فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
نتایج آزمون پرلز حاکی از آن است که میانگین کل نمرات دانش آموزان ایرانی به طور معناداری کمتر از میانگین جهانی است. گزارشهای مرکز پرلز نشان می دهند که یکی از مشکلات دانش آموزان ایران در درس خواندن، ناتوانی در رسیدن به استنباط است (کریمی،1388). در این تحقیق پژوهشگر در چارچوب مدل سازنده گرایی (گراسر، سینگر و ترابسو، 1994) از طریق مداخله آموزشی، مهارت درک متن را در کودکان 9 تا 10 ساله بهبود بخشیده است. هدف از انجام این پژوهش ارتقای توانایی رسیدن به استنباط در آزمودنیها بود تا به این ترتیب با رفع مشکل اصلی دانش آموزان ایرانی امکان ارتقای درک متن و به تبع آن نتایج پرلز فراهم آید. این پژوهش، تحقیقی شبه تجربی است. در انجام این تحقیق طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل به کار رفته، یعنی با استفاده از سؤالات آزمون پرلز 2011 از هر دو گروه آزمایشی و کنترل پیش آزمون و پس آزمون گرفته شده است. دانش آموزان در گروه آزمایشی از طریق مداخله آموزشی به راهبردهای درک متن مجهز شدند و گروه کنترل مداخله آموزشی دریافت نکردند. نمونه آماری شامل 66 نفر گروه آزمایشی و 68 نفر گروه کنترل است که با روش نمونه گیری چندمرحله ای از مدارس دخترانه دو منطقه در تهران (مناطق 2 و 18) انتخاب شدند. نمونه سؤالات آزمون پیشرفت تحصیلی پرلز 2011 و آزمون هوش ریون ابزارهای پژوهش حاضر بودند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که این دوره آموزشی به طور معناداری سبب ارتقای توانایی رسیدن به استنباط و درک متن در گروه آزمایش شد. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که آموزش درک خوانداری در چارچوب مدل سازنده گرایی موجب افزایش درک متن و توانایی استنباط می شود.
ارایه الگویی برای ارتقای توانمندی معلمان دوره ابتدایی، به منظور پرورش استدلال جبری و تفکر تابعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، به بررسی فرآیند تغییر ادراک معلمان دوره ابتدایی پایه های 3 تا 5 می پردازد که در دوره رشد حرفه ای «تفکر جبری، اساس ریاضیات ابتدایی» شرکت کردند. تفکر جبری به عنوان تفکر تابعی، اساس طراحی دوره و به کارگیری و تولید منابع در طول دوره بود. برای بررسی فرآیند تغییر و ارتقای معلمان، از مدل «پذیرش مبتنی بر دغدغه» (CBAM) به عنوان چارچوب نظری مطالعه، استفاده شد. این مدل ، روشی برای اجرا و مدیریت و ارزیابی برنامه های نوآوری است که در این پژوهش، از یکی از ابزارهای آن به نام «پیمایش دغدغه ها» جهت اجرا، مدیریت و ارزیابی کارآمدی این دوره آموزشی و تحلیل فرآیند تغییر معلمان، استفاده شد. این ابزار، توصیفی قدرتمند از میزان پویایی و درگیر شدن فرد را برای تغییر، فراهم می کند. بدین سبب از آن، به عنوان وسیله ای برای رتبه بندی دغدغه های شرکت کنندگان در سه بعد «خود»، «تکلیف» و «تأثیر» در هفت سطح آگاهی، اطلاعاتی، شخصی، مدیریت، پیامد، همکاری و تمرکز مجدد، استفاده شد. نتایج حاصل از به کارگیری مدل، تغییرات مؤثر در میزان آگاهی، مدیریت برنامه و تولید تکلیف های مناسب برای تحقق اهداف برنامه در معلمان را نشان داد. تعدادی از معلمان تا سطح «تکلیف» و «تأثیر» از مراحل دغدغه، ارتقا یافتند. در ضمن، بر اثر کار با معلمان و با تکیه بر مفهوم پردازی های آنان، الگویی برای پرورش تفکر تابعی به دست آمد.
