همدلی در اخلاق؛ بررسی تأثیر همدلی بر قضاوت اخلاقی (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
همدلی ظرفیتی در انسان است که به وسیله آن، واکنش های دیگر گرایانه عاطفی برقرار می کند. فرد به کمک این ویژگی می تواند از منظر دیگری جهان را ببیند و احساس او را درک کند؛ بنابراین انسان ها با تخیل شرایط «دیگری»، می توانند رنج ها و لذت های او را ادراک کنند. همدلی در اخلاق، نقش برجسته ای دارد؛ به ویژه تأثیر آن در قضاوت اخلاقی قابل توجه است. عده ای از منتقدان، منکر سودمندی همدلی برای قضاوت اخلاقی شدند. نقد این عده به دو شکل متفاوت ارائه شده است: برخی از این استدلال ها ناظر به انکار ضرورت همدلی برای قضاوت اخلاقی است و برخی دیگر مدعی اند که همدلی تأثیر منفی بر قضاوت اخلاقی می گذارد. در مقاله حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی تدوین شده است، نخست ادله منتقدان بررسی شده، سپس به تحلیل سه نوع رابطه علّی، سازه ای و تبیینی و بازبینی تأثیرات منفی همدلی بر قضاوت اخلاقی پرداخته خواهد شد. درنهایت این نتیجه حاصل می شود که اولاً همدلی به مثابه عنصری قوام بخش در تبیین قضاوت اخلاقی، موجه است؛ ثانیاً گرچه نمی توان به صورت کلی همه اقسام همدلی (شناختی/عاطفی) را برای قضاوت اخلاقی ضروری دانست و تأثیرات آن را کاملاً مثبت ارزیابی کرد، دست کم می توان نشان داد که همدلیِ شناختی عنصری مثبت در قضاوت اخلاقی است.Empathy in Ethics: A Study of the Impact of Empathy on Moral Judgment
Empathy is a human capacity by which they show emotional altruistic responses. By means of this characteristic, one can see the world from another person’s perspective and understand their feeling. Accordingly, people can understand the sufferings and pleasures of others by imagining their circumstances. Empathy plays a crucial role in morality, and in particular, it affects moral judgments. Some critics deny the usefulness of empathy for moral judgments. The critique is articulated in two different ways: there are arguments against the necessity of empathy for moral judgment, and there are arguments for the negative impact of empathy on moral judgment. In the present article, which draws on the descriptive-analytic method, we first study the arguments offered by critics, and then analyze three kinds of relations: causal, constitutive, and explanatory, to reconsider the negative impacts of empathy on moral judgment. We finally conclude that, first, empathy is justified as a constitutive element in explaining moral judgment, and second, while all types of empathy (cognitive and emotional) cannot be deemed necessary for moral judgment and its impacts cannot be seen as fully positive, we can at least show that cognitive empathy is a positive element of moral judgment.