سنجش دین دارى و معنویت در پژوهش هاى مربوط به سلامت (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
دین یکى از عمیق ترین جنبه هاى به شدّت شخصى زندگى انسان است که برخى از مهم ترین مسائل اسرارآمیز و وصف ناپذیرترین تجربه هاى بشر را دربر مى گیرد. پس عجیب نیست اگر سنجش دین دارى یا معنویت کارى دشوار است. عنوان یکى از جدیدترین سرمقاله هاى مجله غده شناسى روانى3 مربوط به این موضوع, بجا چنین انتخاب شده است: (آیا مى توان پرتو خورشید را با خط کش اندازه گیرى کرد؟) (Lederberg & Fitchett, 1999). متخصصان امر سلامت باید بدون این که پرتو خورشید را از نظر دور بدارند, همچنان در روش شناختى صحیح تکیه گاه محکمى داشته باشند; و این کار آسانى نیست. با این حال, محققان حوزه دین, در چند دهه گذشته ابزارهاى زیادى براى سنجش جنبه هاى مختلف دین دارى و معنویت بوجود آورده اند. متأسفانه, بسیارى از متخصّصان سلامت از این راه حل هاى ابتکارى مطّلع نیستند; و نتیجه این وضعیت, پرداختن به مقدارى کارهاى زائد است (Hill & Hood, 1999). بررسى هاى متعددى که اخیراً ارائه شده است, مى تواند به آشنایى بیشتر پژوهشگران حوزه سلامت با این ابزارها و مرحله کنونى پیشرفت آن ها کمک نماید (به عنوان مثال, مؤسسه فتزر/مؤسسه ملّى سالمندى,1999; Gorsuch & Miller, 1999; Hill & Hood, 1999). با این حال ,علائق و محدودیت هاى پژوهشگران سلامت همواره با علائق و محدودیّت هاى محقّقان دین که در حوزه هاى دیگرى فعالیت مى کنند, یکسان نیست. ما در این نوشته, به بررسى چند شاخص کمّى که بویژه براى استفاده در زمینه هاى مربوط به سلامت مناسب است مى پردازیم. چیربَن [در (ارزیابى علائق دینى و معنوى در روان درمانى) که در همین شماره نقدونظر آمده است] سنجش کیفى در روان درمانى را مورد بحث قرار مى دهد.
چند اصل راهنما وجود دارد که مى تواند به متخصصان سلامت در پیمودن این مسیر کمک نماید. دین دارى و معنویت سازه هایى پیچیده و چند بُعدى اند, لذا پژوهشگران باید به دقّت بدانند که خواهان پى گیرى چه جنبه هایى هستند. به نظر مى رسد ابعاد مختلف ایمان, اقتضاءات جداگانه اى از نظر سلامت دارند. ابزارهاى سنجش نباید تفاوت هاى مهمّ این ابعاد را نادیده بگیرند ـ مثلاً, آن ها را به طور دلخواه در یک نمره کلّى با هم ترکیب نمایند (مؤسسه فتزر/ مؤسسه ملّى سالمندى, 1999).
تحقیقات مربوط به سلامت نوعاً مستلزم شاخص هایى هستند که مختصر باشند تا حتى الامکان تکلیف بیمار را ساده تر کنند و ابزارهایى که به قدر کافى وسیع باشند تا براى افراد داراى پیش زمینه هاى دینى و فرهنگى مختلف مناسب باشند. این ضرورت نیز به طور فزاینده اى مطرح شده است که باید از اتّکا به شاخص هاى توصیفى ـ که اعمال و باورهاى بیان شده توسط افراد را مدّ نظر قرار مى دهد ـ به سمت شاخص هاى کارکردى تر, که چگونگى استفاده عملى افراد از ایمانشان در زندگى روزمره را برجسته مى کند, رو بیاوریم (Ellison & Levin, 1998; Gorsuch & Miller, 1999). دانستن این که یک بیمار سرطانى هفته اى سه بار به کنیسه مى رود (یک نشانگر توصیفى) آگاهى کمترى به ما مى دهد تا این که بدانیم وى براى چه به آنجا مى رود, از این کار چه منظورى دارد, چه کسى را انتظار دارد در آنجا ببیند, و براى چه کسى دعا مى کند. سرانجام ارزش یک ابزار خاص به این نیز بستگى دارد که آیا پرسش هاى آزمون با پیامدهاى مربوط به سلامتى که شخص مایل به کشف آن هاست, آمیخته4 نیستند, و آیا چهارچوب زمانى سنجش براى اهدافى که وى در نظر دارد مناسب است. شاخص هاى دین دارى که شامل پرسش هایى در مورد آسودگى5 و بهروزى6 هستند , ممکن است فایده خاصى در پیش بینى درماندگى هیجانى نداشته باشند; هم چنان که شاخص هایى که مى پرسند آیا پاسخگر هیچگاه نوع خاصى از تجربه معنوى داشته است یا نه, ممکن است نسبت به تغییراتى که در طول زمان [براى پاسخگر] ایجاد مى شود, چندان حساس نباشند (Gorsuch & Miller, 1999).
تمرکز ما در این بررسى بر (1) شاخص هاى منتشر شده ایست که (2) مختصر و مناسب استفاده بر روى بیماران پزشکى یا روانپزشکى باشند و (3) ویژگى هاى روان سنجى7 شان در زمینه هاى مربوط به سلامت تثبیت شده یا دست کم نویدبخش باشد. علاوه بر این, ما (4) به ابزارهایى که براى افراد مسیحى و غیر مسیحى از گروه هاى نژادى مختلف و در سنین متفاوت قابل استفاده باشند, عنایت ویژه اى داریم. این بررسى جامع نیست ـ شاخص هاى جدید به سرعت در حال پیدایش و گسترش هستند. بعلاوه, ملاک هاى ما موجب حذف مقیاس هاى پرشمارى شد که از لحاظ نظرى بسیار جذّاب اند ولى اطلاعات کافى در مورد اعتبار8 و رَوایى9 آن ها نداریم, طولانى تر و خسته کننده تر از آنند که به سهولت در تحقیقات مربوط به سلامت اندراج یابند, یا محدود به افراد متعلق به سنّت مسیحى اند. شاخص هاى دین دارى عمومى,10 کنار آمدن مذهبى,11 بهروزى معنوى,12 و دیگر سازه هاى مربوط, به طور جداگانه مورد بحث قرار مى گیرند. گرچه بسیارى از این ابزارها پرسش نامه هاى کوتاهى هستند, ما در بخش پایانى چند رویکرد دیگر در زمینه سنجش را [نیز] به صورت مختصر مورد توجه قرار مى دهیم.
شاخص هاى دین دارى عمومى
التزام معمول فرد به دین یا معنویت را با ابزارهایى ـ هم چون تعهد مذهبى,13 تجارب معنوى,14 قوّت ایمان,15 یا انگیزش مذهبى16 ـ مى سنجند. این جنبه هاى متفاوت تجربه را, گاهى روى هم رفته, معنویت یا دین دارى (درونى)17 مى نامند (Chatters, Levin, & Taylor, 1992). اعمال دینى عمومى18 یا (سازمان یافته)19 و اعمال دینى خصوصى یا (سازمان نیافته)20 نیز ابعاد مهمى از جهت گیرى دینى عمومى را تشکیل مى دهند.
پرسش نامه قوّت ایمان مذهبى سانتا کلارا21 (SCSORF)
مقیاس SCSORF (Plante & Boccaccini, 1997a) پرسشنامه موجزى به منظور سنجش یکى از ابعاد دین دارى است که از سوى تحقیقات حوزه سلامت توجه نسبتاً کمى به آن شده است ـ قوّت ایمان مذهبى (مثلاً, (من ایمانم را منبع الهام مى دانم)). این پرسشنامه ده مادّه اى در چندین مطالعه با اعضاى گروه هاى اجتماعى شهرى,22 دانشجویان (Plante & Boccaccini, 1997a, 1997b; Plante, Yancey, Shrman, Guertin, & Pardini, 1999) و مصرف کنندگان از مواد مخدّر (Pardini, Plante, & Sherman, 2000) توانسته است هماهنگى درونى23 بالا و روایى همگراى24 خوبى از خود نشان دهد. براى بررسى ویژگى هاى روان سنجى این ابزار در مورد بیماران پزشکى, آنرا بر روى صدوهفتادوپنج زن که در یک کلینک پزشکى زنان تحت مراقبت بودند, و بر روى صدوچهار بیمار سرطانى که در یک برنامه پیوند مغز استخوان تحت درمان قرار داشتند, اجرا شد (Sherman et al., 1999). در هر دو نمونه پزشکى, SCSORF هماهنگى درونى بالا (97/0ـ96/0=آلفاها) و همخوانى هاى نیرومندى با دیگر شاخص هاى دین دارى (مثلاً, دین دارى باطنى,25 اعمال مذهبى سازمان یافته, اعمال مذهبى سازمان نیافته, نیرو و آرامش ناشى از دین, ادراک خود به عنوان یک انسان مذهبى) از خود بروز داد. بعلاوه, این مقیاس صرفاً همخوانى هاى اندکى با شاخص هاى از نظر مفهومى مرتبط که در تحقیقات مربوط به سلامت به کار مى روند, هم چون خوش بینى, حمایت اجتماعى, پر طاقتى26, و هدف زندگى, نشان داد, که مى رساند این مقیاس اطلاعات منحصر به فردى را عرضه مى کند. SCSORF همخوانى معنادارى با سوگرایى پاسخ مقبولیت اجتماعى27 یا با دیگر سازه هاى از لحاظ نظرى غیر مرتبط (مثلاً, به هم پیوستگى ارتباطى,28 عاطفه منفى) نداشت و روایى افتراقى29 خوبى نشان داد. در این جا نیز هم چون دیگر تحقیقات مربوط به جهت گیرى مذهبى, نمره ها از جنسیت و درآمد تأثیر پذیرفتند.
پس از آن, مطالعه دیگرى بر روى بیماران مبتلا به سرطان سینه (95=N) و افراد جوان سالم (53=N) براى بررسى اعتبار بازآزمایى30 مقیاس SCSORF و بدست آوردن اطلاعات بیشترى در مورد روایى همگراى آن انجام شد (Sherman, Simonton, et al., in press). در هر دو نمونه, اعتبار بازآزمایى مناسب (93/0-82/0=r) و هماهنگى درونى (97/0-95/0=آلفاها) نشان داده شد. روایى همگرا با همبستگى هاى نسبتاً بالا با دین دارى باطنى, و همبستگى هاى متوسط با دیگر شاخص هاى دین دارى معلوم شد. بیماران سرطانى که در بهبودى پیشرفت بیشترى کرده بودند, نسبت به آن هایى که بیمارى شان متأخرتر از آن ها تشخیص داده شده بود, نمرات بالاترى کسب نمودند.
نتایج این مطالعات نشان مى دهد که SCSORF نوید یک شاخص ایمان مذهبى مختصر و کاربردى را مى دهد. اما میانگین نمرات نسبتاً بالایى که در بین بیماران پزشکى ناحیه کمربند کتاب مقدّس31 بدست آمده است, احتمال وجود آثار سقف32 را مطرح مى کند (یعنى نمره شرکت کنندگان مذهبى نزدیک به انتهاى بالایى مقیاس است), و این احتمال باید در مطالعات آینده کنترل شود. یک نسخه خلاصه شده از این مقیاس در دست تهیه است.
نظام هاى سیاهه باور ـ تجدیدنظر شده33 (SBI-15R)
پرسشنامه 15مادّه اى SBI-15R (Holland et al., 1998) شامل دو خرده مقیاس است: (1) باورها و اعمال مذهبى و (2) حمایت اجتماعى از سوى یک اجتماع مذهبى. این یکى از معدود مقیاس هایى است که مشخصاً بر جنبه هاى اجتماعى زندگى معنوى تأکید کرده است و سهم قابل توجهى را [در این زمینه] ارائه مى کند. به نظر مى رسد محتواى سؤالات شامل عناصرى از دین دارى عمومى (مثل, (دین در زندگى روزمره من اهمیت دارد)), کنار آمدن مذهبى با بیمارى (مثل, (من در اوقات ناخوشى با دعا استمداد مى کنم)), و نتایج دین دارى یا بهروزى (مثل: (من از طریق مراقبه34 و نیایش هایم, آرامش روانى را تجربه کرده ام)) مى باشد. بنابراین, برخى از سؤال ها مى توانند تا حدّى با سازگارى روان شناختى خَلط شوند. انجام تحقیق در بین افرادى که از نظر جسمى سالم بودند (301=N) شواهدى از اعتبار بازآزمایى (95/0=r) و هماهنگى درونى (93/0=آلفا براى نمره کل, 92/.=آلفا براى باورها و اعمال, و 89/0=آلفا براى حمایت اجتماعى, Holland et al., 1998). روایى سازه35 [براى این مقیاس] توسط تحلیل عاملى36 و توسط همبستگى هاى بالاى مقیاس با شاخص هاى دین دارى باطنى (سیاهه جهت گیرى مذهبى37; Alloport & Ross, 1967) و تجارب معنوى (نمایه تجربه معنوى هسته اى38; Kass, Fridman, Leseeman, Zuttermeister, & Benson, 1991) تأیید شد. بعلاوه, شرکت کنندگان مذهبى (مثلاً, کشیشان, راهبه ها و خاخام ها) نمرات بسیار بالاترى از شرکت کنندگان معمولى دریافت کردند. امّا برخلاف نمره کلّ, اطلاعات چندانى در مورد روایى دو خرده مقیاس بدست نیامد. در مورد سوگیرى مقبولیت اجتماعى, یا همپوشى با شاخص هاى از لحاظ نظرى مرتبط, هم چون خوش بینى, حمایت اجتماعى غیر مذهبى, یا هدف زندگى نیز اطلاعاتى در دست نداریم.
پس از آن, دو تحقیق بر روى بیماران مبتلا به ملانوم بدخیم39 انجام شد, که یکى شامل شرکت کنندگان آمریکایى (117=N, Hoolan et al., 1999) و دیگرى شامل یک نمونه اسرائیلى (100=N, Baider et al., 1999) بود. در این دو مطالعه از یک نسخه اولیه این مقیاس (SBI-54) استفاده شد و به صورت معنادارى با گزارش هاى گذشته نگر از تغییرات در اعمال مذهبى از زمان کودکى تا بحال همخوانى داشت. نمره کل, با حمایت اجتماعى غیر مذهبى همخوانى نداشت. در مورد خرده مقیاس ها اطلاعاتى بدست نیامد.
اخیراً یک مطالعه بین المللى, نسخه اى اسپانیایى از این مقیاس موجز (SBI-15R) را در میان بیماران و کارکنان کادر پزشکى در مکزیک, اروگوئه, و شیلى مورد بررسى قرار داد (Almanza et al., 1999). پژوهشگران هماهنگى درونى بالایى براى نمره کل و هر یک از خرده مقیاس ها گزارش نمودند. یک تحلیل عاملى با استفاده از داده هاى گرد آمده از نمونه مرکّب, دو خرده مقیاس را تأیید نمود, امّا ساختار عاملى40 در بین کشورها متفاوت بود (در نمونه مکزیکى بجاى دو عامل, سه عامل آشکار شد).
این مطالعات استفاده از SBI-15 را در مورد بیماران پزشکى تأیید مى کند. برخلاف نمره کل, در مورد ویژگى هاى روان سنجى خرده مقیاس ها اطلاعات بیشترى لازم است. هم چنین داده هایى مربوط به ارتباط این مقیاس با سازه هاى از لحاظ نظرى مرتبط با آن و با مقبولیت اجتماعى مى تواند مفید باشد.
نمایه مذهبى دوک41 (DUREL)
مقیاس DUREL (Koenig, Meador, & Parkerson, 1997) یک شاخص موجز براى سنجش سه بعد دین دارى است: (1) نمود دینى سازمان یافته یا عمومى (مثل حضور در کلیسا), (2) نمود شخصى یا سازمان نیافته دین دارى (مثل نیایش یا مراقبه), و (3) دین دارى باطنى (مثلاً, آمیختگى اعتقادات مذهبى با زندگى روزمره شخصى). مقیاس هاى سازمان یافته و سازمان نیافته, هرکدام از یک ماده, و مقیاس باطنى از سه ماده, برگرفته از مقیاس انگیزش مذهبى باطنى (Hoge, 1972) تشکیل شده است. در مطالعات وسیعى با بیماران پزشکى سالمند و رزیدنت هاى اجتماعى,42 دین دارى سازمان یافته به صورت معنى دارى با شاخص هاى افسردگى, اختلال کار کردى, وخامت بیمارى, و مرگ و میر, همخوانى معکوس داشت (Koenig et al., 1997). بعلاوه, این مقیاس همانطور که انتظار مى رفت, به طور معنى دارى با حمایت اجتماعى همبستگى داشت. برعکس, دین دارى سازمان نیافته با سلامت جسمى ضعیف تر همخوانى داشت. این یافته ها روایى سازه DUREL را تأیید مى کند و نشان مى دهد که چگونه ابعاد مختلف دین دارى ممکن است همبسته هاى متفاوتى از نظر سلامت داشته باشند. اما اطلاعاتى در مورد اعتبار این مقیاس به طور کلى, همخوانى هایش با دیگر شاخص هاى دین دارى (یعنى روایى همگرا), یا همبستگى هایش با مقبولیت اجتماعى (یعنى روایى افتراقى) بدست نیامد.
داده هاى بیشترى در مورد کارکرد روان سنجانه مقیاس DUREL از مطالعه بیماران پیوند مغز استخوان و بیماران کلینک پزشکى زنان که قبلاً ذکر کردیم بدست آمد (Sherman, Plante, et al., 2000). نتایج بدست آمده, هماهنگى درونى (94/0-90/0=آلفاها براى مقیاس باطنى, و 90/0-87/0=آلفاها براى نمره کل) و روایى همگراى مقیاس را تأیید مى کند. در بین بیماران سرطانى, همخوانى کوچک امّا معنى دارى با حمایت اجتماعى در مقیاس باطنى و در نمره هاى کُل وجود داشت (21/0=rs براى هر دو مقیاس). همبستگى هاى اندک با شاخص هاى مربوطه مورد استفاده در تحقیقات سلامت (مثل خوش بینى, حمایت اجتماعى, کنترل هیجانى), روایى افتراقى این ابزار را تأیید نمود. مقیاس دین دارى سازمان یافته, برخلاف انتظار, با شاخص حمایت اجتماعیِ درک شده43 همخوانى نداشت. برخى از مقیاس هاى DUREL با سن, درآمد, و تحصیلات مرتبط بودند. روى هم رفته, این یافته ها ارزش DUREL را براى استفاده در مورد بیماران پزشکى تأیید مى کند. یکى از محدودیت ها [ى این مقیاس] این است که مقیاس هاى سازمان یافته و سازمان نیافته هرکدام تنها از یک ماده تشکیل شده اند که این امر در مختصر بودن این ابزار سهم دارد; ولى ممکن است از اعتبار آن بکاهد.
نمایه تجربه معنوى هسته اى44 (INSPIRIT)
مقیاس INSPIRIT (Kass et al., 1991) براى سنجش تجارب معنوى هسته اى طراحى شده است که به این صورت تعریف شده اند: (1) رویداد معنوى واضحى که موجب یقین شخص به وجود خدا یا یک قدرت برتر بشود و (2) احساس نزدیکى به خدا و ادراک حلول خدا در شخص را موجب شود. مقیاس INSPIRIT از 7ماده تشکیل شده است (البته ماده هفتم عملاً یک فهرست بررسى 12سؤالى است و برمبناى بالاترین پاسخ به هر یک از آن سؤالات نمره گذارى مى شود). ویژگى هاى روان سنجى این مقیاس در یک نمونه 83نفرى از بیماران سرپایى داراى موقعیت هاى متفاوت پزشکى که در برنامه آموزش آرامش/ مراقبه شرکت داشتند, مورد بررسى قرار گرفت. تحلیل عاملى مبتنى بر مؤلفه هاى اصلى, یک عامل زیربنایى واحد را نشان مى دهد. هماهنگى درونى بالایى براى این مقیاس بدست آمد (90/0=آلفا). روایى سازه بوسیله همخوانى هاى معنادار با یک شاخص دین دارى باطنى و با طول مدت مراقبه شرکت کنندگان اثبات شد. علاوه بر این, پاسخ هاى داده شده در این مقیاس به طور معنادارى با افزایش هایى در یک شاخص رضایت مندى و هدف زندگى45 (Kass et al., 1991) و با کاهش هایى در فراوانى نشانه هاى مرضى پزشکى در طول دوره برنامه مراقبه همخوانى داشت. زن ها نمره هاى بالاترى نسبت به مردها گرفتند.
تحقیق دیگرى پس از آن به ارزیابى این ابزار در یک نمونه دویست چهل وهفت نفرى از بیماران سرطانى که قادر به راه رفتن بودند و یک نمونه صدوبیست وچهار نفرى از اعضاى خانواده هایى که در اتاق انتظار جراحى بودند, پرداخت (VandeCreek, Ayres, & Bassham, 1995). برآوردهاى هماهنگى درونى در هر دو شرایط بالا بود (85/0=79/-=آلفاها). این پرسشنامه به طور معنادارى با یک شاخص دین دارى درونى (مقیاس انگیزش مذهبى,46 Hoge, 1972) همبستگى داشت و ساختار عاملى اش با آنچه کَس و دیگران (1991) بدست آورده بودند همسان بود. با این حال وندکریک و همکاران از رویکرد متفاوتى در نمره گذارى ماده پایانى مقیاس حمایت کردند; آن ها مى گویند هر یک از سؤالات در این فهرست بررسى 12قسمتى باید نمره گذارى شود, نه صرفاً آن قسمتى که بالاترین نمره را دارد. این سبک نمره گذارى هماهنگى درونى را بالا بُرد, امّا ساختار عاملى را تغییر داد و موجب افتراق بیشترى بین گروه ها [ى مختلف] شد.
هالند و همکاران در مطالعه دیگرى پس از آن بر روى افراد سالم از نظر پزشکى (301=N) دریافتند که INSPIRIT همبستگى بالایى با دین دارى درونى دارد (سیاهه جهت گیرى مذهبى;47 Allport & Ross, 1967), و این تأیید بیشترى براى روایى سازه مقیاس را موجب مى شود (با استفاده از سبک نمره گذارى اصلى). پژوهشگران دیگرى روابط معنى دارى با درجه بندى درد و سلامتى در مورد بیمارانى که در یک کلینک طبّ خانوادگى48 تحت درمان قرار داشتند, گزارش نموده اند (McBride, Arthur, Brooks, & Pilington, 1998). اما تاکنون از اطلاعاتى مربوط به سوگیرى پاسخ مقبولیت اجتماعى (روایى افتراقى) یا همخوانى هایى با دیگر شاخص هاى متنوع تر دین دارى و معنویت (روایى همگرا) خبرى نداریم. علاوه بر این, على رغم جاذبه گسترده مقیاس (تجارب معنوى), اشاره هایى که در این مقیاس به خداوند شده است مى تواند قابلیت کاربرد آن را محدود به افراد متعلق به سنت هاى خداپرستانه بنماید.
