فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۲۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: انواع متفاوت آموزش الکترونیک در مقابل شیوه سنتی سخنرانی این سئوال را مطرح می کند که کدامیک در آموزش موثرتر خواهند بود. این مطالعه با هدف مقایسه سطوح یادگیری پرستاران به سه روش آموزش الکترونیکی تحت وب، بسته ی نرم افزار چند رسانه ای و سخنرانی در درس مراقبت های پرستاری عوامل شیمیایی یکی از مراکز درمانی نیروهای مسلح انجام شد.
روش ها: در مطالعه ای نیمه تجربی تعداد 99 نفر از نفر پرستاران یکی از مراکز درمانی نیروهای مسلح واقع در شهر تهران در سال 1391، به روش مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به صورت تخصیص تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. از این سه گروه پیش آزمون کتبی با سؤالات استاندارد شده گرفته شد و سپس فراگیران بر اساس محتوای آموزشی تدوین شده، تحت سه شیوه آموزش الکترونیکی تحت وب، بسته ی نرم افزار چند رسانه ای و سخنرانی قرار گرفتند و بعد با همان پرسشنامه پس آزمون گرفته شد. بعد از جمع آوری داده ها با نرم افزار SPSS v16 و توسط آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی (کای دو و آنالیز واریانس یک طرفه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمرات شرکت کنندگان در کلیه سطوح یادگیری قبل از آموزش در هر سه گروه با هم اختلاف معناداری نداشت (0/05) و این بهبود نمره در گروه بسته های نرم افزار چند رسانه ای نسبت به دو گروه دیگر بیشتر دیده می شود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش مبنی بر اثر بخشی یادگیری و همچنین ماندگاری طولانی مدت، و از طرفی دسترسی آسان و مقرون به صرفه تر بودن بسته های نرم افزار چند رسانه ای نسبت به آموزش از طریق برخط و سخنرانی، توصیه به آموزش فراگیران با بهره گیری از بسته های نرم افزار چند رسانه ای می شود.
پیش بینی گرایش به اندیشه ی انتقادی بر اساس صلاحیت راهبری اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، پیش بینی و گرایش به اندیشه ی انتقادی اعضای هیأت علمی دانشگاه بر
اساس صلاحیت راهبری آنان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی اعضای هیأت علمی
تمام وقت دانشگاه اصفهان به تعداد 500 نفر در سال تحصیلی 93-92 بود که از میان آن ها
نمونه ای مشتمل بر217 عضو هیأت علمی بر اساس جدول نمونه گیری مورگان و کرجسی و با
استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش تحقیق، توصیفی از نوع
همبستگی بود. در این پژوهش دو ابزار مورد استفاده قرار گرفت: الف) مقیاس گرایش به
اندیشه ی انتقادی (ریکتس، 2003)،مشتملبر33گویهودربردارنده3مؤلفه یخلاقیت،بلوغشناختیواشتغال
ذهنی ب) مقیاس صلاحیت راهبری مشایخ(1383) که دارای 35 گویه و 3 مؤلفه کمک و
راهنمایی، تبحر و درایت علمی و روابط انسانی روایی مقیاس ها با روش تحلیل عامل به
شیوه تأییدی و پایایی مقیاس ها با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که ضریب برای
مقیاس گرایش به اندیشه ی انتقادی برابر با 95/0 و برای مقیاس راهبری برابر با 82/0
به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین
مؤلفه ی صلاحیت راهبری و گرایش به اندیشه ی انتقادی در بین استادان وجود داشت. از
طرفی یافته ها نشان دادند که67 درصد از واریانس گرایش به اندیشه ی انتقادی به وسیله
متغیرهای پیش بین قابل توضیح است که در این بین مؤلفه «کمک و راهنمایی» سهم مثبت و
معناداری داشت. همچنین اعضای هیأت علمی خود را در تمامی ابعاد راهبری و اندیشه ی
انتقادی پایین تر از حد مطلوب ارزیابی نمودند.
