فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲٬۷۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین عوامل تشکیل دهنده فضای حاکم بر اثر یک نویسنده، نوع جهان بینی پدیدآورنده آن اثر است که اغلب رنگ و بوی خاصی به کلام و آثار او می دهد. محمد شحرور، نواندیش معاصر اهل سوریه، نظریه های جدید و جنجال برانگیزی در مهم ترین اثر خود، الکتاب والقرآن آورده است. هدف: هدف از نگارش این مقاله، واکاوی و دستیابی به فضای جهان بینی و زیست جهان محمد شحرور برای یافتن تأثیر نوع شناخت او از هستی و انسان بر فهم او از آیات قرآن بود. روش: روش این مقاله، توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای بود. یافته ها و نتیجه: نتیجه تحقیق نشان داد که شحرور، وجود را مبتنی بر تعامل دو جانبه می داند و از آن با عنوان «جدل ثنایی» و دیالکتیک موجودات نام می برد و از این اصل برای فهم آیات قران در موضوعات مرتبط با خلقت، زبان و معرفت انسانی بهره می گیرد. وی تحت تأثیر نظریه تکامل داروین، با نگرشی خاص به خلقت انسان، زبان انسانی و سیر تکاملی آن، معرفت انسانی و اقسام آن و رابطه قضا و قدر و نحوه ارتباطش با جبر و اختیار و حیطه آزادی انسان نظریات خاصی مطرح می کند. در تبیین نظرات خویش با واکاوی ریشه لغوی برخی واژه های قرآنی، سعی وافری برای مستند کردن آرای خود به آیات قرآنی مصروف می دارد. او برای تکامل زبان انسانی، چهار مرحله تقلید، إنباء، تجرید و انسان قدیم و انسان جدید را ذکر می کند و با تقسیم و تمایز بین «شیطان فعلانی» و «شیطان فیعالی» و همچنین بین «عقل إتصالی» و «عقل علمی»، تبیین خاصی از هر یک ارائه می دهد. شحرور، عناصر معرفت انسانی را حق و باطل، غیب و شهادت، سمع، بصر و فواد، قلب، عقل و فکر، بشر و انسان معرفی کرده؛ معرفت انسانی را به سه نوع فؤادی، خبری و نظری تقسیم و تبیین می کند.
مطالعه تطبیقی و متاتئوریکِ نظریه اعتبارگرای روابط بین الملل با نظریه اعتباریات فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه اعتباریات در فلسفه اسلامی و اعتبارگرایی در علوم اجتماعی و روابط بین الملل، هر دو در صورت بندی جدید از نظریات متأخر و تقریباً هم عصری به شمار می آیند که با خاستگاه ها و سرشت و سرنوشت متفاوت، دارای دلالت ها و کارویژه های متمایزی در عرصه معرفتی و اجتماعی هستند. در این مطالعه، ضمن تقریری از هر دو نظریه، برای نخستین بار دشواری های معرفت شناختی و هستی شناختی ناشی از مانعه الجمعیِ «واقع گرایی و اعتبارگرایی» در روایت های ارتدوکسی نظریه های روابط بین الملل را به عنوان یکی از مهم ترین مسائل فلسفی و غیراعتباری و بین رشته ای، مَدخلی برای تأمل در بازساخت فلسفی نظریه اعتبارگرایی در روابط بین الملل قرار داده و در ذیل تفصیل و تقسیم ادراکات و اعتباریات پیشینی و پسینیِ نظریه اعتباریات، استدلال می شود که در یک نگاه تعاملی، امکان همخوانی آن دو به نحوی وجود دارد که مدلول آن، «نسبی گرایی» و «تعین اجتماعی معرفت» و یا «انکار هرگونه تقرّر و تعینی در جهان خارج» نباشد. مآلاً با فاصله گیری از هر دو موضعِ «واقع گرایی خام» و «اعتبارگرایی محض»، معنای حاصل شده را در نظریه ادراکات اعتباری، موردتوجه قرار می دهد که در عین «نفی مابازای خارجی اعتباریات»، ضد واقع گرا («سازه» انگار) نشده و شناخت گرایی هم معنای واقعی خود را از دست ندهد. نتایج حاصل از این مطالعه از آن حیث دارای اهمیت ارزیابی می شود که به موازات تضعیف رئالیسم فلسفی و سیاسی طی دهه های اخیر و نیز آشفتگی معرفت شناختی ناشی از «دو قطب دیدگاه های معرفت شناختی قیاس ناپذیر در رشته روابط بین الملل یعنی اکثریت پوزیتیویستی از یک سو و اقلیت چشمگیری از پساپوزیتیویست ها از سوی دیگر»، نظریه پردازان متأخرِ روابط بین الملل را به نظریات اعتباری رهنمون شده که «نظریه اجتماعی سیاست بین الملل»، معرِّف رهیافتِ متعارف و اجتماعی آن است و طی آن در تلاش برای تقلیل اهمیت معرفت شناختی اعتبارگرایی، چاره کار توسل به پوزیتیویسم و ترجیح ابعاد هستی شناسی اعتبارگرایی معرفی شده است.
