فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۷۳۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نگرش به یاری جویی از متخصصان سلامت روان و رابطه آن با انگ بیماری افسردگی، در زیرگروه ویژه-ای از جمعیت ایران که جمعیت جوانی هستند انجام شده است.
روش: این مطالعه به صورت مقطعی انجام شد و نمونه های این طرح از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران، و دانشکده های فنی، هنر و حقوق دانشگاه تهران انتخاب شدند. در آزمودنی ها، آزمون های میزان آشنایی با بیماری روانی، نگرش به یاری جویی از متخصصان سلامت روان و اسنادـ27 انجام شد. بر اساس نتایج این آزمون ها رابطه نگرش به یاری جویی از متخصصان سلامت روان با مؤلفه های شناختی، هیجانی و رفتاریِ انگ زدن به افراد دچار اختلال افسردگی مورد آزمون قرار گرفت.
یافته ها: در این مطالعه 407 نفر از دانشجویان شرکت داشتند. بیشترین میزان سطح آشنایی با بیماری روانی مربوط به افرادی بود که آشنایی شان با بیماری روانی از طریق دیدن فیلمی در سینما یا تلویزیون بود که یکی از بازیگران آن نقش بیمار روانی را بازی می کرد (7/30 درصد). مردان به طور معناداری بیش از زنان بیماران دچار افسردگی را خطرناک تلقی می-کردند و تمایل داشتند که بیماران دچار افسردگی را جدا از جامعه نگه داری کنند. اما زنان به طور معناداری نسبت به مردان نگرش مثبت تری نسبت به کمک گرفتن از متخصصان برای درمان افسردگی داشتند. بین نگرش به درمان جویی با سه مؤلفه از مؤلفه های انگ به افراد دچار افسردگی یعنی دلسوزی، تمایل به یاری رساندن و تمایل به اجبار برای درمان همبستگی مثبت معناداری وجود داشت.
نتیجه-گیری: از بین اجزای شناختی، هیجانی و رفتاری انگ زنی به افراد دچار اختلال افسردگی سه عامل (یعنی احساس دلسوزی، میل به یاری رساندن و میل به اجبار برای درمان) با نگرش مثبت تر به درمان-جویی همراه هستند. بررسی جامع تر برای یافتن چگونگی ارتباط این عوامل با درمان جویی و یافتن عوامل واسطه ای احتمالی می تواند به راهبردهایی مؤثرتر برای انگ زدایی و رفع موانع درمان جویی منجر شود.
تأثیر تکنیک خودآموزش دهی در کاهش مشکلات خواندن و کاهش افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش راهبرد های شناختی- رفتاری (خود آموزش دهی) در بهبود عملکرد خواندن و کاهش میزان افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر اراک بود. بدین منظور از بین کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل شهر اراک تعداد 32 دانش آموز نارسا خوان همراه با اختلال افسردگی، پس از اجرای آزمون های تشخیصی (از جمله آزمون اختلال خواندن، آزمون هوشی وکسلر و پرسشنامه رفتاری راتر) به صورت نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش راهبرد خود آموزش-دهی قرار گرفتند. همزمان مادران همین آزمودنی ها هم به مدت 6 جلسه این راهبرد آموزشی را دریافت کردند تا با دانش آموز در خانه تمرین کنند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که عملکرد خواندن آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به میزان معناداری بهبود یافته و میزان افسردگی آنان نیز به میزان معناداری نسبت به گروه گواه کاهش یافته است.
مداخلات شناختی و شیوه های درمان و زیر سئوال بردن افکار اتوماتیک منفی
حوزه های تخصصی:
ارتباط ابعاد آلکسی تایمیا با افسردگی و اضطراب در مبتلایان به اختلالات گوارشی عملکردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آلکسی تایمیا یا مهار هیجانی، عامل خطر ساز مهمی برای اختلالات روان تنی از جمله بیماری های گوارشی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط ابعاد آلکسی تایمیا با افسردگی و اضطراب در مبتلایان به اختلالات گوارشی عملکردی (Functional Gastrointestinal Disorders یا FGID) است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش همبستگی بود. در این پژوهش 129 نفر بیمار مبتلا به FGID از بین بیماران مراجعه کننده به درمانگاه گوارش بیمارستان نور اصفهان (طی 5 ماه در سال 1387) انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو، معیار بیمارستانی اضطراب و افسردگی و مقیاس شدت علایم گوارشی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش های آماری توصیفی، ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که از سه بعد آلکسی تایمیا، تنها بین بعد دشواری در شناسایی احساسات با افسردگی، اضطراب و شدت علایم گوارشی در بیماران مبتلا به اختلالات گوارشی عملکردی همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد و این بعد پیش بینی کنندهی تغییرات مربوط به افسردگی، اضطراب و شدت علایم گوارشی است.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان دهنده نقش آلکسی تایمیا به ویژه بعد دشواری در شناسایی احساسات و پردازش شناختی ادراک هیجانی آن در درک و فهم بهتر آسیب شناسی روانی اختلالات گوارشی عملکردی است. بنابراین ارزیابی و توجه به آن به عنوان یک عامل مؤثر در فرایند درمان این بیماران ضروری به نظر می رسد.
