مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سازگاری زناشویی به صورت خودکار ایجاد نشده و به وجود آمدن آن نیاز به تلاش زوجین دارد. معمولا سال اول ازدواج از نظر سازگاری بسیار ناپایدار بوده و بیشترین خطر را برای ناسازگاری و طلاق دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رویکرد راه حلمحور بر افزایش سازگاری زناشویی در زنان و مردان مستعد طلاق شهر اصفهان صورت گرفته است.
روشکار: در این پژوهش نیمهتجربی در سال 89-1388 از روش پیشآزمون و پسآزمون با گروه شاهد استفاده شده است. جامعهی پژوهش شامل آن دسته از زوجین مراجعهکننده به مرکز مداخله در بحران شهر اصفهان میباشد که به صورت خودمعرف مراجعه کرده بودند. نمونهی پژوهش شامل 32 زوج از بین زوجهای داوطلب شرکت در مطالعه است که به صورت در دسترس و تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامهی جمعیتشناختی و پرسشنامهی سازگاری زناشویی اسپاینر بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و روشهای آمار توصیفی و تحلیلی (کوواریانس) استفاده شد.
یافتهها: رویکرد راه حلمحور بر سازگاری زناشویی موثر است (001/0P<) تجزیه و تحلیل دادهها در مورد ابعاد سازگاری زناشویی نشان داد که این رویکرد بر بعد انسجام موثر بوده (002/0P<) اما بر بعد توافق و رضایت تاثیر معنیداری نداشته است.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش نرخ طلاق در دو دههی گذشته در کشور، درمان راه حلمحور با کمک به زوجین برای توسعهی راه حل های موثر و یافتن موارد استثنا در زندگی میتواند سازگاری زناشویی را افزایش و از طلاق جلوگیری نماید.
نقش کیفیت زندگی کاری در بهداشت روانی مدیران مدارس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کیفیت زندگی کاری دارای اهمیت بهسزایی است و احتمالا تاثیرهای روانی و اجتماعی بر پرسنل بخش به جای میگذارد. از این رو، هدف اساسی این پژوهش، شناسایی رابطهی بین کیفیت زندگی کاری و بهداشت روانی مدیران مدارس شهر خرمآباد بود.
روشکار: پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. نمونهی تحقیق شامل 130 نفر از مدیران مدارس شهر خرمآباد بود که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای متناسب در سال تحصیلی 90-1389 انتخاب شده بودند. برای گردآوری دادهها از دو فرم پرسشنامهی کیفیت زندگی کاری و بهداشت روانی استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل، تحلیل واریانس یک سویه و با کمک نرمافزار SPSS تحلیل شدند.
یافتهها: بین کیفیت زندگی کاری مدیران و بهداشت روانی پرسنل بخش همبستگی مستقیم وجود داشت (00001/0>P). همچنین نتایج نشان داد که مدیران مرد در مقایسه با مدیران زن از نظر کیفیت زندگی کاری (00001/0>P) و نیز بهداشت روانی (006/0=P) وضعیت مطلوبتری داشتند، اما بین مدیران مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه تفاوتی در ارتباط با متغیرهای کیفیت زندگی کاری و بهداشت روانی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: چنان چه کیفیت زندگی کاری مدیران مدارس افزایش یابد، محیط کاری مطلوبتری برای پرسنل بخش فراهم آمده و از این رو بهداشت روانی آنان افزایش مییابد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزندخواندگی بر کاهش تنیدگی و تغییر سبک های مقابله ای زوجین متقاضی فرزند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه به واسطهی افزایش میزان ناباروری زوجها و بیسرپرستی کودکان، فرزندخواندگی بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزندخواندگی برکاهش تنیدگی و تغییر سبک های مقابله ای زوجین متقاضی فرزندخواندگی انجام گرفته است.
