فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۵۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی حقوقی مالکیت آثار دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار دانشگاهی به عنوان منبعی حیاتی در توسعه صنعتی جوامع نگریسته می شوند. در این میان آن چه که از دیدگاه حقوقی از اهمیت بالایی برخوردار است، تعیین و شناخت حقوق مربوط به این آثار است. در این مقاله ابتدا حقوق مالکیت فکری آثار دانشگاهی تعریف شده؛ در گام دوم عناصر ضروری که برای خلق آثار دانشگاهی نیاز است، از جمله پدیدآورنده، وجود شخصیت حقوقی خاص به نام دانشگاه، وجود قرارداد استخدامی و اثر پدیدآمده معرفی گردیده و در انتها سه معیار مهم دکترین کار در برابر مزد، استفاده گسترده از منابع دانشگاهی و قرارداد انتقال مالکیت، که در دانشگاه های معروف کشورهای غربی در باب تعیین مالکیت این آثار، مورد استفاده قرار می گیرد، در مقایسه با بعضی از دانشگاه های ایران، همراه با قوانین موضوعه حقوق مالکیت فکری کشورمان، مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
از شرق شناسی تا مطالعات پسااستعماری: رویکردی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ضمن تبیین سیر تحول از رویکرد چند رشتهای در مطالعات شرق شناسی قرن نوزده و نیمه نخست قرن بیستم به رویکرد میان رشتهای در مطالعات پسااستعماری در نیمه دوم قرن بیستم، با نگاهی تاریخی و تحلیلی، به تشریح مراحل گذار از مطالعات چند فرهنگی به مطالعات میان فرهنگی میپردازد و تحولات روش شناختی از چند رشتگی به سوی میان رشتگی و پیامدهای این تحول در تحلیلهای شرق شناسانة محققان و متخصصان دانشگاهی غربی و تعامل رشتههای مختلف علمی در دوران مطالعات پسا استعماری را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. در پاسخ به این پرسش که چرا شرق شناسی اساساً بر رویکرد چند رشتهای و مطالعات پسا استعماری بر رهیافت میان رشتهای استوار بوده است، این مقاله به بررسی عوامل درونزا ناشی از ماهیت تلفیقی و چند گونة شرق شناسی علمی و عوامل برونزا ناشی از تأثیرگذاری قدرتهای استعماری بر مستشرقین غربی برای پژوهش دربارة کلیه جنبههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تاریخی و ادبی جوامع مشرق زمین میپردازد و با رویکردی تبیینی، دلایل اهتمام به رویکرد بینا فرهنگی در مطالعات پسا استعماری را با توجه به تأکید بر انجام تحقیقات میدانی و پیمایشی از رهگذر پیوند معرفتی و روشی بین علوم زیباشناختی و واژه شناختی، مردم شناسی و جامعه شناسی، جغرافیا و علوم سیاسی و همکاری میان رشتهای بین شرق شناسان بومی مورد بررسی قرار میدهد.
آموزش میان رشته ای در محیط های دانشگاهی با تاکید بر تجربه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاسیس و گسترش آموزش عالی میان رشته ای یکی از دغدغه های مهم ذهنی و برنامه ای وزارت علوم در طول سال های 1385 تا 1388 بوده است. نگاه اجمالی به برنامه ها، فعالیت ها و نتایج مربوط به طرح تاسیس و توسعه «رشته های میان رشته ای» نشانگر استقبال سرد دانشگاه ها، جامعه علمی و حتی بخش های ستادی ذیربط وزارت علوم از آن بوده است. از میان دلایلی که برشمرده می شود درسطح کلان، می توان به پیش افتادگی مفهومی و فراهم نبودن زمینه های عملی، ناوابسته بودن طرح به نیازهای محیط ملی و سازگارنبودن با بافت اجتماعی و دانشی، و در سطح خرد، کژراهه ترجیح آموزش به پژوهش میان رشته ای، در دسترس نبودن استاد- محتوا و روشن نبودن الگوی آموزش میان رشته ای اشاره داشت. در این مقاله تلاش می شود ابتدا با تامل درخاستگاه و منشاء ایده دانش میان رشته ای، موانع چرخش ازآموزش رشته ای به آموزش و یادگیری میان رشته ای در چارچوب گسترش مرزهای دانش و رویکردهای جدید یادگیری و تاکید ویژه بر تجربه ایران مورد بررسی قرارگیرد. سپس دو الگوی آموزش مبتنی بر رشته و میان رشته ای مقایسه و ویژگی های آموزش میان رشته ای به بحث گذاشته می شود. در پایان نیز علاوه بر طرح ایده هایی برای عمل در مسیر بهبود و تغییر در فرایند آموزش عالی میان رشته ای، الگوی آموزش الکترونیکی و یادگیری وب پایه به عنوان ظرفیتی جدید و تاثیرگذار برای پیشبرد مقاصد میان رشته ای ها مورد بررسی و پیشنهاد شده است.
تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی در محیط های دانشگاهی؛ نگاهی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم اکنون جدال اندیشه ای بر سر مفهوم سازی تولید، تسهیم، انتشار و کاربرد دانش در دانشگاه ها و مؤسسه های عالی کشور، موضوع پیچیده ای است که توجه زیادی را هم در ادبیات دانشگاهی و هم در حوزه مدیریتی به خود معطوف داشته است. بر این مبنا، تسهیم دانش در آموزش عالی به عنوان یک موضوع میان رشته ای که پیوند میان دو رشته اصلی «مدیریت دانش» و «آموزش عالی» به ویژه مدیریت آموزش عالی است، مطرح شده است. بسیاری از پژوهشگران و صاحب نظران کوشیده اند تا به این پرسش پاسخ دهند که عوامل تأثیرگذار بر افراد در تسهیم دانش کدامند؟ عوامل و دلایل احتمالی تسهیم و یا عدم تسهیم دانش افراد کدامند؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهش های متعددی انجام شده که یافته های آن در برخی از موارد نظری و در برخی از موارد نیز دارای شواهد تجربی است. در این مقاله تلاش شده با روش توصیفی تحلیلی، تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی، به مثابه یک حوزه مطالعاتی میان رشته ای در عرصه آموزش عالی، بررسی و واکاوی شود. پژوهش حاضر، کاوش پدیدة تسهیم دانش در عرصه آموزش عالی را به بحث گذاشته و سپس با بررسی دقیق و ژرف نگری، عوامل مؤثر بر تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی را تحلیل کرده است.
این مقاله بر این نکته تأکید دارد که حوزه مطالعاتی میان رشته ای تسهیم دانش از علوم و دانش های مختلفی بهره برده و برای کاوش پدیده تسهیم دانش در محیط های آموزش عالی و نظریه پردازی در این زمینه، درک و تحلیل ماهیت دانش، انگیزش و فرصت تسهیم دانش در دانشگاه ضروری است. همچنین در این مقاله نتایج دو دهه پژوهش های مهم تجربی در ارتباط با عوامل مؤثر بر تسهیم دانش در محیط های دانشگاهی مرور شده است. در پایان، مقاله با ارائه مدلی مفهومی، جایگاه کنونی و زمینه های بالقوه پژوهش های آتی مرتبط با تسهیم دانش را پیش روی پژوهشگران قلمرو آموزش عالی قرار می دهد.
آموزه های اسلامی؛ دریچه ای بسوی پیشگیری اجتماعی از وقوع جرم
حوزه های تخصصی:
ارائه روشی برای اولویت بندی و بودجه بندی موضوع های تحقیقاتی با هدف توسعه فعالیت های اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مسأله اولویت بندی و بودجه بندی موضوع های تحقیقاتی مرتبط با فعالیت های اقتصادی پرداخته می شود. فعالیت اقتصادی به فعالیتی اطلاق می شود که از طریق آن فرد یا گروهی از افراد جامعه، با استفاده از فضا، تجهیزات، مواد اولیه و اطلاعات مورد نیاز،مبادرت به تولید کالا و یا ارائه خدمات نمایند. اولویت بندی و بودجه بندی موضوعهای تحقیقاتی بر اساس اولویت و امتیاز فعالیت های اقتصادی و همراستا نمودن تحقیقات با نیازهای اساسی جامعه، نوآوری و دستاورد مهم تحقیق می باشد. روش اولویت بندی پیشنهادی، شامل یک فرآیند دو مرحله ای بوده که در مرحله اول، امتیاز موضوع های تحقیقاتی هر فعالیت اقتصادی، به صورت مستقل تعیین می گردد. سپس با استفاده از امتیاز فعالیت های اقتصادی و نتایج حاصل از مرحله اول، امتیاز نهایی و اولویت آنها تعیین می گردد. همچنین از یک رویکرد سلسله مراتبی برای بودجه بندی موضوع های تحقیقاتی استفاده شده است. در پایان روش اولویت بندی و بودجه بندی ارائه شده، به صورت مطالعه موردی، برای اولویت بندی و بودجه بندی 21 موضوع تحقیقاتی استفاده و نتایج حاصل از آن ارائه شده است.
