فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و کمال گرایی است . یکصد و هفتاد دانشجوی دانشگاه تهران (97 دختر و 73 پسر) با پر کردن مقیاس دلبستگی بزرگسال و مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی در این پژوهش شرکت کردند . برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روشهای آماری شامل فراوانی ، درصد ، میانگین ، انحراف معیار ، آزمون t ، ضرایب همبستگی ، و تحلیل رگرسیون استفاده شد . نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی و کمال گرایی مثبت و منفی رابطه معنی دار وجود دارد
مروری بر روش های جاری ارزشیابی اساتید در دانشگاه ها ، با تاکید بر ارزشیابی اساتید بوسیله دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف اصلى ارزشیابی ،تقویت فعالیت ها و روش هاى اثر بخش و تضعیف یا حذف فعالیت ها و روش هاى بى تاثیر یا نامطلوب است. فرایند ارزشیابى استاد ، فرایندى است که در طى آن با جمع آوری اطلاعات و با بررسى عملکردهاى گوناگون اساتید، درباره کفایت و شایستگى آنان قضاوت مى شود و در عین حال تصمیم لازم در مورد اقداماتى که مى تواند به افزایش شایستگی ایشان و بهبود یادگیرى فراگیران کمک کند ،اتخاذ مى گردد .استفاده از ارزشیابی کارامدترین روش جهت بهبود کیفیت آموزشى است . شاید پیچیده ترین نوع ارزشیابی ،ارزشیابى از کار معلمان باشد که علت آن نیز کم اعتبارى و بى دقتى وسایل و روش های اندازه گیرى و سنجش مورد استفاده در این نوع ارزشیابى است زیرا هیچ یک از منابع اطلاعاتى مورد استفاده ، اطلاعات دقیق و بى غرضانه اى را که براى یک ارزشیابى سالم ضرورى است به دست نمى دهد. روش های جاری ارزشیابی اساتید شامل ارزشیابى توسط مسئولین، همکاران، دانشجویان، خودارزیابى و استفاده از میزان یادگیری دانشجویان می باشد که از میان روشهاى ذکر شده ارزشیابی هیئت علمى توسط دانشجویان از رایجترین روش های مورد استفاده است. روش های ذکر شده هر کدام جنبه های خاصی از کار استاد را ارزیابی می کنند ، و هیچ یک به تنهایی نمی توانند بیانگر کیفیت واقعی کار اساتید باشند؛ بنابراین براى اینکه ارزشیابى جامع و سالمترى از کار اساتید به دست آید ، باید از همه منابع اطلاعاتى موجود داده های لازم را بدست آورد و قضاوت نهایى را بر اساس ترکیبى از آنها انجام داد.در متن اصلی به طور مفصل در خصوص روش های رایج ارزشیابی اساتید ، مزایا و معایب هر کدام و راهکارهای ارتقاء کیفیت ارزشیابی ایشان بحث خواهد شد.
"زمینه های تحقق برنامه ریزی استراتژیک در آموزش و پرورش (مطالعه موردی استان اصفهان) "
حوزه های تخصصی:
"برنامه ریزی استراتژیک، یکی از رویکردهایی است که درسال های اخیرازسوی بسیاری از رهبران ومدیر ان سازما ن ها به عنوان سیاستی نوین برای کاهش مسایل مبتلا به سازمان ها وارتقای کیفیت نتایج و عملکرد سازمانی مطرح شده است. برنامه ریزی استراتژیک در هر سازمان، از جمله سازمان های آموزشی، به عوامل بسیاری بستگی دارد. در این پژوهش تفکر استراتژیک، دانش مدیران و برنامه ریزان و مشارکت و توافق یاران برنامه ریزی، به عنوان عوامل زمینه ساز و موثر برتحقق برنامه ریزی استراتژیک در سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق، تمامی مدیران، برنامه ریزان و کار شناسان ادارات آموزش وپرورش استان اصفهان، به تعداد 1593 نفر می باشد. در انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای متناسب با حجم استفاده شده است و از بین مدیران، برنامه ریزان وکارشناسان تعداد220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده است. روایی پرسشنامه از طریق یک مطالعه مقدماتی مورد سنجش قرارگرفته است. برای تعیین پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده و مقدار آن 96/0 برآورد گردیده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS صورت گرفته است. نتایج حاصل ازپژوهش نشان داد که پاسخگویان همه مولفه های مورد نظر در این تحقیق را، در تحقق برنامه ریزی استراتژیک مؤثر می دانند؛ و به ترتیب مؤلفه های تفکر استراتژیک، دانش و مشارکت و توافق را در تحقق برنامه ریزی استراتژیک حائز اهمیت دانسته اند.