پدیدارشناسی عوامل مؤثر و برانگیزاننده در کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به اهداف واقعی دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان یکی از معضلات اساسی نظام های تربیتی است. در ایران نیز با وجود اقدامات انجام شده، شواهد مستقیم و غیرمستقیم دربارة اثربخشی آموزش های ضمن خدمت معلمان، نتایج چندان کارآمد و خشنودکننده ای را نشان نمی دهند. به طوری که انتظار اصلاحات و اقدامات تخصصی در این زمینه از سوی مسئولان و کارشناسان رو به افزایش است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب معلمان از عوامل برانگیزاننده و مؤثر در کیفیت آموزش های ضمن خدمت است. این پژوهش به شیوة کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. برای دستیابی به هدف پژوهش بیست نفر از معلمان دورة ابتدایی شهرستان اهر به شیوة نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مشاهده، مصاحبة نیمه ساختاریافته، سؤالات کتبی باز پاسخ و بررسی تحقیقات انجام شده در زمینه های مرتبط با موضوع پژوهش بودند. یافته های حاصل از تجارب معلمان که مبتنی بر داده های کدگذاری شده و استخراج مضامین اصلی و فرعی از آن ها می باشند، نشان می دهند که عوامل برانگیزاننده و مؤثر در ارتقای کیفیت برنامه های ضمن خدمت معلمان را می توان در چهار درون مایة اصلی انگیزش درونی، شایستگی مدرس، ویژگی های موضوع و مشوق های محیطی خلاصه کرد. یافته های پژوهشی حاضر ضرورت توجه به عوامل مختلفی را که در ارزیابی دوره های ضمن خدمت از سوی معلمان به عنوان معیارهای اصلی کیفیت و کارآمدی محسوب می شود، نشان می دهد. تناسب برنامه ها با انتظارات و نیازمندی های معلمان به عنوان مخاطبان اصلی دوره های ضمن خدمت موجب بهبود کارایی کلی چنین برنامه هایی خواهد شد.
تجارب دانشجومعلمان از نقش مربی در پیوند نظر و عمل در برنامه کارورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معلمان آینده، دانشجومعلمان کنونی هستند که آموزش آنان به منظور معلمی در عرصه پیوند نظر و عمل، با تمرکز بر توسعه دانش معلمی در برنامه کارورزی به عنوان جز مهمی از برنامه تربیت معلم تدوین شده است. یکی از مولفه های اثرگذار در این برنامه پیش از خدمت در مدارس، مربی است که این پژوهش در صدد مطالعه آن است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی- پدیدارشناسی و با تمرکز بر چهار شرکت کننده، از میان 22 مورد مطالعه انجام شده است . همچنین مصاحبه نیمه ساختاری با مربیان آنان صورت گرفته است. داده ها از طریق کدگذاری و مقوله بندی اشتراس و کوربین تجزیه و تحلیل شده اند. تحلیل داده ها نشان از آن دارد که مربی، نقش را گاه به صورت مربی به عنوان مقلد، گاه به شکل شریک تجارب و گاه به شکل مجموعه ای از بازاندیشی ها نشان می دهد.
ارزیابی اثربخشی بکارگیری مدل طراحی آموزشی دیک و کری در آموزش ضمن خدمت کارکنان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: یکی از دغدغه های امروز سازمآن ها در بحث آموزش های ضمن خدمت و توسعه کارکنان، اثربخشی دوره های آموزشی است. هدف این مطالعه، به کارگیری و سنجش اثر بخشی مدل طراحی آموزشی دیک و کری در برنامه های آموزش ضمن خدمت کارکنان بود.
روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان شرکت کننده در برنامه آموزشی منتخب در دانشگاه فردوسی مشهد بود که 60 نفر انتخاب شدند و به گروههای آزمایش و کنترل انتساب تصادفی یافتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل دو پرسش نامه جهت سنجش رضایت، نگرش و آزمون پیشرفت تحصیلی جهت ارزیابی اثربخشی یادگیری فراگیران بود. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی و پایایی آن ها از آلفای کرونباخ و کودر- ریچاردسون احراز گردید.
یافته ها: در خصوص مولفه های تشکیل دهنده اثربخشی نتایج نشان داد که فراگیران در گروه آزمایش رضایت بیشتر، نگرش مثبت تر، و یادگیری بهتردر قیاس با دوره های آموزشی موجود داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گیری نمود به کارگیری مدل طراحی آموزشی دیک و کری در آموزش های ضمن خدمت دانشگاهی موجب افزایش اثربخشی دوره های آموزشی می شود.