روشکار: پژوهش حاضر از نوع طرحهای نیمهآزمایشی است. جامعهی پژوهش شامل تمام زوجین متقاضی فرزندخواندگی بوده که از خرداد 88 لغایت خرداد 89 به سازمان بهزیستی خراسان رضوی مراجعه نمودهاند. زوجین واجد معیارهای پژوهش به شیوهی نمونهی در دسترس انتخاب و پرسشنامهی اضطراب کتل و سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن را تکمیل نمودند. از بین ایشان تعداد 14 زوج دارای نمره ی خام بیشتر از 35 در تست اضطراب و سبک مقابلهی هیجانمدار در پرسشنامهی سبکهای مقابله بودند، انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد جایگزین شدند. سپس 8 جلسهی آموزش مهارتهای فرزندخواندگی برای گروه آزمون اجرا گردید. گروه شاهد روند عادی مراحل اداری را سپری نمودند. بعد از اجرای مداخله، میزان تنیدگی و سبکهای مقابلهی دو گروه مجددا اندازهگیری و 6 هفته بعد آزمون پیگیری روی گروه آزمون اجرا شد. دادهها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس یک سویه و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل گردید.
یافتهها: بین دو گروه آزمون و شاهد، از نظر تفاوت نمرات در دو ﺁزمون اضطراب کتل (05/0P≤) و سبکهای مقابله (05/0P≤) تفاوت مثبت و معنیداری وجود داشت.
نتیجهگیری: آموزش مهارت های فرزتدخواندگی میتواند موجب کاهش میزان تنیدگی زوجین متقاضی فرزند گردیده و باعث شود که این افراد در مقابله با تنیدگی، بیشتر از سبک های مقابلهی مسئلهمدار استفاده کنند.
گزارش یک مورد اختلالات رفتاری و تغییر شخصیت ناشی از انسفالیت هرپسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انسفالیت با نقایص روانیعصبشناختی همراه است. تغییرات شخصیتی و رفتاری در 60-40 درصد موارد انسفالیت هرپسی دیده میشود. مقالهی حاضر به گزارش یک مورد تغییرات رفتاری و عوارض عصبشناختی به جا مانده از انسفالیت هرپسی بهبود یافته میپردازد.
معرفی مورد: بیمار پسر 17 سالهای است که بعد از ابتلا به انسفالیت هرپسی دچار بیقراری، پرخاشگری، استریوتایپی و رفتارهای تکانشی منجر به افت عملکرد و بستریهای مکرر شده بود که آخرین نوبت بستری و ارایهی گزارش مورد، آبان و آذر 1389 میباشد. در تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (MRI)، آتروفی نواحی فرونتوتمپورال و درالکتروانسفالوگرام امواج شبه تشنجی مشهود بود. بیمار اشکال در عملکرد هوشی و ضعف در یادگیری داشت.
نتیجهگیری: بیمار تابلوی تغییرات شخصیتی و رفتاری و اختلال یادگیری پس از انسفالیت را نشان میدهد. مطالعات پیگیرانه با حجم نمونهی بالاتر میتواند اطلاعات بیشتر از نقایص بعد از انسفالیت در اختیار درمانگران قرار دهد.
تاثیر آموزش مهارت های حل مسئله بر شدت افسردگی بر حسب آزمون بک در زناندر دوره ی پس از زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعهای حاضر با هدف تاثیر آموزش مهارتهای حل مسئله بر شدت افسردگی زنان در دورهی پس از زایمان انجام شد.
روشکار: این کارآزمایی بالینی طی دی 1388 تا خرداد 1389 روی 54 زن در دورهی پس از زایمان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی مناطق دو و سه مشهد صورت گرفت. با داشتن معیارهای ورود به پژوهش، کسب نمرهی 10 و بالاتر از مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ و نمرهی 28- 14 از پرسشنامهی افسردگی بک و تایید افسردگی توسط روانشناس بالینی، زنان به طور تصادفی به دو گروه آزمون (26 نفر) و شاهد (28 نفر) تقسیم شدند. در گروه آزمون، مهارتهای حل مسئله طی 6 جلسهی هفتگی (هر جلسه به مدت 50- 45 دقیقه) آموزش داده شد. در هر دو گروه، پرسشنامهی افسردگی بک مجددا در هفتهی 9 بعد از زایمان تکمیل گردید. تحلیل آماری با استفاده از آزمونهای تی مستقل و تی زوج در نرمافزار SPSS ویرایش 14 صورت گرفت.
