ژئوپولیتیک گاز، فصل نوینی از روابط بین الملل را گشوده که در آن کانون های تولید، مصرف و مسیر انتقال انرژی و قدرت های فرامنطقه ای اثر گذار نیز لحاظ می شود. ایران در مقام دومین دارنده ذخایر گازی جهان، در صورت تدوین یک دستور کار مبتنی بر ژئوپولیتیک می تواند در حوزه انرژی اثر بسزایی در مناسبات استراتژیک جهانی گذارده و ارزش برقراری مناسبات راهبردی پیدا کند. در این میان قدرت هژمون، همه تلاش خود را برای مدیریت امور منطقه خلیج فارس به کار بسته و هر کدام از واحدهای سیاسی منطقه ای که موضع تقابلی با قدرت هژمون داشته باشند، زیر فشار قرار خواهند گرفت. شواهد کنونی نیز نشانگر آنند که ایران صرفاً در محیط بین المللی غیررقابتی برای قدرت های غیرهژمون ارزشمند است. نیاز فزآینده هند در مقام قدرتی غیرهژمون به انرژی گاز، فرصتی استراتژیک در اختیار ایران قرار داده؛ اما مؤلفه های متعدد (منطقه ای و فرامنطقه ای) انتقال گاز ایران را به این کشور به چالش کشانده است. نویسنده بر این باور است که ایران در صورت تدوین دستور کاری مبتنی بر موقعیت ژئوپولیتیک می تواند منافع ملی خویش را در بهره گیری از فرصت های موجود تأمین نماید.