ارتباط بین تفسیر انتقال با کاهش شدت افسردگی در روان درمانی روانپویشی کوتاه مدت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: تفسیر انتقال در رواندرمانی روانپویشی کوتاه مدت تکنیک مهمی به شمار میرود. هدف این پژوهش بررسی نقش تفسیر انتقال در پیامد شدت افسردگی 6 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی میباشد که با رواندرمانی روانپویشی کوتاه مدت تحت درمان قرار گرفتهاند. روش بررسی: در پژوهش حاضر با استفاده از طرح آزمایشی تک آزمودنی، 6 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی که به روش در دسترس انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. شدت افسردگی از طریق پرسشنامه افسردگی بک 3 بار قبل از درمان، 20 بار در دوره درمان بعد از هر جلسه و 4 بار در دوره پیگیری سنجیده شد. داده های تحقیق با استفاده از روش تحلیل میزان اثر (d کوهن) و نمودار بهطور چشمی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مقایسه تغییرات میانگین نمرات افسردگی دوره درمان با دوره قبل از درمان از طریق تحلیل میزان اثر نشان داد که از 6 بیمار مورد بررسی، 5 نفر کاهش شدت افسردگی از حد متوسط به خفیف داشتهاند. میزان اثر تغییر شدت افسردگی در دوره درمان در مقایسه با دوره قبل از درمان، در 4 مورد معادل میزان زیاد و 1 مورد معادل میزان متوسط بود. یکی از بیماران در دوره درمان در شدت افسردگی کاهش نشان نداد. تحلیل روند تغییرات از طریق نمودار حاکی از رخداد کاهش پایدار در نیمه دوم درمان بود. نتیجه گیری: در تفسیر انتقال، تمرکز بر روی یک الگوی غالب رابطه بین فردی، در کاهش علائم افسردگی در چارچوب رواندرمانی تحلیلی کوتاه مدت مؤثر میباشد.
تاثیر زوج درمانی شناختی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زوج درمانی شناختی یکی از انواع درمان های متداول در کاهش مشکلات روان شناختی ازجمله افسردگی و بازسازی شناختی زوج ها در بین درمانگران و مشاوران خانواده است. هدف این پژوهش تاثیر زوج درمانی شناختی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده و مداخله در مجتمع بهزیستی فیاض بخش شهر اهواز بود.
روش: در این پژوهش 20 زوج زن و مرد از بین زوج مراجعه کننده به مرکز مشاوره فوق به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند و بعد آنها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. قبل از انجام مداخله ی آزمایشی (زوج درمانی شناختی) میزان افسردگی و رضایت زناشویی زوج ها در گروه های آزمایش و کنترل اندازه گیری شد. در مرحله ی بعد گروه تحت درمان 8 جلسه تحت زوج درمانی شناختی قرار گرفت و نه گروه کنترل. همچنین زوج های گروه آزمایش و کنترل دوباره دو هفته بعد از پایان آخرین جلسه ی درمانی، از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی (پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: تفاضل میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون تی-تست نشان داد که بین زوج های تحت زوج درمانی شناختی (گروه آزمایش) و زوج های بدون درمان (گروه کنترل) از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد (کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوج درمانی شناختی). همچنین میزان بهبودی و افزایش متغیرهای افسردگی و رضایت زناشویی در گروه آزمایش به طور نسبی 30/59% و 92/67% بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند از روش زوج درمانی شناختی برای کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زوج ها استفاده نمایند
اثربخشی درمان مرور زندگی بر کاهش شدت افسردگی زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
تاثیر شناخت درمانی فردی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تاثیر شناخت درمانی فردی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی خانواده و مداخله در مجتمع بهزیستی فیاض بخش شهر اهواز بود. در این پژوهش 20 زوج زن و مرد از بین زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی یاد شده به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند. سپس آن ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. پیش از انجام مداخله ی آزمایشی (شناخت درمانی)، میزان افسردگی و رضایت زناشویی زوجین در گروههای آزمایش و کنترل اندازه گیری شد. در مرحله ی سپس، گروه آزمایش هشت جلسه مورد درمان شناخت درمانی فردی قرار گرفتند. هم چنین، زوجین گروه آزمایش و کنترل دو هفته پس از پایان آخرین جلسه ی درمانی دوباره از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی (پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج t-test نشان داد که بین زوجین مورد آموزش شناخت درمانی فردی (گروه آزمایش) و زوجین بدون مداخله ی شناخت درمانی فردی (گروه کنترل) از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد (کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوجین مداخله شناخت درمانی). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند از روش شناخت درمانی برای کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زوجین استفاده کنند
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس زناشویی در بیماران کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس زناشویی در بیماران کرونر قلبی بود.
