فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۸۱ تا ۴٬۱۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
190 - 199
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کنترل تکانه، تحریک پذیری و سبک دلبستگی مادران در پیش بینی نشانه های نقص توجه-بیش فعالی کودکان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 120 نفر (65 دختر و 55 پسر) از مادران دانش آموزان مقطع ابتدایی که در سال تحصیلی 99- 98 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند و نشانه های نقص توجه- بیش فعالی را داشتند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کانرز والدین (1999)، پرسشنامه تحریک پذیری باس و پلامین (1984)، مقیاس کنترل تکانه لینهام (2006) و پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید (1999) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که کنترل تکانه، تحریک پذیری و سبک دلبستگی مادران با تبیین 58 درصد از واریانس نمره کل نشانه های نقص توجه- بیش فعالی، قابلیت پیش بینی متغیر ملاک را دارد. این یافته ها توجه جدی درمانگران و روانشناسان به ویژگی های روانشناختی مادران در اثربخش بودن درمان نشانه های نقص توجه- بیش فعالی کودکان را نشان می دهد.
تحلیل روایت خودبخششی در میان دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
232 - 241
حوزه های تخصصی:
خودبخششی اصیل واکنشی سازگارانه در مواجهه با خودی است که دچار خطای اخلاقی شده است. دشواری های روانشناختی در تجربه خودبخششی عمده دلیل علاقه مندی پژوهشگران به این حوزه است. در این پژوهش تجربه خودبخششی دانشجویان با رویکرد تحلیل روایت مضمونی مورد کندوکاو قرار گرفت. شرکت کنندگان پژوهش 6 نفر از دانشجویان بودند که تجربه خودبخششی داشتند. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه روایتی استفاده شد. در نتیجه تجزیه و تحلیل روایت ها بر پایه ادبیات پژوهش سه مضمون اصلی خودبخششی نگهدارنده، خودبخششی تبدیلی و شبه خودبخششی استخراج شد. در میان اکثر مشارکت کنندگان تجربه خودبخششی از نوع نگهدارنده بود. یافته های این پژوهش می تواند ابعاد گسترده تری از جنبه های شناختی و عاطفی نحوه برخورد افراد با چالش های زندگی را روشن سازد. هیجان های منفی مختلفی که افراد در مقابله با مشکلات زندگی تجربه می کنند از پایه های اساسی بروز اختلال های خلقی و اضطرابی در آینده می شود. شناخت دقیق تر و بیشتر چگونگی مواجهه با این هیجانات و بخشش خود مسیر درمان این اختلال ها را تسهیل و تسریع خواهد کرد.
اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر کارکرد اجرایی دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
272 - 280
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر کارکرد اجرایی دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال خواندن که در سال تحصیلی 1399-1400 به مرکز اختلال های یادگیری شهر لارستان مراجعه کرده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکرد اجرایی (بریف) به عنوان پیش آزمون هر دو گروه و برنامه توالی واجی لیندامود به مدت 16 جلسه مداخله فشرده به گروه آزمایش ارائه گردید. بلافاصله پس از اتمام آموزش، هر دو گروه در پس آزمون و پس از یک ماه در آموزش پیگیری شرکت کردند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با تکرار سنجش استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در کارکرد اجرایی بین دو گروه وجود دارد. بدین صورت که گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری عملکرد بهتری داشته است. به طور کلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد که برنامه توالی واجی لیندامود منجر به بهبود کارکرد اجرایی در دانش آموزان با اختلال خواندن شده است. به این صورت که استفاده از برنامه تجسم و کلام سازی در برنامه توالی واجی لیندامود، منجر به بهبود مهارت های شناختی در کارکرد اجرایی شده است.
ارائه ی مدل علی انعطاف پذیری شناختی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی: نقش واسطه ای خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی و همدلی شناختی در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این تحقیق ارائه مدل علی انعطاف پذیری شناختی بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی: نقش واسطه ای خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی و همدلی شناختی می باشد. روش : روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر شیراز بودند که تعداد کل آنها 68152نفر می باشد که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 382 نفر می باشد روش نمونه گیری مورد استفاده خوشه ای چندمرحله ای است . ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال(2010)، همدلی شناختی جولیف و فارینگتون(2006)، بهزیستی روانشناختی ریف(1989) ، خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) و اعتیاد به شبکه های اجتماعی احمدی و همکاران(1395) بود. یافته ها: برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که انعطاف پذیری شناختی بر خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی و همدلی شناختی تأثیر مستقیم دارد همچنین خودکارآمدی ، بهزیستی روانشناختی و همدلی شناختی بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی تأثیر مستقیم دارند. به طور کلی می توان چنین بیان نمود که خودکارآمدی ، بهزیستی روانشناختی ، و همدلی شناختی در رابطه بین انعطاف پذیری شناختی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی نقش واسطه ای دارند. نتیجه گیری: کلیه متغیرهای مطرح در پژوهش 07/0 از متغیرهای موجود در اعتیاد به شبکه های اجتماعی را تبیین می کند و مدل پژوهش با توجه به داده ها از برازش نسبتا خوبی برخوردار است.
پیش بینی پذیرش واکسن کووید-۱۹ بر اساس ویژگی های شخصیتی، رفتارهای خود مراقبتی و سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: واکسن نقش مهمی در جلوگیری از مرگ و میر در اثر بیماریهای عفونی دارد. هدف از مطالعه حاضر پیش بینی پذیرش واکسن کووید-19 بر اساس ویژگی شخصیتی، رفتار خود مراقبتی و سرمایه اجتماعی بود . روش: توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان اداره آموزش پرورش اهواز است. حجم نمونه براساس فرمول تاپاچیک و فیدل حداقل 169 عضو برآورد شد که بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. پرسشنامه ها به صورت آنلاین توسط افراد تکمیل شد. از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی هگزاکو-60 (اشتون و لی، 2009)، پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی (پویان فرد و همکاران، 1399)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی (پاتنام، 2000) و پرسشنامه کوتاه محقق ساخته (پذیرش واکسن کرونا) در این پژوهش استفاده شد. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار spss و با استفاده از روش تحلیل ممیز صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی (وظیفه شناسی و هیجان پذیری)، رفتارهای خود مراقبتی و سرمایه اجتماعی، بهترین پیش بین پذیرش واکسن کووید-19 بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، طراحی برنامه هایی برای افزایش میزان واکسیناسیون و ارائه راهکارها و اقدمات مناسب روان شناختی برای ارتقای مسئولیت پذیری افراد جامعه در رابطه با اعتماد به واکسیناسیون و تقویت روحیه مشارکت جویی در مردم ضروری به نظر می رسد.
The Causal Relationship between HEXACO Personality Traits and English Language Anxiety with the Mediating Role of Positive Academic Emotions in Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Emotions are the primary source of motivation and movement in humanbeings. Positive emotions help maintain and guide responses and behaviors. These emotional experiences, in academic situations, play an important role in shaping students' judgments, decisions, priorities, and behaviors by providing basic information. The aim of this study was to investigate the causal relationship between Hexaco personality traits and English language anxiety with the mediating role of positive academic emotions in students. This study was applied in terms of purpose, and considering how information and data were collected, it was descriptive-correlational.The statistical population included all 525 ninth grade female students of 10 public girl’s junior high schools in Babol, in the academic year 2020-2021. Using Krejcie and Morgan (1970) Table, 225 students were selected as the research sample through simple random sampling method. The instruments of the study included the HEXACO Personality Traits Questionnaire (De Vries & Van Gelder, 2013), Positive Academic Emotions Questionnaire (Pekrun et al., 2005), and English Language Anxiety Inventory (ALI, 2017).To analyze the data, Kaiser-Meyer-Olkin test, Bartlett’s test, correlation coefficient, regression, path analysis and structural equation modeling were used. The research model showed a very good fit.The findings showed that there is a significant relationship between the students’ personality traits, positive academic emotions and English language anxiety. In addition, personality traits and positive academic emotions have a direct effect on students' English language anxiety. Also, personality traits have a significant effect on students' English language anxiety through the mediating role of positive academic emotions.
