فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۸۶ مورد.
نقدی بر پژوهش های تفسیری تاریخی درخصوص معماری معاصر ایران، نمونه موردی: معماری دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، نگارش آثار تفسیری تاریخی درخصوص معماری معاصر ایران و دوران مدرنیزاسیون، رشد چشمگیری کرده است. عدم تفکیک چارچوب های متفاوت استدلال و تحلیل، توسل به گونه های ناهمخوان تحلیل و توجه نکردن به معیارهای استناد در پارادایم های مختلف تحقیق، موانعی را در برابر علمی بودن این پژوهش ها و اعتبار آن ها ایجاد کرده است. تبیین ساختاری این معضل، هدف این نوشتار است. در این مقاله، ابتدا رویکردها و مبانی فکری در این نوشتارها، از منظر پارادایم های سه گانه تحقیق و دو عرصه درون نهادی و برون نهادی معماری با رویکرد استدلال منطقی بررسی می شوند. این بررسی به صورت تطبیقی با تاریخ نگاری دوره مدرنیسم معماری و تاریخ نگاری معماری عام معاصر در غرب انجام گرفته و فضاهای غفلت شده و عرصه های تحقیقی وسیعی که در این زمینه باقی مانده است، معرفی می گردد. پس از این مقایسه در دو دسته تاریخ نگاری نخبه گرا و عام گرا، این نکته بیان می شود که رویکرد نوین پژوهش تفسیری تاریخی درباره دوران معاصر، چگونه از گرایش به تحلیل تاریخی معماری عامه در دوران نزدیک، به رغم وجود شواهد استنادی، غفلت کرده است. سپس یکی از نمونه های گرایش نخبه گرا «معماری دوره پهلوی اول» مصطفی کیانی در کانون بحث قرار داده می شود. این تحقیق، در تاریخ نگاری کلّی معماری ایران نیز با ارائه پژوهشی جامعه محور و نه طبیعی گرا یا باستان شناسانه که شیوه رایج این گونه بررسی ها در ایران است، مسیری متفاوت را پیش روی پژوهش های تفسیری تاریخی در ایران باز نموده است. بررسی نقادانه ای که در اینجا ارائه شده، در راستای بهسازی نگاه تحلیلی به معماری تاریخی ایران، به تحلیل ویژگی های شکلی و محتوایی آن می پردازد. در انتها راهکاری برای بهبود پژوهش تفسیری تاریخی در این حوزه ارائه شده است.
موانع همگرایی اجتماعی – فرهنگی ایران و افغانستان در دوران پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از جدایی افغانستان از ایران، این دوکشور به عنوان دو واحد مستقل سیاسی، همواره متأثر از جریانات و تحولات داخلی و دخالت های سیاسی و فرهنگی بیگانگان نتوانستند در عرصه های اجتماعی و به ویژه حوزه ی روابط فرهنگی به تعاملی هم سو و سازنده دست یابند. دامن زدن به اختلافات متعدد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به ناچار سطح روابط اجتماعی – فرهنگی دو کشور با وجود تمامی اشتراکات از دین تا فرهنگ و زبان را دچار لطمات جبران ناپذیری ساخت. تلاش کنشگران افغان در ایجاد هویتی نوین برای افاغنه با تأکید بر پشتون گرایی سیاسی – فرهنگی، تقابل با زبان فارسی با تقویت حوزه ی زبان پشتو، دوری گزینی از ایران در حوزه ی آموزش تعملیات عمومی و رویکرد به دولت های ثالث مانند ترکیه در این زمینه، بر میزان واگرایی و جدایی فرهنگی میان دو کشور در دوران سلسله پهلوی افزود. این مقاله با رویکردی تاریخی - تحلیلی مهمترین عوامل و بسترهای موانع اجتماعی – فرهنگی میان دو کشور را با تأکید بر اسناد وزارت امور خارجه ایران و منابع افغان مورد بررسی قرار می دهد.
