آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

رواج فضاهای آموزشی همخوان با شیوه آموزشی معلم محور موجب عدم بهبود و سازگاری این فضاها با شیوه آموزشی دانش آموزمحور شده است. در واقع، انتقال نظام آموزشی از آموزش گرایی به سازنده گرایی نیازمند گرایش بیشتر معماران به فراهم کردن بستری برای رخداد تعاملات اجتماعی با گونه های فضایی و روابط جدید است. مقاله حاضر با هدف دستیابی به اصول تولید اجتماعی و معیارهای ارزشیابی فضاهای آموزشیِ همخوان با شیوه یادگیری سازنده گرا بر این فرض استوار است که با بهره گیری از رویکرد سازنده گرایی و اتکا بر نظریه های تولید اجتماعی فضا می توان به گونه هایی مشخص از فضامندی مدارس دست یافت که در طی آن تعاملات کودکان و مشارکت فعال آن ها در یادگیری منجر به افزایش انگیزه آن ها در امر تعلیم و تربیت می شود. این مقاله کیفی و بین رشته ای از لحاظ هدف بر شیوه توسعه ای و از منظر روش بر مبنای تحقیقات توصیفی تحلیلی استوار است. لذا، با استفاده از یک چارچوب تحلیلی از مجموعه نظریه ها، فضاهای آموزشی سه مدرسه که به طور هدفمند انتخاب شده اند، با توجه به قابلیت های فضایی اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش با شناسایی پنج گونه از فضاهای آموزشی به الگویی از ساختار فضایی مناسب شامل مجموعه کلاس، فضای عمومی و فضای مشترک برای کاربرد روش آموزشی سازنده گرا و در نتیجه افزایش تعاملات اجتماعی دانش آموزان دست یافته است. در واقع، اگر کلاس های رایج به نوعی نماینده مفهوم قدرتِ برخاسته از نظریه لوفور و فوکو باشند، ساختار ارائه شده گونه ای از تبدیل پذیری و سیالیت فضایی را پیشنهاد داده که به رغم مفهوم انعطاف پذیری با پلان کاملاً باز می تواند از هرج ومرج فضا جلوگیری کند.

Providing models for socialization of educational spaces relying on the Constructivism Approach and production of space

This research focuses on the expansion of educational spaces compatible with the teacher-centered method that has caused the lack of improvement of these spaces with the student-oriented instruction methods. The hypothesis is that by applying constructivist approaches and theories of social production of space, school environments can be designed to enhance students’ interactions and active participation in learning that ultimately increases their motivation for education. The research is descriptive-analytical in nature and follows a qualitative and interdisciplinary approach as well as uses a developmental method. The educational spaces of three purposefully selected schools are analyzed using various theories. The analysis results in the identification of five types of educational spaces that can support the application of constructivist methods of instruction and promote students' social interactions. The proposed spatial structure includes classroom sets, public spaces, and common areas, aiming to create a spatial convergence and fluidity that prevent spatial disarray. The intention is to move away from teacher-oriented spaces and towards more flexible and open environments that foster social interactions and student engagement. Overall, this research contributes to the understanding of how educational spaces can be adapted to facilitate the student-oriented instruction and promote constructivist learning approaches. The findings offer insights into the design principles that can enhance students' motivation and active participation in the education process.

تبلیغات