"
رویکردهای سیستمی به نظام آموزشی، برنامه ریزی آموزشی و برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مقایسه ای میزان مهارت های زندگی دانشجویان رشته های فلسفی و غیرفلسفی دانشکده های علوم انسانی دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه مهارت های زندگی دانشجویان رشته های مختلف فلسفی و غیرفلسفی علوم انسانی است تا میزان تاثیر مطالعات فلسفی بر رشد مهارت های زندگی دانشجویان فلسفی تعیین و تفاوت این دو گروه مشخص شود روش پژوهش، توصیفی- مقایسه ای است و جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دوره های روزانه و شبانه مشغول به تحصیل در سال 87-1386 دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند. حجم نمونه در گروه غیرفلسفی 90 نفر و در گروه فلسفی 49 نفر تعیین شد. ابزار پژوهش، فرم مقیاس سنجش مهارت های زندگی دانشجویان بوده که برای اولین بار در ایران توسط محقق ساخته و اعتباریابی شده است. روایی مقیاس، مورد تایید صاحبنظران و پایایی آن نیز با محاسبه آلفای کرونباخ در هر یک از مقیاس های فرعی و نهایتاً در مجموع نه مقیاس مهارت زندگی، 94/. بدست آمد. داده های حاصل با دو دسته آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد دانشجویان گروه فلسفی و غیرفلسفی در مهارت های بهداشت و سلامت جسم و روان، حرفه ای، داشتن هدف در زندگی، خودآگاهی و تصمیم گیری تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند. اما در مهارت های روابط بین فردی و اجتماعی، حل مساله و تفکر انتقادی و شهروند مسئول بودن با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری دارند، به عبارت دیگر مهارت دانشجویان رشته های فلسفی در این چهار بعد از دانشجویان رشته های غیرفلسفی بیشتر است. همچنین مشخص شد که بین مهارت های زندگی دانشجویان گروه فلسفی و غیرفلسفی بطور کل نیز تفاوت معنی دار وجود دارد و میانگین امتیاز مهارت های زندگی دانشجویان رشته های مختلف فلسفی از غیرفلسفی بیشتر است. مقایسه به تفکیک جنس در دو گروه نشان داد که در گروه فلسفی زنان و مردان از نظر میزان برخورداری از مهارت های زندگی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند ولی در گروه غیرفلسفی زنان در دو مهارت تفکر انتقادی و حرفه ای از مردان نمره بالاتری کسب کردند.
ضرورت تأسیس رشته فلسفه آموزش بزرگسالان به عنوان حوزه اى میان رشته اى در مقطع کارشناسى ارشد در زیرمجموعه علوم تربیتى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این نوشتار معرفى حوزه معرفتى فلسفه آموزش بزرگسالان به عنوان حوزه اى میان رشته اى است. درحال حاضر، گرایش هاى فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان، در مقاطع تحصیلات تکمیلى علوم تربیتى به عنوان دو گرایش مستقل مطالعه و تحقیق مى شوند.
فلسفه آموزش بزرگسالان بین فلسفه »این نوشتار مى کوشد ضرورت ایجاد پلى با عنوان را آشکار سازد. در این مقاله، تاریخچه صدساله« تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان مطالعات فلسفى در حوزه آموزش بزرگسالان و تلاش هاى افرادى مانند گرونت ویگ، بوبر و لیندمن بررسى شده است.
گرچه مباحث عمده در فلسفه آموزش بزرگسالان را مى توان به سه بخش تقسیم کرد، اما در این مقاله، بیشتر به بخش اول اشاره شده است. این سه بخش عبارتند از:
1. طبقه بندى هاى ارائه شده براى دیدگاه هاى فلسفى مطرح در آموزش بزر گسالان از قبیل طبقه بندى الیاس و مریام، طبقه بندى هیمسترا؛
2. بررسى ریشه هاى فلسفى رویکردهاى سوادآموزى از قبیل سوادآموزى تابعى، سوادآموزى توده اى، سوادآموزى آگاهى بخش و سواد اطلاعاتى؛
3. مطالعه آراى متفکران مهم در حوزه فلسفه آموزش بزرگسالان.