طبی سازی آسیب های اجتماعی: مطالعه موردیِ نظریه جُرم سزار لومبروزو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
21 - 37
حوزه های تخصصی:
به فرایند تبدیل وضعیت های انسانی به مشکلات قابل درمان، طبی سازی گفته می شود. در این فرآیند، از علوم زیست-پزشکی برای تبیین آسیب های اجتماعی و ارائه راه های مرتفع کردن و پیشگیری کمک گرفته می شود. سزار لومبروزو پزشک و جرم شناس ایتالیایی قرن نوزدهم با تحقیقات خود پیرامون ویژگی های جسمانی بزهکاران و تمایزات آنان با دیگر افراد جامعه، یکی از پیشگامان طبی سازی جرم و بزهکاری بود و مکتب جرم شناسی پوزیتیویستی و دانش انسان شناسی جنایی را پایه گذاری کرد. در این مقاله می کوشیم فرآیند طبی سازی جرم را از منظر روش شناسی کار وی بررسی کنیم. ازاین رو، در گام نخست، نشان می دهیم پیش فرض بنیادین پژوهش های وی مبتنی بر نظریه تکامل لامارک و داروین است. او معتقد بود ویژگی های بزهکاران به منشأ آتاویستی دلالت می کند که شرایط جسمی- روانی نیاکان دور خود را بازتولید می کند. درواقع، جرم علامتی است از غرایز ابتدایی که در مجرم نهفته است و جنایتکاران نمودی از بازگشت به یک نوع اولیه یا مادون بشری از انسان ها هستند. شیوه کار وی در این مرحله استفاده از جمجمه شناسی و انسان سنجی بود. در گام دوم، نشان می دهیم روش کار وی در بررسی جرم و بزهکاری، الگوی تفکر پزشکی مدرن درباره آسیب تنی و درمان آن است. لومبروزو می کوشید براساس مفهوم نرمال و غیرنرمال در پژوهش های آسیب شناسی، معیارهایی برای تمییز انسان بزهکار از انسان های نرمال ارائه دهد.
تحلیل شبکه موضوعی حوزه جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترسیم ارتباطات میان حوزه های علمی در حوزه جامعه شناسی قادر خواهدبود الگوها و روابط پنهان میان مقالات را مشخص ساخته و نشان بدهد که گرایش ها و علایق نویسندگان در دوران مختلف در چه حوزه و موضوعاتی بوده است و از سوی دیگر با ارائهٔ دید عمیق و دقیقی که ازحوزه جامعه شناسی ارائه می شود خلاءهای مطالعاتی این حوزه نیز مشخص خواهدشد. هدف این مقاله ترسیم شبکه هم رخدادی واژگان مفاهیم موجود در مقالات نمایه شده نویسندگان فعال در حوزه جامعه شناسی ایران، در معتبرترین پایگاه استنادی ایران، یعنی پایگاه استنادی جهان اسلام است تا بدین وسیله میزان گستردگی فعالیت محققان رشتهٔ جامعه شناسی را مطالعه کرده و یک دید کلی نسبت به موضوعات پرکار و مفاهیم مطرح در این حوزه ارائه نماید. روش این مطالعه از نوع کاربردی است و رویکرد علم سنجی را در پیش گرفته و از روش تحلیل هم واژگانی بر اساس کلیدواژه های مقالات استفاده کرده و از تکنیک مصورسازی و تحلیل شبکه جهت تحلیل یافته ها بهره گرفته است. جامعه پژوهش شامل مقالاتِ مجلات نمایه شده در پایگاه استنادی جهان اسلام در حوزه جامعه شناسی است. در این پژوهش کلیدواژگانی که توسط خود نویسندگان به مقالات تخصیص داده بود مبنای تحلیل واژگان و مصورسازی قرارگرفت. جامعهٔ پژوهش شامل تمام مقالاتی شد که در مجلات جامعه شناسی به زبان فارسی در پایگاه استنادی جهان اسلام همراه با چکیده و کلیدواژگان در بازه زمانی 1390 تا 1400 نمایه شده بودند. تحلیل یافته ها نشان داد که شبکه موضوعی جامعه شناسی ایران دارای انسجام بالایی است و موضوعات مطالعات زنان و دین موضوعات اصلی در مبحث جامعه شناسی ایران در این بازه زمانی هستند و بر اساس شاخص های تحلیل شبکه دارای مقادیر بالای مرکزیت بینابینی بوده و باعث حفظ انسجام شبکه تشکیل شده می گردند. علارغم موضوعات زیادی که در شبکهٔ تشکیل شده قابل مشاهده است، تنوع موضوعی حوزه جامعه شناسی ایران نیاز به افزایش دارد و لازم است در حوزه های کمتر پرداخته شده مثل جامعه شناسی ورزش، جامعه شناسی پزشکی، جامعه شناسی روستایی فعالیت بیشتری صورت گیرد.
