پژوهش های مدیریت منابع سازمانی
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال چهارم زمستان 1393 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
عدم قطعیت ها و ریسک های ناشی از پیچیدگی محیطی، بسیاری از مفروضات و مبانی روش انجام پروژه های بزرگ صنعت احداث را زیرسؤال برده و از کارایی و اثربخشی آنها می کاهد. در ادبیات موضوع به انتخاب روش مناسب انجام پروژه ها در شرایط پیچیده پرداخته نشده است و پژوهش های موجود نیز، بر مبنای نظم اول مدیریت پروژه که پیچیدگی محیطی را در سطح متعارف می بیند، ارائه شده است. بر مبنای چارچوب های فکری[1] جدید مدیریتی و علمی، مانند نظم دوم مدیریت پروژه، ضروری است با درک و نگاهی جدید از محیط، در راهکارها و مدل های موجود، بازنگری های لازم به عمل آورد.
هدف اصلی این مقاله، پیشنهاد روش طرح و ساخت مناسب انجام پروژه های صنعت احداث است که در شرایط پیچیده محیطی (که عدم قطعیت بالا از پیامدهای آن است) برنامه ریزی و اجرا می شوند. این مقاله نشان می دهد که در شرایط پیچیده همراه با عدم قطعیت بالا، روش انجام طرح و ساخت متداول[2] با انتقال حداکثری ریسک ها به پیمانکار، پاسخ گوی انجام پروژه های بزرگ صنعتی نبوده و باید با اصلاح مبانی و به کارگیری ساز و کارهای نوآورانه، آن را بهبود بخشید. اساس و مبنای روش طرح و ساخت پیشنهادی این مقاله، افزایش انعطاف پذیری و تسهیم ریسک بین ارکان می باشد. در این مقاله از روش پژوهش کیفی با استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد (نوع ظهور یابنده گلیزر) برای شناسایی عدم قطعیت ها، ریسک ها و سازوکارهای پیشنهادی استفاده شده است.
بررسی رابطه ابعاد هوش معنوی با فرسودگی شغلی (مورد مطالعه: کمیته امداد امام خمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با فرسودگی شغلی صورت گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها پیمایشی از گروه پژوهش های توصیفی است. جامعه آماری تمام کارکنان شاغل در کمیته امداد امام خمینی شهر تهران به تعداد 260 نفر است که تعداد نمونه آماری به دست آمده 80 نفر می باشند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه هوش معنوی ارائه شده توسط بدیع و همکاران (1389) و پرسشنامه فرسودگی شغلی ارائه شده توسط مسلش (1981) است. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه و آزمون های میانگین دو جامعه و تحلیل واریانس و آزمون همبستگی پبرسون به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شده است.
یافته های پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی پیرسون میان هوش معنوی و فرسودگی شغلی434/0- می باشد که بیانگر آن است میان هوش معنوی و فرسودگی شغلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد، به عبارت دیگر، چنانچه هوش معنوی کارکنان افزایش پیدا کند، فرسودگی شغلی آنان کاهش پیدا می کند.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی و کنترل رفتاری به عنوان عوامل تأثیرگذار بر وضعیت تسهیم دانش ضمنی میان کارکنان: بانک ملی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین اولویت های اعلام شده به وسیله پژوهشگران مدیریت دانش، ایجاد انگیزه در افراد برای تسهیم دانش آنان است. اگرچه بعضی ها معتقدند که دانش قدرت است ولی به نظر می رسد که دانش به خودی خود قدرت ندارد بلکه چیزی که به افراد قدرت می دهد، آن قسمتی از دانش آنان است که با دیگران تسهیم می کند.
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی و کنترل رفتاری به عنوان عوامل تأثیرگذار بر وضعیت تسهیم دانش ضمنی میان کارکنان به آزمون 6 فرضیه در میان کارکنان و مدیران بانک ملی شهر کرمانشاه پرداخته است. جامعه آماری شامل540 نفر بود که با استفاده از فرمول جامعه محدود 312 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و اطلاعات مورد نظر با استفاده از پرسشنامه بسته جمع آوری شد. در این راستا بر اساس ادبیات پژوهش، مدلی برای نشان دادن تأثیر سرمایه اجتماعی و کنترل رفتاری بر رفتار تسهیم دانش ضمنی طراحی و با استفاده از نرم افزار لیزرل مدل مذکور مورد آزمون قرار گرفت.