پارادایم های علمی معاصر و نظریه های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر که از بُعد روش شناسی تحقیق، تحلیلی، از منظرِ هدف، نظری، و از منظرِ پارادایم زیربنایی، از نوع کیفی به شمار می رود، به دنبال بررسی و طبقه بندی فلسفی و معرفت شناختی نظریه های یادگیری غالب و همچنین نظریه های نوظهور و کمترشناخته شده است. نظریه های علمی از جمله نظریه های یادگیری، همواره توسط رویکردهای بنیادی تری از جمله رویکردهای فلسفی و معرفت شناسی، و در کلان ترین سطح، توسط پارادایم های علمی هدایت می شوند. تحلیل و شناسایی پارادایم هایی که نظریه های یادگیری در بستر آنها رشد کرده اند، امکان شناخت عمیق تر و جامع تر آنها را فراهم می آورد و راه استفاده مؤثرتر و آگاهانه تر آنها را در عرصه تعلیم و تربیت هموار می کند. این امر در آنجا اهمیت بیشتری دارد که نظام تربیتی، و به عبارت دقیق تر، فلسفه تربیتی اقتباس کننده، از مختصات فلسفی، معرفتی، انسان شناختی و ارزشی متفاوتی نسبت به پارادایم های مذکور، برخوردار باشد. در مقاله پیش رو پارادایم های علمی معاصر یعنی مدرنیسم، پست مدرنیسم و پیچیدگی در مقایسه با یکدیگر مورد مطالعه قرار گرفته و نسبت آنها با رویکردهای فلسفی و معرفت شناختی و در نهایت با نظریه های یادگیری رفتارگرایی، شناخت گرایی، سازنده گرایی و ارتباط گرایی روشن شده است. ضمن این بررسی این مقاله سعی کرده است نشان دهد که سازگاری بیشتر پارادایم پیچیدگی-به نسبت دیگر پارادایم ها- با واقع گرایی اسلامی، از برخی جنبه های اصلی هستی شناسی و معرفت شناسی، می تواند راه را برای بهره گیری مؤثرتر از نظریه های یادگیری که در سایه آن رشد کرده اند، هموار کند.
تأثیر رویکرد یادگیری مبتنی بر وظیفه برافزایش درک مطلب یادگیرندگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رویکرد یادگیری مبتنی بر وظیفه برافزایش درک مطلب یادگیرندگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی است. بر این اساس نمره های آزمون درک مطلبِ خواندن در گروهی از دانشجویان که روش مبتنی بر وظیفه را تجربه کرده اند با نمره های گروه دیگر که با روش رایجِ خواندن و ترجمه آموزش دیده اند، مقایسه شده است. شرکت کنندگان شامل 26 نفر از دانشجویان مقطع فوق لیسانس در رشته تکنولوژی آموزشی می شود که در دانشکده علوم تربیتیِ دانشگاه علامه طباطبائی در سال تحصیلی 92-1391 مشغول به تحصیل بوده اند. پژوهشگر از بین دانشجویان دختر فوق لیسانس در رشته تکنولوژی آموزشی، دو گروه را به طور تصادفی به عنوان گروه آزمایشی (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) در نظر گرفته است. گروه آزمایش متن آموزشی را بر اساس طرح درس مبتنی بر وظیفه گذراندند و گروه کنترل محتوا را به روش رایج آموزش دیدند. ابزار اندازه گیری پیش آزمون و پس آزمون محقق ساخته درزمینه درک مطلب زبان انگلیسی در سطح آموزش عالی بوده است. پایایی هر یک از آزمون ها به ترتیب 63/0 و 72/0 بوده که بزرگ تر از ملاک 60/0 است. روش تحلیل داده های پژوهش بوده که شامل میانگین، انحراف استاندارد، کمترین مقدار و بیشترین مقدار گروه آزمایش و کنترل می شود. آزمون معنی داری تفاوت بین میانگین های دو گروه با استفاده از t اختلافی نشان داده شده است. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که نمره های زبان در گروه آزمایش که با روش مبتنی بر وظیفه آموزش دیده اند، در مقایسه با نمره های زبان در گروه کنترل که به روش رایجِ خواندن و ترجمه آموزش دیده اند، بیشتر است؛ بنابراین روش مبتنی بر وظیفه در آموزش زبان انگلیسی، منجر به افزایش درک مطلب یادگیرندگان این زبان می شود.