یافتهها: شدت افسردگی بر حسب آزمون بک در 9 هفته پس از زایمان بین دو گروه اختلاف معنیداری داشت (00001/0>P). همچنین اختلاف میانگین شدت افسردگی بر حسب آزمون بک دو گروه، در ابتدای پژوهش و 9 هفته پس از زایمان تفاوت معنیداری نشان داد (00001/0>P). کاهش شدت افسردگی بر حسب آزمون بک در گروه حل مسئله 6/77 درصد و در گروه شاهد 5/23 درصد بود.
نتیجهگیری: آموزش مهارتهای حل مسئله روشی موثر در کاهش شدت افسردگی پس از زایمان است. پیشنهاد میگردد که این روش به عنوان یکی از راهکارهای بهداشت روان در مراکز بهداشتی به کار رود.
بررسی روایی و پایایی پرسش نامه ی ارزیابی اعتیاد اینترنتی چن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه جهت تعیین روایی و پایایی پرسشنامهی ارزیابی اعتیاد به اینترنت چن (CIAS) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران (ایران سابق) انجام شد.
روشکار: این پژوهش مقطعیتوصیفیتحلیلی بر روی 214 نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با روش نمونهگیری در دسترس در نیمهی اول سال تحصیلی 90-1389 انجام گرفت. ابتدا پرسشنامهی CIAS از انگلیسی به فارسی ترجمه و روایی ظاهری آن توسط 3 تن از متخصصان پزشکی اجتماعی تایید گشت. سپس پرسشنامهی مذکور به همراه پرسشنامهی یانگ (IAT) و فرم جمعآوری دادههای جمعیتشناختی و کاربری اینترنت، جهت تکمیل در اختیار دانشجویان پزشکی قرار گرفت. پس از جمعآوری دادهها، روایی و پایایی پرسشنامهی CIAS با استفاده از روشهای تحلیل عاملی، همسانی درونی، روایی همگرایی و آلفای کرونباخ با استفاده از نرمافزار SPSS تعیین گردید.
یافتهها: در بررسی روایی پرسشنامه، روایی همگرایی نشانگر 85/0=r با 001/0P< و نتایج تحلیل عاملی به روش چرخش واریماکس، نشاندهندهی استخراج 5 عامل بودند. در بررسی پایایی نیز نتایج آلفای کرونباخ نمایانگر 93/0=α بود.
نتیجهگیری: پرسشنامهی ارزیابی اعتیاد اینترنتی CIAS از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است اما به علت عدم وجود استاندارد طلایی پذیرفته شده در تشخیص اعتیاد اینترنتی، تعیین نقطهی برش مناسب برای آن، نیاز به بررسیها و مطالعات بیشتری جهت توافق بر روی معیار تشخیص بالینی دارد که برای شناسایی دقیق میزان اختلال و برنامهریزی جهت پیشگیری و درمان آن ضروری به نظر میرسد.
بررسی ساختار عاملی، اعتبار و روایی نسخه ی فارسی پرسش نامه ی نظم جویی شناختی هیجان- فرم کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، تهیهی نسخهی فارسی پرسشنامهی نظمجویی شناختی هیجان- فرم کودکان (CERQ-K-P) و بررسی ساختار عاملی، اعتبار و روایی آن در جامعهی کودکان ایرانی بود.