در نهایت نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون نشان داد که سرمایه اجتماعی در قالب دو متغیر اعتماد مبتنی بر تمایل و ارزش های مشترک و کنترل داخلی بر قصد تسهیم دانش ضمنی تأثیر مثبت دارد. همچنین قصد تسهیم دانش ضمنی بر رفتار تسهیم دانش ضمنی زمانی که کنترل خارجی بیشتر است، نسبت به زمانی که کنترل خارجی کمتر می باشد، بیشتر است. در مدل بررسی شده مقدار شاخص های برازش (99/0 =GFI و 96/0 = AGFI) نشان دهندة مناسب بودن مدل است.
بررسی و تبیین رابطه بین اخلاق کار و رفتار غیرمولد در سازمان تأمین اجتماعی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر پیرامون بررسی و تبیین رابطه بین اخلاق کار و رفتار غیر مولد در سازمان تأمین اجتماعی استان گیلان صورت گرفته است. جامعه آماری شامل 672 نفر از کارکنان سازمان تأمین اجتماعی استان گیلان و حجم نمونه 152 نفر می باشند که با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه استاندارد شده اخلاق کار (بوترایت و اسلات) و پرسشنامه رفتار غیر مولد (برگرفته از دو پرسشنامه اسپکتور و همکاران، رابینسون و بنت) بوده است. آزمون فرضیه های پژوهش از طریق رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی با استفاده از نرم افزار 19spss انجام شد.
نتایج رگرسیون به روش گام به گام نشان می دهد که از 8 مؤلفه اخلاق کار (پیوستگی به سیاست سازمان، حضور و وقت شناسی، مشارکت و کارگروهی، صداقت و راستی، رعایت مقررات سازمانی و آیین نامه اداری، توجه به بهره وری، استفاده درست از وسایل اداری و الکترونیکی، پاسخگو بودن نسبت به سرپرستان) نخست حضور و وقت شناسی و سپس پاسخگو بودن نسبت به سرپرستان و در نهایت صداقت و راستی با اولویت بیشتری در تبیین رفتار غیر مولد نقش داشته و سایر مؤلفه ها با اولویت کمتری در تبیین رفتار غیر مولد نقش داشته اند.
بررسی تأثیر ادراک مشتری از نام تجاری بر وفاداری وی با میانجی گری ارزش ادراک شده توسط مشتری: بانک پاسارگاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش رقابت میان سازمان های خدماتی، سازمان ها به دنبال راهی برای متمایز ساختن خدمات خود هستند. این نیاز لزوم استفاده از نام تجاری را به عنوان یک مزیت رقابتی و منبع تمایز تأکید می نماید. این پژوهش در جستجوی پاسخ به این سؤال است که: «ادراک مشتری از نام تجاری با واسطه گری ارزش ادراک شده چه تأثیری بر وفاداری مشتری دارد؟»
مدل نظری شکل گرفته روابط میان چهار عامل اصلی مرتبط با ادراک از ارزش نام تجاری (شامل تصویر نام تجاری، تصویر سازمان، اعتبار شرکت و اعتبار کارکنان) را با ارزش خلق شده و وفاداری مشتری آزمون می کند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و 385 مشاهده انجام شده، مدل پژوهش از طریق روش تحلیل مسیر مورد آزمون قرار گرفته است.
نتایج پژوهش تصدیق می نماید که نام تجاری خدمات، بر کیفیت خدمات و ارزش ادراک شده از سوی مشتری اثر مثبتی خواهد داشت که در نهایت این عوامل بر وفاداری مشتری تأثیرگذار است. همچنین یافته های پژوهش تأثیر منفی هزینه خدمات بر ارزش ادراک شده مشتری را تأیید می کند؛ به این ترتیب تلاش در جهت داشتن نامی برتر در سازمان های خدماتی می تواند اقدام شایسته ای برای بهبود ارزش ادراک شده برای مشتریان باشد تا در نهایت همه این عوامل منجر به حفظ مشتری بالفعل و جذب مشتریان بالقوه و افزایش سودهای بلند مدت سازمان شود.