منابع استرس زای آموزش بالینی پرستاری و سبک های مقابله ای دانشجویان در برابر آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: دانشجویان پرستاری برخلاف بسیاری از گروه های دانشجویی دیگر، به دلیل مسایل مربوط به رشته تحصیلی و حرفه خود با عوامل استرس زای زیادی مواجه هستند که لازم است خود را با این شرایط وفق دهند. از طرفی، براساس تئوری های روان شناختی، سبک های مقابله ای نقش مهمی در کاهش استرس و در نتیجه سلامت عمومی افراد دارند. لذا این پژوهش با هدف تعیین منابع استرس زای آموزش بالینی و سبک های مقابله ای در دانشجویان پرستاری انجام گرفت.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، 309 نفر از دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه در سال 1393 به صورت تمام شماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها، فرم مشخصات جمعیت شناختی، مقیاس استرس درک شده و پرسش نامه مهارت های مقابله ای بود. داده های به دست آمده با نرم افزار آماری SPSS 20 و آزمون های آنالیز واریانس، کروسکال- والیس و همبستگی اسپیرمن مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: استرس ناشی از اساتید و کادر پرستاری، رتبه یک و استرس ناشی از مراقبت از بیماران رتبه آخر را به خود اختصاص دادند. دانشجویان پرستاری مهارت های مقابله ای مساله مدار را بیشتر از سبک مقابله ای هیجان مدار به کار می گرفتند. میانگین نمره کلی استرس و نیز نمره کلی سبک های مقابله ای در بین دانشجویان دختر و پسر و در بین دانشجویان سال های تحصیلی مختلف تفاوت آماری معنی داری داشت. (05/0p<). همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین استرس درک شده آموزش بالینی و سبک مقابله هیجان مدار مشاهده شد (3/0=r0؛ 0001/0=p).
نتیجه گیری: استرس ناشی از اساتید و کادر پرستاری، بیشترین عامل استرس زای آموزش بالینی در دانشجویان پرستاری است. همچنین دانشجویان پرستاری مهارت های مقابله ای مساله مدار را بیشتر از سبک مقابله ای هیجان مدار به کار می برند.
مقایسه اثربخشی مدل های طراحی آموزشی سازنده گرا (جاناسن) و سیستمی (مریل) در طراحی محیط های یادگیری مسئله محور در آموزش ضمن خدمت معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارتقاء اثربخشی آموزش ضمن خدمت معلمان انجام شده است. روش مورد استفاده در آن روش شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است.جامعه آماری کلیه دوره های ضمن خدمت معلمان شهرستان لامرد که در سال ۱۳۹۱ برگزار می شد، بود و به صورت تصادفی سه دوره ارزشیابی توصیفی که برای معلمان ابتدایی در مهرماه 1391 برگزار می شد به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. اثربخشی دوره با سه متغیر رضایت، نگرش و میزان یادگیری فراگیران مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار گردآوری داده شامل پرسشنامه های رضایت و نگرش و آزمون دوره بود. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی و میزان پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روش کودر ریچاردسون محاسبه گردید. نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی آموزش ضمن خدمت بر اثر کاربرد مسئله محوری سیستمی و سازنده گرا نسبت به روش های موجود بود و همچنین اثربخش تر بودن مسئله محوری سازنده گرا نسبت به مسئله محوری سیستمی بود.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر تلفیق یادگیری حرفه ای معلمان ریاضی با چگونگی تحلیل، تفسیر و تصمیم گیری آنان در دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر تلفیق یادگیری حرفه ای معلمان ریاضی با چگونگی تحلیل، تفسیر و تصمیم گیری آنان در دوره متوسطه می باشد. برای توصیف عمیق تر تجارب، انتظارات و باورهای معلمان ریاضی نسبت به ماهیّت همکاری آنان جهت بهبود عمل تدریس ریاضی، از روش «پدیدار نگاری» استفاده شده است. با تحلیل عمیق تر مصاحبه های انجام شده با معلمان ریاضی، از سه مقوله اصلی «حضور آموزشگرانِ معلمان ریاضی به عنوان هدایتگران گروه های معلمان»، «آشنایی با روش های متنوع تدریس و تغییر آن، متناسب با ویژگی های شخصی معلم، مدرسه و کلاس درس» و «برگزاری دوره ها به صورت گروهی»، به تدریج سه زیر مجموعه مرتبط با آن ها، شکل گرفتند. این سه، شامل «تمرکز بر هدف و محتوای مشخص در گروه ها»، «تفاوت بین یادگیری معلمان ریاضی به عنوان بزرگ سالان و یادگیری دانش آموزان» و «وجود دغدغه های مشترک بین اعضای گروه» بودند