روش: در یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون توام با گروه کنترل، تعداد 56 نفر از بیماران کرونری (26 مرد و30 زن) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گماشته شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس اضطراب- افسردگی بیمارستانی و مقیاس استرس زناشویی را تکمیل کردند. گروه های آزمایش طی 2 ماه تحت درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی قرار گرفتند. بعد از دو ماه از همه گروه ها پس آزمون و نیز طی 4 ماه بعد از آن پی گیری به عمل آمد. داده ها با آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی باعث کاهش معنادار در پس آزمون و نیز پی گیری 4 ماهه افسردگی در گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشده است، اما باعث کاهش معنادار در پس آزمون و پی گیری 4 ماهه اضطراب و استرس زناشویی در گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه گواه شده است.
نتیجه گیری: درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی در کاهش اضطراب و استرس زناشویی در بیماران کرونر قلبی طی یک دوره حداقل 4 ماهه مؤثر است. با این وجود، درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی طی یک دوره درمانی 2 ماهه برای کاهش علائم افسردگی در بیماری قلبی ناکافی است. این موضوع طراحی مداخله مناسب و جامع برای بیماران قلبی دارای اضطراب، استرس زناشویی و در معرض خطر افسردگی و نیز نیاز برای برنامه های پیشگیری و ارتقای سلامت آنان را یادآور می سازد .
مقایسه رابطه افسردگی مادران و هوش هیجانی دختران نوجوان شنوا و ناشنوای شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه رابطه نمرات افسردگی مادران و هوش هیجانی دختران نوجوان شنوا و ناشنوای شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی انجام شد. 30 دانش آموز دختر و مادرانشان از مدرسه شنوایان و 30 دانش آموز دختر و مادرانشان از مدرسه ناشنوایان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای از مقطع سوم راهنمایی ناحیه 3 آموزش و پرورش با رعایت سطح تحصیلات دیپلم و وضعیت اقتصادی در حد متوسط برای والدین انتخاب شدند. اطلاعات به کمک پرسش نامه افسردگی Beck برای مادران و پرسش نامه هوش هیجانی برای دانش آموزان جمع آوری گردید و آن گاه داده ها با آزمون های t و ضریب همبستگی Pearson مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: آزمون میانگین دو گروه مستقل نشان داد که جز عامل خوش بینی، بین بقیه عوامل هوش هیجانی در دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین میانگین نمرات افسردگی مادران تفاوت معنی داری وجود دارد. در آخر نیز نتایج همبستگی Pearson نشان داد که میانگین نمرات افسردگی مادران دو گروه با میانگین نمرات هوش هیجانی فرزندانشان رابطه معکوس دارد.
نتیجه گیری: نتایج میتواند حاکی از آن باشد که ناشنوایی فرزند با میانگین نمرات افسردگی مادر مرتبط بوده، از طرف دیگر میانگین نمرات افسردگی مادر با هوش هیجانی فرزند رابطه دارد. میانگین نمرات افسردگی بیشتر مادر به دلیل برقراری رابطه عاطفی منفی با هوش هیجانی پایین و میانگین نمرات افسردگی پایین به دلیل برقراری رابطه عاطفی مناسب با هوش هیجانی بالای نوجوان شنوا رابطه دارد.