شاخص هاى دین دارى درونى/بیرونى
شاخص هاى انگیزش مذهبى از جمله قدیمى ترین و پر استفاده ترین ابزارها در حوزه روان شناسى دین هستند. این شاخص ها که برگرفته از کار پیشگام گوردون آلپورت در این زمینه اند (Allport, 1950; Allport & Ross, 1967), به جاى اعمال یا باورهاى آشکار, متمرکز بر انگیزش هاى دینى زیربنایى هستند. مقصود از انگیزش هاى دینى باطنى, نگرش هاى درونى سازى شده اى است که زندگى فرد پاسخگر را سمت وسو مى دهند, در حالى که انگیزش بیرونى, پى گیرى دین براى اهداف فایده گرایانه اى هم چون آرامش هیجانى یا منافع اجتماعى است. چندین ابزار مرتبط بر پایه این الگوى نظرى تهیه شده است که مشهورترین آن ها مقیاس جهت گیرى مذهبى است (ROS; Allport & Ross, 1967). از این شاخص ها به طور گسترده در تحقیقات مربوط به علوم رفتارى استفاده مى شود, امّا از تیغ انتقاد در امان نبوده اند. برخى نویسندگان ملاحظاتى در مورد ضعف هاى روش شناختى (مثلاً, ساختار عاملى نامشخص), داورى هاى ارزشى ضمنى در مورد دین دارى (خوب) (باطنى) و (بد) (بیرونى), و کارایى قابل تردید براى پاسخگرهاى غیر مذهبى (Kirkpatrick & Hood, 1990) بیان داشته اند. بعلاوه, این مقیاس ها تا حدى با مطلوبیّت اجتماعى(Burris, 1999a) و با باورهاى مذهبى لیبرال در مقابل محافظه کارانه (Wulff, 1999) آمیختگى دارند.
ییکى از شاخص هاى متعدد انگیزش مذهبى, مقیاس انگیزش مذهبى باطنى است (IRMS; Hoge, 1972). این شاخص ها ماده اى برخلاف پرسشنامه اصلى (ROS) آلپورت و راس (1967), که در مواد متعددى با آن مشترک است, به صورت خالص ترى بجاى رفتار مذهبى بر انگیزش متمرکز است (مثلاً (باورهاى مذهبى من پشتوانه واقعى دیدگاه کلى من نسبت به زندگى است)). به نظر مى رسد این مقیاس براى پاسخ گرهاى غیر مسیحى نیز قابلیت کاربرد بیشترى دارد. این ابزار روایى سازه و هماهنگى درونى بالایى در اجتماع و در نمونه هاى پزشکى از خود نشان داده است (Hoge, 1972; Koenig, Moberg, & Kvale, 1988; Sherman, Plane, et al., 2000). در کار خود ما بر روى بیماران پزشکى زنان و غده شناسى, آلفاها بین 89/0 تا 91/0 قرار داشت (Sherman, Plante, et al., 2000).
یکى از شاخص هاى دیگر انگیزش مذهبى, مقیاس جهت گیرى مذهبى کلى سنّى49 است (AUROS; Gorsuch & Venable, 1983). این شاخص 20ماده اى مستقیماً برگرفته از ابزار سنجش آلپورت و راس (1967) مى باشد, ولى جهت انطباق با پاسخ گرهاى کم سنّ و سال تر و کسانى که سطح درک متن پایین ترى دارند, مورد بازنگرى قرار گرفته است. این مقیاس برخلاف IRMS و هماهنگ با تحقیقاتى که نشان مى دهد جهت گیرى هاى انگیزش باطنى و بیرونى [متغیرهایى] متعامد50 هستند نه قطب هاى مخالف یک بُعد واحد, دو مقیاس براى انگیزش باطنى و انگیزش بیرونى در اختیار قرار مى دهد. ما در کارمان با بیماران پزشکى, هماهنگى درونى خوبى براى مقیاس باطنى (91/0-86/0=آلفاها), و اعتبار ضعیفى براى مقیاس بیرونى بدست آوردیم (61/0-57/0= آلفاها; Sherman, Plante, et al., 2000). یک نسخه اصلاح شده متأخرتر این پرسشنامه (Gorsuch & McPherson, 1989) نیز بعد بیرونى را به دو خرده مقیاس جهت گیرى شخصى (یعنى روى آوردن به دین براى کسب آرامش,51 محافظت,52 یا آسودگى) و جهت گیرى اجتماعى (یعنى استفاده از دین براى اهداف اجتماعى; براى ملاحظه تأیید بیشترى از این تقسیم بندى ر.ک کرک پاتریک, 1989) تقسیم نموده است. در تحقیقاتى بر روى دانشجویان دانشگاه (Gorsuch & McPherson, 1989; Schaefer & Gorsuch, 1991) و بیماران سرطانى مسنّ (Fehring, Miller, & Shaw, 1997) روایى سازه این نسخه 14ماده اى مورد تأیید قرار گرفت, اما هماهنگى درونى دو مقیاس بیرونى پایین بود.
گرچه شاخص هاى انگیزش باطنى و بیرونى در تحقیقات روان شناختى در مورد دین کانون بیشترین توجه بوده است, بعد سومى از انگیزش مذهبى نیز مورد توجه فزاینده قرار گرفته است. جهت گیرى (جستجو)53 بر عنایت داشتن به پیچیدگى پرسش هاى بنیادین زندگى, و بر باز بودن ذهن شخص نسبت به شک و تغییر در اعتقادات مذهبى, در مقام جستجوى پاسخ, متمرکز است (Batson & Schoenrade, 1991a; Batson, Schoenrade, & Ventis, 1993). این تأکید بر پرسشگرى نامحدود و اجتناب از پاسخ هاى ساده به معماهاى وجودى دشوار, بخش مهمى از تئورى پردازى اولیه آلپورت (1950) درباره بالندگى مذهبى54 بود, امّا در شاخص هاى انگیزش باطنى و بیرونى گنجانده نشد (Batson, 1976). مقیاس جستجو پس از این که نسخه هاى اولیه اش بخاطر هماهنگى درونى ضعیف مورد انتقاد قرار گرفت, تجدیدنظرهاى چندى را متحمل شد (ر.ک: Burris, 1999b, for a review). برخى دیگر استدلال کرده اند که بى تعصب بودن بیش از شک کردن مذهبى نشان دهنده بالندگى مذهبى است (Dudley & Cruise, 1990). آخرین نسخه, یک شاخص 12ماده اى است که در نمونه هایى از دانشجویان دانشگاه, هماهنگى درونى و اعتبار بازآزمایى قابل قبولى نشان داده است و شواهد اولیه از روایى سازه آن حکایت کرده است (Batson & Schoenrade, 1991a, 1991b; Burris, 1999b; Burris, Jackson, Tarpley, & Smith, 1996). اما از تحقیقاتى بر روى مبتلایان به بیمارى هاى جسمانى یا روانى آگاهى نداریم.
روى هم رفته, مى توان گفت با توجه به نقش محورى شاخص هاى انگیزش مذهبى در تحقیقات مربوط به علوم اجتماعى, استفاده نسبتاً اندکى از این شاخص ها در زمینه هاى مربوط به سلامت صورت گرفته است. این ابزارها با وجود محدودیت هایى که قبلاً ذکر شد, استحقاق توجه بیشترى را دارند (Kirkpatrick & Hood, 1990). در این میان مقیاس باطنى/بیرونیِ مورد تجدیدنظر قرار گرفته (Gorsuch & McPherson, 1989) که جهت گیرى بیرونى اجتماعى و شخصى را از هم متمایز مى کند, و مقیاس جستجو (Batson & Schoenrade, 1991a, 1991b), که جستجوى محتاطانه براى معانى وجودى را مى سنجد, به صورت خاص مى توانند سودمند واقع شوند.
شاخص هاى دیگرى در مورد دین دارى یا معنویت عمومى
چندین مقیاس مختصر دیگر وجود دارد که ممکن است براى پژوهشگران سلامت, جالب و جذاب باشد; از آنجا که این ابزارها به ندرت در زمینه هاى مربوط به سلامت مورد استفاده قرار گرفته اند یا هیچگاه مورد استفاده قرار نگرفته اند, ما صرفاً به طور خلاصه به آن ها اشاره مى کنیم, بررسى هاى کاملترى را مى توان در هیل و هود (1999) ملاحظه نمود. مقیاس ساختار دعا55 (Luckow, Ladd, Spilka, McIntosh, Parks, & Laforett, cited in David, 1999 Luckow, McIntosh, Spilka, & Ladd, 2000;), یک پرسشنامه چهل وسه ماده اى است که به سنجش هفت نوع دعا [و نیایش] مى پردازد (مثل تقاضاى مادى, اقرار ـ تقرّب, تشریفاتى [و کلیشه اى], و غیره). تحقیقات اولیه, هماهنگى درونى و روایى سازه این مقیاس ها را تأیید نمود. نسخه کنونى آن (Luckow et al., 2000), یک پرسشنامه توسعه یافته است که در آن, برخى مواد از شکل ابتدایى آن که احتمال آمیختگى شان با بهروزى روان شناختى وجود داشت حذف شده است (David, 1999). این مقیاس هنوز براى بیماران پزشکى استفاده نشده است. مقیاس شک و تردیدهاى دینى (Altemeyer, 1988) یکى از شاخص هاى چندگانه شک و تردید مذهبى است, که حوزه مورد علاقه فزاینده اى در تحقیقات علمیِ اجتماعى در مورد دین است. این شاخص ده ماده اى در بین دانشجویان دانشگاه و والدین آن ها هماهنگى درونى و روایى سازه خوبى از خود نشان داد (Altemeyer, 1988); اما به نظر مى رسد هنوز لازم باشد که در زمینه هاى مربوط به سلامت به کار گرفته شود. پرسشنامه تجربه دینى (Edwards, 1976) یک شاخص دوازده ماده اى در مورد تجربه دینى شخصى و درونى است. برخلاف شاخص هایى که بر جنبه هاى شناختى دین دارى هم چون نگرش ها و باورها تمرکز مى کنند, این مقیاس براى انعکاس یک ارتباط احساسى با یک خداى بخشاینده مراقبت کننده شخصى56 طرح ریزى شده است. در نمونه هاى متعدد متفاوت, از جمله در میان بیماران بسترى شده در بیمارستان (ر.ک: Hall, 1999), شواهدى از روایى سازه براى این مقیاس بدست آمد; اما اطلاعاتى راجع به اعتبار آن فراهم نشده است. و بالاخره مقیاس عرفانى (نوع D; Hood, 1975) یک شاخص قدیمى تجارب عرفانى خود گزارش کرده57 است. یکى از مزیت هاى این ابزار این است که یکى از معدود شاخص هایى است که در مورد افراد غیر متعلق به سنت هاى مذهبى خداپرستانه نیز کاربرد دارند. این مقیاس بر پایه هشت
مؤلفه نظرى تجربه عرفانى بنا شده است (Stace, 1960). 32ماده اى که در این مقیاس تعبیه شده است, یک نمره براى کل مقیاس, و نمره هایى نیز براى سه خرده مقیاس مشتق از عامل58 بدست مى دهد (این سه خرده مقیاس عبارتند از: احساس وحدت با جهان خارج, وحدت با (عدم),59 و تعبیر و تفسیر دینى این تجارب). هماهنگى درونى خرده مقیاس ها مناسب است, و در زمینه هاى متعددى از جمله نمونه هاى روانپزشکى, شواهدى از روایى سازه وجود دارد (ر.ک: Burris, 1999c). از کاربرد آن در مورد بیماران پزشکى اطلاعى نداریم.
شاخص هاى کنار آمدن مذهبى
برخلاف شاخص هاى دین دارى عمومى, شاخص هاى کنار آمدن مذهبى براى بررسى این در نظر گرفته شده اند که افراد در مقابل یک مسئله تنیدگى زاى خاص مثل تشخیص بیمارى سرطان یا مداواى فلج چندگانه (MS) چگونه از دین کمک مى گیرند. بررسى کنار آمدن مذهبى, اطلاعاتى مجزّا از دین دارى عمومى بدست مى دهد. در ابتدا ببینیم چگونه ایمان از شرایط تأثیر مى پذیرد. به نظر مى رسد سازگارى با شرایط دشوار با کنار آمدن مذهبى بهتر پیش بینى مى شود تا با دین دارى عمومى (Pargament, 1997; Pargament et al., 1999); نیز ر.ک: Shermn & Simonton, Chapter7, this volume). شاخص هاى کنار آمدن متعددى که چند بعدى و پر استفاده هستند, هم چون پرسشنامه روش هاى کنار آمدن (Folkman & Lzarus, 1988), سیاهه پاسخ هاى کنار آمدن60 (Moos, 1993), و صورت تجدیدنظر شده سیاهه برخورد با بیمارى61 (Fawzy et al., 1990), شامل موادّ اختصاصى مربوط به به کنار آمدن مذهبى مى باشند ((ایمان تازه اى پیدا کردم), (براى کسب راهنمایى و توانایى دعا کردم), (به ایمانم به خداوند اتکاء کردم)). اما در مقیاس هاى دیگر, این مواد گنجانده شده اند; بدون این که نمره مجزایى براى کنار آمدن مذهبى به دست بدهند. ابزارهاى متأخرتر در صدد برطرف کردن این نقص برآمده اند (به عنوان مثال, سیاهه چند بعدى کنار آمدن با درد وندر بیلت62; Smith, Wallston, Dwyer, & Dowdy, 1997; فهرست بررسى تجدیدنظر شده روش هاى کنار آمدن63; Vitaliano, 1991). برخى از شاخص هایى را که مى تواند بویژه به کار پژوهشگران حوزه سلامت بیاید, در دنباله مورد بحث قرار مى دهیم.
جهت گیرى هاى کنار آمدن با مشکلات تجربه شده64 (COPE)
ابزار COPE (Carver, Scheier, & Weintraub, 1989) براى 15الگوى کنار آمدن نمره ارائه مى کند (به عنوان مثال, کنار آمدن فعال, برنامه ریزى, پذیرش). و داراى یک مقیاس دینى 4ماده اى است که در مورد توکل کردن به خدا, کمک خواستن از خدا, یافتن آرامش در دین, و دعا پرسش مى کند. مطالعاتى که بر روى دانشجویان سالم دانشگاه انجام شد (Carver et al., 1989), ویژگى هاى روان سنجى خوبى براى این ابزار نشان داد و بعدها به صورت گسترده از آن در تحقیقات مربوط به بیماران پزشکى استفاده شد (مثلاً, Carver., 1993). در کار خود ما که از یک نسخه خلاصه شده COPE استفاده کردیم, هماهنگى درونى مقیاس دینى سه ماده اى[آن] در بین بیماران سرطانى سر و گردن 81/0 بود (120=N; Sherman et al., 2000). على رغم کاربرد گسترده COPE, تلاش نظام مند چندانى در جهت تثبیت روایى سازه مقیاس دینى [آن] صورت نگرفته است.
RCOPE
اخیراً ابزارهاى متعددى تهیه شده است که منحصراً بر رویکردهاى مذهبى به کنار آمدن متمرکز است. مقیاس RCOPE در این بین, جامع ترین شاخص است (Pargament, Koenig, & Perez, 2000 ). این شاخص اطلاعاتى در مورد راهبردهاى کنار آمدن مذهبى با 17عامل اشتقاقى (به عنوان مثال, بازاندیشى دینى خیرخواهانه, طلب حمایت معنوى, نارضایى معنوى, تزکیه/بخشایش65 دینى) ارائه مى کند. این شاخص, تصویر بسیار متنوع تر و پر بارترى از کنار آمدن مذهبى را نسبت به آنچه پیش از این در اختیار داشتیم به دست مى دهد. تحقیقات انجام شده بر روى بیماران پزشکى مسنّ و نیز دانشجویان دانشگاه, تأییدى براى هماهنگى درونى, ساختار عاملى, و روایى همزمان این ابزار فراهم آورد (Pargament et al., 2000). اما طولانى بودن پرسشنامه ممکن است در بسیارى زمینه ها مشکل ساز باشد. شکل استاندارد این ابزار شامل صدوپنج ماده است و شکل خلاصه شده اش شصت ماده را در بر مى گیرد.
RCOPE موجز66
بررسى راهبردهاى خاص کنار آمدن از طریق شاخص هایى هم چون RCOPE اطلاعات ارزشمندى فراهم مى کند. اما پاسخ هاى کنار آمدن معمولاً به صورت الگوهایى گرد هم جمع مى شوند. RCOPE موجز (Pargament, Smith, Koenig, & Perez, 1998) براى سنجش منظومه هاى گسترده ترى از کنار آمدن مذهبى تهیه شده است. این ابزار دو بُعد فراگیر را مى سنجد: (1) کنار آمدن مذهبى مثبت (یعنى گرایش به سمت منابع دینى در مقابله با فشار روحى) و (2) کنار آمدن مذهبى منفى (یعنى تعارض یا فاصله گرفتن از منابع دینى). به نظر ما نامگذارى این دو مقیاس احتمالاً نامناسب است; از این نظر که مى تواند متضمن این باشد که شیوه اول کنار آمدن, شیوه اى انطباقى است و دومى چنین نیست. ارزش این رویکردهاى کنار آمدن در شرایط خاص امرى تجربى است, و بهتر است از قضاوت پیشین در مورد آن اجتناب شود. با این حال, این مقیاس ها بُعد جالب توجهى از کنار آمدن مذهبى را مورد توجه قرار داده است.
نسخه هاى متعددى از این ابزار تهیه شده است. یک نسخه 21ماده اى اولیه, بر روى اعضاى کلیسا در پیِ بمب گذارى ساختمان فدرال اوکلاهماسیتى مورد ارزیابى قرار گرفت و نتایج بدست آمده اعتبار (87/0-78/0=آلفاها) و روایى سازه این ابزار را مورد تأیید قرار داد. (Pargament et al., 1998) ما این شاخص را با کنار گذاشتن موادى که اختصاص به موضوع بمب گذارى داشت, براى استفاده در مورد بیماران سرطانى سازگار نمودیم (Sherman et al., 2001). داده هاى بدست آمده از بیماران سرطان مغز استخوان اعتبار (91/0=آلفا براى کنار آمدن مذهبى مثبت و 70/0=آلفا براى کنار آمدن مذهبى منفى) و روایى سازه قابل قبولى را نشان داد. پارگامنت و همکاران (1998) نسخه دیگرى از این ابزار را با موادى که مستقیماً از مقیاس جامع تر RCOPE پیش گفته (Pargament et al., 2000) گرفته شده است, تهیه نمودند. این شاخص 14ماده اى در نمونه هایى از دانشجویان دانشگاه و بیماران جسمى مسنّ بسترى شده در بیمارستان, هماهنگى درونى (90/0-69/0=آلفاها), ساختار عاملى, و روایى همزمان قابل قبولى از خود نشان داد (Pargament et al., 1998). یک نسخه خلاصه تر از این مقیاس ها, در یک نظرسنجى بزرگ ملّى تصادفى, هماهنگى درونى خوبى براى مقیاس کنار آمدن مذهبى مثبت سه ماده اى (81/0=آلفا) ولى اعتبار ضعیف ترى براى مقیاس کنار آمدن مذهبى منفى دو ماده اى (54/0=آلفا) نشان داد (نظرسنجى عمومى اجتماعى67 (1997-1998), نقل از مؤسسه فتزر/مؤسسه ملى سالمندى, 1999).
مقیاس روش هاى کنار آمدن مذهبى68 (WORCS)
مقیاس WORCS (Boudreaux, Catz, Ryan, Amaral-Melendez, & Brantley, 1995) رویکرد دیگرى براى سنجش الگوهاى گسترده کنار آمدن مذهبى ارائه مى کند. این ابزار 40ماده اى یک نمره کلى, به همراه نمره هاى جداگانه براى کنار آمدن درونى/خصوصى (مثلاً (من براى نیرو گرفتن نیایش مى کنم)) و کنار آمدن بیرونى/اجتماعى (مثلاً (من از روحانى کمک مى گیرم)) ارائه مى کند. این شاخص در یک نمونه گرفته شده از دانشجویان دانشگاه, هماهنگى درونى مناسب (97/0-93/0=آلفاها) و همبستگى هاى معنى دارى با دیگر شاخص هاى کنار آمدن مذهبى و دین دارى عمومى از خود نشان داد. یک تحلیل عاملى به طور کلى روایى سازه را تأیید بیشتر کرد. هر یک از مقیاس ها [ى درونى و بیرونى] همبستگى اندکِ معنى دارى با مطلوبیّت اجتماعى نشان دادند (26/0-21/0=r). پس از آن, در تحقیقاتى که ویلیس, والستون, و جانسون با دانشجویان دوره کارشناسى انجام دادند, همخوانى هاى معنى دارى بین نمره هاى کنار آمدن و رفتارهاى مخاطره آمیز براى سلامت مثل مصرف دخانیات و الکل مشاهده کردند. اطلاعات بیشترى نیز از یک بررسى در یک بیمارستان متعلق به شهردارى در مرکز شهر بدست آمد که هنجارهایى براى بیماران طبیب خانوادگى, بیماران جسمى سرپایى عمومى, بیماران همودیالیزى, و بیماران مبتلا به ویروس اچ آى وى فراهم نمود (OصHea et al., 2000); بیشتر شرکت کنندگان, آمریکایى هاى آفریقایى تبار با درآمد پایین بودند. نمره ها از نژاد, جنسیت, سنّ, و وابستگى مذهبى تأثیر پذیرفتند. گرچه مقیاس WORCS در مورد افراد داراى پیش زمینه هاى مذهبى متفاوت مورد استفاده قرار گرفته است (Boudreaux et al., 1995), اما محتواى سؤالات نشان مى دهد که چندتایى از آن ها براى پاسخگرهاى غیر مسیحى مناسب نیستند (مثلاً (من مسیح را دوست خود مى دانم)) و یکى دو سؤال دیگر نیز ممکن است تا حدى با بهروزى روان شناختى آمیختگى داشته باشند.
مقیاس هاى حل مسئله69 مذهبى
فرایند کنار آمدن ارتباط نزدیکى با مقوله حلّ مسئله دارد, که مربوط مى شود به این که افراد چگونه مشکلات را تشخیص مى دهند, راه حل ها را بوجود مى آورند, و حس کنترل را تثبیت مى نمایند. مقیاس هاى حل مسئله مذهبى (Pargament et al., 1988) شامل 36ماده است که رویکردهاى سه گانه حل مسئله در زندگى در یک چهارچوب مذهبى را اندازه مى گیرد. اختلاف این رویکردها در این است که فرد در برابر مشکل حالت فعال به خود مى گیرد یا حالت منفعل; و مسئولیت اصلى را به خود اسناد مى دهد یا به خدا. سبک خود فرمان70 بر این تأکید دارد که خداوند به انسان آزادى داده است که مشکلات را خود حل نماید. سبک تمکین گر71 مستلزم متوسل شدن به خدا براى پیدا کردن راه حل است و سبک مشارکتى72 متضمن احساس همکارى و مسئولیت مشترک با خداست. تحقیقاتى که بر روى دانشجویان دانشگاه انجام شد, اعتبار بازآزمایى این مقیاس ها را تأیید نمود و بررسى هایى که با اعضاى کلیسا صورت گرفت, هماهنگى درونى و روایى سازه را نشان داد (Pargament et al., 1988). این ابزار پس از آن در شمارى از زمینه هاى مربوط به سلامت مورد استفاده قرار گرفته است (به عنوان مثال, Friedel & Pargament, 1995; Harris & Spilka, 1990; Pargament et al., 1999). قابل ذکر است که سبک هاى حل مسئله مذهبى در مقیاس RCOPE پیش گفته نیز گنجانده شده است (Pargament et al., 2000), اما این دو ابزار به روش هاى نسبتاً متفاوتى این سازه ها را سنجش مى نمایند.