در پایان، نگارنده هفت دهه سوادآموزى در ایران را بررسى کرده و کوشیده است که نشان دهد ریشه بسیارى از ناکامى هاى سوادآموزى در ایران، به سبب نداشتن پشتوانه فلسفى نظرى است. لذا با تأسیس این رشته جدید، مى توان با بهره گیرى از منابع فلسفى و تربیتى، به فهم و حل (کاهش) مسائل و مشکلات آموزش بزرگسالان و سوادآموزى در ایران کمک کرد
عوامل موثر در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی از دیدگاه مدیران و دبیران مرد پایه سوم متوسطه شهر یزد در سال تحصیلی 89-88
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی «عوامل موثر در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی از دیدگاه مدیران و دبیران مرد پایه سوم متوسطه شهر یزد در سال تحصیلی 89-88» انجام گرفت. در این راستا پژوهش حاضر نقش عوامل سازمانی، روانی، فیزیکی و طراحی سوالات آزمون در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی را مطالعه نمود. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و دبیران مرد پایه سوم متوسطه شهر یزد در سال تحصیلی 89-88 بود، که از این تعداد 22 نفر مدیر و 150 نفر دبیر به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته با 46 سوال بسته پاسخ بود. روایی پرسشنامه به صورت صوری ارزیابی گردید، و اعتبار آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای مدیران و دبیران 0.93 برآورد گردید. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصله از تحقیق مشخص گردید که آزمودنی ها میزان تاثیر عوامل سازمانی، روانی، فیزیکی، طراحی سوالات آزمون را در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی بیش از حد متوسط دانسته اند.نمونه مدیران و دبیران بیشترین میزان تاثیر را به عوامل روانی با میانگین 3.94 و کمترین میزان تاثیر را به عوامل سازمانی با میانگین 3.60 نسبت دادند. در خصوص عوامل طراحی سوالات آزمون برحسب سمت پاسخگویان (مدیر، دبیر) و عوامل فیزیکی برحسب ناحیه (یک و دو) از لحاظ میزان تاثیر این عوامل در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی تفاوتها معنادار بود، و در خصوص سایر عوامل برحسب سمت، ناحیه، تحصیلات و سابقه خدمت تفاوت معناداری مشاهده نشد.
مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت: بررسی تطبیقی دیدگاه های سهروردی و هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصول و روش هایی که در تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار می گیرند، از مبانی مختلفی سرچشمه می گیرند. هدف این مقاله آن است که مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت، بر اساس دو دیدگاه مشابه در شرق و غرب مورد بررسی قرار گیرد: فلسفه اشراقی شهاب الدین سهروردی و فلسفه پدیدار شناختی ادموند هوسرل. سوال های پژوهش ناظر به تعیین مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت از دیدگاه هر دو فیلسوف و مقایسه آنها از حیث مشابهت و تفاوت هاست. در مبنای فلسفی هوسرل، پدیدارشناسی جایگاه اساسی دارد و در آن دو گام اساسی مطرح است. در مرحله نخست، تاکید بر توصیف تجربه های آدمی و در مرحله دوم، نظر بر کاهش دادن تجربه های زیسته است. در مبنای روان شناختی، به جای درون بینی تاکید بر تأمل است. در مبنای فلسفی و معرفت شناختی سهروردی، علم حضوری جایگاه ویژه دارد. در مبنای روان شناختی، درون بینی از اهمیت به سزایی برخوردار است. در مقایسه سهروردی و هوسرل این نکته قابل توجه است که هر دو فیلسوف به نحو اساسی تحت تأثیر افلاطون قرار دارند و هر دو از عینیت گرایی دور می شوند. در خصوص تفاوت ها باید اشاره کرد که در معرفت شناسی، هوسرل در حیطه علم حصولی و سهروردی در عرصه علم حضوری سخن می گوید. در مبنای روان شناختی، هوسرل بر تأمل و سهروردی بر درون بینی تاکید می ورزند. چنین مبناهایی، تعلیم و تربیت در دیدگاه هر دو فیلسوف را به سوی نوعی شهودگرایی سوق خواهد داد.
