محمود مهام

محمود مهام

مدرک تحصیلی: استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

Non-indigenous and Interventionist Interventions in Land Changes (Case Study: Founding Land Use Planning in the Pahlavi Era)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Land Use Planning Modernization Ecosystem Indigenous Technology Space

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 174 تعداد دانلود : 980
Development programs design and operationalize land changes. Although development programs in Iran have been new, interventions in Iranian land have a long history. In other words, the methods of nurturing and exploiting natural and human resources identifiable in indigenous technologies have over time created a specific combination and fabric in the land that reflected the ancient organization of the Iranian land. Therefore, land changes in the Pahlavi era - which result from the implementation of development programs within the framework of modernization- are placed in relation to the organization of the land in the historical background of the country's population. Therefore, the main question of the article is, ‘How did land reform in Iran during the Pahlavi era take shape and what characteristics did it have?’ The present study used descriptive-analytical and critical method. It seems that regarding the external nature of the development programs of the Pahlavi era and their lack of indigenous foundation, the designed land changes lack the characteristic convergence between culture and technology, and neglect and indifference to the vital role of the ecosystem in the mentioned connection. In fact, the findings indicate that land changes resulting from modernization programs were designed and operationalized in confrontation with the pre-modern organization of the land. The interventionist approach in land during the Pahlavi era has resulted in a divergence in the cultural-ecosystem-technology cohesion. The result of this interventionist approach in land during the Pahlavi era has been a divergence in the cultural ecosystem-t
۲.

مداخله در بافت های مجتمع های زیستی (تحلیلی انتقادی بر سند 2030 با تاکید بر «غذا و خاک» و «آب و انرژی»)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مجتمع های زیستی پیوند خاک و غذا مداخله پیوند آب و انرژی سند 2030

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 76 تعداد دانلود : 559
تداوم زیست جمعی و استمرار جوامع انسانی در سرزمین موجب شکل یابی تدریجی متقابل جامعه و محیط به صورت انواعی از مجتمع های زیستی است. ارتباط جوامع انسانی با تنوع محیطی در پیشینه زیستی در فلات مرتفع ایران، پیدایی سه نوع جامعه (عشایری، روستایی و شهری) را موجب شد که بخشی از میراث طبیعی-انسانی بشر هستند. تغییر در آن ها با هدف گذاری بهبود زندگی، نیازمند شناخت بافتِ مجتمع های زیستی است تا به «پایداری» بینجامد. اسناد و برنامه های توسعه ای، واجد پشتوانه های علمی -فنی هستند که بر ترکیب و نوع روابط قدرت در سطوح مختلف تاثیرگذارند. دستور کار 2030 هر چند از انسجام بالایی برخوردار می باشد امّا عملاً انعکاسِ مواجهه ی قدرت ها با یکدیگر است. با توجه به محوریت «پایداری» در این سند، پرسش آغازین عبارت است از: «پایداری» توسعه در سند 2030 دارای چه سازوکار و کدام جهت گیری است؟ با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، فرضیه زیر ارائه شده است: سند 2030 در تلطیف روابط شمال و جنوب و جایگزینی همکاری در سطح داده ها و اطلاعات از یک طرف و رقابت در سطحِ دانشی و نقش کاربری از طرف دیگر، تدوین گردیده است و با بخشی نگری و غفلت از پیوندها(غذا و خاک «و» آب و انرژی)، بی توجهی به مساله تقسیم منابع، تقلیل گرایی در مشارکت، نپرداختن به اندرکنش سوادِ زیست بوم شناسی و زنجیره تامین مالی، نتوانسته تجمیع تجارب و یافته های اسناد توسعه ایِ پیشین باشد.
۳.