بررسی رابطه ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی با ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی با ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه سمنان بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه سمنان و نمونه پژوهش 200 نفر از دانشجویان (148 نفر کارشناسی ارشد، 52 نفر دکترا) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس های سنجش ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی و ارزیابی کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری بود. برای بررسی پایایی این ابزارها از آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی آنها از روایی محتوایی استفاده شد. داده ها با مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که از دیدگاه دانشجویان، ادراک اجتماعی فرهنگی و تأکید بر یادگیری مادام العمر بالاترین میانگین را به خود اختصاص داده اند. بین ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی (ادراک فردی، ادارک اقتصادی، ادارک اجتماعی فرهنگی) با ابعاد ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری (فناوری اطلاعات و ارتباطات، عناصر آموزشی، تبادل استاد و دانشجو، سرمایه گذاری، تأکید بر یادگیری مادام العمر، تنوع رشته و مدارک، برنامه و پروژه) در بیشتر موارد رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی پیش بینی کننده مثبت و معنادار ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری می باشد. ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی به طور مستقیم ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری را تحت تأثیر قرار می دهد.
دانش مورد نیازِ آموزگاران برای تدریس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی دانش مورد نیاز آموزگاران برای تدریس ریاضی، از موضوع های جدی پژوهشی در حوزه آموزش معلمان ریاضی است، زیرا همة درس های دورة ابتدایی را تدریس می کنند و علاوه بر دانش ها و مهارت های ضروری برای یک معلم عمومی، نیارمند آموزش های تخصصی برای تدریس ریاضی نیز هستند. بدین سبب، آموزش های حرفه ای و ضمن خدمت آموزگاران، با معلمان موضوعی، تفاوت بسیاری دارد، زیرا این آموزش ها در حالی که شامل دانش ها و مهارت های زیربنایی و عمومیِ مربوط به معلمی است، به نوع خاصی از دانش ها و مهارت های موضوعی هم که بتواند به گونه ای کارآمد، با دانش ها و مهارت های عمومی آن ها تلفیق شود، نیازمندند. این مقاله، مطالعه ای را ارائه می دهد که به قصد شناخت دانش های مورد نیاز آموزگاران برای تدریس ریاضی به منظور بهبود دانش حرفه ای و تدریسی ریاضی آنان، تدوین شد که در آن، 30 آموزگار از شهر تهران، در آن شرکت کردند. هم زمانی این مطالعه با تعییرات همه جانبه در دوره ابتدایی، زمینه مناسبی ایجاد نمود تا از منظرهایی واقع-بینانه و ملموس، به انواع دانش های مورد نیاز شرکت کنندگان، پرداخته شود، زیرا مسأله بازآموزیِ محتوای کتاب های تازه تألیف و روش های ارائه آن، چالشی واقعی برای آموزگاران بود. به همین منظور، ابتدا بر اساس مؤلفه های مدل ارایه شده توسط کرینر(2011)، پنج پرسش نامه طراحی، آزمایش و اجرای نهایی شد. هدف از این پرسش نامه ها و ضرورت پرداختن به آن ها در واقع، بررسی میزان اهمیت هر یک از این مؤلفه ها در برنامه های ارتقای حرفه ای آموزگاران برای تدریس ریاضی بود. سپس، از طریق برگزاری یک جلسه هم اندیشی، بدون در نظر گرفتن هیچ مؤلفه ای برای ارتقای حرفه ای آموزگاران برای تدریس ریاضی، نظرات آنان نسبت به انواع دانش های ضروری برای چنین ارتقایی به بحث گذاشته شد و در آخر، مدل پیشنهادی برای دانش مورد نیاز آموزگاران برای تدریس ریاضی تبیین شد.