"مقایسه نظری و تجربی (عملی) رویکردهای کل نگر و جزنگر نیازسنجی آموزشی (مورد: شرکت برق منطقه ای خراسان) "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"تأثیر میزان دانش معلم از موضوع تدریس بر نحوه بیان مطالب و یادگیری دانش آموزان "
حوزه های تخصصی:
شناسایی و تحلیل فلسفه آموزشی مربیان آموزش بزرگسالان استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، شناسایی و تحلیل فلسفه آموزشی آموزشیاران نهضت سوادآموزی استان یزد است. روش تحقیق در این مطالعه روش توصیفی پیمایشی است. جامعه تحقیق شامل 410 آموزشیار شاغل در ده شهرستان استان یزد در سال 86-1385 بود که با استفاده از روش تمام شماری، پرسشنامه فلسفه آموزش بزرگسالان (PAEI) بین همه آنها توزیع گردید و از این میان 322 مورد عودت داده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین نمره های آموزشیاران در گرایش به مکاتب فلسفی تفاوت معنی داری وجود دارد. بیش ترین وابستگی فکری و عاطفی آموزشیاران به فلسفه پیشرفت گرایی و رفتارگرایی و کم ترین وابستگی فکری و عاطفی آنها به فلسفه لیبرالیزم سنتی (محافظه کارانه) است. عامل های مدرک تحصیلی، شهر محل سکونت و اثر متقابل مدرک تحصیلی و شهر محل سکونت تفاوت معنی داری را در گرایش آموزشیاران به فلسفه های آموزشی ایجاد نمی کنند. در نهایت پیشنهادهایی برای بهبود عملکرد این آموزشیاران ارایه شده است.
ارزیابی تدریس دبیران متوسطه بر اساس عوامل دهگانه فلندرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد تحصیلی دانش آموزان از موضوعاتی است که توجه بسیاری از محققان تربیتی را جلب کرده است. از عوامل مؤثر در عملکرد تحصیلی، شیوه تدریس معلمان و نوع و میزان ارتباط معلمان با دانش آموزان می باشد. بررسی فرایند تدریس معلمان با استفاده از مشاهده مستقیم و کدبرداری از جریان تدریس برای تعیین نوع ارتباط و تحلیل کیفیت تدریس از دهه های 50 و 60 رایج گردید که امروزه محققان زیادی از روش مشاهده مستقیم و کدبرداری مقوله ای استفاده می نمایند. در این پژوهش 60 کلاس (دبیر) از سه رشته متوسطه نظری (ریاضی-فیزیک، علوم تجربی، و ادبیات و علوم انسانی) از نواحی پنجگانه آموزش وپرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 83-1382 به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و بررسی شدند. برای بررسی و تجزیه و تحلیل از شیوه تجزیه و تحلیل ارتباط کلامی فلندرز استفاده شده است. نتایج حاصل از مشاهده مستقیم فرایند تدریس نشان داد که دبیران به میزان کم از تدریس غیرمستقیم استفاده می نمایند. تفاوت معناداری بین میزان استفاده از تدریس غیرمستقیم در سه رشته متوسطه نظری مشاهده نگردید (245/1=F؛ 05/0>296/0=p).همچنین میزان سابقه تدریس دبیران در استفاده از تدریس غیرمستقیم تاثیر ندارد.در هیچ یک از عوامل دهگانه تعیین شده توسط فلندرز، جزء عامل دوم (ترغیب و تشویق) در بین دبیران در سه رشته متوسطه نظری تفاوت معناداری وجود ندارد. ولی دبیران رشته علوم انسانی نسبت به دو رشته دیگر دانش آموزان خود را ترغیب و تشویق می نمایند. نهایتاً همبستگی معناداری بین تدریس غیرمستقیم و پیشرفت تحصیلی مشاهده نشد (125/0=r؛ 05/0>341/0=p)، ولی بین تدریس مستقیم و پیشرفت تحصیلی، همبستگی منفی وجود دارد (55/0-=r؛ 05/0<000/0=p).
