فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۲۱ تا ۴٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۱۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
مسئله میل به انتقام و اجتناب مشتریان که ناشی از به وجود آمدن احساس خیانت درک شده است، در صنایع خدماتی بسیار اهمیت دارد. هتل هایی با خدمات ضعیف تر در مقایسه با هتل هایی با خدمات قوی تر، در مواجهه با رفتارهای منفی مشتریان زیان بیشتری متحمل می شوند. در واقع، هنگامی که مشتریان خدمات کمتری نسبت به انتظاراتشان دریافت می کنند، میل به انتقام و اجتناب در آنها ایجاد می شود؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقض قرارداد روانی و خیانت درک شده بر میل به انتقام و اجتناب در میان مشتریان هتل های لوکس است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت روش توصیفی-همبستگی است. همچنین، از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است. جامعه آماری، 331 نفر از مشتریان هتل های لوکس است که با پرسشنامه نقض قرارداد روانی برگرفته از های مینگ و همکاران (2020)، خیانت درک شده برگرفته از های مینگ و همکاران (2020)، میل به انتقام و اجتناب برگرفته از رسولی و همکاران (2022) به سؤال های این پژوهش پاسخ دادند. برای آزمون داده ها از مدل سازی معادله های ساختاری با نرم افزار SMART-PLS استفاده شد. در نهایت، یافته ها نشان داد که نقض قرارداد روانی بر نفرت از برند تأثیر معنادار دارد. همچنین، در پژوهش حاضر نشان داده شد که نفرت از برند بر میل به انتقام و اجتناب تأثیر مثبت و معناداری دارد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که تمرکز بر ایجاد و توسعه قراردادهای روانی، پرهیز از خیانت و صادق بودن با مشتریان می تواند میل به انتقام و رفتارهای تلافی جویانه را کاهش دهد.
تاثیر معاهده های سرمایه گذاری بر سیاست زدایی اختلافات سرمایه گذاری خارجی (رویکرد قانونی شدن ، دیپلماسی و توسعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
90 - 101
حوزه های تخصصی:
پایه گذاران نظام معاهدات سرمایه گذاری و همچنین بسیاری از طرفداران فعلی ابراز داشته اند که چگونه معاهدات به کشورهای در حال توسعه این امکان را می دهند تا اختلافات سرمایه گذار - دولت را سیاست زدایی کنند یعنی مناقشات تجاری را از ملاحظات گسترده تر سیاسی و دیپلماتیک با کشورهای توسعه یافته حفظ کنند. در حالی که این استدلال توسط محققان اقتصادی و حقوقی به صورت گسترده تری پذیرفته می شود و صریحا توسط کشورهای صادرکننده سرمایه تبلیغ می شود تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر قراردادهای سرمایه گذاری بر سیاسیت زدایی اختلافات سرمایه گذاری خارجی با رویکرد قانونی شدن ، دیپلماسی و توسعه در نظر گرفته شد . در این راستا فرضیه ایی با همین مضمون تبیین و 127 مورد اختلاف در یک دوره ده ساله 1388 تا 1398 در اقتصاد ایران مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایچ نشان داد: الف ) در کشورهای در حال توسعه به طور معمول در ازای کمتر سیاسی کردن مناقشات سرمایه گذاری خود، تشویق می شوند تا به داوری معاهدات سرمایه گذاری ترغیب شوند. ب ) در حالی که دولت ها به صورت مکرر در اختلافات دنیای در حال توسعه مداخله می کند، دولت های قدرتمند به ندرت از تهدیدات یا تحریم های صریح در مناقشات سرمایه گذاری استفاده می کند. این امر حاکی از یک تغییر مهم در دیپلماسی سرمایه گذاری از دوره ای است که نظام معاهدات سرمایه گذاری آشکار شده است. ج ) مداخلات دیپلماتیک تهاجمی تر در گذشته اغلب در اختلافات مربوط به سلب مالکیت آشکار شده اما چنین اختلافاتی امروزه بسیار کمتر اتفاق می افتد و اختلافات ظریف تری در مورد شرایط پیمانکاری و تغییرات نظارتی جایگزین می شود.
