این مقاله، حاصل دغدغه ای پژوهشی در فلسفه علم است که در آن پرسش های هستی شناسی، شناخت-شناسانه، روش شناسانه و ارزش شناختی در مورد «میان رشتگی» و «علوم سیاسی» طرح و بررسی شده است. در پرتو این نگاه، نقطه تمرکز مقاله آن است که آیا علوم سیاسی یا علم سیاست رشته یا پروژهای میان رشته ای است؟ پروژه میان رشته ای چنان که از مقدمات نظری بر می آید دربردارنده یک عرصه شناختی (همگرایی و ادغام رشته ای) و هم بعدی عملی (همکاری) است. موضوعاتی چون تعریف علوم سیاسی، موضوع و مسائل آن، تحولات حوزه معرفت شناختی، تحولات عصر جدید، اقتضائات زندگی، زنجیره فرایندی امروزین، کارگزاری انسان اجتماعی و چند بعدی، کثرت سطوح، رابطه، وابستگی های متقابل و پویایی ها، ضرورت تبادل رشته ای و چندرشتگی یا میان رشتگی در علوم سیاسی را رهیافتی غیرقابل انکار نموده است. بنابراین علوم سیاسی پروژه ای میان رشته ای است؛ توصیفی که رجحان نظری و عملی آن بر رشته علم سیاست در این مقاله نشان داده شده است.