مطالعۀ گفتمان فریبکاری میان فردی در چارچوب نظری دیوید بولر و جودی بورگون در دانش آموزان دختر متوسطه دوم تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنش فریبکاری اجتماعی با خدشه به اعتماد میان فردی، ارتباطات سالم اجتماعی را در سطوح مختلف تهدید می کند. در این مقاله با اتخاذ رویکرد کاربردی، عامل فریب در یک فضای گفتمانی از منظر جامعه شناسی زبان به عنوان یک موضوع بین رشته ای مورد تحلیل قرارداده شد، چرا که تحلیل پدیده ها از نگاه میان رشته ای امکان فهم شرایط و حل بهتر مسائل را فراهم می کند. بررسی انجام شده در یک بستر اجتماعی در سطح دو دبیرستان دخترانه متوسطه دوم شهر تهران، از منظر نظریه فریبکاری میان فردی بولر و بورگون در راستای نیل به دو هدف اصلی مقاله، یعنی یافتن دلایل فریبکاری تحصیلی و نقش عوامل مؤثر در شکل گیری گفتمان فریب و یافتن راه های برون رفت آن، انجام شده است.233 نفر از دانش آموزان 15 تا 17 سال، که تجربه قرار گرفتن در موقعیت فریب را داشتند، انتخاب شدند. نمونه های معرف، ویژگی های مشابهی چون جنس، شغل، مقطع تحصیلی و منطقه خاص سکونت دارند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای 30 سؤالی محقق ساخته حول محور فریبکاری تحصیلی است که توسط سه تن از اساتید هیئت علمی بر اساس مقیاس هفت درجه ای لیکرت و پرسشنامه فریبکاری تحصیلی فارنسه و همکاران (2011) ایجاد و اعتبارسنجی شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS صورت گرفته است. حوزه واکاوی مقاله به کلاس های آن لاین، ارائه تکالیف و امتحانات توجه دارد. ابزار پژوهش دو مقیاس وظیفه شناسی اخلاق تحصیلی و فریبکاری تحصیلی در فضای مجازی است. تحلیل نتایج آزمون بر اساس شاخص همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین وظیفه شناسی و اخلاق تحصیلی با فریبکاری تحصیلی ارتباط منفی معناداری وجود دارد. با توجه به این نتیجه به نظر می رسد تلاش های مداخله ای و آموزشی برای افزایش تعهد اخلاقی فراگیران در کاهش رفتارهای فریبکارانه آن ها اثربخش است. این یافته ها اطلاعات ارزشمندی برای دست اندرکاران آموزشی که هدفشان کاهش فریبکاری در محیط های علمی است، فراهم می آورد و تلویحات مهمی جهت آموزش اخلاقی فراگیران دربردارد.
مناسبات نظام آموزش عالی و جنسیت: تجربه زیسته در دانشگاه تک جنسیتی الزهرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چند دهه است که کشورهای جهان به اهمیت توسعه برای رسیدن به تعالی انسان ها، رفع نابرابری و ایجاد عدالت اجتماعی پی برده اند و رسیدن به اهداف توسعه را محور سیاست گذاری های کلان خود قرار داده اند. کشور برای رسیدن به توسعه پایدار نیاز به مشارکت همه اعضای جامعه دارد. از آن جا که زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند، و با توجه به اینکه آموزش عالی وظیفه تربیت نیروی انسانی را بر عهده دارد، و به دلیل ترویج آموزش زنان توجه به دانشگاه تک جنسیتی حائز اهمیت است. رویکرد مقاله حاضر کیفی است و در سپهر فلسفی تفسیرگرایی با روش تحلیل محتوا به بررسی تجربه زیسته دانشجویان دانشگاه الزهرا از تحصیل در یک دانشگاه تک جنسیتی پرداخته است. مشارکت کنندگان پژوهش دانشجویان زن دانشگاه الزهرا در دوره کارشناسی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها در چهار بعد مطرح شده است: بعد فردی (اعتماد به نفس، آزادی بیان، احترام، محیط امن و راحت، کنترل استرس، حس خوب، حمایت، انعطاف پذیری، احساس لطیف زنانه، درک متقابل، تمرکز بر درس و پیشرفت درسی، روحیه پرسشگری، حسادت و چشم و هم چشمی، عدم علاقه به دانشگاه، محیط شبیه به مدرسه و پوشش)، بعد اجتماعی (هماهنگی، ارتباط اجتماعی و اشتراک افکار، عدم ارتباط اجتماعی با جنس مخالف)، بعد فرهنگی (عدم اجازه تحصیل، انتخاب دانشگاه به دلیل ارزش ها و تطبیق پذیری)، بعد شناختی (یادگیری مباحث به صورت نظری و غیرکاربردی، تلاش برای کسب نمره و عدم ارتباط با بازار کار) دسته بندی شده است.
آینده پژوهی وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی در ایران؛ نگاهی محصول گرایانه با استفاده از روش تحلیل لایه علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی، دغدغه هایی در مورد وضعیت اشتغال خود در جامعه دارند. افزایش شمار فارغ التحصیلان این حوزه، با توجه به توسعه مراکز آموزش عالی در سطح کشور ضرورت اتخاذ تدابیری منطقی و عملی را برای این گروه از فارغ التحصیلان، بیش از پیش نمایان می سازد. این مقاله یک پژوهش کیفی و با هدف آینده پژوهی در صدد است تصویری از وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان حوزه علوم انسانی ترسیم کند. جامعه آماری پژوهش اساتید و متخصصان حوزه علوم انسانی است و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و بعد از پیاده سازی مصاحبه ها به روش تحلیل تماتیک و با کاربست روش لایه ای علی، مؤلفه های آن در سطح لیتانی، علل اجتماعی، گفتمان / جهان بینی و اسطوره/ استعاره شناسایی شدند. در سطح لیتانی، مؤلفه های «بحران بیکاری»، «علوم انسانی مهجور و در حاشیه مانده»، «علوم انسانی ناکارامد / نابلد» و «فقدان هویت مستقل» برساخته شدند. در سطح علل سیستماتیک مجموعه عوامل فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی از علل بنیادین مضامین سطح اول هستند. در سطح گفتمان/ جهان بینی از گفتمان های محصول گرایانه، پست مدرن، علوم انسانی اسلامی و گفتمان مسئله محوری استفاده شد. در سطح استعاره/اسطوره از تعابیر استعاری بچه مهندس، پروفسور بالتازار، پاشنه آشیل/چشم اسفندیار توسعه ملی و علوم پیشرو (جنس اول)/ پسرو (جنس دوم) استفاده شد. در نهایت با مرور ادبیات و مراجعه به مصاحبه ها و رفت و برگشت در آنها و نظرخواهی از خبرگان و متخصصان، دو پیشران نگاه مهندسی وار و از بالا به پایین در مقابل تأمین فضای باز فکری، دانشگاهی، و سیاست یکسان سازی علوم در مقابل توسعه رویکرد مطالعات میان رشته ای شناسایی، و سناریوهای چهارگانه تدوین شدند.