تحلیلی بر ارتباط شخصیت مردانه و زنانۀ برند و ارزش ویژۀ برند مشتری محور در صفحات اینستاگرام محصولات مصرفی تند گردش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف کنندگان امروزی به دلیل تعدّد انتخاب و بهتر شدن کیفیت محصولات در زمان تصمیم گیری تنها به جنبه های کارکردی محصول توجه نمی کنند و در بسیاری از موارد در تصمیم گیری های خود جنبه های نمادین برند را دخیل می کنند. حضور پررنگ انسان امروزی در شبکه های اجتماعی نیز برای برندها فرصت مناسبی است تا انسان با حضور خود در این فضا بیش ازپیش با مشتریان خود تعامل داشته باشد و از این طریق خود را از صرف یک محصول کارکردی به شخصیتی تبدیل کند که با مشتری تعامل دارد. ارزش ویژه برند مشتری محور در بستر شبکه های اجتماعی به عنوان توانایی ایجاد وضعیت روانی در ذهن مصرف کنندگان در تعامل با برند تعریف می شود. در پژوهش حاضر چگونگی ارتباط بین ارزش ویژه برند مشتری محور با ابعاد جنسیت برند به عنوان یک بُعد از شخصیت برند (جنبه ای نمادین و غیر کارکردی برند است) در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام بررسی شده است. همچنین، علاوه بر ارتباط مستقیم این دو متغیر، تأثیر ابعاد شخصیت مردانه و زنانه برند نیز بر ارزش ویژه برند مشتری محور با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی با برند سنجیده شده است. برای سنجش روابط مطرح شده 391 پرسشنامه ازسوی مصرف کنندگان فعّال اینستاگرام برندهای محصولات مصرفی تند گردش تکمیل شد. نتایج تحلیل روابط فوق با استفاده از مدل سازی معادله های ساختاری نشان داد که دو بُعد جنسیت برند به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی مصرف کننده بر ارزش ویژه برند مشتری محور تأثیر مثبت و معنادار دارد. به طور تقریبی، تأثیر هر دو بُعد با ضریب تأثیر کمتر از یک درصد به یک اندازه بود.
ارائه مدل کاربردی برای حرکت از تجربه برند به تعهد برند
حوزه های تخصصی:
در بازار رقابتی و پویای امروزی، دستیابی به تعهد برند یکی از اهداف نهایی برای برندها است. با توجه به اهمیت فزاینده و رابطه ی درک اخلاق برند و مزایای نمادین آن، پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر اخلاق برند درک شده بر روی اعتماد و تعهد برند می پردازد. یک چارچوب مفهومی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با پاسخ های ۲۷۳ خریدار پوشاک که با استفاده از پرسشنامه ساخت یافته جمع آوری شده بود ، مورد آزمون قرار گرفت. ما شواهدی از اثر میانجی و تعدیلگر را پیدا می کنیم که در آن اثر تعدیلگر اخلاق برند درک شده با اضافه شدن متغیر میانجی اشتیاق برند ، حذف می شود. جالب توجه است، در مطالعه پیوندهای “میانجی گر-تعدیلگر”، ما همچنین اثرات تعدیلگر اخلاق برند را مشاهده می کنیم. نتایج حاصل از این مقاله پیامدها و مشارکت های تئوری برای مدیران دارد.
استراتژی های مدیریت ریسک سازمان های بین المللی در اقتصادهای نوظهور
حوزه های تخصصی:
در اقتصادهای نوظهور که محیط سازمانی ضعیف است ، سطح ریسک در مواجهه با سازمان های چند ملیتی (MNEها) بالا باقی مانده است. ادبیات موجود چارچوب ریسک های پیش روی MNEها را تشخیص می دهند ، اما تنها مطالعات اندکی نحوه ی شناسایی و کاهش این ریسک ها توسط شرکت ها را بررسی کرده اند. این مطالعه به بررسی استراتژی های مدیریت ریسک تجاری MNE های فعال در ویتنام پرداخته است. ما دریافتیم که دولت همچنان یکی از ذینفعان اصلی می باشد و حفظ روابط فعال با آنها ، به موفقیت عملیاتی MNE ها کمک کرده است. استراتژی های کاهش ریسک به کار رفته توسط MNEها شامل مدیریت هوشیاری ، به تصویر کشیدن رفتار خوب ، هدایت بدون چالش و واسطه گری فعال ،می باشد.
ایجاد تناسب فردی-محیطی در فرهنگ و رفتار سازمانی
حوزه های تخصصی:
رفتار سازمانی یک مفهوم حیاتی برای هر دو کارمندان و کارفرمایان به منظور میسر بخشی به فرایند سازگاری کارمند می باشد. علاوه بر نتایج مختلف جامعه پذیری موفقیت آمیز، رفتار تعلق به سازمان به عناون پیامد مهم جامعه پذیری سازمانی در نظر گرفته می شود. هدف این مطالعه بررسی عامل تاثیر گذار تناسب فرد-محیط بر رابطه بین جامعه پذیری سازمانی و رفتار تعلق به سازمان می باشد. مطالعه میانی بر روی 202 کارمند ادرای در استانبول انجام شد. یافته ها نشان داد که تناسب فرد-محیط بر رابطه بین جامعه پذیری سازمانی و رفتار تعلق به سازمان تاثیر می نهد. جامعه پذیری سازمانی یکی از فرآیندهایی است که از طریق آن کارمند اطلاعات لازم را برای انتقال موفقیت آمیز به عضویت یکپارچه سازمان پس از استخدام می آموزد.
