مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، شناسایی و تحلیل فلسفه آموزشی آموزشیاران نهضت سوادآموزی استان یزد است. روش تحقیق در این مطالعه روش توصیفی پیمایشی است. جامعه تحقیق شامل 410 آموزشیار شاغل در ده شهرستان استان یزد در سال 86-1385 بود که با استفاده از روش تمام شماری، پرسشنامه فلسفه آموزش بزرگسالان (PAEI) بین همه آنها توزیع گردید و از این میان 322 مورد عودت داده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین نمره های آموزشیاران در گرایش به مکاتب فلسفی تفاوت معنی داری وجود دارد. بیش ترین وابستگی فکری و عاطفی آموزشیاران به فلسفه پیشرفت گرایی و رفتارگرایی و کم ترین وابستگی فکری و عاطفی آنها به فلسفه لیبرالیزم سنتی (محافظه کارانه) است. عامل های مدرک تحصیلی، شهر محل سکونت و اثر متقابل مدرک تحصیلی و شهر محل سکونت تفاوت معنی داری را در گرایش آموزشیاران به فلسفه های آموزشی ایجاد نمی کنند. در نهایت پیشنهادهایی برای بهبود عملکرد این آموزشیاران ارایه شده است.
تحلیل و نقدی بر فلسفه تربیتی کانت با تاکید بر نظریه تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند معرفت شناسی، فلسفه ی اخلاق، فلسفه حقوق و فلسفه ی دین، حوزه های اصلی تاملات فلسفی حکیم برجسته ی اروپایی، امانوئل کانت است، اما وی، چونان بسیاری از فیلسوفان دیگر، از تعلیم و تربیت غافل نمانده، در این عرصه نیز به اندیشه گری و نظریه پردازی روی آورده است. کانت پس از تبیین آخرین دیدگاه های خود در کتاب هایی چون «نقد خرد ناب»، «دین در محدوده ی عقل تنها» و «بنیاد ما بعد الطبیعه ی اخلاق» بحث هایی را در حوزه ی تعلیم وتربیت مطرح ساخت که حاصل آنها در کتاب «تعلیم و تربیت» گردآوری شد. کانت با تقسیم بندی تعلیم و تربیت به چهار مرتبه ی «پرورش»، «تادیب»، «آموزش» و «اخلاق» از یکصد و سیزده نکته ی تربیتی سخن گفت. پرورش جسمانی، مرکب از دو بخش تغذیه و پرستاری و مخصوص دوران کودکی است. در این مرحله، اصل هایی (مانند: ضرورت تغذیه با خوراک طبیعی، یادگیری از راه فعالیت های شخصی و طبیعی، اعتدال، تربیت سختگیرانه، جلوگیری از عادتهای نامطلوب) مطرح است. تادیب جنبه ی منفی و بازدارنده دارد، و مانعی در برابر خوی سرکش آدمی است. در این مرتبه می توان از اصل هایی چون عادت کردن به مخالفت با خواهش های نفسانی و کاربرد روش هایی چون پاداش و تنبیه سخن گفت. آموزش (یا فرهنگ)، بخش مثبت تعلیم و تربیت بوده و شامل پرورش قوه های ذهنی و یادگیری اطلاعات و معلومات است. اصل هایی مانند رعایت اعتدال، پرورش قوه های دانی ذهنی به منظور رشد قوه های عالی ذهنی، و کاربرد قوه های ذهنی در این مرتبه به بحث گذاشته می شوند. و سرانجام اخلاق (یا تربیت اخلاقی)، برترین مرتبه تعلیم و تربیت و به منزله ی مقصد و غایت آن است. در این مرحله می توان از اصل هایی همچون عمل مطابق با تکلیف و کاربست قوه های عالی ذهنی سخن به میان آورد. این مقاله با نقدهایی بر دیدگاه های تربیتی کانت به پایان می رسد. عدم مرزبندی دقیق مراتب تربیتی چهارگانه، خدشه دار بودن نظر کانت در باب عدم جواز کاربرد روش پاداش دهی، و آینده گرایی شدید وی در بحث های تربیتی از جمله این نقدها است