«زمین-گیاه»، بستر زیست های پایدار (مطالعه موردی: الگوی زیست جمعی جامعه نگاران و جامعه شناسان گیاهی متقدم در فلات مرتفع ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 900 تعداد دانلود : 398
این مقاله در پی بازخوانی زیست عشایری به مثابه الگویی از زیست جمعی در ایران بر پایه پیوند حوزه های طبیعی و انسانی می باشد. پرسش اصلی عبارت است از: بازیابی و بازخوانی این میراث طبیعی-فرهنگی و کاربست آن برای آینده چگونه امکان پذیر است؟ به نظر می رسد ارتباط حیاتی عشایر و جوامع گیاهی از یک سو و دانش و مهارت عشایر برای فعالیت در تنوع زمینی و اقلیمی از سوی دیگر، کالبدشکافی زیست عشایری را به مثابه دانش و فناور های بومی زیست های پایدار، میسر می سازد. برای تحدید دامنه وسیع مساله زیست عشایری، تمرکز اصلی بر «زمین-گیاه» قرار داده شد. از روش توصیفی-تحلیلی-انتقادی و رویکردی تلفیقی از مناظر گیاه شناسی، زمین شناسی، اکولوژی عمیق و آمایش سرزمین، بازخوانی فعالیت عشایر به مثابه جامعه نگاران و جامعه شناسان گیاهی(شفاهی) متقدم در فلات مرتفع ایران انجام شد. یافته-ها نشان می دهد گسیختگی دانشی در شناسایی روابط حوزه ها(طبیعی و انسانی) و بی توجهی به حوزه های زیستی و منابع پایه نظیر زمین و گیاهان، موجب شده تا زیست عشایری به مثابه یک بافت، در مطالعات طبیعی و انسانی، بیش از پیش فراموش شود. بنابراین، بازیابی و بازخوانی آن، نیازمند احیاء مطالعات بین-رشته ای و فرارشته ای با مستندسازی و تولید داده های بوم زاد و بهره گیری از داده های جهانی برای بهره-برداری بهینه در طراحی زیست های پایدار برای آینده می باشد.
۴.

جامعه شوروَرز و مهندسی شوروَرزی: درآمدی اجتماعی- فنی و خاکی-گیاهی بر «مطالعات زیست بوم شناسی ایران»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جامعه انرژی مقیاس سوادِ زمین شناختی دانش و فناوری های بومی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 958 تعداد دانلود : 517
ایده ی اصلی این مقاله بر اهمیت روابط حوزه های «طبیعی و انسانی» از دو منظر «دانشی» و «زیست بوم شناسی» است که هر چند در ابتدا ساده به نظر می رسد امّا متاسفانه در عمل، شاهد فقدان این ارتباط شناسی در کلان حوزه های علمی هستیم. «شوری» به مثابه ی یک ویژگیِ «طبیعی» و «شورورزی» به عنوان یک «فناوری»- که حاصل تدابیر انسانی است- در یک زیست بوم معین(ایران)، مورد نیاز و پرسش می باشد، هر چند شرایط جدیدِ حاصل از مداخلات بدون توجه به توان های محیطی، شرایط متفاوتی را به وجود آورده، امّا همچنان این پرسش قابل طرح است که این ارتباط «طبیعی و انسانی»، دارای چه پیشینه و حال، و لذا آینده ای خواهد بود؟ با رجوع به سوابقِ اجتماعی-فنی و خاکی-گیاهی در زیست بوم ایران، نشان داده شده است که این ارتباط در گذشته به نحو مناسبی برقرار بوده، به نحوی که می توان به استناد آگاهی و عملکرد پیشینیان، از جامعه ی شورورز و لذا تواناییِ کار با شوری در قالب فناوری شورورزی سخن گفت. نکته ی کلیدی برای درک، طراحی و اجرایِ شورورزی نوین، توجه مجدد به روابط حوزه های «طبیعی و انسانی» از منظر «دانشی» در «زیست بومی مشخص» می باشد که «مطالعات زیست بوم شناسی ایران» نامیده شده است
۵.