بررسی رابطه هوش اجتماعی مدیران با عملکرد شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط شهر یزد با استفاده از روش BSC
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به بررسی تاثیر هوش اجتماعی مدیران بر عملکرد سازمان در شرکتهای تولیدی کوچک و بزرگ یزد با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن پرداخته شده است. در این فصل از تحقیق، شرح کلیات تحقیق شامل بیان مسئله، ضرورت انجام تحقیق، فرضیه ها و اهداف تحقیق و همچنین روش شناسی تحقیق ارائه گردیده است.در طی دو دهه اخیر هوش اجتماعی یکی از مهمترین مباحث علوم اجتماعی و علوم انسانی از جمله در حوزه مدیریتی و سازمانی مورد توجه قرار گرفته است و همواره کاربردها و توانایی های آن در مقایسه با دیگر هوشها مورد بحث بوده است. ادوارد تورندایک، روانشناس دانشگاه کلمبیا و نخستین کسی که مفهوم هوش اجتماعی را طرح نمود، در مقاله ای که به سال 1920 در مجله ماهانه هارپر به چاپ رساند، چنین نوشت: هوش اجتماعی به طور مکرر در مهد کودک ها، زمین بازی، سربازخانه ها، کارخانجات و سالن های حراج خودنمایی می کند، اما در شرایط رسمی و استاندارد آزمایشگاهی نمی توان آن را یافت. تورندایک اشاره می کند که هوش اجتماعی برای موفقیت در بسیاری از عرصه ها، بویژه رهبری، اهمیت حیاتی دارد
راهکارهای افزایش کارآمدی و اثربخشی بازار برای خانم ها
حوزه های تخصصی:
برای درک ما در مورد چگونگی برقراری ارتباط با زنان بازاریابی روابط، فن آوری برای ایجاد رابطه و عدم اعتماد زنان به برندها و سازمانها بسیار مهم است. در این پژوهش چگونگی تأثیرگذاری آنها بر زنان را مشخص و معنای آنها را برای بازاریابها مورد بررسی خواهد شد. این مقاله با سه دلیل که چرا باید بازاریابان روشهای بازاریابی خود برای زنان را اصلاح کنند، نگارش شد. اولاً تشریح شد که اکنون بازاریابی به سمت دوران رابطه محوری و تأکید بر حفظ و گسترش روابط با مشتریان حرکت کرده است. زنان ارزش زیادی برای روابط قائل هستند و اغلب روابطشان را بر خود مقدم میدارند. من نشان دادم که پذیرش فرهنگ بازاریابی به صورت خاص برای زنان باید به سازمان کمک کند تا بتواند روابطی عمیق و ماندگار با همه مشتریان خود برقرار کند. دوماً داده هایی ارائه شد تا نشان بدهم که زنان بیشتر از مردان پذیرایی فن آوری شدهاند و بیشتر از آنها از رسانه های اجتماعی استفاده میکنند. رسانه های اجتماعی به زنان این امکان را میدهند که بتوانند روابط خود را با دوستان، خانواده و همکاران و همچنین سازمان و برندهای آن؛ حفظ کنند. زنان دوست دارند داستان موفقیتها و شکستهای خود و تصاویرشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند، حرفهای دیگران را بشنوند و با آنها همدردی کنند. ثالثاً شواهدی ارائه شد که نشان میدهد مشتریان به شکل فزاینده ای نسبت به برندهای بزرگ بیاعتماد شدهاند. زنان برای کسب اطلاعات درباره محصولات و برندها بیشتر به دوستان، خانواده، همسر یا شریک زندگی خود متکی هستند.
ارتقا تجربه های مشتریان در نقاط تعامل پیش از خرید: کاربرد تئوری گراف-ارزش ماتریسی برای شناسایی و تحلیل روابط مؤلفه های تأثیرگذار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر بازارهای مصرفی با چالش های هم گرایی روز افزون برندها، درک نکردن تمایز ها بین پیشنهاد های رقیب و کاهش هزینه های جایگزینی محصول همراه بوده است که این امر، بازنگری در شیوه های سنتی مشتری مداری و فراتر رفتن از الزام های فنی را اجتناب ناپذیر می کند و به دنبال آن سازمان ها را به خلق رویدادهای متمایز و تجربه های ویژه برای مشتریان سوق می دهد. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر تجربه های شناختی، احساسی و رفتاری مشتریان در نقاط تماس پیش از خرید است که به طور خاص، اولویت ها و انتظار های مشتریان صنایع دستی در طراحی راهبردهای تجربه محور بررسی می شود. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته و در قالب دو فرآیند متوالی طرح ریزی شده است. بدین صورت که در فاز نخست مؤلفه های تأثیرگذار بر تجربه های پیش از خرید مشتریان با رویکرد فراترکیبِ پیشینه و مطالعات موجود شناسایی شد. بدین منظور، 1268 مقاله با محوریت موضوعی تجربه مشتری به ترتیب در فرآیند غربال گریِ عنوان، چکیده و محتوا وارد شد و در نهایت، 26 مقاله با ضریب کاپای 73/0 و نسبت روایی محتوایی بیش از 75/0 مبنای استخراج کدها قرار گرفت. در فاز دوم، با تکیه بر رویکرد ترکیبی تئوری گراف-ارزش ماتریسی، روابط درونی حاکم میان مؤلفه های پژوهش تعیین و سطح های اهمیت آنها سنجیده شد. برای دستیابی به این مقصود، مطابق با قضاوت ارزشی گروه ارزیاب (انتخاب شده از میان جامعه آماری مشتریان صنایع دستی) نوع روابط حاکم میان مؤلفه های پژوهش در سطح زیر سیستم تعیین و سپس ارزش های فرضی و میزان نزدیکی هر عامل به حد ایده آل خود در سطح سیستم ارزیابی شد. نتایج حاکی از آن است که پنج مؤلفه اصلی اقدام های ترویجی، اطلاعات، محصول، برند و تعاملات اجتماعی می توانند تجربه های پیش از خرید مشتریان را به نحو مؤثری هدایت کنند. نتایج حاصل از تحلیل روابط درونی گراف ها نشان می دهد که در میان مؤلفه های مذکور، تعاملات اجتماعی (با ضریب نزدیکی 482/0 به ارزش فرضی ایده آل) در صنعت هنرهای سنتی بیشترین سطح اهمیت را دارد.