بررسی ریشه های ایرانی معماری آرامگاهی هند در دوره سلاطین دهلی، نمونه موردی: مقبره صوفی رکنی عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس نظر بسیاری از محققان، مقبره رکنی عالم که در دوره سلاطین تغلقی بنا شده است، پایه گذار سنت مقبره سازی هند محسوب می شود، سنتی که بعدها با ساختن مقبره تاج محل به اوج شکوفایی خود می رسد. در باب نفوذ روح معماری ایرانی در بناهای هندی به خصوص تاج محل بحث های بسیاری شده است، اما آنچه نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر دارد، ریشه های تأثیرگذاری معماری آرامگاهی ایران بر مقابر متقدم هندی است، چراکه معماری مقبره های متقدم هندی الگویی برای سنت معماری تدفینی هند در دوره های بعدی است. مقبره صوفی رکن عالم در مولتان از نخستین مقابر هندی است که در دوره سلطنت تغلقی های هند بنا شد و حائز بسیاری ویژگی های معماری ایرانی بوده و هدف این مقاله جست وجوی زمینه های تأثیرپذیری مقبره رکنی عالم از معماری آرامگاه های ایران است. با توجه به یافته های این پژوهش می توان زمینه های تأثیرپذیری این بنا را در این چهار مورد خلاصه کرد: 1. هندسه پلان 2. کابرد نیم ستون ها و گنبدهای کوچک نمادین احاطه کننده گنبد 3. نحوه حل مسئله انتقالی از هشت ضلعی به دایره گنبد 4. مصالح و نقوش هندسی. همچنین می توان مصادیق تأثیرگذار بر این مقبره را سه بنای مقبره امیران سامانی، مقبره های خرقان و آرامگاه سلطانیه در نظر گرفت. این تحقیق به لحاظ محتوا با روش توصیفی تحلیلی انجام شده و در مرحله مطالعه تطبیقی با دیگر نمونه ها از روش بررسی قیاسی نیز بهره برده است.
روانکاوی تحولات نقاشی و معماری در بستر تاریخی جنگ جهانی اول تا جنگ دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، موضوع در روند مستمر و پیچیده تاریخ مانند یک فیلم تصور شده و از قالب های جدا و عکس گونة صامت و ایستا بیرون آمده است .اهمیت و دلیل انتخاب این روش پاسخ به نقصانی است که باعث شده اغلب ، آثار هنری نقاش ها و معماران مهم و پرآوازه یا جداگانه بررسی شده و یا تأثیر متقابل آن بر یکدیگر خارج از بستر تاریخی قرار بگیرد و اتفاقات سرنوشت سازی مانند جنگ و انقلاب که زندگی مردم، ارزش ها و سیستم ها را به هم ریخته تا دوباره بسازد، نادیده انگاشته شود .عامل روحی روانی نیز یکی از متغیّرهای این معادله است که در تولید و تحول اثر هنری نقش دارد .این متغیر نیز یا جداگانه بررسی شده و یا در نظر گرفته نمی شود .
این روشی است که بر مبنای آن می خواهیم دلیل دگرگونی ژرف و ظاهراً ناگهانی روحیة طبیعت گرا و رمانتیک کسانی مانند پیِت موندریان ، پیش از جنگ جهانی اول و تحول او به سوی نقاشی های انتزاعی را درک کرده، تأثیر نقاشی های انتزاعی روی معماری مدرن هلندی ها و سبک دِ استیل، به ویژه در معماری گریت ریت ولد 1924 در خانة شرودر، و در غرفة آلمان در نمایشگاه بین المللی بارسلون 1928، اثر میس وان در روهه را بررسی کنیم .
نمونة دیگر چنین تحولی در نتیجه جنگ خانمان سوز اول، لوکوربوزیه است .آثار پس از جنگ وی هیچ مشابهتی با آثار رمانتیک- سنتی پیش از جنگ ندارد .براساس این روش، فرضیات پژوهش را در روند تحقیق مرحله به مرحله، جزء به جزء توصیف و مقایسه کرده و به تحلیل و نتیجه گیری می رسانیم تا بتوانیم دلیل شتاب تغییر و تحولات هنری و معماری معاصر را در بستر بحران های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ُهویتی درک کرده، پیش داوری و قالب های خشک تحلیلی و مجزایی که احکام نظری متداول را دیکته می کند، بشکنیم و دیالکتیک روند شکل گیری پدیده ها را تقویت کنیم .این پژوهش حاصل تحلیل نگارندگان از آثار و مطالعات کتابخانه ای است .
