مقولات محوری را تحت پوشش قرار می دهد. همچنین زنان در موقعیت تحقیر با سه واکنش یا راهبرد رو به رو می شوند: پذیرش وضع موجود، مقاومت و بازاندیشی.
مطالعه پدیدارشناسی روایت زنان عضو هیات علمی از توازن کار و زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربیات زیسته زنان عضو هیأت علمی در فرآیند توازن کار و زندگی انجام شده و در سپهر فلسفی تفسیرگرایی، با رویکرد کیفی، و با استفاده از روش پدیدارشناسی طراحی شده است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختارمند و مشارکت کنندگان در پژوهش ۱۶ عضو هیأت علمی زن از دانشگاه های خوارزمی، الزهراء (س)، خواجه نصیر (استان تهران)، دانشگاه قم (استان قم) و دانشگاه ایلام (استان ایلام)، مجرد و متأهل، از رشته ها و گروه های متفاوت فنی، علوم پایه، هنر و علوم انسانی، در سطوح مربی، استادیار و دانشیار، با راهبرد نمونه گزینی هدفمند در دسترس انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد روایت زنان عضو هیأت علمی مشارکت کننده در پژوهش از آن چه در فر آیند توازن کار و زندگی تجربه کرده اند را می توان در شش مقوله اصلی «سبک زندگی زنان عضو هیأت علمی»، «دشواری های فر آیند جذب»، «مشوق ها»، «موانع تجربه شده توازن کار و زندگی»، «راهبردهای تجربه شده توازن کار و زندگی» و «پیشنهادهایی برای توازن» دسته بندی کرد. نهایت آن که به نظر می رسد نهاد دانشگاه به دگردیسی نوینی برای پذیرش حضور زنان و همراهی با آنان به عنوان نیروهای حرفه ای نیاز دارد.
تاثیر اضطراب کرونا و اضطراب مرگ بر تعارض مادر و کودک در دوره قرنطینه خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کووید -19سبک زندگی و الگوهای تعاملی خانواده ها را تغییر داده است. هدف انجام این پژوهش، مطالعه تأثیر اضطراب کرونا و اضطراب مرگ بر تعارض مادران و کودکان دوره میانی در دوره قرنطینه خانگی ناشی از کووید-19بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل تمامی مادران دارای کودک 7 تا 12 ساله منطقه 6 تهران در آذرماه سال تحصیلی1400 -1399 بود. به این ترتیب، 160 مادر و کودک دبستانی در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد افزایش اضطراب کرونا در مادران منجر به افزایش تعارض در کودکان می شود که این تعارض در نقاشی آن ها بازنمایی می گشت. علائم روان شناختی اضطراب کرونا با به تصویر کشیدن فاصله با مادر، جایگاه مادر و پدر در صفحه نقاشی و علائم جسمی اضطراب کرونا با جایگاه کودک، مادر و پدر مرتبط بود. همچنین، اضطراب مرگ با فاصله کودک از مادر، جایگاه کودک و جایگاه پدر مرتبط بود. علاوه بر آن، نقش واسطه ای اضطراب مرگ در رابطه بین اضطراب کرونا و تعارض مادر و کودک تأیید شد. یافته های پژوهش با نظریه هشیاری انعکاسی پارانکات در مورد بیش هشیاری مادران در زمان برانگیخته شدن اضطراب های بنیادین مورد بحث قرار گرفت.
عوامل اجتماعی اثر گذار بر سلامت روان زنان در مقایسه با مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف شناسایی برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت روان زنان و مردان انجام شده است. برای تحلیل موضوع از آراء آناندال (2013)، نظریه موس (2002) و نظریه آربر و توماس (2001) بهره گرفته شده است. به این منظور یک پژوهش میدانی به روش پیمایشی ترتیب داده شد و از بین زنان و مردان متأهل 20 تا 60 ساله ساکن شهر کرمان، بر اساس روش نمونه گیری سهمیه بندی نمونه ای 600 نفر انتخاب و با آن ها مصاحبه شد. نتایج به دست آمده نشان داد میانگین نمره سلامت روان مردان و زنان به ترتیب 5/23 و 6/20 است. بنابراین، نمره مردان به طور معناداری از نمره زنان بیشتر است. همچنین، میانگین نمره «نابرابری در بهره مندی از منابع و فرصت ها» برای زنان و مردان به ترتیب 6/73 و 8/54 است. نمره «آسیب پذیری مردان و زنان در سلامت به ترتیب 43 و 46 است. به این ترتیب می توان گفت زنان در مقایسه با مردان سلامت روان ضعیف تر، بهره مندی کم تر از منابع و فرصت ها و درجه آسیب پذیری بالاتری در سلامت را تجربه می کنند. تحلیل های آماری نشان داد «نابرابری در بهره مندی از منابع و فرصت ها» با ضریب 16/0- و «آسیب پذیری در سلامت» با ضریب 24/0- بر سلامت روان زنان تأثیر منفی و معناداری دارد. نابرابری های جنسیتی هم به طور مستقیم و هم از طریق افزایش آسیب پذیری در سلامت زنان اثر کاهنده بر سلامت روان آنان دارد. یافته ها حاکی از آن است که در نوع عوامل اجتماعی اثر گذار بر سلامت روان مردان و زنان تفاوت وجود دارد و تحلیل سلامت روان زنان مستلزم توجه به شرایط اجتماعی و تحلیل جنسیتی است.