رقابت و نظم اجتماعی؛ نقد جامعه شناسی گسسته گرا بر مبنای یافته های «انسان شناسی یاریگری»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نظم اجتماعی انسان شناسی یاریگری کنش متقابل گسسته کنش متقابل پیوسته رقابت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 556 تعداد دانلود : 814
پرسش از نظم اجتماعی و چگونگی ماندگاری جوامع همواره در محور مباحث جامعه شناسی قرار داشته است. تأملات نظری، تجارب عینی و اتخاذ سیاست های اجتماعی، پیوسته بر عمق درک چیستی و چگونگی نظم اجتماعی افزوده است. بر این اساس، پرسش اصلی در مقاله حاضر عبارت است از اینکه در پاسخگویی به مسئله نظم اجتماعی کدام یک از انواع کنش متقابل (گسسته یا پیوسته) غلبه داشته است؟ بازخوانی کلاسیک ها از یک طرف و دقت در میزان قوت و گستره جریان های بازگشت به تعاون، تعاونی و انجمن گرایی از طرف دیگر، ضمن آنکه نشان داد تلاش های فراوانی در دوره مدرن برای پاسخگویی به نیازِ همبستگی اجتماعی و نظم اجتماعی پایدار و پویا انجام شده است، اما این واقعیت را نیز آشکار ساخت که همواره کنشِ متقابلِ گسسته بر کنشِ متقابلِ پیوسته (یاریگری) ترجیح داده شده و بلکه جایگزین آن گردیده است. از این رو، می توان گفت که پاسخ ها به پرسش نظم اجتماعی، علی رغم تنوع شان بر محور کنشِ متقابلِ گسسته استوار گردیده اند. به نظر می رسد تقدم تاریخی و اجتناب ناپذیر تغییرشناسی بر شناخت نظم و ماهیت ایدئولوژی های مؤثر در جامعه شناسی، سهم به سزایی در پیدایی این وضعیت داشته اند.
۶.

الگوی زیست جمعی در ایران (تحلیلی بر درسنامه فنی و مشارکتی طومار تقسیم آب زنده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: الگوی زیست جمعی میراث مهندسی طراحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 889 تعداد دانلود : 401
وجود تجارب زیست جمعی در سطح عالیِ تمدن سازی در فلات مرتفع ایران،نشانه ای بر وجود الگو به مثابه «روح» و الگو به مثابه «کالبد» است.اصفهان از مناظر اقلیمی، فرهنگی و مهندسی یکی از نمونه های مناسب برای شناخت این الگو می باشد.با توجه به شکوفایی اصفهان بر مدار زایندگی رودخانه اش، پرسش آغازین بر محور تقسیم آب رودخانه زنده رود در طومار منسوب به شیخ بهایی مطرح گردید تا نظم اجتماعی و نظم مهندسی سازنده ی اصفهان و رابطه آن ها در قالب رژیم اجتماعی-فنی و مهندسیِ پدیدار شده، شناسایی گردد.اتخاذ روش جغرافیای تاریخی برای شناسایی نظم اجتماعی و استفاده از نتایج روش بازخوانی در مطالعات فنی- مهندسی با تمرکز بر سازه های آبی در دوره مورد بررسی برای شناسایی نظم مهندسی صورت گرفته است.نتیجه بررسی ها نشان داد که پایداری و زایندگی رودخانه اصفهان حاصل تقسیمی اجتماعی و فنی-مهندسی،برای تغییر در اقلیمی نیمه خشک و دستیابی به شهر باغی، کشاورزی-صنعتی است که افزایش معقولِ بار اکولوژیک را بر پایه و در سایه ی بهره مندی از مهندسی در مرتبه تحلیلی، نیرو بخشی به ظرفیت غیرحاکمیتی و ارتقاء ظرفیت سیاسی در مقیاس پایتخت یک امپراتوریِ مقتدر امکان پذیر ساخته است. سازمانِ کار یاریگرانه، نظمی درهم تنیده و همسو را در ابعاد بهم پیوسته ی فنی-مهندسی و اجتماعی پدید آورد. باور به ضرورتِ تعامل دوسویه با طبیعت منجر به طراحی الگوی زیست جمعی با لحاظ عنصر «زمان» در «بلند مدت» گردید و این همه، در گرو درکی عمیق و همه جانبه از معنای «آب»، چرخه آب در زیست جمعی و چگونگی تقسیم آن در منظومه ی دانش های بومی آب شناسی در عرصه های متنوعِ اجتماعی و مهندسی بوده است.بنابراین، طراحی و باز طراحی الگوی زیست جمعی در ایران،نیازمند درک رابطه علوم اجتماعی و مهندسی و بازخوانی میراث برای ایفای نقش و مشارکت در تجارب جهانی است.
۷.