تحلیل تاثیر پذیری امپراتوری موریائی هند از هنر معماری هخامنشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوروش، موسس سلسله هخامنشی، در سال 544 ق.م فتوحات شرق ایران را فتح کرد. او در این سال بلخ را تصرف نمود. لذا باختر، مهمترین ساتراپ نشین شرقی امپراتوری هخامنشی شد. پس او داریوش در حدود سال 512 ق.م از رودخانه سند گذشته وقسمتی از غرب سند را ضمیمه امپراتوری هخامنشی نمود و ساتراپی هیندوش را تاسیس کرد. سلسله موریای یا ماوریای هند بعد از سقوط امپراتوری هخامنشی بدست اسکندر یونانی در هند روی کار آمد. بزرگترین شاه سلسله موریای هند آشوکا نوه چاندارگوپتا نام داشت. وی سراسر هند و افغانستان را به تصرف خود در آورد ودر ترویج کیش بودا تلاش فراوان کرد او از بزرگترین فرمانروایان تاریخ هند است. کاخ آشوکا در پاتالی پوترا که در حوالی شهر پتنا در ایالت بهار و در شمال شرق هند قراردارد، وستون های یاد بود او در سراسر هند کاملا به تقلید از کاخ های هخامنشیان وستون های تخت جمشید ساخته شده است. دلایل تاثیر پذیری هنر معماری محوطه پاتالی پوترای وستون های یاد بود آشوکا از هنر معماری هخامنشی عبارتند از: 1- دلیل زبان شناختی موضوع 2- دلیل مستند سفرنامه ها 3- دلیل نتایج مقایسه تالار ستوندار پاتالی پوترا با تالار صد ستون تخت جمشید وستون های یاد بود آشوکا با ستون های تخت جمشید 4- فرمان های آشوکا بر روی ستون ها وکتیبه ها تقلیدی از فرمان های داریوش بود.
بازتاب نگرش ذن و آیین چای در زیبایی شناسی راکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه جلوه های زیبایی شناسی ظروف راکوی ژاپنی با نگرش های مکتب ذن و آیین چای، موضوع اصلی این نوشتار را به خود اختصاص داده است. ذن مکتب رفتار و اندیشه بر پایه سلوک زاهدانه و ادراک ساده ترین کارهای زندگی است و الهام بخش هنرهای گوناگون از جمله آیین چای بوده است. مطالعه این مکتب و آیین چای- که خواستگاه اصلی ظروف راکو به شمار می آید، می تواند رابطه و تأثیر اندیشه های ذن و اصول آیین چای را بر خصوصیات ظروف راکو آشکار کند. این نوشتار با استفاده از روش کتابخانه ای، به بررسی عینیت نگرش های مکتب ذن در مراسم چای، و درک ملموس اندیشه ها و اصول آن ها در رابطه با ویژگی های ظروف راکو می پردازد. استفاده از ارکانی چون وابی و سابی، هماهنگی و آرامش اندیشه هایی است که پشتوانه های اعتقادیِ ظروفِ راکو را دربر می گیرد.
سیر تحّول مجسـمه سازی بودایی در چین با تأکید بر خصلت اندام وارگی پیکره ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان حوزه های هنری مربوط با آئین بودایی در چین، شاخه ای که به شدت از این کیش و ویژگی های خاص آن تأثیر پذیرفت، مجسمه سازی بود؛ گرایشی که با پشت سر گذاشتن چند قرن از زمان ورود بودیسم به این سرزمین مسیر تکامل خود را طی کرد و به هنری مستقل و تمام عیار تبدیل شد. پیکرتراشی بودایی چین در آغاز متأثر از فرهنگ هندوستان بود که این روند به زودی جای خود را به روح حاکم بر هنر چینی سپرد و به حالتی غیر اندام وار و طبیعتاً غیرجسمانی تبدیل شد؛ روندی در جهت بومی سازی که با روی کار آمدن سلسله خاندان های شش گانه شدت گرفت و به مرور، از نوعی خصلت خطی موزون و آرام بهره مند شد که حاکی از روح هنری چین بود. این حوزه در عصر تانگ با تأثیرپذیری از سبک گوپتای هند، ظاهری ناتورالیستی با پیکره ای بدن نما و منعطف به خود گرفت؛ درحالی که در دوره سونگ، مادینگی، نشستن غیر رسمی و استفاده از چوب را سه مبنای عمده برای خود قرار داد. در دوران سلطنت های یوآن، مینگ و چینگ پیکره سازی بودایی به حاشیه رفت و با آغاز قرن بیستم و گرایش به رئالیسم سوسیالیست، موضوع های اجتماعی و سیاسی در مجسمه سازی چین وارد شد و بهره گیری از دستاورد های هنری غرب نیز به امری ناگزیر بدل شد. هدف این پژوهش، بررسی تاریخی و تکامل این پیکره ها از دیدگاه فیگوراتیو (آناتومی، فرم، رنگ، بافت و...) و تطبیق کیفی آثار هر دوره (با ویژگی های خاص خود) با دیگر دوران است؛ از این رو، این روند تاریخی از اواسط امپراتوری هان، یعنی قرن اول میلادی - مصادف با ورود بودیسم به چین - آغاز شده و تا دوران اخیر تداوم یافته است.