بررسی اثربخشی روش دیوید مریل در آموزش ضمن خدمت معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در قالب یک طرح شبه آزمایشی به ارزشیابی اثربخشی ناشی از کاربست الگوی طراحی اصول اولیه ی آموزش از دیوید مریل در آموزش ضمن خدمت معلمان پرداخته است.جامعه یآماریپژوهششاملکلیهمعلمانشرکتکنندهدربرنامهآموزشیارزشیابیتوصیفیبودکهاز بین آن ها دوگروهازشرکت کنندگان به تعداد 75 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل دو پرسشنامه جهت سنجش نگرش و رضایت فراگیران و یک آزمون پیشرفت تحصیلی به منظور سنجش میزان یادگیری فراگیران بود. نتایج پژوهش نشان داد که به کارگیری الگوی طراحی اصول اولیه آموزش در آموزش ضمن خدمت معلمان موجب افزایش اثربخشی این دوره های آموزشی می شود. همچنین در خصوص مولفه های تشکیل دهنده اثربخشی، یعنی رضایت، نگرش و یادگیری، نتایج نشان دهنده ی این امر بود که فراگیران در گروه آموزش دیده بر اساس الگوی اصول اولیه آموزش رضایت بیشتر و نگرش مثبت تر نسبت به فراگیران گروه سنتی و موضوع محور داشتند ولی از لحاظ مولفه ی یادگیری تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد.
عوامل مؤثر بر استفاه از رایانه ها در بین آموزگاران: آزمون نظریة یکپارچة پذیرش و استفاده از فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، بااستفاده از الگویابی معادلات ساختاری، در پی وارسی رابطة میان انتظار عملکرد و تلاش، نفوذ اجتماعی، شرایط تسهیل کننده، و ابعاد فرهنگی هافستد(مردانگی/زنانگی، ابهام گریزی، فردگرایی/جمع گرایی، و فاصلة قدرت) با پذیرش فناوری اطلاعات است. 150 آموزگار دورة ابتدایی ناحیة یک شهرستان ارومیه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه ای متشکل از خرده مقیاس های تصمیم به استفاده، انتظار عملکرد، انتظار تلاش، نفوذ اجتماعی، شرایط تسهیل کننده(ونکاتش و همکاران، 2003)، فردگرایی/جمع گرایی، فاصلة قدرت وابهام گریزی(اسرایت و کاراهانا، 2006)، و مردانگی/زنانگی(اسرایت، 2000) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از الگویابی معادلات ساختاری براساس روش حداقل مجذورات جزئی(پی.ال.اس[1]) استفاده شد. یافته ها نشان دادند که انتظار عملکرد و تلاش، و نفوذ اجتماعی بر تصمیم به استفاده از فناوری اطلاعات اثر مثبت و معنا دار دارند. شرایط تسهیل کننده و مردانگی/زنانگی نیز اثر مثبت و معنا داری بر استفاده داشت. همچنین، اثر ابهام گریزی و فاصلة قدرت نیز بر این متغیر منفی و معنا دار بود. اما اثر فردگرایی/جمع گرایی بر این متغیر معنا دار نبود. در نهایت، مدل آزمون شده 27 درصد از تغییرات تصمیم به استفاده از رایانه و 19 درصد تغییرات استفاده را پیش بینی کرد.