ارزیابی و کلاسه بندی تامین کنندگان برای برون سپاری بر اساس تکنیک پرومسورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
39 - 62
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه بسیاری از سازمان ها برای حفظ مزیت رقابتی خود در بازارهای جهانی و کاهش مخاطره های سرمایه گذاری، فرایند برون سپاری را انجام می دهند. انجام این فرایند مستلزم انتخاب دقیق تأمین کنندگانی است که در حلقه برون سپاری سازمان شرکت می کنند. بدین منظور مدیران نیازمند ابزاری علمی و دقیق به منظور ارزیابی، تحلیل و طبقه بندی تأمین کنندگان هستند. در این پژوهش ضمن شناسایی مهم ترین معیارهای لازم برای برون سپاری به ارزیابی تأمین کنندگان با استفاده از تکنیک پرومسورت پرداخته می شود.
روش شناسی: باتوجه به هدف پژوهش، این تحقیق از نظر جهت گیری در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد و به لحاظ ماهیت روش کار توصیفی- پیمایشی است. از طرفی به دلیل به کارگیری تکنیک پرومسورت بر اساس نمایه های مرزی، از نوع تحقیقات کمّی به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش شامل کل شرکت های فعال در زنجیره تأمین شرکت ساختمانی شاهرود نگین است که در فرایند ارزیابی و کلاسه بندی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند.
یافته ها: این پژوهش در قالب مطالعه موردی شرکت شاهرود نگین و با ارزیابی 22 تأمین کننده آن صورت گرفته است. به منظور برون سپاری فعالیت های شرکت و بر اساس تکنیک به کارگرفته شده، تأمین کنندگان این شرکت در چهار دسته شرکای استراتژیک (بهترین دسته)، شرکای توسعه ای، شرکای رقابتی و شرکای نامناسب (بدترین دسته) قرار گرفته اند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق ضمن نشان دادن مزیت تکنیک به کاررفته در این پژوهش، مقایسه ای اجمالی با روش های الکتره3 و پرامتی تری، مدیران می توانند از تکنیک پرومسورت، ضمن ارزیابی جامع از تأمین کنندگان و کلاسه بندی آن ها در قالب نمایه های مرزی تعریف شده، فرایند برون سپاری فعالیت های خود را انجام دهند.
تحلیل و نقد محوریت کلان داده ها در پزشکی سیستمی به عنوان پاسخی برای حل مناقشه پزشکی مبتنی بر شواهد و بیمار محور
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
70 - 86
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر رویکرد پزشکی سیستمی با تکیه بر کلان داده ها، ادعاهایی مثل توانایی برقراری ارتباط بین وضعیت فردی بیماران با یکدیگر، نظام مند تر کردن و دقیق تر کردن پزشکی داشته است. هدف از این مطالعه تحلیل و نقد محوریت کلان داده ها در پزشکی سیستمی به عنوان پاسخی برای حل مناقشه پزشکی مبتنی بر شواهد یا بیمارمحور است. کلیدواژه های مرتبط (پزشکی مبتنی برشواهد، پزشکی بیمارمحور، پزشکی سیستمی، کلان داده) در پایگاه های داده PubMed, Scopus, web of science و موتور جست وجوگر Google Scholar جست وجو شد. بعد از محدود کردن استراتژی سرچ و حذف کردن موارد تکراری مقالات باقی مانده از طریق مرور عنوان و چکیده غربال شدند. در نهایت، متن کامل مقالات غربال شده ارزیابی شد و نتیجه گیری کلی گرفته شد. نتایج بررسی مطالعات نشان می دهد یکی از بحران های پزشکی مدرن فاصله گرفتن روز افزون پزشکی بیمارمحور و مبتنی بر شواهد از یکدیگر است و برای حل این مشکل هرکدام از این رویکردها باید تن به تغییراتی دهند. پزشکی بیمارمحور باید در جهت نظام مندتر کردن و قابل مقایسه کردن داده های خود تلاش کند و پزشکی مبتنی برشواهد بر فردی تر شدن داده ها تمرکز کند. براساس پندار نویسندگان پزشکی سیستمی با نگاه آماری به پزشکی موجب فاصله بیشتر پزشکی مبتنی بر شواهد وبیمارمحور خواهد شد و ضمن اینکه گفتوگوی موثر میان این دوجهان را ناممکن تر می کند، می تواند اهداف و عملکرد فعلی آنها را نیز منحرف کرده و آتش مناقشات زیربنایی مثل پزشکی انسان باورانه-زیست پزشکی، کثرت گرایی-تعمیم گرایی، اصالت ناخوشی-اصالت بیماری و... شعله ورتر کند، بنابرین پزشکی باید در محول کردن وظایفی که کلان داده توان به دوش کشیدن آن را ندارد هوشیارانه عمل کند تا بحران های فعلی آن تشدید نیابد.