ارائه مدل پیش بینی پیشرفت تحصیلی زبان انگلیسی با تأکید بر نقش خودکارآمدی تحصیلی، درگیری شناختی، انگیزشی و رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه خودکارآمدی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی با تأکید برنقش واسطه ای متغیرهای درگیری شناختی، درگیری انگیزشی و رفتاری دانشجویان زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس می باشد. برای این منظور با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان و به روش تصادفی ساده، تعداد 230 از دانشجویان انتخاب شدند. پس از تحلیل پرسش نامه، نتایج نشان داد که مدل با داده های این پژوهش، برازش مناسبی دارد و تأثیر مستقیم خودکارآمدی تحصیلی، درگیری عاطفی، درگیری شناختی و درگیری رفتاری بر پیشرفت تحصیلی تأیید شد. متغیر درگیری شناختی، نسبت به سایر متغیرهای بررسی شده در مدل، بیشترین اثر مستقیم را بر پیشرفت تحصیلی دارد. همچنین متغیر خودکارآمدی تحصیلی علاوه بر اثر مستقیم، از طریق متغیرهای واسطه ای درگیری عاطفی، درگیری شناختی و درگیری رفتاری، بر پیشرفت تحصیلی اثر غیرمستقیم دارد.
علاوه این نتایج نشان داد که، ضرایب مسیر در مدل دانشجویان دختر (خودکارآمدی تحصیلی، درگیری شناختی، انگیزشی و رفتاری با پیشرفت تحصیلی)؛ از لحاظ آماری معنی دارتر از ضرایب مسیر مدل دانشجویان پسر است اما در سایر ضرایب مسیر بین مدل دانشجویان زبان انگلیسی دختر و پسر ، تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
بررسی دانش فراشناختی در رابطه مدیریت کلاس بر پیشرفت تحصیلی درس زبان انگلیسی
حوزه های تخصصی:
رابطه مدیریت کلاس درس در پیشرفت یادگیرندگان در تحقیقات مختلف مورد توجه محققین بوده است ولی رابطه نقش میانجیگرهای روان شناختی در این رابطه می تواند چشم انداز روشن تری از این رابطه بدست دهد. در تحقیق حاضر نقش دانش فراشناختی در رابطه بین مدیریت کلاس درس یاددهندگان و پیشرفت یادگیری زبان دوم (انگلیسی) یادگیرندگان مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه این پژوهش کلیه دانشجو معلمان زبان انگلیسی مراکز تربیت معلم استان مازندران بود که شامل 1800 نفر می باشد.از بین این افراد 221 نفر ه روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. نمونه های انتخاب شده به 3 مولفه از پرسشنامه مدیریت کلاس درس عبداللهی و همکاران(1393) و پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و همکاران(2004) (MCQ30) باسخ دادند. نمره های پیشرفت زبان انگلیسی دانش آموزان سه کلاس این معلمان گرفته و نمره میانگین آن برای شاخص پیشرفت زبان انگلیسی یادگیرندگان محاسبه گردید. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که در گام های اولیه مولفه های مدیریت کلاس درس وارد معادله می شوند. این متغیرها از میان متغیرهای پیش بینی کننده، بیشترین همبستگی را با پیشرفت زبان دانش آموزان داشته است به گونه ای که در حدود 52 درصد از واریانس پیشرفت زبان به تنهایی توسط این متغیرها قابل پیش بینی است. در آخرین گام متغیر فراشناخت وارد معادله می شود و در حدود یک درصد به پیش بینی می افزاید و در مجموع 53 درصد از واریانس توسط این متغیرها نمره پیشرفت زبان انگلیسی را پیش بینی می کنند. این نتایج نشان می دهد اگر چه نقش اساسی در پیشرفت زبان انگلیسی به مدیریت کلاس درس بستگی دارد ولی نقش عامل فراشناخت به افزایش این پیش بینی کمک می کند.