بررسی سوگیری حافظه آشکار و ضمنی (مثبت و منفی) با شرایط آسان و دشوار، و ادارک پیامد مخاطره آمیز در دانشجویان افسرده، مضطرب، ترکیبی و سالم دانشگاه های الزهرا (س) و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی سوگیری حافظه آشکار و ضمنی در دانشجویان افسرده، مضطرب، اختلال ترکیبی و سالم است. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه های الزهراء(س) و تهران است. ابتدا400 نفرآزمودنی از میان دانشجویان دانشگاه های الزهرا(س) و تهران به صورت تصادفی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. آنگاه آزمون های حافظه آشکار و ضمنی از طریق به کارگیری تکلیف یادآوری آزاد بر حسب شرایط آسان و دشوار درباره کلمات با بار عاطفی مثبت، بار عاطفی منفی و کلمات تهدید کننده(ادراک پیامد مخاطره) به اجرا درآمد و با استفاده از روش تحقیق علی- مقایسه ای نتایج تجزیه و تحلیل شد. یادآوری آزمودنی های گروه افسرده وگروه سالم در حافظه ضمنی هم در شرایط آسان و هم در شرایط دشوار درباره کلمات با بار عاطفی مثبت با یکدیگر تفاوت معنادار داشت (05/0 P<) آزمودنی های افسرده لغات با بار عاطفی منفی را در حافظه ضمنی در شرایط آسان و دشوار بیش از آزمودنی های مضطرب و آزمودنی های دارای اختلال ترکیبی یادآوری کردند (05/0>.(P درباره یادآوری کلمات تهدیدکننده (ادراک پیامد مخاطره) در حافظه ضمنی تحت شرایط آسان و دشوار گروه مضطرب با سه گروه افسرده، اختلال ترکیبی و سالم تفاوت معنادار داشت (001/0> (Pدانشجویان افسرده، مضطرب و اختلال ترکیبی در مقایسه با افراد سالم در حافظه آشکار درباره یادآوری کلمات با بار عاطفی مثبت در شرایط آسان یادآوری کمتری داشتند(05/0>، (Pدانشجویان مضطرب دختر در مقایسه با دانشجویان پسر مضطرب در حافظه ضمنی لغات تهدیدکننده (ادراک پیامد مخاطره) را تحت شرایط آسان بیشتر یادآوری می کردند.در ضمن، دانشجویان مبتلا به اختلال ترکیبی در حافظه ضمنی لغات تهدیدکننده (مرتبط با ادراک پیامد مخاطره) را تحت شرایط دشوارکمتر به خاطر می آورند.
رضایت مندی از زندگی و بهداشت روان در خانواده بیماران افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مطالعات مربوط به عواقب مراقبت از بیماران روانپزشکی بیشتر به اسکیزوفرنی محدود بوده است. بر اساس شواهد، زندگیکردن با بیمار افسرده نیز میتواند مشکلات روانپزشکی در افراد مراقب ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان سلامت روان و رضایتمندی از زندگی در مراقبان افراد افسرده و اعضای خانوادههای غیرافسرده انجام شد.
روش: این مطالعه ؟؟ مقطعی در سال 1386 روی 70 فرد از مراقبان بیماران افسرده و 70 فرد از خانوادههای بدون بیمار افسرده انجام شد. مراقبان بیماران افسرده با نمونهگیری تصادفی ساده از بین مراجعهکنندگان مراکز اعصاب و روان بیمارستانهای حافظ و ابنسینای شهر شیراز و گروه کنترل از بین کارکنان و دانشجویان بیمارستانهای فوقالذکر انتخاب شدند. دادهها با مقیاس رضایتمندی ادواری از زندگی و پرسشنامه سلامت عمومی که روایی و پایایی هردو مورد تایید بود، جمعآوری و با آزمونهای همبستگی پیرسون، T وابسته و تحلیل واریانس طرحهای تکراری با تصحیح بنفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS 10 تحلیل شد.
یافتهها: همبستگی معنیداری بین میزان رضایتمندی از زندگی و سلامت روان خانوادههای افسرده و غیرافسرده وجود داشت. خانوادههای افراد افسرده رضایتمندی بیشتری از زندگی گزارش کردند. تفاوت معنیداری بین سلامت عمومی در دو گروه وجود نداشت. مراقبان افراد افسرده علایم افسردگی بیشتری نشان دادند. بیشترین رضایتمندی مربوط به آینده و کمترین مقدار مربوط به گذشته بود.
نتیجهگیری: مراقبت از فرد افسرده میتواند باعث افزایش رضایتمندی از زندگی شود، ضمن آن که علایم افسردگی را درمیان مراقبان افزایش میدهد. مراقبت از بیمار افسرده دارای جنبههای مثبت و منفی است و بهطور همزمان طاقتفرسا و رضایتبخش است.