بررسی تاثیر ساختار و آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی هوش رقابتی (مورد مطالعه: بانک ملت)
منبع:
مدیریت بازاریابی هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
119 - 139
حوزه های تخصصی:
این تحقیق بررسی تاثیر ساختار و آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی هوش رقابتی می باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع پیمایشی مقطعی است. داده های تحقیق از طریق سوالات پنج گزینه ای لیکرت موجود در پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. جامعه ی مورد پژوهش تعداد کارکنان بانک سپه خرم آباد کوکران برای جامعه محدود استفاده می شود که کل جامعه آماری بالغ بر 1500نفرمی باشد جهت محاسبه حجم نمونه موردنیاز برای پژوهش با استفاده از فرمول کوکران در سطح اطمینان 5 درصد برابر با 306نفر بدست آمده است. نمونه مورد مطالعه به روش در دسترس جمع آوری شده است.نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای ساختار بانک بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی برنامه ریزی (405/0) آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی برنامه ریزی (360/0) ساختار بانک بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی تحلیل و بررسی(421/0) آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی تحلیل و بررسی(081/0) تحلیل و بررسی(924/0) آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی(080/0) ساختار بانک بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی ارتباطات(429/0) آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی ارتباطات(130/0) ساختار بانک بر برنامه ریزی(405/0) آگاهی فرهنگی بر برنامه ریزی(359/0) ساختار بانک بر تحلیل و بررسی(177/0) آگاهی فرهنگی بر تحلیل و بررسی(226/0) ساختار بانک بر جمع آوری اطلاعات(149/0) آگاهی فرهنگی بر جمع آوری اطلاعات(099/0) ساختار بانک بر ارتباطات(566/0) آگاهی فرهنگی بر ارتباطات(171/0) برنامه ریزی بر عملکرد استراتژیک(541/0) تحلیل و بررسی بر عملکرد استراتژیک(357/0) جمع آوری اطلاعات بر عملکرد استراتژیک(804/0) ارتباطات بر عملکرد استراتژیک(758/0) در شعب بانک ملت شهر تهران، تاثیر معنادار دارند.
طراحی مدل تقویت برندهای ایرانی با تأکید بر رویکرد نوآوری باز در صنعت لوازم خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختن یک برند جدید به تنهایی کفایت نمی کند و اینکه چگونه باید آن را نگه داشت و با چه تدابیری می توان همواره آن را تقویت کرد نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل تقویت برندهای ایرانی با تأکید بر رویکرد نوآوری باز در صنعت لوازم خانگی است. پژوهش حاضر ازحیث هدفْ کاربردی و ازنظر شیوه اجرا از نوع پژوهش های آمیخته (کیفی کمّی) است. ابزار جمع آوری داده در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی پرسشنامه است که روایی و پایایی آنها مطلوب ارزیابی شد. به منظور جمع آوری داده ها، پس از بررسی پیشینه پژوهش، پروتکل مصاحبه نیمه ساختاریافته تدوین شد و در ادامه، مشارکت کنندگان از میان کارشناسان و خبرگان علمی و اجرایی فعال در صنعت لوازم خانگی با روش نمونه گیری هدفمند «گلوله برفی» انتخاب شدند. همچنین، نمونه آماری پژوهش در بخش کمّی را 386 نفر از مشتریان لوازم خانگی در شهر تهران تشکیل می دهند. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی، از راهبرد مفهوم سازی بنیادی با کمک نرم افزار MAXQDAو در بخش کمّی از تحلیل عاملی (FA) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل مبتنی بر تمرکز بر طرف عرضه و تقاضا باعث تقویت برند لوازم خانگی ایرانی می شود. این پژوهش همچنین، راهبردهای ذهنی، ارتباطی و انطباقی را معرفی می کند که خود تحت تأثیر شرایط مداخله گر (عوامل انسانی و سازمانی) و زمینه ای (فاکتورهای کلان و خرد) قرار می گیرند. پیامدهای اجرای راهبردها نیز شامل پیامدهای مرتبط با مشتریان و جامعه و مرتبط با سازمان است. تحلیل داده های بخش کمّی پس از اعمال روش داده بنیاد به ارائه مدل براساس روش تحلیل عاملی منجر شد.