آسیب شناسی موضوع علوم انسانی در کشور
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی جایگاه نظریه و روش در بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی
نقد الگوی توسعه غربی
معرفی طرح ها و مدل ها در روش تحقیق آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه کمّی و کیفی فعالیت های پژوهشی در جوامع دانش بنیان و توسعهیافته و در حال توسعه روندی دائمی و مستمر شده است و تنوع در روش های مختلف پژوهشی نیازمند رویکرد جدیدی از روش ها و مدل های تحقیقاتی میباشد. استفاده از روش های آمیخته و یکپارچه در جهت تسریع تحقق اهداف پژوهشی و ارائه تصویری کامل تر و درکی عمیق تر از پدیده های مورد مطالعه جنبشی نوین در عرصه پژوهش های علمی محسوب میشود که تأمین این نیاز پژوهشی از الزامات اساسی پژوهشگران میباشد. در این میان روش های تحقیق آمیخته به عنوان رویکردی از روش های کمّی و کیفی موقعیتی را برای پژوهشگران به وجود آورده که بر اساس آن میتوانند متدولوژیها، طرح ها، مدل ها و روش های بهکار گرفته شده در یک مطالعه پژوهشی واحد را در کنار هم قرار دهند. این مقاله با توجه به شکل گیری روش های آمیخته و بررسی پارادایم های پژوهشی مدل ها و طرح های روش شناسی، تحقیق آمیخته را به عنوان یک متدولوژی برای مطالعات بین رشته ای بررسی میکند و به توسعه روش ها و طرح های مختلف در مطالعات پژوهشی آمیخته و نحوه تلفیق داده های کمّی میپردازد.
راهکار های اسلامی شدن دانشگاه ها و اولویت بندی آنها با رویکردی به دیدگاه استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، شناسایی و طبقه بندی راهکارهای اسلامی شدن دانشگاه ها بر اساس دیدگاه استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم بوده است. روش: روش تحقیق علاوه برتحلیل اسنادی منابع، توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی است. جامعه آماری شامل کل استادان شاغل به تدریس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در نیمسال دوم سال تحصیلی 89-88 است که از بین آنان نمونه ای به حجم 80 نفر به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای حاوی تعداد 15 راهکار به همراه یک سوال بازپاسخ بودکه ازآزمودنی ها می خواست پس ازمطالعه هر راهکار، به تناسب اهمیت، از 1 تا 5 نمره گذاری کنند. اعتبار صوری پرسشنامه با نظرات مشورتی متخصصان موضوع انجام شده است. یافته ها: نشان داد از اولویت دارترین راهکارها به ترتیب می توان به : 1. به کارگیری مدیران متعهد، متدین و حساس به مبانی و ارزش های اسلامی برای اداره دانشگاه ها؛ 2. بازسازی نظام فرهنگی دانشگاه ها متناسب با ارزش های اسلامی، به همراه احیای سنت بحث آزاد و ایجاد فضای سالم و امن برای طرح مباحث فرهنگی – اجتماعی و سیاسی؛ 3. توسعه استقلال فکری وخودباوری علمی اندیشمندان و دانشگاهیان؛ 4. تجدید نظر در معیارهای جذب و گزینش دقیق و سازمان یافته استادان و ارتقای بینش سیاسی و اجتماعی اعضای هیئت علمی؛ 5. تبین و ایجاد اجماع بر روی شاخص های دانشگاه اسلامی بین اندیشمندان و بازسازی بنیادین نظام آموزشی و پژوهشی متناسب با ارز ش های مذهبی جامعه اشاره کرد. همچنین بین رتبه بندی استادان دروس معارف اسلامی، استادان سایر دروس دانشگاهی، علوم انسانی و علوم پایه، همبستگی معنی داری در سطح اطمینان 99 درصد (01/0= α) ملاحظه نشد. نتیجه گیری: به نظر می رسد اجماع کامل بین اندیشمندان حوزه های مختلف علمی، به خصوص استادان دروس حوزوی، استادان علوم انسانی، مدرسان علوم پایه و ... اتفاق نظر در خصوص چگونگی فرایندعملیاتی شدن مسئله وجود ندارد و بسیاری از استادان هنوز به حل مسئله اعتقاد راسخ ندارند. بنابر این، مسئله «اسلامی شدن» باید به یک فرهنگ عمومی و تلقی «اسلامی شدن دانشگاه ها» به عنوان وظیفه انحصاری سازمان یا نهاد خاصی به یک ارزش اجتماعی مبدل شود.