این شاخص هاى گوناگون حل مسئله و کنار آمدن مذهبى با مفاهیم عام تر فشار روانى و کنار آمدن که نقش مهمى در تحقیقات مربوط به سلامت ایفا مى کنند, رابطه نزدیکى دارند; در نتیجه, این ابزارها استعداد این را دارند که در چند سال آینده به صورت گستره مورد استفاده قرار گیرند. یک مزیّت قابل ذکر این شاخص ها جهت گیرى کارکردى آن هاست. آن ها اطلاعاتى در مورد این که افراد چگونه از ایمانشان در مواجه با شرایط دشوار بهره مى گیرند, ارائه مى دهند. علاوه بر این, شاخص هاى کنار آمدن پارگامنت (Pargament et al., 2000; Pargament et al., 1998) در کنار ابعاد مثبت ترى که غالباً مورد تأکید قرار مى گیرد, شامل تأکید آشکارى است بر برخى جنبه هاى دردآور دین, هم چون دوسوگرایى73 و احساس رهاشدگى.74 و سرانجام, این شاخص ها, هم ابزارهایى براى سنجش سبک هاى خاص کنار آمدن دینى (به عنوان مثال, RCOPE) و هم الگوهاى گسترده و کلى ترى از کنار آمدن (RCOPE موجز, WORCS) ارائه مى دهند. البته اطلاعات ما در مورد ارتباط مقیاس هاى پارگامنت با دیگر شاخص هاى دین دارى (روایى همگرا) اندک است. بعلاوه, حدّ تأثیرپذیرى این ابزارها از مطلوبیّت اجتماعى (روایى افتراقى) نیز روشن نیست.
شاخص هاى بهروزى معنوى75
این شاخص ها به سنجش جنبه هاى دینى یا وجودى بهروزى مى پردازد. شمارى از محققان استدلال نموده اند که شاخص هاى رایج کیفیت زندگى مربوط به سلامت76, تصویر بسته اى از این مقوله ارائه مى دهند; چرا که بُعد معنوى یا وجودى اى را که بسیارى از بیماران آن را براى خود با اهمیت گزارش کرده اند, و از لحاظ نظرى مجزّا از دیگر جنبه هاى کیفیت زندگى است را دربر نمى گیرند (Brady, Peterman, Fitcher, Mo, & Cella, 1999; Mount, Strobel, & Bui, 1995). شاخص هاى بهروزى معنوى براى پر کردن این خلأ بوجود آمده است. شواهدى این نظر را تأیید مى کند که معنویت جنبه مهمى از بهروزى است. اما درباره این که بهترین روش براى مفهوم سازى بهروزى معنوى چیست, ابهام وجود دارد, برخى از پژوهشگران آن را منبعى تلقى مى کنند که بیماران از آن یارى مى گیرند; نه نتیجه اى که در برابر اقتضائات بیمارى یا تنیدگى تغییر مى کند. به نظر ما بهتر است بهروزى معنوى را به عنوان یک نتیجه تلقى کنیم, و این با گنجاندن آن در شاخص هاى گسترده تر کیفیت زندگى (یعنى نتیجه) سازگار است. از نظر ما این شاخص ها اطلاعاتى درباره عکس العمل هاى معنوى افراد در برابر بیمارى ارائه مى دهند و این عکس العمل ها از کوشش هایى که ایشان براى کنار آمدن با آن مبذول مى دارند (کنار آمدن مذهبى/معنوى) و از منابع معنوى اى که تجربه مى کنند (جهت گیرى عمومى مذهبى/معنوى) تأثیر مى پذیرد, ولى از آن ها مجزّا است.
سنجش کارکردى درمان بیمارى هاى مزمن77 (FACIT)
و مقیاس بهروزى معنویِ آن
مقیاس FACIT (Cella, 1997) یکى از پرکاربردترین شاخص هاى چند بعدى کیفیت زندگى در تحقیقات مربوط به غده شناسى و ایدز مى باشد. FACIT یک ابزار قطعه بندى شده است شامل یک پرسشنامه عمومى که براى استفاده در مورد بیماران داراى انواع مختلف بیمارى طراحى شده است, و نیز یک رشته مقیاس هاى مربوط به بیمارى ها و درمان هاى خاص, که اطلاعاتى در مورد امور منحصر به انواع خاصى از بیمارى ها یا درمان ها ارائه مى دهد. اخیراً قطعه دیگرى به آن اضافه شده است که بهروزى معنوى را سنجش مى کند (مقیاس باور معنوى شتابزده)78. یک بررسى بزرگ بین المللى بر روى بیماران سرطانى و مبتلایان به اچ آى وى (1120=N) هماهنگى درونى بالایى را براى این مقیاس اثبات نمود (87/0=آلفا; Fitchett, Peterman, & Cella, 1996). تحلیل عاملى مؤلفه هاى اصلى, دو عامل را آشکار ساخت: (1) ایمان و اطمینان (مثلاً, (من در ایمان یا باورهاى معنوى ام آرامش مى یابم)) و (2) معنا و هدف (مثلاً, (من احساس آسودگى مى کنم)). وجود همبستگى هاى معمولى این مقیاس با نمره هاى کلى کیفیت زندگى و با مقیاس هاى جداگانه بهروزى هیجانى, کارکردى, اجتماعى, و جسمى, نشان دهنده این بود که مقیاس بهروزى معنوى به صورت قابل اعتمادى با سایر جنبه هاى کیفیت زندگى مرتبط است, اما اطلاعات منحصر به فردى ارائه کرد. عامل معنا و هدف, در مقایسه با عامل ایمان و اطمینان, همخوانى نیرومندترى با دیگر ابعاد کیفیت زندگى داشت. نمره هاى کل مقیاس بهروزى معنوى از جنسیت, وضعیت زناشویى, قومیت, وابستگى مذهبى, و به صورت ضعیف ترى از سنّ تأثیر پذیرفت. بیماران فاقد نشانه هاى مرضى یا ناتوانایى کارکردى, نسبت به کسانى که ناتوانى یا نشانه هاى مرضى گسترده ترى داشتند, نمره هاى بالاترى کسب کردند.
پس از آن در تحقیقات دیگرى که با بیماران سرطانى یا مبتلایان به اچ آى وى انجام شد (131=N), مقیاس بهروزى معنوى همبستگى هاى معمولى معنى دارى با شاخص هاى دین دارى سازمان یافته (34/0=r), دین دارى سازمان نیافته (31/0=r), و دین دارى باطنى (41/0=r) نشان داد (Pargament, 2000). این یافته ها روایى همگراى این مقیاس را تأیید مى نماید. این مقیاس همبستگى کوچک امّا معنى دارى با مطلوبیّت اجتماعى نشان داده است (Pargament, Fitchett, Brady, & Cella, 2000). همانگونه که انتظار مى رفت, بهروزى معنوى با سازگارى با سرطان همخوانى داشت (Cotton, Levine, Fitzpatrick, Dold, & Tang, 1999). اما تاکنون اطلاعات چندانى راجع به همخوانى آن با دیگر شاخص هاى بهروزى, رضایت از زندگى, یا معناى وجودى ارائه نشده است (غیر از سایر نمره هاى FACIT).
پرسشنامه کیفیت زندگى مک گیل79 (MQOL)
شاخص چند بعدى دیگرى که به کیفیت زندگى مربوط به سلامت مى پردازد, مقیاس MQOL است که شامل مقیاسى براى سنجش بهروزى وجودى80 است (به عنوان مثال, (زندگى من به کلى بى معنا و بى هدف/بسیار هدفمند و با ارزش بوده است); Cohen et al., 1997; Cohen et al., 1995). این مقیاس موادى را از آزمون هدف زندگى (Crumbaugh & Maholick, 1968) که چند دهه مورد استفاده قرار داشت, اخذ نموده است. تحقیقات مربوط به بیماران سرطانى کانادایى که تحت مراقبت هاى تسکین دهنده قرار داشتند (یعنى کسانى که عارضه شان پیشرفته و دون درمان بود) هماهنگى درونى قابل قبولى براى مقیاس بهروزى معنوى اثبات نمود (79/0=آلفا; Cohen et al., 1997). داده هاى تحلیل عاملى مؤلفه هاى اصلى, روایى سازه این شاخص را تأیید کرد. جالب توجه است که در میان مقیاس هاى متعدد گنجانده شده در MQOL (یعنى نشانه هاى مرضى جسمى, نشانه هاى مرضى روانشناختى, حمایت, بهروزى وجودى), مقیاس وجودى یکى از نیرومندترین پیش بینى کننده هاى کیفیت زندگى به طور کلى بود. اما اطلاعات چندانى راجع به همخوانى این مقیاس با دیگر شاخص هاى بهروزى وجودى یا معنوى, رضایت از زندگى, یا عاطفه مثبت یا منفى (روایى همگرا) در دست نداریم. اطلاعاتى در مورد رابطه اش با دیگر شاخص هاى دین دارى عمومى یا معناى وجودى نیز ارائه نشده است.
مقیاس بهروزى معنوى (SWBS)
مقیاسSWBS (Ellison, 1983) یک ابزار 20ماده اى داراى دو خرده مقیاس است: (1) بهروزى مذهبى (به عنوان مثال, (رابطه ام با خدا به من کمک مى کند احساس تنهایى نکنم)) و (2) بهروزى وجودى (به عنوان مثال, (من نسبت به زندگى ام احساس رضایت و خشنودى مى کنم)). این شاخص بویژه در تحقیقات مربوط به پرستارى رایج بوده است و در نمونه هاى چندگانه اى که عمدتاً شامل شرکت کنندگان مذهبى بود, اعتبار بازآزمایى و هماهنگى درونى خوبى براى نمره کل و خرده مقیاس ها نشان داد (Bufford, Paloutzian, & Ellison, 1991). در بین بیماران مبتلا به سرطان سینه (Mickley & Soeken, 1993; Mickley, Soeken, & Belcher, 1992) و مراقبین خانوادگى بیماران آسایشگاه ها (Kirschling & Pittman, 1989) نیز هماهنگى درونى قابل قبولى نشان داده شد. در نمونه هاى سالم از نظر پزشکى, همخوانى هاى معنادار با معنا و هدف زندگى, سازگارى هیجانى, سازگارى زناشویى, رضایت از زندگى, خودانگاره, و سلامت جسمانى, روایى سازه را مورد تأیید قرار دادند (Bufford et al., 1991). در بررسى هایى که با بیماران مبتلا به سرطان سینه انجام شد, همخوانى هاى معنادارى بین نمره هاى بهروزى معنوى و دین دارى باطنى بدست آمد (Mickley & Soeken, 1993; Mickley et al., 1992). در برخى نمونه ها, نمره ها از سنّ و جنسیت تأثیر پذیرفتند (Bufford et al., 1991). یکى از محدودیت هاى این ابزار, وجود اثر سقف است که باعث مى شود براى سنجش افراد بسیار مذهبى مفید نباشد (Bufford et al., 1991; Ledbetter, Smith, Vosler, Vosler-Hunter, & Fischer, 1991). تردیدى راجع به ساختار عاملى آن نیز وجود دارد.
هر یک از این شاخص ها اطلاعات مفیدى درباره بهروزى معنوى ارائه مى کنند. هم مقیاس بهروزى معنوى FACIT (Fitchett, Peterman, & Cella, 1996) هم مقیاس بهروزى معنوى الیسون (1983) با تدارک خرده مقیاس هاى جداگانه, تمایزهاى جالب توجهى بین بهروزى مذهبى و بهروزى وجودى به حساب آورده اند. این شاخص ها به توجه دادن نسبت به یک جنبه مهم از کیفیت زندگى که معمولاً در تحقیقات مربوط به سلامت نادیده گرفته مى شد, کمک نموده است. اما از آنجا که بنظر مى رسد مواد این مقیاس ها (بویژه خرده مقیاس هاى وجودى یا معنایى) با بهروزى روان شناختى و خُلقى همپوشى دارد, این شاخص ها ممکن است براى پیش بینى نتایج روان شناختى که با آن آمیختگى دارند, مفید نباشند.
شاخص هاى مرتبط
اخیراً موجى از شاخص ها براى سنجش مفاهیم مرتبط با دین دارى, هم چون بخشایندگى,81 منبع خدایى کنترل,82 و از خود گذشتگى ایجاد شده است. تاکنون فقط تعدادى از آن ها براى زمینه هاى مربوط به سلامت رواسازى شده است. در این قسمت به ذکر چند تا از این ابزارها که ارزش آن ها براى تحقیقات مربوط به سلامت اثبات شده, یا نویدبخش به نظر مى رسد, مى پردازیم.
بخشایندگى
در چند دهه گذشته چندین شاخص بخشایندگى پدید آمده است. بسیارى از آن ها بر بخشایش در برابر موقعیت ها یا خطاکارى هاى خاص متمرکز است. در مقابل, مقیاس خصیصه اى بخشایندگى (Berry, Worthington, OصConnor, Parrott, & Wade, 2000) به سنجش آمادگى بخشودن در شرایط متفاوت, یا (بخشاینده بودن) مى پردازد (Roberts, 1995); نیز ر.ک: Worthington, Berry, & Parrott, فصل5, همین کتاب). این ابزار ده ماده اى در مجموعه اى از بررسى هاى انجام شده با دانشجویان سالم دوره کارشناسى (Berry et al.,, در حال بازنگرى), اعتبار بازآزمایى (78/0=r) و هماهنگى درونى (79/0=آلفا) قابل قبولى نشان داد. روایى سازه این ابزار بوسیله همبستگى هاى معنادار بین درجه بندى هاى خود و دیگران که بر مبناى این مقیاس انجام شد, همخوانى هاى معنادار با دیگر شاخص هاى بخشایندگى, و همبستگى با سازه هاى مرتبطى هم چون همدلى,83 اهل توافق بودن,84 و خشم, مورد تأیید قرار گرفت. ابزار موجز دیگر, سیاهه انگیزش هاى بین شخصى مربوط به خطاکارى85 است (TRIM; McCullough et al., 1998). این پرسشنامه 12ماده اى بر انگیزش هایى متمرکز است که تصور مى شود زیربناى بخشایندگى هستند. این ابزار نمره هاى جداگانه اى براى [دو سبک برخورد با خطاکارى یعنى] اجتناب مرتبط با خطاکارى (مثلاً, (من ارتباطم را با او قطع مى کنم)) و انتقام (مثلاً, (من تلافى خواهم کرد)) تولید مى کند. در بررسى هایى با دانشجویان دانشگاه شواهدى بر هماهنگى درونى, اعتبار بازآزمایى, و روایى سازه بدست آمد (McCullough et al., 1998). مزیت هاى مقیاس TRIM و مقیاس خصیصه اى بخشایندگى, عبارتند از مختصر بودنشان در مقایسه با ابزارهاى مشابه و تأکیدشان بر ابعادى از بخشایندگى که از لحاظ نظرى داراى اهمیت هستند. اما تاکنون نه در جامعه پزشکى نه در جامعه روانپزشکى رواسازى نشده اند.
منبع خدایى کنترل
سازگارى با شرایط دشوار, از جمله بیمارى, متأثر از باورهاى شخصى درباره کنترل پذیرى آن رویدادهاست. مقیاس هاى چند بعدى منبع کنترل سلامتى86 (MHLC), نوع C, شامل چهار مقیاس است که به سنجش این مسئله مى پردازد که به باور پاسخگرها, بیمارى شان تا چه حدّ نتیجه (1) رفتار خودشان, (2) رفتار پزشکان, (3) رفتار دیگران (غیر از پزشکان), و (4) شانس یا سرنوشت است (Wallston, Stein, & Smith, 1994). اخیراً مقیاس پنجمى تهیه شده است که به ارزیابى باورهایى مى پردازد مربوط به این که وضعیت شخص تحت کنترل خداوند است (مثلاً, (وضعیت من به هر صورتى دربیاید, مشیت خداوند است); Wallston et al., 1999). مقیاس شش ماده اى منبع خدایى کنترل سلامتى87 (GLHC) در بین بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و فلج سیستمى,88 هماهنگى درونى بالا (94/0-87/0=آلفاها), همخوانى هاى معنادار با دین دارى عمومى و کنار آمدن مذهبى, و همبستگى هاى معنادارى با سازگارى هیجانى از خود نشان داد. منبع خدایى کنترل همخوانى نیرومندى با سایر مقیاس هاى منبع کنترل نداشت, که نشان مى دهد این مقیاس اطلاعات مجزّایى بدست مى دهد. تصورات [مربوط به] این که خدا بر سلامت شخص تأثیر مى گذارد, اشکال متفاوتى مى تواند داشته باشد (Pargament et al., 1988; نیز ر.ک. به قسمت پیشین همین نوشته درباره حل مسئله مذهبى). نحوه بیان در مواد مقیاس GHLC و الگوى همخوانى هایش با درماندگى, نشان مى دهد که این مقیاس در درجه اوّل منعکس کننده سبک (تمکین) منفعلانه است که در آن مسئولیت اصلى به خدا اسناد داده مى شود, برخلاف سبک (خودفرمان) یا سبک (مشارکتى) ارتباط با خدا.
وجوه دیگر سنجش
پرسشنامه هاى مختصرى مثل آن هایى که در قسمت هاى پیشین شرح داده شد, داراى مزیت هاى متفاوتى در تحقیقات مربوط به سلامت هستند. این پرسش نامه ها اجرا و نمره گذارى شان آسان است, غالباً از سوى بیماران به خوبى پذیرفته مى شوند, و به سهولت مى توان آن ها را در مجموعه هاى سنجشى بزرگ ترى که معمولاً مورد استفاده پژوهشگران حوزه سلامت است, وارد نمود. با این حال, محدودیت هایى که پرسشنامه هاى خودسنجى رایج دارند, کاملاً شناخته شده است. این پرسشنامه ها تنها حیطه محدودى از تجربه را منعکس مى کنند, و در معرض سوگیرى بوسیله حالت تدافعى,89 مدیریت برداشت,90 حافظه محدود, اقتضاءات زمینه اى, و غیره هستند. ضرورت روزافزونى براى استفاده از رویکردهاى پر بارتر و خلاق ترى در زمینه سنجش زندگى مذهبى, از قبیل مصاحبه هاى ساخت دار, درجه بندى هاى مشاهده گر,91 داستان پردازى کتبى داراى رمز کامپیوترى,92 و درجه بندى هاى بوم شناختى گذرا93 وجود دارد. گرچه تمرکز ما در این نوشته بر ابزارهاى مختصر و کاربردى بوده است, چند مثال از رویکردهاى متنوع تر به سنجش دینى و معنوى نیز در ذیل مورد اشاره قرار گرفته است. (سنجش کیفى به قلم چیربن [در مقاله (ارزیابى علائق دینى و معنوى در رواندرمانى) در همین شماره نقدونظر] مورد بحث قرار مى گیرد.)
تلاش هاى معنوى
شاخص هاى هدف محور, راه نویدبخشى پیش روى تحقیق در زمینه دین دارى مى گشاید. با استفاده از پرسش هاى باز پاسخ و درجه بندى هاى خود, روش هایى ایجاد شده است براى سنجش این که متغیرهاى انگیزشى که به صورت هاى مختلف, به عنوان تلاش هاى شخصى (Emmons, 1999), تکالیف زندگى (Cantor, 1990), یا طرح هاى شخصى (Little, 1989) تعبیر و تفسیر شده اند, چگونه در زندگى روزمره ابراز مى شوند. این رویکرد به سنجش اهداف شخصى, پس از آن, در بررسى تلاش هاى معنوى یا وجودى نیز مورد استفاده قرار گرفت (مثلاً, تلاش هایى براى (تعمیق ارتباطم با خدا), (بخشاینده تر بودن); Emmons, 1999). این روش هم داده هاى فردنگر94 و هم قانون نگر95 را فراهم مى کند. اگر بتوان راه هایى براى به حداقل رساندن تکلیف برخى نظام هاى درجه بندى مفصل تر بر دوش بیمار پیدا کرد, این رویکرد مى تواند اطلاعات ارزشمندى در مورد این که بیماران پزشکى و روانپزشکى چگونه اهداف معنوى را در زندگى روزمره دنبال مى کنند در اختیار بگذارد و مکمّل اطلاعات بدست آمده از شاخص هاى خصیصه اى دین دارى به طور کلى باشد.
مصاحبه هاى ساخت دار
مصاحبه آزاد سلطنتى براى باورهاى دینى و معنوى96 (King, Speck, & Thomas, 1995) یک مصاحه ساخت دار است که داده هایى کمّى در مورد باورهاى مذهبى بیماران پزشکى و تصوراتشان نسبت به بیمارى شان ارائه مى کند. این مصاحبه بین سه گروه از پاسخگران تمایز قائل مى شود; (1) گروهى که یک جهان بینى (مذهبى) را بیان مى کنند (یعنى, پیوندجویى با یک سنت اعتقادى), (2) کسانى که یک جهان بینى (معنوى) را اظهار مى کنند (یعنى, باور به قدرتى ماوراى خود, در غیاب یک دین خاص), و (3) پاسخگرهایى که یک دیدگاه (فلسفى) تحویل مى دهند (یعنى, جستجوى یک معناى وجودى [براى زندگى] بدون توسّل به یک قدرت ماوراى خود). مقیاس هاى جداگانه, نمره هایى براى باورهاى معنوى و باورهاى فلسفى فراهم مى کند و سؤالات انفرادى نیز باورهاى شرکت کنندگان را درباره علت و ماهیت بیمارى شان مى سنجد. تحقیقاتى که با کارکنان بیمارستانى و بیماران متعلق به بخش پزشکى عمومى انجام شد, هماهنگى درونى خوبى براى مقیاس معنوى (81/0=آلفا) اما اعتبار ضعیفى براى مقیاس فلسفى نشان داد (60/0=آلفا; King et al., 1995; Seybold, 1999). اعتبار بازآزمایى که در میان کارکنان بیمارستانى ارزیابى شد براى هر دو مقیاس و براى هر یک از مواد انفرادى خوب بود, گروهى از پاسخگران بسیار مذهبى (مثلاً کشیشان, روحانیان) در مقیاس معنوى نمرات بالاترى نسبت به کارکنان و بیماران بدست آوردند. اطلاعات دیگرى درباره روایى این مقیاس وجود ندارد.