بررسی تأثیر ویژگی مسابقات اینستاگرامی بر مشارکت کاربران با تبیین نقش میانجی احساسات کاربران و آگاهی از برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
177 - 196
حوزه های تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز اینستاگرام به عنوان یکی از محبوب ترین رسانه های اجتماعی مورد استفاده بسیاری از شرکت ها قرار گرفته و به راهی تازه برای افزایش مشارکت و تعامل با کاربران تبدیل شده است. در همین راستا، در پژوهش حاضر کوشش شده است تا تأثیر ویژگی مسابقات اینستاگرامی، آگاهی از برند و احساسات کاربران بر مشارکت آنها با شرکت بررسی شود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ استراتژی توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کاربران شرکت پارسی اپ (به عنوان یک استارت آپ فعّال در زمینه فین تک) در اینستاگرام به تعداد 8000 نفر است. داده ها در پژوهش حاضر با روش نمونه گیری غیر احتمالیِ در دسترس جمع آوری شد. لینک پرسشنامه آنلاین برای کاربرانی که در مسابقه پارسی اپ شرکت کرده بودند، ارسال و تعداد 300 پاسخ جمع آوری شد. داده های جمع آوری شده با روش مدل سازی معادله های ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی با استفاده از نسخه سوم نرم افزار Smart PLS تجزیه و تحلیل شد. به این ترتیب، نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های ویژگی مسابقات اینستاگرامی، احساسات کاربران و آگاهی از برند هر کدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر مشارکت کاربران دارند. همچنین، ویژگی مسابقات اینستاگرامی با در نظر گرفتن متغیر میانجی آگاهی از برند بر مشارکت کاربران اثر مثبت و معناداری دارد؛ اما نقش میانجی احساسات کاربران در این ارتباط در سطح اطمینان 95 درصد تأیید نشد که این موضوع نشان از اهمیت توجه به ابزارهای برانگیزاننده مشارکت همچون طراحی مسابقات اینستاگرامی دارد که می تواند به عنوان یک استراتژی در قالب شبکه های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال پیاده سازی شود.
ارائه یک مدل کسب و کار دیجیتال در صنعت گردشگری
حوزه های تخصصی:
این مطالعه یکی از اولین پژوهش هایی می باشد که مدل های کسب و کار دیجیتال (BM) را در صنعت جهانگردی(صنعت سفر) بکار می گیرد. طبقه بندی سیستماتیک و جامعی از پیکربندی BM دیجیتال در صنعت جهانگردی ایجاد شده است که توسط نمونه هایی از شرکت های دنیای واقعی پشتیبانی می شوند. بر اساس تحقیقات کیفی ، ۵۳ کسب و کار دیجیتالی بر اساس عوامل کلیدی ایجاد ارزش شناسایی و طبقه بندی شده اند ، از جمله ۱۰ پیکربندی جدید که در مطالعات قبلی وجود نداشته اند. این مقاله به چارچوب بندی پیکربندی های BM دیجیتال در صنعت جهانگردی کمک می کند و از ایجاد یک درک مشترک بین محققان حمایت می کند. از نظر عملی ، این مطالعه مدل هایی برای ایجاد یا تغییر BM ها ارائه می دهد و می تواند به عنوان دستورالعملی برای کسب و کارهای جهانگردی دیجیتال فعلی عمل کند.