تأثیر بازی های ویدیویی کنشی (اکشن) بر توجه انتخابی بینایی کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی های ویدیویی کنشی (اکشن)بر توجه انتخابی بینایی کودکان نارساخوان انجام گرفت.روش: در این پژوهش که از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود،از میان دانش آموزان پسر نارساخوان ٩ تا ١١ساله مراجعه کننده به مرکز ویژه ناتوانی های یادگیری شهرستان تهران در سال تحصیلی 92-93 ،٣٠ کودک به عنوان نمونه آماری به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و سپس از نمونه انتخابی،١٥نفر در گروه آزمایش و ١٥نفر در گروه کنترل بکار گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت ٩ جلسه و در هر جلسه ،٨٠ دقیقه به انجام یک بازی ویدیویی کنشی(اکشن) پرداخت.بعد از مداخله،از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای جمع آوری داده ها از نرم افزار آزمون استروپ،آزمون ماتریس های پیش رونده رنگی ریون و آزمون بیش فعالی/کمبود توجه(ADHD) اقتباس شده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4)استفاده شد. داده های پژوهش توسط نرم افزار (SPSS)و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانسمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در آزمون استروپ در سطح معناداری (٠٥/٠p<)،بین گروه آزمایش و گواه به لحاظ زمان آزمایش همخوان و ناهمخوان، پاسخ صحیح همخوان و ناهمخوان،و زمان واکنش همخوان و ناهمخوان تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری:نتایج پژوهش نشان داد که بازی ویدیویی کنشی(اکشن) باعث افزایش توجه انتخابی بینایی کودکان نارساخوان گروه آزمایش شده است.ثانیاً،نتایج حاکی از پایداری اثرات بعد از گذشت ٢ ماه در گروه آزمایش بود.
مقایسه تأثیر دو روش آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر پریشانی روانشناختی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان مادران کودکان عقب مانده ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود نشانه های پریشانی روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان عقب مانده ذهنی در شهر تبریز بود. در این مطالعه شبه تجربی، جامعه آماری شامل مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزشگاه های استثنایی شهر تبریز بود. پس از اجرای پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس، از بین آن ها، تعداد 60 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شده و در دو گروه 30 نفره تقسیم شدند. گروه اول یک دوره درمان آموزش تنظیم هیجان را در 8 جلسه 2 ساعتی، دریافت کرد. گروه دوم در طول همین مدت، هشت جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی کرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان شناختی (CERQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) بود. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد که اثربخشی متغیرهای مستقل (آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی) بر متغیرهای وابسته افسردگی (01/5=F و 03/0=p) ، اضطراب (27/7=F و 01/0=p) و استرس (17/10=F و 00/0=p) معنی دار است. بنابراین می توان گفت که روش های درمانی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی این متغیرها اثر بخشی متفاوتی دارند. مقایسه دو به دوی گروه ها در متغیرهای وابسته نشان می دهد که در متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت میانگین ها بین دو گروه معنی دار است و این تفاوت به نفع گروه آموزش تنظیم هیجان است. یعنی این روش تأثیر بیشتری روی آزمودنی ها داشته است. در مجموع نتایج نشان می دهند که آموزش تنظیم هیجان می تواند در کاهش پریشانی روانشناختی مادران کودکان عقب مانده ذهنی موثر واقع شود.
اثر تمرین شناختی بر کارایی شبکه کنترل اجرایی توجه و سرعت پردازش (با رویکرد نظریه هب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین شناختی با تکالیف حافظه کاری بر کارایی شبکه عصبی کنترل اجرایی توجه و سرعت پردازش بازیکنان تنیس روی میز بود. بدین منظور، 20 شرکت کننده در دو گروه تمرینی شناختی و جفت شده قرار داده شدند. پیش و پس از هشت جلسه تمرینی از شرکت کننده ها آزمون شبکه های توجه به عمل آمد. نتایج تحلیل واریانس مکرر دو در دو تفاوت معناداری را بین دو گروه در هر دو عامل (کنترل اجرایی توجه، زمان واکنش) نشان داد. در عامل کنترل اجرایی گروه اول بهبود در کارایی شبکه را نشان داده در حالی که گروه دوم هیچ تغییری را نشان نداد. در عامل سرعت پردازش در هر دو گروه بهبود مشاهده شد، ولی در گروه تمرین شناختی بهبود بیشتری نسبت به گروه جفت شده مشاهده شد. با توجه به نتایج پژوهش، به نظر می رسد تمرین شناختی روی کارایی شبکه عصبی و سرعت پردازش تأثیر مثبتی دارد و این موضوع براساس نظریه هب نشانگر اثر افزایش یافته ارتباط درون شبکه ای و انعطاف پذیری مغز به تکرار و تمرین است.
عملکرد افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(PTSD) در حافظه اخباری: با کنترل نقش فراشناخت
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضربررسی و مقایسه عملکرد حافظه اخباری در میان بازمانده گان جنگ مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، بازمانده گان جنگ بدون ابتلا به اختلال استرس پس ار سانحه، و افراد عادی فاقد تجربه جبهه و همچنین کنترل نقشواسطه ای فراشناخت ها بر عملکرد حافظه اخباری است. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 نفر، شامل 20 نفربازمانده جنگ مبتلا به PTSDمطابق با معیارهای تشخیصی DSMIV-TR، 20 نفربازمانده جنگ بدون ابتلا به PTSD و 20 نفر افراد سالم عادی بدون سابقه حضور در جبههدر مطالعه شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های PTSD واتسون، حافظه اخباری (مصاحبه حافظه شرح حال و داستان بازیابی تاخیری بر گرفته از آزمون حافظه روزمره ریورمید) و پرسشنامه فراشناخت،جمع آوری، و با استفاده از آزمونهای آماریتحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد حافظه اخباری در سه گروه پژوهش بدون کنترل اثر تعدیل گر فراشناخت ها معنا دار است، به عبارت دیگر عملکرد حافظه اخباری بازمانده گان جنگ مبتلا به PTSD با دو گروه دیگر تفاوت دارد. اما نتایج نشان داد که عملکرد حافظه اخباری در سه گروه پژوهش هنگامی که فراشناخت کنترل می شود، بین گروه ها معنادار نیست که نشان دهنده نقش تعدیل گر فراشناخت ها در کاهش عملکرد حافظه اخباری بازمانده گان جنگ مبتلا به PTSD نسبت به دو گروه دیگر است.
رابطه ی فراحافظه با عملکرد تحصیلی کیفی و کمّی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر رابطه ی فراحافظه با عملکرد تحصیلی کیفی و کمّی دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. 414 دانشجوی (256 زن و 158 مرد) کارشناسی دانشگاه یزد که با روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند به پرسشنامه ی چندعاملی حافظه (شامل سه بعد رضایت از حافظه، توانایی ادراک شده حافظه و استفاده از راهبردهای حافظه) و پرسشنامه ی عملکرد تحصیلی کیفی (شامل ابعاد خودکارآمدی، برنامه ریزی، تأثیرات هیجانی، انگیزش و فقدان کنترل پیامد) پاسخ دادند. برای بررسی عملکرد تحصیلی کمّی نیز از میانگین کل نمرات دانشجویان استفاده شد. با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان، میزان پیش بینی ابعاد عملکرد تحصیلی توسط ابعاد فراحافظه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از بین ابعاد فراحافظه، رضایت و استفاده از راهبرد، عملکرد تحصیلی کیفی را بصورت مثبت پیش بینی می کنند امّا هیچکدام از ابعاد، پیش بینی کننده ی عملکرد تحصیلی کمّی نیستند. در خصوص ابعاد عملکرد تحصیلی کیفی، نتایج حاکی از آن بود که از بین ابعاد فراحافظه، بعد رضایت از حافظه پیش بینی کننده هر پنج مؤلفه می باشد. بدین صورت که تأثیرات هیجانی و فقدان کنترل پیامد بصورت منفی و بقیه ابعاد بصورت مثبت پیش بینی می شوند. بعلاوه، بعد استفاده از راهبرد پیش بینی کننده مثبت مؤلفه برنامه ریزی و بعد توانایی پیش بینی کننده مثبت مؤلفه انگیزش می باشد. نتایج پژوهش حاضر از یک سو شواهد مطلوبی در زمینه نقش فراحافظه در عملکرد کیفی دانشجویان فراهم آورد و از سوی دیگر، در خصوص عملکرد کمی، نتایج خلاف انتظار بود. تلویحات و آسیب شناسی آموزشی، مبتنی بر نتایج و توجیه چرایی روابط بدست آمده مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسه ی سبک های یادگیری، سبک های مطالعه و مدیریت زمان در دانشجویان ممتاز وغیرممتاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های یادگیری، سبک های مطالعه و مدیریت زمان در دانشجویان ممتاز و غیرممتاز انجام شده است.
روش: پژوهش توصیفی و از نوع مقایسه ای می باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و بدین ترتیب 100 نفر از دانشجویان ممتاز و غیرممتاز دانشگاه کردستان که واجد شرایط پژوهش حاضر بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه سبک های یادگیری ورمونت و ون ریجسویک (ILS)، پرسشنامه رویکردهای مطالعه مارتون و سلجو ،پرسشنامه مدیریت زمان بریتون و تسر و نیز پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید.
یافته ها: نشان داد که بین سبک های یادگیری و مطالعه دانشجویان ممتاز و غیر ممتاز تفاوت معناداری وجود دارد ، اما بین دو گروه از لحاظ استفاده بهینه از وقت اختلاف معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: لازم است با برگزاری کارگاههای آموزشی مدیریت زمان و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری و مطالعه موثر به دانشجویان توسط مسئولین آموزشی و مراکز مشاوره دانشگاهها اقدامات لازم به عمل آید.
نقش باورهای انگیزشی و درگیری شناختی بین پیشرفت تحصیلی قبلی و پیشرفت تحصیلی فعلی (الگوی تحلیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه باورهای انگیزشی (ارزش تکلیف، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت) و درگیری شناختی در رابطه بین پیشرفت تحصیلی قبلی و پیشرفت تحصیلی فعلی دانشجویان است.
برای این منظور 473 نفر (305 دختر و 168 پسر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور استان فارس در سال تحصیلی 90-89 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسش -نامه های خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های ارزش تکلیف، خودکارآمدی تحصیلی، اهداف پیشرفت، و راهبردهای یادگیری پاسخ دادند. از معدل تحصیلی پایان ترم دانشجویان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی فعلی و از معدل تحصیلی ترم قبل آنان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی قبلی استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان داد که ارزش تکلیف، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت از طریق واسطه گری راهبردهای یادگیری سطحی و عمیق بر پیشرفت تحصیلی ریاضی اثر غیرمستقیم دارند؛ به علاوه پیشرفت تحصیلی قبلی نیز هم دارای اثر مستقیم و هم غیرمستقیم بر پیشرفت تحصیلی ریاضی بود. در بخش بحث و نتیجه گیری یافته های به دست آمده را به تفصیل بیان خواهیم کرد.
مقایسه حافظه کوتاه مدّت (بصری- شنیداری- یادگیری تداعی)، فعّال و درازمدّت دانش آموزان قوی و ضعیف در املای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش که به روش مقایسه ای پس رویدادی انجام شده، مقایسه حافظه کوتاه مدّت(بصری- شنیداری- یادگیری تداعی)، فعّال و دراز مدّت دانش آموزان قوی و دانش آموزان ضعیف در املای زبان فارسی بوده است. بدین منظور از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد چهار مدرسه ابتدایی دخترانه از میان مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان چادگان در سال تحصیلی 1392 به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابتدا، در سه نوبت آزمون املای فارسی از دانش آموزان نمونه گرفته شد و سپس آزمون های املا نمره گذاری و میانگین هر سه آزمون برای هر دانش آموز محاسبه گردید. 20 درصد بالا و20 درصد پایین نمره ها به ترتیب به عنوان گروه قوی وضعیف انتخاب شدند.30 نفر از دانش آموزانی که بالاترین نمره ها را داشتند(20=M)، به عنوان گروه قوی و 30 نفر از دانش آموزانی که درآزمون پایین ترین نمره ها را کسب کرده بودند (70/14=M)، به عنوان گروه ضعیف انتخاب شدند. دانش آموزان هر دو گروه به سؤال های آزمون حافظه وکسلر به صورت انفرادی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها ازآزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهدکه میانگین های نمره های دانش آموزان قوی با میانگین نمره های دانش آموزان ضعیف دراملای زبان فارسی، درحافظه دراز مدّت(خرده آزمون های اطلاعات عمومی و جهت یابی)، حافظه فعّال(خرده آزمون کنترل ذهنی)، حافظه شنیداری کوتاه مدّت (خرده آزمون های حافظه منطقی و تکرار ارقام)، حافظه بصری کوتاه مدت ویادگیری تداعی، تفاوت معنی داری دارند (P<0/05).
رابطه ی ساختار انگیزشی با باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ساختار انگیزشی به سازه ای اطلاق می شود که جهت گیری فرد را
درباره ی علایق، اهداف و دل مشغولی ها و آرزوهایش توصیف می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی مولفه های ساختار انگیزشی با باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر انجام شد.
روش کار: در این پژوهش همبستگی، 370 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل در سال 91-1390 دانشگاه فردوسی مشهد که از چهار دانشکده و دوازده رشته به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. هر یک از آزمودنی ها سه پرسش نامه ی علایق و دل مشغولی های شخصی، باورهای فراشناختی-30 سئوالی و راهبردهای کنترل فکر را تکمیل کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه ی گام به گام و تجزیه و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد.
یافته ها: مولفه های ساختار انگیزشی با مولفه های باورهای فراشناختی و راهبرد های کنترل فکر، رابطه ی معنی دار داشته (05/0P<) و مولفه های تنبیه، کنترل اجتماعی،ارزیابی مجدد، نگرانی و مجموع باورهای فراشناختی، ساختار انگیزشی را به طور معنی داری پیش بینی می کنند (001/0P<). ساختار انگیزشی در مردان و زنان در مولفه های میزان موفقیت و میزان خشنودی، تفاوت معنی دار دارد (05/0P<). هم چنین این ساختار در افراد متاهل و مجرد و بومی و غیر بومی در مولفه های میزان شانس و میزان ناخشنودی، تفاوت معنی دار دارد (05/0P<).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که کاهش باورهای فراشناختی مختل و راهبرد های کنترل فکر ناکارآمد باعث شکل گیری ساختار انگیزشی در جهت انطباقی خود می شود.
مقایسه تأثیر محتوای درسی دانشگاهی با راهبرد قالب داستانی و متداول در بهبود انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تدوین محتوای درسی دانشگاهی با راهبرد قالب داستانی و قالب متداول در میزان انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان تکنولوژی آموزشی در درس طراحی آموزشی دانشگاه تبریز بود. تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش است. جامعه آماری پژوهش حاضر را 180 نفر از کلیه دانشجویان کارشناسی تکنولوژی آموزشی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تبریز تشکیل دادند. برای نمونه گیری این پژوهش که حجم آن 40 نفر بود، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی ورلند بود. به منظور جمع آوری اطلاعات، پیش آزمون و پس آزمونی از این پرسشنامه بر روی کلیه آزمودنی های نمونه اجرا شد. مقیاس های آزمون انگیزش پیشرفت تحصیلی با استفاده از تحلیل کوواریانس محاسبه و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله حاکی از آن بود که بین دو گروه در میزان انگیزش تفاوت معنی داری وجود دارد؛ و این تفاوت به نفع گروه آزمایشی بود یعنی تدوین محتوای درسی با راهبرد قالب داستانی، تأثیری معنی داری بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان تکنولوژی آموزشی در درس طراحی آموزشی دارد.