سنجش اجتماعی رسانه های نمایشی VOD ایرانی میان کاربران توییتر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور فناوری های دیجیتال و ظهور خدمات رسانه های نمایشی VOD، چشم انداز صنایع فرهنگی و خلاق دستخوش دگرگونی چشم گیری شده است. به ویژه، بازار این رسانه ها در ایران شاهد رشد قابل توجهی بوده و طیف متنوعی از محتوا را ارائه می دهد تا مطابق با اولویت های مخاطبان فارسی زبان در سراسر جهان باشد. این پژوهش به سنجش اجتماعی رسانه های نمایشی VOD ایرانی و نظرکاوی آن ها در میان کاربران فارسی توییتر می پردازد. هدف این مطالعه با استفاده از روش های داده کاوی، علوم اجتماعی محاسباتی، تحلیل احساسات و تحلیل مضمون، سنجش تأثیر و پویایی VODهای ایرانی در چارچوب توییتر فارسی است. از طریق تحلیل مضمون، شش مضمون فراگیر استخراج شد: 1. سویه های تاریک رسانه های نمایشی VOD، 2. نظارت صداوسیما بر رسانه های نمایشی VOD، 3. فراگیری و محبوبیت رسانه های نمایشی VOD و عوامل مؤثر آن، 4. فیلتر و تعطیلی رسانه های نمایشی VOD، 5. حضور بازیگران در رسانه های نمایشی VOD پس از پاییز سال 1401، و 6. خرید اشتراک رسانه های نمایشی VOD. این مضامین منعکس کننده دیدگاه ها و گفتگوهای متنوع پیرامون VODهای ایرانی است.با استفاده از روش های محاسباتی علوم اجتماعی، تجزیه و تحلیل احساسات و نظرسنجی کاربران، بینش عمیق تری در مورد سنجش اجتماعی VODهای ایرانی به دست می آید. تحلیل احساسات توییت ها نشان داد که احساسات منفی نسبت به این رسانه ها در میان کاربران توییتر فارسی 59%، احساسات مثبت 39%، و احساسات خنثی 2% بودند. علاوه بر این، از تکنیک های داده کاوی برای بررسی درصد توجه نسبت به VODهای ایرانی و احساسات کاربران نسبت به هر یک از آنها استفاده شد که فیلیمو مورد توجه ترین VOD ایرانی بود و بیشترین توجه کاربران را به خود جلب کرده است.
طراحی بوم سازگان نوآوری تجهیزات الکترونیک قدرت در ایران: به سوی حکمرانی عمومی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجهیزات الکترونیک قدرت به مثابه یک نوآوری در تغییر ساختار سنتی شبکه برق و ظهور شبکه های هوشمند نقش به سزایی دارند. مبتنی بر ابرانگاره حکمرانی عمومی جدید ، از شروط لازم تحقق نوآوری های تجهیزات الکترونیک قدرت، توجه به رویکرد مبتنی بر همکاری است که از شاخص ترین مصادیق آن بوم سازگان نوآوری است. پژوهش حاضر با توجه به ضرورت شکل گیری بوم سازگان نوآوری تجهیزات الکترونیک قدرت در کشور و فقدان پژوهش منسجم در این خصوص به طراحی این بوم سازگان می پردازد. روش پژوهش مبتنی بر علم طراحی است. در فاز شناخت ابعاد نظری و منتخبی از اسناد، گزارش ها و مصاحبه های منتخب بررسی شد. در فاز پیشنهاد مفاد 23 مصاحبه انجام یافته با خبرگان به همراه اسناد بالادستی منتخب بر اساس تحلیل محتوای کیفی قیاسی و مبتنی بر یک ماتریس مقوله بندی ساختار نیافته کدگذاری و مقوله بندی شد. در فاز توسعه، خروجی فاز پیشنهاد در یک پنل خبرگی متشکل از 15 نفر از خبرگان حوزه تجهیزات الکترونیک قدرت بررسی و نهایی شد. در فاز ارزیابی، خروجی فاز توسعه با استفاده از سه ابزار شامل ارزیابی مطلوبیت مؤلفه ها، پنل خبرگی و معیارهای سنجش پژوهش های کیفی ارزیابی و مورد تائید قرار گرفت و در فاز جمع بندی، مبتنی بر یافته ها ، دلالت ها و پیشنهادات پژوهش حول محور طراحی بوم سازگان نوآوری تجهیزات الکترونیک قدرت طرح شد.
تحلیل تطبیقی اهداف و سیاست های کلان آموزش عالی در کشورهای کانادا، استرالیا، ایتالیا، قطر و امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمقاله حاضر به تحلیل و مقایسه سیاست ها و اهداف آموزش عالی در کشورهای کانادا، استرالیا، ایتالیا، قطر و امارات متحده عربی پرداخته و تناسب این سیاست ها برای ایران از منظر میزان مطلوبیت و بومی سازی آنها بررسی شده است. در چارچوب پژوهش، اهداف و سیاست های کلان کشورهای انتخاب شده مورد احصاء قرار گرفته و سپس وجوه اشتراک و افتراق آنها مشخص شده است.. نتایج نشان داد که : استرالیا همسوبا رویکردها وسیاستهای کشورهای مشترک المنافع (همسو با بریتانیای کبیر) عمل می کند. دراین کشورها آموزش عالی به مثابه یک صنعت پرسود ظهور یافته است. همچنانکه درانگلستان که رهبر این مجموعه کشورهاست چنین است. ایتالیا درچارچوب سیاست های اتحادیه اروپا و تحقق فرآیند بولونیا رفتار می کند. این فرایند منطقه آموزش عالی اروپا را تحت کنوانسیون لیسبون ایجاد کرده است. کانادا سیاست ها و برنامه های خاص خود را دارد و درچارچوب بین المللی شدن توانست حتی در دوران کرونا اهداف خود را در مورد تحرک بین المللی استادان و دانشجویان و کسب ثروت ازطریق نوآوری دنبال کند. این کشور قصد دارد در نوآوری پیشرو باشد و هسته مرکزی آن دانشگاهها هستند. قطر و امارات بدنبال جهش علمی سریع با اتکا به امکانات منطقه ای و مشاوره امریکا و انگلستان هستند و نظام آموزش عالی آنها هنوز دولتی است. درپایان، از منظر میزان مطلوبیت و امکان بومی سازی، سیاست ها و اهداف متنوع این کشورها توسط متخصصان آموزش عالی رتبه بندی شدند.