نقش تعدیل کننده راهبردهای مقابله با استرس در رابطه بین فرسودگی شغلی و عملکرد خانواده از دیدگاه همسران کارمندان بانک ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه استرس به موضوع همگانی تبدیل شده است. وقتی استرس ها به فرد فشار می آورند و اگر فرد نتواند با آنها مقابله کند، بی تعادلی طولانی مدت و فشارهای زیاد ممکن است، نتایج منفی به بارآورد که یکی از این نتایج منفی فرسودگی می باشد. سطح عملکرد بهینه در درون یک خانواده می تواند از طریق تغییرات در شرایط خانواده، تعامل بین استخدام والدین یا شرایط اقتصادی و زندگی خانوادگی، همچنین استرسورهای بیرونی دیگر که ممکن است محیط خانواده را متأثر سازد، تحت تأثیر قرار گیرد.
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه راهبردهای مقابله با استرس و فرسودگی شغلی بر عملکرد خانواده از نگاه همسران در کارمندان بانک بود. نمونه مورد مطالعه شامل 86 نفر از کارمندان بانک ملی بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گرداوری داده ها از پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس [m1] [p2] (لازاروس و فولکمن،1985 )، پرسشنامه فرسودگی شغلی (مازلاک، 1981) و پرسشنامه عملکرد خانواده (مسلش و جکسون، 1981) استفاده شد. داده ها با روش آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
نتایج نشان داد که بین فرسودگی شغلی با عملکرد خانواده همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. فرسودگی شغلی توانست 39 درصد واریانس عملکرد خانواده را تبیین کند. در نتیجه فرسودگی شغلی نقش مهمی در عملکرد خانواده دارد. ولی بین راهبردهای مقابله با استرس و عملکرد خانواده رابطه معنادار به دست نیامد. به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد با افزایش و کاهش متغیر فرسودگی شغلی احتمال عملکرد ناسالم و عملکرد سالم خانواده در کارمندان بانک بیشتر می شود.[m3] [p4]
حل مسئله انتخاب تأمین کننده با استفاده از مدل ترکیبی تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی- ویکور (FDAHP-VIKOR)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله انتخاب تأمین کنندگان، یکی از موضوعات بسیار مهم در مدیریت زنجیره تأمین است و از آن به عنوان عاملی مؤثر برای بقا در محیط رقابت یاد می شود. این موضوع به نوعی مسئله تصمیم گیری چند معیاره تبدیل شده است که می تواند در عملکرد کل زنجیره تأمین تأثیرگذار باشد.
هدف این مقاله، ارائه یک مدل مناسب تصمیم گیری چندمعیاره برای انتخاب بهینه تأمین کننده می باشد. در این تحقیق که در شرکت آب معدنی برف دانه انجام شده است، نخست مهم ترین معیارهای انتخاب تأمین کننده درب های بطری آب معدنی های این شرکت بر اساس مطالعات گذشته و مصاحبه با مدیران شرکت شناسایی شدند. سپس برای جمع آوری نظرهای مدیران از دو پرسشنامه بهره گرفته شده است. در پرسشنامه اول، میزان اهمیت معیارهای شناسایی شده از مدیران شرکت نظرسنجی شد. با توجه به نظرهای مدیران شرکت، بر اساس تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی، وزن های نسبی هر یک از معیارها مورد محاسبه قرار گرفت. در پرسشنامه دوم، سه تأمین کننده شرکت بر اساس معیارهای تعیین شده امتیازدهی شدند. در نهایت با تشکیل جدول تصمیم حاصل از نتایج دو پرسشنامه، تأمین کنندگان با استفاده از روش ویکور رتبه بندی شدند.