ارزیابی شارحان کافی در هستی شناسی عقل در سازگار بودن و نبودن با روایات: ارزیابی رویکرد استقلالی به عقل (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
تفسیرِ هستیِ عقل به عنوان موجودِ مستقلِ از ساحاتِ وجودی انسان، یکی از رویکرده های شارحان کافی است. این رویکرد برآمده از نص روایات متواتر و برهان عقلی است که به دو نظریه تفکیک می شود. این دو نظریه در شرح روایت اول کافی ارائه شده اند. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر نص گرایی این دو نظریه را ارزیابی می کند. نظریه «عقل به مثابه مخلوق اول»، بر اساس تاویل گرایی و برهان عقلی-فلسفی سامان می یابد و به همین دلیل با نتایج تحلیل نص گرایانه از روایات در «تطبیق مخلوق اول با عقل» و «عدم تعلق آن به ساحت حیات انسان» ناسازگار است. تحلیل «عقل به مثابه جوهر مفارق مشابه عقل فعال» بر مبنای نص گرایی شکل گرفته ولی تلاش کرده تبیین عقلانی از نظریه ارائه دهد و سازگاری بیشتری با روایات دارد لذا در «پذیرش وجود استقلالی» «وحدت در عین کثرت»، «قبول حرکت و فعل و انفعال»، «جدایی از هویت انسان در عین تعلق به ساحت انسان» «رابطه اشراقی با نفس ناطقه» با روایات سازگار است ولی چون در تبیین نظریه از مبانی عقلانی-فلسفی بهره جسته است در قائل شدن به «وجود تشکیکی»، « تاثیر عقل در مراتب نفس ناطقه» «چگونگی تعدد و تکثر عقول» با روایات ناسازگار استAn Evaluation of al-Kāfī Commentators on the Ontology of the Intellect in Terms of Compatibility or Incompatibility with Hadiths: Assessing the Independent Approach to the Intellect
An account of the existence of the intellect as an entity independent from the existential realms of humanity is one of the approaches taken by the commentators of al-Kāfī. This perspective arises from the texts of frequently transmitted hadiths and rational arguments, which can be divided into two theories. These two theories are presented in the commentary on the first narration of al-Kāfī. This research evaluates these two theories using an analytical-descriptive method, focusing on textualism. The theory of "the intellect as the first created being" is formulated based on interpretative approaches and philosophical rational argumentation. Consequently, it is inconsistent with the results of a textual analysis of the narrations regarding the identification of the first created being with the intellect and its disconnection from the realm of human existence. In contrast, the analysis of the intellect as a separate essence, akin to the Active Intellect, is rooted in textualism; however, an attempt has been made to provide a rational explanation for it, resulting in greater compatibility with the narrations. Thus, in acknowledging its independent existence, the unity in multiplicity, acceptance of movement, and interaction, along with a distinction from human identity while remaining connected to the human realm, as well as an illuminative relationship with the rational soul, align with the narrations. Nonetheless, since philosophical rational foundations are employed in formulating this theory, the concept of a gradational existence, the influence of the intellect on the levels of the rational soul, and the nature of the multiplicity and diversity of intellects are inconsistent with the narrations.