Investigation of the Relationship among Sleep Disorders, Executive Dysfunction, and Sluggish Cognitive Tempo in Adolescents: A Network Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The objective of the present study was to examine the relationship among sleep disorders, executive dysfunction, and sluggish cognitive tempo in adolescents utilizing a network approach. The study was performed based on descriptive-correlation method. The population of study contained all the adolescents (ages 12-18 years) in Tehran, Ardebil, Southern Azerbaijan and Western Azerbaijan provinces during 2021-2022 academic year. Data were collected from Two thousand six hundred and fifty-nine adolescents who were recruited through convenience sampling method. Participants completed the Adult Concentration Inventory (Becker et al. 2015), Sleep Disorders Symptom Checklist (Klingman et al. 2017), and Executive Skills Questionnaire-Revised (Strait et al. 2019). The bootnet package in R software used for data analysis. Results showed Sluggish Cognitive Tempo (SCT) was positively and more closely related to Sleep Disorders (insomnia) than Executive Dysfunction. the results showed that the most robust relative bridge connections were Sluggish Cognitive Tempo (SCT) and Plan Management (PM), edge weight = 0.33; Sluggish Cognitive Tempo (SCT) and Insomnia edge weight = 0.26; in addition to the positive bridge connections, a negative robust connection was also recognized between Obstructive Sleep Apnea (OSA) and Emotional Regulation (ER), edge weight = - 0.07. In conclusion, Sluggish Cognitive Tempo (SCT) was positively associated with sleep disorders and executive dysfunction. Future interventions may be developed that emphasize the bridge connections of sleep disorders, executive dysfunction, and sluggish cognitive tempo in adolescents
فراتحلیل عوامل معنوی مرتبط با اضطراب مرگ سالمندان در مطالعات ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
129-143
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: اضطراب مرگ یکی از شایع ترین مشکلات قابل مشاهده در دوران سالمندی اس ت که تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل معنوی مؤثر در اضطراب مرگ سالمندان جامعه ایرانی انجام شد. روش کار: در این پژوهش به شیوه فراتحلیل با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی داخلی، 22 مطالعه بین سال های 1388 تا 1399 که درباره اضطراب مرگ سالمندان بود و ملاک ورود به مطالعه را داشت، جمع آوری و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار جامع فراتحلیل انجام شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: شاخص اندازه اثر ترکیبی مطالعات تحت الگوی ثابت 382/0 و تحت الگوی تصادفی 465/0 بود. در بررسی تفکیکی اندازه اثر متغیّرها، متغیّرهای درمان مقابله معنوی، معنویت درمانی، معنایابی، ارتباط با خدا و معنویت درمانی اسلامی به ترتیب بیشترین اثر را بر اضطراب مرگ داشتند. نتایج روش های سوگیری انتشار حاکی از سوگیری انتشار در مطالعات تحت ترکیب در فراتحلیل حاضر بود. با توجه به ناهمگن بودن مطالعات، تحلیل تعدیل کننده برای متغیّرهای جنسیت و روش پژوهش صورت گرفت که بیانگر تأثیر تعدیل کنندگی متغیّر روش پژوهش در نتایج مطالعات بود. نتیجه گیری: توجه به عوامل معنوی تأثیرگذار بر اضطراب مرگ به عنوان عوامل مهم و پراهمیت که سبب بهبود اضطراب مرگ می شود، ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دل زدگی و تعارض زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
672 - 686
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی و تعارض زناشویی زوجین در سال1401 بوده است. روش پژوهش: روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود و جامعه آماری نیز زوجین مراجعه کننده به کلینیک روان شناسی آذرشهر کرمانشاه در سال 1401 بود. نمونه به صورت نمونه گیری تصادفی به تعداد 20 نفر انتخاب و در گروه آزمایشی و گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ-R) براتی و ثنایی (1373) و مقیاس دل زدگی زناشویی پاینز (2001) بود. برنامه زوج درمانی هیجان مدار جانسن و گریمن (2006) در یازده جلسه و هر جلسه به مدت 70 دقیقه برای گروه آزمایشی اجرا و گروه گواه مورد مشاهده قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS-26 و روش تحلیل واریانس مختلط با اندازه های مکرر سه مرحله ای استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته ها زوج درمانی هیجان مدار در کاهش تعارضات زناشویی (34/6=F، 031=P) و دلزدگی زناشویی (61/5=F، 048/0=P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار گزارش شد (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، علاوه بر منتفع کردن زوجین شرکت کننده در این پژوهش، در تصمیم گیری های درمانی روانشناسان، آموزش پروتکل های درمانی در دانشگاه ها، تهیه و تدوین برنامه های رسانه ای و فرهنگی جهت ارتقای سلامت روان در رسانه ها قابل استفاده است.