زیبایی شناسی ابزار های سنگی عصر پارینه سنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ما در این پژوهش بررسی احتمال انطباق قوانین زیبایی شناسی بر ابزارهای عصر پارینه سنگی و پرسش از کیفیت زیبایی آن هاست. به کارگیری حساسیت های زیبا یی شناسانه انسان معاصر برای توصیف مصنوعات پیش از تاریخ دشوار نیست؛ اما در مقاله حاضر رویِ این موضوع تمرکز خواهیم داشت که آیا اساساً می توانیم حساسیت های سازندگان این ابزارها را در مورد امر زیبا آشکار سازیم و نیز، آیا بررسی زیبایی شناسانه ابزارهای پیش از تاریخ بر مبنای نظریات انسان امروزی امکان پذیر است. ما در این مقاله، با بهره گیری از شیوه توصیف مستندات موجود، سنگ ابزار های عصر پارینه سنگی مربوط به حدود پانصد تا یازده هزار سال پیش را که در موزه ویلسون امریکا، موزه آرمیتاژ و موزه بریتانیا نگهداری می شوند، بررسی کردیم. نتایج این بررسی نشان می دهد مجموعه های موزه ها به گونه ای قرار گرفته اند که تمرکز را بر یک شیء و ماده یا تکنیک آن متمرکز می سازند و این امر موجب شده بیشتر از حساسیت های زیبایی شناسانه خود استفاده کنیم و به محیط و سازندگان اشیا توجهی نداشته باشیم؛ در حالی که، می توان ادعا کرد که در ساخت و استفاده از ابزار ها، حسی حضور داشته که از فرهنگ منشأ می گرفته است.
شکل گیری گفتمان: هنر مهدوی و هنر پست مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله چالش های جدی در عصر جدید که بعضی از اندیشمندان، آن را عصر پسامدرنیته می خوانند، نسبت میان شیوه زندگی مسلمانان و جوامع دینی با عصر جدید و دوران پسامدرن است. در این راستا این پرسش اساسی در حوزه هنر نیز خود را بازمی نمایاند و به صورت گفتمان طرح می گردد که با توجه به مبانی معرفتی هنر دینی و مهدوی و همچنین بر اساس مبانی معرفتی هنر پست مدرن آیا امکان سازگاری میان هنر مهدوی و هنر پست مدرن وجود دارد یا نه. در این مقاله دو الگو و نظریه مطرح و نقد و بررسی شده و سپس الگویی بر اساس زیسته فطری پیشنهاد گردیده است.
بررسی تطبیقی اثری از یان وان ایکو مارک شاگال با موضوع واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر دوره ای، هنر برای بیان کردن، زبان و شیوه ای خاص داشته است. در طول تاریخ، با وجود تنوع در بیان های هنری، بین آثار هنری اشتراک ها و شباهت هایی نیز وجود داشته است. با بررسی تاریخ هنر و آثار هنری، درمی یابیم آثار در امتداد یکدیگر و به مقتضای زمان، برای تکامل و پیشرفت هنر به وجود آمده اند. با توجه به این نکته، بررسی و تطبیق آثار هنریِ دوره های مختلف، می تواند ما را با شباهت ها، تفاوت ها، علت های عرضه و بیان خاص آثارِ هر دوره آشنا کند.
در این مقاله، دو اثری که در دو زمان مختلف ولی با موضوعی واحد (یکی اثری است از «یان وان ایک» و متعلق به دوران رنسانس و دیگری اثری است از «مارک شاگال» و متعلق به دوران مدرن) خلق شده اند، بررسی شده، ویژگی های آنها با یکدیگر مطابقت داده می شود. در مباحث مورد نظر، ابتدا به معرفی و شناخت دو هنرمند، و گرایش های فکری و هنری آنها پرداخته شده است. در ادامه، موارد ساختاری و معنایی دو اثر بررسی و تطبیق داده شده است. در انتهای مقاله نیز برای درک آسان و سریع تر مباحث، جدولی از خلاصة مطالب درج شده است.
هنر و ادب؛ ایران: گنجی زیر خاک / مروری اجمالی بر تاریخ نگاری هنر انقلاب
حوزه های تخصصی:
نشستنگاه ها در تمدن بین النهرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار کشف شده از تمدن بین النهرین سال های بسیاری است که بهترین ویترین های موزه های دنیا را به خود اختصاص داده است. این آثار هرچند به دلیل وضع بد محیطی و در دسترس نبودن مواد اولیة مناسب و بادوام، بسیار آسیب دیده و یا به طور کل از میان رفته اند؛ همچنان نظر هر بیننده ای را به خود جلب می کنند.