اصل چهار و تغییر اجتماعی در ایران (معرفی و نقد کتاب «بررسی اهداف و عملکرد اصل چهار ترومن»)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اصل چهار ترومن تغییر الگوی تغییر اجتماعی روستا جامعه ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 805 تعداد دانلود : 529
تغییرات اجتماعی برون زا و نوین در ایران علیرغم سابقه طولانی مورد توجه جدی قرار نگرفته اند. از مهم ترین عوامل مؤثر در تغییرات اجتماعی برون زا پیش از انقلاب اسلامی، نوع ارتباطات خارجی خصوصاً با ایالات متحده آمریکا بوده است. تأثیر این رابطه عمدتاً در حوزه های سیاسی و نظامی مدنظر قرار گرفته و از سایر حوزه های مهم و اساسی نظیر اقتصاد و فرهنگ غفلت شده است. هدف این مقاله بازخوانی انتقادی اهداف و عملکرد اصل چهار ترومن در ایران می باشد که در کتابی با همین نام انتشار یافته است. هدف گیری اساسی اصل چهار بر روستاها به عنوان کانون های «کار و تولید» و «همکاری» بود و توسعه را در چارچوب «مصرف» به عنوان هنجار اجتماعی و «رفاه» به مثابه ایدئولوژی سیاسی تعریف می کرد. در این مدلِ توسعه می بایستی کانون های مولد به کانون های مصرف تبدیل شوند و شهرهای مصرفی نماد توسعه یافتگی محسوب می گردند. کتاب «بررسی اهداف و عملکرد اصل چهار ترومن» تنها اثر انتشار یافته در این زمینه است که کالبدشکافی مناسبی از ماهیت و فرایند اصل چهار در ایران ارائه داده امّا به نتایج و تأثیرات پایدار این طراحیِ تغییر اجتماعی در ایران کمتر توجه داشته است. با این وجود می تواند در طراحی الگوی تغییرات اجتماعی در ایران به کار آید.
۸.