بررسی الگوی روابط ساختاری در پیش بینی عملکرد جنسی زنان بر اساس نقش جنسیتی آندروژنی با واسطه سبک های تبادل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین نقش جنسیتی آندروژنی و عملکرد جنسی زنان با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهلی بود که در شهر تهران زندگی می کردند که از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در پژوهش حاضر از مقیاس نقش های جنسیتی بم (1981)، مقیاس عملکرد جنسی زنان (روزن و همکاران، 2000) و پرسشنامه تبادل اجتماعی لیبمن و همکاران (2011) به عنوان ابزار استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد جنسی رابطه منفی معنی داری با سبک تبادلی منفعت طلبی و رابطه مثبت معنی داری با سبک سرمایه گذاری افراطی دارد. همچنین همبستگی منفی و معناداری بین نقش جنسیتی آندروژنی، با سبک های تبادل منفعت طلبی و سرمایه گذاری افراطی وجود دارد. همچنین شاخص های برازش حاکی از برازش خوب مدل پیشنهادی با داده هاست. نتایج آزمون بوت استراپ نیز نشان داد که سبک تبادل منفعت طلبی (300/0 β=) و سبک تبادل سرمایه گذاری افراطی (280/0- β=) نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین الگوی جنسیتی آندروژنی با عملکرد جنسی دارند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج، جهت بهبود عملکرد جنسی باید به سبک های تبادل اجتماعی توجه کرد. یافته های پژوهش حاضر چهارچوب مفیدی را در شناسایی مولفه های تاثیرگذار در حوزه روانشناسی اجتماعی در عملکرد جنسی زنان فراهم می کند که در برنامه های پیشگیری و درمانی می بایست مدنظر قرار گیرد.
تأثیر بازی های رایانه ای و بازی های حرکتی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
39 - 49
حوزه های تخصصی:
زمینه: کارکردهای اجرایی در کودکان دبستانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است زیرا می تواند دارای نقش تعیین کننده ای در بهبود عملکرد کودکان در مدرسه و حتی برای آینده آنها باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های رایانه ای و بازی های حرکتی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان مقطع ابتدایی بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان ابتدایی 7 تا 9 ساله مدارس شهرستان بابل در سال 1401 بودند. برای انتخاب نمونه از طریق نمونه گیری تصادفی سه مدرسه انتخاب شدند. تعداد 15 نفر از هر مدرسه به طور تصادفی در سه گروه (بازی های حرکتی، بازی های رایانه ای و کنترل) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی BRIEF بود. برنامه های گروه حرکتی و رایانه ای برای مدت 12 جلسه (4 هفته و سه جلسه در هفته) انجام گردید. گروه کنترل برنامه های معمول خود را ادامه دادند. آزمون تحلیل کوواریانس و همچنین آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0 < p اجرا شدند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد با در نظر گرفتن نمره های پیش آزمون به عنوان متغیر کنترل، مداخلات تمرینی(بازی های رایانه ای و بازی های حرکتی) موجب تفاوت معنادار بین گروه های آزمایش و کنترل شد. بر اساس نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی، تفاوت در متغیر کارکردهای اجرایی بین دو گروه تجربی با گروه کنترل معنادار(001/0 p<) ولی با یکدیگر غیر معنادار بود(05/0 p>). نتیجه گیری: می توان با برنامه ریزی مناسب در مدارس از بازی های حرکتی و رایانه ای به عنوان گزینه ای کاربردی در راستای ارتقای کارکردهای اجرایی کودکان استفاده کرد.
