فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۷۹۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین نشانه های افسردگی بر حسب اجتناب رفتاری در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی بود.
روش: از میان دانشجویانی که بر اساس نتایج سیاهه هراس اجتماعی، با نشانه های غالب هراس اجتماعی شناسایی شده بودند، 123 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس از آنها خواسته شد که به سیاهه افسردگی بک، سیاهه هراس اجتماعی و مقیاس اضطراب اجتماعی لایبوویتز پاسخ دهند. در این پژوهش برای تحلیل آماری داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین اجتناب رفتاری و نشانه های افسردگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بر اساس یافته های این پژوهش اجتناب رفتاری می تواند تغییرات مربوط به نشانه های افسردگی را پیش بینی کند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که اجتناب رفتاری نقش مهمی در تبیین نشانه های افسردگی در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی دارد. این یافته می تواند برای درمان هراس اجتماعی دستاورد مهمی به شمار آید.
درد مزمن، خودکارآمدی درد و افکار خودکشی: نقش تعدیل کننده ی خودکارآمدی درد بر رابطه ی بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از نتایج زیانبخش درد مزمن، افزایش قابل ملاحظهی افکار و رفتارهای خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی بین افسردگی، خودکارآمدی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن انجام گرفت.
روشکار: در این پژوهش توصیفیهمبستگی، در بهار تا تابستان 1389، 264 بیمار مبتلا به درد مزمن به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاسهای افکار خودکشی، افسردگی و خودکارآمدی را کامل کردند. دادهها با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی، تحلیل گردیدند.
یافتهها: همبستگی مثبت و معنیداری بین افکار خودکشی و افسردگی (01/0P<، 56/0=r) و همبستگی منفی و معنیداری بین افکار خودکشی و خودکارآمدی (01/0P<، 36/0-=r) وجود داشت. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که خودکارآمدی در رابطهی بین افسردگی و افکار خودکشی، نقش تعدیلکننده را ایفا میکند.
نتیجهگیری: رابطهی معنیداری بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران درد مزمن وجود دارد و خودکارآمدی میتواند چنین رابطهای را تعدیل کند. بنابراین، آن گروه از برنامههای درمانی که علاوه بر اعادهی خلق بهنجار بیماران، افزایش احساس خودکارآمدی مرتبط با درد را در دستور کار خود قرار میدهند احتمالا قادر هستند در کاهش شدت افکار خودکشی بیماران مبتلا به درد مزمن عملکرد موثرتری داشته باشند.
بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II است. این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی اجرا گردید. بدین منظور از میان مراجعه کنندگان انجمن دیابت شهر تبریز ،3 نفر که در خرده مقیاس افسردگی مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) در طبقه شدید و خیلی شدید قرار گرفتند، به طور در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. قبل از شروع مداخله برای تعیین خط پایه، 2 بار پیش آزمون به عمل آمد، و وضعیت فرد از لحاظ متغیر های مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مراحل مداخله در 8 جلسه به صورت انفرادی بر روی شرکت کنندگان اجرا شد، 3 هفته پس از اجرای مداخله نیز، متغیرهای مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس سازگاری روانی اجتماعی با بیماری(PAIS) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که درمان شناختی-رفتاری موجب افزایش سازگاری با بیماری و کاهش نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II می شود.
اثربخشی درمان ترکیبی حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی و درمان رفتاری - شناختی بر کاهش تعمیم پذیری بیش از حد حافظه بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افراد افسرده در پیگردی رویدادهای خاص از حافظه دچار مشکل هستند و بیشتر به اطلاعات کلیتر میپردازند. این مطالعه به ارزیابی اثر بخشی ترکیب روش حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی و درمان رفتاری- شناختی سنتی در کاهش تعمیم پذیری بیش از حد بیماران دارای اختلال افسردگی در سال 1387 انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش کار آزمایی بالینی با انتخاب تصادفی انجام شد. از بین بیماران مراکز مشاوره دانشگاه تهران، دانشگاه شاهد و کلینیک توان بخشی صبا تعداد 90 بیمار از بین 160 پرونده فعال روان پزشکی به طور تصادفی ساده با معیارهای تشخیصی DSM-IV، که برای اختلال افسردگی اساسی تحت درمان بودند، انتخاب شدند. سپس بیماران به طور تصادفی به سه گروه 30 نفره شامل گروه ترکیبی، درمان رفتاری- شناختی و درمان متداول (TAU) تقسیم شدند. در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته برای DSM-IV، آزمون حافظه سرگذشتی و آزمون بک II ارزیابی شد. نتایج به دست آمده با تحلیل کوواریانس و آزمون های تعقیبی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد درمان ترکیبی اثر معنی داری در افزایش حافظه اختصاصی و مقوله ای داشت، به عبارت دیگر بیماران این گروه تعمیم پذیری کمتری در فراخوانی خاطرات از حافظه نشان دادند. همچنین درمان های ترکیبی و CBT کاهش معنیداری را در نمرات بک II در طول مطالعه باعث میشدند.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که عناصری از درمان شناختی- رفتاری در ترکیب با روش حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی میتواند در پردازش اطلاعات حافظه سرگذشتی و میزان افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مفید باشد.
