مقالات
حوزه های تخصصی:
ریشة واژة «عطر» از واژة لاتین «Perfume»گرفته شده و به معنی «بوی گذرا» است. عطردان ها ظرف هایی بودند که انواع عطر را (اعم از مایع روغنی، عطرینه ها و حتی مواد دارویی) در آن نگهداری میکردند. ایران یکی از مهم ترین مراکز تولید عطردان های شیشه ای است؛ با وجود این پژوهشی در این زمینه صورت نپذیرفته است. در این پژوهش، ضمن نگاهی اجمالی به پیشینة تاریخیِ تولید شیشه و فنّ ساخت آن، فرم و نقوش عطردان های شیشه ای ایران در دوران اسلامی بررسی و فنّ ساخت، فرم، اندازه و نقوش تزیینی آن ها مطالعه شده است.
نشستنگاه ها در تمدن بین النهرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار کشف شده از تمدن بین النهرین سال های بسیاری است که بهترین ویترین های موزه های دنیا را به خود اختصاص داده است. این آثار هرچند به دلیل وضع بد محیطی و در دسترس نبودن مواد اولیة مناسب و بادوام، بسیار آسیب دیده و یا به طور کل از میان رفته اند؛ همچنان نظر هر بیننده ای را به خود جلب می کنند.
هدف نخست این مقاله، بررسی نشیمنگاه های مردمان بین النهرین بوده است. آنچه در طی تحقیق و پژوهش برای نگارنده حیرت انگیز می نمود، تداوم این صنعت-هنر تا به امروز بوده است. با نظری اجمالی به چهارپایه ها -که نخستین وسیلة نشستن بوده اند- صندلی های پشت کوتاه، سریر های شاهی و صندلی های پایه بلند با تزئینات بسیار ظریف، می توان به این نکته پی برد که انسان طی این همه سال تنها در نوع مواد اولیه تغییراتی فاحش ایجاد کرده و گرنه ساختار و قاب همان است که مردمان اولیة مصر و بین النهرین به کار می بردند. در تصاویر مختلف، تکرار نشیمنگاه ها بیش از هر چیزی به چشم می خورد؛ از این رو تنها تعدادی که متفاوت بوده و شیوه ای جدید را عرضه کرده بودند معرفی شده اند. با توجه به آنچه ذکر شد و نیز عدم امکان نمایش همة تصاویر، در پایان مقاله تصاویر تمام صندلی ها و چهارپایه ها به طور مجزا و همچنین توالی استفاده از آن ها در دوره های مختلف بررسی شده است؛ همچنین برای دریافت بهتر، با آثار به دست آمده از مصر مطابقت داده شده است. هرچند خاک مصر آثار بیشتری از مردمانش را برای نمایش حفظ کرده است، سعی شده است، تا آنجا که تحقیق از چارچوب خود خارج نشود، این امر به بهترین شکل انجام شود.
بررسی وجه نوگرایی در نقاشی معاصر ایران(1320- 1357 هـ ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاشی ایران در دهه های بیست تا پنجاه هـ . ش به دستاوردهای متفاوتی با سنت های گذشته دست یافت. این دستاوردها بیشتر در جهت شناخت نوینی در تکنیک و اجرا بود. بعدها این حرکت هنری، هنر نوگرا خوانده شد. هنرمند در تمام وجوه نوگرایانه کمتر به وجه اجتماعی، تحولات فرهنگی، و رمزهای هنر ملی، مذهبی و سنتی توجه داشت و بیش از آن، شیفتة اجرا به شیوة جنبش های آوانگارد غرب بود. کم توجهی به خاستگاه ها و نیازهای فرهنگی و هنری جامعه یکی از دلایل بزرگ عدم کامیابی هنر معاصر ایران در این دوران است. بی توجهی به معیارهای زیربنایی و مبانی نظری در باب آفرینش آثار و همچنین شناخت اندک از روند شکل گیری سبک های هنری مدرن در غرب از عوامل دیگری است که نقاشی نوگرای معاصر ایران را دچار بی ثباتی و خلأ محتوایی کرد. یکی از ضروریات آفرینش اثر هنری- همانند خلاقیت و زیبایی- نوآوری است. بدون توجه و دستیابی به نوآوری، امکان خلق اثری فرهنگ ساز و جاودانه ممکن نیست. در نقاشی معاصر ایران این وجه لحاظ نشده است و هنرمند بیشتر بر گرایش های نو در صورت اثر و شیوة اجرا تأکید داشت و به نوآوری در بطن و محتوا کمتر می پرداخت. این امر یکی دیگر از علت های ناکامی نقاشی معاصر ایران در شکوفایی و ارتقای سطح و بینش فرهنگی و هنری جامعه بود. به همین علل، هنر نوگرا نتوانست الگوی مناسب و کاربردی را برای نقاشی دهه های بعدی طراحی کند
بررسی طرح و نقش در قالی های سنگشکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به زعم بسیاری از صاحبنظران، دوره صفویه یک دوره منحصر به فرد و خاص در تاریخ فرش بافی ایران به شمار می رود. قالی های زیبا و باشکوهی که از آن روزگار باقی مانده و اکنون مایه مباهات مجموعه داران و موزه های بزرگ دنیاست؛ گواه بر این مدعاست. قطعاً شناخت این گنجینه عظیم برای هنرمندان هر دوره ای لازم و ضروری است. واکاوی طرح ها و نقوش این قالی ها هم در جهت شناخت هویت و جان مایه آثار گذشته و هم در ارتقاء سطح کیفی آثار امروز مثمر ثمر خواهد بود.
در این مقاله، طرح ها و نقوش یک گروه مشخص از قالی های این دوره، مشهور به سنگشکو، بررسی شده و تلاش می شود ویژگی های مشترک در طرح و نقش این قالی ها معرفی گردد. در این راستا پاسخ به سؤالات زیر مورد نظر می باشد:
ساختار طرح در قالی های سنگشکو چگونه است؟
نقوش مشترک در قالی های سنگشکو کدامند؟
بدین منظور تصاویر متعلق به نمونه های به جامانده و شناخته شده از این گروه، به روش کتابخانه ای گرد آمده و به روش توصیفی مورد بررسی قرار می گیرند. حاشیه های قابقابی، انواع نقوش حیوانات و صورتک های حیوانی (نقش واق واق)، طاووس های جفت، نقوش گرفت و گیر، سیمرغ و اژدها و ماهی از جمله نقشمایه های مشترک میان این قالی هاست
تأثیرپذیری شال های کشمیری از ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شال از منسوجات مهم کشمیر است که به عنوان بخشی از لباس مردم به کار می رود. در طی دوران مختلف شال بافی، روش های تولید و مواد اولیة آن تغییری نکرده است؛ اما نقوش شال تحت تأثیر حوادث تاریخی تحول یافته است. این امر به ایجاد طرح های جدید و گاه ناآشنا با سنت های بومی در شال های کشمیری منجر شده است. منشأ پیدایش شال بافی به طور دقیق معلوم نیست. برخی محققان معتقدند شال بافی کشمیر تحت تأثیر شال بافی در ایران به وجود آمده و گسترش یافته است. این تأثیرپذیری در دورة مغولان هند که ارتباط تنگاتنگی با صفویان در ایران داشتند، بیشتر شده است؛ به گونه ای که انواع نقش مایه های ایرانی در بافت شال های کشمیری به کار رفته است. تغییر و تحول نقوش از دوران مغول تا دورة سیک ها که بر کشمیر حکومت کردند، قابل بررسی است
بررسی تطبیقی گرگویل ها و سرستون های تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرگویل ها، مجسمه های قرار گرفته در بخش بیرونی کلیساهای قرون وسطی بوده که دارای اهداف تزئینی و کاربردی هستند، موجودات افسانه ای که بر اساس کاربردشان در معماری، به عنوان آبراه استفاده شده و نیز به لحاظ ظاهر هراس آورشان، دارای مفاهیم شر و اهریمنی بوده و به همین د لیل در بیرون از کلیساها قرار گرفته اند. این هیولاها در اعتقادات مسیحی قرون یازدهم و دوازدهم میلادی تاثیر بسزایی گذاشته اند. گرگویل ها به لحاظ ترکیب ساختار بدنشان دارای انواع گوناگونی می باشند.
این شیوه و اسلوب کاربرد عناصر معماری با هیبت و شمایل موجودات افسانه ای و واقعی نیز قرن ها پیش از خلق گرگویل های قرون وسطائی، در هنر معماری هخامنشی در کاخ شوش و به ویژه تخت جمشید به کار گرفته شده بود.
در تخت جمشید، سرستون های به شکل حیوانی و موجودات افسانه ای به صورت پشت به پشت قرار گرفته اند. این شیوه مرسوم ستون سازی هخامنشی بود که به معماران اجازه می داد که از فضای پشت (کمر) حیوانات برای قرارگیری تیر های حامل سقف استفاده کنند. همین امر باعث می شد که سرستون های تخت جمشید نیز همانند گرگویل های کلیساهای گوتیک، علاوه بر حالت تزئینی و نمادین، به عنوان یکی از عناصر مهم معماری کاربرد داشته باشند. بنابر این، سرستون های تخت جمشید و گرگویل های کلیساهای گوتیک از برخی جهات، به لحاظ عملکرد ومفاهیم نمادین، دارای اشتراکات و افتراقاتی می باشند.
در این مقاله با استفاده از کتب، تجزیه و تحلیل داده ها، تصاویر و اطلاعات جانبی و سایت های اینترنتی، سعی خواهد شد که علاوه بر آشنائی با گرگویل ها، ساختار و مفاهیم اسرارآمیز آنها، به علل و آثار استفاده از آنها در زمینه های گوناگون پرداخته و مقایسه ای هم با سرستون های تخت جمشید( به شکل حیوانات تخیلی و واقعی) و کاربرد این دو شیوه در معماری به عمل آید.
گرگویل ها از لحاظ ترکیب ساختار بدنشان شامل سه گونه انسانی، حیوانی و ترکیبی هستند. گرگویل های ترکیبی را نیز می توان به چهار گروه تقسیم بندی نمود:
1- ""انسان- گیاه""
2- ""انسان- گیاه- حیوان""
3- ""انسان- حیوان""
4- ""حیوان-حیوان""
موجودات ترکیبی سرستون های تخت جمشید را نیز می توان با دو گروه مشخص نمود:
1-ترکیبات ""حیوان-حیوان""، مانند گریفین
2-ترکیبات ""انسان-حیوان""، مانند لاماسو
تحلیل کنش عکاسی و خوانش عکس از دیدگاه نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو تلاش دارد کنش عکاسی و خوانش عکس ها را از طریق رویکرد نشانه شناسی به توصیف و تحلیل بکشاند. کنشی که دو قطب اصلی سازنده آن گذاشتن قاب بر موضوع و انتخاب لحظه مناسب ثبت عکس می باشد و اساسا هر عکس زاده ی وحدت قاب و لحظه است که عکاس در مقام هنرمند، سازنده آن است .بنابراین، اگرچه عکاسی پیوند و نسبت ناگسستنی با واقعیت دارد ، اما عکس متنی نشانه ای است و درحالی که وجودش در مناسبت با واقعیت و ابژه های عالم بیرون شکل می گیرد اما جهان ویژه خود و معنا و مفهوم و دلالت های مستقلی را به معرض تاویل و تفسیر می گذارد.ازاین بابت می توان شگردهای نشانه شناسی از قبیل همنشینی، جانشینی،تقابل قطبی،ارجاع مستقیم و ضمنی ،بافت و زمینه ،بینامتنیت و انواع متن های نشانه ای را در تولید و مهمتر از آن خوانش عکس به آزمون گذاشت و البته معقول تر آن است که مطالب ارائه شده با نمونه های تصویری متعدد مستند سازی گردد. با به کارگیری رویکرد نشانه شناسی در تحلیل کنش عکاسی و تفسیر و خوانش عکس ها، نتایجی چون تشریح فرایند تولید و خوانش عکس ها و دستیابی به شاخص هایی برای دسته بندی زیبایی شناسانه و ارزیابی بهترآنها به دست خواهد آمد.