ارتقای کارکردهای اجراییِ مغز در کودکان پیش دبستانی؛ ساخت و روایی یابی یک برنامه مبتنی بر داربست مادری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
51 - 63
حوزه های تخصصی:
تحول سریع پیوندهای عصبی در کودکیِ اولیه، این دوره از زندگی را تبدیل به یک دوره طلایی برای آموزش شناختی کرده است. مادر از کانال داربست والدینی می تواند سهم مهمی در این آموزش شناختی داشته باشد. با چنین نگاهی، هدف از پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی یک بسته آموزشی مبتنی بر داربست مادری برای ارتقای توجه اجرایی در کودکان پیش دبستانی بوده است. مطالعه در سه فاز انجام شد. در فاز اول، با مرور پژوهش های گذشته، مؤلفه های داربست والدینیِ مرتبط با کارکردهای اجرایی شناسایی شدند. در فاز دوم به روش تحلیل اَسنادی و با ادغام مؤلفه های داربست والدینی احصاء شده از قبل، بسته آموزشی ارتقای کارکردهای اجرایی ساخته شد. در فاز سوم، بسته آموزشی تدوین شده، اعتباریابی شد. در این گام، مطالعه به روش نیمه تجربی انجام شد و طرح پژوهش، تک گروهی بوده است. شرکت کنندگان شامل 16 مادر دارای فرزند 5/3 تا 5 ساله بودند که داوطلبانه همراه با کودکان خود در دوره شرکت کرده بودند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بوده اند از تکلیف استروپ روز و شب (گرشتات و همکاران، 1994)، تکلیف انتخاب منعطف آیتم (ژاک و زلازو، 2001) و تکلیف فراخنای ارقام (وکسلر، 2003). نتایج نشان داد این بسته آموزشی بر ارتقای ابعاد سه گانه کارکردهای اجرایی اثربخش بوده و این اثربخشی در طول زمان نیز حفظ شده است. بر اساس این مطالعه، مادر می تواند فهم دقیق تری از تحول شناختی فرزند خود به دست بیاورد و ضمن آگاهی از نقش خود در این تحول، با انجام بازی ها و فعالیت های مشمول در این بسته به رشد شناختی فرزند خود کمک کند.
Prediction of the tendency to cosmetic surgery based on early maladaptive schemas and marital intimacy among applicants married men and non-applicant(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study aimed to predict the tendency toward cosmetic treatments based on early maladaptive schemas and marital intimacy among married men applying for cosmetic surgery and non-applicant in the province of Yazd in 2020. The descriptive-correlation method is used. The statistical population of this study was all married men who applied for cosmetic surgery referred to relevant clinics and non-applicant married men in Yazd. According to this, a sample of 200 people, including 100 applicants and 100 non- applicant who were selected by available sampling. Then, Early maladaptive Schemas scale (Yang, 1998) and Bagarozzi's marital intimacy questionnaire (2001) were distributed among the subjects and after completing the questionnaires, the results were analyzed through logistic and Pearson correlation calculation. There is a significant relationship between different domains of early maladaptive schemas and intimacy of couples; Also, The findings showed that early maladaptive schemas and marital intimacy predict the tendency for cosmetic surgery in married men. The results of multiple regression analysis showed that the three maladaptive schemas of autonomy and dysfunctional functioning, acceptance, cut and rejection, as well as the interference component in social performance of body image, respectively, had the highest share in predicting the tendency for cosmetic surgery, respectively. The schemas in a person's life act as lenses that shape the interpretation, selection, and evaluation of one's experiences. Considering the role of early maladaptive schemas and marital intimacy in predicting the tendency to cosmetic surgery in this study, it is suggested to provide psychological treatments, especially schema therapy and couple therapy, before cosmetic surgery.