نمودشناسی تجربه تحصیل در کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه تحصیل در دانشجویان کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تربیت معلم تهران است. برای درک تجربه زیستی دانشجویان از روش نمودشناسی تفسیری از رویکردهای پژوهش کیفی بهره گرفته شده است. نمونه ها از میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت به گونه ای انتخاب شده اند که دست کم سه نیم سال تحصیلی را پشت سر گذارده اند. تعداد دانشجویان با ویژگی های ذکر شده، شش نفر بود که همه انتخاب شدند. داده ها از راه مصاحبه ژرف نیمه ساختار یافته و مشاهده هدفمند جمع آوری و سپس نگاشته و به روش ون منن تحلیل شدند. بر بنیاد یافته های پژوهش می توان تجربه این دانشجویان را در سه بخش نگرش درباره رشته، واحدهای درسی و اساتید دسته بندی و توصیف کرد. نگرش درباره رشته، دربردارنده علاقه مندی نخستین، رضایتمندی واپسین، بازار کار و آگاهی درباره چیستی، اهمیت و جایگاه رشته شد. نگرش درباره واحدهای درسی، ارتباط واحدهای درسی با رشته و انسجام واحدها، روز آمدی واحدها و کتاب ها و واحدها یا موضوع های مورد نیاز و پایان نامه را در برگرفت. نگرش درباره اساتید شامل منش، میزان دانش، روش تدریس و روش ارزشیابی شد. نتایج پژوهش نشان دهنده رضایت نسبی دانشجویان از برخی مؤلفه ها به ویژه منش و دانش اساتید و نارضایتی نسبی از برخی دیگر از مؤلفه ها چون ناآگاهی درباره چیستی رشته، کم اهمیتی آن، بازارکار نامناسب، نبود پیوند و انسجام میان واحدها و موضوع های درسی، ناکارآمدی و خلاء برخی واحدها و موضوع های درسی، ابهام در انتخاب موضوع پایان نامه و روش های ارزشیابی برخی اساتید است. در پایان بر لزوم بازنگری درباره اهمیت، جایگاه و واحدهای درسی رشته فلسفه تعلیم و تربیت تاکید و به برخی تلویح های کاربردی اشاره شده است.
"رابطه ابعاد شخصیت با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیریان آموزشی "
حوزه های تخصصی:
"کی از عوامل موفقیت مدیران آموزشی بکارگیری ابتکار و نوآوری در امر تعلیم و تربیت دانش آموزان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط شخصیت مدیران با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری است.فرضیات پژوهش حاضرعبارتند از:
بین میزان ابعاد شخصیت باانگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجوددارد.
بین میزان شخصیت فعال باانگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجود دارد بین میزان شخصیت منفعل با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجوددارد.
بین میزان شخصیت پرخاشگر با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجوددارد.
102 نفر از مدیران مدارس مقطع متوسطه شهر بابل درسال تحصیلی 82-83 جامعه آماری وهمچنین نمونه آماری پژوهش را تشکیل داد. نتایج پژوهش نشان داد که ارتباط معنی داری بین ابعاد شخصیت با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران بوده است (01/0 p<) درضمن ابتکار و نوآوری شغلی با بعد فعال شخصیت درسطح 01/0 رابطه مثبت، با بعد پرخاشگر شخصیت درسطح 05/0 رابطه منفی و با بعد منفعل بدون ارتباط می باشد.
"
آرمان شهرگرایی و تحول آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل رابطه آرمان شهرگرایی با تحول آموزش و پرورش می باشد. مطالعه به روش تحلیلی و بر اساس مرور و استخراج اطلاعات مرتبط با هدف تحقیق و طبقه بندی آنها صورت گرفت. در این راستا، پس از تعریف آرمان شهر، اندیشه های اساسی مشهورترین آرمان شهرگرایان یعنی افلاطون، توماس مور و فرانسیس بیکن به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفت. پس از مفهوم پردازی «تحول» در آموزش و پرورش، رابطه آرمان شهرگرایی با تحول آموزش و پرورش تحلیل شد. یافته ها در شش نتیجه اصلی به صورت جداگانه مورد بحث قرار گرفت. در پایان این نتیجه حاصل شد که اگر آموزش و پرورش، هدف گذاری و برنامه ریزی های کلیدی خود را بر مبنای یک آرمان ملی انجام دهد، به سوی آرمان شهرگرایی جهت گیری کرده است. این جهت گیری، اندیشه و اقدام آموزش و پرورش را به سمت ایجاد هرگونه تغییر، از خود متأثر می سازد.