سنجش فرافکن97
آزمون موضوعات معنوى و پاسخ هاى مذهبى (STARR; Saur & Saur, 1993; Brokaw, 1999) نشان دهنده انطباق فنون فرافکنى با سنجش معنویت است. این آزمون از 11 کارت محرک تشکیل شده که به سبک آزمون اندریافت موضوع (TAT) تهیه شده است. از پاسخگرها خواسته مى شود داستانى درباره آدم هایى که در تصویرهاى سیاه و سفید کشیده شده اند, تعریف کنند; بجاى این مى توان از تعدادى دستورالعمل ها و پرسش هاى دیگر نیز استفاده نمود. نظام هاى نمره گذارى متعددى تهیه شده است. اعتبار ارزیابیها براى 12بُعد نمره گذارى که مسینر ایجاد نمود, بین 46/0 تا 88/0 قرار داشت (میسنر,98 1995, نقل از: Brokaw, 1999). وى شواهدى از روایى همزمان این آزمون گزارش نمود. البته استفاده از این شاخص, مستلزم مهارت در اجراى آزمون فرافکن, علاوه بر دیدن آموزش ویژه این ابزار مى باشد. در مورد استفاده از آن در زمینه هاى مربوط به سلامت اطلاعى نداریم.
نتیجه گیرى ها
در مجموع, پیشرفت قابل ملاحظه اى در زمینه ایجاد یا سازگار کردن شاخص هاى دینى براى استفاده در زمینه هاى مربوط به سلامت حاصل شده است. پژوهشگران و متخصصین بالینى عرضه انتخاب هاى روزافزونى را پیش رو دارند. واضح است که هیچ یک از این ابزارها بى عیب و نقص نیست. بجز مقیاس هاى بهروزى معنوى, بیشتر شاخص ها بر دین دارى تمرکز دارند, نه معنویت (یعنى, دغدغه امور مقدس یا متعالى که ضرورتاً ریشه در یک سنت اعتقادى تثبیت شده ندارد). تا آنجا که ما اطلاع داریم شاخص هاى دقیق بسیار کمى از معنویت یا کنار آمدن معنوى با یک بیمارى خاص (مجزّا از بهروزى معنوى) تهیه شده است. (مصرف کنندگان دقیق متوجه این نکته هستند که برچسب روى جعبه همیشه محتواى آن را نشان نمى دهد). و اگرچه شاخص هاى بهروزى معنوى راه هاى جدیدى فراروى تحقیقات گشوده است, چنان که گفته شد, به نظر مى رسد این ابزارها با بهروزى روان شناختى خَلط مى شوند, لذا باید در چگونگى تعبیر و تفسیر آن ها احتیاط نمود. نقائص دیگرى را نیز مى توان براى برخى از این ابزارها برشمرد, از جمله, محدود بودن اطلاعات مربوط به پایایى زمانى99 و روایى همگرا, آثار سقف بالقوه,100 و فقدان اطلاعات مربوط به سوگیرى مطولبیت اجتماعى. علاوه بر این, بیشتر مواد این پرسشنامه ها در چهارچوب زبان توحیدى شکل گرفته اند و, بنابراین, معلوم نیست تا چه حدّ مورد قبول پاسخگرهاى غیر خداپرست قرار خواهد گرفت.
با این حال, هم اکنون شمارى از شاخص هاى مختصر و کاربردى براى سنجش ابعاد مهم معنویت یا دین دارى در زمینه هاى مربوط به سلامت را در اختیار داریم. کار اخیر مؤسسه فتزر/مؤسسه ملّى سالمندى (1999), که کوششى جمعى براى بهبود بخشیدن به این ابزارهاست, در پیشرفت هاى بیشتر این حوزه سهیم خواهد بود. کمال مطلوب آن است که در رشد و توسعه مقیاس ها, تأکید بر شاخص هاى مختصر و کاربردى اى باشد که داراى پشتوانه تئوریک باشند, از مخلوط کردن ابعاد متفاوت دین دارى یا معنویت اجتناب کنند, و براى افراد متعلق به سنت هاى دینى و فرهنگى متفاوت (از جمله پاسخگرهاى غیر خداپرست) قابل استفاده باشند.
پى نوشت ها:
* مشخصات کتاب شناختى
Sherman, Allen C., & Stephanie Simonton زAssessment Of Religiousness And Spiriuality In Health Researchس, In, Plante Thomas G. & Allen C. Sherman (eds.), Faith And Health: Psychological Perspectives. New York and London: The Guilford Press, 2001, pp. 132-63.
1. Allen C. Sherman
2. Stephanie Simonton
3. Psycho-Oncology
4. confounded
5. peacefulness
6. well-being
7. psychometric properties
8. reliability
9. validity
10. general religiousness
11. religions coping
12. spiritual well-being
13. religions commitment
14. spiritual experiences
15. strength of faith
16. religious motivation
17. Subjuctive
18. public
19. organizational
20. nonorganizational
21. Sauta Clara Strengh of Religious Faith Questionnaire
22. community civic group members
23. internal consistency
24. convergent validity
25. intrinsic religiosity
26. hardiness
27.social desirability response bias
28. relationship cohesion
29. divergent validity
30. test-retest reliability
31. Bible Belt, ایالت هاى جنوبى امریکا که بنیادگرایى مذهبى در آن ها رواج بیشترى دارد (م).
32. ceiling effects
33. Systems of Belief Inventory-Revised
34. meditation
35. construct validity
36. factor analysis
37. Religious Orientation Inventory
38. Index of Core Spiritual Experience
39. malignant melanoma
40. factor structure
41. Duke Religious Index
42. community residents
43. perceived social support
44. Index of Core Spiritual Experience
45. Life Purpose and Satisfaction
46. Intrinsic Religious Motivation Scale
47. Religious Orientation Inventory
48. family practice clinic
49.Age Universal Religious Orientation Scale
50. orthogonal
51. comfort
52.protection
53. "quest" orientation
54. religious maturity
55. Structure of Prayer Scale
56. a personal, caring, forgiving God
57. self-reported
58. factor-derived subscales
59. "nothingness"
60. the Coping Responses Inventory
61. Dealing with Illness Inventory-Revised
62. Vanderbilt Multidimensional Pain Coping Inventory
63. Revised Ways of Coping Checklistl
64. Coping Orientations to Problems Experienced
65. Purification/Forgiveness
66. Brief RCOPE
67. General Social Survey
68. Ways of Religious Coping Scale
69. Problem-Solving
70. self-Directing
71. Deferring
72. Collaborative
73. ambivalence
74. perceived abandonment
75. measures of spiritual well-being
76. health-related quality of life
77. Functional Assessment of Chronic Illness Therapy
78. Rush Spiritual Belief Module
79. McGill Quality of Life Questionnaire
80. existential well-being
81. forgiveness
82. God locus of control
83. empathy
84. agreeableness
85. Transgression-Related Interpersonal Motivations Inventory
86. the Multidimensional Health Locus of Control Scales
87. God Locus of Health Control
88. systemic sclerosis
89. defensiveness
90. impression management
91. observer ratings
92. computer-coded written narratives
93. momentory ecological ratings
94. idiographic
95. nomothetic
96. the Royal Free Interview for Religious and Spirituality Beleif
97. Projective Assessment
98. Misner
99. temporal stability
100. potential ceiling effects
کتاب نامه:
Allport, G. W. (1950). The individual and his religion. New York: Macmillan.
Allport, G. W., & Ross, J. M. (1967). Personal religious orientation and prejudice. Journal of Personality and Social Psychology, 5, 432-443.
Almanza, J., Bimbela, A., Monroy, M., Cesarco, R., Iusin, S., Puig, M. E., Campillay, M., Torres, P., Ordenes, R., & Holland, J. (1999). Cross cultural adaptation of the Systems of Belief Inventory (SBI-15) in three Latin American Countries [Abstract]. Psyco-Oncology, 8 (Suppl.), 172.
Altemeyer, B. (1988). Enemies of freedom: Understanding right-wing authoritarianism. San Francisci: Jossey-Bass.
Baider, L., Russak, S. M., Perry, S., Kash, K., Gronert, M., Fox, B., Holland, J., & Kaplan-Denour, A. (1999). The role of religious and spiritual beliefs in coping with malignant melanoma: An Israeli sample. Psycho-Oncology, 8, 27-35.
Batson, C. D. (1976). Religion as prosocial: Agent or double-agent? Journal for the Scientific Study of Religion, 15, 29-45.
Batson, C. D., & Schoenrade, P. (1991a). Measuring religion as quest: 1. Validity concerns. Journal for the Scientific Study of Religion, 30, 416-429.
Batson, C. D., & Schoenrade, P. (1991b). Measuring religion as quest: 2. Reliability concerns. Journal for the Scientific Study of Religion, 30, 430-447.
Batson, C. D., & Schoenrade, P., & Ventis, W. L. (1993). Religion and the individual: A social-psychological perspective. New York: Oxford University Press.
Berry, J. W., Worthington, E. L., Jr., OصConnor, L. E., Parrott, L., & Wade, N. G. (2000). The measurment of trait forgiveness. Manuscript submitted for publication.
Boudreaux, E., Catz, S., Ryan, L., Amaral-Melendez, M., Brantley, P. J. (1995). The Ways of Religious Coping Scale: Reliability, validity, and scale development. Assessment, 2, 233-244.
Brady, M. J., Peterman, A. H., Fitchett, G., Mo, M., & Cella, D. (1999). A case for including spirituality in quality of life measurement in oncology. Psycho-Oncology, 8, 417-428.
Brokaw, B. F. (1999). Spiritual Themes and Religious Responses Test [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 371-374). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Bufford, R. K., Paloutzian, R. F., & Ellison, C. W. (1991). Norms for the Spiritual Well-Being Scale. Journal of Psychology and Theology, 19, 56-70.
Burris, C. T. (1999a). Religious Orientation Scale [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 144-154). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Burris, C. T. (1999b). Quest Scale [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 138-141). Birmingham, AL: Religious Education Press
Burris, C. T. (1999c). The Mysticism Scale: Research Form D [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 363-367). Birmingham, AL: Religious Education Press
Burris, C. T., Jackson, L. M., Tarpley, W. R., & Smith,G. (1996). Religion as quest: The self-directed pursuit of meaning. Personality and Social Psychology Bulletin, 22, 1068-1076.
Cantor, N. (1990). From thought to behavior: زHavingس and زdoingس in the study of personality and cognition. American Psychologist, 45, 735-750.
Carver, C. S., Pozo, C., Harris, S. D., Noriega, V., Scheier, M. F., Robinson, D. S., Ketcham, A. S., Moffat, F. L., Jr., & Clark, K. C. (1993). How coping mediates the effect of optimism on distress: A study of women with early stage breast cancer. Journal of Personality and Social Psychology, 65, 375-390.
Carver, C. S., Scheier, M. F., & Weintraub, J. K. (1989). Assessing coping strategies: A theoretically based approach. Journal of Personality and Social Psychology, 56, 267-283.
Cella, D. F. (1997). Functional Assessment of Chronic Illness Therapy Manual, version 4. Evanston, IL: Evanston Northwestern Healthcare, Center on Outcomes, Research and Education.
Chatters, L. M., Levin, J. S., & Taylor, R. J. (1992). Antecedents and dimensions of religious involvement among older black adults. Journal of Gerontology, 47, S269-S278.
Cohen, S. R., Mount, B. M., Bruera, E., Provost, M., Rowe, J., & Tong, K. (1997). Validity of the McGill Quality of Life Questionnaire in the palliative care setting: A multi-centre Canadian study demonstrating the importance of the existential domain. Palliative Medicine, 11, 3-20.
Cohen, S. R., Mount, B. M., Strobel, M. G., & Bui, F. (1995). The McGill Quality of Life Questionnaire: A measure of quality of life appropriate for people with advanced disease: A preliminary study of validity and acceptability. Palliative Medicine, 9, 207-219.
Cotton, S. P., Levine, E. G., Fitzpatrick, C. M., Dold, K. H., & Tang, E. (1999). Exploring the relationships among spiritual well-being, quality of life, and psychological adjustment in women with breast cancer. Psycho-Oncology, 8, 429-438.
Crumbaugh, J. C., & Maholick, L. T. (1968). An experimental study in existentialism: The psychometric approach to Franklصs noogenic neurosis. Journal of Clinical Psychology, 20, 200-207.
David, J. P. (1999). Structure of Prayer Scale [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 70-72). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Dudley, R. L., & Cruise, R. J. (1990). Measuring religious maturity: A proppsed scale. Review of Religious Research, 32, 97-109.
Edwards, K. J. (1976). Sex-role behavior and religious experience. In W. J. Donaldson, Jr. (Ed.), Research in mental health and religious behavior: An introduction to research in the integration of Christianity and the behavioral sciences (pp. 224-238). Atlanta, GA: Psycholigical Studies Institute.
Ellison, C. G. (1993). Spiritual well-being: Conceptualization and measurement. Journal of Psychology and Theology, 11, 330-340.
Ellison, C. G., & Levin, J. S. (1998). The religion-health connection: Evidence, theory and future directions. Health Education and Behavior, 25, 700-720.
Emmons, R. A., (1999). The Psychology of ultimate concerns: Motivation and spirituality in personality. New York: Guilford Press.
Fawzy, F. I., Cousins, N., Fawzy, N. W., Kemeny, M. E., Elashoff, R., & Morton, D. (1990). A structured psychiatric intervention for cancer patients. I. Changes over time in methods of coping and affective disturbance. Archives of General Psychiatry, 47, 720-725.
Fehring, R. J., Miller, J. F., & Shaw, C. (1997). Spiritual well-being, religiosity, hope, depression, and other mood states in elderly people coping with cancer. Oncology Nursing Forum, 24, 663-671.
Fetzer Institute/ National Institute on Aging. (1999). Multidimensional measurement of religiousness/ spirituality for use in health research. Kalamazoo, MI: John E. Fetzer Institute.
Fitchett, G., Peterman, A. H., & Cella, D. F. (1996, November). Spiritual beliefs and quality of life in cancer and HIV patients. Paper presented at the meeting of the Society for the Scientific Study of Religion, Nashville, TN.
Folkman, S., & Lazarus, R. S. (1988). Manual for the Ways of Coping Questionnaire. Palo Alto, CA: Consulting Psychologists Press.
Friedel, L. A., & Pargament, K. I. (1995, August). Religion and coping with crises in the work environment. Paper presented at the annual convention of the American Psychological Association, New York.
Gorsuch, R. L., & McPherson, S. E. (1989). Intrinsic/ Extrinsic measurement: I/E- Revised and single-item scales. Journal of the Scientific Study of Religion, 28, 348-354.
Gorsuch, R. L., & Miller, W. R. (1999). Assessing spirituality. In W. R. Miller (Ed.), Integrating spirituality into treatment: Resouces for practitioners (pp. 47-64). Washington, DC: American Psychological Association.
Gorsuch, R. L., & Venable, G. D. (1983). Development of an زAge Universalس I-E scale. Journal of the Scientific Study of Religion, 22, 181-187.
Hall, M. E. L. (1999). Religious Experience Questionnaire [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 218-220). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Harris, N. A., & Spilka, B. (1990). The sense of control and coping with alcoholism: A multidimensional approach. Paper presented at the meeting of the Rocky Mountain Psychological Association, Tucson, AZ.
Hill, P. C., & Hood, R. W., Jr. (Eds.). (1999). Measures of religiosity. Birmingham, AL: Religious Education Press.
Hoge, D. R. (1972). A validated intrinsic religious motivation scale. Journal of the Scientific Study of Religion, 11, 369-376.
Holland, J. C., Kash, K. M., Passik, S., Gronert, M. K., Sison, A., Lederberg, M., Russak, S. M., Baider, L., & Fox, B. (1998). A brief spiritual beliefs inventory for use in quality of life research in life-threatening illness. Psycho-Oncology, 7, 460-469.
Holland, J. C., Passik, S., Kash, K. M., Russak, S. M., Gronert, M. K., Sison, A., Lederberg, M., Fox, B., & Baider, L. (1999). The role of religious and spiritual beliefs in coping with malignant melanoma. Psycho-Oncology, 8, 14-26.
Hood, R. W., Jr. (1975). The construction and preliminary validation of a measure of reported mystical experience. Journal for the Scientific Study of Religion, 14, 29-41.
Kass, J. D., Friedman, R., Leserman, J., Zuttermeister, P. C., & Benson, H. (1991). Health outcomes and a new index of spiritual experience. Journal of the Scientific Study of Religion, 30, 203-211.
King, M., Speck, P. & Thomas, A. (1995). The Royal Free Interview for Religious and Spiritual Beliefs: Development and standardization. Psychological Medicine, 25, 1125-1134.
Kirkpatick, L. A. (1989). A psychometric analysis of the Allport-Ross and Feagin measures of intrinsic-extrinsic religious orientation. In M. Lynn & D. Moberg (Eds.), Research in the social scientific study of religion (Vol. 1, pp. 1-30). Greenwich, CT: JAI Press.
Kirkpatick, L. A., & Hood, R. W., Jr. (1990). Intrinsic-extrinsic religious orientation:The boon or bane of contemporary psychology of religion? Journal for the Scientific Study of Religion, 29, 442-462.
Kirschling, J. M., & Pittman, J. F. (1989). Measurement of spiritual well-being: A hospice caregive sample. Hospice Journal, 5, 1-11.
Koenig, H. G., Meador, K., & Parkerson, G. (1997). Religion Index for Psychiatric Research: A 5-item measure for use in health outcomes studies [Letter to the editor]. American Journal of Psychiatry, 154, 885-886.
Koenig, H. G., Moberg, D. O., & Kvale, J. N. (1988). Religious activities and attitudes of older adults in a geriatric assessment clinic. Journal of the American Geriatrics Society, 36, 362-374.
Ledbetter, M. F., Smith, L. A., Vosler-Hunter, W. L., & Fischer, J. D. (1991). An evaluation of the research and clinical usefulness of the Spiritual Well-being Scale. Journal of Psychology and Theology, 19, 49-55.
Lederberg, M. S., & Fischer, G. (1999). Can you measure a sunbeam with a ruler? Psycho-Oncology, 8, 375-377.
Little, B. R. (1989). Personal projects analysis: Trivial pursuits, magnificent obsessions, and the search for coherence. In D. M. Buss & N. Cantor (Eds.), Personality psychology: Recent trends and emerging directions (pp. 15-31). New York: Springer-Verlag.
Luckow, A., McIntosh, D. N., Spilka, B., & Ladd, K. (2000, February). The multidimensionality of prayer. Poster presented at the annual meeting of the Society for Personality and Social Psychology, Nashville, TN.
McBride, J. L., Arthur, G., Brooks, R., & Pilkington, L. (1998). The relationship between a patientصs spirituality and halth experiences. Family Medicine, 30, 122-126.
McCullough, M. E., Rachal, K. C., Sandage, S. J., Worthington, E. L., Jr., Brown, S. W., & Hight, T. L. (1998). Interpersonal forgiving in close relationships: II. Theoretical elaboration and measurement. Journal of Psrsonality and Social Psychology, 75, 1586-1603.
Mickley, J. R., & Soeken, K. (1993). Religiousness and hope in Hispanic and Anglo-American women with breast cancer. Oncology Nursing Forum, 20, 1171-1177.
Mickley, J. R., & Soeken, K., & Belcher, A. (1992). Spiritual well-being, religiousness and hope among women with breast cancer. Image: Journal of Nursing Scholarship, 24, 267-272.
Moss, R. H. (1993). Coping Responses Inventory: CRI Adult Form, Professional Manual. Odessa, FL: Pschological Assessment Resources.
OصHea, E. L., Boudreaux, E. D., Martin, P. D., Catz, S. L., Scarinci, I. C., & Brantley, P. J. (2000, April). The Ways of Religious Coping Scale: Norms and demographic predictors across several low-income medical samples. Poster presented at the annual meeting of the Society of Behavioral Medicine, Nashville, TN.
Pardini, D., Plante, T. G., & Sherman, A. (2000). Strength of religious faith and its association with mental health outcomes among recovering alcholics and addicts. Journal of Substance Abuse Treatment, 19, 1-8.
Pargament, K. I. (1997). The psychology of religion and coping: Theory, research, practice. New York: Guilford Press.
Pargament, K. I., Cole, B., VandeCreek, L., Belavich, T., Brant, C., & Perez, L. (1999). The vigil: Religion and the search for control in the hospital waiting room. Journal of Health Psychology, 4, 327-371.
Pargament, K. I., Kennell, J., Hathaway, W., Grevengoed, N., Newman, J., & Jones, W. (1988). Religion and the problem-solving process: Three styles of coping. Journal for the Scientific Study of Religion, 27, 90-104.
Pargament, K. I., Koeing, H. G., & Perez, L. M. (2000). The many methods of religious coping: Development and initial validation of the RCOPE. Journal of Clinical Psychology, 56, 519-543.
Pargament, K. I., Smith, B. W., Koenig, H. G., & Perez, L. (1998). Patterns of positive and negative religious coping with major life stressors. Journal for the Scientific Study of Religion, 37, 711-725.
Peterman, A. H. (2000, March). Spirituality and quality of life among cancer and HIV/AIDS patients: The role of ethnicity. Paper presented at the annual meeting of the American Psychosomatic Society, Savannah, GA.
Peterman, A. H., Fitchett, G., Brady, M. J., & Cella, D. (2000). Psychometric validation of the FACIT Spiritual Well-being Scale. Manuscript in preparation.
Plante, T. G., & Boccaccini, M. T. (1997a). Reliability and validity of the Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Pastoral Psychology, 45, 429-437.
Plante, T. G., & Boccaccini, M. T. (1997b). The Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Pastoral Psychology, 45, 375-387.
Plante, T. G., Yancey, S., Sherman, A. C., Guertin, M., & Pardini, D. (1999). Further validation for the Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Pastoral Psychology, 48, 11-21.
Roberts, R. C. (1995). Forgivingness. American Philosophical Quarterly, 32, 289-306.
Saur, M. S., & Saur, W. G. (1993). Spiritual Themes and Religious Responses Test (STARR): Preliminary manual. Chapel Hill, NC: Author.
Schaefer, C. A., & Gorsuch, R. L. (1991). Psychological adjustment and religiousness: The multivariate belief-motivation theory of religiousness. Journal for the Scientific Study of Religion, 30, 448-461.
Seybold, K. S. (1999). The Royal Free Interview for Religious and Spiritual Beliefs [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 351-357). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Sherman, A. C., Plante, T. G., Simonton, S., Adams, D. C., Burris, S. K., & Harbison, C. (1999). Assessing religious involvement in medical patients: Cross-validation of the Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Pastoral Psychology, 48, 129-142.
Sherman, A. C., Plante, T. G., Simonton, S., Adams, D. C., Harbison, C., & Burris, S. K. (2000). A multidimensional measure of religious involvement for cancer patients: The Duke Religious Index. Journal of Supportive Care in Cancer, 8, 102-109.
Sherman, A. C., Plante, T. G., Simonton, S., Moody, V., & Wells, P. (2001). Patterns of religious coping among multiple myeloma patients: Associations with adjustment and quality of life [Abstract]. Psychosomatic Medicine, 63, 124.
Sherman, A. C., Simonton, S., Adams, D. C., Latif, U., Plante, T. G., Burris, S. K., & Poling, T. (in press). Measuring religious faith in cancer patients: Reliability and construct validity of the Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Psycho-Oncology.
Sherman, A. C., Simonton, S., Adams, D. C., Vural, E., & Hanna, E. (2000). Coping with head and neck cancer during different phases of treatment. Head and Neck, 22, 787-793.
Smith, C. A., Wallston, K. A., Dwyer, K. A., & Dowdy, S. W. (1997). Beyond good and bad coping: A multidimensional examination of coping with pain in persons with rheumatoid arthritis. Annals of Behavioral Medicine, 19, 11-21.