محدودیت های نوآوری و اصلاحات همشکل گرا در بهبود کیفیت مدیریت مالیه عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
99 - 118
حوزه های تخصصی:
از منظر اقتصادی، سلامت عملکرد مالی دولت ها را با شاخص هایی مانند میزان کسری بودجه بلندمدت و میزان بدهی دولتی به تولید ناخالص داخلی می سنجند. اما این شاخص های اقتصادی خود معلول کیفیت مدیریت مالیه عمومی ا ست. کشورهای درحال توسعه از جمله ایران با مسائلی مثل عدم پایداری بدهی دولت یا کسری بودجه مزمن رو به رو هستند. این کشورها در طی سه دهه گذشته سرمایه گذاری های مالی عظیم در زمینه طراحی، پیاده سازی و استفاده از نوآوری های مدیریت مالیه عمومی، استقرار دولت الکترونیک و انتقال و بومی سازی فناوری های اطلاعات مالی در مدیریت مالیه عمومی انجام داده اند اما کماکان نتایج این اصلاحات پایین تر از اهداف اولیه بوده است. این مطالعه با به کار گرفتن نظریه «هم شکل گرایی نهادی» به عنوان چهارچوب اصلاحاتِ مدیریت مالیه به این سوال پاسخ می دهد که «چرا نوآوری های مالیه عمومی در برخی زمینه ها با احتمال کمتری منجر به موفقیت اصلاحات مدیریت مالیه عمومی می شوند». گلوگاه سازوکار های همشکل گرایی نهادی شرایطی است که؛ ۱) ابعاد اصلاحات برای ناظران بیرونی مشاهده پذیر نباشد، ۲) به فعالیت های هسته ای و مرکزی سازمان ها مرتبط باشد و ۳) ذی نفعانی را درگیر کند که هنجارهای حرفه ای متفاوتی را دنبال می کنند و یا مشروعیت خود را از گروه های مختلفی می گیرند. این محدودیت ها در سازوکار تغییر برای ۷۶ کشور در حال توسعه در فاصله سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۳ مورد بررسی قرار گرفته اند. همزمان با کنترل کردن عوامل سیاسی و اقتصادی این مقاله نشان می دهد که ابعادی از مدیریت مالیه عمومی که ماهیت پایین دستی، عملیاتی و یا چندساله دارند و تحت نظارت ذی نفعان پراکنده (کلیه شهروندان) هستند، احتمال موفقیت کمتری را تجربه می کنند. در حالی که قرارداشتن در میان ابعادی که بازیگران متمرکز را درگیر می کند یا تحت نظارت بازیگران متمرکز (نظارت غیرمستقیم شهروندان از طریق مجلس) قرار دارد، باعث می شود احتمال دست یابی به کیفیت بالاتر افزایش یابد.
تحلیل تاثیر کیفیت وب سایت بر شهرت دانشگاه با در نظر گرفتن نقش رفتار خلق ارزش مشترک با دانشجو و تصویر دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
129 - 152
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل تاثیر کیفیت وب سایت بر شهرت دانشگاه با در نظر گرفتن نقش رفتار خلق ارزش مشترک با دانشجو و تصویر دانشگاه فردوسی مشهد انجام گرفت.روش پژوهش: در این پژوهش کمی، داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد فرودی و همکاران (2019) در میان دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد پخش گردید و در نهایت براساس فرمول کوکران تعداد 384 پرسشنامه قابل قبول به دست آمد. جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و برای سنجش روایی، از روایی سازه و روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید که مقادیر به دست آمده، نشان دهنده پایایی و روایی مناسب پرسشنامه ها بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدلیابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و Smart PLS2 انجام پذیرفت.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد ویژگی ها و برنامه های وب سایت بر رفتارهای مشارکتی و شهروندی دانشجویان تاثیر مثبت و معناداری دارد. رفتارهای مشارکتی و شهروندی دانشجویان نیز بر تصویر دانشگاه فردوسی تاثیر معناداری دارد. همچنین تصویر دانشگاه بر شهرت دانشگاه فردوسی مشهد تاثیر مثبت و معناداری دارد. نقش های میانجی رفتارهای مشارکتی و شهروندی دانشجویان و تصویر دانشگاه فردوسی مشهد نیز در پژوهش حاضر مورد تایید قرار گرفت.نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که وب سایت عامل مهمی در شهرت یک سازمان به ویژه دانشگاه می باشد. تلاش در جهت افزایش ویژگی های وب سایت مانند طراحی منحصر به فرد، محتوای ارزشمند، دسترسی راحت و ... اقدام ارزشمندی در جهت بهبود کیفیت وب سایت می باشد که نقش موثری در جلب رضایت کاربران دارد. البته بایستی به این مهم نیز اشاره کرد که وب سایت مواردی مانند تولید دانش، ایجاد رتبه و ارزش و نمایی از کیفیت آن نهاد را نیز نشان می دهد.