کاربست رویکرد سیستمی در ارزشیابی کیفیت هنرستانهای فنی و حرفه ای موردی از ارزشیابی هنرستانهای فنی وحرفه ای دخترانه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"ارزشیابی و بهبود مستمر کیفیت هنرستانهای فنی حرفهای، به علت نقش و اهمیت روزافزون آنها در تدارک نیروی انسانی در سطح پیش از دانشگاه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش حاضر ارزشیابی کیفیت هنرستانهای فنی حرفهای دخترانه شهر تهران، با استفاده از رویکرد سیستمی و ارائه راهکارهای بهبود کیفیت برای آنها است؛ این مطالعه در دو مرحله جداگانه انجام شده است:
1. تدوین چارچوبی متشکل از 19 عامل و 237 نشانگر دروندادی، فرایندی و بروندادی و 129 معیار برای قضاوت؛
2. کاربست آنها در ارزشیابی هنرستانهای جامعه هدف.
دادههای مورد نظر با استفاده از نظر 1590 نفر شامل: مدیران و معاونان هنرستانها، هنرآموزان، هنرجویان، کارفرمایان، دانشآموختگان و خبرگان، با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده، گردآوری و تحلیل شد.
نتایج تحقیق نشان داد کیفیت بخشهای درونداد و فرایند در سطح «به نسبت مطلوب» و بخش برونداد در سطح «نامطلوب» قرار دارد و کیفیت هنرستانهای دخترانه شهر تهران در سطح «نامطلوب» است؛ در پایان راهکارها و پیشنهادهایی برای بهبود کیفیت در هنرستانهای فنی حرفهای مورد بحث قرار می گیرد.
"
تعیین شاخص های مدیریت موثر کلاس در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مدیریت کلاس مورد بحث واقع شده است. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و از منظری دیگر کمی - کیفی است. در بخش کیفی با استادان نمونه کشوری مصاحبه شده و در بخش کمی عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان به وسیله پرسشنامه محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه تحقیق شامل استادان نمونه کشوری دانشگاههای اصفهان، صنعتی اصفهان و علوم پزشکی اصفهان و اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان است. برای انتخاب استادان نمونه کشوری، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردیده و با 15 نفر از آنان مصاحبه شده است. برای انتخاب اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان، از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم استفاده شده است. حجم این جامعه در سال تحصیلی 84-83 تعداد 395 نفر بوده که از میان آنها 58 نفر انتخاب شده است. برای ارزیابی عملکرد افراد انتخاب شده، تعداد 1245 دانشجوی زن و مرد سالهای سوم و چهارم مقطع کارشناسی در تحقیق شرکت داده شدند. یافته های تحقیق نشان داد که در بخش کیفی، استادان نمونه کشوری بر دو مقوله 1- اهمیت کلاس و چگونگی مدیریت آن و 2- رفتار محترمانه با دانشجویان تاکید داشته اند. در بخش کمی، اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان با کسب نمره 87/3، بیش از حد متوسط (5/3) به نشانگرهای مدیریت کلاس توجه داشته اند. عملکرد اعضای هیات علمی برحسب دانشکده و مرتبه علمی تفاوت معناداری نداشته، اما عملکرد آنان برحسب سابقه تدریس متفاوت بوده است. اعضای هیات علمی دارای سابقه تدریس10-1 سال نسبت به افراد دارای سابقه تدریس20-11 سال در زمینه مدیریت کلاس عملکرد بهتری داشته اند.
