فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تدوین الگوی پیشایندهای بی صداقتی تحصیلی در دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان در مقطع متوسطه دوم بود. روش: روش پژوهش، بر اساس ماهیت، توصیفی - همبستگی و بر اساس هدف، بنیادی بود. جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان مقطع متوسطه دوم استان لرستان بود. نمونه آماری به منظور پوشش دادن داده های لازم برای تحلیل معادلات ساختاری برابر با 480 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری به صورت دردسترس و پرسشنامه ها به صورت داوطلبانه و به شیوه نظرسنجی اینترنتی تکمیل و در نرم افزار آموس تحلیل شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بی صداقتی تحصیلی ویترسپون و همکاران، ارزش مدرسه تومینن، سوینی و همکاران، اخلاق تحصیلی گل پرور، هویت علمی وینسنت رز و شانن و نظارت والدین سیه، ین و چو بود. یافته ها: یافته ها نشان داد که اخلاق تحصیلی، هویت علمی و ارزش مدرسه رابطه علّی معنادار با بی صداقتی تحصیلی دارند، ولی نظارت والدین بدون رابطه علّی معنادار با بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که به منظور کاهش بی صداقتی تحصیلی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان در آموزش مجازی باید بر مؤلفه های فردی و شخصیتی همچون اخلاق تحصیلی، هویت علمی و درک ارزش مدرسه تمرکز کرد و تمرکز بر نیروهای بیرونی مانند نظارت والدین نمی تواند زمینه ساز کاهش این رفتار مخرب در فضای آموزشی مجازی باشد.
مقایسه شفقت خود و رشد پس از سانحه مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی جزیی از اختلالات رشد عصبی هستند که ناشی از تحول نابهنجار مغز بوده، بر توانایی های خاص شناختی و اجتماعی تأثیر می گذارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه شفقت خود و رشد پس از سانحه مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی_مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک پسر 7 تا 9 سال با اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به مرا کز توان بخشی و مشاوره استان گلستان، در سال 1400 بود. نمونه آماری پژوهش شامل 50 نفر ) 25 نفر برای گروه مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم و 25 نفر برای گروه مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی( بود که به صورت هدفمند از بین مادران انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شفقت خود نف ) 2003 ( و پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون ) 1996 ( استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS-24 و با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها در پژوهش حاضر، بین شفقت خود و رشد پس از سانحه در مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی تفاوت معنادار وجود دارد ) 05 / .)P>0 مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم، شفقت خود و رشد پس از سانحه کمتری نسبت به مادران کودک با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی داشتند ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر، مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم به دلیل درگیری درمانی و زمانی با کودک آسیب پذیر خود، دارای شفقت خود و رشد پس از سانحه پایینی نسبت به مادران دارای کودک با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی هستند.
بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی (یادگیری در حد تسلط و آموزش خصوصی) بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی انجام گرفت. روش: روش پژوهش، شبه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه از نوع خواندن تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر، آزمون خواندن و نارساخوانی نما و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هرمنس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (16 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. مداخله آموزشی در 8 جلسه به مدت یک ماه برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با نرم افزارSPSS نسخه ۲6 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد دانش آموزانی که آموزش های انفرادی را دریافت کرده بودند، در انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن در مقایسه با گروهی که آموزش انفرادی را دریافت نکرده بودند، نمره بیشتری کسب کرده اند. نتیجه گیری: روش های آموزش انفرادی بر انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر مثبت دارد. از این رو می توان اذعان کرد که از روش های آموزش انفرادی می توان به منزله برنامه آموزشی اثربخش برای حل مسائل این دانش آموزان در مقطع ابتدایی بهره گرفت.
اثربخشی برنامه پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
119 - 145
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال لکنت زبان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه دارای اختلال لکنت زبان شهرستان خوی بودند. در این راستا 32 نفر از آنان به شیوهنمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 16 نفره آزمایش و کنترل برای شرکت در آموزش برنامه تجربه زیسته محور پذیرش و تعهد (باردل و همکاران، 2022) گمارده شدند. از مقیاس های تاب آوری تحصیلی (ساموئلز، 2004) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانر و همکاران، 2000) در پیش و پس آزمون برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برنامه آموزش پذیرش و تعهد در 8 جلسه مداخله ای برای گروه آزمایش اجرا گردید. تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه آموزش پذیرش و تعهد تاب آوری تحصیلی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال لکنت زبان را به صورت معنی داری ارتقا داده است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با آموزش و بهبود راهبردها و تکنیک های مؤثر باعث می شود دانش آموزان نگرش واقع بینانه نسبت به مشکل خود پیدا کنند و بر پیامدهای سخت اختلالشان فائق آیند؛ بنابراین اجرای این برنامه برای افراد دارای اختلال لکنت زبان و سایر نارسایی های تحولی پیشنهاد می شود.
مداخله جاسپر برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم: ماهیت و کاربرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: جاسپر یک مداخله هدفمند از طریق بازی است که از آن برای افزایش تعامل، بازی و مهارت های ارتباطی اجتماعی استفاده می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی ماهیت و کاربرد مداخله جاسپر برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: بررسی داد هها در پژوهش حاضر ب هصورت مروری نظا ممند انجام گرفت. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر گردآوری، طبق هبندی و خلاصه کردن یافت ههای مقالات علمی پژوهشی مرتبط با مداخله جاسپر بین سال های 2006 تا 2020 بود که از طریق جستجو در پایگا ههای اطلاعاتی خارجی شامل اریک، ابسکو، گوگل اسکولار، اسکوپوس، ساینس دایرکت و پاب مد با واژه های کلیدی مداخله، جاسپر، کودکان با اختلال طیف اُتیسم و واژ ههای مرتبط صورت گرفت. در جستجوی اولیه، 70 مقاله انتخاب شد که از بین آنها 5 مقاله ب هعلت مروری بودن، 3 مقاله به علت تکراری بودن در چند پایگاه اطلاعاتی و 51 مقاله به علت عدم تناسب با مداخله جاسپر و عدم تناسب با موضوع پژوهش حذف شد. در پایان 11 مقاله جهت بررسی انتخاب شد. یافته ها: نتایج پژوهش ها نشان داد مداخله جاسپر منجر به تنوع بیشتری در بازی، شروع توجه مشترک، تعامل مشترک و تنظیم هیجان کودکان با اختلال طیف اُتیسم می شود. نتیجه گیری: با بررسی مطالعات انجام گرفته، می توان نتیجه گرفت که مداخله جاسپر انعطاف پذیری خوبی با سایر مداخله ها دارد و این انعطاف پذیری به جاسپر اجازه می دهد تا به آسانی در محیط های مختلف مانند کلاس های آموزش فرا گیر، ویژه و فعالیت های روزمره درخانه، گنجانده شود. همچنین، نتایج نشان داد که مداخله جاسپر مشکلات توجه مشترک، بازی، شناخت، زبان و تعامل بهتر با والدین را بهبود می بخشد.
ارزیابی دیدگاه والدین برای واکسینه کردن کودکان استثنایی در برابر ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به احساس نیاز به مهار و مدیریت چالش بزرگ همه گیری کووید- 19 در بهداشت عمومی اغلب کشورها و اثرات روان شناختی نامطلوب شیوع این بیماری در کودکان با نیازهای ویژه و مراقبان آنها، توجه بیشتر صاحب نظران برای وا کسیناسیون این کودکان ضرورت پیدا می کند؛ اما چون وا کسینه شدن کودکان، مشروط به رضایت والدین است، بدین ترتیب برنامه ریزی برای آماده سازی اذهان مراقبان، کمک زیادی به رفع این چالش می کند. هدف مطالعه بررسی ویژگی های جمعیت شناختی و نگرش والدین به وا کسینه شدن در برابر کووید- 19 بود. روش: با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، 187 نفر از والدین کودکان با نیازهای ویژه زیر 12 سال، به صورت آنلاین یک نظرسنجی مقطعی را در بازه زمانی سه ماهه تکمیل کردند و درنهایت ارزیابی جمعیت شناختی و ارتباط آن با دیدگاه والدین کودکان با نیازهای ویژه در مورد تزریق وا کسن با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل های توصیفی و مدل تحلیل واریانس و آزمون خی دو صورت گرفت. نتایج: نتایج نشان داد تقریباً 67 درصد از والدین قصد داشتند کودک خود را در برابر کووید- 19 وا کسینه کنند. در این مدل تحلیلی، اعتقاد مثبت به وا کسن، عدم اعتقاد به آسیب وا کسن، اعتماد به ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی و وضعیت وا کسیناسیون والدین با قصد وا کسیناسیون ارتباط عکس داشت. نتیجه گیری: علیرغم اعتماد والدین به توصیه های ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی کودکان، یافته ها نشان داد که تکیه بر روابط قابل اعتماد به تنهایی ممکن است کافی نبوده و به آموزش اضافی برای تقویت اعتماد به وا کسن نیاز باشد.
نقش میانجی گر حس عاملیت در تبیین اثر نگرش به زمان و امید به اشتغال بر کیفیت زندگی دانش آموختگان کم بینا و نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر حس عاملیت در تبیین اثر نگرش به زمان و امید به اشتغال بر کیفیت زندگی دانش آموختگان کم بینا و نابینا بود. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و به لحاظ هدف نیز کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی افراد نابینا و کم بینا بین سنین 21 تا 35 سال عضو انجمن نابینایان استان خوزستان در سال 1401 بود که دارای تحصیلات دانشگاهی ) کاردانی تا دکتری( بودند. 233 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه کیفیت زندگی نابینایان )فورست، 2000 (، پرسش نامه نگرش به زمان )میللو و وورل، 2010 (، پرسش نامه امید به اشتغال )قریشی راد، 1387 ( و پرسش نامه احساس عاملیت نابینایان فراهانی و همکاران ) 1396 ( بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ضریب مسیر غیر مستقیم بین امید به اشتغال و کیفیت زندگی ) 001 / β=0/182 ،P=0 ( مثبت و ضریب مسیر غیر مستقیم بین نگرش منفی به زمان و کیفیت زندگی ) 001 / β=-0/159 ،P=0 ( منفی و معنا دار بود. اما ضریب مسیر غیر مستقیم بین نگرش مثبت به زمان و کیفیت زندگی معنا دار نبود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که حس عاملیت، اثر نگرش منفی به زمان بر کیفیت زندگی دانش آموختگان کم بینا و نابینا را به صورت منفی و اثر امید به اشتغال بر کیفیت زندگی آنان را به صورت مثبت و معنا دار میانجی گری می کند.
اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
173 - 207
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات تجربی تک موردی با خط پایه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دارای مشکلات خواندن پایه سوم ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داد. بنا به محدودیت های متعدد شرایط پاندمی کرونا از روش نمونه گیری در دسترس 4دانش آموز پسر انتخاب شدند که درنهایت 3مشارکت کننده در 12جلسه حضور پیدا کردند. از ابزارهای آزمون هوش وکسلر کودکان و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1384)، برای غربالگری و تعیین خط پایه استفاده گردید و در جلسه آخر پژوهش، از مشارکت کننده ها به کمک ابزار نما پس آزمون به عمل آمد. داده ها با محاسبه درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تحلیل شد. مطابق یافته های پژوهش در هر مشارکت کننده از ده مهارت خواندن که به وسیله آزمون نما سنجیده شد، در مشارکت کننده اول و سوم شش مهارت و در مشارکت کننده دوم هشت مهارت بهبودیافته است. هر سه مشارکت کننده در خرده آزمون های قافیه، درک کلمات، حذف آواها، نشانه های حرف و نشانه های مقوله به صورت مشترک رشد و تغییر معناداری در این مهارت ها به دست آوردند. در دو مشارکت کننده اول و دوم خواندن ناکلمات معنادار شد و در دو مشارکت کننده دوم و سوم درک متن معنادار گردید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب سبب بهبود اکثر مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شده است.
طراحی و سنجش روایی محتوایی برنامه آموزش توجه مشترک برای کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از آنجایی که توجه مشترک، پایه ای برای یادگیری مهارت های محوری ازجمله زبان، ارتباطات اجتماعی و شناخت اجتماعی فراهم می کند، به یک هدف برای مداخله درمانی برای کودکان با اختلال طیف اتیسم تبدیل شده است. ازاین رو، هدف این پژوهش شناسایی و تدوین مؤلفه های برنامه آموزش توجه مشترک با رویکرد سنتز پژوهی و براساس اصول مداخله به هنگام برای کودکان با اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش به کار گرفت هشده در این پژوهش کیفی و از نوع سنتز پژوهی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمام مقالات، پایان نامه ها و پژوه شهای آموزش توجه مشترک به کودکان با اختلال طیف اتیسم بود که با واژه های کلیدی آموزش توجه مشترک؛ برنامه توجه مشترک و اختلال طیف اتیسم از طریق موتورهای جستجوگر و پایگاه های منابع علمی انگلیسی زبان شامل پا بمد، ام بیس، ای پی ای سای اینفو، پروکوئست، گوگل اسکولار، ساینس دایرکت، اسپیرینگر، و علاو هبر واژه های کلیدی بالا آموزش توجه مشترک و برنامه توجه مشترک از طریق پایگا ههای فارس یزبان مگ ایران و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی مورد جستجو قرار گرفتند. از بین 60 مقاله منتشرشده در گستره زمانی سال های 2010 تا 2021 ، تعداد 34 مقاله پژوهشی به زبان های فارسی و انگلیسی انتخاب شدند. در این پژوهش از روش سندلوسکی و باروسو برای طبقه بندی داده های سنتز پژوهی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش ها پس از تحلیل، کدگذاری و طبقه بندی شاخص هایی نشان داد، مؤلفه های آموزش توجه مشترک به کودکان با اختلال طیف اتیسم 3 تا 5 ساله مبتنی بر 7 مقوله اصلی اساسی و بنیادی شامل یافت توجه، آغازگری توجه مشترک؛ پاسخ به توجه مشترک؛ شروع درخواست های رفتاری؛ پاسخ به تعامل اجتماعی؛ آغاز تعامل اجتماعی و پاسخ به درخواست های رفتاری استوار است و تمرین ها و فعالیت های آموزشی توجه مشترک است که می توانند مبتنی بر این مؤلفه ها طراحی، اجرا و ارزیابی شوند. روایی محتوایی برنامه در روش والتز و باسل به طورکلی برابر با 84 / 0 می باشد که بیانگر روایی محتوایی مناسب و قابل قبول برای این برنامه است.
اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی آموزش شهروندی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه (کم توان ذهنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی آموزش شهروندی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه (کم توان ذهنی) بوده است. آموزش شهروندی، دانش، مهارت و ادراک دانش آموزان را تجهیز نموده و نقش مؤثر ی در زندگی عمومی آن ها دارد. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه طیف لیکرت استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل صاحبنظران و متخصصان برنامه ریزی درسی ویژه و کارشناسان سازمان استثنایی است. نمونه گیری بخش کیفی با روش هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و 24 نفر از خبرگان در این بخش شرکت کردند. از آنجایی که جامعه آماری 182 نفر (کارشناسان و مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی) و نمونه براساس جدول کوکران با خطای 0.1 تعداد 79 نفر محاسبه شده است. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش تحلیل داده بنیاد به شناسایی شاخص های پژوهش مبادرت ورزیده و جهت اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار SMARTPLS استفاده شد. یافته ها: بر اساس آن ارتباط خطی میان مقوله های پژوهش شامل شرایط علی، مقوله های محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها مشخص شد. نتیجه گیری: نتایج ارائه شده در این پژوهش نشان می دهد مهم ترین نتایج به دست آمده از مصاحبه ها بر محتوای آموزش شهروندی و روش های آموزش تأکید داشتند. در خصوص روش های تدریس و آموزش نیز، بر تشکیل گروه های غیررسمی و نظارت بر فعالیت گروه ها، یادگیری در عمل و روش های تدریس شاگرد محور و مشارکتی تأکید شده است.
اثر بازی های تعاملی بر رفتارهای انطباقی دانش آموزان با اختلال یادگیری غیر کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۹)
۱۳۴-۱۲۳
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی های تعاملی بر رفتارهای انطباقی دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی انجام شد. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی شهر اصفهان در سال 1399-1400 بود که از میان آنها تعداد 30 نفر با توجه به ملاک های ورود به پژوهش با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله ده جلسه ای آموزش بازی های تعاملی به صورت جلسه های هفتگی 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند و مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کننده های دو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون با مقیاس رفتار انطباقی واینلند- ویرایش دوم ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد بین عملکرد گروه آزمایش و کنترل در دو خرده مقیاس مهارت های ارتباطی و مهارت های زندگی تفاوت معناداری (05/0P<) وجود دارد. اما در خرده مقیاس مهارت های اجتماعی، تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P<). نتیجه گیری. با توجه به نتایج بازی های تعاملی بر رفتارهای انطباقی دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی تأثیر دارد و از این روش می توان برای بهبود مهارت های انطباقی در کنار سایر رویکردهای درمانی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری و قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثربخشی بازی درمانی شناختی – رفتاری و قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام گرفت. روش: این پژوهش، مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر در سال تحصیلی 1399-1400 است که در مدارس ابتدایی استثنایی شهر تبریز مشغول تحصیل بودند. با توجه به ساخت پژوهش و شرایط کنونی، از روش نمونه گیری دردسترس برای انتخاب نمونه استفاده شد. از این رو، نمونه آماری شامل 45 دانش آموز پسر ابتدایی بود که به صورت تصادفی (15 نفر گروه آزمایش بازی درمانی، 15 نفرگروه آزمایش قصه درمانی و 15 نفرگروه کنترل) با رعایت ملاک های ورود به پژوهش و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه سازگاری اجتماعی دانش آموزان سینها و سینگ استفاده شد. یکی از گروه های آزمایش برنامه آموزشی بازی درمانی (8 جلسه 45 دقیقه ای بازی درمانی شناختی-رفتاری)، گروه بعدی برنامه آموزشی قصه درمانی (8 جلسه 45 دقیقه ای قصه درمانی) و گروه کنترل برنامه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین بازی درمانی شناختی- رفتاری و قصه درمانی با گروه کنترل در تمام مؤلفه های سازگاری (اجتماعی، هیجانی و تحصیلی) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بازی درمانی شناختی- رفتاری نسبت به قصه درمانی در افزایش مؤلفه های سازگاری مؤثرتر بود. بحث و نتیجه گیری: بر این اساس می توان نتیجه گرفت که قصه درمانی و بازی درمانی شناختی- رفتاری می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت آموزش سازگاری و بهبود مشکلات روانشناختی دانش آموزان کم توان ذهنی به کار گرفته شوند
تأثیر بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی بر مهارت های هیجانی کودکان با اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
233 - 259
حوزه های تخصصی:
طبق شواهد پژوهشی کودکان با اختلال اضطراب جدایی رفتارهای خودتنظیمی ضعیف تری دارند و در تنظیم هیجانات و رفتارها مشکلات بیشتری دارند. هدف پژوهش تعیین تأثیر آموزش بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی بر مهارت های هیجانی کودکان با اختلال اضطراب جدایی بود. در این پژوهش نیمه آزمایشی، از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم با اختلال اضطراب جدایی شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 1399 بود. نمونه پژوهش 30 کودک با اختلال اضطراب جدایی بود که به صورت در دسترس شناسایی و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب جدایی (مارچ و همکاران، 1997) و پرسشنامه مدیریت هیجان (زیمن، 2001) استفاده شد. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی را دریافت کردند و برای گروه کنترل مداخله ای ارائه نشد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس یک و چند متغیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی موجب بهبود مهارت های هیجانی کودکان با اختلال اضطراب جدایی شد (001/0 > P). با توجه به این نتیجه می توان از بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی به عنوان روش درمانی مؤثر برای ارتقاء سلامت روانی و پیشگیری از مشکلات روان شناختی کودکان با اختلال اضطراب جدایی استفاده کرد.
بررسی کارکردهای اجرایی و ضرب آهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
208 - 232
حوزه های تخصصی:
افسردگی یک اختلال خلقی است که باعث احساس غم و اندوه مداوم و از بین رفتن علایق قبلی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای کارکردهای اجرایی و ضرب آهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی و عادی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش افراد دارای اختلال افسردگی مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر تبریز که از میان آن ها 100 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجرایی (استریت و همکاران،2019)، پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند بزرگ سالان (بکر و همکاران، 2017) و پرسشنامه غربالگری افسردگی (PHQ-9) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که افراد با افسردگی در تمامی مؤلفه های کارکردهای اجرایی (برنامه ریزی، مدیریت زمان، تنظیم هیجان، سازمان دهی و تنظیم رفتار) عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه سالم از خود نشان داده اند (001/0) و همچنین ضرب آهنگ شناختی کند در افراد افسرده به صورت معنی داری بالاتر از افراد عادی بود (001/0)؛ بنابراین بر اساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد افراد با اختلال افسردگی در کارکردهای اجرایی نواقص جدی از خود نشان می دهند و همچنین در مؤلفه ضرب آهنگ شناختی کند نیز نسبت به گروه سالم مشکلات بیشتری را تجربه می کنند.
ویژگی های روانسنجی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی – ویراست دوم (BRIEF-2) در دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
133 - 156
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم در دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی- هنجاریابی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان پسر با مشکلات رفتاری برون نمود 7 تا 12 ساله استان تهران و استان آذربایجان شرقی تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب نمونه ابتدا دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود شناسایی شدند. سپس والدین آن ها فرم والد مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم و پرسشنامه عصب- روان شناختی کولیج (2002) را تکمیل کردند که درنهایت تحلیل با 599 نفر انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی تأییدی و روایی ملاکی به کارگرفته شد. نتایج نشان داد که مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار است؛ بنابراین، می توان از این مقیاس جهت ارزیابی کارکردهای اجرایی در دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود استفاده کرد.
شناسایی چالش های آموزشی کودکان دارای آسیب شنوایی از منظر معلمان: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
189 - 218
حوزه های تخصصی:
ناآگاهی معلمان از چالش ها و نیازهای متفاوت آموزشی دانش آموزان با آسیب شنوایی، مانعی برای دستیابی به اهداف آموزشی این گروه از دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل تجارب زیسته آموزشی معلمان مقاطع ابتدایی و متوسطه ی اول دانش آموزان با آسیب شنوایی از چالش های پیش روی معلمان این دانش آموزان و راهکارها بود. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل معلمان مدرسه آموزش کودکان با نیازهای ویژه شهرستان سنندج در سال 1401-1402 با روش نمونه گیری هدفمند بود. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته محقق ساخته بود که تا درجه ی اشباع یافتگی به تعداد 8 معلم در مقطع ابتدایی و 3 معلم در مقطع متوسطه ادامه یافت. یافته های پژوهش در دو بخش چالش های آموزشی معلمان و راهکارهای پیشنهادشده، ارائه شد. بخش چالش ها، در سه قسمت: 1. چالش های مربوط به کتاب، امکانات، روش ها و وسایل آموزشی، 2. چالش های مرتبط با شرایط معلمان و 3. چالش های ناشی از ویژگی ها و شرایط کودکان با آسیب شنوایی و خانواده های آن ها، ارائه شد. بخش راهکارها نیز در دو قسمت: 1. راهکارهای عملیاتی شده توسط معلمان و 2. پیشنهادها بود. نتایج نشان داد که معلمان در هنگام آموزش با چالش هایی متنوع، پیچیده، چندبعدی و فراتر از چالش های آموزشی دانش آموزان عادی روبه رو هستند. از همین رو، پیشنهاد می شود در هنگام آموزش به دانش آموزان با آسیب شنوایی، از روش ها و راهکارهایی متفاوت با دانش آموزان عادی و متناسب با شرایط ویژه ی این دانش آموزان، استفاده شود.
ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه نگرش به آموزش فراگیر کودکان با نیازهای ویژه TAIS-IR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
۱۴۲-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف هنجاریابی و اعتباریابی فرم کوتاه نگرش به آموزش فراگیر کودکان با نیازهای ویژه انجام شد. روش: در یک طرح توصیفی-پیمایشی، 354 دانشجوی کارشناسی تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان یزد و خراسان رضوی از 4 پردیس در این مطالعه شرکت کردند. یافته ها: شاخص های برازندگی بیانگر این بود که الگوی تأییدی از برازش خوبی برخوردار است x2/df = 2.87; GFI =0.98; RFI =0.96; SRMR =0.04; CFI =0.98; RMSEA =0.05).). نتایج بارهای عاملی تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان داد که توزیع سؤالات در یک عامل با آزمون اصلی مطابقت دارد. جهت احراز روایی همگرا و واگرای مقیاس TAIS-IR از پرسشنامه سبک تدریس ترجیحی استفاده و ضرایب همبستگی بین نمره مقیاس نگرش به فراگیر سازی کودکان با نیازهای ویژه با سبک تدریس دانش آموز محور مثبت و معنادار بود (001/0,p<49/0r=) که بیانگر روایی همگرای این مقیاس است. همچنین نمره مقیاس نگرش به فراگیر سازی کودکان با نیازهای ویژه با سبک تدریس معلم محور رابطه منفی و معنادار داشت (001/0,p<55/0-r=) که بیانگر روایی واگرای این مقیاس است. ضرایب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که مقیاس TAIS-IR از همسانی درونی رضایت بخشی برخوردار است. در انتها به منظور مقایسه نتایج پژوهش های آتی با گروه هنجار در فرهنگ ایرانی، میانگین و انحراف معیار نمرات مقیاس برای کل نمونه و به تفکیک جنسیت ارائه شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که نسخه اقتباسی نهایی مقیاس (TAIS- IR) خصوصیات روان سنجی مناسبی داشته و قابل کاربرد در جامعه ایرانی است.
راهکارهای کاهش خطر بد رفتاری کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در طی پاندمی کووید -19: مطالعه مروری نظام دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی راهکارهای کاهش خطر بدرفتاری کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در طی پاندمی کووید -19 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مرور نظام مند بود. بدین صورت که یافته های پژوهشی منتشر شده از زمان شیوع کووید-19 (سالهای 2020، 2021 و 2022) در پایگاههای اطلاعاتیPubMed ، Springer ، Scopus ، ProQuest ، Science direct، Google Scholar با جستجوی واژه های کووید-19، بدرفتاری کودکان، نیازهای آموزشی، یادگیری مجازی و کودکان مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت براساس معیارهای ورود از 78 مقاله، تعداد 19 مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد در مقایسه با داده های قبل از کووید-19، میزان قابل توجهی افزایش میزان پرخاشگری روانی و تهاجم فیزیکی در بین کودکان با نیازهای آموزشی ویژه، بی انگیزگی شدید، پرخاشگری و ترس از قضاوت شدن مشاهده شد. علاوه بر این، کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در مقایسه با کودکان عادی از سلامت روان ضعیف تری برخوردار بودند. همپنین کودکان با نیازهای آموزشی ویژه اختلالات روانی، مشکلات عاطفی، رفتاری و کیفیت زندگی ضعیف تری نسبت به کودکان با سایر ناتوانی ها داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که محافظت از کودکان آسیب پذیر و همچنین کاهش پیامدهای بلندمدت تعمیق نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی، باعث کاهش آسیب های ناشی از کووید-19 در کودکان با نیازهای آموزشی ویژه و خانواده های آنها می شود.
اثربخشی نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی بر توجه پایدار کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
219 - 246
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش اثربخشی نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی بر توجه پایدار کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان سنین 9 تا 11 ساله با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی شهر زنجان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی، بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی اجرا شد در حالیکه گروه گواه در فهرست انتظار باقی ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی کانرز (2007) و آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری یکپارچه (2018) بود. نتایج نشان داد که بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی بر بهبود توجه پایدار در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است. یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای بهبود توجه پایدار در کودکان با نارسایی توجه/ بیش فعالی از این مداخله استفاده نمایند.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان پسر دارای اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان پسر دارای اختلال رفتاری بود. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر ۱۵-۱۲ سال دارای اختلال رفتاری شهر خرم آباد بود که در سال تحصیلی1401-۱۴۰۰ در مقطع متوسطه اول مشغول به تحصیل بودند. از میان جامعه آماری، تعداد ۳۰ دانش آموز دارای اختلال رفتاری به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در ادامه هر یک از آنها به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تکانشگری بارات، مقیاس قلدری ایلی نویز، پرسشنامه اختلال های رفتاری راتر (مقیاس معلم) و آموزش مثبت اندیشی استفاده شد. آموزش مثبت اندیشی به صورت 10 جلسه 75 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی در کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان دارای اختلال رفتاری مؤثر است (۰۵/۰p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش پیشنهاد می شود که از رویکرد آموزشی مثبت اندیشی در جهت کاهش رفتارهای تکانشگری و قلدری دانش آموزان دارای اختلال رفتاری استفاده شود.