فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۵۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
امکان تحقق علوم انسانی بومی و بازتولید معانی جدید
حوزه های تخصصی:
نقش فرهنگ مصرف کالاهاى داخلى در تحقق تولید ملى، حمایت از کار و سرمایه ایرانى
حوزه های تخصصی:
موانع و راهکارهای کاربست یافته های تحقیقاتی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی و مفاهیم مرتبط علوم انسانی و دستگاه های اجرایی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی چشم انداز آینده وضعیت فعلی علوم در ایران و جهان با تأکید بر علوم انسانی
در اغلب راهبردها و برنامه های کلان توسعه، تاکید ویژه ای بر تولید علم و تبدیل آن به کالاها و خدمات مورد مصرف جامعه شده است، هر چند که در برخی حوزه های دانش، مانند علوم پایه، شاهد رشد کمّی وکیفی خوبی بوده ایم؛ اما رابطه میان علم و عمل در علوم انسانی یکی از عمده ترین موضوعاتی است که درچند دهه اخیر مباحث و مناقشه های بسیاری را به دنبال داشته است. در این راستا مقاله پیش روی نتیجه مطالعه ای است که با هدف بررسی عوامل بازدارنده کاربست یافته های پژوهش حوزه علوم انسانی واجتماعی در سازمان ها و ارائه راهکارهای مناسب انجام گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده در اینتحقیق، پیمایش بوده که در آن تاثیر چهار شاخص ویژگی های پذیرنده بالقوه، ویژگی های سازمان،ویژگی های پژوهش و ویژگی های ارتباطی، به عنوان «متغیرهای پیش بین» بر عدم کاربست نتایج پژوهش ها،به عنوان «متغیرملاک» را مورد بررسی قرار داده است. به صورت خلاصه نتایج نشان داد که هر چهارشاخص مورد نظر، اثرات تعیین کننده و معنی داری بر عدم کاربست یافته های پژوهش داشته اند. هرچند کهاز بین این عوامل، ویژگی های پذیرنده بالقوه با 83.6 درصد نمره، تاثیر بیشتری را داشته است.
جهت گیری ها و ظرفیت های نظام آموزشی کشور در توسعه فرهنگ انس با قرآن کریم (با تأکید بر جهت گیرى هاى تربیت قرآنى سند تحول نظام آموزش و پرورش)
حوزه های تخصصی:
تحلیلی بر محرک کنش با رویکرد مقایسه ای بین دیدگاه های جامعه شناسان غربی و اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه طرح گسترده مباحثی چون بومی سازی و اسلامی سازی دانش، ضرورت استخراج و تبیین دیدگاه اسلام دربارة مسائل اساسی علوم انسانی از جمله جامعه شناسی را بیش از پیش نمایان ساخته است. اما درتبیین علوم انسانی اسلامی، دو شیوه هست: اول نفی مطلق دستاوردهای کنونی و پایه ریزی پارادایم جدید علمی؛ دوم استفاده از علوم موجود وپالایش و تکمیل آن با بهره گیری از آموزه های اسلام.
این مقاله، با روش اسنادی بر مبنای رهیافت دوم و با رویکرد مقایسه ای که از روش های اصلی تحقیقات در علوم اجتماعی است، مفهوم کنش را در آرای اندیشوران شاخص غربی بررسی، و نظر قرآن و روایات را در این باره شرح داده، به مقایسه تطبیقی آنها پرداخته است. اسلام برخلاف اغلب نظریات غربی، که به نوعی تحلیل دو متغیره و یک بعدی در این خصوص پرداخته اند، با تحلیل همه جانبه از موضوع کنش، به ابعاد روانی، جسمی، طبیعی و اجتماعی در صدور کنش اشاره نموده و پنج رکن اصلی کنش را کنشگر، آزادی، فرصت، امکانات و انگیزه (نیت) دانسته است
فرهنگ قلب اقتصاد دانش بنیان در رشد و توسعه اقتصادی
حوزه های تخصصی:
عوامل بازدارنده ابتلا به تکاثر و اتراف
حوزه های تخصصی:
نقش توسعه اعضای هیات علمی در ارتقاء مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی به عنوان نظام پرورش نیروی انسانی متخصص و تولیدکننده دانش نقش مهمی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر کشور دارد. این نقش به ویژه در توسعه انسانی کارآزموده کشورها و پرورش افراد متخصص به ویژه اعضای هیات علمی انکارناپذیر است. در این راستا می توان سند چشم انداز بیست سال آینده توسعه جامعه ایرانی را مورد نظر قرار داد. در این سند بر ضرورت توجه به پرورش نیروی انسانی، برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی تاکید شده است. از این رو می توان به نقش و اهمیت آموزش عالی در توسعه آینده این کشور پی برد. بنابراین ماهیت و کیفیت یک موسسه آموزش عالی در گرو کیفیت توان علمی اعضای هیات علمی آن می باشد. به عبارتی دیگر ارتقای دانشگاه ها از طریق ارتقای توانمندی های اعضای هیات علمی و ارتباط آنها با تغییرات تکنولوژیکی وتاثیرات آنها بر تدریس ویادگیری تسریع می گردد. از سوی دیگر پاسخ گویی به نیازهای نوظهور جوامع علمی مستلزم بهره مندی از مطالعات میان رشته ای است.
در این مقاله ابتدا به مفهوم و ماهیت توسعه اعضای هیات علمی پرداخته می شود وسپس حیطه های مطالعاتی مربوط به این حوزه مطالعاتی با تاکید بر علوم میان رشته ای مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین رویکردهای جدید ونقش اعضای هیات علمی در ارتقاء مطالعات میان رشته ای مورد بررسی وتحلیل واقع شده ودر پایان راهکارهای مناسب برای ارتقا کیفیت علوم میان رشته ای ارائه می شود.
ایرانِ اسلامی: بانیِ موضوع و انگارة جدید در جامعه شناسی و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ایران اسلامی»، به معنیِ خاصی که در این مقاله لحاظ شده است، می تواند بانی تحول در جامعه شناسی از «حیث موضوعی» و در علوم انسانی از «حیث معرفتی» باشد. تحولِ موضوعی در جامعه شناسی، ناظر به حوزه هایی نظیر جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی توسعه، جامعه شناسی سیاسی و مسائل و آسیب های اجتماعی است. اما تحولِ معرفتی در علوم انسانی به موضع و راه حلی برمی گردد که در قبال معضلِ «بی طرفی در معرفت» اتخاذ خواهد کرد و همچنین به راهکار فرازآمدن بر «انگارة غالب» به طوری که خود دچار محدودیت های انگاره ای نگردد. این تحول همچنین از «غایاتِ» احتمالاً متفاوتی که برای کسب معرفت دارد و از جهت گیری های معرفتیِ نهفته در «ذخایر اندیشه ایِ» مسلمانان تأثیر خواهد پذیرفت.
اعضای هیأت علمی و ساختار سازمانی: تعارضات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های میان رشته ای به عنوان یک نوآوری در جهت مقابله با چالش های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی فراروی آموزش عالی در نظر گرفته شده است. فشارهای بیرونی و نیاز به ترکیب حوزه های مختلف دانش برای حل مسائل امروزی، اهمیت تحقیقات میان رشته ای را دو چندان کرده است و فعالیت های میان رشته ای نوشداروی مشکلات آموزش عالی امروزی شناخته شده است. هیچ سازمانی به اندازه دانشگاه تخصصی نیست در نتیجه حل چالش های فراروی آموزش عالی میان رشته ای بستگی به اصلاح ساختارهای فرهنگی دارد تا این تخصص ها رشد یابند. اعضای هیأت علمی نقش اساسی در تغییرات سازمانی موردنیاز برای توسعه فعالیت های میان رشته ای ایفاء می نمایند و در واقع اساتید نقش اصلی را در ابتکارات میان رشته ای بازی می کنند در این مقاله مواردی از قبیل: رشته های دانشگاهی، نیاز به آموزش های میان رشته ای، چالش های فراروی تحقیقات میان رشته ای، نقش مدیران و اعضای هیأت علمی در تسهیل ابتکارات میان رشته ای و استراتژی های مورد استفاده در فعالیت های میان رشته ای بحث و بررسی قرار گرفته اند . می توان نتیجه گرفت که، موانع اصلی فعالیت های میان رشته ای، موانع ساختاری رشته ها است. این موانع عبارتند از: قرار دادن اعضای هیات علمی و محققان در دپارتمان های جداگانه و غیر قابل نفوذ، سازماندهی دانش به صورت حوزه های مجزا، حاکم کردن دیدگاه ها و نظریات محدود و خاص بر رفتارهای علمی و قالبی کردن رفتارها. دانشگاه و موسسات آموزش عالی جهت تسهیل آموزش ها و تحقیقات میان رشته ای بایستی بر استراتژی هایی در زمینه ساختارهای سازمانی، اعضای هیأت علمی و سیاست های تغییر تاکید داشته باشند.
دانشجو-طلبه ها و مؤسّسات پژوهشی حوزه؛ نمونه ای پربار و موفق برای فعالیت های میان رشته ای بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه های علمیه پس از انقلاب اسلامی با پرسش های بسیاری که ارتباطی دوسویه با اسلام و جهان مدرن داشت مواجه شدند و برای پاسخ به این پرسش ها چاره ای جز به کار گرفتن روش های میان رشته ای نبود. البته حوزه ها عمدتاً ناخودآگاهانه به عرصه میان رشته ای کشیده شدند و فعالیت های آنان منعکس کننده روش های مدوّن برای این دست از فعالیت ها نیست. دو مسیر ارتباطی حوزه با دانش مدرن یعنی دانشجو-طلبه ها و مؤسسات تحقیقاتی حوزوی که هم سَری در سنت و هم سَری در مدرنیته داشته اند در این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. در نهایت نتیجه گیری می شود که حوزه در برخی فعالیت های میان رشته ای موفق بوده و در برخی دیگر چندان کامیاب نبوده است. البته برای پاسخگویی به نیازهای جامعه اسلامی راهی جز بسط و توسعه فعالیت های میان رشته ای و بهینه سازی روش های به کار گرفته شده و رفع موانع موجود وجود ندارد.