Stace, W. T. (1960). Mysticism and philosophy. Philadelphia: Lippincott.
VandeCreek, L., Ayres, S., & Bassham, M. (1995). Using the INSPIRIT to conduct spiritual assessments. Journal of Pastoral Care, 49, 83-89.
Vitaliano, P. P. (1991). Revised Ways of Coping Checklist (RWCCL) and Appraisal Dimensions Scale (ADS) manual. Seattle: University of Washington.
Wallston, K. A., Malcarne, V. L., Flores, L., Hansdottir, I., Smith, C. A., Stein, M. J., Weisman, M. H., & Clements, P. J. (1999). Does God determine your health? The God Locus of Health Control Scale. Cognitive Therapy and Research, 23, 131-142.
Wallston, K. A., Stein, M. J., & Smith, C. A. (1994). From C of the MHLC scales: A condition-specific measure of locus of control. Journal of Personality Assessment, 63, 534-553.
Wulff, D. (1999). Humanistic Morality/ Liberal Belief Scale [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 19-22). Birmingham, AL: Religious Education Press.
چند اصل راهنما وجود دارد که مى تواند به متخصصان سلامت در پیمودن این مسیر کمک نماید. دین دارى و معنویت سازه هایى پیچیده و چند بُعدى اند, لذا پژوهشگران باید به دقّت بدانند که خواهان پى گیرى چه جنبه هایى هستند. به نظر مى رسد ابعاد مختلف ایمان, اقتضاءات جداگانه اى از نظر سلامت دارند. ابزارهاى سنجش نباید تفاوت هاى مهمّ این ابعاد را نادیده بگیرند ـ مثلاً, آن ها را به طور دلخواه در یک نمره کلّى با هم ترکیب نمایند (مؤسسه فتزر/ مؤسسه ملّى سالمندى, 1999).
تحقیقات مربوط به سلامت نوعاً مستلزم شاخص هایى هستند که مختصر باشند تا حتى الامکان تکلیف بیمار را ساده تر کنند و ابزارهایى که به قدر کافى وسیع باشند تا براى افراد داراى پیش زمینه هاى دینى و فرهنگى مختلف مناسب باشند. این ضرورت نیز به طور فزاینده اى مطرح شده است که باید از اتّکا به شاخص هاى توصیفى ـ که اعمال و باورهاى بیان شده توسط افراد را مدّ نظر قرار مى دهد ـ به سمت شاخص هاى کارکردى تر, که چگونگى استفاده عملى افراد از ایمانشان در زندگى روزمره را برجسته مى کند, رو بیاوریم (Ellison & Levin, 1998; Gorsuch & Miller, 1999). دانستن این که یک بیمار سرطانى هفته اى سه بار به کنیسه مى رود (یک نشانگر توصیفى) آگاهى کمترى به ما مى دهد تا این که بدانیم وى براى چه به آنجا مى رود, از این کار چه منظورى دارد, چه کسى را انتظار دارد در آنجا ببیند, و براى چه کسى دعا مى کند. سرانجام ارزش یک ابزار خاص به این نیز بستگى دارد که آیا پرسش هاى آزمون با پیامدهاى مربوط به سلامتى که شخص مایل به کشف آن هاست, آمیخته4 نیستند, و آیا چهارچوب زمانى سنجش براى اهدافى که وى در نظر دارد مناسب است. شاخص هاى دین دارى که شامل پرسش هایى در مورد آسودگى5 و بهروزى6 هستند , ممکن است فایده خاصى در پیش بینى درماندگى هیجانى نداشته باشند; هم چنان که شاخص هایى که مى پرسند آیا پاسخگر هیچگاه نوع خاصى از تجربه معنوى داشته است یا نه, ممکن است نسبت به تغییراتى که در طول زمان [براى پاسخگر] ایجاد مى شود, چندان حساس نباشند (Gorsuch & Miller, 1999).
تمرکز ما در این بررسى بر (1) شاخص هاى منتشر شده ایست که (2) مختصر و مناسب استفاده بر روى بیماران پزشکى یا روانپزشکى باشند و (3) ویژگى هاى روان سنجى7 شان در زمینه هاى مربوط به سلامت تثبیت شده یا دست کم نویدبخش باشد. علاوه بر این, ما (4) به ابزارهایى که براى افراد مسیحى و غیر مسیحى از گروه هاى نژادى مختلف و در سنین متفاوت قابل استفاده باشند, عنایت ویژه اى داریم. این بررسى جامع نیست ـ شاخص هاى جدید به سرعت در حال پیدایش و گسترش هستند. بعلاوه, ملاک هاى ما موجب حذف مقیاس هاى پرشمارى شد که از لحاظ نظرى بسیار جذّاب اند ولى اطلاعات کافى در مورد اعتبار8 و رَوایى9 آن ها نداریم, طولانى تر و خسته کننده تر از آنند که به سهولت در تحقیقات مربوط به سلامت اندراج یابند, یا محدود به افراد متعلق به سنّت مسیحى اند. شاخص هاى دین دارى عمومى,10 کنار آمدن مذهبى,11 بهروزى معنوى,12 و دیگر سازه هاى مربوط, به طور جداگانه مورد بحث قرار مى گیرند. گرچه بسیارى از این ابزارها پرسش نامه هاى کوتاهى هستند, ما در بخش پایانى چند رویکرد دیگر در زمینه سنجش را [نیز] به صورت مختصر مورد توجه قرار مى دهیم.
شاخص هاى دین دارى عمومى
التزام معمول فرد به دین یا معنویت را با ابزارهایى ـ هم چون تعهد مذهبى,13 تجارب معنوى,14 قوّت ایمان,15 یا انگیزش مذهبى16 ـ مى سنجند. این جنبه هاى متفاوت تجربه را, گاهى روى هم رفته, معنویت یا دین دارى (درونى)17 مى نامند (Chatters, Levin, & Taylor, 1992). اعمال دینى عمومى18 یا (سازمان یافته)19 و اعمال دینى خصوصى یا (سازمان نیافته)20 نیز ابعاد مهمى از جهت گیرى دینى عمومى را تشکیل مى دهند.
پرسش نامه قوّت ایمان مذهبى سانتا کلارا21 (SCSORF)
مقیاس SCSORF (Plante & Boccaccini, 1997a) پرسشنامه موجزى به منظور سنجش یکى از ابعاد دین دارى است که از سوى تحقیقات حوزه سلامت توجه نسبتاً کمى به آن شده است ـ قوّت ایمان مذهبى (مثلاً, (من ایمانم را منبع الهام مى دانم)). این پرسشنامه ده مادّه اى در چندین مطالعه با اعضاى گروه هاى اجتماعى شهرى,22 دانشجویان (Plante & Boccaccini, 1997a, 1997b; Plante, Yancey, Shrman, Guertin, & Pardini, 1999) و مصرف کنندگان از مواد مخدّر (Pardini, Plante, & Sherman, 2000) توانسته است هماهنگى درونى23 بالا و روایى همگراى24 خوبى از خود نشان دهد. براى بررسى ویژگى هاى روان سنجى این ابزار در مورد بیماران پزشکى, آنرا بر روى صدوهفتادوپنج زن که در یک کلینک پزشکى زنان تحت مراقبت بودند, و بر روى صدوچهار بیمار سرطانى که در یک برنامه پیوند مغز استخوان تحت درمان قرار داشتند, اجرا شد (Sherman et al., 1999). در هر دو نمونه پزشکى, SCSORF هماهنگى درونى بالا (97/0ـ96/0=آلفاها) و همخوانى هاى نیرومندى با دیگر شاخص هاى دین دارى (مثلاً, دین دارى باطنى,25 اعمال مذهبى سازمان یافته, اعمال مذهبى سازمان نیافته, نیرو و آرامش ناشى از دین, ادراک خود به عنوان یک انسان مذهبى) از خود بروز داد. بعلاوه, این مقیاس صرفاً همخوانى هاى اندکى با شاخص هاى از نظر مفهومى مرتبط که در تحقیقات مربوط به سلامت به کار مى روند, هم چون خوش بینى, حمایت اجتماعى, پر طاقتى26, و هدف زندگى, نشان داد, که مى رساند این مقیاس اطلاعات منحصر به فردى را عرضه مى کند. SCSORF همخوانى معنادارى با سوگرایى پاسخ مقبولیت اجتماعى27 یا با دیگر سازه هاى از لحاظ نظرى غیر مرتبط (مثلاً, به هم پیوستگى ارتباطى,28 عاطفه منفى) نداشت و روایى افتراقى29 خوبى نشان داد. در این جا نیز هم چون دیگر تحقیقات مربوط به جهت گیرى مذهبى, نمره ها از جنسیت و درآمد تأثیر پذیرفتند.
پس از آن, مطالعه دیگرى بر روى بیماران مبتلا به سرطان سینه (95=N) و افراد جوان سالم (53=N) براى بررسى اعتبار بازآزمایى30 مقیاس SCSORF و بدست آوردن اطلاعات بیشترى در مورد روایى همگراى آن انجام شد (Sherman, Simonton, et al., in press). در هر دو نمونه, اعتبار بازآزمایى مناسب (93/0-82/0=r) و هماهنگى درونى (97/0-95/0=آلفاها) نشان داده شد. روایى همگرا با همبستگى هاى نسبتاً بالا با دین دارى باطنى, و همبستگى هاى متوسط با دیگر شاخص هاى دین دارى معلوم شد. بیماران سرطانى که در بهبودى پیشرفت بیشترى کرده بودند, نسبت به آن هایى که بیمارى شان متأخرتر از آن ها تشخیص داده شده بود, نمرات بالاترى کسب نمودند.
نتایج این مطالعات نشان مى دهد که SCSORF نوید یک شاخص ایمان مذهبى مختصر و کاربردى را مى دهد. اما میانگین نمرات نسبتاً بالایى که در بین بیماران پزشکى ناحیه کمربند کتاب مقدّس31 بدست آمده است, احتمال وجود آثار سقف32 را مطرح مى کند (یعنى نمره شرکت کنندگان مذهبى نزدیک به انتهاى بالایى مقیاس است), و این احتمال باید در مطالعات آینده کنترل شود. یک نسخه خلاصه شده از این مقیاس در دست تهیه است.
نظام هاى سیاهه باور ـ تجدیدنظر شده33 (SBI-15R)
پرسشنامه 15مادّه اى SBI-15R (Holland et al., 1998) شامل دو خرده مقیاس است: (1) باورها و اعمال مذهبى و (2) حمایت اجتماعى از سوى یک اجتماع مذهبى. این یکى از معدود مقیاس هایى است که مشخصاً بر جنبه هاى اجتماعى زندگى معنوى تأکید کرده است و سهم قابل توجهى را [در این زمینه] ارائه مى کند. به نظر مى رسد محتواى سؤالات شامل عناصرى از دین دارى عمومى (مثل, (دین در زندگى روزمره من اهمیت دارد)), کنار آمدن مذهبى با بیمارى (مثل, (من در اوقات ناخوشى با دعا استمداد مى کنم)), و نتایج دین دارى یا بهروزى (مثل: (من از طریق مراقبه34 و نیایش هایم, آرامش روانى را تجربه کرده ام)) مى باشد. بنابراین, برخى از سؤال ها مى توانند تا حدّى با سازگارى روان شناختى خَلط شوند. انجام تحقیق در بین افرادى که از نظر جسمى سالم بودند (301=N) شواهدى از اعتبار بازآزمایى (95/0=r) و هماهنگى درونى (93/0=آلفا براى نمره کل, 92/.=آلفا براى باورها و اعمال, و 89/0=آلفا براى حمایت اجتماعى, Holland et al., 1998). روایى سازه35 [براى این مقیاس] توسط تحلیل عاملى36 و توسط همبستگى هاى بالاى مقیاس با شاخص هاى دین دارى باطنى (سیاهه جهت گیرى مذهبى37; Alloport & Ross, 1967) و تجارب معنوى (نمایه تجربه معنوى هسته اى38; Kass, Fridman, Leseeman, Zuttermeister, & Benson, 1991) تأیید شد. بعلاوه, شرکت کنندگان مذهبى (مثلاً, کشیشان, راهبه ها و خاخام ها) نمرات بسیار بالاترى از شرکت کنندگان معمولى دریافت کردند. امّا برخلاف نمره کلّ, اطلاعات چندانى در مورد روایى دو خرده مقیاس بدست نیامد. در مورد سوگیرى مقبولیت اجتماعى, یا همپوشى با شاخص هاى از لحاظ نظرى مرتبط, هم چون خوش بینى, حمایت اجتماعى غیر مذهبى, یا هدف زندگى نیز اطلاعاتى در دست نداریم.
پس از آن, دو تحقیق بر روى بیماران مبتلا به ملانوم بدخیم39 انجام شد, که یکى شامل شرکت کنندگان آمریکایى (117=N, Hoolan et al., 1999) و دیگرى شامل یک نمونه اسرائیلى (100=N, Baider et al., 1999) بود. در این دو مطالعه از یک نسخه اولیه این مقیاس (SBI-54) استفاده شد و به صورت معنادارى با گزارش هاى گذشته نگر از تغییرات در اعمال مذهبى از زمان کودکى تا بحال همخوانى داشت. نمره کل, با حمایت اجتماعى غیر مذهبى همخوانى نداشت. در مورد خرده مقیاس ها اطلاعاتى بدست نیامد.
اخیراً یک مطالعه بین المللى, نسخه اى اسپانیایى از این مقیاس موجز (SBI-15R) را در میان بیماران و کارکنان کادر پزشکى در مکزیک, اروگوئه, و شیلى مورد بررسى قرار داد (Almanza et al., 1999). پژوهشگران هماهنگى درونى بالایى براى نمره کل و هر یک از خرده مقیاس ها گزارش نمودند. یک تحلیل عاملى با استفاده از داده هاى گرد آمده از نمونه مرکّب, دو خرده مقیاس را تأیید نمود, امّا ساختار عاملى40 در بین کشورها متفاوت بود (در نمونه مکزیکى بجاى دو عامل, سه عامل آشکار شد).
این مطالعات استفاده از SBI-15 را در مورد بیماران پزشکى تأیید مى کند. برخلاف نمره کل, در مورد ویژگى هاى روان سنجى خرده مقیاس ها اطلاعات بیشترى لازم است. هم چنین داده هایى مربوط به ارتباط این مقیاس با سازه هاى از لحاظ نظرى مرتبط با آن و با مقبولیت اجتماعى مى تواند مفید باشد.
نمایه مذهبى دوک41 (DUREL)
مقیاس DUREL (Koenig, Meador, & Parkerson, 1997) یک شاخص موجز براى سنجش سه بعد دین دارى است: (1) نمود دینى سازمان یافته یا عمومى (مثل حضور در کلیسا), (2) نمود شخصى یا سازمان نیافته دین دارى (مثل نیایش یا مراقبه), و (3) دین دارى باطنى (مثلاً, آمیختگى اعتقادات مذهبى با زندگى روزمره شخصى). مقیاس هاى سازمان یافته و سازمان نیافته, هرکدام از یک ماده, و مقیاس باطنى از سه ماده, برگرفته از مقیاس انگیزش مذهبى باطنى (Hoge, 1972) تشکیل شده است. در مطالعات وسیعى با بیماران پزشکى سالمند و رزیدنت هاى اجتماعى,42 دین دارى سازمان یافته به صورت معنى دارى با شاخص هاى افسردگى, اختلال کار کردى, وخامت بیمارى, و مرگ و میر, همخوانى معکوس داشت (Koenig et al., 1997). بعلاوه, این مقیاس همانطور که انتظار مى رفت, به طور معنى دارى با حمایت اجتماعى همبستگى داشت. برعکس, دین دارى سازمان نیافته با سلامت جسمى ضعیف تر همخوانى داشت. این یافته ها روایى سازه DUREL را تأیید مى کند و نشان مى دهد که چگونه ابعاد مختلف دین دارى ممکن است همبسته هاى متفاوتى از نظر سلامت داشته باشند. اما اطلاعاتى در مورد اعتبار این مقیاس به طور کلى, همخوانى هایش با دیگر شاخص هاى دین دارى (یعنى روایى همگرا), یا همبستگى هایش با مقبولیت اجتماعى (یعنى روایى افتراقى) بدست نیامد.
داده هاى بیشترى در مورد کارکرد روان سنجانه مقیاس DUREL از مطالعه بیماران پیوند مغز استخوان و بیماران کلینک پزشکى زنان که قبلاً ذکر کردیم بدست آمد (Sherman, Plante, et al., 2000). نتایج بدست آمده, هماهنگى درونى (94/0-90/0=آلفاها براى مقیاس باطنى, و 90/0-87/0=آلفاها براى نمره کل) و روایى همگراى مقیاس را تأیید مى کند. در بین بیماران سرطانى, همخوانى کوچک امّا معنى دارى با حمایت اجتماعى در مقیاس باطنى و در نمره هاى کُل وجود داشت (21/0=rs براى هر دو مقیاس). همبستگى هاى اندک با شاخص هاى مربوطه مورد استفاده در تحقیقات سلامت (مثل خوش بینى, حمایت اجتماعى, کنترل هیجانى), روایى افتراقى این ابزار را تأیید نمود. مقیاس دین دارى سازمان یافته, برخلاف انتظار, با شاخص حمایت اجتماعیِ درک شده43 همخوانى نداشت. برخى از مقیاس هاى DUREL با سن, درآمد, و تحصیلات مرتبط بودند. روى هم رفته, این یافته ها ارزش DUREL را براى استفاده در مورد بیماران پزشکى تأیید مى کند. یکى از محدودیت ها [ى این مقیاس] این است که مقیاس هاى سازمان یافته و سازمان نیافته هرکدام تنها از یک ماده تشکیل شده اند که این امر در مختصر بودن این ابزار سهم دارد; ولى ممکن است از اعتبار آن بکاهد.
نمایه تجربه معنوى هسته اى44 (INSPIRIT)
مقیاس INSPIRIT (Kass et al., 1991) براى سنجش تجارب معنوى هسته اى طراحى شده است که به این صورت تعریف شده اند: (1) رویداد معنوى واضحى که موجب یقین شخص به وجود خدا یا یک قدرت برتر بشود و (2) احساس نزدیکى به خدا و ادراک حلول خدا در شخص را موجب شود. مقیاس INSPIRIT از 7ماده تشکیل شده است (البته ماده هفتم عملاً یک فهرست بررسى 12سؤالى است و برمبناى بالاترین پاسخ به هر یک از آن سؤالات نمره گذارى مى شود). ویژگى هاى روان سنجى این مقیاس در یک نمونه 83نفرى از بیماران سرپایى داراى موقعیت هاى متفاوت پزشکى که در برنامه آموزش آرامش/ مراقبه شرکت داشتند, مورد بررسى قرار گرفت. تحلیل عاملى مبتنى بر مؤلفه هاى اصلى, یک عامل زیربنایى واحد را نشان مى دهد. هماهنگى درونى بالایى براى این مقیاس بدست آمد (90/0=آلفا). روایى سازه بوسیله همخوانى هاى معنادار با یک شاخص دین دارى باطنى و با طول مدت مراقبه شرکت کنندگان اثبات شد. علاوه بر این, پاسخ هاى داده شده در این مقیاس به طور معنادارى با افزایش هایى در یک شاخص رضایت مندى و هدف زندگى45 (Kass et al., 1991) و با کاهش هایى در فراوانى نشانه هاى مرضى پزشکى در طول دوره برنامه مراقبه همخوانى داشت. زن ها نمره هاى بالاترى نسبت به مردها گرفتند.
تحقیق دیگرى پس از آن به ارزیابى این ابزار در یک نمونه دویست چهل وهفت نفرى از بیماران سرطانى که قادر به راه رفتن بودند و یک نمونه صدوبیست وچهار نفرى از اعضاى خانواده هایى که در اتاق انتظار جراحى بودند, پرداخت (VandeCreek, Ayres, & Bassham, 1995). برآوردهاى هماهنگى درونى در هر دو شرایط بالا بود (85/0=79/-=آلفاها). این پرسشنامه به طور معنادارى با یک شاخص دین دارى درونى (مقیاس انگیزش مذهبى,46 Hoge, 1972) همبستگى داشت و ساختار عاملى اش با آنچه کَس و دیگران (1991) بدست آورده بودند همسان بود. با این حال وندکریک و همکاران از رویکرد متفاوتى در نمره گذارى ماده پایانى مقیاس حمایت کردند; آن ها مى گویند هر یک از سؤالات در این فهرست بررسى 12قسمتى باید نمره گذارى شود, نه صرفاً آن قسمتى که بالاترین نمره را دارد. این سبک نمره گذارى هماهنگى درونى را بالا بُرد, امّا ساختار عاملى را تغییر داد و موجب افتراق بیشترى بین گروه ها [ى مختلف] شد.
هالند و همکاران در مطالعه دیگرى پس از آن بر روى افراد سالم از نظر پزشکى (301=N) دریافتند که INSPIRIT همبستگى بالایى با دین دارى درونى دارد (سیاهه جهت گیرى مذهبى;47 Allport & Ross, 1967), و این تأیید بیشترى براى روایى سازه مقیاس را موجب مى شود (با استفاده از سبک نمره گذارى اصلى). پژوهشگران دیگرى روابط معنى دارى با درجه بندى درد و سلامتى در مورد بیمارانى که در یک کلینک طبّ خانوادگى48 تحت درمان قرار داشتند, گزارش نموده اند (McBride, Arthur, Brooks, & Pilington, 1998). اما تاکنون از اطلاعاتى مربوط به سوگیرى پاسخ مقبولیت اجتماعى (روایى افتراقى) یا همخوانى هایى با دیگر شاخص هاى متنوع تر دین دارى و معنویت (روایى همگرا) خبرى نداریم. علاوه بر این, على رغم جاذبه گسترده مقیاس (تجارب معنوى), اشاره هایى که در این مقیاس به خداوند شده است مى تواند قابلیت کاربرد آن را محدود به افراد متعلق به سنت هاى خداپرستانه بنماید.
شاخص هاى دین دارى درونى/بیرونى
شاخص هاى انگیزش مذهبى از جمله قدیمى ترین و پر استفاده ترین ابزارها در حوزه روان شناسى دین هستند. این شاخص ها که برگرفته از کار پیشگام گوردون آلپورت در این زمینه اند (Allport, 1950; Allport & Ross, 1967), به جاى اعمال یا باورهاى آشکار, متمرکز بر انگیزش هاى دینى زیربنایى هستند. مقصود از انگیزش هاى دینى باطنى, نگرش هاى درونى سازى شده اى است که زندگى فرد پاسخگر را سمت وسو مى دهند, در حالى که انگیزش بیرونى, پى گیرى دین براى اهداف فایده گرایانه اى هم چون آرامش هیجانى یا منافع اجتماعى است. چندین ابزار مرتبط بر پایه این الگوى نظرى تهیه شده است که مشهورترین آن ها مقیاس جهت گیرى مذهبى است (ROS; Allport & Ross, 1967). از این شاخص ها به طور گسترده در تحقیقات مربوط به علوم رفتارى استفاده مى شود, امّا از تیغ انتقاد در امان نبوده اند. برخى نویسندگان ملاحظاتى در مورد ضعف هاى روش شناختى (مثلاً, ساختار عاملى نامشخص), داورى هاى ارزشى ضمنى در مورد دین دارى (خوب) (باطنى) و (بد) (بیرونى), و کارایى قابل تردید براى پاسخگرهاى غیر مذهبى (Kirkpatrick & Hood, 1990) بیان داشته اند. بعلاوه, این مقیاس ها تا حدى با مطلوبیّت اجتماعى(Burris, 1999a) و با باورهاى مذهبى لیبرال در مقابل محافظه کارانه (Wulff, 1999) آمیختگى دارند.