تبیین سبک فرزندپروری در نگرش اسلامی (مورد مطالعه: نوجوانان و جوانان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در تربیت انسان باید شواهدی باشد تا او را اشرف مخلوقات جلوه دهد و بستر این شکل گیری، بدون شک باید به دست خانواده ها فراهم شود؛ بنابر این، خانواده اولین و اساسی ترین عامل در رشد شخصیت انسان است.لذا این پژوهش با هدف تبیین سبک فرزندپروری در نگرش اسلامی، انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان و جوانان شهر تبریز در بازه سنی 12 تا ۳۰ در سال ۱۴۰۰ بود که ۳۴۰ نفر به وسیله نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد بود. یافته ها: بین تحصیلات والدین، شغل والدین، تعلّق ذهنی طبقاتی، جنسیت و رده سنی(نوجوان/ جوان) با متغیّر سبک فرزندپروری در نگرش اسلامی، رابطه معنادار وجود ندارد. همچنین مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین ابعاد متغیّر سبک فرزندپروری در نگرش اسلامی در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است و بین ابعاد متغیّر سبک فرزندپروری در نگرش اسلامی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. نتیجه گیری: در سبک فرزندپروری اسلامی علاوه بر رشد مناسب فردی و اجتماعی و سلامت روانی و جسمانی آنان، رشد معنوی و سلامت اخلاقی نیز حاصل می شود و بر خلاف سایر سبکهای فرزندپروری که هدف آنها تربیت یک انسان جاه طلب و برتری طلب است؛ هدف، پیشرفت معنوی و در نهایت قرب الهی می باشد.
تحلیلی کلامی از هستی شناسی سلفیان با تمرکز بر دیدگاه ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه تحلیل کلامی از هستی شناسی سلفیان با تمرکز بر دیدگاه ابن تیمیه انجام شد. هستی شناسی به عنوان شاخه ای از متافیزیک در پاسخ به این سؤالات بنیادین شکل گرفته است که: چه چیز را می توان گفت که وجود دارد؟ آنچه وجود دارد چیست و چه ماهیتی دارد؟ معنای وجود چیست؟ چه حالات مختلفی از بودن اشیا وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤالات، سلفیان به عنوان یکی از فرقه های زنده معاصر، دیدگاهی متفاوت از سایر فرق اسلامی دارند. روش: پژوهش پیش رو بر اساس این سؤالات شکل گرفته است که: سلفیان چه روشها و سازوکارهایی را برای شناخت هستی به کار می برند؟ و پیامدهای معرفت شناسی آنها چه نوع هستی شناسی را اثبات می کند؟ به منظور پاسخ به این سؤالات، برخی از مؤلفه های هستی شناسی، نظیر هستی خدا، هستی عالم غیب، هستی فرشتگان، هستی وحی، هستی برزخ و ... از نگاه سلفیان تحلیل شده است. یافته ها و نتایج: سلفیان با وجود اینکه یک فرقه مذهبی اند و انتظار می رود رویکردی معناگرایانه و متافیزیکی از هستی داشته باشند؛ ولی در عمل، تحلیلی شبیه و نزدیک به ماتریالیستها و مادی گرایان از هستی دارند.
"سفرهای چهارگانه ی تربیتی" با توجه به الگوی تربیتیِ شخصیِ ملاصدرا: نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارائه ی نظریه ی "سفرهای چهارگانه ی تربیتی" با توجه به الگوی سفرهای تربیتیِ شخصیِ ملاصدرا است. در این پژوهش از رویکرد ویژه ی نظریه ی داده بنیاد ، از نوع فراترکیب نظریه سازاستفاده شده است. در گام اول، سوالات پژوهش برای استخراج مدل داده بنیادِ سفرهای چهارگانه ی تربیتی، تنظیم و معیارهای انتخاب و گزینش اسنادِ مورد مطالعه مشخص شدند. در گام دوم، به جستجوی نظام مند منابع در پایگاه های اطلاعاتی پرداخته شد. در گام سوم ارزیابی کیفیت اسنادِ مورد مطالعه انجام و درنهایت با توجه به معیار، متونِ اصیل انتخاب شدند. در گام چهارم با تکنیک دسته بندی یافته ها، کدهای باز استخراج شدند. در گام پنجم نیز ابتدا 8کد باز(جهت خلقی سفرها، جهت حقی سفرها، همسفری مربی و متربی به مثابه روش ، تناظر رشد مربی و متربی ، محتوای آموزشی سفر اول، دوم، سوم و سفر چهارم) استخراج گردیدند و سپس داده ها، مفهوم پردازی، مقوله بندی و سپس براساس مشابهت ها ارتباط مفهومی و خصوصیات مشترک بین کدهای باز، 3 کد محوری (ساختار کلی سفرهای چهارگانه تربیتی، روش کلی سفرهای چهارگانه تربیتی و محتوای آموزشی سفرهای چهارگانه تربیتی) مشخص شدند
طراحی چارچوب دانشگاه استعداد ربا در نظام آموزش عالی: رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۴۳-۱۹
حوزه های تخصصی:
هدف: اصلی این پژوهش، طراحی چارچوب دانشگاه استعداد ربا در نظام آموزش عالی است. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی، در زمره پژوهش های با رویکرد سنتز پژوهی و از نوع فراترکیب کیفی است. این روش، یک موقعیت سه جانبه از تحلیل داده ها، نظریه ها و روش شناسی پژوهش هاست و بسیار فراتر از خلاصه سازی یافته های پژوهشی و درواقع ترکیب و تفسیر یکپارچه ی یافته های حاصل از مطالعات کیفی است به گونه ای که تصویری کلی از وقایع، مفاهیم و پدیده ها ایجاد کند و با استفاده از روش هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو انجام شده است. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت. مضامین شناسایی شده مجدداً در جلسه بحث گروهی متمرکز با استفاده از شبکه اجتماعی مجازی موردبررسی قرار گرفتند تا درنهایت روی مقولات استخراج شده توافق حاصل گردید. تمام عوامل استخراج شده از پژوهش ها به عنوان مضمون در نظر گرفته شد که این مضامین بر اساس مفاهیم مرتبط با مفهوم دانشگاه استعداد ربا در 41 مضمون پایه و 9 مضمون سازمان دهنده طبقه بندی شدند. نتیجه گیری و پیشنهاد ها: بر اساس یافته های پژوهش می توان به ویژگی های خاصی از دانشگاه های استعداد ربا پی برد که آنان را برای اعضای هیئت علمی و دانشجویان با استعداد جذاب و خواستنی می نماید. این ویژگی ها فراتر از ویژگی های ساختاری و تجهیزاتی و مالی آنان که شاید بتوان در اکثر دانشگاه های مادر و جامع یافت، بر ویژگی هایی تأکید دارد که شاید در اکثر دانشگاه ها به فراموشی سپرده شده است. این دانشگاه های استعدادربا، برای اعضای هیئت علمی و دانشجویان با استعداد، آرامش فکری و روحی، احساس بهزیستی سازمانی و رضایت قلبی و درونی را به ارمغان می آورند و بنابراین می توانند ورای اندازه و محل جغرافیایی یک دانشگاه، آن را تبدیل به یک دانشگاه استعداد ربا نماید. نوآوری و اصالت: شاید بتوان گفت که پژوهش های انجام شده در حوزه ارزیابی درونی و بیرونی و مدیریت استعداد در آموزش عالی در ایران و خارج از کشور، بیشتر بر شیوه ها و تکنیک ها و راهبردهایی متمرکز شده اند که برای جذب و نگهداری اعضای هیئت علمی و دانشجویان با استعداد لازم است، اما پژوهش حاضر حرکت از نقش محوری دانشگاه ها در یافتن و جذب و نگهداشت اعضای هیئت علمی و دانشجویان با استعداد با در نظر گرفتن امتیازات و یا جوایز خاص، به تمرکز بر ویژگی های جذاب دانشگاه ها رسیده است که باعث می شود دانشجویان و اعضای هیئت علمی با استعداد بدون امتیازدهی خاصی برای رسیدن به این دانشگاه ها با هم رقابت نمایند.
مبناگرایی کلاسیک و ساختار توجیه دانش تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۷
77 - 95
حوزه های تخصصی:
نقش مطالعات تاریخی در تنظیم مناسبات اجتماعی و برساخت نظم گفتمانی جوامع، پرسش از مبانی اعتبار دانش تاریخی را ضروری و اندیشه وران را به ارزیابیِ منطقِ تفکرِ تاریخی در پرتو ضوابط معرفت شناسانه رهنمون کرده است. «مبناگرایی کلاسیک» یکی از این ضوابط معرفت شناسانه است که گروهی از اندیشمندان غربی و فیلسوفان مسلمان معاصر جهت اعتبارسنجی حوزه های معرفتی تجویز می نمایند. مبناگرایی کلاسیک با این ادعا که توجیه هر ادعای معرفتی مستلزم دسترسی به باورهای پایه خطاناپذیر و استنتاج قیاسی باورهای غیرپایه از باورهای پایه است، شروط سخت گیرانه ای را تجویز می کند که دانش تاریخی توان برآورده کردن آن را ندارد. عدم دسترسی مستقیم مورخ به کنش های انسانی در گذشته، آمیختگی شواهد تاریخی با ذهنیت مورخان، دشواری فهم عینی شواهد مکتوب و توجیه گزاره های تاریخی با ارجاع به منابع خطاپذیری همچون گواهی و حافظه موانعی است که اجازه تولید گزاره های پایه خطاناپذیر در ساحت بازشناسی واقعیت های تاریخی را نمی دهد. ازسوی دیگر، نابسندگی تلاش های مورخان برای گذر از مسئله اذهان دیگر و همچنین، ناتوانی آنها در توجیه خطاناپذیری فرضیه های جهان شمول موانعی است که اجازه تولید باورهای پایه خطاناپذیر در ساحت تبیین تاریخی را نمی دهد. با استناد به این دلایل است که نگارنده مبناگرایی کلاسیک را نظریه مناسبی برای ترسیم ساختار توجیه دانش تاریخی نمی انگارد و بر آن است که ساختار توجیه دانش تاریخی را باید براساس ظرفیت های مطالعات تاریخی ترسیم نمود.