چالش های دانش بومی کار و همکاری ایرانیان (مقایسه قبل و بعد از انقلاب اسلامی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دانش بومی کار همکاری نهاد انقلابی جهاد سازندگی کارهای جمعی و کنش های یاریگرانه ایرانیان سازمان های کار ستیز و ضد مشارکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 721 تعداد دانلود : 493
تغییرات جوامع را از دو منظر درونی و بیرونی می توان بررسی کرد. اولی ناظر بر کلیه تجارب زیسته اعم از پنهان و آشکار و تکیه بر درون زا بودن تغییرات است و دومی، بر از پیش ساخته بودن چارچوب نظری و تحمیل نظریه بر میدانِ واقعیت اتکا دارد. هدف اصلی در این مقاله بررسی مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در مورد «کار» و «همکاری» در قبل و بعد از انقلاب اسلامی در ایران است تا مشخص شود که با تکیه بر کدام گمانه و پیش فرض ها و فرضیه ها، چارچوب های مفهومی و نظری در این زمینه مسئله یابی کرده اند و فرایند حل مسئله متناسب با آن ارائه کرده اند؟ شناسایی، گردآوری آثار به عنوان منابع داده ها و اطلاعات و تفکیک متون بر اساس زمان چاپ (قبل و بعد از انقلاب اسلامی) و مضامین و رویکردهای آن ها (بر اساس تکیه گاه دانشی) نشان می دهد که در تحلیل تغییرات نظام اجتماعی- در معنای عام آن- با محوریت «کار» و «همکاری»، با دو دانش یعنی دانش بومی (اعم از مکتوب و شفاهی) و دانش رسمیِ وارداتی و ترجمه ای مواجه هستیم. با توجه به تفاوت ماهوی در نگرش های سازنده هر یک از این دانش ها-که اولی مبتنی بر فرهنگ و تاریخ و شرایط اجتماعی کشورهای جهان سوم و از آن جمله کشورهای جنوب غربی آسیا و در آن میان، جامعه ایران از یک سو و دومی، بر اساس شناخت رسمی و دانشگاهی ساخته وپرداخته نظام سوداگری-استعماری غرب و دانش برخاسته از آن از سوی دیگر- شناخت های متفاوت و بلکه متضادی از سابقه و پیشینه کار و همکاری و آسیب شناسی امروز و تجویز برای آینده به دست می آید. تقابل دانش رسمی دانشگاهی علوم اجتماعی ما با دانش بومی عمدتاً از طریق اقتدار سیاسی و اقتصادی جهانی در طی یک صد و پنجاه سال گذشته به ویژه پس از جنگ جهانی دوم از طریق برنامه های رسمی حکومت و دولت های تحت سلطه در قالب برنامه های نوسازی صورت گرفته است که مقاومت های مختلفی را در جامعه ایرانی موجب گردید. پیروزی انقلاب اسلامی نقطه عطفی در فرآیند تقابلِ فعال به لحاظ سازمانی و نظام اجتماعی در ابعاد مختلف آن محسوب می شود. تحلیل محتوایی آثار موجود به مثابه پشتوانه و پیشینه نظری از یک سو و سوابق تجربی قدیمی و متأخر در زمینه کار و همکاری در جامعه ایران از سوی دیگر نشان می دهد که چالش هایی جدی ناشی از شکاف میان «میدان» و «نظریه» در فهم «کار» و «همکاری» و آسیب شناسی فرهنگ کار و همکاری ایرانیان پدید آمده است. آثار و منابع دست اول و دست دوم و تصویرهای ارائه شده در آثار مردم شناسی مبیِّن تقابل الگوهای کار و همکاری هستند که ریشه در تغییرات اجتماعی دارند. رویارویی جامعه ایرانی که غالباً روستایی- عشایری و یا شهرهای ایرانی- اسلامی بوده با دولت های شبه مدرن پهلوی موجب شکل گیری دو نوع تحلیل در دو سطح برای تشریح چگونگی وضعیت کار و همکاری در ایران گردیده است. در پیش از انقلاب، سطح اول مشتمل بر دیدگاه رسمی، دولتی، دانشگاهی بوده و سطح دوم، دربردارنده واقعیت و میدان فره نگ و جامعه ایران که اتفاقاً غیررسمی می باشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تقابل نهادی جامعه ایرانی - اسلامی از مسیر نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی و طراحی و تجربه انواع نهادهای انقلابی خصوصاً جهاد سازندگی با شعار "همه با هم"، واقعیت استمرار چالشگری فرهنگی و اجتماعی را با تحلیل ها و سازمان های وارداتی نشان می دهد. عبور موفقیت آمیز از این چالش فرهنگی در گرو بازشناسی انتقادی سابقه کار و همکاری و گروه ها و سازمان های کار جمعی در قالب های متنوع و متعدد و بانام های محلی فراوان در روستاها، عشایر، اصناف، گروه ها و سازمان های مذهبی و مسلکی و وقفی همتراز و ناهمتراز در ایران است تا تحلیل فرهنگ کار بتواند از سطح خُرد، فردی و یا جمعی در قالب های بومی و سنتی و روان شناختی به سطح کلان، جامعه شناختی و سازمان دهی با کارکردهایی در زمینه هایی جدید و البته بر پایه ساخت ها و تجربیات تاریخی- ارتقاء یابد و رویارویی بافرهنگ مهاجم، از بُعد دانشی امکان پذیر گردد.
۹.