ییکى از شاخص هاى متعدد انگیزش مذهبى, مقیاس انگیزش مذهبى باطنى است (IRMS; Hoge, 1972). این شاخص ها ماده اى برخلاف پرسشنامه اصلى (ROS) آلپورت و راس (1967), که در مواد متعددى با آن مشترک است, به صورت خالص ترى بجاى رفتار مذهبى بر انگیزش متمرکز است (مثلاً (باورهاى مذهبى من پشتوانه واقعى دیدگاه کلى من نسبت به زندگى است)). به نظر مى رسد این مقیاس براى پاسخ گرهاى غیر مسیحى نیز قابلیت کاربرد بیشترى دارد. این ابزار روایى سازه و هماهنگى درونى بالایى در اجتماع و در نمونه هاى پزشکى از خود نشان داده است (Hoge, 1972; Koenig, Moberg, & Kvale, 1988; Sherman, Plane, et al., 2000). در کار خود ما بر روى بیماران پزشکى زنان و غده شناسى, آلفاها بین 89/0 تا 91/0 قرار داشت (Sherman, Plante, et al., 2000).
یکى از شاخص هاى دیگر انگیزش مذهبى, مقیاس جهت گیرى مذهبى کلى سنّى49 است (AUROS; Gorsuch & Venable, 1983). این شاخص 20ماده اى مستقیماً برگرفته از ابزار سنجش آلپورت و راس (1967) مى باشد, ولى جهت انطباق با پاسخ گرهاى کم سنّ و سال تر و کسانى که سطح درک متن پایین ترى دارند, مورد بازنگرى قرار گرفته است. این مقیاس برخلاف IRMS و هماهنگ با تحقیقاتى که نشان مى دهد جهت گیرى هاى انگیزش باطنى و بیرونى [متغیرهایى] متعامد50 هستند نه قطب هاى مخالف یک بُعد واحد, دو مقیاس براى انگیزش باطنى و انگیزش بیرونى در اختیار قرار مى دهد. ما در کارمان با بیماران پزشکى, هماهنگى درونى خوبى براى مقیاس باطنى (91/0-86/0=آلفاها), و اعتبار ضعیفى براى مقیاس بیرونى بدست آوردیم (61/0-57/0= آلفاها; Sherman, Plante, et al., 2000). یک نسخه اصلاح شده متأخرتر این پرسشنامه (Gorsuch & McPherson, 1989) نیز بعد بیرونى را به دو خرده مقیاس جهت گیرى شخصى (یعنى روى آوردن به دین براى کسب آرامش,51 محافظت,52 یا آسودگى) و جهت گیرى اجتماعى (یعنى استفاده از دین براى اهداف اجتماعى; براى ملاحظه تأیید بیشترى از این تقسیم بندى ر.ک کرک پاتریک, 1989) تقسیم نموده است. در تحقیقاتى بر روى دانشجویان دانشگاه (Gorsuch & McPherson, 1989; Schaefer & Gorsuch, 1991) و بیماران سرطانى مسنّ (Fehring, Miller, & Shaw, 1997) روایى سازه این نسخه 14ماده اى مورد تأیید قرار گرفت, اما هماهنگى درونى دو مقیاس بیرونى پایین بود.
گرچه شاخص هاى انگیزش باطنى و بیرونى در تحقیقات روان شناختى در مورد دین کانون بیشترین توجه بوده است, بعد سومى از انگیزش مذهبى نیز مورد توجه فزاینده قرار گرفته است. جهت گیرى (جستجو)53 بر عنایت داشتن به پیچیدگى پرسش هاى بنیادین زندگى, و بر باز بودن ذهن شخص نسبت به شک و تغییر در اعتقادات مذهبى, در مقام جستجوى پاسخ, متمرکز است (Batson & Schoenrade, 1991a; Batson, Schoenrade, & Ventis, 1993). این تأکید بر پرسشگرى نامحدود و اجتناب از پاسخ هاى ساده به معماهاى وجودى دشوار, بخش مهمى از تئورى پردازى اولیه آلپورت (1950) درباره بالندگى مذهبى54 بود, امّا در شاخص هاى انگیزش باطنى و بیرونى گنجانده نشد (Batson, 1976). مقیاس جستجو پس از این که نسخه هاى اولیه اش بخاطر هماهنگى درونى ضعیف مورد انتقاد قرار گرفت, تجدیدنظرهاى چندى را متحمل شد (ر.ک: Burris, 1999b, for a review). برخى دیگر استدلال کرده اند که بى تعصب بودن بیش از شک کردن مذهبى نشان دهنده بالندگى مذهبى است (Dudley & Cruise, 1990). آخرین نسخه, یک شاخص 12ماده اى است که در نمونه هایى از دانشجویان دانشگاه, هماهنگى درونى و اعتبار بازآزمایى قابل قبولى نشان داده است و شواهد اولیه از روایى سازه آن حکایت کرده است (Batson & Schoenrade, 1991a, 1991b; Burris, 1999b; Burris, Jackson, Tarpley, & Smith, 1996). اما از تحقیقاتى بر روى مبتلایان به بیمارى هاى جسمانى یا روانى آگاهى نداریم.
روى هم رفته, مى توان گفت با توجه به نقش محورى شاخص هاى انگیزش مذهبى در تحقیقات مربوط به علوم اجتماعى, استفاده نسبتاً اندکى از این شاخص ها در زمینه هاى مربوط به سلامت صورت گرفته است. این ابزارها با وجود محدودیت هایى که قبلاً ذکر شد, استحقاق توجه بیشترى را دارند (Kirkpatrick & Hood, 1990). در این میان مقیاس باطنى/بیرونیِ مورد تجدیدنظر قرار گرفته (Gorsuch & McPherson, 1989) که جهت گیرى بیرونى اجتماعى و شخصى را از هم متمایز مى کند, و مقیاس جستجو (Batson & Schoenrade, 1991a, 1991b), که جستجوى محتاطانه براى معانى وجودى را مى سنجد, به صورت خاص مى توانند سودمند واقع شوند.
شاخص هاى دیگرى در مورد دین دارى یا معنویت عمومى
چندین مقیاس مختصر دیگر وجود دارد که ممکن است براى پژوهشگران سلامت, جالب و جذاب باشد; از آنجا که این ابزارها به ندرت در زمینه هاى مربوط به سلامت مورد استفاده قرار گرفته اند یا هیچگاه مورد استفاده قرار نگرفته اند, ما صرفاً به طور خلاصه به آن ها اشاره مى کنیم, بررسى هاى کاملترى را مى توان در هیل و هود (1999) ملاحظه نمود. مقیاس ساختار دعا55 (Luckow, Ladd, Spilka, McIntosh, Parks, & Laforett, cited in David, 1999 Luckow, McIntosh, Spilka, & Ladd, 2000;), یک پرسشنامه چهل وسه ماده اى است که به سنجش هفت نوع دعا [و نیایش] مى پردازد (مثل تقاضاى مادى, اقرار ـ تقرّب, تشریفاتى [و کلیشه اى], و غیره). تحقیقات اولیه, هماهنگى درونى و روایى سازه این مقیاس ها را تأیید نمود. نسخه کنونى آن (Luckow et al., 2000), یک پرسشنامه توسعه یافته است که در آن, برخى مواد از شکل ابتدایى آن که احتمال آمیختگى شان با بهروزى روان شناختى وجود داشت حذف شده است (David, 1999). این مقیاس هنوز براى بیماران پزشکى استفاده نشده است. مقیاس شک و تردیدهاى دینى (Altemeyer, 1988) یکى از شاخص هاى چندگانه شک و تردید مذهبى است, که حوزه مورد علاقه فزاینده اى در تحقیقات علمیِ اجتماعى در مورد دین است. این شاخص ده ماده اى در بین دانشجویان دانشگاه و والدین آن ها هماهنگى درونى و روایى سازه خوبى از خود نشان داد (Altemeyer, 1988); اما به نظر مى رسد هنوز لازم باشد که در زمینه هاى مربوط به سلامت به کار گرفته شود. پرسشنامه تجربه دینى (Edwards, 1976) یک شاخص دوازده ماده اى در مورد تجربه دینى شخصى و درونى است. برخلاف شاخص هایى که بر جنبه هاى شناختى دین دارى هم چون نگرش ها و باورها تمرکز مى کنند, این مقیاس براى انعکاس یک ارتباط احساسى با یک خداى بخشاینده مراقبت کننده شخصى56 طرح ریزى شده است. در نمونه هاى متعدد متفاوت, از جمله در میان بیماران بسترى شده در بیمارستان (ر.ک: Hall, 1999), شواهدى از روایى سازه براى این مقیاس بدست آمد; اما اطلاعاتى راجع به اعتبار آن فراهم نشده است. و بالاخره مقیاس عرفانى (نوع D; Hood, 1975) یک شاخص قدیمى تجارب عرفانى خود گزارش کرده57 است. یکى از مزیت هاى این ابزار این است که یکى از معدود شاخص هایى است که در مورد افراد غیر متعلق به سنت هاى مذهبى خداپرستانه نیز کاربرد دارند. این مقیاس بر پایه هشت
مؤلفه نظرى تجربه عرفانى بنا شده است (Stace, 1960). 32ماده اى که در این مقیاس تعبیه شده است, یک نمره براى کل مقیاس, و نمره هایى نیز براى سه خرده مقیاس مشتق از عامل58 بدست مى دهد (این سه خرده مقیاس عبارتند از: احساس وحدت با جهان خارج, وحدت با (عدم),59 و تعبیر و تفسیر دینى این تجارب). هماهنگى درونى خرده مقیاس ها مناسب است, و در زمینه هاى متعددى از جمله نمونه هاى روانپزشکى, شواهدى از روایى سازه وجود دارد (ر.ک: Burris, 1999c). از کاربرد آن در مورد بیماران پزشکى اطلاعى نداریم.
شاخص هاى کنار آمدن مذهبى
برخلاف شاخص هاى دین دارى عمومى, شاخص هاى کنار آمدن مذهبى براى بررسى این در نظر گرفته شده اند که افراد در مقابل یک مسئله تنیدگى زاى خاص مثل تشخیص بیمارى سرطان یا مداواى فلج چندگانه (MS) چگونه از دین کمک مى گیرند. بررسى کنار آمدن مذهبى, اطلاعاتى مجزّا از دین دارى عمومى بدست مى دهد. در ابتدا ببینیم چگونه ایمان از شرایط تأثیر مى پذیرد. به نظر مى رسد سازگارى با شرایط دشوار با کنار آمدن مذهبى بهتر پیش بینى مى شود تا با دین دارى عمومى (Pargament, 1997; Pargament et al., 1999); نیز ر.ک: Shermn & Simonton, Chapter7, this volume). شاخص هاى کنار آمدن متعددى که چند بعدى و پر استفاده هستند, هم چون پرسشنامه روش هاى کنار آمدن (Folkman & Lzarus, 1988), سیاهه پاسخ هاى کنار آمدن60 (Moos, 1993), و صورت تجدیدنظر شده سیاهه برخورد با بیمارى61 (Fawzy et al., 1990), شامل موادّ اختصاصى مربوط به به کنار آمدن مذهبى مى باشند ((ایمان تازه اى پیدا کردم), (براى کسب راهنمایى و توانایى دعا کردم), (به ایمانم به خداوند اتکاء کردم)). اما در مقیاس هاى دیگر, این مواد گنجانده شده اند; بدون این که نمره مجزایى براى کنار آمدن مذهبى به دست بدهند. ابزارهاى متأخرتر در صدد برطرف کردن این نقص برآمده اند (به عنوان مثال, سیاهه چند بعدى کنار آمدن با درد وندر بیلت62; Smith, Wallston, Dwyer, & Dowdy, 1997; فهرست بررسى تجدیدنظر شده روش هاى کنار آمدن63; Vitaliano, 1991). برخى از شاخص هایى را که مى تواند بویژه به کار پژوهشگران حوزه سلامت بیاید, در دنباله مورد بحث قرار مى دهیم.
جهت گیرى هاى کنار آمدن با مشکلات تجربه شده64 (COPE)
ابزار COPE (Carver, Scheier, & Weintraub, 1989) براى 15الگوى کنار آمدن نمره ارائه مى کند (به عنوان مثال, کنار آمدن فعال, برنامه ریزى, پذیرش). و داراى یک مقیاس دینى 4ماده اى است که در مورد توکل کردن به خدا, کمک خواستن از خدا, یافتن آرامش در دین, و دعا پرسش مى کند. مطالعاتى که بر روى دانشجویان سالم دانشگاه انجام شد (Carver et al., 1989), ویژگى هاى روان سنجى خوبى براى این ابزار نشان داد و بعدها به صورت گسترده از آن در تحقیقات مربوط به بیماران پزشکى استفاده شد (مثلاً, Carver., 1993). در کار خود ما که از یک نسخه خلاصه شده COPE استفاده کردیم, هماهنگى درونى مقیاس دینى سه ماده اى[آن] در بین بیماران سرطانى سر و گردن 81/0 بود (120=N; Sherman et al., 2000). على رغم کاربرد گسترده COPE, تلاش نظام مند چندانى در جهت تثبیت روایى سازه مقیاس دینى [آن] صورت نگرفته است.
RCOPE
اخیراً ابزارهاى متعددى تهیه شده است که منحصراً بر رویکردهاى مذهبى به کنار آمدن متمرکز است. مقیاس RCOPE در این بین, جامع ترین شاخص است (Pargament, Koenig, & Perez, 2000 ). این شاخص اطلاعاتى در مورد راهبردهاى کنار آمدن مذهبى با 17عامل اشتقاقى (به عنوان مثال, بازاندیشى دینى خیرخواهانه, طلب حمایت معنوى, نارضایى معنوى, تزکیه/بخشایش65 دینى) ارائه مى کند. این شاخص, تصویر بسیار متنوع تر و پر بارترى از کنار آمدن مذهبى را نسبت به آنچه پیش از این در اختیار داشتیم به دست مى دهد. تحقیقات انجام شده بر روى بیماران پزشکى مسنّ و نیز دانشجویان دانشگاه, تأییدى براى هماهنگى درونى, ساختار عاملى, و روایى همزمان این ابزار فراهم آورد (Pargament et al., 2000). اما طولانى بودن پرسشنامه ممکن است در بسیارى زمینه ها مشکل ساز باشد. شکل استاندارد این ابزار شامل صدوپنج ماده است و شکل خلاصه شده اش شصت ماده را در بر مى گیرد.
RCOPE موجز66
بررسى راهبردهاى خاص کنار آمدن از طریق شاخص هایى هم چون RCOPE اطلاعات ارزشمندى فراهم مى کند. اما پاسخ هاى کنار آمدن معمولاً به صورت الگوهایى گرد هم جمع مى شوند. RCOPE موجز (Pargament, Smith, Koenig, & Perez, 1998) براى سنجش منظومه هاى گسترده ترى از کنار آمدن مذهبى تهیه شده است. این ابزار دو بُعد فراگیر را مى سنجد: (1) کنار آمدن مذهبى مثبت (یعنى گرایش به سمت منابع دینى در مقابله با فشار روحى) و (2) کنار آمدن مذهبى منفى (یعنى تعارض یا فاصله گرفتن از منابع دینى). به نظر ما نامگذارى این دو مقیاس احتمالاً نامناسب است; از این نظر که مى تواند متضمن این باشد که شیوه اول کنار آمدن, شیوه اى انطباقى است و دومى چنین نیست. ارزش این رویکردهاى کنار آمدن در شرایط خاص امرى تجربى است, و بهتر است از قضاوت پیشین در مورد آن اجتناب شود. با این حال, این مقیاس ها بُعد جالب توجهى از کنار آمدن مذهبى را مورد توجه قرار داده است.
نسخه هاى متعددى از این ابزار تهیه شده است. یک نسخه 21ماده اى اولیه, بر روى اعضاى کلیسا در پیِ بمب گذارى ساختمان فدرال اوکلاهماسیتى مورد ارزیابى قرار گرفت و نتایج بدست آمده اعتبار (87/0-78/0=آلفاها) و روایى سازه این ابزار را مورد تأیید قرار داد. (Pargament et al., 1998) ما این شاخص را با کنار گذاشتن موادى که اختصاص به موضوع بمب گذارى داشت, براى استفاده در مورد بیماران سرطانى سازگار نمودیم (Sherman et al., 2001). داده هاى بدست آمده از بیماران سرطان مغز استخوان اعتبار (91/0=آلفا براى کنار آمدن مذهبى مثبت و 70/0=آلفا براى کنار آمدن مذهبى منفى) و روایى سازه قابل قبولى را نشان داد. پارگامنت و همکاران (1998) نسخه دیگرى از این ابزار را با موادى که مستقیماً از مقیاس جامع تر RCOPE پیش گفته (Pargament et al., 2000) گرفته شده است, تهیه نمودند. این شاخص 14ماده اى در نمونه هایى از دانشجویان دانشگاه و بیماران جسمى مسنّ بسترى شده در بیمارستان, هماهنگى درونى (90/0-69/0=آلفاها), ساختار عاملى, و روایى همزمان قابل قبولى از خود نشان داد (Pargament et al., 1998). یک نسخه خلاصه تر از این مقیاس ها, در یک نظرسنجى بزرگ ملّى تصادفى, هماهنگى درونى خوبى براى مقیاس کنار آمدن مذهبى مثبت سه ماده اى (81/0=آلفا) ولى اعتبار ضعیف ترى براى مقیاس کنار آمدن مذهبى منفى دو ماده اى (54/0=آلفا) نشان داد (نظرسنجى عمومى اجتماعى67 (1997-1998), نقل از مؤسسه فتزر/مؤسسه ملى سالمندى, 1999).
مقیاس روش هاى کنار آمدن مذهبى68 (WORCS)
مقیاس WORCS (Boudreaux, Catz, Ryan, Amaral-Melendez, & Brantley, 1995) رویکرد دیگرى براى سنجش الگوهاى گسترده کنار آمدن مذهبى ارائه مى کند. این ابزار 40ماده اى یک نمره کلى, به همراه نمره هاى جداگانه براى کنار آمدن درونى/خصوصى (مثلاً (من براى نیرو گرفتن نیایش مى کنم)) و کنار آمدن بیرونى/اجتماعى (مثلاً (من از روحانى کمک مى گیرم)) ارائه مى کند. این شاخص در یک نمونه گرفته شده از دانشجویان دانشگاه, هماهنگى درونى مناسب (97/0-93/0=آلفاها) و همبستگى هاى معنى دارى با دیگر شاخص هاى کنار آمدن مذهبى و دین دارى عمومى از خود نشان داد. یک تحلیل عاملى به طور کلى روایى سازه را تأیید بیشتر کرد. هر یک از مقیاس ها [ى درونى و بیرونى] همبستگى اندکِ معنى دارى با مطلوبیّت اجتماعى نشان دادند (26/0-21/0=r). پس از آن, در تحقیقاتى که ویلیس, والستون, و جانسون با دانشجویان دوره کارشناسى انجام دادند, همخوانى هاى معنى دارى بین نمره هاى کنار آمدن و رفتارهاى مخاطره آمیز براى سلامت مثل مصرف دخانیات و الکل مشاهده کردند. اطلاعات بیشترى نیز از یک بررسى در یک بیمارستان متعلق به شهردارى در مرکز شهر بدست آمد که هنجارهایى براى بیماران طبیب خانوادگى, بیماران جسمى سرپایى عمومى, بیماران همودیالیزى, و بیماران مبتلا به ویروس اچ آى وى فراهم نمود (OصHea et al., 2000); بیشتر شرکت کنندگان, آمریکایى هاى آفریقایى تبار با درآمد پایین بودند. نمره ها از نژاد, جنسیت, سنّ, و وابستگى مذهبى تأثیر پذیرفتند. گرچه مقیاس WORCS در مورد افراد داراى پیش زمینه هاى مذهبى متفاوت مورد استفاده قرار گرفته است (Boudreaux et al., 1995), اما محتواى سؤالات نشان مى دهد که چندتایى از آن ها براى پاسخگرهاى غیر مسیحى مناسب نیستند (مثلاً (من مسیح را دوست خود مى دانم)) و یکى دو سؤال دیگر نیز ممکن است تا حدى با بهروزى روان شناختى آمیختگى داشته باشند.
مقیاس هاى حل مسئله69 مذهبى
فرایند کنار آمدن ارتباط نزدیکى با مقوله حلّ مسئله دارد, که مربوط مى شود به این که افراد چگونه مشکلات را تشخیص مى دهند, راه حل ها را بوجود مى آورند, و حس کنترل را تثبیت مى نمایند. مقیاس هاى حل مسئله مذهبى (Pargament et al., 1988) شامل 36ماده است که رویکردهاى سه گانه حل مسئله در زندگى در یک چهارچوب مذهبى را اندازه مى گیرد. اختلاف این رویکردها در این است که فرد در برابر مشکل حالت فعال به خود مى گیرد یا حالت منفعل; و مسئولیت اصلى را به خود اسناد مى دهد یا به خدا. سبک خود فرمان70 بر این تأکید دارد که خداوند به انسان آزادى داده است که مشکلات را خود حل نماید. سبک تمکین گر71 مستلزم متوسل شدن به خدا براى پیدا کردن راه حل است و سبک مشارکتى72 متضمن احساس همکارى و مسئولیت مشترک با خداست. تحقیقاتى که بر روى دانشجویان دانشگاه انجام شد, اعتبار بازآزمایى این مقیاس ها را تأیید نمود و بررسى هایى که با اعضاى کلیسا صورت گرفت, هماهنگى درونى و روایى سازه را نشان داد (Pargament et al., 1988). این ابزار پس از آن در شمارى از زمینه هاى مربوط به سلامت مورد استفاده قرار گرفته است (به عنوان مثال, Friedel & Pargament, 1995; Harris & Spilka, 1990; Pargament et al., 1999). قابل ذکر است که سبک هاى حل مسئله مذهبى در مقیاس RCOPE پیش گفته نیز گنجانده شده است (Pargament et al., 2000), اما این دو ابزار به روش هاى نسبتاً متفاوتى این سازه ها را سنجش مى نمایند.