بررسی نظام توسعه منابع انسانی آموزش و پرورش طی برنامه پنج ساله سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی میزان تحقق اهداف برنامه ی سوم توسعه ی منابع انسانی آموزش و پرورش یکی از کلان شهرهای ایران طی سال های 1379 تا 1383، بر اساس الگوی تعالی سازمان EFQM صورت گرفته است. در این پژوهش، از روش تحقیق کاربردی، از نوع توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. در مطالعه ی حاضر، از میان جامعه ی آماری که شامل تمامی مدیران، معاونان و کارکنان بخش ستادی آموزش و پرورش کلان شهر هدف بوده اند، تعداد 120 نفر برای انجام تحقیق انتخاب شدند. نتایج به دست آمده نشان داد: الف- فاصله ی بین شاخص موجود و مطلوب توسعه ی منابع انسانی چشم گیر بوده است. بدین گونه که در این کلان شهر، از 500 امتیاز توانمندسازها، 18/207، از 500 امتیاز نتایج، 44/185 و از جمع کل (1000 امتیاز)، 25/395 به دست آمد. ب- تفاوت بین عوامل توانمندساز و نتایج حاصل از آن ها تفاوت معنی دار و نتایج به دست آمده کمتر از توانمندسازها است. ج- آموزش و پرورش کلان شهر مورد مطالعه در راستای توسعه ی منابع انسانی در سال 1383 نسبت به سال 1379 از عملکرد مطلوب تری برخوردار بوده است.
بررسی مدل علی عملکرد قبلی،باورهای معرفت شناختی،جهت گیری هدف مهارت های خود تنظیمی،خودکارآمدی و عملکرد بعدی در درس ریاضی دانش آموزان سال اول دبیرستان های شهر دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی، تدوین و برازش الگویی ساختاری از رابطه های بین متغیرهای باورهای معرفت شناختی، جهت گیری هدف، مهارت های خودتنظیمی، خودکارآمدی و عملکرد قبلی ریاضی با عملکرد بعدی در درس ریاضی دانش آموزان دختر و پسر می باشد. این تحقیق در دو مرحله ی مطالعه ی مقدماتی و اصلی انجام گرفت. هدف مطالعه ی مقدماتی بررسی ویژگی های روان سنجی (پایایی و روایی) ابزارهای پژوهش بود. در این مرحله، 140 دانش آموز دختر و پسر سال اول دبیرستان های شهر دلفان برای تکمیل پرسشنامه ها بصورت تصادفی مرحله یی انتخاب شدند. هم چنین، برای سنجش عملکرد قبلی و بعدی ریاضی دانش آموزان به ترتیب از نمره های پایان سال آنان در سال های سوم راهنمایی و اول دبیرستان استفاده شد. در مرحله ی اصلی نیز 420 دانش آموز (210 دختر و 210 پسر) سال اول دبیرستان های دولتی شهر دلفان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی
چند مرحله یی به منظور آزمون فرضیه ها و برازش مدل پیشنهادی تحقیق انتخاب شدند. روش های آماری به کار گرفته شده برای این مطالعه در مرحله ی اصلی، میانگین، انحراف معیار و روش تحلیل «معادله های ساختاری» با استفاده از نرم افزارهای SPSS16 و AMOS16 بود. به طور کلی، در مدل پیشنهادی تحقیق مسیرهای مستقیم باورهای معرفت شناختی ریاضی به مهارت های خودتنظیمی ریاضی، باورهای معرفت شناختی ریاضی به خودکارآمدی ریاضی، جهت گیری هدفی ریاضی به عملکرد بعدی ریاضی و مهارت های خودتنظیمی ریاضی به عملکرد بعدی ریاضی معنادار بدست نیامد. لذا، فرضیه های متناسب با این مسیرها نیز مورد تایید قرار نگرفت. هم چنین، در جریان برازش مدل های پیشنهادی و اصلاح شده ، مشخص شد که متغیرهای مشاهده شده نقش معناداری در اندازه گیری متغیرهای مکنون تحقیق دارند.