بررسی تاثیر سودمندی درک شده، سهولت استفاده، لذت، اعتماد و نفوذ اجتماعی بر قصد استفاده با نقش میانجی نگرش مصرف کننده (مورد مطالعه: مشتریان برق خورشیدی خانگی شهر یزد)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق بررسی تاثیر سودمندی درک شده، سهولت استفاده، لذت، اعتماد و نفوذ اجتماعی بر قصد استفاده با نقش میانجی نگرش مصرف کننده می باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری اطلاعات توصیفی و از شاخه پیمایشی است. داده های تحقیق از طریق سوالات پنج گزینه ای لیکرت موجود در پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. درپژوهش حاضر به منظورتجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسشنامه، متناسب با نیاز آماری از نرم افزار آماری SPSS.V24 و از نرم افزار معادلات ساختاری pls.V3 در قالب دو بخش آمارتوصیفی و استنباطی بصورت رگرسیون خطی و چندگانه استفاده گردیده است. جامعه ی مورد پژوهش شامل تعداد مشتریان برق خورشیدی خانگی شهر یزد که 730 نفر می باشد. جهت محاسبه حجم نمونه موردنیاز برای پژوهش با استفاده از فرمول کوکران در سطح اطمینان 5 درصد برابر با 384 نفر بدست آمده است. نمونه مورد مطالعه به روش در دسترس جمع آوری شده است.نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای نتایج پژوهش نشان می دهد که متغییر سودمندی درک شده بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی با نقش میانجی نگرش مشتریان(203/0) سهولت استفاده بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی با نقش میانجی نگرش مشتریان(228/0) لذت بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی با نقش میانجی نگرش مشتریان(114/0) اعتماد بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی با نقش میانجی نگرش مشتریان(117/0) نفوذ اجتماعی بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی با نقش میانجی نگرش مشتریان(303/0) نگرش مشتریان بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی(190/0) سودمندی درک شده بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی(136/0) سهولت استفاده بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی(107/0) لذت بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی(271/0) اعتماد بر قصد استفاده مشتریان برق خورشیدی خانگی(364/0) نفوذ اجتماعی بر قصد استفاده (132/0)در مشتریان برق خورشیدی خانگی تاثیر معنادار دارد.
اکتشاف و تحلیل درونی نظام یافته عوامل کلان فرهنگی مرتبط با موفقیت و شکست سازمان در زمان دورکاری؛ رویکرد تحلیل مقوله
حوزه های تخصصی:
شیوع بیماری کووید-۱۹ از حدود دو سال گذشته، بسیاری از سازمان ها و دولت ها را ناگزیر از تدوین و پیاده سازی فرآیند دورکاری از منزل به صورت حداکثری نمود. به دلیل ماهیت بحرانی موضوع، سازمان های کمی از آمادگی لازم برای اجرای فرآیند دورکاری برخوردار بودند؛ لذا این مسئله، چالش های متعددی را برای اثربخشی عملکردی سازمان ها ایجاد نموده است. در این پژوهش با رویکرد اکتشافی به این سوال پاسخ داده خواهد شد که مهم ترین عوامل فرهنگی مرتبط با موفقیت و شکست اقدامات دورکاری در موضوع اثربخشی عملکرد سازمانی چیست. برای پاسخ به این پرسش از تحلیل داده های جمع آوری شده از مصاحبه نیمه ساختارمند با افراد یک سازمان دورکار استفاده شده است. افراد مورد مصاحبه، کارکنان و مدیران سازمان می باشند و سوالات مصاحبه به صورت پایان باز و آزاد پرسیده شده است. برای تحلیل داده ها از کدگذاری به روش تحلیل مضمون استفاده شده و مضامین اصلی به عنوان اصلی ترین عوامل فرهنگی در رفتار سازمانی مورد بحث قرار می گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مواردی چون احساس عدالت در سازمان، فرهنگ ارتقای شغلی، انعطاف پذیری سازمان و نگرش نسبت به پاداش و جبران خدمات از جمله مهم ترین عوامل تعیین کننده موفقیت یا شکست دورکاری در سازمان از نظر کارکنان هستند. در طرف مقابل، نحوه نظارت بر عملکرد کارکنان و ارتباطات سازمانی از منظر مدیران به عنوان مهم ترین عوامل مطرح شده است.
بررسی تجربۀ جریان در تکنولوژی واقعیت افزوده مبتنی بر تئوری آستانۀ مجازی (مطالعۀ موردی: برنامۀ واقعیت افزوده Wanna Kicks)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
115 - 146
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تکنولوژی واقعیت افزوده از دیدگاه تجربه جریان با تکیه بر تئوری آستانه مجازی (لیمینوئید) بررسی می شود. در این پژوهش کوشش شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که که آیا جریان القا شده ازسوی تئوری آستانه مجازی در سیستم خرید واقعیت افزوده تأثیری در نتایج مصرف کننده، سودمندی اطلاعات، لذت بردن و رضایت دارد؟ برای دستیابی به این هدف و همچنین، برای انجام دادن یک آزمایش شبیه سازی شده با 300 شرکت کننده که با روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس انتخاب شده بودند از یک اپلیکیشن در زمینه پوشاک ازنوع کفش استفاده شد. از میان 300 پرسشنامه استاندارد توزیع شده بین شرکت کنندگان 290 پرسشنامه قابل استفاده در دسترس پژوهشگر قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه خوارزمی واحد تهران-کرج بودند که حداقل یکبار از تکنولوژی واقعیت افزوده در صنعت پوشاک استفاده کرده اند. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل و روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار SmartPLS 3 انجام شد. نتایج نشان داد که تئوری آستانه مجازی به طور کلی و دو مؤلفه احساس مالکیت و کنترل مالکیت هر کدام به صورت جداگانه تأثیر مثبت و معناداری بر تجربه جریان دارد؛ ولی تأثیر مؤلفه تعامل خود اکتشافی به صورت جداگانه بر تجربه جریان تأیید نشد. همچنین، جریان بر دو نتایج مصرف کننده شامل سودمندی اطلاعات و لذت بردن هرکدام به صورت جداگانه تأثیر مثبت و معناداری دارد و در نهایت، دو نتایج مصرف کننده، سودمندی اطلاعات و لذت بردن، هرکدام به صورت جداگانه بر رضایت از تجربه واقعیت افزوده تأثیر مثبت و معناداری دارد. در پایان، پیشنهاد های کاربردی در حمایت از بازاریابان و طراحان برای ایجاد و اجرای فناوری واقعیت افزوده در زمینه های مصرف کننده نیز ارائه شده است.