هدف نخست این مقاله، بررسی نشیمنگاه های مردمان بین النهرین بوده است. آنچه در طی تحقیق و پژوهش برای نگارنده حیرت انگیز می نمود، تداوم این صنعت-هنر تا به امروز بوده است. با نظری اجمالی به چهارپایه ها -که نخستین وسیلة نشستن بوده اند- صندلی های پشت کوتاه، سریر های شاهی و صندلی های پایه بلند با تزئینات بسیار ظریف، می توان به این نکته پی برد که انسان طی این همه سال تنها در نوع مواد اولیه تغییراتی فاحش ایجاد کرده و گرنه ساختار و قاب همان است که مردمان اولیة مصر و بین النهرین به کار می بردند. در تصاویر مختلف، تکرار نشیمنگاه ها بیش از هر چیزی به چشم می خورد؛ از این رو تنها تعدادی که متفاوت بوده و شیوه ای جدید را عرضه کرده بودند معرفی شده اند. با توجه به آنچه ذکر شد و نیز عدم امکان نمایش همة تصاویر، در پایان مقاله تصاویر تمام صندلی ها و چهارپایه ها به طور مجزا و همچنین توالی استفاده از آن ها در دوره های مختلف بررسی شده است؛ همچنین برای دریافت بهتر، با آثار به دست آمده از مصر مطابقت داده شده است. هرچند خاک مصر آثار بیشتری از مردمانش را برای نمایش حفظ کرده است، سعی شده است، تا آنجا که تحقیق از چارچوب خود خارج نشود، این امر به بهترین شکل انجام شود.
بررسی تطبیقی دو سرود کهن مصری و ایرانی (آخناتون و مهر یشت اوستا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنحوتپ چهارم (=آخناتون)، یکی از نامورترین فراعنه ی مصر، سراینده ی سرود بر جای مانده در کتیبه ها از سده ی چهاردهم پیش از میلاد در ستایش خورشید یا خدای خورشید بوده است. سنگ نبشته ی برجای مانده از او، کهن ترین سنگ نبشته ای است که برای نخستین بار ندای توحید سر داده است. مهر یشت اوستا دومین یشت بزرگ اوستاست که یادگار هزاره ی پیش از میلاد در ستایش خورشید، مهر و یا خدای خورشید است. این مقاله پس از معرفی زندگی آخناتون، به مقایسه ی درونمایه ی نزدیک این دو سرود می پردازد. این مقایسه به این برآورد می رسد که خدای آتون ازلی، خالق و مدبر و نسبتا توحیدی یا وحدت وجودی است، در حالی که ایزد مهر هرچند خورشید نیست و با آنکه در کار آفرینشگری نیست، اما ناظر جهان و حامی و پشیبان راستکرداران است.
روش شناسی طراحی صنعتی در عصر پسامدرن (با تکیه بر تجارب آلساندرو مندینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر مختصات زندگی در عرصه های اقتصادی، اجتماعی، ارتباطات و فرهنگ عصر پسامدرن ماحصل دگرگونی هایی در شرایط تولید و رسیدن به جامعه وافر است. توانایی نوین تولید، تغییر شرایط اجتماعی، دگرگونی ساختار اقتصادی، افزایش رقابت در بازار و بازتاب کاستی های طراحی عصر مدرن در پاسخگویی به نیازهای غیر عملکردی کاربران، آغازگر تغییراتی در نگرش ها نسبت به طراحی صنعتی گردید. اما با وجود بسیاری از تجارب در این عرصه، هنوز طراحی پسامدرن امری تجربی محسوب می شود و فاقد ساختاری روش شناسانه و مؤلفه های تثبیت شده برای طراحی و نقد است. مقاله حاضر با هدف دستیابی به روش شناسی های نظام مندی در طراحی غیرعملکردگرا به تحلیل تجارب فکری آلساندرو مندینی، یکی از پیشگامان طراحی پسامدرن ایتالیا پرداخته است. بررسی شامل درک شرایط و نیازهای این عصر، بررسی مقوله روش شناسی طراحی، تحلیل مقوله روش شناسی در آثار مکتوب، اندیشه نگارهای فکری و محصولات طراحی شده توسط مندینی و استخراج اندیشه راهبردی هر محصول و رویکرد انتخاب شده توسط وی برای حصول به نتیجه و استخراج متداول ترین آنها بعنوان روش شناسی عام عصر پسامدرن است. در نتیجه بررسی، مشخص گردید که تداعی آنیمیسم، طراحی مردمی، خلق هویت اجتماعی و احساس گرایی، راهبردهای اصلی و به موازات آنها، طراحی تعاملی، مفهومی، تجربه گرا و اسطوره بنیاد کارآمدترین رویکردها تلقی می شوند.