بررسی وضعیت دوره های مجازی آموزش ضمن خدمت فرهنگیان (مطالعه موردی: فرهنگیان منطقه دهلران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت موجود دوره های مجازی آموزش ضمن خدمت فرهنگیان می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی بوده که با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری به تعداد 881 نفر از فرهنگیان منطقه دهلران در سال 1393 است. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 267 نفر تعیین شد. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، 134 مرد و 133 زن به عنوان نمونه انتخاب شدند، که به پرسش نامه محقق ساخته ای که بر اساس مبانی نظری پژوهش و تحقیقات پیشین تهیه شده بود، پاسخ دادند. روایی محتوایی و صوری پرسش نامه با استفاده از نظر جمعی از متخصصان و کارشناسان دوره های آموزش مجازی به دست آمد و پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 0/88 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف اسمیرنف و آزمون دوجمله ای (نسبت ها) استفاده شد. نتایج نشان داد که عدم تدارک زیرساخت ها و امکانات لازم جهت اثربخشی دوره های آموزش مجازی، و عدم اثربخشی دوره های آموزش مجازی نسبت به دوره های حضوری از چالش های موجود است. هم چنین، هم خوانی دوره های آموزشی با نیازهای فرهنگیان و کسب مهارت های لازم برای استفاده اثربخش دوره های آموزش مجازی ضمن خدمت را می توان به دیده فرصت نگریست.
بررسی میزان کاربرد اصول آموزش بزرگ سالان در برنامه های آموزش ضمن خدمت معلمان ابتدایی شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضر با هدف بررسی میزان کاربرد اصول آموزش بزرگ سالان در برنامه های آموزش ضمن خدمت معلمان ابتدایی شهر یاسوج صورت گرفته است. روش این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است و جامعه آماری پژوهش را تمامی معلمان ابتدایی شهر یاسوج به تعداد 1567 نفر در سال تحصیلی 94 – 1393 تشکیل می دهند. تعداد 308 نفر از معلمان ابتدایی طبق جدول مورگان و کرجسی و فرمول کوکران به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب و پرسش نامه محقق ساخته اصول آموزش بزرگ سالان میان آنان توزیع گردید. جهت تعیین روایی پرسش نامه از روایی محتوا و پایایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید. اطلاعات به دست آمده در این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد میزان توجه به اصول آموزش بزرگ سالان در برنامه های آموزش ضمن خدمت شهر یاسوج در حد نسبتاً مطلوب و از حد متوسط بالاتر است. همچنین در کاربرد برخی از اصول آموزش بزرگ سالان در بین متغیر جنسیت و مدرک تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد.
میزان تحقق اهداف آموزشی دوره کارورزی بهداشت و پزشکی اجتماعی؛ دیدگاه کارورزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: امروزه الگوی آموزش پزشکی جامعه نگر توجه زیادی را به خود معطوف داشته است. هدف این مطالعه، نظرسنجی از کارورزان در مورد میزان دست یابی به اهداف آموزشی مصوبه وزارت بهداشت در دوره های آموزشی کارورزی بهداشت و پزشکی اجتماعی بود.
ابزار و روش ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1393 و 1394، تعداد 56 نفر از دانشجویان پزشکی مقطع کارورزی بهداشت و پزشکی اجتماعی در یکی از دانشگاه های علوم پزشکی نظامی تهران به روش نمونه گیری دردسترس، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ای براساس اهداف آموزشی مصوبه معاونت آموزشی وزارت بهداشت بود. اطلاعات با استفاده از شاخص های توصیفی و آزمون آماری رگرسیون گام به گام و به کمک نرم افزار SPSS 19 تحلیل شد.
یافته ها: 70% دانشجویان با کسب دانش، 68% با ایجاد نگرش و 60% با کسب مهارت جدید موافق بودند. بیشترین میزان کسب دانش در عوامل محافظت کننده سلامت (72%) و نحوه پایش و ارزیابی برنامه سلامت کشوری (72%) و کمترین در جلب حمایت همه جانبه (56%) بود. بیشترین میزان ایجاد نگرش در کارکرد پزشک خانواده (76%) و کمترین، در جلب حمایت همه جانبه (44%) و عوامل اجتماعی موثر بر سلامت (44%) بود. کسب دانش (016/0=p) و ایجاد نگرش (032/0=p) با امتیاز داده شده به مطالب تئوری و کسب مهارت با امتیاز برای تمرینات فردی (015/0=p) رابطه معنی دار داشت.
نتیجه گیری: کسب دانش، نگرش و مهارت لازم در دوره کارورزی بهداشت و پزشکی اجتماعی به خصوص در بعضی اهداف پایین تر از حد انتظار است.