آموزش مهارت های تفکر انتقادی: رویکردی بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرورش مهارت های تفکر، به خصوص مهارت های تفکر انتقادی از دوران باستان مورد توجه حوزه های معرفت بوده است. پیچیده و چندبعدی شدن مسایل امروز جامعه بشری، بر اهمیت پرورش تفکر انتقادی به عنوان محور تمرکز دوره های میان رشته ای افزوده است. در این مقاله با رویکردی میان رشته ای به آموزش تفکر انتقادی توجه شده است؛ از این منظر، این مقاله به موضوعات ذیل می پردازد: آموزش چگونه اندیشیدن دربارة اصول منطقی هر موضوع، آموزش اندیشه های کلیدی تفکر، اهمیت اندیشه ها در تبدیل شدن افراد به متفکری انتقادی، آموزش تفکر در یک حوزه خاص، دریافت اندیشه ها و منطق یک متن، اهمیت پرسشگری در آموزش تفکر انتقادی و دیدن موضوعات از منظرهای متفاوت و متضاد. در پایان، الگویی اقتباسی برای آموزش مهارت های تفکر انتقادی از منظر رویکردی انتقادی معرفی شده است.
بررسی و اولویت بندی مصادیق اسراف
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل نقش فرهنگ در توسعه مناطق روستایی با رویکردهای توسعه پایدار
حوزه های تخصصی:
تدوین الگوی فرهنگ اسلامی سازمانی
حوزه های تخصصی:
فرهنگ اسلامی سازمانی، الگویی مشترک و نسبتاً پایدار از ارزشها، باورها و اعتقادات اساسی در یک سازمان است و انجام هرگونه تغییر و تحول بنیادی در سازمان تنها از طریق شناخت فرهنگ سازمان و ارزشهای درون یک جامعه امکانپذیر است. هدف ازتبیین فرهنگ اسلامی ـ سازمانی شناساندن آن به افراد سازمان و ایجاد راهکارهای مناسب برای حل مشکلات درون و برون سازمان و رسیدن به یک الگوی جهانی در رابطه با مدیریت استراتژیک منابع انسانی است. در این مقاله به مفهوم شناسی فرهنگ سازمانی و فرهنگ اسلامی سازمانی و ابعاد اندازهگیری آنکه سازمان را در رسیدن به هدف غایی خود، که در کشور اسلامی براساس ارزشهای اسلامی نهادینه شده است، پرداخته و آن مفهومی از فرهنگ اسلامی سازمانی را که از آموزه های دینی میتوان کسب نمود، که سازمانها در پی تثبیت آن هستند و در قالب مکتوب و نانوشته به دنبال آن هستند، سعی شده الگوی مناسب با آن ترسیم شود. محقق بهمنظور تدوین الگوی فرهنگ اسلامی سازمانی از طریق مطالعات توصیفی و اکتشافی خود، به جمع آوری اطلاعات پرداخته و در نهایت با شناسایی متغیرهای مهم و اصلی، الگویی ارائه کرده که در آن چهار نوع فرهنگ اخلاق کاری، رسالت محور، مشارکتی و کارآفرینی دانشمحور همراه با شاخصهای آن نشان داده شده است.
مقدمه ای بر مدل اجرایی مهندسی فرهنگی برگرفته از تعالیم قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطة انسان شناسی و روش شناسی در پارادایم های اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درپی بررسی مبانی انسان شناختی و روش شناختی دو پارادایم اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی بوده، مبانی انسان شناسی و روش شناسی هریک از پارادایم های اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی را بررسی و نقد می کند؛ سپس به تأثیر و تأثر این دو مؤلفه بر همدیگر در هریک از پارادایم ها خواهد پرداخت.
روش استفاده شده در این نوشتار استدلالی ـ برهانی است و هدف از ارائة آن بیان این مطلب است که مؤلفه های هر پارادایم در یک منظومة معرفتی با هم ربط منطقی دارند و پذیرش هر مؤلفه به طور ضمنی، پذیرش دیگر مؤلفه ها را نیز در بر خواهد داشت. پارادایم اثبات گرایی ازآنجاکه نگرشی مکانیکی به انسان دارد، در مبانی روشی خود از علوم طبیعی الگوبرداری می کند؛ به همین دلیل، به نوعی روش توصیفی فارغ از ارزش به مثابة روشی معتبر روی می آورد و روش کمّی را به منزلة راهی برای کسب اطلاعات کافی می داند. پارادایم رئالیسم انتقادی ازآنجاکه انسان را دارای ماهیت اجتماعی می داند، در روش خود پیش فرض های مورد توافق افراد در کنش ارتباطی را یکی از ارکان قضاوت روشی می داند و چون دغدغة رئالیستی نیز دارد، کفایت عملی را نیز از دیگر ارکان قضاوت روشی خود می شمرد. برای جمع آوری اطلاعات قایل به ترکیب روش کیفی و کمّی است و هیچ یک را به تنهایی کافی نمی داند.