فرزانه هومن

فرزانه هومن

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان ساختارمند ماتریکس خودشیفتگی مرضی ولع مصرف خودکارآمدی ترک تحمل پریشانی ذهن آگاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 684 تعداد دانلود : 535
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران وابسته به مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1400 بود. از این بین، 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه خودشیفتگی مرضی، پرسشنامه ولع مصرف لحظه ای، پرسشنامه خودکارآمدی ترک اعتیاد، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس ذهن آگاهی را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه تکمیل کردند. درمان ساختارمند ماتریکس در 14 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ساختارمند ماتریکس موجب کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در گروه آزمایش شد. نتایج به دست آمده در مرحله پیگیری دوماهه نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان ساختارمند ماتریکس در کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی مؤثر است.
۲.

مقایسه اثربخشی آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی بر خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل، با نقش تعدیل کننده جنسیت در نابینایان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واقعیت درمانی مثبت اندیشی خودناتوان سازی جهت گیری منفی به مشکل دانش آموزان نابینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 305 تعداد دانلود : 605
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی بر خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل، با نقش تعدیل کننده جنسیت در دانش آموزان نابینای مقطع متوسطه دوم در شهر اردبیل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری متشکل از دانش آموزان دختر و پسر نابینای مقطع متوسطه دوم شهر اردبیل (سال تحصیلی ۱۳۹۹) بود. ۶۶ نفر داوطلب بصورت هدفمند و به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه ۲۲ نفر) انتخاب شدند، آموزش مداخله ای برای گروه واقعیت درمانی ۱۰ جلسه و مثبت اندیشی ۸ جلسه در نظر گرفته شد. نابینایی مطلق و تحصیل در مقطع متوسطه دوم به عنوان ملاک ورودی و تحت نظر روانپزشک نبودن، عدم مصرف دارو و عدم حضور در بیش از 3 جلسه، به عنوان ملاک های خروجی در نظر گرفته شد. داده ها با پرسشنامه خودناتوان سازی، و جهت گیری منفی به مشکل جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کووارایانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی بوسیله نرم افزار 21 spssاستفاده شد. یافته ها بیانگر آن بود که مداخله درمانی مثبت اندیشی و واقعیت درمانی موجب ظهور تفاوت بین دوگروه آزمایش و گروه گواه با نقش تعدیل کننده جنسیت در خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل بود، که البته در دوره پیگیری نیز ماندگار بود (05/0 P<). می توان نتیجه گرفت که آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی در بهبود وضعیت گروه آزمایش در حوزه خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل موثر بوده، لذا بکارگیری آن در دانش آموزان نابینا مورد تاکید قرار دارد.
۳.

رابطه ی بین سبک های مقابله ی اجتناب شناختی - رفتاری و اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: شناخت دانشجویان رفتار مقابله اجتناب اختلال خوردن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 17
مقدمه:پژوهش حاضر جهت بررسی رابطه­ی سبک­های مقابله­ای شناختی­رفتاری و انواع اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه انجام شده است. روش­کار: در این پژوهش توصیفی همبستگی، 200 نفر دانشجوی شاغل به تحصیل در نیم­سال اول 89-1388 از میان دانشکده­های مختلف دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت تصادفی مرحله­ای انتخاب شدند. به منظور سنجش انواع سبک­های مقابله­ی اجتنابی از مقیاس سبک­های مقابله­ی اجتناب اجتماعی­شناختی و برای سنجش اختلال خوردن از آزمون بازخورد اختلال خوردن استفاده شد. تحلیل داده­ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام با سطح معنی­داری 05/0>P انجام شد. یافته­ها:سبک مقابله­ی اجتناب اجتماعی­رفتاری با اختلال خوردن و زیر­مقیاس­های آن یعنی رژیم غذایی (05/0>P)، پرخوری (01/0>P) و مهار دهانی (05/0>P) رابطه­ی مثبت معنی­داری دارد. در این میان مقابله­ی اجتناب رفتاری با مشکل پرخوری رابطه­ی مثبت معنی­داری دارد. مقابله­ی اجتناب اجتماعی­شناختی با اختلال خوردن کلی (05/0>P) و دو زیرمقیاس مهار دهانی و پرخوری رابطه دارد (01/0>P) اما با رژیم غذایی رابطه­ی معنی­داری نداشت. تحلیل رگرسیونی چندگانه نشان می­دهد که از بین انواع سبک­های اجتنابی، سبک مقابله­ی اجتناب اجتماعی­رفتاری بهترین پیش­بینی­کننده­ی انواع اختلال خوردن می­باشد به طوری که اجتناب اجتماعی­رفتاری می­تواند 07/0 درصد واریانس خرده­مقیاس رژیم غذایی،22 درصد واریانس پرخوری و 13 درصد واریانس مهار دهانی را تبیین کند. نتیجه­گیری: مبتلایان به اختلال خوردن از انواع سبک­های مقابله­ی اجتنابی برای رویارویی با فشار­های روان­شناختی استفاده می­کنند و اختلال خوردن نیز نوعی سبک رویارویی با مشکلات زندگی است. سبک مقابله­ی اجتنابی اجتماعی­رفتاری بهترین پیش­بینی­کننده­ی اختلال خوردن محسوب می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان