فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۲۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مدل جدیدی برای مسئله تخصیص افزونگی با ساختار سری- موازی و زیر سیستم های k-out-of-n با در نظر گرفتن هزینه ای جهت کاهش نرخ خرابی ارائه شده که در آن دو سیاست افزونگی آماده به کار سرد و فعال به عنوان متغیر تصمیم برای هر یک از زیر سیستم ها در نظر گرفته شده است. هدف از حل مدل ارائه شده، تعیین سیاست افزونگی، نوع و تعداد اجزاء مازاد تخصیص یافته و نیزضریب کاهش نرخ خرابی هر زیر سیستم برای حداکثر کردن قابلیت اطمینان کل سیستم تحت محدودیت های هزینه و وزن می باشد. ازآنجایی که مسئله تخصیص افزونگی در رسته مسائلNP-hard قرار می گیرد از یک الگوریتم فرا ابتکاری به نام الگوریتم ژنتیک (GA) برای حل مدل استفاده شده و به منظور تنظیم پارامترهای موثر بر این الگوریتم روش سطح پاسخ (RSM) به کار گرفته شده است. در انتها نتایج ارائه شده و مورد تحلیل قرار گرفته است.
زمان بندی همزمان پروژه و برنامه ریزی تجهیزات با الگوریتمهای تکاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی و زمان بندی پروژه یکی از مباحث بسیار مهمی است که مدیران پروژه با آن مواجه اند و از عوامل کلیدی در موفقیت یا عدم موفقیت پروژه محسوب می شود. تحقیقات انجام گرفته در زمان بندی پروژه نشان می دهد که به طور مرسوم در زمان بندی پروژه برنامه ریزی تجهیزات را نادیده گرفته و یا ابتدا فعالیت های پروژه زمان بندی و سپس تجهیزات بر اساس آن برنامه ریزی می شود. این کار سبب خارج شدن از بهینه زمان بندی می شود. در این مقاله با مد نظر قرار دادن همزمان زمان بندی پروژه و برنامه ریزی تجهیزات، دو الگوریتم ژنتیک و شبیه سازی تبرید برای کمینه کردن هزینه ها، ارائه می شود. برای بررسی کارایی الگوریتم های پیشنهادی، مسائلی با تعداد فعالیت ها و تجهیزات مختلف مورد بررسی قرار گرفته و نتایج با هم مقایسه می شوند. نتایج نشان می دهد که الگوریتم های پیشنهادی قادرند تا مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط موجود را با تعداد گره های بالا و ضریب پیچیدگی های مختلف در زمانی کوتاه حل کنند.
زمان بندی پروژه، الگوریتم ژنتیک ،شبیه سازی تبرید، برنامه ریزی تجهیزات
تدوین و تحلیل مدل بسته ادعا در پروژه های طرح و ساخت غیرصنعتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادعاها و در پی آن اختلافات به ویژگی های ذاتی در صنعت ساخت تبدیل شده اند که بسیاری از ذینفعان پروژه ها، آن را از مخرب ترین اتفاقات این صنعت می دانند. در بیشتر پروژه ها با سیستم های مختلف انجام پروژه، امکان بروز ادعاهایی از سوی طرفین، به خصوص پیمانکاران وجود دارد. اگرچه در هیچ پروژه ای نمی توان احتمال بروز این ادعاها را از میان برد، اما می توان با شناسایی علل و منشأ اصلی بروز ادعاها، تا حد زیادی از وقوع آنها در پروژه جلوگیری کرد. در همین راستا محققان این تحقیق با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان مرتبط و نیز بررسی اسناد مربوط به آن، داده های مرتبط با این زمینه را جمع آوری کرده اند که نتیجه آن یافتن 400 مورد مرتبط با ایجاد ادعا در پروژه های طرح و ساخت غیرصنعتی می باشد. به این ترتیب بعد از مقایسه و تجزیه و تحلیل این موارد به وسیله محققان، مدل بسته ادعا توسعه پیدا کرد که نشان دهنده مدل چهار بخشی از ادعاهاست که در ادامه تحقیق، عوامل مرتبط با هر کدام از آن چهار بخش شناسایی شدند. بخش اول شامل 48 منشأ بروز ادعا، بخش دوم شامل 43 علل ایجاد ادعا، بخش سوم شامل 4 نوع ادعا و بخش چهارم شامل 6 نوع خواسته ادعا می باشند. سپس این چهار بخش مدل بسته ادعا به کمک پرسشنامه میان خبرگان این زمینه توزیع گردید و بر اساس آن مهم ترین موارد هر بخش مشخص شد. درک این وقایع برای پیش بینی ادعاهای آینده و برای به حداقل رساندن تأثیر آنها در پروژه های مشابه آتی مفید می باشد.
روش طرح و ساخت منعطف برای انجام پروژه های بزرگ صنعت احداث در شرایط محیطی پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم قطعیت ها و ریسک های ناشی از پیچیدگی محیطی، بسیاری از مفروضات و مبانی روش انجام پروژه های بزرگ صنعت احداث را زیرسؤال برده و از کارایی و اثربخشی آنها می کاهد. در ادبیات موضوع به انتخاب روش مناسب انجام پروژه ها در شرایط پیچیده پرداخته نشده است و پژوهش های موجود نیز، بر مبنای نظم اول مدیریت پروژه که پیچیدگی محیطی را در سطح متعارف می بیند، ارائه شده است. بر مبنای چارچوب های فکری[1] جدید مدیریتی و علمی، مانند نظم دوم مدیریت پروژه، ضروری است با درک و نگاهی جدید از محیط، در راهکارها و مدل های موجود، بازنگری های لازم به عمل آورد.
هدف اصلی این مقاله، پیشنهاد روش طرح و ساخت مناسب انجام پروژه های صنعت احداث است که در شرایط پیچیده محیطی (که عدم قطعیت بالا از پیامدهای آن است) برنامه ریزی و اجرا می شوند. این مقاله نشان می دهد که در شرایط پیچیده همراه با عدم قطعیت بالا، روش انجام طرح و ساخت متداول[2] با انتقال حداکثری ریسک ها به پیمانکار، پاسخ گوی انجام پروژه های بزرگ صنعتی نبوده و باید با اصلاح مبانی و به کارگیری ساز و کارهای نوآورانه، آن را بهبود بخشید. اساس و مبنای روش طرح و ساخت پیشنهادی این مقاله، افزایش انعطاف پذیری و تسهیم ریسک بین ارکان می باشد. در این مقاله از روش پژوهش کیفی با استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد (نوع ظهور یابنده گلیزر) برای شناسایی عدم قطعیت ها، ریسک ها و سازوکارهای پیشنهادی استفاده شده است.
بررسی تاثیر اجرای سیستم هزینه یابی کیفیت بر مدیریت هزینه در شرکت پالایش گاز فجر جم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مؤفقیت در بازارهای رقابتی امروز، بهبود مستمر در امر کیفیت است. با بکارگیری سیستم هزینه یابی کیفیت ضمن افزایش کیفیت، هزینه های اضافی و فعالیت های بیهوده حذف می شوند و ما را قادر می سازد که با استفاده بهتر و مناسبتر از منابع و امکانات و سرمایه گذاری در فعالیت های پیشگیرانه، علاوه بر تامین رضایت مشتری، هزینه های کیفیت و در نهایت هزینه های محصول را کاهش دهیم. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با هدف توسعه دانش کاربردی در مورد سیستم هزینه یابی کیفیت، تاثیر اجرای این سیستم بر مدیریت هزینه در شرکت پالایش گاز فجر جم را بررسی نماید. به گونه ایی که بتوان با ارائه راه حل های مناسب، ضمن بهبود کیفیت محصولات، هزینه های کیفیت را در شرکت مزبور کاهش داده و مدیران ارشد شرکت را در تصمیم گیری ها یاری رساند. با توجه به نقش محوری این شرکت به عنوان یکی از واحدهای مهم در رشد و شکوفایی صنعتی و اقتصادی جامعه، به نظر می رسد که لزوم تبیین یک سیاست و هدف معین در زمینه ارتقاء کیفی محصولات، از طریق بکارگیری سیستم هزینه یابی کیفیت امر بدیهی و ضروری باشد. جهت انجام این پژوهش، کاربرگ هزینه های کیفیت با هدف شناسایی سرفصل های هزینه کیفیت پنهان در سازمان برای یک دوره یک ساله (سال 1387)، جهت تکمیل اطلاعات به واحدها ارسال گردید. پس از جمع آوری داده ها، محاسبات و پردازش های لازم بر روی آنها انجام شد و هزینه های کیفیت از میان هزینه های مالی هر واحد سازمانی به تفکیک شناسایی و استخراج گردید. در این پژوهش برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون استفاده گردید. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نرم افزارهای EXCEL و SPSS استفاده گردید. یافته های پژوهش بیانگر وجود یک همبستگی منفی بین هزینه های پیشگیری، ارزیابی و سود سازمان با هزینه های خطای درون سازمانی و برون سازمانی می باشد که با افزایش کوشش ها به سمت فعالیت های پیشگیری و ارزیابی، هزینه های خطای درون سازمانی و برون سازمانی کاهش می یابد و با بکارگیری سیستم اطلاع رسانی و گزارشگری هزینه یابی کیفیت (جدول هزینه های کیفیت، گزارش نسبت ها و ...) امر مدیریت بر هزینه ها به منظور کاهش خطا در سازمان و به دنبال آن، کاهش در مجموع هزینه ها و افزایش درآمد فروش گاز تسهیل خواهد شد.
ارائه مدل زمان بندی مقاوم پروژه با منابع محدود و حل آن با استفاده از الگوریتم شبیه سازی تبرید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان بندی سهم به سزایی در پیشبرد و موفقیت پروژه دارد. این موضوع همواره یکی از مسائل مورد توجه محققان علوم مدیریت و تحقیق در عملیات بوده است. همچنین ماهیت بسیار دشوار این مسئله، علت دیگری برای توجه زیاد محققان به آن می باشد. بنابراین تکنیک ها و روش های خاصی برای حل این مسائل مطرح شده اند. از سوی دیگر تشدید تحریم ها از سوی بیگانگان به منظور به تأخیر انداختن زمان انجام پروژه ها اهمیت اتمام به موقع پروژه ها دوچندان شده است. از این رو توجه بیشتر به استواری پروژه برای مدیران پروژه موضوعیت دارد.
در این مقاله برای یک مسئله واقعی زمان بندی پروژه پالایشگاهی نخست مدل زمان بندی مقاوم ارائه شده و به دلیل اینکه زمان بندی پروژه با محدودیت منابع از جمله مسائل NP-Hard است، الگوریتم فرا ابتکاری شبیه سازی تبرید برای حل این مسئله پیشنهاد شد. به منظور اعتبارسنجی مدل نیز چهار مسئله با ابعاد کوچک انتخاب و جواب های به دست آمده از الگوریتم های پیشنهادی با جواب دقیق به دست آمده حاصل از نرم افزار Lingo مقایسه شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی کارا و همگرا به جواب بهینه می باشند.
استراتژی های استفاده از استانداردهای مدیریت پروژه: رویکرد مدل تعالی سازمانی اروپا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ارایه الگوریتم الکترومغناطیس تلفیقی برای مسأله زمانبندی پروژه با منابع محدود و فعالیت های چند حالته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مسأله زمانبندی پروژه با منابع محدود و فعالیتهای چند حالته (یعنی امکان انتخاب روشهای اجرایی مختلف برای فعالیتها)، برای حل به دو زیر مسأله تقسیم میشود: تخصیص روشهای اجرایی به فعالیتها و سپس زمانبندی فعالیتها به منظور کمینه نمودن زمان اتمام پروژه. روش الکترومغناطیس [i] با مسأله اول در ارتباط بوده و فهرست روش اجرای فعالیت ها را تولید می کند. پس از تعیین روش اجرایی هر فعالیت، زمان و مصرف منابع آن فعالیت بر اساس روش انتخاب شده برای اجرای آن تعیین و یک برنامه زمانبندی تصادفی به روش سری برای آن ایجاد میگردد. سپس یک روش جستجوی محلی نسبت به بهبود برنامه اقدام میکند. ضمناً در مقاله، یک تابع جریمه جدید برای فهرست های روش نشدنی از نظر منابع تجدیدناپذیر پیشنهاد میشود. عملکرد روش حل پیشنهادی با بهترین روشهای حل پیشنهاد شده تاکنون برای این مسأله بر اساس معیارهای توقف زمان حل و تعداد برنامه های زمانبندی تولید شده مقایسه میگردد که نتایج گزارش شده، گویای عملکرد عالی این روش است.
تعیین مهمترین دسته های ریسک پروژه با در نظر گرفتن روابط علّت و معلولی میان آنها در محیط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر پروژه دارای ریسک هایی می باشد و از آنجایی که پیچیدگی های زیادی در پروژه های امروزی وجود دارند، شناسایی مهمترین دسته های ریسک برای موفقیت و کارآمدی پروژه ها نقش مهمی ایفا می کند.
این پژوهش در پی تعیین مهمترین ریسک ها در چارچوب ساختار شکست ریسک ویرایش چهارم راهنمای گستره ی دانش مدیریت پروژه می باشد که قابلیت تعمیم به تمامی مواردی که در تعریف پروژه در سطح کشور می گنجند را دارد. نظر به اینکه ریسک های پروژه دارای اثرات متقابل بر یکدیگر هستند با در نظر گرفتن این روابط متقابل و علّت و معلولی برای تعیین مهمترین دسته های ریسک پروژه طبق ساختار شکست ریسک ویرایش چهارم راهنمای گستره ی دانش مدیریت پروژه از روش دیماتل بهره گرفته شد. همچنین از نظریه مجموعه های فازی برای کسب نظرات ذهنی خبرگان که دارای تجربه و دانش کافی در سطح پروژه های کشور بودند استفاده گردید.
نتایج پژوهش بیانگر این بودند که دسته های ریسک «بیرونی»، «فنّی»، «مدیریت پروژه» و «سازمانی» به ترتیب با اهمیت ترین دسته های ریسک هستند و در مهمترین دسته یعنی ریسک های «بیرونی»، ریسک های متأثر از قوانین تنظیمی، در دسته ی ریسک های «فنّی» ریسک های مرتبط به «فناوری»، در دسته ی ریسک های «مدیریت پروژه» ریسک های مرتبط به «تخمین» و در دسته ی ریسک های «سازمانی»، ریسک های مرتبط به «وابستگی های پروژه» در رتبه اول اهمیت می باشند.
طراحی الگوی مفهومی مدیریت عملکرد و تدوین راهبرد با بهره گیری از BSCو EFQM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور پیشرفت علمی، تحول و توسعه، بهبود عملکرد و تبدیل دانشگاه مورد مطالعه به یک دانشگاه راهبردمحور، استفاده از مدیریت عملکرد سازمانی و پشتیبانی از تحقق چشم انداز ضرورت می یابد که یکی از الزامات آن استفاده از مدل های ارزیابی عملکرد می باشد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که با تلفیق مدل های ارزیابی متوازن(BSC) و تعالی سازمانی(EFQM) می توان چارچوب مناسبی را برای ارزیابی عملکرد فراهم نمود. در این مقاله، پس از بررسی مفاهیم نظری و مقایسه ی مدل های یادشده، نقاط قوت و ضعف هر یک مورد بررسی قرارگرفته و در پایان به ارایه ی مدل مفهومی مدیریت عملکرد پرداخته که نتایج مفیدی در بر داشته است. برای شناسایی اهداف راهبردی با رویکرد کارت امتیازی متوازن و متناسب با چشم انداز تعیین شده، از دو ایزار مصاحبه و پرسش نامه ی استفاده شد. سپس برای تعیین روابط علّی اهداف، از ماتریس QFD استفاده شد. درپایان، به منظور هم راستاسازی این دو مدل و تحقق دو عامل اثربخشی و کارآیی، ماتریسQFD مورد استفاده قرارگرفت که تلفیق دو مدل، باعث بهبود مستمر و افزایش بهروری در دانشگاه می شود
انتخاب مدیر پروژه با به کار گیری یک رویکرد ترکیبی دلفی- ویکور فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل تعالی پروژه، مدلی است که یک پروژه را با دیدگاهی جامع مورد ارزیابی قرار می دهد و بر اساس یک سری از معیارهای تعریف شده میزان موفقیت و تعالی پروژه را اندازه گیری می کند. این مدل دارای 9 معیار ارزیابی می باشد که یکی از آن ها معیار ""رهبری"" است. مسئولیت اجرایی رهبری در پروژه ها بر عهده مدیران پروژه است. در این مقاله، با تمرکز بر معیار رهبری مدل تعالی پروژه، یک مدل جامع شایستگی ارایه گردیده است که معیارهای لازم جهت ارزیابی مدیران پروژه را در سه بعد کلی شایستگی های دانشی، عملکردی و رفتاری پیشنهاد می نماید. علاوه بر این، در این تحقیق، جهت دستیابی به مناسب ترین فرآیند ارزیابی مدیران پروژه، یک روش تصمیم گیری چند شاخصه ای جدید طراحی گردیده است که روش دلفی و ویکور را در یک محیط فازی ترکیب می سازد. مدل شایستگی و روش ارزیابی ترکیبی فازی ارائه شده، یک سیستم پشتیبان تصمیم مدیریت پروژه است که ضمن کمک به توسعة سطح تعالی پروژه ها، حرکتی به سوی برنامه ریزی سیستمی و تصمیم گیری علمی در فرآیند مدیریت صحیح و موفق پروژه می باشد.
سنجش اثربخشی ارتباط مدیر پروژه با اعضای تیم پروژه با استفاده از تکنیک دیماتل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ارایه مدلی برای انتخاب پیمانکاران در پروژه های نرم افزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر ساله تعداد بسیار زیادی پروژه در بخش فناوری اطلاعات (حوزه نرم افزار) توسط شرکت ها و سازمان های دولتی و غیردولتی تعریف شده و برای اجرا به دست پیمانکاران سپرده می شود، نکته ی جالب این جاست که بنابر تجربه های گذشته بسیاری از این پروژه ها ناتمام متوقف می شوند و یا به نتیجه ی دلخواه نمی رسند. با توجه به بررسی های به عمل آمده بسیاری از علل شکست این پروژه ها به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به پیمانکار مجری پروژه مرتبط می شود. این مسئله نشان می دهد، جهت حصول نتیجه ی دلخواه از اجرای پروژه های فناوری اطلاعات باید در انتخاب پیمانکاران نهایت دقت را به خرج داد.
با توجه به اینکه نکات اصلی در یک مسئله ی انتخاب، روش انتخاب، معیارهای مورد استفاده و اهمیت هر کدام از آن هاست، بنابراین در این پژوهش سعی شده است که به این سؤالات پاسخ داده شود. برای انجام این کار از چارچوب کارت امتیازی متوازن فناوری اطلاعات و روش دلفی برای تعیین معیارهای ارزیابی استفاده و بیش از 25 معیار شناسایی شده است. سپس با استفاده از پرسشنامه و روش آنتروپی اهمیت هر معیار تعیین شد و در نهایت معیارهای تعیین شده به کمک مدل پیشنهاد شده در این پژوهش در یک پروژه واقعی بهکارگرفته شدند.
اولویت بندی پروژه های بهبود در مدلEFQM با رویکرد کارت امتیازی متوازن (مطالعه موردی: شرکت برق منطقه ای یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل تعالی EFQM با تعیین جایگاه سازمان در مسیر تعالی، ابزاری عملی برای کمک به سازمان هاست، و به درک کمبودها و نواقصشان کمک می نماید. این مدل با ارائه راهکارهایی در قالب پروژه های بهبود، به سازمان کمک می نماید که در مسیر سیستم های مدیریتی مناسب پیش رود.کمبود امکانات و محدودیت منابع، سازمان ها را از پیاده سازی همزمان کلیه پروژه های حاصل از فرایند خودارزیابی مدل تعالی سازمانی باز می دارد. در نتیجه، اولویت بندی پروژه های بهبود پیشنهاد شده توسط مدل EFQM، با توجه به اهداف استرات ژیک و بلندمدت سازمان، ضروری به نظر میرسد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته، متاسفانه در مدل EFQM چارچوبی برای اولویت بندی پروژه های بهبود، با توجه به خط مشی و استراتژیهای سازمان، وجود ندارد. در این راستا، این پژوهش در صدد است مدلی را بر اساس رویکرد کارت امتیازی متوازن ارائه نماید که با آن بتوان پروژه های بهبود پیشنهاد شده توسط EFQM را اولویت بندی نمود.