تجربه زیسته مادران از تعارضات خانوادگی در شرایط همه گیری بیماری کووید-19
حوزه های تخصصی:
پیدایش بیماری کووید-19 با تغییرات وسیع در سطوح مختلف زندگی خانوادگی، به بروز تعارض در سطح خانواده ها منجر شده و آثار قابل توجهی را در روابط بین فردی افراد خانواده از جمله روابط زوجی و والد- فرزندی به وجود آورد. از یک سو اعضای خانواده این فرصت را به دست آوردند تا زمان بیشتری را در کنار یکدیگر باشند و از سوی دیگر با چالش ها و تنش هایی رو به رو شدند. مطالعه حاضر با هدف درک و توصیف تجربه مادران از تعارضات خانوادگی در شرایط همه گیری بیماری کووید-19 طراحی گردید. روش این مطالعه کیفی و با استفاده از طرح پدیدارشناسانه به توصیف عمیق موضوع پرداخته است. شرکت کنندگان در این پژوهش 15 نفر از مادران در خانواده هسته ای بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها به روش مصاحبه عمیق و بدون ساختار جمع آوری و با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل گردید. در نهایت پس از تحلیل داده ها و طبقه بندی کدهای اولیه، 2 مضمون اصلی، تنش های زوجی و تنش های والد- فرزندی و 6 مضمون فرعی، حضور بیشتر در خانه، ظهور حساسیت های بهداشتی، کشمکش در مراودات، وابستگی به رسانه، برملاشدن نبایدهای رفتاری و درگیری با آموزش مجازی استخراج شد. نتایج پژوهش نشان داد بحران ویروس کرونا بهزیستی روابط زوجی و والد- فرزندی را تحت تأثیر خود قرار داده و سبب افزایش تعارض در عرصه های مختلف، بین افراد خانواده گردید. همچنین در ابتدای همه گیری، با بالا رفتن میزان حضور تمام اعضا در خانه، تضاد در خانواده پررنگ تر شد و انواع خشونت خانگی میان اعضا گسترش یافت. لذا با توجه به پیامدهای اجتناب ناپذیر کووید-19 بر روابط بین فردی و افزایش تعارضات خانوادگی، طراحی و برنامه ریزی راهبردهای مداخله ای- حمایتی و شناخت بهتر نیازهای افراد خانواده جهت آگاهی بخشی و بهبود روابط زوجی و والد- فرزندی توصیه می گردد.
مطالعهکیفی مولفه های ضروری مشاوره پیش از ازدواج از دیدگاه مشاوران، زوجین در شرف ازدواج و متاهل
حوزه های تخصصی:
پژوهش کیفی حاضر با هدف یافتن مولفه های ضروری مشاوره پیش از ازدواج انجام شد. نمونه ها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که شامل سه گروه 10 نفری از مشاوران، زوجین در شرف ازدواج و متاهل (30 نفر) بود. برای هر کدام جلسه گروه متمرکز برگزار شد و داده ها به روش اشتراس و کوربین کد گذاری گردید. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که مولفه های اصلی از دید این سه گروه شامل: «بررسی ارزش ها و نگرش ها، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، قواعد خانواده مبدا و مرزبندی با آنان، جذابیت و سلامت جسمی و جنسی و عدم اختلال شخصیت، بلوغ فکری و عاطفی و آموزش مهارت های پیشگیرانه» است. همچنین 31 زیر مولفه نیز شناسایی شد. درخصوص تفاوت در کدگذاری سه گروه، نتایج پژوهش نشان داد «آموزش مهارت های ارتباطی» در گروه مشاوران زیر شاخه «بلوغ عاطفی فرد» در نظر گرفته شده است و در گروه زوجین متاهل و زوجین در حال آشنایی زیرشاخه ی «آموزش های پیشگیرانه قبل از ازدواج». گروه زوجین در حال آشنایی بر بررسی «سلامت جسمی فرد» تاکید داشتند و البته در گروه مشاوران پیشنهاد شد که این مسئله در هنگام ترسیم ژنوگرام خانواده به طور کامل بررسی گردد. گروه زوجین متاهل این مسئله را در اولویت قرار ندادند و بیشتر مسائل اجتماعی و روانی فرد برایشان اهمیت داشت. از نتایج این پژوهش می توان در مشاوره های پیش از ازدواج و یا کارگاه های آموزشی در این زمینه بهره گرفت. با استفاده از این مولفه ها می توان ابتدا تفاوت های زوجین را شناسایی کرد، در مورد مزایا و چالش های احتمالی ناشی از این تفاوت ها به زوجین آگاهی داد و روش های مدیریت این تفاوت ها را به زوجین آموزش داد و آن ها را برای مقابله صحیح با مشکلات دوران زناشویی آماده کرد.
تأثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر مؤلفه های سبک تعامل معلم- دانش آموز در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
229 - 252
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر مؤلفه های سبک تعاملی معلم- دانش آموز در دوره ابتدایی انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل زنان معلم دوره ی ابتدایی شهرستان طبس در سال تحصیلی 99-1398 بود . در این پژوهش تعداد 30 معلم زن دوره ی ابتدایی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. معلمان گروه آزمایش به مدت 10 جلسه90 دقیقه ای در طول 5 هفته تحت آموزش تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند ولی معلمان گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسش نامه سبک تعامل معلم با دانش آموز لارداسمی و کنی (QTI) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش با روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانکوا) وبا استفاده از نرم افزار آماری SPSS-18 تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر مؤلفه های رهبری (05/0>p)، کمک کننده/دوستانه (01/0>p)، درک کردن (05/0>p)، ناراضی بودن (05/0>p) و تنبیه کردن (01/0>p) تأثیر معنی داری داشته است و بر مؤلفه های سخت گیری، نامطمئن بودن و مسئولیت پذیری/آزادی فراگیر تأثیر معنی داری ایجاد نکرده است. نتایج نشان می دهد که آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل به معلمان، موجب بهبود سبک تعامل آن ها با دانش آموزان از طریق اثربخشی بر رهبری، رفتار کمک کننده و دوستانه، درک کردن دانش آموزان، کاهش نارضایتی از وضعیت کلاس و تنبیه کردن، می شود. لذا توصیه می شود که در مدارس به آموزش مفاهیم و راهبردهای این نظریه به معلمان پرداخته شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر بهبود اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر کاهش اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان سیل زده شهر پل دختر انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون چهار گروهی انجام گرفت. جامعه آماری، شامل همه زنان میانسال سیل زده شهر پل-دختر استان لرستان بود که طی دو ماهه نخست سال 1398 به مراکز سلامت و روانشناختی مراجعه کرده بودند. از بین آن ها 60 نفر که دارای بیشترین میزان اختلال استرس پس از سانحه بودند، در سه گروه آزمایش (N = 45; Mage = 42.02, SD = 7.03) و یک گروه کنترل (N = 15; Mage = 41.50, SD = 7.91) به تصادف گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل آزمون حافظه سرگذشتی ویلیامز و برودبنت (1986) و مقیاس اضطراب بک و استر (1990) بود. داده های آماری به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیره، آزمون تعقیبی بن فرونی و آزمون L-Matrix مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد هر سه مداخله درمان شناختی رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت نسبت به گروه کنترل مؤثر بودند (01/0>p). علاوه بر این، نتایج L-Matrix نیز نشان داد درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی شناختی تأثیر بیشتری نسبت به EMDR بر افزایش حافظه سرگذشتی در زنان سیل زده داشتند از این رو می توان نتیجه گرفت، هیپنوتراپی شناختی رفتاری و در پی آن درمان شناختی رفتاری و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت زنان سیل زده از اثربخشی مطلوبی برخودارند.