نسبت مکاتب سنتی و مدارس نوین در استقرار نظم جدید آموزشی در ایران: 1276 تا 1280ش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
11 - 29
حوزه های تخصصی:
در نیمه قرن نوزدهم میلادی و در کنار تغییرات گسترده ای که در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در حال وقوع بود، به تدریج اشکال جدید و متفاوتی از سازمان دهی و تشکل یابی در حوزه آموزش در بخش های مختلفی از ایران ظهور پیدا کرد. با این حال در تاریخ نگاری های این موضوع عموماً چیستی، چرایی و چگونگی آموزش بدیهی انگاشته می شوند؛ گویی تنها یک روش صحیح برای تعریف آن ها وجود دارد و سیر تاریخی به وجود آمدن آنچه امروز مدرسه می نامیم، نیز حرکتی ناگزیر از شیوه های غلط آموزش به شیوه های «مدرن»، «جدید» و «درست» آموزش بوده است. بر مبنای این فرض، گویی آموزش مدرسه ای جدید کاملاً با تربیت مکتب خانه ای متفاوت بوده و مدارس کنونی ما نیز، با اندکی تغییر، ادامه همان شیوه تعلیم و تربیتی جدید، و میراث مدرسه رشدیه هستند که محصول فرآیند «ترجمه» الگوهای غربی در شرایط بومی بودند. با وجود این، خوانش مدارک تاریخی مربوط به این دوره نشان از چنین خط فارقی میان مکاتب سنتی و مدارس نوین ندارد. با توجه به این موضوع، نوشته حاضر بر پایه نظام نامه های مدارس آن دوره به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه نسبتی میان مکاتب و مدارس نوین در حدفاصل سال های 1276 تا 1280ش به عنوان سال های شروع اصلاحات آموزشی برقرار بوده است؟ مدعای ما آن است که بر خلاف تمایز به ظاهر بدیهی میان مکاتب و مدارس، مدارس نوین اولیه از بسیاری از جهات با آنچه «مکاتب سنتی»خوانده می شود مشابهت دارند و تحلیل رفتن فرم های سنتی آموزش و پدیدار شدن فرم های نوین، دفعتاً و یک پارچه اتفاق نیفتاده است؛ بلکه نتیجه آزمون و خطاهای بسیار حول فرم های مختلف در فضاهای آموزشی در جای جای کشور بوده است.
تحلیل همگرایی سناریوهای آینده فنّاوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
77 - 100
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مطالعه، دسته بندی و تحلیل سناریوهای مختلف آینده فنّاوری اطلاعات و درک ارتباط میان این سناریوهاست. روش تحقیق، عبارت است از مرور پیشینه پژوهش از نوع فراترکیب و مقایسه بین سناریوهای آینده فنّاوری اطلاعات. تحلیل سناریوهای آینده فنّاوری اطلاعات نشان می دهد این سناریوها هرچند متأثر از تحوّلات اجتماعی و روند رشد فنّاوری های پردازشی و ارتباطاتی است اما تأثیر عمیقی بر تحوّلات اجتماعی دارد. از دیدگاه تأثیر فنّاوری اطلاعات بر تحوّلات اجتماعی، این سناریوها از سه منظر متفاوت، شامل «مردم»، «دولت» و «الگوهای توسعه» ترسیم می شوند. این سه منظر، در سه دستگاه مختصات متفاوت با محورهای عدم قطعیتی که در وهله اول متفاوت به نظر می رسند، به توصیف سبک زندگی مردم، حکمرانی دولت و مسیر توسعه کشورها می پردازند. از کاوش متن سناریوها، فهرستی از ویژگی ها و آثار تحقق آنها به دست می آید. یافته ها حکایت از اشتراک در ابعاد عدم قطعیت سه منظر یادشده دارد که منجر به تشکیل چارچوبی واحد از طریق انطباق تقریبی دستگاه های مختصات می شود. از مقایسه سناریوهای واقع در هر ربع این دستگاه مختصات واحد، نتیجه می شود که به رغم تفاوت در بازیگران و نقش آفرینان اصلی، این سناریوها، همپوشانی جدّی در ابعاد و تجسّم وضعیت مطلوب دارند و نوعی همگرایی مفهومی در آثار آنها مشاهده می شود.
اصلاح ساختاری رفتار ریاکارانه با تمرکز بر کنشگران مرزی در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوگانه عاملیت-ساختار در مورد رفتارهای ریاکارانه جمعی در میان ایرانیان مدت هاست موضوع بحث و مناقشه بوده است. در این میان برخی عاملیت و برخی دیگر عامل اصلی این رفتار نادرست را ساختار موجود در جامعه دانسته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی عمیق علل رفتار ریاکارانه و ارائه الگویی برای اصلاح آن با تمرکز بر نهاد آموزش وپرورش است. رویکرد پژوهش کیفی و میان رشته ای با استفاده از داده های جامعه شناسی، روانشناسی، حقوق، ادبیات، علوم سیاسی، روابط بین الملل و ... بوده است. کدگذاری داده ها تا اشباع نظری با استفاده از روش تحلیل موضوعی ادامه یافت. مقوله های اصلی در بخش علت رفتار ریاکارانه تحت تسلط فرا نظریه ساختار-عمل گیدنز شناسایی می شوند. این نظریه هنجار اجتماعی را نتیجه کنش عاملیتی-ساختاری می داند. به این ترتیب در بخش عاملیت، ساده انگاری بیش ازحد رفتار ریاکارانه، نفی فردیت و جبر تاریخی و برای مقوله ساختار، انحصار (سازمانی) دولتی، استبداد، استفاده ابزاری از دین و خودکامگی برخی مدیران، قرار دادن سنت در برابر مدرنیته و احساس ناامیدی اجتماعی در برابر بی عدالتی های موجود برای مقوله ساختار پدید آمد. بر اساس الزامات و محدودیت های آموزش وپرورش، ضمن رعایت نظریه کاملاً ایرانی کنشگران مرزی مقصود فراستخواه، مقوله های اجرای اصل شایسته سالاری و تخصیص منابع شایسته ، قرار دادن دروس فلسفه اخلاق و حقوق بشر در سرفصل ها، ایجاد فضا برای روانشناسان، تلاش برای احیای سرمایه اجتماعی، استفاده از هر فرصتی برای ایجاد بستری برای مدرنیته، اجرای مدیریت دانش و اجماع در انجام کنش های مدنی کارآمد نیز به عنوان راهکار پیشنهاد شد.