این شاخص هاى گوناگون حل مسئله و کنار آمدن مذهبى با مفاهیم عام تر فشار روانى و کنار آمدن که نقش مهمى در تحقیقات مربوط به سلامت ایفا مى کنند, رابطه نزدیکى دارند; در نتیجه, این ابزارها استعداد این را دارند که در چند سال آینده به صورت گستره مورد استفاده قرار گیرند. یک مزیّت قابل ذکر این شاخص ها جهت گیرى کارکردى آن هاست. آن ها اطلاعاتى در مورد این که افراد چگونه از ایمانشان در مواجه با شرایط دشوار بهره مى گیرند, ارائه مى دهند. علاوه بر این, شاخص هاى کنار آمدن پارگامنت (Pargament et al., 2000; Pargament et al., 1998) در کنار ابعاد مثبت ترى که غالباً مورد تأکید قرار مى گیرد, شامل تأکید آشکارى است بر برخى جنبه هاى دردآور دین, هم چون دوسوگرایى73 و احساس رهاشدگى.74 و سرانجام, این شاخص ها, هم ابزارهایى براى سنجش سبک هاى خاص کنار آمدن دینى (به عنوان مثال, RCOPE) و هم الگوهاى گسترده و کلى ترى از کنار آمدن (RCOPE موجز, WORCS) ارائه مى دهند. البته اطلاعات ما در مورد ارتباط مقیاس هاى پارگامنت با دیگر شاخص هاى دین دارى (روایى همگرا) اندک است. بعلاوه, حدّ تأثیرپذیرى این ابزارها از مطلوبیّت اجتماعى (روایى افتراقى) نیز روشن نیست.
شاخص هاى بهروزى معنوى75
این شاخص ها به سنجش جنبه هاى دینى یا وجودى بهروزى مى پردازد. شمارى از محققان استدلال نموده اند که شاخص هاى رایج کیفیت زندگى مربوط به سلامت76, تصویر بسته اى از این مقوله ارائه مى دهند; چرا که بُعد معنوى یا وجودى اى را که بسیارى از بیماران آن را براى خود با اهمیت گزارش کرده اند, و از لحاظ نظرى مجزّا از دیگر جنبه هاى کیفیت زندگى است را دربر نمى گیرند (Brady, Peterman, Fitcher, Mo, & Cella, 1999; Mount, Strobel, & Bui, 1995). شاخص هاى بهروزى معنوى براى پر کردن این خلأ بوجود آمده است. شواهدى این نظر را تأیید مى کند که معنویت جنبه مهمى از بهروزى است. اما درباره این که بهترین روش براى مفهوم سازى بهروزى معنوى چیست, ابهام وجود دارد, برخى از پژوهشگران آن را منبعى تلقى مى کنند که بیماران از آن یارى مى گیرند; نه نتیجه اى که در برابر اقتضائات بیمارى یا تنیدگى تغییر مى کند. به نظر ما بهتر است بهروزى معنوى را به عنوان یک نتیجه تلقى کنیم, و این با گنجاندن آن در شاخص هاى گسترده تر کیفیت زندگى (یعنى نتیجه) سازگار است. از نظر ما این شاخص ها اطلاعاتى درباره عکس العمل هاى معنوى افراد در برابر بیمارى ارائه مى دهند و این عکس العمل ها از کوشش هایى که ایشان براى کنار آمدن با آن مبذول مى دارند (کنار آمدن مذهبى/معنوى) و از منابع معنوى اى که تجربه مى کنند (جهت گیرى عمومى مذهبى/معنوى) تأثیر مى پذیرد, ولى از آن ها مجزّا است.
سنجش کارکردى درمان بیمارى هاى مزمن77 (FACIT)
و مقیاس بهروزى معنویِ آن
مقیاس FACIT (Cella, 1997) یکى از پرکاربردترین شاخص هاى چند بعدى کیفیت زندگى در تحقیقات مربوط به غده شناسى و ایدز مى باشد. FACIT یک ابزار قطعه بندى شده است شامل یک پرسشنامه عمومى که براى استفاده در مورد بیماران داراى انواع مختلف بیمارى طراحى شده است, و نیز یک رشته مقیاس هاى مربوط به بیمارى ها و درمان هاى خاص, که اطلاعاتى در مورد امور منحصر به انواع خاصى از بیمارى ها یا درمان ها ارائه مى دهد. اخیراً قطعه دیگرى به آن اضافه شده است که بهروزى معنوى را سنجش مى کند (مقیاس باور معنوى شتابزده)78. یک بررسى بزرگ بین المللى بر روى بیماران سرطانى و مبتلایان به اچ آى وى (1120=N) هماهنگى درونى بالایى را براى این مقیاس اثبات نمود (87/0=آلفا; Fitchett, Peterman, & Cella, 1996). تحلیل عاملى مؤلفه هاى اصلى, دو عامل را آشکار ساخت: (1) ایمان و اطمینان (مثلاً, (من در ایمان یا باورهاى معنوى ام آرامش مى یابم)) و (2) معنا و هدف (مثلاً, (من احساس آسودگى مى کنم)). وجود همبستگى هاى معمولى این مقیاس با نمره هاى کلى کیفیت زندگى و با مقیاس هاى جداگانه بهروزى هیجانى, کارکردى, اجتماعى, و جسمى, نشان دهنده این بود که مقیاس بهروزى معنوى به صورت قابل اعتمادى با سایر جنبه هاى کیفیت زندگى مرتبط است, اما اطلاعات منحصر به فردى ارائه کرد. عامل معنا و هدف, در مقایسه با عامل ایمان و اطمینان, همخوانى نیرومندترى با دیگر ابعاد کیفیت زندگى داشت. نمره هاى کل مقیاس بهروزى معنوى از جنسیت, وضعیت زناشویى, قومیت, وابستگى مذهبى, و به صورت ضعیف ترى از سنّ تأثیر پذیرفت. بیماران فاقد نشانه هاى مرضى یا ناتوانایى کارکردى, نسبت به کسانى که ناتوانى یا نشانه هاى مرضى گسترده ترى داشتند, نمره هاى بالاترى کسب کردند.
پس از آن در تحقیقات دیگرى که با بیماران سرطانى یا مبتلایان به اچ آى وى انجام شد (131=N), مقیاس بهروزى معنوى همبستگى هاى معمولى معنى دارى با شاخص هاى دین دارى سازمان یافته (34/0=r), دین دارى سازمان نیافته (31/0=r), و دین دارى باطنى (41/0=r) نشان داد (Pargament, 2000). این یافته ها روایى همگراى این مقیاس را تأیید مى نماید. این مقیاس همبستگى کوچک امّا معنى دارى با مطلوبیّت اجتماعى نشان داده است (Pargament, Fitchett, Brady, & Cella, 2000). همانگونه که انتظار مى رفت, بهروزى معنوى با سازگارى با سرطان همخوانى داشت (Cotton, Levine, Fitzpatrick, Dold, & Tang, 1999). اما تاکنون اطلاعات چندانى راجع به همخوانى آن با دیگر شاخص هاى بهروزى, رضایت از زندگى, یا معناى وجودى ارائه نشده است (غیر از سایر نمره هاى FACIT).
پرسشنامه کیفیت زندگى مک گیل79 (MQOL)
شاخص چند بعدى دیگرى که به کیفیت زندگى مربوط به سلامت مى پردازد, مقیاس MQOL است که شامل مقیاسى براى سنجش بهروزى وجودى80 است (به عنوان مثال, (زندگى من به کلى بى معنا و بى هدف/بسیار هدفمند و با ارزش بوده است); Cohen et al., 1997; Cohen et al., 1995). این مقیاس موادى را از آزمون هدف زندگى (Crumbaugh & Maholick, 1968) که چند دهه مورد استفاده قرار داشت, اخذ نموده است. تحقیقات مربوط به بیماران سرطانى کانادایى که تحت مراقبت هاى تسکین دهنده قرار داشتند (یعنى کسانى که عارضه شان پیشرفته و دون درمان بود) هماهنگى درونى قابل قبولى براى مقیاس بهروزى معنوى اثبات نمود (79/0=آلفا; Cohen et al., 1997). داده هاى تحلیل عاملى مؤلفه هاى اصلى, روایى سازه این شاخص را تأیید کرد. جالب توجه است که در میان مقیاس هاى متعدد گنجانده شده در MQOL (یعنى نشانه هاى مرضى جسمى, نشانه هاى مرضى روانشناختى, حمایت, بهروزى وجودى), مقیاس وجودى یکى از نیرومندترین پیش بینى کننده هاى کیفیت زندگى به طور کلى بود. اما اطلاعات چندانى راجع به همخوانى این مقیاس با دیگر شاخص هاى بهروزى وجودى یا معنوى, رضایت از زندگى, یا عاطفه مثبت یا منفى (روایى همگرا) در دست نداریم. اطلاعاتى در مورد رابطه اش با دیگر شاخص هاى دین دارى عمومى یا معناى وجودى نیز ارائه نشده است.
مقیاس بهروزى معنوى (SWBS)
مقیاسSWBS (Ellison, 1983) یک ابزار 20ماده اى داراى دو خرده مقیاس است: (1) بهروزى مذهبى (به عنوان مثال, (رابطه ام با خدا به من کمک مى کند احساس تنهایى نکنم)) و (2) بهروزى وجودى (به عنوان مثال, (من نسبت به زندگى ام احساس رضایت و خشنودى مى کنم)). این شاخص بویژه در تحقیقات مربوط به پرستارى رایج بوده است و در نمونه هاى چندگانه اى که عمدتاً شامل شرکت کنندگان مذهبى بود, اعتبار بازآزمایى و هماهنگى درونى خوبى براى نمره کل و خرده مقیاس ها نشان داد (Bufford, Paloutzian, & Ellison, 1991). در بین بیماران مبتلا به سرطان سینه (Mickley & Soeken, 1993; Mickley, Soeken, & Belcher, 1992) و مراقبین خانوادگى بیماران آسایشگاه ها (Kirschling & Pittman, 1989) نیز هماهنگى درونى قابل قبولى نشان داده شد. در نمونه هاى سالم از نظر پزشکى, همخوانى هاى معنادار با معنا و هدف زندگى, سازگارى هیجانى, سازگارى زناشویى, رضایت از زندگى, خودانگاره, و سلامت جسمانى, روایى سازه را مورد تأیید قرار دادند (Bufford et al., 1991). در بررسى هایى که با بیماران مبتلا به سرطان سینه انجام شد, همخوانى هاى معنادارى بین نمره هاى بهروزى معنوى و دین دارى باطنى بدست آمد (Mickley & Soeken, 1993; Mickley et al., 1992). در برخى نمونه ها, نمره ها از سنّ و جنسیت تأثیر پذیرفتند (Bufford et al., 1991). یکى از محدودیت هاى این ابزار, وجود اثر سقف است که باعث مى شود براى سنجش افراد بسیار مذهبى مفید نباشد (Bufford et al., 1991; Ledbetter, Smith, Vosler, Vosler-Hunter, & Fischer, 1991). تردیدى راجع به ساختار عاملى آن نیز وجود دارد.
هر یک از این شاخص ها اطلاعات مفیدى درباره بهروزى معنوى ارائه مى کنند. هم مقیاس بهروزى معنوى FACIT (Fitchett, Peterman, & Cella, 1996) هم مقیاس بهروزى معنوى الیسون (1983) با تدارک خرده مقیاس هاى جداگانه, تمایزهاى جالب توجهى بین بهروزى مذهبى و بهروزى وجودى به حساب آورده اند. این شاخص ها به توجه دادن نسبت به یک جنبه مهم از کیفیت زندگى که معمولاً در تحقیقات مربوط به سلامت نادیده گرفته مى شد, کمک نموده است. اما از آنجا که بنظر مى رسد مواد این مقیاس ها (بویژه خرده مقیاس هاى وجودى یا معنایى) با بهروزى روان شناختى و خُلقى همپوشى دارد, این شاخص ها ممکن است براى پیش بینى نتایج روان شناختى که با آن آمیختگى دارند, مفید نباشند.
شاخص هاى مرتبط
اخیراً موجى از شاخص ها براى سنجش مفاهیم مرتبط با دین دارى, هم چون بخشایندگى,81 منبع خدایى کنترل,82 و از خود گذشتگى ایجاد شده است. تاکنون فقط تعدادى از آن ها براى زمینه هاى مربوط به سلامت رواسازى شده است. در این قسمت به ذکر چند تا از این ابزارها که ارزش آن ها براى تحقیقات مربوط به سلامت اثبات شده, یا نویدبخش به نظر مى رسد, مى پردازیم.
بخشایندگى
در چند دهه گذشته چندین شاخص بخشایندگى پدید آمده است. بسیارى از آن ها بر بخشایش در برابر موقعیت ها یا خطاکارى هاى خاص متمرکز است. در مقابل, مقیاس خصیصه اى بخشایندگى (Berry, Worthington, OصConnor, Parrott, & Wade, 2000) به سنجش آمادگى بخشودن در شرایط متفاوت, یا (بخشاینده بودن) مى پردازد (Roberts, 1995); نیز ر.ک: Worthington, Berry, & Parrott, فصل5, همین کتاب). این ابزار ده ماده اى در مجموعه اى از بررسى هاى انجام شده با دانشجویان سالم دوره کارشناسى (Berry et al.,, در حال بازنگرى), اعتبار بازآزمایى (78/0=r) و هماهنگى درونى (79/0=آلفا) قابل قبولى نشان داد. روایى سازه این ابزار بوسیله همبستگى هاى معنادار بین درجه بندى هاى خود و دیگران که بر مبناى این مقیاس انجام شد, همخوانى هاى معنادار با دیگر شاخص هاى بخشایندگى, و همبستگى با سازه هاى مرتبطى هم چون همدلى,83 اهل توافق بودن,84 و خشم, مورد تأیید قرار گرفت. ابزار موجز دیگر, سیاهه انگیزش هاى بین شخصى مربوط به خطاکارى85 است (TRIM; McCullough et al., 1998). این پرسشنامه 12ماده اى بر انگیزش هایى متمرکز است که تصور مى شود زیربناى بخشایندگى هستند. این ابزار نمره هاى جداگانه اى براى [دو سبک برخورد با خطاکارى یعنى] اجتناب مرتبط با خطاکارى (مثلاً, (من ارتباطم را با او قطع مى کنم)) و انتقام (مثلاً, (من تلافى خواهم کرد)) تولید مى کند. در بررسى هایى با دانشجویان دانشگاه شواهدى بر هماهنگى درونى, اعتبار بازآزمایى, و روایى سازه بدست آمد (McCullough et al., 1998). مزیت هاى مقیاس TRIM و مقیاس خصیصه اى بخشایندگى, عبارتند از مختصر بودنشان در مقایسه با ابزارهاى مشابه و تأکیدشان بر ابعادى از بخشایندگى که از لحاظ نظرى داراى اهمیت هستند. اما تاکنون نه در جامعه پزشکى نه در جامعه روانپزشکى رواسازى نشده اند.
منبع خدایى کنترل
سازگارى با شرایط دشوار, از جمله بیمارى, متأثر از باورهاى شخصى درباره کنترل پذیرى آن رویدادهاست. مقیاس هاى چند بعدى منبع کنترل سلامتى86 (MHLC), نوع C, شامل چهار مقیاس است که به سنجش این مسئله مى پردازد که به باور پاسخگرها, بیمارى شان تا چه حدّ نتیجه (1) رفتار خودشان, (2) رفتار پزشکان, (3) رفتار دیگران (غیر از پزشکان), و (4) شانس یا سرنوشت است (Wallston, Stein, & Smith, 1994). اخیراً مقیاس پنجمى تهیه شده است که به ارزیابى باورهایى مى پردازد مربوط به این که وضعیت شخص تحت کنترل خداوند است (مثلاً, (وضعیت من به هر صورتى دربیاید, مشیت خداوند است); Wallston et al., 1999). مقیاس شش ماده اى منبع خدایى کنترل سلامتى87 (GLHC) در بین بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و فلج سیستمى,88 هماهنگى درونى بالا (94/0-87/0=آلفاها), همخوانى هاى معنادار با دین دارى عمومى و کنار آمدن مذهبى, و همبستگى هاى معنادارى با سازگارى هیجانى از خود نشان داد. منبع خدایى کنترل همخوانى نیرومندى با سایر مقیاس هاى منبع کنترل نداشت, که نشان مى دهد این مقیاس اطلاعات مجزّایى بدست مى دهد. تصورات [مربوط به] این که خدا بر سلامت شخص تأثیر مى گذارد, اشکال متفاوتى مى تواند داشته باشد (Pargament et al., 1988; نیز ر.ک. به قسمت پیشین همین نوشته درباره حل مسئله مذهبى). نحوه بیان در مواد مقیاس GHLC و الگوى همخوانى هایش با درماندگى, نشان مى دهد که این مقیاس در درجه اوّل منعکس کننده سبک (تمکین) منفعلانه است که در آن مسئولیت اصلى به خدا اسناد داده مى شود, برخلاف سبک (خودفرمان) یا سبک (مشارکتى) ارتباط با خدا.
وجوه دیگر سنجش
پرسشنامه هاى مختصرى مثل آن هایى که در قسمت هاى پیشین شرح داده شد, داراى مزیت هاى متفاوتى در تحقیقات مربوط به سلامت هستند. این پرسش نامه ها اجرا و نمره گذارى شان آسان است, غالباً از سوى بیماران به خوبى پذیرفته مى شوند, و به سهولت مى توان آن ها را در مجموعه هاى سنجشى بزرگ ترى که معمولاً مورد استفاده پژوهشگران حوزه سلامت است, وارد نمود. با این حال, محدودیت هایى که پرسشنامه هاى خودسنجى رایج دارند, کاملاً شناخته شده است. این پرسشنامه ها تنها حیطه محدودى از تجربه را منعکس مى کنند, و در معرض سوگیرى بوسیله حالت تدافعى,89 مدیریت برداشت,90 حافظه محدود, اقتضاءات زمینه اى, و غیره هستند. ضرورت روزافزونى براى استفاده از رویکردهاى پر بارتر و خلاق ترى در زمینه سنجش زندگى مذهبى, از قبیل مصاحبه هاى ساخت دار, درجه بندى هاى مشاهده گر,91 داستان پردازى کتبى داراى رمز کامپیوترى,92 و درجه بندى هاى بوم شناختى گذرا93 وجود دارد. گرچه تمرکز ما در این نوشته بر ابزارهاى مختصر و کاربردى بوده است, چند مثال از رویکردهاى متنوع تر به سنجش دینى و معنوى نیز در ذیل مورد اشاره قرار گرفته است. (سنجش کیفى به قلم چیربن [در مقاله (ارزیابى علائق دینى و معنوى در رواندرمانى) در همین شماره نقدونظر] مورد بحث قرار مى گیرد.)
تلاش هاى معنوى
شاخص هاى هدف محور, راه نویدبخشى پیش روى تحقیق در زمینه دین دارى مى گشاید. با استفاده از پرسش هاى باز پاسخ و درجه بندى هاى خود, روش هایى ایجاد شده است براى سنجش این که متغیرهاى انگیزشى که به صورت هاى مختلف, به عنوان تلاش هاى شخصى (Emmons, 1999), تکالیف زندگى (Cantor, 1990), یا طرح هاى شخصى (Little, 1989) تعبیر و تفسیر شده اند, چگونه در زندگى روزمره ابراز مى شوند. این رویکرد به سنجش اهداف شخصى, پس از آن, در بررسى تلاش هاى معنوى یا وجودى نیز مورد استفاده قرار گرفت (مثلاً, تلاش هایى براى (تعمیق ارتباطم با خدا), (بخشاینده تر بودن); Emmons, 1999). این روش هم داده هاى فردنگر94 و هم قانون نگر95 را فراهم مى کند. اگر بتوان راه هایى براى به حداقل رساندن تکلیف برخى نظام هاى درجه بندى مفصل تر بر دوش بیمار پیدا کرد, این رویکرد مى تواند اطلاعات ارزشمندى در مورد این که بیماران پزشکى و روانپزشکى چگونه اهداف معنوى را در زندگى روزمره دنبال مى کنند در اختیار بگذارد و مکمّل اطلاعات بدست آمده از شاخص هاى خصیصه اى دین دارى به طور کلى باشد.
مصاحبه هاى ساخت دار
مصاحبه آزاد سلطنتى براى باورهاى دینى و معنوى96 (King, Speck, & Thomas, 1995) یک مصاحه ساخت دار است که داده هایى کمّى در مورد باورهاى مذهبى بیماران پزشکى و تصوراتشان نسبت به بیمارى شان ارائه مى کند. این مصاحبه بین سه گروه از پاسخگران تمایز قائل مى شود; (1) گروهى که یک جهان بینى (مذهبى) را بیان مى کنند (یعنى, پیوندجویى با یک سنت اعتقادى), (2) کسانى که یک جهان بینى (معنوى) را اظهار مى کنند (یعنى, باور به قدرتى ماوراى خود, در غیاب یک دین خاص), و (3) پاسخگرهایى که یک دیدگاه (فلسفى) تحویل مى دهند (یعنى, جستجوى یک معناى وجودى [براى زندگى] بدون توسّل به یک قدرت ماوراى خود). مقیاس هاى جداگانه, نمره هایى براى باورهاى معنوى و باورهاى فلسفى فراهم مى کند و سؤالات انفرادى نیز باورهاى شرکت کنندگان را درباره علت و ماهیت بیمارى شان مى سنجد. تحقیقاتى که با کارکنان بیمارستانى و بیماران متعلق به بخش پزشکى عمومى انجام شد, هماهنگى درونى خوبى براى مقیاس معنوى (81/0=آلفا) اما اعتبار ضعیفى براى مقیاس فلسفى نشان داد (60/0=آلفا; King et al., 1995; Seybold, 1999). اعتبار بازآزمایى که در میان کارکنان بیمارستانى ارزیابى شد براى هر دو مقیاس و براى هر یک از مواد انفرادى خوب بود, گروهى از پاسخگران بسیار مذهبى (مثلاً کشیشان, روحانیان) در مقیاس معنوى نمرات بالاترى نسبت به کارکنان و بیماران بدست آوردند. اطلاعات دیگرى درباره روایى این مقیاس وجود ندارد.
سنجش فرافکن97
آزمون موضوعات معنوى و پاسخ هاى مذهبى (STARR; Saur & Saur, 1993; Brokaw, 1999) نشان دهنده انطباق فنون فرافکنى با سنجش معنویت است. این آزمون از 11 کارت محرک تشکیل شده که به سبک آزمون اندریافت موضوع (TAT) تهیه شده است. از پاسخگرها خواسته مى شود داستانى درباره آدم هایى که در تصویرهاى سیاه و سفید کشیده شده اند, تعریف کنند; بجاى این مى توان از تعدادى دستورالعمل ها و پرسش هاى دیگر نیز استفاده نمود. نظام هاى نمره گذارى متعددى تهیه شده است. اعتبار ارزیابیها براى 12بُعد نمره گذارى که مسینر ایجاد نمود, بین 46/0 تا 88/0 قرار داشت (میسنر,98 1995, نقل از: Brokaw, 1999). وى شواهدى از روایى همزمان این آزمون گزارش نمود. البته استفاده از این شاخص, مستلزم مهارت در اجراى آزمون فرافکن, علاوه بر دیدن آموزش ویژه این ابزار مى باشد. در مورد استفاده از آن در زمینه هاى مربوط به سلامت اطلاعى نداریم.