واکاوی تجارب معلمان زن در تدریس هنر در مدارس ابتدایی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر دوره ابتدایی است. رویکرد پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهدیشهر استان سمنان بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند، تعداد 10 نفر از معلمان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شدند و روایی و پایایی آن ها از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تأیید پذیری به دست آمد. بر اساس یافته ها، تجربه معلمان در تدریس هنر دوره ابتدایی در دو مقوله دستاوردهای مثبت (توسعه شایستگی های حرفه ای) و چالش های منفی (ضعف ارج گذاری به هنر) مشخص شد. معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر نتوانسته اند از پتانسیل محتوایی این درس برای آموزش بهره مند شوند و بی اهمیت بودن برنامهدرسی هنر بین سایر دروس در تدریس عملی معلمان تأثیرگذار است. به دلیل مسائلی نظیر ضعف تخصص در آموزش هنر، کمبود وقت، کمبود بودجه، ناآگاهی والدین از اهمیت هنر، عموماً به برنامهدرسی هنر توجه کافی نمی شود. ارائه آموزش های ضمن خدمت تخصصی در درس هنر ویژه معلمان، ایجاد بستر مناسب برای تبادل تجارب بین معلمان، بالا بردن سطح آگاهی والدین نسبت به اهمیت درس هنر از توصیه های این پژوهش است.
ارایه الگویی برای ارتقای توانمندی معلمان دوره ابتدایی، به منظور پرورش استدلال جبری و تفکر تابعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، به بررسی فرآیند تغییر ادراک معلمان دوره ابتدایی پایه های 3 تا 5 می پردازد که در دوره رشد حرفه ای «تفکر جبری، اساس ریاضیات ابتدایی» شرکت کردند. تفکر جبری به عنوان تفکر تابعی، اساس طراحی دوره و به کارگیری و تولید منابع در طول دوره بود. برای بررسی فرآیند تغییر و ارتقای معلمان، از مدل «پذیرش مبتنی بر دغدغه» (CBAM) به عنوان چارچوب نظری مطالعه، استفاده شد. این مدل ، روشی برای اجرا و مدیریت و ارزیابی برنامه های نوآوری است که در این پژوهش، از یکی از ابزارهای آن به نام «پیمایش دغدغه ها» جهت اجرا، مدیریت و ارزیابی کارآمدی این دوره آموزشی و تحلیل فرآیند تغییر معلمان، استفاده شد. این ابزار، توصیفی قدرتمند از میزان پویایی و درگیر شدن فرد را برای تغییر، فراهم می کند. بدین سبب از آن، به عنوان وسیله ای برای رتبه بندی دغدغه های شرکت کنندگان در سه بعد «خود»، «تکلیف» و «تأثیر» در هفت سطح آگاهی، اطلاعاتی، شخصی، مدیریت، پیامد، همکاری و تمرکز مجدد، استفاده شد. نتایج حاصل از به کارگیری مدل، تغییرات مؤثر در میزان آگاهی، مدیریت برنامه و تولید تکلیف های مناسب برای تحقق اهداف برنامه در معلمان را نشان داد. تعدادی از معلمان تا سطح «تکلیف» و «تأثیر» از مراحل دغدغه، ارتقا یافتند. در ضمن، بر اثر کار با معلمان و با تکیه بر مفهوم پردازی های آنان، الگویی برای پرورش تفکر تابعی به دست آمد.