درونی کردن ارزش های اسلامی در میان دانش آموزان از دیدگاه مربیان تربیتی (مطالعه موردی دبیرستان های دخترانه شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
میان رشته گرایی و ظهور علم جلودارِ سرحدّی بررسی خاستگاه، ظرفیت ها و بایسته های میان رشته ای شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان رشته گرایی، علامتی از بحران رویکرد های سنتی به علم ورزی و مدل های متعارف برنامه ریزی آموزشی و درسی و ساختارهای معمول دپارتمان ها و تخصصهای دانشگاهی است. هدف از این مقاله شناخت زمینه های پیدایی و برآمدن میان رشته ای شدن، پیشران های آن، ظرفیت ها ومحدودیت ها و آسیب پذیری ها، و سرانجام الزامات وبایسته های آن است. روش تحقیق فراتحلیل کیفی تحقیقات قبلی به منظور افق گشایی برای فعالیتها و برنامه های دانشگاه وآموزش عالی در ایران به کار رفته است. هشت دسته عوامل مؤثر به شرح 1. تحولات ساختی –کارکردی در علم، 2. تحولات کلان پارادیمی، 3. تحولات فناوری اطلاعات وارتباطات، 4. تحولات انتظارات بیرونی از علم، 5. تحولات ناشی از کشش تقاضا، 6. عامل جهانی شدن، 7. تحولات نهادی و8. عامل فناوری شناسایی شد. ظرفیت ها و محدودیتهای هر یک از رویکردهای رشته ای و میان رشته ای هم سنجی شد. علم جلودار سرحدی، علمی پیشرو در کران های نوپدید دانش بشری، رهیافتی پیشرو برای توسعه جهان اجتماعی با مرجعیت علم است وبدون پارادایم میان رشته ای و رویکرد شبکه ای قابل پی جویی نیست. با وجود کارایی های فراوان فعالیت میان رشته ای به دلیل معرض ها و آسیب پذیری ها، لازم است در این فعالیت ها احتیاط کرد. هفت گروه از بایسته های راهبردی فعالیت های آموزشی وپژوهشی میان رشته ای به همراه سازوکارهای اجرایی به دست آمد. میان رشته ای شدن مستلزم رویکرد فلسفه علم پیچیده ای است که تمایزات علم را با تشابهاتشان تألیف می کند
مدل سازی روابط هستی شناختی و معرفت شناختی علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاوش در چیستی و چگونگی رابطة علم و دین و مدل سازی این رابطه هدف اصلی این مقاله است. دیدگاه هایی که درصدد تبیین رابطة علم و دین برآمده اند (دیدگاه های تمایز، تعارض، تلاقی و تأیید، و دیدگاه مکملیت) هریک فقط به یک جنبه از این ارتباط پرداخته اند و همگی در این نقص سهیم اند که عمدتاً بر جنبه های عملی و کاربردی تعامل میان علم و دین تأکید می کنند و مدل نظری مشخصی را، در خصوص رویارویی گزاره های علمی و گزاره های الاهیاتی و نحوة رابطة آن ها با یک دیگر، ارائه نمی دهند. در مسیر ارائة چنین مدلی و با نگاهی دقیق به دو مقولة علم و دین و به تبع آن، رابطة میان آن ها، می توان چهار رویکرد متمایز، هرچند مرتبط با هم، را در این خصوص از یک دیگر تمییز داد: رویکردهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه، معناشناسانه، و تکوینی. در این مقاله ضمن تبیین رابطة علم و دین در دو حوزة هستی شناسی و معرفت شناسی، دو مدل در خصوص تبیین این رابطه در دو حوزة مذکور ارائه می شود. برای مدل سازی و تبیین رابطة هستی شناختی علم و دین، از نمای مکانیکی مولکول DNA بهره می گیریم و سپس مدل را بر اساس سه مفهوم حقایق دینی، حقایق طبیعی، و نقاط انطباق ارائه می کنیم؛ مدلی که برای تبیین رابطة معرفت شناختی گزاره های علمی و گزاره های الاهیاتی ارائه می شود بر مبنای تفکیک میان هستة سخت نظریات علمی و الاهیات دینی از کمربند محافظ آن ها استوار است. پس از ارائة مدل های مذکور، سعی می کنیم تا انسجام منطقی آن ها را نشان دهیم.