نتیجه گیرى ها
در مجموع, پیشرفت قابل ملاحظه اى در زمینه ایجاد یا سازگار کردن شاخص هاى دینى براى استفاده در زمینه هاى مربوط به سلامت حاصل شده است. پژوهشگران و متخصصین بالینى عرضه انتخاب هاى روزافزونى را پیش رو دارند. واضح است که هیچ یک از این ابزارها بى عیب و نقص نیست. بجز مقیاس هاى بهروزى معنوى, بیشتر شاخص ها بر دین دارى تمرکز دارند, نه معنویت (یعنى, دغدغه امور مقدس یا متعالى که ضرورتاً ریشه در یک سنت اعتقادى تثبیت شده ندارد). تا آنجا که ما اطلاع داریم شاخص هاى دقیق بسیار کمى از معنویت یا کنار آمدن معنوى با یک بیمارى خاص (مجزّا از بهروزى معنوى) تهیه شده است. (مصرف کنندگان دقیق متوجه این نکته هستند که برچسب روى جعبه همیشه محتواى آن را نشان نمى دهد). و اگرچه شاخص هاى بهروزى معنوى راه هاى جدیدى فراروى تحقیقات گشوده است, چنان که گفته شد, به نظر مى رسد این ابزارها با بهروزى روان شناختى خَلط مى شوند, لذا باید در چگونگى تعبیر و تفسیر آن ها احتیاط نمود. نقائص دیگرى را نیز مى توان براى برخى از این ابزارها برشمرد, از جمله, محدود بودن اطلاعات مربوط به پایایى زمانى99 و روایى همگرا, آثار سقف بالقوه,100 و فقدان اطلاعات مربوط به سوگیرى مطولبیت اجتماعى. علاوه بر این, بیشتر مواد این پرسشنامه ها در چهارچوب زبان توحیدى شکل گرفته اند و, بنابراین, معلوم نیست تا چه حدّ مورد قبول پاسخگرهاى غیر خداپرست قرار خواهد گرفت.
با این حال, هم اکنون شمارى از شاخص هاى مختصر و کاربردى براى سنجش ابعاد مهم معنویت یا دین دارى در زمینه هاى مربوط به سلامت را در اختیار داریم. کار اخیر مؤسسه فتزر/مؤسسه ملّى سالمندى (1999), که کوششى جمعى براى بهبود بخشیدن به این ابزارهاست, در پیشرفت هاى بیشتر این حوزه سهیم خواهد بود. کمال مطلوب آن است که در رشد و توسعه مقیاس ها, تأکید بر شاخص هاى مختصر و کاربردى اى باشد که داراى پشتوانه تئوریک باشند, از مخلوط کردن ابعاد متفاوت دین دارى یا معنویت اجتناب کنند, و براى افراد متعلق به سنت هاى دینى و فرهنگى متفاوت (از جمله پاسخگرهاى غیر خداپرست) قابل استفاده باشند.
پى نوشت ها:
* مشخصات کتاب شناختى
Sherman, Allen C., & Stephanie Simonton زAssessment Of Religiousness And Spiriuality In Health Researchس, In, Plante Thomas G. & Allen C. Sherman (eds.), Faith And Health: Psychological Perspectives. New York and London: The Guilford Press, 2001, pp. 132-63.
1. Allen C. Sherman
2. Stephanie Simonton
3. Psycho-Oncology
4. confounded
5. peacefulness
6. well-being
7. psychometric properties
8. reliability
9. validity
10. general religiousness
11. religions coping
12. spiritual well-being
13. religions commitment
14. spiritual experiences
15. strength of faith
16. religious motivation
17. Subjuctive
18. public
19. organizational
20. nonorganizational
21. Sauta Clara Strengh of Religious Faith Questionnaire
22. community civic group members
23. internal consistency
24. convergent validity
25. intrinsic religiosity
26. hardiness
27.social desirability response bias
28. relationship cohesion
29. divergent validity
30. test-retest reliability
31. Bible Belt, ایالت هاى جنوبى امریکا که بنیادگرایى مذهبى در آن ها رواج بیشترى دارد (م).
32. ceiling effects
33. Systems of Belief Inventory-Revised
34. meditation
35. construct validity
36. factor analysis
37. Religious Orientation Inventory
38. Index of Core Spiritual Experience
39. malignant melanoma
40. factor structure
41. Duke Religious Index
42. community residents
43. perceived social support
44. Index of Core Spiritual Experience
45. Life Purpose and Satisfaction
46. Intrinsic Religious Motivation Scale
47. Religious Orientation Inventory
48. family practice clinic
49.Age Universal Religious Orientation Scale
50. orthogonal
51. comfort
52.protection
53. "quest" orientation
54. religious maturity
55. Structure of Prayer Scale
56. a personal, caring, forgiving God
57. self-reported
58. factor-derived subscales
59. "nothingness"
60. the Coping Responses Inventory
61. Dealing with Illness Inventory-Revised
62. Vanderbilt Multidimensional Pain Coping Inventory
63. Revised Ways of Coping Checklistl
64. Coping Orientations to Problems Experienced
65. Purification/Forgiveness
66. Brief RCOPE
67. General Social Survey
68. Ways of Religious Coping Scale
69. Problem-Solving
70. self-Directing
71. Deferring
72. Collaborative
73. ambivalence
74. perceived abandonment
75. measures of spiritual well-being
76. health-related quality of life
77. Functional Assessment of Chronic Illness Therapy
78. Rush Spiritual Belief Module
79. McGill Quality of Life Questionnaire
80. existential well-being
81. forgiveness
82. God locus of control
83. empathy
84. agreeableness
85. Transgression-Related Interpersonal Motivations Inventory
86. the Multidimensional Health Locus of Control Scales
87. God Locus of Health Control
88. systemic sclerosis
89. defensiveness
90. impression management
91. observer ratings
92. computer-coded written narratives
93. momentory ecological ratings
94. idiographic
95. nomothetic
96. the Royal Free Interview for Religious and Spirituality Beleif
97. Projective Assessment
98. Misner
99. temporal stability
100. potential ceiling effects
کتاب نامه:
Allport, G. W. (1950). The individual and his religion. New York: Macmillan.
Allport, G. W., & Ross, J. M. (1967). Personal religious orientation and prejudice. Journal of Personality and Social Psychology, 5, 432-443.
Almanza, J., Bimbela, A., Monroy, M., Cesarco, R., Iusin, S., Puig, M. E., Campillay, M., Torres, P., Ordenes, R., & Holland, J. (1999). Cross cultural adaptation of the Systems of Belief Inventory (SBI-15) in three Latin American Countries [Abstract]. Psyco-Oncology, 8 (Suppl.), 172.
Altemeyer, B. (1988). Enemies of freedom: Understanding right-wing authoritarianism. San Francisci: Jossey-Bass.
Baider, L., Russak, S. M., Perry, S., Kash, K., Gronert, M., Fox, B., Holland, J., & Kaplan-Denour, A. (1999). The role of religious and spiritual beliefs in coping with malignant melanoma: An Israeli sample. Psycho-Oncology, 8, 27-35.
Batson, C. D. (1976). Religion as prosocial: Agent or double-agent? Journal for the Scientific Study of Religion, 15, 29-45.
Batson, C. D., & Schoenrade, P. (1991a). Measuring religion as quest: 1. Validity concerns. Journal for the Scientific Study of Religion, 30, 416-429.
Batson, C. D., & Schoenrade, P. (1991b). Measuring religion as quest: 2. Reliability concerns. Journal for the Scientific Study of Religion, 30, 430-447.
Batson, C. D., & Schoenrade, P., & Ventis, W. L. (1993). Religion and the individual: A social-psychological perspective. New York: Oxford University Press.
Berry, J. W., Worthington, E. L., Jr., OصConnor, L. E., Parrott, L., & Wade, N. G. (2000). The measurment of trait forgiveness. Manuscript submitted for publication.
Boudreaux, E., Catz, S., Ryan, L., Amaral-Melendez, M., Brantley, P. J. (1995). The Ways of Religious Coping Scale: Reliability, validity, and scale development. Assessment, 2, 233-244.
Brady, M. J., Peterman, A. H., Fitchett, G., Mo, M., & Cella, D. (1999). A case for including spirituality in quality of life measurement in oncology. Psycho-Oncology, 8, 417-428.
Brokaw, B. F. (1999). Spiritual Themes and Religious Responses Test [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 371-374). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Bufford, R. K., Paloutzian, R. F., & Ellison, C. W. (1991). Norms for the Spiritual Well-Being Scale. Journal of Psychology and Theology, 19, 56-70.
Burris, C. T. (1999a). Religious Orientation Scale [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 144-154). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Burris, C. T. (1999b). Quest Scale [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 138-141). Birmingham, AL: Religious Education Press
Burris, C. T. (1999c). The Mysticism Scale: Research Form D [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 363-367). Birmingham, AL: Religious Education Press
Burris, C. T., Jackson, L. M., Tarpley, W. R., & Smith,G. (1996). Religion as quest: The self-directed pursuit of meaning. Personality and Social Psychology Bulletin, 22, 1068-1076.
Cantor, N. (1990). From thought to behavior: زHavingس and زdoingس in the study of personality and cognition. American Psychologist, 45, 735-750.
Carver, C. S., Pozo, C., Harris, S. D., Noriega, V., Scheier, M. F., Robinson, D. S., Ketcham, A. S., Moffat, F. L., Jr., & Clark, K. C. (1993). How coping mediates the effect of optimism on distress: A study of women with early stage breast cancer. Journal of Personality and Social Psychology, 65, 375-390.
Carver, C. S., Scheier, M. F., & Weintraub, J. K. (1989). Assessing coping strategies: A theoretically based approach. Journal of Personality and Social Psychology, 56, 267-283.
Cella, D. F. (1997). Functional Assessment of Chronic Illness Therapy Manual, version 4. Evanston, IL: Evanston Northwestern Healthcare, Center on Outcomes, Research and Education.
Chatters, L. M., Levin, J. S., & Taylor, R. J. (1992). Antecedents and dimensions of religious involvement among older black adults. Journal of Gerontology, 47, S269-S278.
Cohen, S. R., Mount, B. M., Bruera, E., Provost, M., Rowe, J., & Tong, K. (1997). Validity of the McGill Quality of Life Questionnaire in the palliative care setting: A multi-centre Canadian study demonstrating the importance of the existential domain. Palliative Medicine, 11, 3-20.
Cohen, S. R., Mount, B. M., Strobel, M. G., & Bui, F. (1995). The McGill Quality of Life Questionnaire: A measure of quality of life appropriate for people with advanced disease: A preliminary study of validity and acceptability. Palliative Medicine, 9, 207-219.
Cotton, S. P., Levine, E. G., Fitzpatrick, C. M., Dold, K. H., & Tang, E. (1999). Exploring the relationships among spiritual well-being, quality of life, and psychological adjustment in women with breast cancer. Psycho-Oncology, 8, 429-438.
Crumbaugh, J. C., & Maholick, L. T. (1968). An experimental study in existentialism: The psychometric approach to Franklصs noogenic neurosis. Journal of Clinical Psychology, 20, 200-207.
David, J. P. (1999). Structure of Prayer Scale [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 70-72). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Dudley, R. L., & Cruise, R. J. (1990). Measuring religious maturity: A proppsed scale. Review of Religious Research, 32, 97-109.
Edwards, K. J. (1976). Sex-role behavior and religious experience. In W. J. Donaldson, Jr. (Ed.), Research in mental health and religious behavior: An introduction to research in the integration of Christianity and the behavioral sciences (pp. 224-238). Atlanta, GA: Psycholigical Studies Institute.
Ellison, C. G. (1993). Spiritual well-being: Conceptualization and measurement. Journal of Psychology and Theology, 11, 330-340.
Ellison, C. G., & Levin, J. S. (1998). The religion-health connection: Evidence, theory and future directions. Health Education and Behavior, 25, 700-720.
Emmons, R. A., (1999). The Psychology of ultimate concerns: Motivation and spirituality in personality. New York: Guilford Press.
Fawzy, F. I., Cousins, N., Fawzy, N. W., Kemeny, M. E., Elashoff, R., & Morton, D. (1990). A structured psychiatric intervention for cancer patients. I. Changes over time in methods of coping and affective disturbance. Archives of General Psychiatry, 47, 720-725.
Fehring, R. J., Miller, J. F., & Shaw, C. (1997). Spiritual well-being, religiosity, hope, depression, and other mood states in elderly people coping with cancer. Oncology Nursing Forum, 24, 663-671.
Fetzer Institute/ National Institute on Aging. (1999). Multidimensional measurement of religiousness/ spirituality for use in health research. Kalamazoo, MI: John E. Fetzer Institute.
Fitchett, G., Peterman, A. H., & Cella, D. F. (1996, November). Spiritual beliefs and quality of life in cancer and HIV patients. Paper presented at the meeting of the Society for the Scientific Study of Religion, Nashville, TN.
Folkman, S., & Lazarus, R. S. (1988). Manual for the Ways of Coping Questionnaire. Palo Alto, CA: Consulting Psychologists Press.
Friedel, L. A., & Pargament, K. I. (1995, August). Religion and coping with crises in the work environment. Paper presented at the annual convention of the American Psychological Association, New York.
Gorsuch, R. L., & McPherson, S. E. (1989). Intrinsic/ Extrinsic measurement: I/E- Revised and single-item scales. Journal of the Scientific Study of Religion, 28, 348-354.
Gorsuch, R. L., & Miller, W. R. (1999). Assessing spirituality. In W. R. Miller (Ed.), Integrating spirituality into treatment: Resouces for practitioners (pp. 47-64). Washington, DC: American Psychological Association.
Gorsuch, R. L., & Venable, G. D. (1983). Development of an زAge Universalس I-E scale. Journal of the Scientific Study of Religion, 22, 181-187.
Hall, M. E. L. (1999). Religious Experience Questionnaire [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 218-220). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Harris, N. A., & Spilka, B. (1990). The sense of control and coping with alcoholism: A multidimensional approach. Paper presented at the meeting of the Rocky Mountain Psychological Association, Tucson, AZ.
Hill, P. C., & Hood, R. W., Jr. (Eds.). (1999). Measures of religiosity. Birmingham, AL: Religious Education Press.
Hoge, D. R. (1972). A validated intrinsic religious motivation scale. Journal of the Scientific Study of Religion, 11, 369-376.
Holland, J. C., Kash, K. M., Passik, S., Gronert, M. K., Sison, A., Lederberg, M., Russak, S. M., Baider, L., & Fox, B. (1998). A brief spiritual beliefs inventory for use in quality of life research in life-threatening illness. Psycho-Oncology, 7, 460-469.
Holland, J. C., Passik, S., Kash, K. M., Russak, S. M., Gronert, M. K., Sison, A., Lederberg, M., Fox, B., & Baider, L. (1999). The role of religious and spiritual beliefs in coping with malignant melanoma. Psycho-Oncology, 8, 14-26.
Hood, R. W., Jr. (1975). The construction and preliminary validation of a measure of reported mystical experience. Journal for the Scientific Study of Religion, 14, 29-41.
Kass, J. D., Friedman, R., Leserman, J., Zuttermeister, P. C., & Benson, H. (1991). Health outcomes and a new index of spiritual experience. Journal of the Scientific Study of Religion, 30, 203-211.
King, M., Speck, P. & Thomas, A. (1995). The Royal Free Interview for Religious and Spiritual Beliefs: Development and standardization. Psychological Medicine, 25, 1125-1134.
Kirkpatick, L. A. (1989). A psychometric analysis of the Allport-Ross and Feagin measures of intrinsic-extrinsic religious orientation. In M. Lynn & D. Moberg (Eds.), Research in the social scientific study of religion (Vol. 1, pp. 1-30). Greenwich, CT: JAI Press.
Kirkpatick, L. A., & Hood, R. W., Jr. (1990). Intrinsic-extrinsic religious orientation:The boon or bane of contemporary psychology of religion? Journal for the Scientific Study of Religion, 29, 442-462.
Kirschling, J. M., & Pittman, J. F. (1989). Measurement of spiritual well-being: A hospice caregive sample. Hospice Journal, 5, 1-11.
Koenig, H. G., Meador, K., & Parkerson, G. (1997). Religion Index for Psychiatric Research: A 5-item measure for use in health outcomes studies [Letter to the editor]. American Journal of Psychiatry, 154, 885-886.
Koenig, H. G., Moberg, D. O., & Kvale, J. N. (1988). Religious activities and attitudes of older adults in a geriatric assessment clinic. Journal of the American Geriatrics Society, 36, 362-374.
Ledbetter, M. F., Smith, L. A., Vosler-Hunter, W. L., & Fischer, J. D. (1991). An evaluation of the research and clinical usefulness of the Spiritual Well-being Scale. Journal of Psychology and Theology, 19, 49-55.
Lederberg, M. S., & Fischer, G. (1999). Can you measure a sunbeam with a ruler? Psycho-Oncology, 8, 375-377.
Little, B. R. (1989). Personal projects analysis: Trivial pursuits, magnificent obsessions, and the search for coherence. In D. M. Buss & N. Cantor (Eds.), Personality psychology: Recent trends and emerging directions (pp. 15-31). New York: Springer-Verlag.
Luckow, A., McIntosh, D. N., Spilka, B., & Ladd, K. (2000, February). The multidimensionality of prayer. Poster presented at the annual meeting of the Society for Personality and Social Psychology, Nashville, TN.
McBride, J. L., Arthur, G., Brooks, R., & Pilkington, L. (1998). The relationship between a patientصs spirituality and halth experiences. Family Medicine, 30, 122-126.
McCullough, M. E., Rachal, K. C., Sandage, S. J., Worthington, E. L., Jr., Brown, S. W., & Hight, T. L. (1998). Interpersonal forgiving in close relationships: II. Theoretical elaboration and measurement. Journal of Psrsonality and Social Psychology, 75, 1586-1603.
Mickley, J. R., & Soeken, K. (1993). Religiousness and hope in Hispanic and Anglo-American women with breast cancer. Oncology Nursing Forum, 20, 1171-1177.
Mickley, J. R., & Soeken, K., & Belcher, A. (1992). Spiritual well-being, religiousness and hope among women with breast cancer. Image: Journal of Nursing Scholarship, 24, 267-272.
Moss, R. H. (1993). Coping Responses Inventory: CRI Adult Form, Professional Manual. Odessa, FL: Pschological Assessment Resources.
OصHea, E. L., Boudreaux, E. D., Martin, P. D., Catz, S. L., Scarinci, I. C., & Brantley, P. J. (2000, April). The Ways of Religious Coping Scale: Norms and demographic predictors across several low-income medical samples. Poster presented at the annual meeting of the Society of Behavioral Medicine, Nashville, TN.
Pardini, D., Plante, T. G., & Sherman, A. (2000). Strength of religious faith and its association with mental health outcomes among recovering alcholics and addicts. Journal of Substance Abuse Treatment, 19, 1-8.
Pargament, K. I. (1997). The psychology of religion and coping: Theory, research, practice. New York: Guilford Press.
Pargament, K. I., Cole, B., VandeCreek, L., Belavich, T., Brant, C., & Perez, L. (1999). The vigil: Religion and the search for control in the hospital waiting room. Journal of Health Psychology, 4, 327-371.
Pargament, K. I., Kennell, J., Hathaway, W., Grevengoed, N., Newman, J., & Jones, W. (1988). Religion and the problem-solving process: Three styles of coping. Journal for the Scientific Study of Religion, 27, 90-104.
Pargament, K. I., Koeing, H. G., & Perez, L. M. (2000). The many methods of religious coping: Development and initial validation of the RCOPE. Journal of Clinical Psychology, 56, 519-543.
Pargament, K. I., Smith, B. W., Koenig, H. G., & Perez, L. (1998). Patterns of positive and negative religious coping with major life stressors. Journal for the Scientific Study of Religion, 37, 711-725.
Peterman, A. H. (2000, March). Spirituality and quality of life among cancer and HIV/AIDS patients: The role of ethnicity. Paper presented at the annual meeting of the American Psychosomatic Society, Savannah, GA.
Peterman, A. H., Fitchett, G., Brady, M. J., & Cella, D. (2000). Psychometric validation of the FACIT Spiritual Well-being Scale. Manuscript in preparation.
Plante, T. G., & Boccaccini, M. T. (1997a). Reliability and validity of the Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Pastoral Psychology, 45, 429-437.
Plante, T. G., & Boccaccini, M. T. (1997b). The Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Pastoral Psychology, 45, 375-387.
Plante, T. G., Yancey, S., Sherman, A. C., Guertin, M., & Pardini, D. (1999). Further validation for the Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Pastoral Psychology, 48, 11-21.
Roberts, R. C. (1995). Forgivingness. American Philosophical Quarterly, 32, 289-306.
Saur, M. S., & Saur, W. G. (1993). Spiritual Themes and Religious Responses Test (STARR): Preliminary manual. Chapel Hill, NC: Author.
Schaefer, C. A., & Gorsuch, R. L. (1991). Psychological adjustment and religiousness: The multivariate belief-motivation theory of religiousness. Journal for the Scientific Study of Religion, 30, 448-461.
Seybold, K. S. (1999). The Royal Free Interview for Religious and Spiritual Beliefs [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 351-357). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Sherman, A. C., Plante, T. G., Simonton, S., Adams, D. C., Burris, S. K., & Harbison, C. (1999). Assessing religious involvement in medical patients: Cross-validation of the Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Pastoral Psychology, 48, 129-142.
Sherman, A. C., Plante, T. G., Simonton, S., Adams, D. C., Harbison, C., & Burris, S. K. (2000). A multidimensional measure of religious involvement for cancer patients: The Duke Religious Index. Journal of Supportive Care in Cancer, 8, 102-109.
Sherman, A. C., Plante, T. G., Simonton, S., Moody, V., & Wells, P. (2001). Patterns of religious coping among multiple myeloma patients: Associations with adjustment and quality of life [Abstract]. Psychosomatic Medicine, 63, 124.
Sherman, A. C., Simonton, S., Adams, D. C., Latif, U., Plante, T. G., Burris, S. K., & Poling, T. (in press). Measuring religious faith in cancer patients: Reliability and construct validity of the Santa Clara Strength of Religious Faith Questionnaire. Psycho-Oncology.
Sherman, A. C., Simonton, S., Adams, D. C., Vural, E., & Hanna, E. (2000). Coping with head and neck cancer during different phases of treatment. Head and Neck, 22, 787-793.
Smith, C. A., Wallston, K. A., Dwyer, K. A., & Dowdy, S. W. (1997). Beyond good and bad coping: A multidimensional examination of coping with pain in persons with rheumatoid arthritis. Annals of Behavioral Medicine, 19, 11-21.
Stace, W. T. (1960). Mysticism and philosophy. Philadelphia: Lippincott.
VandeCreek, L., Ayres, S., & Bassham, M. (1995). Using the INSPIRIT to conduct spiritual assessments. Journal of Pastoral Care, 49, 83-89.
Vitaliano, P. P. (1991). Revised Ways of Coping Checklist (RWCCL) and Appraisal Dimensions Scale (ADS) manual. Seattle: University of Washington.
Wallston, K. A., Malcarne, V. L., Flores, L., Hansdottir, I., Smith, C. A., Stein, M. J., Weisman, M. H., & Clements, P. J. (1999). Does God determine your health? The God Locus of Health Control Scale. Cognitive Therapy and Research, 23, 131-142.
Wallston, K. A., Stein, M. J., & Smith, C. A. (1994). From C of the MHLC scales: A condition-specific measure of locus of control. Journal of Personality Assessment, 63, 534-553.
Wulff, D. (1999). Humanistic Morality/ Liberal Belief Scale [Review]. In P. C. Hill & R. W. Hood, Jr. (Eds.), Measures of religiosity (pp. 19-22). Birmingham, AL: Religious Education Press.