روشکار: نسخهی انگلیسی CERQ-K پس از آمادهسازی با روش ترجمهی مضاعف بر روی 531 نفر (258 نفر پسر و 273 نفر دختر) از دانشآموزان پایههای سوم، چهارم و پنجم ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 90-1389 اجرا و اعتبار نسخهی CERQ-K-P از طریق همسانی درونی و همبستگیهای مجموعهی ماده بررسی گردید. ساختار عاملی مقیاس با هر دو شیوهی تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مولفه ی اصلی با استفاده از چرخش واریماکس ارزیابی و روایی پرسشنامهی مذکور، از طریق همبستگی بین خردهمقیاسها و روایی ملاکی بررسی گردید.
یافتهها: ضرایب آلفای کرونباخ برای تمام خردهمقیاسها و کل مقیاس در هر دو جنس و کل شرکتکنندگان از نظر روانسنجی، مطلوب بوده و دامنهی اکثر همبستگیهای مجموعهی ماده بیشتر از 4/0 بود. بررسی ساختار عاملی این
پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی از الگوی 9 عاملی اصلی CERQ-K حمایت کرد که 68 درصد واریانس را تبیین میکرد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نیز حاکی از برازش مطلوب و قابل قبول ماده ها بود. به علاوه، الگوی ضرایب همبستگی بین خردهمقیاسها و روایی ملاکی هم زمان
پرسشنامه، با مقیاس اضطراب چندبعدی کودکان و مقیاس افسردگی کودکان، بیانگر روایی خوب این مقیاس بود.
نتیجهگیری: نسخهی فارسی پرسشنامهی نظمجویی شناختی هیجان فرم کودکان در جامعهی ایران اعتبار و روایی خوبی دارد و ابزار مناسبی جهت فرآیندهای غربالگری، تشخیص و درمان مشکلات مختلف هیجانی در موقعیتهای بالینی و پژوهشی میباشد.
بررسی اثربخشی بازی درمانی تحولی مبتنی بر دلبستگی بر علایم اختلال آسیب دیدگی تحولی کودکان 3 تا 9 سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر کارایی بازیدرمانی تحولی مبتنی بر دلبستگی را در اختلال آسیبدیدگی تحولی کودکان سنجید.
روشکار: این مطالعهی از نوع نیمهآزمایشی با گروه شاهد بود که در سال 1388 در مشهد انجام گرفت. از مراجعهکنندگان به کلینیک فوقتخصصی اطفال بیمارستان ابنسینا و دکتر شیخ، 14 کودک 3 تا 9 ساله که مطابق معیارهای وندرکولک دچار اختلال آسیبدیدگی تحولی بوده و والدین ایشان رضایت به شرکت در مطالعه داشتند، به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. مادران، پرسشنامههای یول جهت سنجش میزان تنش کودکان و تنش والدین-فرم کوتاه جهت بررسی تنش والدین را پاسخ گفتند. در پایان 10 جلسه بازیدرمانی، والدین دو گروه مجددا آزمونها را تکمیل نمودند. نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای تی مستقل و زوجی و مجذور خی تحلیل شدند.
یافتهها: تفاوتی بین دو گروه در متغیرهای جنس، سن و تحصیلات کودکان و سن و تحصیلات مادران وجود نداشت (05/0<P). تفاوت نمرات مقیاس یول، پرسشنامهی تنش والدین-فرم کوتاه و زیرمقیاس پریشانی والد آن بین دو گروه پیش از انجام درمان، بدون معنی (به ترتیب 10/0=P، 34/0=P و 52/0=P) و پس از آن، معنیدار (به ترتیب 001/0>P، 01/0=P و 01/0=P) بود. تفاوت نمرات زیرمقیاس کودک مشکل بین دو گروه پیش و پس از انجام درمان، بدون معنی (به ترتیب 86/0=Pو 14/0=P) بود. نمرهی زیرمقیاس اختلال عملکرد در ارتباط کودک-والد در طی درمان در گروه آزمون تفاوت معنیدار یافت (01/0=P) ولی در گروه شاهد چنین نشد (52/0=P).
نتیجهگیری: بازیدرمانی تحولی مبتنی بر دلبستگی باعث کاهش تنش تجربه شده توسط کودکان و مادران ایشان میشود.