پدیدارشناسی تجربیات دانشجویان از فرایند خلاقیت در یادگیری مبتنی بر پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش کاوش تجارب دانشجویان از فرایند خلاقیت در یادگیری مبتنی بر پروژه بود. بدین منظور از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان 11 دانشجوی کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. ملاکهای ورود عبارت بودند از: دانشجوی کارشناسی رشته علوم تربیتی، گذراندن واحد درسی پروژه فردی، انجام یک پروژه خلاقانه، و تمایل جهت شرکت در مطالعه. دانشجویان حدود 4 ماه در حال انجام یک پروژه خلاقانه(ساخت بازی آموزشی) بودند. پس از پایان پروژه، مصاحبه ای نیمه ساختارمند با دانشجویان انجام شد. داده ها با استفاده از تکنیک کلایزی تحلیل شد. به منظور افزایش دقت در تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. تحلیل داده ها چهار مضمون اصلی را آشکار ساخت که عبارت بودند از: الف) تجارب مرحله مواجهه، ب) فرایندها، ج) منابع حمایتی، د) نتایج. هر یک از مضامین اصلی نیز مضامین فرعی دیگری داشت. بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی جهت تسهیل و بهبود فرایند خلاقیت دانشجویان ارائه شده است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر رضایت از زندگی زناشویی و طرحواره های ناسازگار زنان متأهل دانشجوی دانشگاه آزاد اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
105 - 128
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان متمرکزبرشفقت بر رضایت از زندگی زناشویی و طرحواره های ناسازگار انجام شد. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش-آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل دانشجوی دانشگاه آزاد اهواز در سال 1398 بود که با روش هدفمند، 60 نفر از آنها با سابقه تأهل بین 1 تا 5 سال، انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه رضایت زناشویی و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه بود. گروه آزمایشی طرحواره در 8 جلسه 90 دقیقه ای طرحواره درمانی و گروه آزمایش شفقت، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان متمرکزبرشفقت بر اساس مفاهیم گیلبرت را دریافت کردند. تحلیل داده ها بااستفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره-درمانی بر میزان رضایت زناشویی زنان متأهل و همچنین بر 4 حوزه از 5 حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه و درمان متمرکزبرشفقت بر رضایت زناشویی و بر هر 5 حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه مؤثر است. همچنین نتایج نتایج حاکی از آن بود که بین طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت از لحاظ اثربخشی بر رضایت زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به نتایج بدست آمده، می توان از طرحواره درمانی و درمان متمرکزبرشفقت برای بهبود رضایت زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه در زنان متأهل دانشجو استفاده کرد.
رابطه علّی راهبردهای مقابله ای و اضطراب کرونا با نقش میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
149 - 170
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه میان راهبردهای مقابله ای و اضطراب کرونا بود. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان پسر مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر (450 نفر) در سال تحصیلی 400-1399 بود. 210 دانشجو به صورت آنلاین در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398)، راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) و تاب آوری کونور- دیویدسون (2003) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد راهبرد مقابله ای هیجان مدار دارای اثر مستقیم بر اضطراب کرونا بود (01/0>p)؛ اما راهبرد مقابله ای مسأله مدار بر اضطراب کرونا اثر مستقیم نداشت (05/0<p). راهبرد مقابله ای مسأله مدار دارای اثر مستقیم بر تاب آوری بود (01/0>p)؛ اما راهبرد مقابله ای هیجان مدار بر تاب آوری اثر مستقیم نداشتند. همچنین تاب آوری دارای اثر غیرمستقیم بر اضطراب کرونا بود (01/0>p). نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که فقط راهبردهای مقابله ای مسأله مدار با میانجی گری تاب آوری می تواند از میزان اضطراب کرونا بکاهد. با توجه به یافته های پژوهش، تمرکز بر نوع راهبرد مقابله ای، می تواند اثر مهمی در اضطراب کرونا دانشجویان داشته باشد. پیشنهاد می شود مداخلات درمانی مبتی بر تاب آوری و مقابله، در درمان اضطراب کرونا مورد توجه قرار گیرد.