بررسی مهارت های حرفه ای و عملی مدرسان مراکز تربیت معلم از دیدگاه مدیران، مدرسان و دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تدوین مهارت ها وصلاحیت هایICT موردنیاز معلمان در فرایند آموزش و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی و تدوین مهارت ها و صلاحیت های مورد نیاز معلمان در زمینه کاربست ICT در آموزش و یادگیری می باشد. این مطالعه یک پژوهش توصیفی- پیمایشی می باشد که جمع آوری داده های آن به روش دلفی انجام شده است. بدین منظور از 10 نفر از کارشناسان و متخصصان برنامه درسی در حوزه فناوری های نوین از جمله ICT و مدرسان IT در بنیاد ICDL و دست اندرکاران هوشمند سازی مدارس، همچنین 25 معلم منتخب شاغل در مدارس هوشمند با ویژگی های، تجربه تولید محتوای الکترونیکی و سابقه کاربست ICT در کلاس، دعوت به همکاری ومشارکت در طرح شد. در مرحله اول متخصصان گویه ها را اولویت بندی کردند و عدد هر گویه را با توجه به مهم بودن و به ترتیب نیاز و اولویت کاربست معلم در کلاس درس مشخص نمودند. در این مرحله با توجه به پاسخ های متخصصان با انجام 2 آزمون (ضریب همبستگی اسپیرمن وآزمون فریدمن) میزان توافق 10 استاد شرکت کننده واعتبار اولویت های تعیین شده کل افراد شرکت کننده در طرح مشخص گردید. در مرحله دوم پس از اعمال اولویت های تعیین شده، جهت کسب حصول حداکثری توافق، گویه ها مجدداً در اختیار مخاطبان طرح قرار گرفت و با توافق 48/ 95 درصدی به تأیید رسید. یافته های پژوهش نشان می دهد درمرحله دوم نسبت به مرحله اول میانگین نمرات افزایش ومتوسط انحراف معیار کاهش یافت که نشان از همگرا شدن نظرات مخاطبان شرکت کننده در طرح بود. کلیه ضرایب همبستگی در سطح آلفای 1 درصد معنا دار است که نشان از توافق بالا و روایی گویه های هر مؤلفه می باشد. نتیجه اینکه در این پژوهش مهارت های کاربست ICT به دو مؤلفه مهارت های عمومی و تخصصی و صلاحیت های کاربست ICT به سه مؤلفه شناختی، عملکردی و عاطفی با نظر متخصصان تعیین و اولویت بندی گردید.
برنامه درسی تربیت معلم و الگوی اجرائی مشارکتی آن؛ راهبرد تحولی برای تربیت معلم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مبحث تربیت معلم از منظر چالش برانگیز ساختار برنامه درسی تربیت معلم و اجرای آن اختصاص دارد. در این زمینه مواضع گوناگونی ابراز می شود که این گونه گونی امر تربیت معلم را به لحاظ نظری و به تبع آن در عمل با بحران مواجه کرده است. این وضعیت خاص ایران نیست. بنا به شواهد موجود، در سطح جهان نیز پژوهش های به عمل آمده هنوز نتوانسته اند به روشنی نشان دهند که کدام برنامه درسی تربیت معلم و با کدام ساختار از اثر بخشی بیشتری برخوردار است و قادر است معلمان توانمندتر و موفق تری را به کلاس های درس گسیل نماید. موقعیت مساله ای این مقاله در ایران را به شکل دقیق تر می توان با استفاده از کلید واژه «تمامیت خواهی» توضیح داد. از یکسو، اصحاب آموزش و پرورش در تلاش هستند که این دستگاه را به عنوان یگانه نهاد صالح برای تربیت معلم معرفی نمایند و برای متقاعد ساختن مراجع سیاستگذار نیز از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. اقدام برای تاسیس دانشگاه ویژه تربیت معلم (یا دانشگاه ویژه فرهنگیان) با حمایت شورایعالی انقلاب فرهنگی، با فرض عهده دار شدن مسئولیت تام و تمام تربیت معلم در ابعاد مختلف توسط آن، مهم ترین مظهر این سیاست تمامیت خواهانه و بخشی نگر است. از سوی دیگر، گروهی از صاحبنظران دانشگاهی از ایده رقیب و بدیلی حمایت می کنند که تمامیت خواهانه به دنبال استقرار همه جانبه تربیت معلم در دانشگاه ها و به ویژه دانشگاه تربیت معلم تهران هستند و نهاد آموزش و پرورش را فاقد صلاحیت جزئی و کلی برای ورود به این عرصه معرفی می نمایند.
مدعای اصلی این نوشتار بدین ترتیب آن است که در کشاکش این دیدگاه های تمامیت خواهانه باید به دنبال راهبردی بود که جایگاه تربیت معلم را به دنبال یک رخداد خطیر ملّی و فرابخشی به رسمیت شناخته و برای اجرای برنامه درسی تربیت معلم با توجه به این ویژگی ها تعیین تکلیف نماید. الگوی مشارکتی پیشنهادی با توجه به مولفه های اساسی برنامه درسی تربیت معلم ارائه شده است و از نقسیم کار حمایت می کند.