تحلیل روی گردانی مشتریان مبتنی بر رویکرد داده کاوی: الگوریتم ترکیبی درخت تصمیم و شبکه بیزین (مورد مطالعه: فروشگاه های زنجیره ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سازمان ها به این آگاهی رسیده اند که حفظ مشتریان باعث سودآوری بیشتر می شود. همچنین، افزایش رقابت نیز باعث می شود تا میزان روی گردانی مشتریان افزایش یابد؛ از این رو مطالعه عوامل مؤثر بر تمایل به روی گردانی یا عدم رو ی گردانی مشتریان برای پژوهشگران و فعّالان کسب وکار ها اهمیت دارد. در پژوهش حاضر یک مدل ترکیبی مبتنی بر رویکرد داده کاوی برای تحلیل عوامل رو ی گردانی مشتریان ارائه شده است. در گام نخست برای شناسایی عوامل با درجه اهمیت زیادتر و حذف موارد زائد از گره انتخاب ویژگی استفاده و در گام دوم نیز برای طبقه بندی و پیش بینی مشتریان به دو دسته مشتریان روی گردان و مشتریان غیر روی گردان از درخت تصمیم C5.0 و شبکه بیزین استفاده شده است. درنهایت، مدل پیشنهادی در صنعت فروشگاه های زنجیره ای به عنوان مطالعه موردی پیاده سازی شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هر دو مدل درخت تصمیم و شبکه بیزین توانایی مناسب را برای پیش بینی روی گردانی مشتریان دارد و سطح زیر منحنی عملیاتی گیرنده در مدل درخت تصمیم بیشتر از مدل شبکه بیزین بوده است؛ درنتیجه مدل درخت تصمیم عملکرد بهتری دارد. همچنین، نتایج نشان می دهد که سه عامل جنسیت، وضعیت تأهل و سن از مجموعه مشخصه های دموگرافیک و پنج عامل متوسط سطح درآمد ماهیانه، تعداد خرید در ماه، سهم خرید اینترنتی، نحوه آشنایی با فروشگاه و نوع بازار مربوط به سوابق تراکنش های مشتریان از مهم ترین عوامل مؤثر بر روی گردانی مشتریان است.
چگونه شایستگی های مدیران بازاریابی به عملکرد تبدیل می شود؟ (مورد مطالعه: باشگاه های لیگ برتر فوتبال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
86 - 108
حوزه های تخصصی:
هدف: ارائه مدل تبدیل شایستگی های مدیران باشگاه های لیگ برتر فوتبال به عملکرد بازاریابی است. روش شناسی: این پژوهش از نوع اکتشافی و دارای ماهیت کیفی است. جامعه مورد پژوهش شامل مدیران باشگاه های لیگ برتر فوتبال و اساتید متخصص دانشگاه ها (نخبگان امر) است که مشارکت کنندگان در پژوهش با روش نظری و شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها 17 مصاحبه عمیق به صورت سؤالات باز تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. سپس داده های حاصل با نظریه داده بنیاد و رهیافت گلیزر تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: کدهای حاصل از مصاحبه ها 667 کد بود که پس از تلخیص به 162 کد و سپس به 40 کد محوری تبدیل شدند. کدهای محوری در مرحله کدگذاری انتخابی در 4 گروه شایستگی مدیران بازاریاب شامل شایستگی های پایه، شایستگی های هوشی، شایستگی های حرفه ای و شایستگی های عملیاتی و 4 گروه عوامل تبدیل شامل عوامل تبدیل فردی، درون سازمانی، بالادستی و محیطی کلان جای گرفتند، سپس مدل مفهومی بر اساس ادبیات پژوهش و نظرات نخبگان طراحی و تأیید شد. نتیجه گیری: مدل ارائه شده می تواند به عنوان ابزاری جهت شناسایی شایستگی های مدیران بازاریاب ورزشی باشگاه های فوتبال و عوامل تبدیل این شایستگی ها به عملکرد مورداستفاده قرار گیرد و در ادامه بازاریابی، کسب درآمد و استقلال مالی باشگاه و حل مشکلات موجود به گونه ای منطقی و اصولی انجام شود.