موج چهارم تحول در فضای علمی دانشگاه (نگاهی میان رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسوولیت دانشگاه ها در امر توسعه سرمایه های انسانی با هدف حل مسایل روز، با مشکل روبرو شده و دانش آموختگان آموزش عالی در چارچوب تقسیم کار موجود، پاسخگوی نیازهای جامعه ایدئولوژیک ایران نیستند. این مقاله با هدف تبیین تحول در دانشگاه ها و ضرورت توجه به مطالعات میان رشته ای در جهت پاسخگویی به عدم کارآمدی ساختار اقتصادی به تحریر درآمده است. پوشش منطقی پیوند میان رشته ای به منظور انسجام تخصص های جدید، می تواند ساختار اقتصادی ایران را، که با عدم تعادل روبرو می باشد، از بحران خارج نموده، شرایط پویایی را در نظام سیاسی ـ اجتماعی، در جهت افزایش بهره وری، نوید دهد.
آزادسازی، فعال نمودن و انعکاس پذیری، سه اصل برای پویایی امر آموزش عالی است. ادغام دانش موجود با هدف ایجاد تخصص های جدید، ساختار دانشگاه ها را با تعییر روبرو خواهد کرد. این تغییر می بایست در یک چارچوب منطقی، اعتماد دانش پژوهان را به رشته های تحصیلی جدید بدنبال داشته باشد. آماده سازی جامعه برای کنش های پیش رو باید بهره وری نظام سیاسی ـ اجتماعی را افزایش دهد، تا پویایی به ساختار اقتصادی برگردد.
«فهم انتقادی»، پیش شرط روش شناختی مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرح ها و پژوهش های میان رشته ای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرح ها در نهایت دو نوع الگوی روش شناختی در برابر هم صف آرایی می کنند که همانا روش شناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روش شناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفت وگوی سودمند و سازنده میان متخصصان وابسته به هر یک از این دو الگو در یافتن زبانی مشترک برای رسیدن به چشم اندازهایی درخور که راهگشای حل مسائل و مشکلات انسانی و اجتماعی باشد، به بن بست رسیده است. مسألة ترجمه پذیری نیز در سایة همین مشکل سر برمی آورد و ازاین رو توجه به زبان و معیارهای ارتباطیِ آن در کانون توجه قرار می گیرد. در این جستار نخست به بیان ریشه های چنین مشکلی پرداخته شده و ضمن برشمردن ویژگی ها و نیز بنیان های نظری هر دو الگو، بن بست ارتباط میان این دو الگو واکاوی و تحلیل می شود. سپس با بهره گیری از نظریة کنش ارتباطی و کاربردشناسی جهانی و بر پایة معیارهای نظریة انتقادی، راه برون رفت از این بن بست، در کاربست روش «فهم انتقادی» دیده شده است. روشن است که الگوی روش شناختی خود این جستار همانا روش شناسی ارتباطیِ برآمده از آرا و اندیشه های هابرماس است.