جایگاه الگوی سایبرنتیک در اداره دانشگاه ها (مورد: دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با اتکا به این مفروضه اصلی، ضرورت ارتقا جایگاه الگوی سایبرنتیک در اداره دانشگاهها، و برای بررسی کارکرد سازمانی دانشگاه فردوسی مشهد صورت پذیرفته است برای این منظور دیدگاههای کلیه مدیران دانشگاه فردوسی مشهد (139=N)، با استفاده از پرسشنامه ای که بر اساس نظریه سایبرنتیک تدوین شده است، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. مولفه های مورد بررسی در الگوی سایبرنتیک عبارتند ار: نظارت و کنترل، پیوندها، تعاملات، تصمیم گیری، سلسله مراتب و رهبری. نتایج حاکی از آن است که میانگین دیدگاههای مدیرا ن دانشگاه فردوسی درباره وضعیت الگوی سایبرنتیک بطور معنی داری از میانگین نظری درجه های مورد وصف در ابزار گردآوری داده ها بیشتر است و بین نمرات مربوط به این مولفه های اصلی این الگو نیز در این دانشگاه رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. بعلاوه، نظر به اینکه بین دیدگاههای مدیران دانشگاه فردوسی درباره میزان استفاده از این الگو تفاوت معنی داری مشاهده نشده است، می توان نتیجه گرفت که بین این مدیران درباره وضعیت مورد وصف، اتفاق نظر وجود دارد. در مجموع نتایج نشان می دهند که جایگاه الگوی سایبرنتیک در مدیریت دانشگاه فردوسی مشهد، در سه مولفه تصمیم گیری، نظارت و کنترل و رهبری، از وضعیت نسبتا مطلوبی برخوردار است. در مولفه نظارت و کنترل که شامل دو نوع ساختاری و اجتماعی می شود، نظارت و کنترل ساختاری دارای وضعیت نسبتا مطلوبی است ولی نظارت و کنترل اجتماعی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. با این وصف و بطور خاص، سه مولفه پیوندها، سلسله مراتب و تعاملات در این دانشگاه، ضعیف بوده و دانشگاه بایستی برای تقویت و بهبود این مولفه ها، تدابیری اندیشیده و تلاش ویژه ای مبذول دارد.
بررسی و ارزشیابی کمی دوره کارشناسی ارشد رشته مترجمی زبان انگلیسی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی و ارزیابی دوره کارشناسی ارشد رشته مترجمی زبان انگلیسی می باشد. با وجود اینکه حدودا هشت سال از تشکیل این دوره می گذرد اما از ابتدای تشکیل هیچ نوع ارزیابی از این رشته انجام نشده است. به منظور انجام ارزشیابی حاضر، بعد از مطالعه بیش از 30 مدل ارزشیابی ابتدا مدل 2002) CIPP (Stufflebeam، که برای این تحقیق مناسبتر از بقیه مدلها بود انتخاب شد و سوالات تحقیق بر اساس چهار قسمت این مدل (Context، Input، Process، and Product) به شرح زیر نوشته شدند:
1- مهمترین مهارتهای زبانی(عمومی- آکادمیک) دانشجویان دوره کارشناسی ارشد رشته مترجمی زبان انگلیسی از نظر مدیران گروه، استادان و خود دانشجویان کدامند؟
2- آیا برنامه آموزشی این دوره بر مبنای اهداف مصوبه شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم و آموزش عالی طرح ریزی و اجرا شده است ؟
3- آیا در مورد ارزیابی دانش ومیزان تسلط دانشجویان روی مهارتهای زبانی، بین نظر استادان و دانشجویان هماهنگی وجود دارد؟
4- به عنوان شاخص ونشان دهنده میزان موفقیت یا عدم موفقیت این دوره، آیا بین دانش و مهارتهایی که دانشجویان در این دوره کسب می نمایند و میزان رضایت آنان رابطه ای وجود دارد؟
اولین گام درجهت انجام این تحقیق نیاز سنجی جامعه ای بود که نیازها و اهداف دانشجویان، همچنین مشکلات زبانی و ترجمه ای آنها را در این دوره نشان دهند. این نیاز سنجی از طریق مشاهده کلاسی، انجام مصاحبه، تهیه و توزیع پرسشنامه ها در کلیه واحدهای دانشگاهی (سراسری و آزاد) که این رشته در آنها تدریس می شود (بغیر از واحد چابهار) انجام گرفت. بطور کلی اطلاعات بدست آمده حا کی از آن است که هدف اول این دوره آموزشی یعنی «تربیت مترجمان زبده در زمینه های علوم انسانی، علوم اجتماعی وغیره» که مورد نیاز جامعه می باشد چنا نکه باید وشاید تحقق پیدا نکرده است. بنظر می رسد که رفع این نا رسا یی نیاز به بررسی و انجام اقدامات اصلاحی نیاز دارد که امید می رود با راهنمایی و نظریات استادان و مسئولین امر به مرحله اجرا گذاشته شود.