تاثیر ناخشنودی های مدرنیته بر گستره موضوعی جامعه شناسی کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده، پس از توضیح اجمالی بعضی ناخشنودی های مدرنیته، تاثیر آن را بر گستره ی موضوعی جامعه شناسی کودکی در سه دهه ی آخر قرن بیستم بر پایه ی پژوهش های نظری تحلیل کند. در همین راستا می توان دهه ی هفتاد را متاثر از رویکرد به کودکی برای آماده سازی برای بزرگ سالی، دهه ی هشتاد را متاثر از شکل های مختلف زندگی کودکی برآمده از تغییرات اجتماعی و دهه ی نود را دوره ی استقلال نسبی کودک دانست. در این راستا کوشش جامعه شناسان برای
نقش آموزش پیش دبستانی در یادگیری مهارت های روانی - حرکتی و سازگاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش پیش دبستانی بر مهارت های روانی- حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان سال اول، دوم و سوم ابتدایی است. پژوهش حاضر، یک پژوهش پس رویدادی (علی- مقایسه ای) است که در آن، آزمون مهارت های روانی- حرکتی لینکلن- ازرتسکی و پرسشنامه ی رفتار سازشی بر روی 320 دانش آموز کلاس های اول، دوم و سوم دبستان (که 160 نفر از آنان آموزش پیش دبستانی دیده و 160 نفر فاقد آموزش پیش دبستانی بودند و از سه منطقهی شمال، جنوب و مرکز تهران به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند) اجرا گردید؛ و نتایج آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که بین دو گروه آموزش دیده و آموزش ندیده در متغیر مهارت های روانی- حرکتی و سازگاری اجتماعی، به طور کلی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتایج پژوهش حاضر تاییدکنندهی این نظر است که نمیتوان کودکان را به این امید که صرفاً تجربهی پیش دبستانی در تحول روانی- حرکتی و سازگاری اجتماعی آن ها تاثیر مثبت دارد، به مراکز پیش دبستانی فرستاد؛ بلکه شاید کیفیت برنامه های این مراکز، شخصیت و نحوهی ارتباط معلم، فضای مرکز، و میزان تجربهی پیش دبستانی است که در این قلمرو اهمیت دارد.
طراحی الگوی مناسب تغییر سازمانی در دانشگاه های جامع دولتی از طریق تحلیل عوامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به دنبال شناسایی عامل های اصلی درون سازمانی مرتبط با تغییر سازمانی در دانشگاه های جامع دولتی، از طریق تحلیل عامل ها و طراحی یک مدل مناسب مدیریت تغییر سازمانی است. برای انجام این تحقیق پیشینهی تحقیق در سازمان های آموزشی و غیر آموزشی مورد مطالعه قرار گرفت؛ تعداد 21 عامل شناسایی شد. سپس از سوی محقق این عامل ها در سه دستهی، عامل های مدیریتی، سازمانی و فردی دسته بندی شدند. پس از آن برای هر دسته از عامل ها، پرسشنامه هایی طراحی گردید؛ و به کمک آن میزان وجود این عامل ها در ارتباط با اجرای برنامهی پژوهانه در دانشگاه های جامع مورد بررسی قرار گرفت. برای تلخیص عامل ها و شناسایی عامل های اصلی در این تحقیق از روش تحلیل عامل های اکتشافی استفاده شده است. جامعهی آماری این تحقیق 10 دانشگاه جامع کشور میباشد، که به نسبت تعداد اعضای هیات علمی آنها، تعداد 300 نفر به طور تصادفی نمونه گیری شده است. یافتهی تحقیق نشان میدهد که عامل های مدیریتی به شش عامل (به نام های: استراتژی نیروی انسانی، استراتژی تسهیل ساز، نظارت و پیگیری، استراتژی تثبیت سازی، رهبری تحولی، و سیاست گذاری) کاهش یافت. در دستهی عامل های سازمانی، شش عامل (به نام های: پیام برنامه تغییر، ساختار سازمانی، منابع، فرهنگ سازمانی، جو سازمانی و عدالت سازمانی) خلاصه شد. عامل های فردی از شش عامل به پنج عامل (به ترتیب: احساس خودکفایتی، نگرش به برنامهی تغییر، تعهد سازمانی، احساس مالکیت، و اعتماد به مدیران تغییر) منحصر شد. سپس با توجه به عامل های استخراج شده، الگوی مناسب مدیریت تغییر سازمانی برای دانشگاه های جامع دولتی ارایه شده است.