تحلیل وضعیت مهارت های زندگی شهروندان تهرانی با تأکید بر جنسیت (مقایسه مهارت های زنان و مردان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت مهارت های زندگی شهروندان تهرانی به تفکیک مهارت های 18گانه زندگی و با تأکید بر مقایسه مهارت های زنان و مردان، طراحی و اجرا شده است .پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان ساکن شهر تهران است. پرسشنامه های پژوهش از طریقgoogle form بین یک نمونه 396 نفری توزیع شد. یافته های پژوهش نشان داد، به ترتیب بهترین وضعیت مهارت در شهروندان تهرانی، در روابط بین فردی (سطح جمعی) ، نحوه گردآوری اطلاعات ، مهارت مشارکت همگانی (با میانگین های 71/3، 61/3 و 60/3) بوده، در صورتی که مهارت درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، مهارت های مربوط به ارتباط های انسانی، مهارت تفکر خلاق (با میانگین های 26/3، 04/3 و 49/2) در وضعیت پایین تری قرار داشته و در مجموع، وضعیت کلی مهارت های زندگی شهروندان تهرانی با میانگین 33/3 کمی بیش از حد متوسط است. در زمینه مقایسه و بررسی تفاوت مهارت های شهروندان زن و مرد، نتایج آزمونT نشان می دهد، در مهارت حل مسئله، مهارت مشارکت همگانی، تفکر انتقادی، درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشند، مهارت های مربوط به رعایت و به کارگیری نکات ایمنی، وضعیت زنان و مردان متفاوت است (05/0 sig < ). زنان در مهارت حل مسئله و مهارت مشارکت همگانی، وضعیت بهتری داشته ولی در درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشند و مهارت های مربوط به رعایت و به کارگیری نکات ایمنی، مردان نسبت به زنان در موقعیت بالاتری قرار دارند.
ادراک از تبعیض جنسیتی و موفقیت شغلی ذهنی زنان با تعدیل گری لنگرگاه های شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، تلاش در جهت ایجاد محیط های کاری دربرگیرنده از برجسته ترین دغدغه های سراسر جهان بوده است. در این راستا، کاهش سوگیری و تبعیض جنسیتی در محیط کار یکی از مهم ترین اقداماتی است که به سازمان ها اجازه می دهد از ظرفیت، توانایی و استعداد همه کارکنان خود استفاده کنند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی همه جانبه و جامع به این قضیه پرداخته و بدین منظور، چندین نگرش و ذهنیت را در زنان شاغل مورد مطالعه قرار داده است: موفقیت شغلی- ذهنی ، ادراک از میزان تبعیض جنسیتی در محیط کار و همچنین، انتظارات و ارزش های شغلی . با توجه به پیشینه پژوهش، این پژوهش نقش تعدیل کنندگی انتظارات و ارزش های شغلی را در قالب سازه «لنگرگاه های شغلی» شاین بر رابطه بین موفقیت شغلی- ذهنی و تبعیض جنسیتی ادراک شده می سنجد. نمونه مطالعه، با حجم 181 نفر به روش غیرتصادفی و در دسترس انتخاب شده اند و به سؤالات پرسش نامه های پژوهش به صورت برخط پاسخ داده اند. نتایج نشان داد هرچه زنان تبعیض جنسیتی بیشتری در محیط کار احساس کنند، موفقیت شغلی- ذهنی شان کمتر می شود. همچنین، لنگرگاه های شغلی شدت رابطه این دو متغیر را تحت تأثیر قرار می دهند؛ در میان لنگرگاه ها، لنگرگاه شایستگی فنی بیشترین تأثیر و لنگرگاه امنیت و ثبات کمترین تأثیر را در رابطه مذکور دارد.