تحلیل الگوی فرهنگ سیاسی در متون درسی دوره راهنمایی (کتاب های تعلیمات اجتماعی و فارسی 1380-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رقابت فرهنگ سیاسی یاریگری داروینیسم اجتماعی متون درسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی ادبیات
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی آموزش و پرورش
تعداد بازدید : 322 تعداد دانلود : 572
فرهنگ سیاسی به صورت روزافزونی در مطالعات جامعه شناختی سیاسی ایران، اولویت ویژه ای یافته است. از مهم ترین حوزه های تأثیرگذار، فرآیند ظهور و بروز فرهنگ سیاسی در نظام آموزشی است و مطالعات بسیاری - برای مثال آلموند و وربا (1965)، کلمن (1965)، هاپر (1971)- بر اهمیت آموزش و پرورش در تعیین نگرش ها و رفتارهای سیاسی تأکید نموده اند. در این مقاله باهدف شناسایی الگوی دانش سیاسی مورداستفاده و به تبع آن، الگوی فرهنگ سیاسی ترویج شده و شناسایی روند تغییرات احتمالی الگوی فرهنگ سیاسی در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی پس از انقلاب اسلامی (1380- 1357) از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بدین ترتیب، سؤال اصلی عبارت است از: الگوی فرهنگ سیاسی غالب در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی در جمهوری اسلامی ایران، ترسیم کننده الگوی رقابت محوری است یا همکاری محور (یاریگرانه)؟ ترسیم چارچوب نظری بر اساس دو رهیافت رقیب در مطالعات فرهنگ سیاسی؛ رهیافت کلاسیک فرهنگ سیاسی (منظر خارجی) و رهیافت جامعه شناسی تاریخیِ فرهنگ سیاسی (منظر داخلی) صورت گرفت. یافته ها از منظر خارجی نشان داد که گسستگی بر پیوستگی کنش های جمعی غلبه داشته است و فرهنگ سیاسی مشارکتی، الگوی غالب در کتاب های درسی مورد بررسی نبوده است. از منظر داخلی نیز مشخص شد که «یاریگری» به عنوان توصیه ای اخلاقی و دینی و در مصادیق «خودیاری» و حداکثر «همیاری» - آن هم محدود به برخی شقوق آن ها - تقلیل یافته است. پراکندگی مصادیق مؤید فرهنگ سیاسی یاریگرانه عملاً مانع از آن گردید که سازماندهی عمودی مطالب تأیید شود. در مجموع، ویژگی های نظری به دست آمده قابل تطبیق با دیدگاه داروینیسم اجتماعی است. پیامد این وضعیت، تضعیف زمینه های بروز فرهنگ سیاسی مشارکتی است.
۱۰.

ناپدید شدن مبادله نمادین در مجلات زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 707 تعداد دانلود : 354
با توجه به اهمیت روزافزون رسانه در دنیای جدید از یک طرف و اهمیت زنان به عنوان بخش مهمی از مخاطبان رسانه از طرف دیگر، در این پژوهش تلاش شده است نحوه پیام رسانی و تاثیرگذاری مجلات غیرتخصصی و عمومی منتشر شده برای زنان در زمینه رشد مصرف گرایی، مورد بررسی قرارگیرد. از این رو، 11 مجله غیرتخصصی که مخاطب اصلی آنها، زنان می باشند به روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شدند. سئوال اصلی این پژوهش چنین است: آیا در محتوای مجلات زنان مورد بررسی، روند "ناپدید شدن مبادله نمادین " را می توان دید؟ فرضیه این پژوهش با استفاده از چارچوب نظری بودریار طراحی شده و بر ابعاد "ناپدید شدن مبادله نمادین " که شامل حاد واقعی، توهم کارکرد، تسلط مبادله نشانه ای و تسلط مبادله اقتصادی است، متمرکز می باشد. یافته هانشان می دهد که روند " ناپدید شدن مبادله نمادین " در مجلات زنان مورد بررسی، بر اساس ابعاد یاد شده و مولفه ها و شاخص های تعیین شده به صورت غالب و فراگیر وجود دارد. همچنین با توجه به شاخص های موجود در این پژوهش، رشد مصرف گرایی در میان زنان، منجر به خردگریزی پیچیده ای گردیده که زمینه ساز بروز آسیب های جدی برای آنان شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان