فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۷۹۳ مورد.
بررسی مقدماتی اثر تصور هدایت شده با موسیقی بر کاهش استرس ، افسردگی و اضطراب مادران کودکان مبتلا به اختلالات اتیستیک
حوزه های تخصصی:
اتیسم یکی از اختلالات فراگیر رشد دوران کودکی است که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، انحراف ارتباطی و الگوهای کلیشه ای محدود مشخص می شود . به خاطر مشکلات فراوان این کودکان ، خانواده ها و به خصوص مادران دارای کودک اتیستیک از تنش و فشارهای روانی زیادی رنج می برند . روش تصور هدایت شده با موسیقی ، روشی شناخته شده با ویژگی آرام بخشی و حساسیت زدایی است که پاسخ های روانی و عاطفی افراد دچار استرس و افسردگی را تحت تاثیر قرار داده ، پاسخ های تنش زا را کاهش می دهد و موجب آرامش می شود ...
مقایسه افکار خودکشی، پرخاشگری و شخصیت مرزی در معتادین به مواد مخدر با توجه به نوع ماده مصرفی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین با توجه به نوع ماده مصرفی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین مصرف کننده مواد محرک بالاتر از معتادانی بود که مواد مخدر یا ترکیبی از مواد را مصرف می کردند. بود. نتایج این پژوهش از اهمیت نوع ماده مصرفی در افکار خودکشی و شخصیت مرزی و پرخاشگری که از عوامل مرتبط با افکار خودکشی هستند حکایت داشت. بنابراین توجه به نوع ماده مصرفی در پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می رسد.
رابطه سبک های مقابله ای با افسردگی پسران و دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای با افسردگی نوجوانان بود. به این منظور از بین دانش آموزان دبیرستانی شهر لردگان در سال تحصیلی 90-89 با استفاده از روش خوشه ای تعداد 341 دانش آموز (140 پسر و 141 دختر) انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش به سؤالات پرسشنامه سبک های مقابله ای نوجوانان فرایدنبرگ و لویس، پرسشنامه افسردگی بک، و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مؤلفین مقاله، پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون معنادار بودن همبستگی و روش تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان افسردگی دختران بیشتر از پسران است. علاوه بر این، بین سبک مقابله مسأله محور با افسردگی در هر دو جنس و بین سبک مقابله هیجان محور با افسردگی دختران همبستگی منفی مشاهده گردید (001/0p <). بین سبک مقابله ناکارآمد با افسردگی شرکت کنندگان نیز همبستگی مثبت یافت گردید (001/0p <). این پژوهش نشان داد که سبک های مقابله ای مسأله محور، هیجان محور و ناکارآمد، توانایی پیش بینی معنادار افسردگی نوجوانان را دارند؛ در نتیجه استفاده از سبک های مقابله مسأله محور و هیجان محور با کاهش و استفاده از سبک مقابله ناکارآمد، با افزایش میزان افسردگی نوجوانان همراه است.
مقایسه سبک های اسنادی، طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرش های ناکارآمد (سه بعد از شناخت اجتماعی) در افراد افسرده و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت شناخت اجتماعی دررمزگزاری ورمزگردانی دنیای اجتماعی و تاثیرات مستقیم و نقش اساسی اجزاء تشکیل دهنده شناخت اجتماعی، مثل تفکرات قالبی و طرحواره های بنیادین حمایت کننده آنها یا نگرش ها و سبک اسنادها که بر چگونگی رفتار و پاسخدهی فرد، تأثیر بلاواسطه دارند؛ هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی سه جزءازاجزاء مختلف شناخت اجتماعی یعنی سبکهای اسنادی، طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرشهای ناکارآمد درافراد افسرده وعادی است. روش: گروه نمونه 60 نفری از بین مراجعه کنندگان به کلینیک آزاد روان شناسی دانشگاه صنعتی شریف تهران که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. 60 نفر از افراد سالم نیز که هیچگونه مشکل روانشناختی نداشتند درگروه عادی قرارگرفتند. ابزار مورداستفاده شامل پرسشنامه سبک اسناد، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، مقیاس نگرش های ناکارآمد و پرسشنامه افسردگی بک بود. یافته ها:نشان دهنده تفاوت معنادار بین دو گروه سالم وافسرده در تمامی سبکهای اسنادی، طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرشهای ناکارامد بود. نتیجه گیری: مولفه های شناخت اجتماعی آسیبدیده، نمود واضحی در مبتلایان به افسردگی دارند و توجه به اصلاح آنها در فرایند درمان افسردگی بایستی مدنظر متخصصین رواندرمانی قرارگیرد.
مقایسه ی ویژگی های شخصیتی و نگرش به خودکشی در دو گروه اقدام کنندگان به خودکشی با روش خودسوزی و مصرف دارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی ویژگی های شخصیتی و نگرش به خودکشی در دو گروه اقدام کنندگان به خودکشی با روش خودسوزی و مصرف دارو انجام شد. روش:طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش شامل(40 نفر اقدام کننده به خودکشی با روش مصرف دارو و 40 نفر اقدام کننده به خودکشی با روش خودسوزی بودند که پس از خودکشی به بیمارستان انتقال داده شده و بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه ی شخصیت نئو و پرسشنامه نگرش به خودکشی اسکین به منظور گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها:تحلیل استنباطی داده ها نشان داد که از لحاظ ویژگی های شخصیتی / روان رنجور خویی، برون گرایی و توافق/ تفاوت معنی داری میان اقدام کنندگان با روش خودسوزی و مصرف دارو وجود داشت اما از نظر نگرش به خودکشی بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری:با توجه به اینکه ویژگی های شخصیتی به عنوان عامل خطری برای خودکشی محسوب می شوند توجه به آن ها برای درک خودکشی و پیشگیری از آن ضروری به نظر می رسد.
رابطهی انواع فرعی اختلال وسواسیجبری با افسردگی در نمونههای غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی از جمله شایع ترین اختلالهایی است که با اختلال وسواسیجبری همپوشی دارد. پژوهش حاضر بر آن است تا کیفیت این رابطه را در نمونههای غیربالینی و براساس انواع فرعی وسواسیجبری بررسی نماید.
روشکار: این پژوهش در یک زمینه علی مقایسهای و همبستگی انجام شد. نمونهای به حجم 409 نفر (182 نفر مرد و 227 نفر زن) از بین دانشجویان دانشگاههای پیامنور تبریز، سراب و اردبیل در سال تحصیلی 88-1387 به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکتکنندهها به پرسشنامهی افسردگی بک و مقیاس وسواس پادوا پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند.
یافتهها:میزان افسردگی در نوع فرعی وارسی کمتر از انواع دیگر وسواس است و به عبارتی وسواسهای مرتبط با عدم کنترل بر فعالیت های ذهنی، تمایل و نگرانی در مورد از دست دادن کنترل رفتارهای حرکتی و آلودگی بیشترین میزان افسردگی را دارا هستند (61/89 و 01/116 و 27/162 = F، 0001/0 P< ).
نتیجهگیری: رابطهی بیشتر افسردگی با وسواسهای فکری با یافتههایی هماهنگ است که نشان دادهاند وسواسهای فکری در مقایسه با وسواسهای عملی بهرهی کمتری از درمان میبرند.
مقایسه اثر بخشی روش های درمان شناختی – رفتاری بک و درمان رفتاری مبتنی بر الگوی لوینسن و تعامل آن با مکان کنترل در کاهش افسردگی
حوزه های تخصصی:
افسردگی از شایعترین مشکلات روانی افراد است به طوری که حدس زده می شود 75% افرادی که در موسسات درمانی بستری می شوند دچار افسردگی هستند. این میزان بالای بروز افسردگی باعث شده است که روش های درمانگری متعددی مانند درمانهای شناختی و رفتاری پدید آید. در مطالعه حاضر نیز سعی شده است که اثر بخشی درمانگری های شناختی و رفتاری در تعامل با مکان کنترل برای کاهش افسردگی دانش آموزان مورد مقایسه قرار گیرد. نتایج مطالعه نشان داد دانش آموزان افسرده ای که تحت روشهای درمان شناختی و رفتاری قرار داشته اند در مقایسه با گروه کنترل، کاهش محسوس و معناداری در افسردگی داشتند. اما روش درمان شناختی الگوی بک موثرتر از روش های درمان رفتاری الگوی لوینسن بوده است. در تعامل با مکان کنترل به عنوان دومین متغیر مستقل، بیشترین کاهش افسردگی در گروهی از آزمودنی ها دیده شد که دارای مکان کنترل بیرونی بودند و تحت درمان شناختی قرار داشتند.
درمان تحریکات حاد مانیا
حوزه های تخصصی:
تأثیر گروه درمانی شناختی - رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به اختلال خلقی
حوزه های تخصصی:
بررسی تأثیر خداپنداره (تصور از خدا) صحیح در مقابله با افسردگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، این بود که تأثیر «خداپنداره» صحیح (مبتنی بر آیات و روایات) را در مقابله با افسردگی بررسی کند؛ روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و نوع پژوهش کاربردی است؛ داده های آن به صورت کتابخانه ای از متون دینی و منابع معتبر روانشناسی جمع آوری شده است؛ نتایج نشان داد که «خداپنداره صحیح» در هرکدام از حیطه های «توکل»، «عدل الهی»، «قضا و قدر» و «رازقیت خداوند» آثار مثبتی را در پی دارد؛ در حیطه «توکل» موجب می شود که مشکلات را آسان تر ببیند، انگیزه و اراده قوی داشته باشد، احساس عزت، حرمت نفس و امیدواری کند، خداپنداره صحیح در زمینه «عدل الهی» موجب واقع نگری، فاجعه آمیز ندیدن امور ورضایت از خداوند می شود. در زمینه «قضا و قدر»، منجر به معنادهی صحیح به حوادث، احساس توانمندی و دوری از غم و اندوه می گردد؛ در حیطه «رزاقیت الهی» موجب دوری از حرص، رضایت از روزی مقدر، احساس بی نیازی از دیگران می شود؛ لذا اصلاح خداپنداره می تواند افسردگی در این حیطه ها را کنترل و درمان نماید.