بررسی سوگیری حافظه آشکار و ضمنی (مثبت و منفی) با شرایط آسان و دشوار، و ادارک پیامد مخاطره آمیز در دانشجویان افسرده، مضطرب، ترکیبی و سالم دانشگاه های الزهرا (س) و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی سوگیری حافظه آشکار و ضمنی در دانشجویان افسرده، مضطرب، اختلال ترکیبی و سالم است. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه های الزهراء(س) و تهران است. ابتدا400 نفرآزمودنی از میان دانشجویان دانشگاه های الزهرا(س) و تهران به صورت تصادفی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. آنگاه آزمون های حافظه آشکار و ضمنی از طریق به کارگیری تکلیف یادآوری آزاد بر حسب شرایط آسان و دشوار درباره کلمات با بار عاطفی مثبت، بار عاطفی منفی و کلمات تهدید کننده(ادراک پیامد مخاطره) به اجرا درآمد و با استفاده از روش تحقیق علی- مقایسه ای نتایج تجزیه و تحلیل شد. یادآوری آزمودنی های گروه افسرده وگروه سالم در حافظه ضمنی هم در شرایط آسان و هم در شرایط دشوار درباره کلمات با بار عاطفی مثبت با یکدیگر تفاوت معنادار داشت (05/0 P<) آزمودنی های افسرده لغات با بار عاطفی منفی را در حافظه ضمنی در شرایط آسان و دشوار بیش از آزمودنی های مضطرب و آزمودنی های دارای اختلال ترکیبی یادآوری کردند (05/0>.(P درباره یادآوری کلمات تهدیدکننده (ادراک پیامد مخاطره) در حافظه ضمنی تحت شرایط آسان و دشوار گروه مضطرب با سه گروه افسرده، اختلال ترکیبی و سالم تفاوت معنادار داشت (001/0> (Pدانشجویان افسرده، مضطرب و اختلال ترکیبی در مقایسه با افراد سالم در حافظه آشکار درباره یادآوری کلمات با بار عاطفی مثبت در شرایط آسان یادآوری کمتری داشتند(05/0>، (Pدانشجویان مضطرب دختر در مقایسه با دانشجویان پسر مضطرب در حافظه ضمنی لغات تهدیدکننده (ادراک پیامد مخاطره) را تحت شرایط آسان بیشتر یادآوری می کردند.در ضمن، دانشجویان مبتلا به اختلال ترکیبی در حافظه ضمنی لغات تهدیدکننده (مرتبط با ادراک پیامد مخاطره) را تحت شرایط دشوارکمتر به خاطر می آورند.
مقایسه ویژگیهای شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادان با و بدون افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه ویژگی های شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادان با و بدون افکار خودکشی انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی - مقایسه ای است. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادان مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش براساس نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بر اساس نمرات افکار خودکشی در دو گروه با و بدون افکار خودکشی قرار گرفتند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. یافته ها: ویژگی های شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادان خودکشیگرا بالاتر از معتادان غیر خودکشی گرا بود. نتیجهگیری: غربالگری و شناسایی معتادانی که در آنها ویژگی های پرخاشگری و شخصیت مرزی بالا است برای پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می رسد.
بررسی مقایسه ای اضطراب و افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی و نوجوانان طبیعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر بیماری های غیر واگیر هم چون چاقی سهم عمده ای در بیماری ها و مرگ و میر جوامع بشری داشته اند. این بیماری ها با اختلال عملکرد دستگاه های مختلف بدن همراهی دارند. این مطالعه به منظور بررسی مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی در نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن در مقایسه با نوجوانان طبیعی انجام گردید.\nروش کار: این پژوهش تحلیلی مورد- شاهدی بر روی نوجوانان شهر بیرجند انجام پذیرفت. جهت تعیین میزان اضطراب در افراد مورد مطالعه از مقیاس خودسنجی اضطراب زانک و جهت سنجش میزان افسردگی از شاخص های افسردگی کودکان و نوجوانان استفاده شد. در این پژوهش داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار SPSS نسخه ی 15 وارد و با آزمون های آماری مجذور خی، آزمون دقیق فیشر و تی مستقل تحلیل گردیدند.\nیافته ها: تعداد 204 نوجوان به مطالعه وارد شدند. میانگین نمره ی اضطراب در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (1/37 در مقابل 1/31) (001/0>P). هم چنین میانگین نمره ی افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (3/14در مقابل 49/5) (001/0>P).\nنتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بین وجود اضطراب و افسردگی و اختلال شاخص توده ی بدنی در نوجوانان، ارتباط معنی داری وجود داشته است و اختلال شاخص توده ی بدنی بر اضطراب و افسردگی نوجوانان، موثر است.
خود انتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی و احساس تنهایی با میانجی گری خودخاموشی در دانشجویان درگیر رابطه ی رمانتیک: یک مدل تحلیل مسیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: طراحی مدلی بر اساس ادبیات پژوهشی در افرادی که در رابطه ی رمانتیک دچار شکست عاطفی شده اند می تواند راه گشای مشکلات آن ها در زمینه های مختلف زندگی شود. این مطالعه با هدف بررسی رابطه ی خود انتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی و احساس تنهایی با میانجی گری خود خاموشی در دانشجویان درگیر رابطه ی رمانتیک دانشگاه شهید چمران در سال تحصیلی 92-1391 انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه ی تحلیل مسیر، 272 دانشجو ی (88 مرد و 184 زن) درگیر رابطه ی رمانتیک این دانشگاه با روش نمونه گیر ی غیر احتمالی گلوله برفی برگزیده شدند و مقیاس های خود انتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی، احساس تنهایی و خود خاموشی را تکمیل کردند. داده های مدل فرضی از طریق تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Amos و SPSS نسخه ی 21 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ضرایب مسیر بین خود انتقادی با خود خاموشی (001/0>P)، خود انتقادی با افسردگی (001/0>P) و خودخاموشی با افسردگی (001/0>P) به صورت مثبت و معنی دار بودند. ضرایب مسیر بین جهت گیری مذهبی درونی با افسردگی (005/0>P) به صورت منفی و مسیر غیر مستقیم خود انتقادی به افسردگی با واسطه ی خودخاموشی (050/0>P) معنی دار بودند.
نتیجه گیری: با وجود رابطه ی خطی و مستقیم بین خودانتقادی و افسردگی، خودخاموشی نقش مهمی بین این دو متغیر بر عهده دارد و باعث می شود عزت نفس و هویت فرد آسیب ببیند. هم چنین جهت گیری مذهبی درونی تر باعث می شود افراد افسردگی کمتری را تجربه کنند.
فراوانی اقدام به خودکشی در ماه های مختلف قمری- مطالعه ده ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خودکشی پدیده ای چندبعدی است که عوامل فرهنگی و اجتماعی در پیش گیری و فراوانی آن نقش دارند. عوامل دینی به عنوان یکی از عوامل مؤثر و مهم در کاهش میزان خودکشی شناخته شده اند. برای مسلمان ها، ماه های مختلف سال اهمیت متفاوتی دارد و در آن به برگزاری آیین های فردی و اجتماعی متفاوتی می پردازند. در این مطالعه، فراوانی اقدام به خودکشی در ماه های مختلف قمری بررسی شد.
مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی بر روی پرونده کلیه اقدام کنندگان به خود مسموم سازی در دهه 1425-1416 هجری قمری صورت گرفت که به اورژانس مسمومین استان اصفهان مراجعه نموده بودند و سپس بر اساس سن و جنس طبقه بندی شدند. نتایج حاصل پس از جمع بندی توسط آزمون آماری 2χ و تحت نرم افزار SPSS نسخه 11 تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: از مجموع 14280 اقدام کننده به خود مسموم سازی، غالب اقدام کنندگان زن و در گروه سنی 39-20 سال بودند. صرف نظر از تفکیک جنسی، کم ترین فراوانی اقدام در ماه های رمضان و شعبان بود. در گروه های سنی زیر 40 سال نیز کم ترین فراوانی اقدام به خودکشی در ماه رمضان بود.
نتیجه گیری: کاهش فراوانی اقدام به خودکشی در ماه رمضان می تواند به دلیل همراه شدن خودسازی و خویشتنداری با اقدامات نوع دوستانه و حضور در مراسم اجتماعی دینی مربوط به این ماه باشد.
کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی و برخی ویژگی های بالینی آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
ارزیابی طیف دو قطبی در بیماران افسرده مراجعه کننده به کلینیک سرپایی روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: اختلالات خلقی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی می باشند که در این میان اختلال دوقطبی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا مراجعه بیمار در دوره افسردگی باعث تشخیص اشتباه بیماری گردیده، درمان این افراد را دچار مشکل می نماید. در این مطالعه ما به بررسی شیوع طیف دوقطبی در بیماران با تشخیص اولیه افسردگی پرداختیم .روش کار: این تحقیق یک مطالعه ی توصیفی می باشد که بر روی 250 بیمار مراجه کننده به کلینیک روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد که با تشخیص افسردگی تحت درمان بوده اند، انجام شده است. از بیماران مصاحبه بالینی و پرسش نامه اختلالات خلقیMDQ به عمل آمد. اطلاعات وارد نرم افزار آماری SPSS شد و میزان شیوع طیف دوقطبی بر اساس این آزمون با استفاده از آزمون مجذور خی بررسی گردیدنتایج: متوسط سن بیماران 2/36 سال و نسبت زن به مرد 5/1 به1 بود. شایع ترین تشخیص اولیه، افسردگی اضافه شده به دیس تایمی و بعد از آن افسردگی عمده بود. با توجه به آزمون MDQ و با در نظر گرفتن خط برش 6، طیف دوقطبی در 8/44 درصد بیماران وجود داشت. جنسیت (383/0=P) و تاهل (40/0=P) ارتباط بارزی با وجود طیف دوقطبی نداشتند، اما طیف دو قطبی در میان افراد با سابقه ی خانوادگی افسردگی شیوع بیشتری داشت (029/0=P). بحث: با توجه به شیوع بالای طیف دو قطبی توصیه می شود که کلیه بیماران با تشخیص اولیه افسردگی تحت غربالگری از نظر طیف دوقطبی توسط آزمون MDQ قرار گیرند.
"
تأثیر آموزش مثبت اندیشی بر کیفیت زندگی و کاهش افسردگی، استرس و اضطراب بزهکاران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی تأثیر آموزش مثبت نگری بر کیفیت زندگی و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت زاهدان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه شامل 29 پسر (گروه آزمایش 17 نفر و کنترل 12) بود. نمونه گیری به شیوه سرشماری انجام شد؛ یعنی همه افراد جامعه آماری به عنوان گروه نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. آموزش مثبت نگری به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در طی دو ماه روی گروه آزمایش اجرا شد و پس از اتمام جلسات پس آزمون و یک ماه بعد از اتمام جلسات آزمون پیگیری اجرا شد. از پرسشنامه کیفیت زندگی پارکرسون، بروهاد و تس و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مثبت نگری بر کاهش میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس و ارتقای سطح کیفیت زندگی نوجوانان مؤثر بوده است. بنابراین با توجه به موثر بودن آموزش مثبت نگری برکاهش افسردگی، اضطراب و استرس و ارتقای کیفیت زندگی به دست اندرکاران امور نوجوانان و بزهکاران توصیه می شود برنامه های مبتنی بر آموزش مثبت نگری را برای کاهش افسردگی و اضطراب و افزایش کیفیت زندگی این نوجوانان به کار ببرند.
پیامدهای روان شناختی درد مزمن: با تاکید بر افکار خودکشی گرا و مداخلات روان شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
خطر افکار و اقدام به خودکشی، به خصوص زمانی شدت می یابد که با وجود مراجعات مکرر و درمان های متعدد پزشکی درد همچنان به قوت خود باقی است و بیمار یاد گرفته که این درد متفاوت از سایر دردها است. در نهایت تنها دو راه حل در برابر این موقعیت وجود دارد. اول، تسلیم شدن در برابر درد و درماندگی آموخته شده و دوم، خاتمه دادن به زندگی به دور از لذت و همراه درد. اهمیت توجه به افکار و اقدام به خودکشی در بین بیماران مبتلا به دردهای مزمن زمانی روشن تر می شود اگر بدانید که در امریکا خودکشی، دومین علت مرگ و میر در بین بیماران مزمن است. در مطالعات بسیاری به نقش برجسته درد توانگاه و تسلیم شدن در برابر درد به عنوان یک سرنوشت و اقدام به خودکشی در بیماران مزمن تاکید شده است. با توجه به اهمیت زندگی انسانها برای جوامع پزشکی، روان پزشکی و روان شناسی در اولویت اول و حفظ سلامت جسمی و روانی در اولویت دوم، باید گفت که تمام تلاش های جامعه خدمات بهداشتی در جهت حفظ سلامت افراد بشر است. اما باید توجه داشت که با وجود تلاش زیاد و هم دلانه جامعه پزشکی در درمان بیماران مبتلا به درد مزمن ممکن است که در وسط فرایند درمان، بیمار تحمل و ظرفیت لازم را برای ادامه زندگی همراه با درد مزمن را نداشته باشد و اقدام به خودکشی نماید و تمام تلاش جامعه پزشکی و زحمات خود بیمار و هزینه های هنگفت متحمل شده برای درمان یک باره به هدر رود. در این مقاله کوشش شده است ضمن بررسی رابطه بیماری های مزمن با افکار و اقدام خودکشی به ابعاد روان شناختی، اجتماعی و فرهنگی آن پرداخته شود.